اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

varzesh

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

رووش فیلمسازی فرق میکنه خوب البته بگم که یه مسئله ای پیدا شد که درمورد دوران کودکیم و سریال هایی که میساختند فکر کردم و دیدم نخبگان و حالا کارشناسان فیلمسازی باشند کارشناسان روانپزشک هر کی بودند براشون اهمیت داشت جامعه و درسته قدرت داشتند در اینکارا زیر نظر اسلام و بزرگان ولی دلسوز بودند در فیلم ساختن ولی الان مشاهده می کنیم بیشتر بازیگران رو بر اساس مدل واقعی می سازند ولی اون موقع مدل ایده آل و واقعی هم شاید مدنظر بوده و یعنی روانپزشکان در یه فیلم که ساخته میشد میزگرد میشدبین خودشون و اصلا فیلم ها روی مردم موثر بود و همه میدیدند و تعریف می کردند و واقعا زندگی انسان رو عوض میکرد ولی الان تصرف بزرگان کمتر شده و جوان ها به میدان آمده اند و صرف نمیکنه برای بزرگان که خودشون رو درگیر کنند و فقط روی خط مشی فکری ناخودگاه بیشتر کار میشه نه روی سبک زندگی چون مردم سبک زندگیشون بیشتر روی فیلمهای ماهواره ای  و ماهواره کار رو مختل کرده درست ولی بهانه ی خوبی نیست که میزگرد روانپزشکانی که در جامعه و فیلم سازی تشکیل میشده تا زندگی مردم رو بررسی کنند کار نشه دیگه و جلسات برای هدف های بلندتر و کوتاه تر نباشه و یه نوع سردرگمی باشه که هدف آینده چیه بالاخره هر جامعه ای هدفی داره تا 10 سال دیگه که باید از نظر فرهتگی برسه بهش و کار بشه ولی الان مشخص نیست الان دیگه بیشتر روی مدل واقعی کار می کنند تا ساخت سبک ایده آل و مدل واقعی که واکسینه شده و قوی هست و در برابر دشمن غرب می ایسته این خوبه ولی شاید توی خونه به پدرش احترام نمیزاره و زنش رو دوست نداره و بدرفتاره ولی دلیل نمیشه واقعیت رو همیشه رواج داد بر حسب اینکه قوی هست و مگه پیامبریم ما!!! و این یه نوع گول زدن حساب میشه و فریب افکار درسته استفاده بازیگران از مدل واقعی تاثیر بیشتری داره تا مدل خیالی ای که حرفش با گفتارش و عملش نمیخونه با هم  و هم به بازیگر نمیخونه حالا هرچه قدر هم روانشناسیش قوی باشه فیلم نمیگره و در سر سفره ی مردم باقی نمیمونه تا مدل واقعی یا حتی مدلی که از روی زندگی خود بازیگر ساخته شده برای قوی تر کردن خودش و بالا رفتنش و پیشرفت خود بازیگر خوب این نوع هم هست ولی دلیل نمیشه همه بی ایراد نیستند و هدف باید جمع کردن سبک ها باشه و دکترین که دوباره جمع بشوند و سبک های جامعه رو تغییر بدن حالا مثال می زنیم که مثلا در یه فیلم 10 سال پیش یه نفر که یه نفر رو میکشت سبک زندگی طوری بود که دنیا به آخر رسیده تا مگر قاتل رو بیابیم ولی الان سبک زندگی ما اینطوری نیست ولی میشه عوضش کرد ما که غربگرا نیستیم...

چند تا مثال هم بزنیم که میشه روش کار کرد الان غرب نگری شده آفت و گفتیم ما زن با مرد نمیشه یکسان پیاده کرد فرهنگش رو هرچه قدر تواضع برای یه مرد خوبه تکبر هم برای زن خوبه که دل نده به مرد خوشکل وخوشتیپ و حدیث حضرت علی(ع) الان دعواست سر مسجد سر باشگاه ورزشی به طوری که معلوم نیست خوبه یا نه و حتی کسانیکه پشت پرده و ماموران گمنام هم سردرگمند که  چه سیستمی و برنامه ای باید در مسجد پیاده کرد و چه قشری بیان الان عمومی نیست چون فرهنگ نساختیم و برای خودشون قانون درست کردند که جوان مسجد نمیاد مگر با شکست عشقی بخوره و برای کار خاص درصورتیکه برای مرد نه زن ها باید فرهنگ بسازیم که برای کوچکترین کارها پاش باز بشه مسجد حتی دکتر ویزیت کنه در مسجد و پاشون باز بشه این فرهنگ غلط ما باعث شده من مسجد نرم چون قشر خاصی میان مسجد حالا ما میگیم باید 20 تا فیلم سریال رو میگیما وگرنه فیلم سینمایی من و شمام میتونیم بسازیم کلا سریال ها رو گفتیم خلاصه 20 تا سریال برای مردها فرهنگ سازی کنند اصلا دید مسولان به مسجد عوض میشه به باشگاه بدنسازی عوض میشه الان من میترسم برم باشگاه بدن سازی چون فکر میکنم فکر غلطی توی ذهنمه که این باشگاه برای افراد خاصیه و دید زنانگی دارم و زن های مسول هم دیدشون به ما خرابه باید بت بشکنیم که مرد ها بیان ورزش کنن با خیال راحت این بت شکستن هم روی فرهنگ تاثیر داره و دید زن های مسول رو هم عوض میکنه حالا زنا نیان تو خیابون بشینن همین فیلمای ورزش ما رو ببینن بسشونه! ! !

ear

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا به دلایلی از جمله منیت خویش و خود پرستی باشه هر چی باشه پیش میاد که دنیا و عالم و خدا و همه چیز در نظر انسان کوچک میشه حالا یا هم خودش بزرگ میشه و میکنه یا هم اله در نظرش بزرگ میشه حالا نمی دونم چی بگم... بگم مثلا دنیا در دیدش کوچک شده خوبه یا بده خوب آدم سالم باید از لذائذ لذت ببره یعنی میل لذت پول لذت زن لذت ریاست لذت و سرگرمی هرچیز اول وجود داشته باشه بعدش انسان خودش خود به خود بزنتش کنار خوب پس اله چیز خوبیه اله انسان رو سرگرم میکنه بعضی ها اصلا دوست ندارند هیچی سرگرمشون نمیکنه هیچی لذت نداره براشون اینا دنیاپرستند نه که میل به دنیا ندارند و پرهیزگار و زاهد باشند نه انسان باید خوش باشد باید زمین فوتبال رو نگاه میکنه از سبزی اش هم خوشش نیاد باید از فوتبال نگاه کردن لذت ببره از با خانواده بودن لذت ببره نه که میل نداشته باشه آدم میره گردش درختان سبز و نهر و میبینه لذت باید ببره بعضی ها از کویر دیدن لذت می برند از ستاره ها رو نگاه کردن لذت می برند اینطور نیست که منتظر باشند که برن توی سوراخ جهنمی که نه بهشت بعد یه لذت آنی ای هم اگر شده که همونم عادتا باشه باشد نه اینطور نباید باشد باید دل آدم باز باشه نشانه های خدا باید طراوت بده نه نا امید چپلقوز ایراد گیر منفی نمی دونم چیز باشیم که آه دنیا چه بده و طبیعت به من اون لذتی که باید رو نمیده بلکه اگر آدم عاشق باشه عاشق رب باشه میبینه از توی خیابون که رد میشه درختان دارند بهش سلام میدن و میکنن و عجیبه خلاصه برای من این بد حالی و سردرگرمی زیاد پیش اومده که آقا ما اهل دنیا نیستیم و لذت نمیده دنیا باید بریم الا و بالله جهنم و بهشت خدا رو ببینیم که اون هست اگر این نظریه ی غلط در حد نظریه باشه و رسوخ نکرده باشه خوب عوضش کردیم ما الان و گفتیم باید خوش باشیم اگه نظریه نیست بلکه احساسی است در من و شما که آقا واقعا ما زهر ماره برامون روز به روز تا امید تر میشیم و هیچی ما رو خوشحال نمیکنه بله درسته خداوند آیت و نشانه هایی داره ولی این ها رو ما کوچک و پند نمیگیریم و خلاصه خوش نیستیم چه باید کرد؟از هیچ بازی ای خوشمون نمیاد چرا؟ چرا دیگه هیچ غذایی رو دوست نداریم؟ چرا هیچ مسابقه ای رو دنبال نمی کنیم دیگه و کم حوصله شدیم و بی رغبت.

