اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

hajj

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی وقتا دارم فکر می کنم آدم باید چه کار کنه مگه که جهنمی بشه دشمن خدا خدایی نکرده بشه بشه قاتل امام حسین(ع) همش که جهنمی شدن به این نیست که حتما یه مظلومی گیر بیاری بکشیمش بعد حالا جهنمی شده ایم مثلا حالا دارم می فهمم که گناهامو همونایی که ریز میشمرده ام یعنی کوچیک کم کم تبدیل شد خود به خود و عادتا به حق الناس و حالا باید برای اون زنه تو نماز دعا کنم البته نه که حالا که سجده رفتیم دعا کنیم خیری از ما به اونا میرسه بلکه گرفتاری های خودمون میگم که حق الناسه میخواستی فکر بد نکنی در موردش الان ریسمان من دستشه همش که نباید قتل عام کنم روزیم کم میشه دیگه ولی خوب اگه دعا کنیم مد نظر بگیریم خوب شاید خودش کاری کرد که خودتم نتونی بکنی یعنی مثلا استغفار کرد برامون!!! خوب هرچی نمیخوام بگم استغفرالله هیچ انگار نگفته ام چون حق الناس بر گردنمه پس یه نوع حق الناسی که میشه اداکرد یاد کردن زن مقابل که مثلا بد فکر نمودی کارای بد بد کردی و اون فرشته هایی که یه زمانی پیشت بودند پریدند از پیشت یا رفتن به جاش کنار او مقیم شدن و شوخی هم نداریم این حاله منه که میگم این روزی منه که کم شده حالا بیا و درستش کن من هرچه قدرم تلاش کنم چون حق الناس برگردنمه شوق و شورم تا حدی که جبران کننده نباشم حالا مثلا دل امام زمان هم به دست بیارم ولی حق الناسی که اون دلش میخواد رو درست نکنم و دل اونو به دست نیارم این کار نشدنی است... و میبینی که توی نماز فرصت خوبیه برای بخشیده شدنمون و یادآوری بزرگان و اولیای خدا در نماز واجبه و در سجده تو الان میخوای خدا رو در ذهنت ببینی زیباترین چیزی که میتونی تصور کنی و وجه اللهی که قابل دیدن باشه جهره ی بزرگانه و اولیا الله محض همین کشیدن و نقاشی چهره ی افراد سخته اونایی که خدایی اند ولی با این حال دیگه دوره زمونه ی نقاشی چیز شده و عکس هست و تصور عکس ولی اون موقعی هم که نبوده عکس باز میبینیم که تصور چهره بوده همیشه و خودش رمزه که بتونی چهره ای رو در نماز و سجده یاد کنی و هر چهره رمزی داره و راهی داره و مختص کسی خواص است و منحصر به فرده و نمیشه هر کسی رو یاد کرد هم توفیق میخواد هم قدرت که تو اون بهبوهه ی سجده و یاد خدا کسی رو دعا کرد و هم چون ذهن یاری نمیکنه و اینا.

jhyutr

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

شخصی از امام صادق(ع) پرسید: عقل چیست؟ فرمود: چیزی است که به وسیله ی آن خدا را بپرستند و بهشت را به دست آورند.راوی گوید: گفتم: آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: نیرنگ و شیطنت بود، آن مانند عقل است ولی عقل نیست.

اول  اینکه شیطنت مثل عقله ولی اگه شیطنت کردی خدا رو نپرستیدی ها...یعنی شیطنت چیه؟ شیطنت موقعی هست که میخوای گول بزنی یعنی شما اگه رفتی بهشت که نه یعنی یه جزیره ای همینجا هیچکسم نبود گیر افتادی بعد چه میکنی تو خلوتت در جزیره ی خیالی؟ خدا رو می پرستیم؟؟ حالا که به زبون اومد بهشت در بهشت پس چی میشه.... که کار نداریم.

دوم آقا فرمودند که عقل چیزیه که می پرستیم خدا رو حالا چه میدونم چرا ما فکر میکنیم انیشتین عقلش بالا بوده حالا من نمی دونم ولی اگه میگذشت حالا نه خیلی سال بعدترش یعنی چند سال دیگه یا همون سال بالاخره انرژی کوفتی هسته ای بر حسب نیاز کشف میشد تا نیاز جامعه چی باشه ولی عقلی که بهش بریم جهنم و بهشت خارج از عدل خداست که انیشتین داشته باشه و من نداشته باشم بره جهنم به خاطر بمب اتم ولی من نرم به خاطر گناهام.

etesab

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امام باقر (ع) فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسی کرد باو گفت پیش آی پیش آمد؛گفت باز گرد بازگشت فرمود به عزت و  جلالم سوگند مخلوقی که از تو به پیشم محبوب تر باشد نیافریدم  و تو را تنها به کسانی که دوستشان دارم به طور کامل دادم. همانا امر و نهی کیفر و پاداشم متوجه تو است.

خوب آقا جون ما اینجا بین اینا درس پس میدهیم و اگه بخوایم با شما دردل کنیم که شما اینا رو که ما فکر کردیم چیزی نیست لذا همینکه صحبت نمی کنم از زبان توی دهنم بسه دیگه آقا حالا گفتیم ما با کسی درد دل نکرده ایم وو روانی که فرستادنمون تیمارستان تیمارمون کنند زنا ولی حالا دیگه شده....لذا شما با مایین و قسم اندکی از اینا بر میگرده به خودم که بعدا بخونم و فردا که کافر شدم دلیلی باشه برای توش و قسمی از این چیزایی که میگم برای مدال طلا و المپیکی شدن و ورزیده شدن و به پاش رسیدینه لطفا ایراد نگیرد که ما یه آقا بیشتر نداریم.

خلاصه حالا برسیم سراغ حدیثه آقا ما رباترو گفتیم که اگه بسازیم که راه بره اگر رقصید این خرابش میکنیم حالا خدا دو فرمان هدفمند داده پشت کن رو کن شد محبوبترین آفریده این عقل؟!!! 

دوم اینکه  حالا که حس صحبت هست اندیشیدیم به اینکه این عقل چه طوریه مگه آقا تعجب میکنه دیگه یعنی این همه ما سوال پیش میاد که خدا فلان چرا ما رو خلق کردی  و اینا همش کار عقل نیست؟؟ کار جای دیگست این چرا؟ چون عقل کارش بندگی خداست عقلی که محبوب خداست و به دوستاش میده این حرف خدا رو گوش میده نه بهانه جو باشه لذا از دیوانگی هم بالاتر دیوانه بگی پشت کن اگه گوش هم بده میگه چرا اگه خوب باشه میگه چرا به خدا پشت کنم؟ و از روی عشقش در کمینه!!! پس عقل بهانه نمیگره  و از کم عقلی ماست این کارا و آخرشم میگه با توجه به تو هست که امر میکنم و نهی می کنم و پاداش و عقاب یعنی ممکنه در عقل من خدا رو کیفر کنم ولی در عقل عارف برعکس البته وارونه گفتم در عقل من کار عادی باشه ولی عارف نکته سنج براش این کار از نظر عقلی که خدا بهش داده عذاب باشه و قرارا نیست ما همه چیز رو احساس کنیم که فلان چیز گناهه یا نه و من احساس گناه ندارم پس خوبه نه گناه کبیره معمولا احساسش هست همونم ممکنه نابود بشه ولی عقل که نباشه دیگه هیچی... نکته زیاده بفکریم پیدا میشه

mbgdl

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا یه اتفاق جالبی اوفتید این کتاب اصول کافی رو ما گشتیم دیدیم تو کتابخونه ی خینه (خانه منزل) داریمش خوب دیگه از روی اون جاو میریم اگه خواستیم بفکریم...

2- علی(ع) فرمود: جبرئیل بر آدم (ع) فرود آمد و گفت:

ای آدم من مامورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکی از آن ها را برگزینی و دو تای دیگر را کنار گذاری، آدم گفت: ای جبرئیل آن سه چیز کدامند؟گفت:عقل و حیا و دین، آدم گفت عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیا و دین گفت: برگردید و او را تنها گذارید، گفتند ای جیرئیل ما دستور داریم که هرجا عقل است همراهش باشیم گفت: اختیار با شماست و به طرف آسمان بالا رفت.

آقا در حدیث قبلی هم اومد ه که هر کی که خداوند دوستش داره عقل کامل بهش میده پس کفار عقل ندارند و زندگیشون روی سر پوچیات  گذاشتند زبان ما رو نمی فهمند مام زبون اونا رو تا حدی اینجام می فرماید که هر جا عقل است حیا و دین دستور دارند باهاش باشند یعنی ملت کفر حیا و دین و عقل نداره که معلومه 

آقا نظریه میگه که ممکنه جبرئیل نبی از این انتخاب آدم(ع) تا حدی نگرانی و ناراحت شده باشد!!! چرا؟؟ خوب فرشته ها عقل دارند که ما نداریم و میگن قربتشون یعنی به حظور شما که عرض شود مقربیتشون بیشتر با عقله خوب حالا جبریئل نبی(ع) پیش آدم(ع) بود و نیازی نبود عقل لذا ناراحت شد و حدیث می فرماید بالا هم رفت به سمت آسمان بعدش!! جبرئیل پیش آدم (ع) بود چرا دین رو انتخاب نکرد که بچه ای پاک داشته باشه که دیندار باشه و برادرش رو نکشد!!! البته انتخاب آدم علیه رحمه معلوم نیست انتخابی باشه که بر ما تاثیر بگذارد و یا شخصی بوده باشد اینو من نمی دونم ولی می بینیم که دین و حیا ندارند کشورها الان در صورتیکه بر عقلشون می نازند و مشهود نیست یعنی نمیشه گفت کی عقل داره و نداره خیلی نمیشه گفت ولی حیا و دین که داشتنیه وگرنه همه مدعی اند که عقل دارند این که نشد نون و آب عقل مردم...و معلوم نیست که اگر دین رو میگفت آدم (ع) این دوتای دیگر جدا می شدند یا خیر جبرئیل که جدا نمی شد و عقل حد ندارد ولی حیا داره شما مثلا به من میگی عاقل؟؟ بر چه معیار و سنجشی ولی راحت معلومه که حیا داریم یا نه حد دارد و بشرم حس میکنه عقلش روز به روز بیشتر میشه ولی حیا و دین نه و نیاز مبرمه و مبهم. بعد نکته میگه این اتفاق قبل از اون بی حیایی آدم رخ داد که اگه بی حیایی کرده باشه آدم (ع) که از بهشت بیرون رفت کی بوده؟ نکته ی بعدی که مبهمه میگه که چرا گفت که ترکش کنید یعنی وقتی عقل داری اونا رو نداشته باشی؟ (آن دو تای دیگر را کنار گذاری...) خوب اگه قراره که ترکش کنند ما رو عقل بس و حیا هم نمیخواد داشته باشی لخت بیا تو کوچه اگر قراره و دستوره که حیا هم باشه خوب تا قسمتی ابری چون عقل که حدش معلوم نشد و آدم(ع) هم برش نگزید و یار امام حسین(ع) هم لخت شد و جنگید یکیشون و  نکته  میگه که چرا حق یکی اش رو داره و بقیه باید ترکش کنند آیا جبرئیل که عقل کل هست نمی دانست که حیا و دین دستور دارند که با ایشان باشند و عقل؟ خوب می دانست چرا پس فرمان رسیده؟ نکته داره این سیاست توش خوابیده.

khodae

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب ساعات کم کم 6 شه نمازامو خوندم و نماز صبحمه و شبمو یه موضوعی به نظرم اومد تو نماز شب اول که درموردد شکست یه کم با هم صحبت کنیم ولی چیزایی هم بود که مد نظر بود که حالا مثل دیشب روی کاغذ نوشتم صبحی که یادم بمونه ها...

اول ما یه جایی گفتیم دعای زنی شده اینو شما شوخی نگیرید بگیرید هر چی آقا موثره دیگه یعنی اینطوری بگیم که از طرف ائمه هست و گفتیم هم جهنمی برای کسی دعا نمیکنه چون خودش گیره و شاید یکی از نشان های بهشتی ها در دعا کردن برای دیگران هست و یه محبتی میخواد مثلا شما عید دیدنی روبوسی میکنی و توی بغل طرف خودت میری یا ترجیح میدی دیگران بیان شروع کنند یه محبتی میخواد که داشته باشیم و گرم بگیریم حالا مثال خوبی نبود و شرایط میخواد ولی یعنی اینطوری بگم خدا میگه هرچی فرشته ها و ائمه دعا کردن رو به عنوان خلیفه اللهی قبول میکنم و ائمه هم دعا نمی کنند بعضی مواقع در شرایطی که خودشون میدونند و واگذارش میکنند به اولیا الله های زمینی روی زمین و همینطور دست به دست میشه و ما رو ول گذاشتن تا یه نفر دعا کنه برامون مثلا شما حالا شما دعا کردید این دعای شما دعای ائمه هست ولی قدرتی که اختیار شما داشته و شما بهشتی هستید باعث میشه ما با هم دوست باشیم پس گولتون نزنم که برام دعا کنید بکنید یعنی.یعنی اختیار شما با اجازه ی ائمه کار دست خودش میده و باید دعا کرد و دعای گربه سیاهه میگیره ها چه طورم (خدایی کن کارتو...که تا هدف چی باشه...)

دوم ما اختیار داریم قانون چذب داریم کافران گفتیم هر کار خوبی میکنند حدیثه که در دنیا میگیرند ولی نه در آخرت حالا کار نداریم به قانون جذب اینکه آقا حالا  نه مستجاب الدعوه باشم نه ولی یه دعاهایی هست که بخوام از خدا و عرضه داشته باشم لیست بگیرم دست خود نفسه آقا بیدار باش از خدا بخواه (خدایی اش کن کارتو ...تا چی هدفت باشه...) این همه دعا داریم میشه خوند و گرفت یعنی یه موقع هست خدا میده به من و حس خوبی دارم اگه خودم بخوام با ائمه دوست بشم میشه ولی خودم نمیخوام گیر میکنم اگه خود بخوام خدا رو میشه ولی خودم نمیخوام نمیشه پس صحیفه رو باز کن تو بگو قانون جذب هر کوفتی حالا شما دعاهای صحیفه سجادیه رو باز کن و بهترین ها رو بخواه ینی همینکه من اینجا از خدا پیتزا بخوام اثر داره همین چون خدا هست شما هستید ائمه هستند ولی اگه نخوام حالا پیتزا هیچی اگه نخوام ناتوانم همینکه اینجا رسیده وبلاگم و بخوام از خدا عوض میشه سرنوشتم(سرنوشت الهی حتی در غیر این صورت عاجزم به این رسیدم....