در ضمن دوباره تکرار کنیم که به دنیا این نشانه های خدا وکوه و در و دشت و صحرا و طلا و زن و زیور اینا دنیا نیست دنیا یعنی چه پس؟ شاعر میگه دنیا غفلت از خداست ....

امروز راستش توی نماز شب داشتم ذکر یونسیه رو میگفتم که لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

دو نکته رو گرفتم که اله خوبه باشه ولی اگر خدایی باشه نه دنیوی که دل ما رو ببره خدا میگه من اله تو هستم خوب اگر این ذکر را تکرار کنیم در نماز شب امکان داره دلمون باز بشه و لذت ببریم از اله های معنوی که خداوند جلوی پامون میزاره و اله رو داشته باشیم به شرطی که خدا باشه به شرطی که دیگر اله ها رو دل نبندیم گرجه دوست داریم دوم نکته فهمیدم که لا اله الا انت یعنی تو خدا بزرگی نه اون منیت من تو خدا مطرحی نه من مطرح باشم این من چیزی نیست من پوچه نابود میشه تو میمونی خدا و هستی تا ابد و هرکاری بکنیم تویی باز که مطرحی و باید باشی.پس اله خوبه آدم داشته باشه ولی خوبه که بزنتش کنار و دلیلش هم اله اصلی است که خدا است وگرنه به هیچ دلیلی اصلا صرف نمیکنه بزنی اله رو کنار و برای خدا نباشه وقتی نور اومد شب تاریک رفت وقتی خدا هست دیگه حرفی نیست پس برای خدا اگه سعی و تلاشی توش هست که باید بکنیم برای خدا باید بزنیم کنار اله رو اگرم میبرندمون که هیچ...

kal

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دیشب رفته بودیم بیرون یه فیلمی گرفتم از داستان های صمد ... این آقا تلوزیون ما نمیتونه نشون بده ولی چیزهایی رو مشخص می کنه حیوانیت و بوس کردن اینا حالا من نمی دونم چه طوری توضیح بدم که نه سیخ بسوزه نه جیگر ولی اینکه آقا گناه بده و خدا می فرماید اگه نکنه فرد با ایمان براش بهتره اگر بوس و موس ها رو نبینه ولی با دو نکته میخوام مسئله ای رو باز کنم آقا ما که زن نداریم ولی فکر می کنیم اگه بگیریم خوشبخت خواهیم شد و فکر می کنیم از درون که مشکل اصلی اول ما اینه درصورتیکه علمشو داریم که زن گرفتاری و دردسر سازه ولی باورشو نه یعنی همه ی زنان رو خوب می بینیم درصورتیکه این طور نیست حالا دو نکته رو هم خواصی باز می کنم ولی میگم که که ندیدن این فیلم ها که همدیگرو بوس میکنن برای مردان با ایمان بهتره این رو تذکر بدیم ولی خوب شیطونه دیگه نفسه دیگه میسازه برای خودش بزرگ میکنه مساله رو و می پیچونه طوری که خودتم نمی فهمی چی شد و کجا رفتی لذا گناه توجیه نداره ولی همه اش این مساله نیست نکته ی اول میگه در زمان پیامبران قبل مانع نشدند که آمیزش حیوانات رو با هم ببینید یا خیر در صورتیکه الان که زن پرستی رخ داده و در زمان پیامبر زن پرستی بود ولی زن نه علمشو داشت نه موقعیتشون نه خرد جمعی بود و اینا که موجود ضعیف دوم جامعه بود که پیامبر بهشون ارزش داد در اون زمان این حرکات حیوانات رو منع نشد که نگاه کنید یا خیر عقل داریم ما الان هم حیوانیت های انسان ها زیاد شده بازم عقل داریم و ایمان پس منع نشده از دیدنشون!!! کما اینکه بعضی ها دکترند یعضی ها فضول نکته ی بعدی میگه که آقا ابراهیم (ع) بت شکست ولی پیامبر ما اینکار را هم نکرد و اصلا نزدیکشم نشد(ازکی) حتی توهین هم نکرد ولی ابراهیم بت شکست یکی از بزرگترین بت های درون دل ما مردان مخصوصا ازدواج نکرده و پسرها زن ها هستند ابراهیم برای مبارزه با بت به جنگ با وی رفت روبرو شد شکست برای مردم توجیه کرد که آقا چرا اینا دفاع نمی کنند از خودشون این ادا و قر ها و افاده های این زن ها چه شد؟ خوب یه راهش ازدواجه که بریم زن بگیریم روبرو شیم با هم یه راهش اینه که توی فیلم روبرو شیم و لزوما گناهی هم نکنیم ولی بفهمیم که چیزی نیست و خوشبختی در زن گرفتن نیست مثلا یه راهش اینه که بریم زندان طرف بشن پسرها با زن های خائن و بشینن به گفتگو و حتی ازدواج موقت با اینا!!! آقا صدا وسیما که نمیتونه زن ها رو روبرو کنه و فحش بده از یه طریق دیگه پسرها می فهمند که چه گولی خواهند خورد و دستشون رو نمیگیره البته اگر از اول پاک بمونن بهتره درست ولی در این زمونه؟؟؟ همه هم مثل هم نیستند مثلا بیماری من با شما فرق میکنه که فیلم صمد رو ببینیم من با دیدنش فهمیدم در دلم زن ها رسوخ کرده اند و بت من شده اند و دستم را بسته اند این اله ها در صورتیکه چیز خاصی نیستند که نجات بدهند حیوانیت ایشان من را از دست غصه و غم و گرفتاری مگر ایمانشون از زن گرفتن نصیبمون بشه و باورم عوض شد که چیز علی حده ای نیست و هم اینکه علمی که داشنم که زن گرفتاری است سر جای خودش ولی باوره عوض شد دوباره...البته در سنی نیستم که با دیدن همچین فیلم هایی هیجان زده بشم و از خود ی خود ولی بالاخره اگر حدیث بود که آمیزش دیگران رو نگاه نکنید یعنی آمیزش حیوانات که در دوران پیامبر هم بوده است که و این حیوانیت ها را نگاه نکنید پس چه طوری فیلتر می کردند سایت هارا و خلاصه همه درگیر میشیم ولی مومن اگه باشیم بهتره برامون چون مومن چیز دیگری رو درک میکنه از این عبرت ها که مثلا حیوانیت های زن و مرد هم هست همش که صدا و سیما مستقیم نیست...ولی نه که دین و مذهب رو بفروشیم یا بدتر شویم یا از بوس و اینا فراتر رویم که بدتر میشه و خدا هم تو قرآن صحبت هایی از جاهایی کرده اصلا ولی نه جای حساس مرد و زن... و رده بندی هم داره فیلم ها نه همش مستهجن باشه...

lhji

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

جوجو خوب می داند آن منیتی را که ابلیس لعین را بدون وجود شیطانی دیگر در خارج از منیت خویش و نفسش به مقام ذلت و رانده شدن از درگاه رب کشانید...

جوجو خوب می داند آن منیتی را که به تنهایی خودش خودش خود به خود حس وجود دارد...

جوجو می داند آن منیتی را که به تنهایی خودش خود به خود  حس ما شدن ندارد و خود را از ما(الهی و فرشتگان) جدا کرده ...

جوجو می داند آن منیتی را که به تنهایی خودش خود به خود حس اعتماد به نفس دارد...

جوجو می داند آن منیتی را که به تنهایی خودش خود به خود حس بالاتر بودن و خودبینی وبرتریت از دیگران دارد...

جوجو می داند آن منیتی را که به تنهایی خودش خود به خود حس قدرت دارد...

جوجو می داند این منیبت ها را ولی باز می خواهد خود باشد...

bghal

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

جوجه ی غصه ی ما دیگه برای خدا کار نمیکنه...

نمی دونم چشمش زدن بی خدا ها و بد بردنش جلو بر هوای نفسشون یا کار خودش خرابه...

نمی فهمه خدا رو دیگه نمیشناستش چون کوری در شب که چیزی رو نمیبینه تو بگو کوری در روز چه فرقی داره...

جوجه امروز دلش کشیده بود برای خدا کار کنه نشد اما تلقین کرد به خودش اما فهمید که با تلقین هم نمیشه دیگه تا جوجه ی چند روزه باشی...

جوجه خدا رو فراموش کرد اما نفهمید هیچ وقت چه غلطی کرده روز ها گذشت و دلش آرام نشد و رضایتش جلب نبود و خوشحال نشد به یاد قدیم و خدایی بودن...

جوجه ی پر و بال شکسته نفهمید دردش چیست و کجا باید بروه و چی کار باید بکند و از که مدد بگیرد باز...

جوجه اگه بهش بگین حالا خدا نیست ممکنه خوب قبول هم بکنه...

جوجه اگه می دونست که چی رو ازش میگیرن و خدا رو شاید هیچ وقت به این راه ها نمی افتاد...

جوجه دیگه کسی رو نداره هر کی هم جمع بشه خدا نیست دیگه...

جوجه مدت هاست برای دلخوشی دیگران کار میکنه و برای خودش باشه و نشون بده و تشویق و باریک الله ها گفتن ها...

جوجه خدای خودش رو فروخت و خدا هم هیچ نگفت...


heykal

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

این جوجه رو می بینید این بنده هستم ...

همش دوست دارم خودم مطرح باشم و ببینم ...

عقل و استعداد جمعی یخته...

مشورت به شرطی که من باشم اول...

اول اول تو درس که نشد جای دیگر...

اصلا من خودمو عقل کل می دونم...

نمی تونم دو دقیقه کتاب یا فیلم ببینم و  بخونم از بس خودم رو بالا گرفتم...

می تونم ولی مخم نمیکشه چون در کتاب من مطرح نیستم و جاهای دیگر...

هر وقت شکست خوردم و فهمیدم مالی نیستم دوستان زیر پر و بالم و گرفتن و اوجم دادن به آسمونا...

ولی این درس عبرتی نشد برای بعدا دوباره شیطون به سراغم اومد و منو کرد آقای آقا...

خودمم بدم نمیاد بپرستن منو و بزرگم کنن کیف میده آخه

و پست و ریاست به شرطی که خوش باشیم و بچزونیم و بالا سری نداشته باشیم بد نیست خوش میگذره....

خودمم خسته شدم یه موقع بود سیاستم این بود که با هیچکس ارتبط نزنیم حالا می بینم خودم رو بزرگ می گیرم...

باور کن حال ندارم کسی مطرح باشه جز خودم مگر اینکه دستی توش از خیالات داشته برم یعنی داشته باشم....

نمی تونم باور کن حق رو ببینم خوبی دیگران رو چشم ندارم درست ببینم پای صحبت شمام نمی شینم چون من نیستم...

من مرده ایم که زندگی می کنم و دوست دارم همیشه زنده باشم و مطرح ولی قانون خدا را فراموش کردم...

در ضمن همیشه اینجوریا نیستم بلکه می کنندم لباس پادشاهی بر روحم می پوشانند تا بزرگم کنند ولی بعدا می فهمم چه گندی هستم...

همش از چشمان زیبای بزرگان شاید بوده که کنترلم می کنند و انسان هایی هستند اینجا در بلاگ من تا گولشان بزنم هنوز...

هنوز حیطه ی کاری من مشخص نشده که تا کجا ها رفته ام...

حیف که خود کبریایی ام با خود معمولی و با خود شکست خورده و با خود مشورت کرده و با خود تنهای و خود داخل خونه و بیرون خونه اصلا خود به خود شده حیف و قاطی شده همش و ناشناخته موندیم اینجا ما که چه جونوری ایم...

و حیف که درس عبرتی نمیگیریم از خود متکبر خویش...

شده ایم رئیس خودمان همین ریاست بر خویش هم خطرناکه...

paresh

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم به یه موضوعی فکر می کردم بعد یه موضوع دیگه باز شد بعد گفتم خوبه یادآور بشم اول به خودم بعد.

موضوع اول این بود که آقا در روایات کجاش اومده که بعد رسول الله(ص) که گفتیم بالاترین مقام خواهد بود از ازل  تا حتی ابد این روایاتش چیه بعد دیدم که جبرئیل (ع) هم در معراج نتوانست تا جایی که ما نمیدونیم کجاست عروج پیدا کنه حضرت رسول الله (ص) و نابود میشد اگه بخواد برسه بعد موضوعی که متذکر میشم و برای خودمم خوبه گفتنش این بود که رسیدیم که یکی از معنایش اینه که شما هرچه قدر در عرفان بگیم در الهیات بگیم در هر مقام اندیشه و هر جا نفوذ پیدا کنی قبلش فرشته ها برده اندت و در اینکه به این مقامات ما رسیده بودند و ما هرچی میگیریم از ایناست حرفی نیست که بالادست ما زیاده فقط حضرت پیامبر (ص) خارج شدند از حیطه ای که کسی وارد نشده است تا به حالا وگرنه تمام افکار نو و تازه فکر شده بوده حالا کاری به اختراعات نداریم که بر حسب نیاز بشر ساخته میشه و یه نوع غریضه حساب میشه و داریم میگیم مثلا شما اگر عارفی رو پیدا کنید بگید شعر بگو همون شعرهای معروف حافظ رو از بر هست و حفظه بگی بهش چه طوری از حفظی خوب در سیر و سلوکش رسیده بوده است و این نه کار خودش بوده نه کار حافظ معلوم نیست از کجا رسیده و معروفه بین قدسیان و ملائکه و دست به دست شده و قاطی پاتی و یقه ی یه نفر رو نمیشه گرفت که میداین (made in) کی بوده بالاخره حرف دل خیلی هاست منتهی ما نمی فهمیم چه شده و از کجا اومده و در سیر و سلوک ما نیست مثلا شعر حافظ و شعر شهریار و مولوی و اینا حرف دل ما نیست ما عقبیم ...

گفتم که ما از حیطه هم نمیتونیم خارج بشیم و باید بندگی مونو بکنیم در واقع و بعضی ها زرنگند از بالا می گیرن بعضی ها دزدند از بالا میگیرن بعضی ها پررو اند از بالا می گیرن و منبع الهی بعضی ها خیرشونه بهشون میدند ولی باید هر چی هست خودمونم بفهمیم چی داریم میگیم و تفکر داشته بریم یعنی داشته باشیم وگرنه اگه من یه چیزی مخصوص خیلی ها بگم از منبع بالا بدزدم خودمم اولش نفهمم چی شد بعد همین باعث خوشحالی منم میشه و تاثیر خوبی در روحیه ای که گناه کرده بودم که بهم داده بودند و وصلم کرده بودند گرچه خودم نفهمم چی گفتم همین باعث شاد شدنم میشه و دعا هم شما بکنید برای من تاثیر داره حتما حتما ولی دزد زیاد شده در کل

21 اردیبهشت 1392 &ttp://ali.bloglor.com/p58.html

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب مخم امروز مشغول شد به سوریه و آینده ی ایران که بالاخره امام معصوم میخواد بیاد یا نه بین ما یعنی اگه بخواد حکومت مهدی (عج) در ایران پیاده بشه جنگی خواهد بود بین خودمون مثل سوریه و بدتر از اونجا هم ولی موضوع اینه که در قبال و در برابر چند سال پیش چرا ما ضعیفتر شده ایم و جان بر کفان ما گرچه امکانات قوی شده ولی جان بر کفان خط رهبری از جوان ها خیلی کمتر شده اند که تعصب داشته باشند و آماده باشند در حالیکه چند سال پیش قوی تر بودیم از نظر انسانی و دینی و غیرتی و سوریه هم مردمش پذیرفته  اند جنگ رو چون قبلش از دشمن صهیونیسم و آمریکایی شکست خورده بودند و این سرانجام فساد هست در کشوری اگر رخ بده اگر چه کشور دینی ما باشه راحت حکومت و مردم شکست میخورند دیگه دنبال فلسفه و نمی دونم روان و نمی دونم اقتصاد و اینا نباید گشت که چرا مثلا در سال فلان ایران دچار فلان دیکتاور شد و یا انقلاب اسلامی اش دچار شکست شد خدایی نکرده میگیما چرا اینطور شد خوب معلومه دین و مذهب و ایمان جوان و به حظور شما عرض شود غیرتش رو دزدیده آمریکا و فرهنگش اونموقع.