سوم در مورد همون شکست آقا خدا بیشتر به شکست نگاه میکنه یعنی تو شکست بخوری خدا یه جور دیگه نگاه میکنه امام علی این همه جنگید ضربه ای زد که از عبادت جن وانس بالانرره پیروزشد علی الظاهر و در کل ولی امام حسین که شکست خورد به پاش نرسید مکتبش. البته باید تلاش بکنی و شکست بخوری و شکست به معنی گناه و خودککشی و اینا نیست (خدایی کن اعمالتو تا هدفت چی باشه) خوب حالا شاید بگی فوتبال خوب من کار به فوتبال نداشتم که 5 تیم اول (تا هدفت چی باشه) لیگ هدفشون اول شدن است و 5تیم آخر هدفشون موندن در لیگ هست!!! هدف الهی که نیست اگه هدفت الهی بود باشگاه عزیز با تو ام بودم (خدایی کن کارت رو) آقا از شهوتت شکست خوردی؟ آِیا خدایی اش کردی؟؟ یعنی گفتی که خدایا من به خاطر تو گناه نمی کنم بعد شکست خوردی یا نه (خدایی کن کارت رو ) غذا میخوری خدای اش کن با یاد خدا بخور برای عبادت بخور مثلا چرا از دست میدی فرصتت رو؟ اصلا شکست واقعی احلا من العسل هست از عسل شیرینتره!!!گناه و خودکشی ننه ولی بکنیمش برای خدا بله.

rezayat

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امشب هوسه گفت نماز شبتو بخون دیگه!!! و اگه بدونی که شیطان از اینکه با شما نبودم و با زنی و نمیدونم با خودش و دیگران و حالا ینی مام یه خورده خلوت داشتیم با خدا سرشو میزنه توی دیوار وناراحت میشه که سجده کنیم خدا رو و بعضی از بزرگان زن هم حتی ناراحت میشن نصف شبی چه برسه به شیطون بعضی از زنان که اساتید مان رو میگیم ها امروز میخواستیم درموردشون صحبت کنیم نمی رفت تو وبلاگ و مشکل داشت بعد گفتیم بیام نماز شب بخونیم و گذشتیم ازشون که اقا اصلا فکر بد در مورد زن مومن استادی که در ذهنت هست جوان و اگه زدی رده بالاشدی وبلاگ پیدا کردی اگر حتی عشوه کرد درموردش فکر بد نکن وگرنه از پاکی میافتی و امام زمانی یا اون زن؟ کدوم؟؟حتی استادتو میگم ها همون زنی که هواتو داره و به خاطر اونه که زیر ولایت طاغوت که خلاصه به خاطر اونه که شادابی و مینویسی و اونه که هواتو داره استادته دیگه کاری نککن که زنت بشه زن مجازی ینی میخواستم چی بگم آهان بهش خیانت نکن و دل خون نکن حتی اگر مجبور شدی و رفتی جاهای بدتری.

خلاصه ما 4تا دو رکعت خوندیم امشب و یه وتر و شفعی هم خوندیم دورکعت شفع یه رکعت وتر

نماز اول تصمیم بر آن شد که درمورد یه شبهه ای جواب داده شد البته نباید فکر مشغول باشه که چیزی برسه و هم دلیل بر این نیست که اصلا چیزی برسه حالا ما خالی بود ذهنمون مخصوصا این رکعت و ذکر رو در سجده بلند گفتم بعدا صلاح دیدم دهانم رو ببندم و توی دلم  ذکر رو بگم محض احتیاط ذکر اصلی سجده رو بلند گفتم بقیه اش رو توی دل یه چندتایی و شبهه اینکه آقا ما وبلاگ داریم اینجا کلی برای شما کلاس میزاریم طرف یارو و یاروهه توی تلوزیون کلی حال میکنن که مردم نگاشون میکنه یارو مادرش رو دوست داره حالا رفتیم بهشت که اینا نیستند که کلاس بزاریم و دلمون برای ننه مون تنگ بشه اولا خدا نگفته همه حسرت میکشن از بهشت بالای سرشون یه عده دوما تونماز گفتم من میخوام بنده ی تو بشم من نمیخوام بازیگر بشم مثلا که( ینی طرز فکر عوض شد) برای دیگران بعد دیدیم بله ما با خدا طرفیم خدا خودش کمبود ها رو اگه رفتیم بهشت جبران میکنه ونیاز به مادر نداری خدا مهربونتره و نمیشه تصور کرد بهشت رو

نماز دوم گفتیم که لا اله الا انت رو یه چند باری تکرار کنیم بعد آقا شما با نوپ شوت بکش به طرف دیوار برمیگرده اصلا یه ذکر بزرگی است این ذکر( یا هو) این هو کیست؟ این انت کیست؟ شما میگی خدا ولی چی داری توی دل خدا هست خدا رو کی در نظر گرفتی خوب ما تا بگن خدا میگیم صاحب همه چیز دنیا و آخرت ولی تو نماز چی وقتی میگی انت همونه آیا در من خودم دیدم ضعیفه انت و در دلم نورانیت نیست متصفانه و  راه به جایی نبردم وگرنه اگه خدا باشه من بنویسم مثلا یا هو این هوای که من مینویسم در نوشتارم تاثیر داره حتی نورانیتش روی شما هم هست و نورانیت داره نوشتار من که این نورانیت رو فهمیدن تخصص میخواد و در  حد ما نیست ولی هست تاثیرش

نماز سوم امشب تصمیم گرفتم آقایی کنم آقایی مخالف تکبر زن داشتنش هست ینی تواضع و برم مسجد الان میام اینجا گناهام یادم نیست میگم شان من بالاتره از مسجد رفتن و خودم رو گول میزنم و ضرر میکنم و نمیرم مسجد و وقتی گناه پیش اومد پناه میبرم خوب غلطه این حالا امروز نرسیدم صبح ساعتت 5 که برم مسجد فردا ان شالله ولی نه هنوز اذون نگفتن ساعتا تغییر کرده قاط زدم میرم ان شالا البته بگم که  خودم رو بالا نمیگرم از دیگرون توی مسجد ینی فکر میکنم خودم بخونم بهتره و یا فراموش میکنم که با خداییان بنشینم و همین بده و باید تواضع داشته باشم زنم میگن نره مسجد بهتره ولی مسجد نورانتی داره که جوان رو جذب میکنه اگه دلش خدایی باشه و میکشاند به سمت خویش امامزاده ها همینطور

نماز چهارم دیدیم آقا کورم و حق رو نمیبینم دیگه شاید محض همون گناه که عرض شد و تفکر در مورد زن  مومنه تفکر بد و اعمال بعدش آقا نکنیم اینکارو من امام زمانی داشتم توی دل و آهنگ ککه گوش میدادم یاد امام زمان هم نمی افتادم هیچ عیبی نیست لااقل بهم بر میخورد دلم میگرفت غمناک میشدم از بعضیاش  حالا امشب گوش میدادم میدیدم دلم سنگ شده ان شالله دعا کنید چشمام بینا شه وحق رو ببینم بیشتر و روزیم زیاد شه هم و هم توبه کنم

نماز وتر هم که خوندیم گفتیم آقا این العفو رو ما گفنیم خدا هم بخشید مثلا حالا ولی چه طوری از دست ما راضی میشود خداوندگار متعال؟؟ ینی یه آِیه اومده ارجعی الی ربک راضیه مرضیه در دنیا نازل شده بر امام حسین (ع) اقا آخرت شاید راضی باشه خدا و حتما هست ولی دردنیا نمی دونم؟؟ ینی از دست امام زمان راضی است خدا نه چرا نه؟؟؟!!! چون امید داره که بعد از پادشاهی ایشان که توی چند روز پیش بابابزرگم میگفت که الان پادشاهی میکنه امام زمان بعدا که خسته شد از خدا میخواد که ظهور کنه!!! خلاصه آقا داشتیم میگفتیم خدا راضی نییت از ما پس از اماممون راضی هست ولی امید هست که حکومت جهانی برقرارا بشه و اون موقع خوشحالی بیشتره 100% و هدف رسیده ایم و رسیده اند خلاصه امام حسین(ع) تکیه تکیه شدند خدا راضی شد پس راضی شدن خدا خیلی جوانب دیگری هم داره که غیر از دست خودمونه بستگی داره چقدر روح بزرگ باشه بچه فرق میکنه با من و من با شما

badal

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب خوشحالم که مطالبم از حد 700 تا گذشت به عنوان عیدی این پست رو میزارم برای خیلی ها که نمیدونیم اینکه آقا ما یه جایی خوندیم که اوتاد 4 نفرند که میگن و نوشته بود که حضرت عیسی(ع) و حضرت خضر (ع) و ادریس(ع) و الیاس (ع) که این ها به واسطه ای بزرگان است که بلاها دفع میشه از روی زمین و این ها از همه به امام زمان نزدیک ترند بعد از این افراد کی هست؟ که میگن تعدادشون 7 یا 40 یا حالا شما اگر اوتاد رو سرچ کنید در اینترنت پیدا می کنید ینی ما مثلا که بخوایم امام زمان رو ببینیم ابدالشون رو اغلب مشاهده می کنیم.

حالا چونکه فضای سیاسی انتخابانی است از یه طرف توجه به ما نمیشه که خودمون رو نشون میدیم و اینا و فضا خوبه جایی ندیدم مثلا بخوان ابدال امام زمان رو به تصویر بکشن و نشون بدن و منم در وبلاک 1000rominmonji.blogfa اولین پسنم باز کردم ولی حالا ما که ابدال امام زمان هم ندیدیم ولی از روی حدس میخوام چند تا بازیگر رو نشون بدم در حالیکه امام زمان (عج) حساساترین و پرچهره ترین و زیباترین هستند یعنی نمیشه بگیم چهره ی ثابت حضرت کدومه و حال مختلف دارند و حساس اند مخصوصا کسانی که اشک زیاد میریزند چهره ی ثابت ندارند همین و در نظر بگیر قد رعنای امام زمان رو هم ابدال داشته باشند چهره ی واقعی ایشان شناخته شده نیست و ابدال هم در تلوزیون نمیاد و همین اقراد بازیگر هم که نشون میدم اینا ساخته شده اند و چهره شون عوض شده طی مراحلی حالا بماند.

و اگر ابدال واقعی رو نشون بدن خوب گیر می افتن و عاشقون میشن زود و نمیشه با این حال ولی متشابه رو عرض می کنیم در بازیگر و سیتنما یه چند تایی ولی گفتیم امام زمان زیباترینند و معلوم نیست کجان مثلا میگن در یه جایی به منطقه ای است که نمیشه وارد شد کشتی ها غرق میشن هواپیما ها سقوط میکنن و امام زمان مثلا میگن در عراق و اینا زیاد میرند ولی توی شهر ما که نمیااند و میگن ففط یه نفر در شب نیمه ی شعبان تا حالا امام زمان(عج) رو در جمکران دیده اند و گفتیم چهره هاشون زیباست یعنی وقتی میگن از 20 تا 40 سال ایشون هست سنشون وقتی میبینند یعنی اول اینکه ما خودمونیم که اذیت می کنیم و پیر به نظر میاند دوم اینکه چهره ها ی زیادی دارند و چهارم و پنجم

چند منشابه حضرت که به اگه ببینیم به یاد ابدالشون می افتیم :

 

چند بازیگر متشابه به ابدال خضر نبی

           

   

بدل عیسی[ع)

البته عوامانه  حدس زدم اینا رو و باید تحقیق بشه و چهره های دیگر اوتاد شناسایی نشد!!! ولی میشه حدس زد در کل و عوامانه جلو اومدم ولی عوام فریبی نکنید تا ما یه خورده سینما رو جدی بگیریم حالا درسته اینا اصلی نیستند و داستاناشون و چهره ی واقعی شون میتونه باشه اصلی


8 فروردین 1392& http://ali.bloglor.com/p65.html

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

من تعجب می کنم بعضی موقع ها خیلی حرومزاده ایم!!! یعنی وقتی نگاه می کنم این ذکرا که میگم وصل نیستم و نمی دونم نمازم حال و احوال نداره و اینا می بینی دست ما نیست اصلا باید بزرگان نظر باندازند در حال و احوال ما حالا چرا من انقدر بدم که نتیجه نمی گیرم چون خودم رو می بینم و حالا نمی گم کار بزرگی رو انجام نمی دم ولی لااقل یه دعایی هم نمی کنم براشون برای اونایی که در زندگی منند و هوامو دارند در وبلاگ نویسی و همه جا ما به حول اونا زنده ایم بعد همش موضوع خودم خودم چه کنم پیشرفت کنم و اینا آخه فرهنگش غلطه ینی همین شما چند وقت پیش آخرین بار برای کی دعا کردید؟ میدونی چند نفر حق دارند والا همش خودمون نمیشه خودمون تنها به خدا وصل شد اصلا یاد اون فیلمه که چند وقت پیشم دیدم از تلوزیون که پرویز پرستویی یه هوامپیمایی رو دید و نجات داد سرنشیناش رو و دوستش اومد و گفت کار من بوده و بعد روزنامه و تلوزیون و اینا درسته پرویز خان اینکارو علی الظاهر انجام داد و حتی جملاتی رو هم گفت که خصوصی بود و نشان میداد ظاهرا این بوده ولی معلوم نیست استادش ینی معلوم بود تو فیلمه ولی در زندگی ما پشت و رو داره ما که خودمون نمیتونیم خوب باشیم باید یه موج خوبی ما رو ببره مثل موج دریا که میزنه همه چیز ر داغون میکنه این موج دریا که از لب ساحل نیومده و تقصیر اون موج های اول که نمیشه انداخت که یه کاری کنیم موج های لب ساحل رو جلوشونو بگیریم نمیشه ولی دعا خوندن و دعا کردن توفیق میخواد و هم باید یاد ما بدهند رووشش را که چه کنیم بالاخره حالا من بدم ولی با دعای گربه سیاه اومدیم بارون اومد تو که دعا برای دیگران میکنی اول خدا تو رو میبنه و دعا کنی برای دیگران خداوند فرشته هایی داره ککه برات دعا می کنند و عجیب هم هست که دعاشون میگن مستجابه یکی از بهترین جاهاش هم میگن نماز شبه که لیستی داشته باشیم در مغز حالا هرچی بلدی گیر نده اسم ببریم و بگوییم که خدایا ببخششون حالا کو نمازشب همین مرده ها خوبه نماز قضا بخونیم اصلا من که وبلاگ مینویسم خیلی دوستان دارم که خودمم نمی فهمم که دارند کنترل می کنند منو و شما ها رو منهی میخوام خودم مطرح باشم و عیب کار اینجاست که خودمو می بینم و بد هم رفتم جلو و اشتباه کردم ولی چه کنم گناه است ینی گناه بکنی اصلا حس دعا کردن نداری نه برای خودت دیگه چه برسه دیگران وقتی میخوان بکشنت وقتی دستت گیره خودت گیری که میخوان بفرستنت جهنم حاظری دیگران رو هم فدا کنی چه برسه دعا کنی براش ولی اگه زرنگ باشی در دنیا دعا می کنی برای دیگران ولی باز میبینی که گنهکار نمیتونه آقا نمیشه دیگه گیر نده نمیتونه برای دیگران دعا کنه حس میکنه داره کار بیهوده میکنه حس میکنه بباا نمیره و تا چه گناهی باشه  و ان شالله در این ورطوطه ها و وادی های گناه هیچکس نیافته و یه خورده هم باید عاقل بود ینی من نمیگم کار بزرگی میشه ها که برای دیگران دعا کنی میگم خدا نگات میکنه همین وگرنه هیچی نه که بی تاثیر هم باشه یه کار جمعی رخ میده اصلا یعنی هم اون جلو میره هم تو حالا هرچی میخوای خودت برو به سنگ میخوری کارات و دعا و لیاقت بخشیده شدن نداری همین اصلا که میگن خدمت به خلق یکی اش بعید نیست دعا کردن براشون باشه که این همه مهمه و عبادت به جز خدمت خلق نیست و نمیدونم بزرگان انقدر تاکید دارند بر خدمت به دیگران همین دیگه باید یه خورده هم برم سرچ کنم که چه طوری دعا کنم و گناهام رو هم به امید خدا کمتر کنم که توفیقش سلب نشود و همینکه تو تماز چه طوری به یاد دوستام دعا کنم و چی بگم البته اگر حرفه ای باشی یاد میگیری چی بگی و دعا کنی و این همه دعا هم هست ولی خوب روش داره برم سرچ کنم روش دعا کردن دیگران بای و همینم که مییبنی برام دعا کردن که دیدم

.....و اما روششو سرچ کردم چیز قابل توجهی پیدا نبود و همینکه چند نفری رو توی ذهنت بمونه و داشته باشی در مغز که براشون دعا کنی و به یادشون باشی خوبه و خیره و خوبه ولی یادمه یه بار مادر بزرگ عزیزم گفت بهم برات دعا می کنم و یه تسبیح می گیرم تو دستم و برات صلوات می فرستم و اصلا دعای فرج کردن امام زمان هم خوندنش که میدونید چه فوایدی داره حالا ما با تسبیح دعا می کنیم برای شما منتت نمیزارم راضی هستید.