حالا ما داریم موضوعمون بررسی می کنیم به اختصار در مقایسه با چند سال گذشته و راه کار هم نمی دهیم چون در حدش نیستیم فقط می گوییم چه شده است و اون صحبت اینه که حرکت خودچوش چه در ارتش فیسبوکی سایبری چه در بین آخوند ها و روحانیون عزیز کم شده و خودجوش نیست دیگه و پولیه و هدف کوتاهی رو در نظرشون هست کارشون عالی و بیست ولی افق ها که حتی میتونه خیال باشه و واهی باشه کنار گذاشته شده وبر حسب منطق و روال خاصی است الان حرف زیاد شده در اینترنت و سر همه رفته در فیس بوک ولی پول حرف اول نیست مثلا آمریکایی ها در عراق برای پول جنگیدند و شکست خوردند اصلا عراقی ها نجنگیدند ولی ما اگه قراره برای پول بجنگیم هم نمیشه اول برای خدا نیست دوم مگه جانم رو از سر راه آورده ام که برای پول بجنگم سوم الفرار چهارم و پنجم که با دشمن قوی که بین خودمون باشه که باید هر لحظه آماده باشیم که امام زمانمون بیاد اینطوری نمیشه جنگید باید مردم خود جوش باشند وحزب داشته باشند جوان ها و غیرت و هر لحظه آماده باشند خودشون سیاست داشته باشند کما اینکه غلط باشه الان کشور در دست جوان ها نمیچرخه و اول عقل و منطق سیاست شده در بین خودمون عرض می کنم وگرنه رهبر عظیم الشان (ره)چشم انتظار ما جوان ها هستند که کاری کنیم و با عقل نمیشه جنگید و دوران هشت سال جنگ تحمیلی عشق بود که بدون هیچ چیز موفق و پیروز شدند یاوران خمینی کبیر(ره) و درسته که امکانات رفته بالا و دیگه جنگ موشکی و سایبری و با امکانات خاص هست که نیاز به جوان نیست که جونش رو به کف آره بله ولی ما حکومت جهانی مهدی (عج) رو می گوییم که انقلاب بدتر از سوریه در ایران خودمون هم رخ خواهد داد بر اثر پذیرفتن  و نپذیرفتن حق و صحبت همینه که آقا چندین سال پیش که جنگ سوریه نبود ما جوان ها صحبت از سفیانی میشد و تحرکات سوریه و صهیونیسم آماده تر بودیم و ساکت می شدیم با این صحبت ها و گوش جان میدادیم که چه خواهد شد ولی الان گوشمون سنگین شده و حتی از انقلاب و احتمال ظهور هم کمتر شده و آمادگی ما کمتر شده هرچه ما آماده تر نباشیم ظهور که امری است که ما را از بدبختی نجات می دهد کمتر میشود ظهور و رسیدن رحمت و فرج از سوی امام زمان یک مرحله اش تماشای ایشان است وگرنه کلی رحمت از سوی آقامان به ما میرسه که خبر نداریم و معلومه اگر گناه کنیم از خدا دور میشویم این معلومه و عقب می افته رحمت پس باید حرکت خود جوش فراهم تر شود نه هر که داد زد و شلوغ کرد و حق هم میگفت دستگیر شود حالا مثال زدیم ولی میشه در کشور ما و هدف آمادگی و تشکیل حزب از جوان ها زیر نظر جوان های عاشق و غیرتی است که حزب بزنن و شروع کنند به کار و مشغول باشند جوان هایی که زن ندارند که گرفتاری داشته باشند و سرشون تو کاره نمی گم راهنمایی نشوند بلکه راه باز باشه براشون برای جلو آمدن و حرکت خودجوش وگرنه نمیشه شیوه ی جنگ را صادر و نشر داد بلکه دشمن هوشمند است و جوان خودش میدونه وگرنه پول گرفتن بد نیست و شغل جنگی داشتن ولی اونطرف راه باید باز باشه بر مومنین جوان. حالا من نمی دونم این آمادگی کمتر شده به خاطر اینه که پوشاندن مسئله رو با فشار اقتصادی ای چیزی و چرا مجالس جوانان کمتر شده است شور و شوقشان که هم اجازه ندارند تشکیل بدهند هم پولش نیست

خلاصه درسته که تحدید آمریکا و دشمن کمتر شده و یعنی ما قوی تر شدیم از نظر امکانات ولی آن شوری که در جوان ها می دیدم کم گشته و امور دست جوان نمیچرخه و نمیزارند.

radepa

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب داشتم نصف شبی سوره ی حدید رو تکرار می کردم چون می دونی مام طوطی وار تکرار می کنیم نه که بفهمیم ولی این همه آیه اگه بگی چی فهمیدی می گویـــــم:

اما مقدمه مقدمه ی آیه روایتی است که می فرماید: «شرک از رد پای مورچه روی سنگ سیاه در دل شب مخفی تر است»

این از مقدمه چون آیه در مورد منافقان و مومنان هستش ولی از طرفی در دل رجوع دادند ما رو به جای پای مورچه در شب و الان دیدم که شرک مانند رد پای مورچه در شب هست در امت اسلام اینکه آقا ما که به شما نمی گویم مشرک یعنی اینطور بزار بگم که اولا می فهمیم از این روایت که شرک بسیار مخفی هست دوم اینکه شرک زیاده در امت ما خیلی هم زیاده یعنی خیلی ها مشرک اند ولی ادعایی ندارند یه عده دیگری که فکر می کنند مشرک نیستند بلکه منافقند اصلا یعنی اینا چیزای خوبی هم ممکنه تبلیغ کنند و ریش اصلا داشته باشند ما نمیگوییم مشرک هستند یا نه در صورتیکه به یقین خیلی ها از ما مشرکیم (جای پای مورچه در شب چیه دیگه؟ پس خیلیه) حالا ادعایی در دین نداریم ما و منافق بودن بحثه سر این افراد یعنی شما این آیات از سوره ی حدید رو ببینید:

 

  1. یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُم بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

  2. یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ

  3. یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ

خوب این آیات رو زیاد شنیده ایم ما می خوام بگم ایمان رتبه داره و منافقی هم همینطور درسته کسی که ایمان داره منافق نیست ولی چون هم ایمان رتبه داره و هم منافقیت اینطور بگم که ما هم اون زمان که خواهد آمد جلوی کسانی که نورشون بیشتر از ماست رو خواهیم گرفت خود به خود یعنی برای اکثر ما پیش میاد احتمالا!!! خیلی خوب باشیم جلوی ائمه رو میگیریم و یعنی اصلا مزاحم میشویم و چهره مون که اشکار گشت و فاش شد اصلا زشت هستیم و خواهیم بود در مقابل ائمه و  حائل بین ما ایجاد میشه و بالا دستیمون یعنی میگم حالا منافق هم نیستی فکر نکن که جلوی تو رو میگیرند بلکه فکر بکن که تو میخوای جلوی بالادستی رو بگیری و بالاتز از خودت رو اون موقع و خودت رو بالا نگیری یه وقتی هااا ...که مشرک زیاد هست نافق که هیچی دیگه.

khalagh

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان از حرم مطهر برمی گردیم و نائب الزیارت و اینا اینکه آقا داشتیم سوره ی یس رو می خوندیم و تلاوت می کردیم برای که تقدیم کنیم اینکه به یک آیه ای رسیدیم که این آیه رو هم اتفاقا در همین وبلاگ درموردش صحبت شده و چون ابزار مناسبی نیست که بشه سرچ کرد در اینترنت درون وبلاگم و هم شک داشتم در وبلاگ دیگرم باشه یه خورده وقتم تلف شد ولی بالاخره پیدا شد و اون آدرسی که در مورد این آیه:

أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ

که صحبت منو هم در این وبلاگ در این پست هستش:

http://ali.bloglor.com/post19.html

که گفته بودیم که مثلا هٌم در مثلهم  مثلا شاید اعمال باشه که به شکلی خاص تقدیم بهمون خواهد شد بعد از مرگ و اینا و موجودی جدید به وجود می آد از ما در قیامت و اعمال و رفتارمون چیز میشه.

حالا بگذریم اینکه داشتیم امروز قرآن میخوندیم کاری هم نداشتیم به این آیه و تلاوت که می کردیم از بالا پیغام رسید در دلم که این(( بلی )) شاید نکته ای داره حالا نگفتن نکته ها یعنی یه طوری به زبانی رسوندن که چیزی توش هست حالا گفتاری شاید نشه گفت و من دو سه باراول که فکر کردم فورا نفهمیدم و حالا نمیگم که حالا فهمیده ام و اینا بالاخره فکره فکریاتم رو میگم نه یقینیات

آقا مثال میزنیم مثلا من این جمله رو میگم:

((امکانش هست که امروز من بیام خونه ی شما بله من همه جا میروم.))

خوب جمله ی زیبایی که من ساختم رو شما توجه کنی اینجا تاکید من به این نیست که امکانش هست شاید منظور خدا هم این نبوده که امکان داره اگر ما کاری بکنیم و بنده ی یه جوری ای باشیم خداوند بعدش یه موجودات جدیدی رو خلق خواهد کرد بلکه خداوند این ((بلی)) رو درمورد جمله ی بعدش گفته است که بله خداوند خلاق هست پس من و شما که گنهکاریم که مقصر نیستیم که خدا آیا بعدما موجودی خلق کنه یا نه  یا همین الان شاید خلق کرده باشه که ما ندونیم یا بعدا بفهمیم یا بعدا بیان خداوند اصلا در کل خلاق هست و اگه موجود جدید خلق نکنه در اون صورت خلاق نیست  که امکان نداره البته  این نظریه ی ماست شاید شما بگی موجودی یا انسانی بالاتر از رسول خدا (ص) نخواهد آمد.


hozore rab

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتیم نماز شب میخوندیم بعد دیدیم که صدای بارش میاد و الحمدلله یه چند روزیه میباره این بارونه ولی خوب تو فکر رفتم اینکه بارش باران نشان وجود خداست اگه ما میخواستیم یه کار خوبی و یه حالی بدیم کاری میکردیم خودمونا نه خداها که بارون بر سرشهر ومردم بباره حالا... این باران چه طوره که اگر عادی باشه معمولا از جایی میاد و ابری که خیلی با ما فاصله داره حالا... گل هارو و حتی سبزه ها ریز رو که خراب نمیکنه با این فاصله هیچ باران سبب میشه برویند و زندگی کنند پس خدایی هست که هوا رو داره هوای هموونا.

بعد اندیشیدم به یه مطلبی که جرات ندارم بگم هم علم و مجتهد نیستم هم حوصله ی در و دعوا رو ندارم و نظریه بدیم بعد پشت سرمون بی سواد که هستیم کم سواد ولی تو مدرسه خوانده ایم که باران چرخش داره و اول آب دریا ها بخار میشند و میرن هوا متراکم میشن ما قبول نداریم اینو و باران را رحمت الهی می دانیم حالا نمی دونم باران که شفا است آب باران و موقع باریدن دعا چیزه این باران همون آبی است که از دریا اومده من شک دارم و همون آب تبخیر شده است یا نه نمیگم نیست یا هست میگم ساختن بشر به قوانین طبیعی برابر و یکسان با قوانین ساختگی علمی و برآوردها نیست و بشر خودبه خود مسازه و  میگم که آقا اگه بارون چرخه اش همینه پس چرا بشر نمیتونه در روی زمین ابر بسازه؟ ابر متراکم که برق داشته باشه که بباره بعد خوبم بباره قطره قطره اینا دست ما نیست دست خداست و باران رحمت الهی بهش میگن در حالیکه شاید قوانینی که انسان پی برده رحمت الهی نداشته باشد و بشه قبولش کرد راحت مثلا آینه بسازیم حالا خومونیم یا نه شواهد که میگه تصویر ثابت میکنه همونم از قوانین الهی است ولی نمیشه گفت که ماییم بلکه مای مجازی حالا کار نداریم بارون رو میگفتیم که حالا یعنی آب بخار شده خوب علم نمی دونم چی میگه پس چرا اگه بخار شده گاهی ابرها پایین میان گاهی بالا میان اصلا چرا حالا که انقدر بالا اومدی از جو خارج نمیشی اونجا که جاذبه قوی نیست تو از جاذبه ی قوی زمین گذشته ای ای آب بخار شده حالا نمیتونی بالاتر ابرها و به کرات و سیارات و نمی دونم جو بی وزنی به پیوندی باید حتما ابر بشی مثلا؟ کی ابرها رو جمع میکنه و متراکم میکنه کی حرکتشون میده کی صداشونو در میاره والا بی انصافیه چرا اگزوز ماشین ها دودشون ابر نمیشن در سطح بالای سر ما که ببارند؟حالا بارون کثییف هست ولی چرا بنزین و نفت خالص نمیباره از تبخیرشون مگه بخار نشده؟؟چرا نمیباره؟ نمی دونم والا

کار به بارون مصنوعی هم ندارم که حرف توش زیاده ولی شاید یه دوره زمونه اومد و کارها رو واگذار کردن به خدا و خدا در علم و دین و منطق و روان ورزش و مذهب و به حظور شما که عرض شود پیدا شد اگرم پیدا بشه باز مردم کافر حظور دارند و نمیبینند.................شایدتم بدتر اون موقع نبینند.

hang up

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 دیشبم که یه کم قرآن خوندیم یه مرتبه برق رفت و تاریک شد بعد تو تاریکی نشستم با نور چراغ موبایل سوره رو تموم کردم و بعدش احساس کردم دلم باز و نورانی شده تا جایی که آهنگ میزاشتم دوست داشتم خوانندگی کنم و هوای خوندن مثل خواننده رو داشتیم و نخورده مست به قولا!!! البته درتاریکی دیگه کلاس نمیزاشتم و لحن صدام هم چون با فضا چینی هست عوض شده بود ولی خوب امشب هم چراغ خاموش بود میخواستم بخوابم اصلا هم میلی که کشاننده باشه رو نداشتم که قرآن بکوشنه منو حالا میخوام درمورد همین بگم خلاصه خوندیم و دلم هم قوی شد در تاریکی از روی موبایل خوندم غرض اینکه اگه تاریک باشه امتحان کن ببین چی میشه الکی نبوده عارفان قرن ها پیش شب زنده دار بودند و میگرفتن در تاریکی ها بودند در سردی هوا بودند با نور شمع بعدشم میخوان مارو تو تاریک قبر بزارند و برند انگار و مجسمش کنی یه چیزی هست و گفتم برای یه بار هم شده امتحان کنیم در تاریکی با نور کم قرآن بخونیم خوبه همین و یه چیز دیگری که میخواستیم بگوییم اینه که آقا درسته خدا میگه در قرآن که جز پاکان بهره نمی برند از قرآن (لا یمسه الا المطهرون) پاکی درون و بیرونی این درست یا جایی دیگه می فرماید که عده ای (که مثلا عناد دارند) اینا با خوندن قرآن گمراه تر هم میشوند ولی گفتم امروز و امشب قرآن کشش نداشت و لذتش منو نمیکشوند ولی خوندم و بهره هم یافتم یه سوره خوندم از روی موبایل با چراغ خاموش امشب بعدشم باز اگه ریا نباشه میخوام امشب نورانی کنم خودمو پس این که کشش نداشت که منو بکشونه و دلم هم نمیخواست بخونم ولی خوندم و حالا هم این پست روزیم شد و هم موقع خوندن حس خوبی داشتم پس این حالت چیه دیگه و اما این حالت آقا میگه که قرآن شفا است یعنی چه یعنی اتفاقا اونی که مریض هست دلش و کشش نداره شاید حالا اینطور باشه که من میگم این فرداحتیاجش بشتره به دارو و قرآن خوندن خدا میگه قرآن شفاست برای مردم مام که مریض میشیم حاظریم هر دارویی که نمیدونیم چی هست و دکتر داده رو بگیریم بخوریم تا خوب بشیم پس اینطور نیست که من و شما که از قرآن چیزی نمی فهمیم و دلمون مریض هست حالا نریم به سراغ قرآن و یه سری آخوند و روحانی و دیندار فقط این کتاب رو باز کنند نه این عقیده غلط وشیطانی است...

help me

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
  1. قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ

  2. وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

خوب این آیات آیات 30 و 31 سوره ی نور هستش که یه طور به دستم رسید داشتن درس میخوندند شنیدمش خوب ببین می فرماید ((ازکی لهم)) یعنی خیر تر است یعنی بهتر است برای این مردااا خوب بهتر است نسبت به چه چیز بهتر است؟؟!!!! نسبت به اینکه مثلا دیده ها و فروجشون رو حفظ نکنند بهتره یا نسبت به سرزده گناه کنند بهتره، خوب اگه پاک بمونند و خودشون رو حفظ کنند ما مردان خدایا نگفتی که از حفظ نکردن بهتره یا چیز دیگری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

البته شبهه رو دارم میگویم نه میخوام چیزی رو بگم بعضی موقع ها شکست خوردن از دیدن و فروج باعث جه بسا پیشرفتی که از غرور و کبر در مردان ایجاد شده بشود ولی واقعا راهی شاید دیگه نبوده!!!

البته گناه دلیل نمیخواد و زشتی همیشه بده و من دیگه نمیدونم چی بگم که باید حفظ کرد خودمون رو ولی چیزم بده کبر و اینا شاید اصلا شما بگی این درمورد مردان هست که زن دارند من نمیدونم!!!