حالا ببینیم از قرداش تیتر روزنامه و نیمدونم پیام بازرگانیش ساخته میشه که پیرزنه تسبیح به دست دستاش بالا داره دعا میکنه لذا اصلا بی ادبیه که دعا نکنی و منم ادبش رو ندارم با محشوریت بزرگان. ادبه مهمه...

gn

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا همانطور که در قرآن هست که اگر خدانمیخواست یوسف(ع) منحرف نمیشد همونطور هم اگه خدا برای شما بخواهد شما منحرف میشین در این مسائل یعنی دوطرفه هست وگرنه هیچکس زن نمیگرفت از روی فشار جنسی بلکه حلال هم هست منتهی صحبت سر همین حلال و حرام و گناه هست که باید حلالش کرد خوب هیچکس نمیتونه پایه وای سه بگه از روی زن نگرفتن منحرف نمیشم مگه دست خودشه یا مرییضه آقا جون من شما زن نگرفتی؟ دلت برای مام بسوزه دیگه مجردیم!!! یعنی اونور قضیه هم نگاه کن که خدا خیر ما رو شاید نمیخواد شاید بد رفتار کردیم که با این نفس تمیشه کنار اومد و شکست میخوریم!!!

حضرت عیسی (ع) زن نگرفت خدا عاقش کرد؟ حکومت دینی داشت کافر بود همه پیغمبرا دستشون با هم در یه کاسه است پس منحرف نشد و راهش راست بود و ما هم نیستیم پیغمبر

ای پیامبر (ص) چرا چیزهایی که بر شما حلال کردیم را بر خودتان حرام می کنید؟؟

آقا سواله این آِیه  و جواب داره خدا نگفته حلال نکن یا حرام نکنه داره سوال میپرسه و هر سوالی که از پیغمبر بپرسن جواب منطقی و الهی خویش را دارد.

واالا تو این دوره زمون زن گرفتن یعنی دختر گرفتن شرایطش روو میخواد وگرنه اگر مثل موف بود که زمان پیامبر دلت خواست 4تاشون رو صیغه بکن برو جنگ برگرد دلشونم تنگ نمیشد  و زن تو فیلما بالاست مقامش وارزش غیرواقعی اش و حقوق دارن و اعتبار  و انتظااراتش اصلا اومدیم نشد مرض روانی هم زیاد شده طلاق اونموقع که طلاق ابزار مهریه نبوده اصلا دختر بلده زندگی زناشویی تو این دوره زمونه........ هزارتا کوفت دیگه شرایط بد شده ولی مجرد بودن همیشه ارزش خودش رو نگاه داشته از زمان مسیح(ع) و قبلش و خوب فرصتی هست تو ایران اگر شکسته و روانی نشویم و به گناه و زنا نیافتیم میشه تو ایران بعضی ها (اندک) مجرد زندگی کنن ولی تو خارج بهانه رو گرفتن.

اصلا جناب حافظ می فرماید:

گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک

از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

rahh

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا ما موتعصفانه بحثی سیاسی ای ننمودیم در بحث و پست قبل اعتقادی بود بیشتر که متعصافنه سیاسی اش میکنندآقا ما میگیم بهشت درجه اش به اندازه ی عقوله مردمه میگیم که تو که توی نماز میگی سبحان ربی الاعلی و بحمده این خدا تو چقدر بزرگ میگیری شما؟؟؟ اندازه ی همون. که یه خورده فکر کنیم خدا که هیچی نیست ...

چون سیاسی میکنند ما هم سیاستوو بنمایونیم حالا داشته باش برو حالشو ببیر.

آقا راستش چند هفته پیش یه پیامکی رسیده بود که یه آیه از قرآن که آقا اگر بهشون اجازه بدهیم که حکومت رو بر قرار کنند در زمین فساد نمی کنند (یا یه همچین چیزی) که منظور حکومت حضرت مهدی (عج) استتند.

خلاصه آقا خیلی ادعای بزرگی است که فاسد نشویم با قدرت داشتن روی زمین آخه آقا قدرت دنیوی است دیگه و برپایه ی سستی است بزار حالا یه کمی فساد کنیم تا چه برسه حکومت الهی باشه خوب نکته ی باحالی که جالبه شنیدنش در درس گرفتن از حکومت حضرت سلیمان است و یا حکومت حضرت یوسف که حالا که مثلا قدرتمند شد مثل حکومت اسلامی جمهوری ما نیست که مسافرت نره سر به بابا نزنه نه اینم نمیخواستم بگم همون حکومت سلیمان نبی(ع) آقا ملکه ی سبا رو احضار کرد بهش نگفت که خانوم روسری بپوش بیا با هم هم صحبت بشویم!!!! سلیمان نبی میگم نگفتا!!! حکومت هم حکومت الهی است حالا ببین.اصلا این همه حکومت میکنه سلیمان خدا یه داستان ملکه ی سبا رو میاد تو قرآن میزاره مگه این داستان جی داره خوب بشین از رشادت های حکومت اسلامی ما و شهدا صحبت کن و اونجاهاشو ببین مگه یه ایمان آوردن زن بی ایمان خدا نشناس چه قدره که تعریف میکنه قرآن خوب حالا ببینید!!! که قرآن این داستان رو تعریف میکند ولی رشادت های حکومت سلیمان نبی و خدا پرستی ها که ارزش داره و یگانه پرستی ها و خداشتاسی ها  اینا رو کم می آره در قرآن مجید خدا یعنی چقدر ارزش داشته. اینا باید فکر کرد که منظور از حکومت الهی چادر خشکی مقدس ها نیست....................الکی که خدا داستان تعریف نمیکنه و آمریکا رو ول نگذاشته در بی خدایی بچسبه به ما اونجام عدل میخواد چاوز میخواد.

wghaion

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خدایا تو که میدونی من اونجور آدماش نیستم و چه قدر دوست دارم تنهام بزارند و توقعی نداشته باشند ازن و حتی اگه شده تشویقم نکنند تا اینکه مثل بعضی بازیکنان فوتبال معروف بند باشم به تماشاگران و اطرافیان خدایا امشب تنهام گذاشته بودند و من یاد تو کردم امشب تنهام هم نگذاشته باشند توقعی نبود انتظار نبود چشم ها بیدار نبودم به راه من و من خوشحالم به یاد تو افتادم و یاد امام حسین(ع) که همه تنهایش گذاشتند حتی یاران نزدیکش هر چه میگذشت به عمر مبارکشان تنها تر میشدند و تنهاتر و یاران نزدیکش هم شهیدتر ولی چهره شان باز تر و خوشحالی بیشتر در اون فشار و منم دوست دارم انتظاری ازم نباشه کسی نباشه که بپرستتم و بیننتم و چشم انتظارم باشه تا در این تنهایی با تو غریب باشم اگر میخواهم برایت گل هم بزنم بسته به تماشای دیگران نباشه و آنگاه برای تو کار کنم و همیشه همینطوری باشه و این را به دلیل گفتم که یک همیشه دوری کنند از من و کارام  کسانی که نیستند دیگه برنگردن و بزرگم نشمارند و مشیت منرو تغییر ندن با خدام  دو قابل توجه بعضی دیگران تا بدونیم اگه روزی روزگاری تنهامونم گذاشتن به هر دلیل از جمله پیرشدن تازه موقشه که به خدا برسیم و خدا هست اونموقع خدا همیشه هست و اون موقعی که دلشکسته شدی و از همه بریدی بیشتر نمایان میشه تا یکی بازی دهد به جمع ومردم و نتونی کنار بیای اصلا امام ها هم نتونستن با مردم کنار بیان و شهیدشون کردند

آخه امشب به جای کارای کامپیوتری و تبعاتش داشتم تا صحبح چت می کردم یاهو هم باز نمیکنه دیگه با موبایلم بود وگرنه داشتم باشبای دیگر موقایسه می کردم دیدم که جو توقعاتی نیومده یاریم بدهد برای نوشتن و اصلا میل به نوشتن ندارم و کمک یاران نیستند و چشمان خیره بعد یه لحظه خلوت کردم قدر یه نماز دورکعتی تجسمی با خدا و این شد که تصمیم گرفتم اینو بنویسم و قابل توجه که با خدایا شروع شد و خدا توش بود.

ewfg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا دوباره برگشتم به عجب و دیگه الان متاسفانه شوخی ندارم و بحث خنده دار نیست که...........