هنوز منظورمو نگرفتی؟؟؟ آقا من میگم فلان گل از گل یاس بهتره خوب؟ این به این معنی نیست که گل یاس بده و بدی گل یاس رو نمیرسونه خدا میگه اگر خودتو حفظ کنی مردکه چشمتو حفظ کنی این بهتره ولی معلوم نکرده از چی بهتره یا من نمی دونم شاید از نگاه کردن بهتر باشه خوب اگه بهتر باشه میتونه نگاه به نامحرم گوشمالی خوبی را در پی داشته بره یعنی داشته باشه ولی نه اختیارا گناه کنیم به این دلیل که چیزه وگرنه ما گناه اختیاریه اصلا...یعنی چه؟ یعنی حق نداری برای اینکه عجبت بخووابه گناه کبیره کنی که این قلب مومن رو سوراخ میکنه و دلیل نمیشه ولی پیش میاد در کل 

آیه ی بعدی هم که درمورد زنان است میخواستیم یاد آور بشویم که می فرماید توبه کنید دیگه نیمگه ((ازکی لکن ))

و معلومه زن حساس تره که بیشتر طول کشیده آیه نه برابر مرده...سنگین تر از مرده تو چشم خدا بیشتر اومده و میتونه زنی با ارزش تر از مردی باشه در صرتیکه بسترش فراهمه در آیات و قرآن.

نکته بعدی اینکه مخاطب مومن و مومناتند دیگه نمیخواد روی خودتون فشار بیارید

البته درسته که حدیثه که زنان بشتر از مردان در جهنم میرند و به خاطر زنه که چیزه ولی زن ها که ظاهری کارشون و معلومه که مومناتشون چه کار باید بکنند در آیه اینکه مردان دیدن تصاویر مستهجن و حفظ فروج پنهانی تره نسبت به مثلا چادر زن پس زن ها ضایع ترند نسبت به مردا در ایمان ولی زن خوب مومن بیشتر می ارزه نسبت به مرد مومن یعنی نسبت بگیریم ایمانشونم قوی تره درسته زنای بد تو جهنم بیشترند ولی اونی که حفظ کرده خودش  و زنان ایرانی که صبر دارند که خودشونو حفظ می کنند بالاتر از خیلی از ما مردان ریشی و نمی دونم ما که تو خلوتیم کارامون اینا بالاترند هم از نظر ظاهر هم درون یعنی ایمانشون قوی تره حالا دلایلش که زنه قوی تره ایمانشو من نتونستم اینجا اثبات کنم ولی اتفاقا من که زیاد فکر نمیکنم توی خونه داشتم بدون اینکه بدونم این موضوع نوشتن رو فکر میکردم به بالانر بودن ایمان بعضی زن (مومنه) نسبت به ما مردان اتفاقی فکر میکردم که درومد.

نکته ی بعدی که ما آقا قبلا فکر میکردیم این آیه مختص زنان است پس حجاب برای دختران لازم نیست!!! حالا که الان خوندم دیدیم نوشته للمومنات خوب در احکام حجاب دختر در 9 سالگی است آیا پس قبلش مومن نبوده؟؟؟ همین پس امکانش هست و گفتیم نمیخواد زن و مرد غیر مومن به خودش فشار بیاره و عوام فریبی کنه که کارش جداست ولی به امید مومن شدن میشه کاری کرد به امید توبه!!!

delgosha

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم آهنگ نوایی محمد اصفهانی رو گوش میکردم و یاد اون دهه ی گذشته بر ما افتادم و صدا وسیما ، یادمه آهنگ نوایی رو میزاشت صدا و سیما و یه مرد با لباس عربی یا محلی  می رقصید یا این و اونور در به در بود و هروقت ظهری بودم یعنی میخواستم برم مدرسه تلوزیون هر روز میزاشت بعد این نوستالژی ما رو کشوند به مجری های زن اون دوران برنامه ی کودک و این ایرادایی که میگیرم قبول دارم که الان دوره زمونه اش عوض شده ولی خوب اون موقع زن های مجری برنامه ی کودک مخاطبانشون رو مرد تلقی میکردند و محبت زنانه ی خودشون رو خرج نمی کردن گرچه ما بچه بودیم ولی مرد به بار می آمدیم و هیچکس توجه  و مهربون نبود با ما کودکان پسر!!! و این خودش که منبع مهربونی و محبت نباشه ما رو می کشاند که اگر بر فرض مادرمون هم بوسمون نکنه و زن تو کار نباشه اگرااااا اینطور باشه هم سر نماز با خدا دوست می شدیم و به این سمت حرکت می نمودیم خودآگاه و نا خود و مهر و محبت خدا حالا می فهمم چقدر خوش بود غربت و زنی در کار نباشه که هواتو داشته باشه و صاحب داریم اصلا ما و مهر و محبت و عشق داشته باشه چقدر خوبه خوب عشق زن دردسر آوره ولی الان شما نگاه کن دخترها و یا زن ها جوان رو میارند کلی محبت نشون میده فقط مونده بگه می بوسمتون و بیان توی بغلم!!! خوب میگم جو تغییر کرده و چند روز پیش شبکه ی چهار دیدم دو نفر دارند صحبت می کنند با هم دقت کردم یکی اشون یه پیرمردی بود که داشت سوال می پرسید بعد دیدم که بله این پیرمرده مجری هستند و کلی تجربه دارند ولی داره سوال می پرسه و خیلی خوشم اومد آخه من از پیرمردا خوشم میاد یه منبع تجربه هستند هیچ یه احوالات و سیری خوش دارند و عارف بهش میاد پیر باشه اصلا و کلی دلیل دیگه که مثلا دیگه رفتنی اند و میگم اگه مجری پیر باشه کلی تجربه داره کلی چیز میز میدونه سوال پرسیدنش جالبه و فهم و عقلش وخوبه پیرمرد باشه مجری تا جوان نادان بی خرد...

zakhm

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

(وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَبِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ))

آقا صحبتی که اگه یادتون مونده باشه که باید میکردیم درمورد اینجا مجنون هست البته خدا نگفته که سفیه یا چیزی شبیه این که توی قرآنی که من دارم مجنون رو دیوانه معنی کرده آقا حالا باز کنیم

مجنون مانند لیلی و مجنون بود داستانش ها مثل اونه و نه معنای به حظور شما عرض شود کم عقلی و ناقص العقلی نه نیست حالا این کفار که میخواستن چشم بزنن حالا نمیتونستند یا اینکه زورشون اومده بوده از قرآن و پیامبر و پیشرفت وقتی قرآن رو شندیند خوب نمیدونستند که کار کیه و خدا رو نشناخته بودند فکر میکردند پیامبر دلباخته ی زنی شده شعر داره میگه و اصلا امید داشتند که مجنونیت پیامبر خوب بشه و برسه به معشوقش و دیگه اسلام خاموش همین فکرشون هم باعث شده بود که کوتاه بیان و حتی شاید دلشون هم بسوزه خیلی خنده داره ها ولی نیست و باعث شد این عقیده ی غلطشون که پیامبر رو نکشند و اصلا اگه ما هم مجنون خدا باشیم نکته میگه در امنیم از چشم زخم و آزار دیگران...

moraba

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حس اطاعت خیلی خوبه وقتی حس اطاعت از خدا رو داشته باشی میتونی عاشق باشی عاشق خدا و اونم دوستمون داره همیشه ولی خوب حس اطاعت از خدا حس تواضع و دوست داشتن خدا رو میدزده شیطان و میگره و سد میکنه الان من درمورد مشکل اول کشور که نمی دونم چیه اگه باز کنم سیصد نفر پشت سر من در ارتیاط با خدا مشکل می آفرینن این زنا حالا من روششون و صحنه سازیشون رو بلد نیستم که دقیقا چه میکنند ولی اگه قرآن بخونیم دلمون نرم میشه و خودمون رو هم بالا نگیریم که مثل فلان قاری که داد میزنه درست بخوون.

اینبار سوره ی وواقعه روخوندم چند دقیقه پیش سوره ملک رو خوندم و پست قبل حالا خوشم میاد بعد قرآن خوندن درمورد این مسئله ی توکل به خدا صحبت کنیم آقا خودتو وسط ننداز در کار الهی میگم ها و یک وسط ننداز دو واگذاز کن به خدا که میشه این یک و دو توکل. درسته که دربعضی کارها خدا خیر داسنته و دلیل داره که مثلا بیکاری بده و گناه میاره شما تلاش بکن خودتو وسط بانداز بر من خدا توکل کنی پولدارم میشی ولی بعضی مخصوصا احساسات و روزی ها هست که مختص خداست آقا من وبلاگ دارم تلاش خودمو هم کردم دیگه خدا باید مشتری خواننده من رو خودش جمع بکنه آقا تو لازم نیست مردم رو به گریه باندازی خدا خودش می خندونه خوشحال میکنه خودتو قاطی نکن قاطی ماجرا که حالا ما با فلان فیلم باعث خوشحالی شدیم بله شدیم ولی کار ما نبوده یعنی منیت رو بزاریم کنار همین در بسیاری از امور دیگه هم هست که باید قرآن خوند و ماجرا رو به خدا واگذار کرد که خداوند قوی و رحمان و رحیم هست و خود رو اصلا قاطی ماجرا نکرد!!! خدا خودش یه طوری تلاقش میده که اصلا پات به دادگاه هم باز نمیشه اگه واگذار بشه کار و خدا بخواد عمل کنه حالا صد بار برو دادگاه جیغ بکش آخرشم هیچی مثال میزنیما خداوند امور دستشه...در همون مسئله ی کار هم همونه که باید روزی رو از خدا خواست و خود را ندید و دخالت نکرد فقط وضع فرق میکنه وگرنه تلاش کردن که به معنای دخالت در امور نیست باید جهاد کرد و فکری اندیشید و روزیه دیگه قرآن خوندنم روزی رو زیاد میکنه مثلا و قسمی از جهاده صدقه همینطور بلا دفع میکنه و ضرر نمیبینی دررزق روزی و مالت  که جمع شده بود نه در کل باید زندگی کرد و تنبل نبود ولی واگذار کرد کار رو به خداوند منان.

و الا ما در کل ولمون کنند لختیم ضایه ایم فقیریم خدا است که داده و درمورد مسئله یطلاق هم میخواستم قدرت خدا رو بگم وگرنه بله از اونور محبت خدا کاری میکنه که نیاز به طلاق نباشه و مشکلشم برطرف بشه اصلا. اصلا محبت یه اکسیری است که دست من و تو نیست و ما چیزی نداریم ما لخت و فقیریم و خدا صاحب دل های ماست و من مشکلی ندارم از اینکه شما عاشق من نیستید چون دست من نیست.

link

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یعنی میخوام با مخ بیام توی کامپیوتر دیروزم داشتم مینوشتم در مورد بیرون رفتن همینطور شد این باطری لب تاپم خرابه فیش سیم برق هم باید در حالتی خاص باشه تا برق برسه و این دیگه در میره از چشم ما داشتم مینوشتم که خراب شد حالتش و کامپیوتر خاموش شد همونجای حساس که رسیده بودیما.

چند تا چیز باعث شد که این پست رو بنویسم اول نماز دوم شبکه ی قرآن سوم قرآن  که دیگه قرآن خوندنم تثبیتش کرد که بیام

و داستان برمیگرده به دیشب که کاری کردم که ضایع شدم پیش خدا و ادعام دیگه نمیشد و این حسی که آدم داشته باشه حس گناه پیش خدا حس حیا پیش خدا حس تواضع و کوچک گرفتن خویش در برابر حق و بندگی کردن رو دوست دارم آدم باید کمرو باشه درمقابل بعضی کارا مثل بچه ها...ولی آدم زن که میگره زبونش باز میشه حیااش کمتر میشه بعد به حظور شما پررو میشه همه چیز...

اول نماز که آقا در نماز ظهر امروز دیدیم که مطیع خداوند نیستم و بندگی اش را نمی کنم درسته خم میشم جلوش و میبینتم ولی اینطور نیست که در کارهام هم همینطورباشم و اینا و نمازم تنهی عن المنکر نیست و به درد نمیخورد حالا بچه بودیم هرکاری میکردیم بعد توی نماز به فکر خدا سر خم میکردیم و ضایه میشیدیم خدا هم میگرفتمون توی نماز خوش میگذشت حس خوشیه هم نیست دیگه یعتی خدا رو نمیشه گول زد مثل بچه ها که گول میزنن دیگه در سنش نیستم خلاصه دیدم مطیع خدا نیستم این حس اول امروز که بنده ی خوبی نیستم درسته نماز میخونم ولی هیچی.

حس دوم داشتم تلوزیون نگاه میکردم و چرخ میزدم توی شبکه ها از شبکه ی قرآن هم روش کلیک نکردم و نموندم حس میکردم اینا خودشون رو آدم های خوبی میدونن که در شبکه ی قرآن اومدند و یه نوحس برتر بینی دارند که آقا قرآن درسته مظلومه ولی ما که نیستیم و حالا که مجری شبکه ی قرآن چادر داره این حس کنه آدم خوبتری است نسبت به شبکه ی تهران حالا که درمورد قرآن بحث میکنند آدم های خوبی اند و بدم میاد از این حس عجب و دلم نمیخواد با این حس که حالا که شبکه ی قرآن هست آدماش هم آدمای خوبتری اند اصلا ما آدم خوبتر نداریم ما که از دل بندگان خدا با خبر نیستیم که.

حس سومم هم در چند دقیقه پیش که قرآن میخوندم ایجاد شد سوره ی ملک رو خوندم و داشتم میومدم که بنویسم جالبه یه آیه اش سر زبونم افتاده بود این قسمت از آِیه که ((ان الکافرون الا فی غرور)) نمی دونستم هم که در سوره ی ملک هست این آیه سرچ کردم این اومد((أَمَّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ جُندٌ لَّکُمْ یَنصُرُکُم مِّن دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْکَافِرُونَ إِلَّا فِی غُرُو))  

و قرآن که خوندم دلم گرم شد که بیام اینا رو بگم که چه حسی داشته ام که حیا داشتن کم رو بودن در مقابل زشتی ها که خاشع و خاضع بودن خوبه ولی بیشتر در کودکان حس میشه و نمی دونم بزرگ که میشیم چه بلایی به سرمون میاد...بیام بگم که شبکه ی قرآن بیانگر این نیست که حالا که چادر داره زنه آدم خوبیه و اگه مردند باید اونایی که مذهبی نیستن رو بیارن و مذهبی کنند و با دین آشنا اونایی که عناد دارند رو مجری و کار کنند البته نه به صورت آگاهانه که شما عناد داری آقا نه ما بزرگان چهره ی فرد رو ببینیم عنادش رو می فهمیم نیاز نیست اعلام کنیم یا آبروش رو ببریم شغله دیگه مجری گری و کارشناس شدن و عوض کردن همچین عنادهایی طی برنامه ها کار حضرت فیله ولی خوب حالا که درمورد قرآن هست شبکه ی قرآن دلیل نداره آدماش هم خوب باشند و خیلی خوب و خودشون رو از خیلی ها بالاتر بدونن یا حس بگیرند و خودشون رو بالاتر  و جدا بدونند باید کاری کرد در این اوضاع و منش که زده شدم از این شبکه.و همچنین قرآن خوندنم این حس رو بهم داد که بگم که آدم باید حیا کنه از بعضی کارا آدم باید حس گناه داشته باشه و تواضع واین صفات خوب داشتن مهمه و خوبه نه که خودش رو خوب بداند و دیگران نه و خودشو حالا کاریم به دیگران نداریم خودش و خدا نباید خودش رو بالا بگیره در مقابل خدا و حس کنه ریز هست و آدم جوانی که گناه کنه خودش رو پایین تلقی میکنه و سرش به سنگ میخوره ولی بعد مدتی دوباره عجب میاد به سراغش و تو سری خور نیست و نمی دونم این حس گناه رو داشتن همیشه خوبه یا نه ولی میدونم حس تواضع و بندگی خدا و کوچک بینی خود در مقابل حق خوب که هست هیچی مایه همه ی پیشرفت های بنی بشره.


arosi

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

چند روز پیش یادمه برای گردش رفته بودیم خارج شهر و توی راه برگشت بودیم که ضبط ماشین روشن بود و داشت برای خودش میخوند و رسیده بود به آهنگ عروس از امین حبیبی که میشه دانلود کنیم؟ بله میتونید  این آهنگ رو دانلود کنید

از این ور اون ور شنیدم
داری عروس می شی گلم
مبارکت باشه ولی
آتیش گرفته این دلم
خیال می کردم با منی
عشق منی،مال منی
 
فکر نمیکردم یه روزی
راحت ازم دل بکنی
باور نمیکردم بخوای
راس راسی تنهام بذاری
آخه یه عمر،همش بهم
گفته بودی دوسم داری
گفته بودی عاشقمی
به پای عشقم می شینی
می گفتی هر جا که باشی
خودتو با من می بینی
 