آقا تو فیلم هام هم گفتم خودم رو میبینم و اینا حالا بزار اینطوری بگویم امشبم رفتم مسجد ولی چون خدا خوشش اومده بودد به برکت حضرت اباالفضل عجب من که حالا توضیح میدهم رو ببینم که دارم و نشونم داد این خوره رو که حالا توضیح میدهم اینکه آقا خدا میخواست به برکت حضرت نشونم بده و شایدم تا حدی ولی از آینده خبر ندارم که بالاخره شایدتم برطرفش کنه ولی بعید میبینم چون ابزار خاص شیاطین هست عجب و میزنه زمین آدم رو هااااااا. خلاصه میخواست نشونم بده خدا با شبکه ی پرس تی وی نشون داد آو بهانه اش این بود که ما نشسته بودیم و نگاه میکردیم یه خارجی بود شبکه ی پرس که خدا لعنتشون کنه که جلوش رو گرفته اند اینا بگذریم آقا مجری ای داشت که با نام جرج نامی که خیلی آقا حرفه ای بود خارجی بودا ولی در مورد اسرائیل صحبت می کردم ومن حدود حداکثر 15% انگلیسی شو شاید فهمیده باشم که چی میگفت ولی این چنین فردی با این کملات که مجری گری میککرد و یه راست حرف میزد منو به فککر خودم انداخت که 10 دقیقه نمیتونم درمورد اسرائیل صحبت کنم جلوی روی مردم و بااین همه دشمتن خونخوار بعد این درحدی صحبت می ککرد که تازه جلوی دوربین باشه یعنی اندیشمندانه البته سنی ازش گذشته بود و خدا اینطوری پف کردن عجب من رو خوابانید و بدش هم رفتم مسجد البته برای خوابیدن عجب راه هایی پیشنهاد میشه یکی احوال بزرگان و کرامانشون بخونی یکی از دست بابات کتک بخوری مثلا یکی چینین برنامه هایی نگاه کنی و بفهمی هیچی حالیت نیست ولی مهم تر از همه اینه که خدا باید برطرفش کنه وگرنه بیککار بشینی دشمن شیطان آمادست و خدا باید بخواد به یه بهونه وگرنه من کوچیکم که بودم سر مسائل غیراخلاقیم که صحبت ککردم اینککه آقا گناه میکردما ولی در پست بعدیم عجبم کمتر میشد و شکسته میشدم یعنی گناهم باعث میشد که خوار بشم ولی پیشرفت میکردم و بدیش فقط این بود که یه عده منو باز بزرگ میدیدند الان شما نشستی بیککار اینجا خوب؟ و نوازنده نیستی خوب میتونی یاد بگگیری و مثل خودش رو بزنی بعد به خود علاوه بر اینکه بیکار نشستی میگی من یه آهنگ هم نمیتونم بسازم و خودت رو پایین میگیری و نوازنده رو می پرستی الان حرفم این نیست یعنی میگم یه خورده ای از عجب هم به واسطه شماست که می پرستید در من به وجود میاد وگرنه اگه من جلوی خودم رومیگرفتم و یه هفته یه ماه هیچی نمی نوشتم خوب میشد شاید و خدا عجبم رو مفصل میزد.

آقا عجب میگه که وبلاگ من خوبه و جایگاهی داره عجب میگه تو بنده ی خوب خداوندی چه طور میگی من بنده ی خوب خدا هستم در حالیکه گناه کرده ای در حالیکه ائمه ی معصوم جرات نکردند در دعاهاشون بگن هیچ درست این ولی خودشون رو پایین میگرفتند و جز گناهکارا تا این حد ببرید دعا بخونید یعنی همین که من وبلاگ رو بالا بگیرم همین به همین راحتی.

آقا شما عجب نداشته باش و خودبزرگ بین نباش و تنها خودت را ننگر و خودت را وبلاگ خودت را کار خودت را ننگر این باعث میشه که اگه از خدا هم دوری عاقبت به خیر بشوی من الان تو مسچئ حدودد 10 جمله ککه بیام بگم اینجا فکر کرده ام به جای اینکه به فکر خدا باشم اصلا خدا چه معنی داره؟ عجب انقدر خطرناکه ها شما اگه معنای عجب رو بفهمی اگه معنای حسود رو بفهمی معنای چیزی که میخونی در نماز رو بفهمی اینه که به جایی رسیده ای وگرنه به بابای خارجی بگو غیبت نکن نمیفهمه که چرا غیبت بده و معنای غیبت رو اصلا نمی فهمه بگو حسود نباش میگه چه عیب داره اصلا معنای حسود رو نمیفهمه  نمیدونه چرا بده و بد نمیشامرتش یعنی چه تقوا؟ حسش نکردده توضیح هم بدهی بهش که یعنی رشک بردن مثلا چون خودش فاقد اون صفته و زشت نمیشمارتش پس نفهیده البته در نماز خوندن بعضی آیات سنگیه و معناشو شاید ما درک نکنیم نگاه کلی میگم در نماز که حواس پرت نباشه و در کل نماز ذکر اکبر است ودرکل بیدار باشیم حالا تا حدی که دستمونه بیدار باشیم و حواسمون پرت نباشه بعدها اگر گنهاکاریم و درک نمیکنیم بیدارباشیم حالا و اگه گنهکارنیستیم هم بیدار باشیم تا اون اندازه که دستمون  وما یکی از اهدافمون از نماز خوندن معنای درونشه که بفهمیم.خلاصه انقدر بیماری عجب خطرناک بود در من که آقا داشتم نماز میخوندم به فککرش بودم و همه ی بدبختیام رو دیدم از خود بزرگ بینی هست یعتی نگاه می کردم به نیتم میدیدم خرابه نیت برای خدا نیست برای شنیدن شما داشته ام تماز میخوندم آقا همه ی بیماری ها از اینه بزرگ بینی خود و بر طرف نمیشه تا خدا نخواد و میزنه زمین البته باید تمرین کرد آقا میدیدم که این همه نگران بودم از خدا میخواستم نگام کنه فکر میکردم برای گناههام خدا نگام نمیکنه دیگه نامید شده بودم و همش از گناهام میدونستم در حالیکه عجب داشته ام و حالا نمدونم که در آینده آیا عجبم بخوابه یا نه اینو من نمیدونم انشالله اگه شما کنار بیان با ما و دست پلید دشمن خونخوار نخواد وارد حیطه کنه ان شالله رفع بشه و کار نداشته باش به ما که بیاییم بالا اگه بیام میزنه زمین و عجب نمییزاره و بزررگ نشمارید منو و من خوارم وگرنه مصلحت عوض نمیشه که خودم رو بزرگ نبینم و عجب هم با تکبر فرق داره که باید زن داشته باشد عجب اینه که خودت را در خلوت بزرگ میبینی و پیش خودت ولی نکبر یه آدمی هست که تو ازون خودت رو بالاتر میدونید.

torbat

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان ساعت 3:15 صبه و میخواستم که دیگه یه چند وقتی پیدام نشه محض پست قبلیم ولی بدون من از یه طرف چشم چرانی کرده بودم از یه طرف گریه و دیگه نمیشد کاری کرد وگرنه من اقدرام بی حیا نبوده ام وضع بد بود  که نمیشد کاریم کرد که اینطوری شدم و در محظر حضرت اباالفضل این شد که گفتم در پست قبل و کارم به ناکجا آباد رسیده بود وارنه(وگرنه)  اگه میوه رو میخوردم که تعارف شد که حضرتم ورداشته بود و بعد گفتن له منم بدهند اگه مبوه رو خلاصه میخوردم به به جایی شاید میرسیدم الغرض کار ندارم اومدیم برای نوشتن دیگه.

علاوه بر این موضوع داشتم فکر می کردم که آقا ارتباط زدیم به بالا توی دلمون و حرف زدن که آقا قرار شد یعنی راضی شدم که دیگه نرم دانشگاه میگفت بشین تو کلفتی پدر و مادرت رو بکن اونروز هم رفتم که ثبت نام کنم هنوز اسمم نیومده بود و مسوالین خوشبختانه نبودند ولی خوب دیگه تا همین نیم ساعت 20 دقیقه پیش نظرم این بود که امروز برم صفت نام کنم دیدم اصلا دیپلم داشتم تو این دوره زمونه کلاسش که بیشتره هیچ وقتمم تلف نمیشه سر چیزای بی خاصیت و میگفتن برو کلفتی پدر و مادرت رو بکن البته من کمک نمیکنم تو خونه زیاد یعنی به ندرت و فهمیدم برای دختر و نمیدونم کلاس گذاشتن و اینا دارم میرم دانشگاه میگفتن اگه میخواستی بری کلاس ورزشی مانعت نبودم و هر چی دلت میخواد ورزش کن و همینا که دراز کشیده بودم باهام صحبت شد توی دلم و اینم میخواستم برم قرآن باز کنم برای استخاره چون خیلی قوی نبود الهامه از بالا گفتم شاید وهم باشه بعد دیدم صحبت شد نکردم حالا کی هست که براش کلاس بزارم که دیپلمم؟؟؟ یعنی میبینی راست میگه من برای ازدواج و دختراش میخواستم برم دلم و برای اینا تنگ که نه کلاس دیگه همین که محل هم بهشون نزاری یه کلاسی یه هیجانی داره خودش ولی حالا ولش کن ما گذشتیم راست میگه دیگه من دو تا کتاب باز نمیکنم تو خونه بخونم کتاب های باارزش بعد برم دانشگاه چی پاس کنم قانع شدم.راست میگن دیگه دیگه تکنولوژی اینترنت و اینا به جایی رسیده گذشته از شغل دانش رو میتونی در هر سطحی از اول دبستان به بعد که سواد یاد گرفتی ادامه بدی و در اختیارته مخصوصا برای دخترا که پاشون باز نشه به این مسائل و فرو رفتن در جامعه ی گرگ. ولی به پدر و مادرمم مبگم که آقا من بعدا که حرف حرف شغل و مغل شد ولی با این حال نگیدا(چون دیشب مادرمم داشت میگفت علی نرودانشگاه بعدا برو و این حرفا اگه استرس وارد میشه بهت) که برو کار کن و اینا من پول و مول از خودتون میگیرم و التبه کی خواست زن بگیره فعلا وقت زیاده.

نویسنده : علی | تعداد بازدید : 39

gyutty

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

تو رو خدا ما رو اینطور نگاه نکنید دست کم مگیرید که یه عکس حضرت اباالفضلی گذاشتیم کنار صحفه و هیچی نمیگویم نمیدونم چی شد داشتم صدای خودم رو گوش میدادم که قرآن میخوندم دیدم تندم و سرکش شده ام نسبت به سال های قبل ببین من اینطوری نبودم شما نمی فهمید نمی فهمید که اگه انسان جلو بزنه که اگه ببرنش و ولش کنن تو خط مقدم و بیارنش تو صحنه و بزرگش کنند مثل شیطون سرانجامی بهتر از ابلیس نخواهد داشت حالا چه شما و تلوزیون اینکارو کنه چه دیگه بالاتر از فرشته؟؟!! لذا ما که در محظر تام ائمه قرار گرفتیم و اونموقع ایمان به من زیاد بود گرچه از نظر فضای صحبت مثلا اگه الان برم وبلاگ ((پرروی)) رو بخونم میبینم که یه سری آدم هایی پی گیری کردند و من یعنی ذات بد و گنهکار من برا ایشان روشن نبوده و یه جاهایی هم افراط کردم و اصلا گول که نمیخواستم بزنم اینا دیدشون خیلی مثبت بوده به من وگرنه حرف خاصی هم نزدم شما برو در وبلاک ((جیگرار)) بخون و اگه حرف مثبتی هم بوده متناسب با زمان بوده و الان زمانش کذشته و پیشرفتمون حاصل شده و دیگه برنامه ها ساخته شده و قوی شدیم نسبت به ویروسی که صحبت شده قوی شدیم نسبت به حرف هایی که زدیم و در خطر بودیم توش و دیگه شاید جالب نباشه کما اینکه مطالب الان من ممکنه تا چند دهه رو خط باشه و زود کهنه بشه چون خوشبختانه دستگاه دشمن شناسه و زود ارضا میکنند به نفع یا به ضد زود پیگری صورت میگیره و صد البته که الان نو اندیشان بیشتر شده اند و حرف ها زیاد شده و بر ضد هجمه ی دشمن و ما قوی شده ایم و دیگه تمرکز روی بنده هم نیست که بشینم باز کنم و حرفی داشته باشم ما رو فعلا گذاشتن روی سطل آشغال وگرنه 4 تا بمب اطلاعاتی میساختیم بیرون میدادیم توجهات رو جلب می کردیم تا بفهمید دنیا دست کیه لذا خودم نخواستم که در محظر ائمه باشم وگرنه آقا ما  خیلی نزدیک شده بودیم با ائمه هر حرفی هم گفتنی نیست ما که نزدیک شدیم ذاتمون دنبال گناه بود ما رو برده بودن بزرگان دم خانه ی اهل بیت ولمون کرده بودن البته اگه اینکارو هم نمی کردند که رفتم تیمارستان و به تیمارستان گرجه ختم شد و خودمو هم شناختم که هیچ گهی نیستم اگه اینکارو نمی کردن تا این حد جلو نمیرفتم که دیگه روم بشه فیلم بزارم و از گناهام حرف بزنم و از فیلتر گذشتن ضد خودم صحبت کنم چرا اندیشه و دید مثبت شما رو عوض کنم آقا شما شاید نرسیده باشید که حتما همینطوره که مستقیما تحت نظر ائمه قرار بگیرید دیگه ناب نداری تو جمع باشی باید خلوت کنی وگرنه دیونه میشی من خلوت کردم و حالا نه که بزنم به کوه بلکه خونه ی خالی داشتیم و زدم اونجا و دیگه پرده ها کنار بود و مستقیما حرف میومد سر زبونم و یه راست مینشستم صحبت کردن که صحبت هامو در وبلاک ((جیگرار)) و همین وبلاگ هم احیانا نوشته ام که توی اون خونه ی خالی دوممون چی شده آقا من نمی دونستم یا حالا میدونستم ولی تجربه نداشتم حتی نماز خوندن و روضه گرفتنم به خاطر جنونی که یه مرتبه به خاطر بزرگ کردن بزرگان رخ داده بود تا جایی که بابا بزرگم تو شهر خودشون هم مثل من با خودش صحبت می کرد و مادر بزرگم رو فرستاد که بیاد پیش من تو خونه خالی ازم مراقبت و غیره اینکه آقا در محظر بودیم دیگه وقتی سر زبانم می افناد جضرت اباالفضل دیگه خودش بود که میومد جلو لذا من این فضا رو شکستم یعنی با گناه با لخت شدن با زیر دوش حمام رفتن و اینا حالا گذشته از گناه خیلی هم بد نبود ولی فضای سنگین رو باید اهلش بدونن و تحمل کنند توی تجسم ما با حضرت اباالفضل نشر و حشری داشتیم تو حمام اصلا دست من نبود اون حرفایی که سر زبانم میومد و داشتند منو آماده می کردند برای روزهای آتی لذا با گناه خودم تمام شد یعنی حالا که دارند به من نگاه می کنند من به جای بهره بری رفتم زیر دوش آب و حال و بهشتی که روی زمین می باید بود لذا آبروی خودم رو بردم و حتی یه زن مومنی رو هک تجسمی ذهنی کردم محض همیناست که پاکیت اول کارمو از دست دادم و خودم رو هم در عوض شناختم که گهی نیستم گرچه تکبر و اینا ریشه اش رو خشکاندن کار هر کسی نیست که بگم تونستم ولی آقا من از پیش حضرت اباالفضل فرار کردم یعنی نمیخوام در محظرشون باشم دیگه چون نابلدم چون نمیدونم باید چه کنم محض همینه که به عکسی گذاشتم چیزی نمیگم درموردشون چون خودم بدم و آرزوی نزدیکی به ایشون رو ندارم گرجه خیلی گنهکارم و درد و رنج دارم که باید عرضه دارم لذا حضرت خودش دورادور هوامو داره وگرنه من چی کار دارم به سر حضرت اباالفضل و اونموقع همش بحث جنسی بود همش حتی تو برزخ و فهمیدم باید یه سری کارهای برزخی هم تو دنیا درست بشه وگرنه امام خمینی با حوری هم خلوت کنه برزخیان کار ندارند!!! لذا صدا های گوناگون داشتم و رزقم خیلی بالا بود در مورد هر کی صحبت می کردم میومد تجسمی با روحشون تو حمام خونه و یه راست صحبت و من که استاد آرام کردن فضا بودم نمیتونستم اینکارو بکنم حالا این هم یه دفعه ای نبود که مثلا ماه رمضان دو سال قبل صورت گرفته باشه وتمام نه حتی سال های قبلشم بود مثلا یه بار خواب دیدم چندین سال قبل که وارد به مجلسی شدیم در خدمت حضرت اباالفضل حالا من که چهرتا نمیشناختم و خوابم هم که با کیفیت نبود من اون موقع ها یه مرتبه خیره مبشدم به عکس حضرت و گریه می کردم و روضه گوش میدادم و همین عکس برام آشنا بود حتی تو خواب و مظلوم بودم و قرب و مقامی داشتم خلاصه مخض اینکه بگم یه کسی بودم و الان دیگه به خاطر بدیم و گناهم و رفوضه شدن در خدمت نیستم این خواب رو تعریف می کنم وگرنه میدونید که خیلی هم هوای روضه گوش دادن الان کردم نصف شبی ولی همیشه میترسم که با حضرت اباالفضل صحبت کنم و محض همینه که خودش شاید به سراغم اومده بود و در محظر و آعوشش بودم و توقعی ندارم جز اینکه احساس دوری کنم و محض گناهام باشه خلاصه ابالفضلی نیستم و به خیر هم گذشت یعنی اگه بودم دیونه میشدم و اینجاها پیدام نمیشد اصلا و دیونه خونه جام بود دیوونه خونه خلاصه آقا خواب دیدیم جندین سال پیش که در محظر حضرت هستیم بعد یه زن بود وارد شد میوه تعارفم کنه بعد من نگاه کردم به سینه اش دیدم لخته واقعیتش بعد ظرفیت نداشتم بیدار شدم  از خواب و رفتم حمام به جاش!!! این خواب حضرت اباالفضل.