رفتی سراغ دشمنم
یه پست نامرد حسود
یکی که حتی به خدا
لنگه ی کفشمم نبود
به ذهنشم نمی رسید
حتی نگاش کنی یه روز
آخ که چه دردی میکشم
هی دل بی چاره بسوز
با این همه ولی هنوز
عشقت برام مقدسه 
همین که تو شاد باشی و
بخندی واسه من بسه
...
...
...
تاج عروسیتو برات
خودم هدیه میخرم
غصه نخور حرفاتو من
پیش کسی نمی برم
هرکی بپرسه بش میگم
خودم ازش خواستم بره
میگم برای هر دومون
این جوری خیلی بهتره
...
...
...
با این که می دونم برات
همدم و غم خوار نمیشه
آرزو می کنم دلت
یه لحظه غصه دار نشه
با این که میدونم یه روز
تو رو پشیمون میبینم
همیشه از خدا می خوام
چشماتو گریون نبینم
با این که از دوری تو
دلم داره میترکه
،ولی به خاطر تو هم 
،شده میگم
 
مبارکه
 
 ------------------------------------------

خلاصه بگو خوب تا بگم... خوب اینکه بابام شروع کرد به صحبت که آقا یه سری عقلایی هستند که پشت این آهنگ ها هستند و روانشناسان خبره ای که این آهنگ ها رو میسازند بعد منم عقب ماشین سوار بودم و نشسته بودم یعنی بعد به خواهرم گفتم که اینا عاشقند یواش گفتم  خلاصه بابام داشت ادامه میداد که افراد زیادی هستند که دچار چنین مشکلی اند که نامزدشون رفته بایکی دیگه ازدواج کرده و حالا مثلاا شاید اینطوری تعریف می کردند بابام که حالا که اینا همچین آهنگ هایی رو ساخته اند تا این افراد شکست خورده مثلا قتل مرتکب نشوند و اینطوری آرام بشن با این آهنگ و کار به جای حساس باریک نکشه و از این حرفا بعد من شروع کردم گفتن اینکه بابا جان عزیز (مثلا) اینا عاقل نیستند که همچین آهنگ هایی رو میسازند بلکه عاشقند (و خودمم باورم نیمشه ولی) و میگن که این آهنگ ها رو خود امین حبیبی میسازه شعرش رو خودش گفته و تنظیمشم خودش کرده است و اینا و همه کاره خودشه بعد مامانم گفت که یه آهنگیش هست که دوره ی انقلاب هم میخوندند و هم گفت که شما نمی فهمید باباتون چی میگه

ولی حالا که فکر می نمایم میگم که  هم من راست میگم که  عاشقند که این آهنگ رو از عشق ساخته هم بابام که پشتشم عقل بوده و شاعر میگوید که ((هرگز نمیرد دلی که زنده شد به عـــــــــــــــشق)) و خدا هم میگوید در قرآن ((و من الماء کل شیء حی)) که همه چیز توسط آب آفریده شده شاید اگه میگفت و من العشق کل شیء حی بعد شما میومدی میگفتی این عشق چیه دیگه این سوسول بازی ها چیه اینا حرفای تازه واردین و جوان های خامه که ازدواج نکردند اصلا عشق دیدنی نیست و وجود نداره و محبت مادری هم به قول ایتا غریزه ای است مانند جنسی که ما از آب اومدیم اصلا و امروز هم داشتم فکر می کردم اتفاقا در مدت کوتاهی که قرآن خوندم برای چند دقیقه ای اینکه خدا فرموده بود که ببینید که از چی به دنیا اومدید از نطفه و دعوت کرده بود که فکر کنیم درش و باید باز بشه که نطفه چیه یه چیز نجس(دیگه خواری بدتری از نجس بودنش؟؟) به درد نخور باید باشه یعنی یه چیز کثیف کم ارزش و اگه سرچ کنیم و تحقیق کنیم چیز ساده ی اولیه است و پیچیده گی خاصی در مقابل مثلا خون که نجس هم هست خون هم ندارد این چیز ساده کم ارزش گندیده.

babak

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اگه می پرسی در چه حالی هستیم؟؟

اینکه اولش اینکه تا حالا سه شمارشو هم گرفته ام سه بار بله مجله رو میگم مجله ی جدول(( کلبه ی سرگرمی)) و تو خونه توسط اینترنت و اطلاعات خودم و اینا تکمیلش می کنم شماره ی قبلشو هم فرستادم تا مگر جایزه بگیرم اصلا ولی خوب در اینترنت سرچ کردن برای پر کردن جدول یه مقدار چیزه و علاوه بر 1. سایت گوگل چیزهای دیگری هم برای حل جدول و احیانا برنده شدن هستش مانند 2. سایت واژه یاب 3. سایت ویکی شنری فارسی و 4.سایت پرسش کده و در صورت لزوم مقداری از بیت شعر 5. سایت گنجور یا حتی خود گوگلم هست.

که اگه خواستید توی خونه وقت زیادی آوردیم پر کنیم وقت و جدول را... و نرمش مغز و اینا هم هست و خوش میگذرد...

و بهتر از حالیه که شیطان میخواد شما رو حبس کند که اگر بخوابی راحتری اصلا حالا خواب خوشم نه الزاما توی خونه نمی بینیم و جایی هم که نمیریم لذا سرگرم به کاری هم بشیم فضول زیاده و خلاصه اینترنت رو میریزیم به هم با جمع آوری اطلاعات...

دومین کاری که امروز که نه دیروز کردم بازی ای رو نصب کردم که در سایت 6.رزمینگ گیم محبوس هست و فوتبالی که 34 مگا بایتی هست این بازی و و دسته ی لیگ برتر داره و توی بدترین لیگش تیم تهران وجود داره حالا و سیه چرده هم نمایششون دادن !!!؟؟ ولی بازی خوبیه برای سرگرمی که گذاشتمش تو بلاگم

سومین هم دیدم گزارشگری بازی این فوتبالی بهم چسبیده هوس کردم قرآن بخونم از آخر قرآن تا رسیدیم به نکته ش و غرض گفتن این نکته بیده است اینکه سوره ی ماعون:

  1. فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ

  2. الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ

  3. الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ

  4. وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ

    که در این سوره ی مبارکه هم چند تا دونه از آخر داشتیم میخوندیم اینکه وای بر نمازگزاران کسانی که سبک می شمارند و کسانیکه ریا می کنند و کسانیکه منع می کنند بخشیدن به فقیران را خوب این آیه نکته ای داشت که چند وقت پیش میخواستم بر زبان بیارم ولی نه که آیه رو در نظر داشته باشم ها دیگه بزرگش نکنم اینکه آقا یکی نماز میخونه داره کار بزرگی میکنه یعنی حتی انتظار داره خدا نمازهایی که خونده رو قبول کنه و بالا بره و  اینا ولی توجه نداره که نماز تو باید باعث بشه فقیر رو رد نکنی از درگاهت مثلا من می دیدم در حرم که میرفتم مرد چاقاله ای مثل خودم داشت دو ساعت قرآن و دعا میخوند و وقت گذاشته بود ولی به کسی که باید پول بده نمیداد خوب این چه کاریه یعنی انتظار داری چه دری از درگاه خدا باز بشه و توجه بهت بکنه راهش نیست حالا تا همین قدرش رو فکر کرده بودم ولی قرآن داره میگه وای بر اینا یعنی نمازت باید باعث بشه که فقیر رو رد نکنی شما باید باعث بشه که علاوه بر داخل نماز ریا نداشته باشی که منظور ریا داخل نماز بیرون هم  کمش کنی توسط عقلت چون آقای بهجت می فرموندن ریا برای عبادت مشکل داره وگرنه عاقل باید درست ریا کنه برای بالاترها ریا کنه در مقام و پسته ها یه همچین چیزایی فرمودند و همین دیگه ریاکار باشیم اگه لازمه ولی برای مقامات بالاتر نه نگهبان زیر دست که عقل میگه اینو و نه در عبادت و نماز...

1.http://www.google.com     /

2.http://www.vajehyab.com/

3.http://fa.wiktionary.org

4.http://www.porseshkadeh.com

5.http://ganjoor.net/

6.http://resuminggame.blogfa.com/

anar

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان ساعت 6 صبه و دیشب تا دم صبح داشتم خواب میدیدم از جمله اینکه جایی بودیم تو صحرا و در و کوه اینکه یه دکه ای بود رفتم و خواستم چیز بخرم می دیدم که به طبع من نیست خیلی مثلا چیپس با طمع گردو داشت!!! بعد دقت که کردم دیدم که چیپس با طعم ترش و قرمز انار هم داره و خریدم و قیمتش 550 تومان بود و این یکی به طبع منم میخورد بیرون بودیم با بچه  ها الغرض اگه روزی چیپس با طعم انار ترش دیدید من اول بگم که خوابشو دیده بودمیه...