لذا ما با خانواده ایم و زن هم بگیریم با زن با شماییم اصلا خوبه و همین چیزاست که مایه ی آزمایشه و فتنه است وگرنه دیونه بودیم همیشه و فرار کردیم از پیش حضرت اومدیم اینجا خودمونم فراری هستیم نه که حضرت اباالفضل فراری داده باشتمون پس قدرمون رو بـــــــــــــدانیـــــــــــــــــد و اذیت نکنید وگرنه همون گنهکاره ایما و خود به خود چیزی نیستیم نگامون که بکنند رشد میکنیم.

اینو هم بدونید که اگه خدا میگه اگر گنهکار یک ساعت مانده به مرگش هم توبه کنه میپذیرم این فرق می کنه فرق فوکوله چرا چون اون یه ساعت قبل اولا خود خدا خواسته اتش یعنی خواسته اش دوم اگه تو در حال گناه بمیری با همن حال بات رفتار میکنند و حال آخر خیلی مهمه یعنی میگم توبه کار دست خودش نیست که بگه من توبه کردم حالا نه خدا خودش باید بخواد وگرنه تو اگه به زبان بیاری که توبه کردم خدا ولی در دلت هیچ باشه یعنی آقا اگه گناه کنی و در پایان کارت و عمرت بخوای بگی توبه کردم این خرفت دروغه و با دلت فرق میکنه چون خواسته ی دلت نیست مگر اینکه گریه کنی و خا اشکت رو درآره و ببینه وگرنه به همین راحتی نیست که لذا توبه ی زبانیت که آخر عمریت قبول نمیشه یه دروغ بزرگ هم به خدا گفتی و ماجرای استغفرالله گفتن که شرایطش رو باید داشت که اون یارو نداشت و امام علی تذکر دادند و اینا هم که مادرت به عزات بشینه و اینا

مام همینطوریما گناه که کردی نمی دونی چی کار کنی هوش نداری قلب سوراخه آبروت رفته منم پیش و در محظر حضرت زینب و اباالفضل دو سال قبل در ماه رمضان گناه کردم و حتی تجسم بد یک زن رو کردم و این دیگه با چه رویی آخه برگردم؟؟ در محظر بودم لذا به این زودی ها بخشیده نمیشم و در محظر هم حاظر نمیشم محظر ائمه مگر اینکه از دلشون بیرون بیاد حتی من صحبتش هم با ائمه نکردم که آیا از دلتون بیرون اومده بعد اومدم اینجا دارم مینویسم لذا دست خودمم نیست و از نظر مغزی و عقب ماندگی کم دارم که میام به شما بگم ولی دلم لک زده به اون موقع ها ولی نه از آرامش و جاسوس بازی و چه میدونم فضای بدش خیلی بدم میاد حالا که خوشیم و زندگی می کنیم چرا عاقل کند کاری....

zerangi

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا راست می گم اینی که توی دو پست قبل زدم خودمم مرد نیستم یعنی بچه ننه ام و نگاه کنی نه لزوما این چیزایی که می نویسم بلکه در کل رفتارم و کردارمو میگم که بچه ننه بازی رفته تا مردانه بجنگم خومم اینطوریم و زنونه است حتی گفتارم ولی نه ککه از مامانم باشه ها بگذریم.

لذا اینی که می گفتم در یک پست قبل خلاصه ش اینکه آقای بچه ی در و کوچه نیستم و خیابون و گل کوچیک حالا ما بچه که بودیم بازی می کردیم تو محله و فوتبال و بچه ی کوچه بودیم  و آشنای در و همسایه ولی خوب دیگه همه میشناختنمون و روی یه شهری اثر داشتیم ولی الان شما در نظر بگیر جوان امروز رو دم و دستگاه ها سوسول بار میارند یعنی جوان های پسر رو میگیم ها!!! اینا پسرا اگه جمع بشن یه جا بخوان برند سینما جمع بشند بخوان سیگار بکشن بخوان شنا برند ورزش کنن مورد توجه مخصوصا دستگاه های زن هستند و نمیتونند کارشون رو راحت بکنند و سیستم به خاطر هر دلیلی که شده اینا هارو مخصوصا توی شهر های بزرگ از نجمعشون جلوگیری میکنه توی شهر های بزرگتر مثل تهران که جمعشون می کنند به عنوان اراذل و اوباش زن همسایه! خلاصه حرف زیاده استغفرالله استغفرالله استغفرالله

داشتم خواب می دیدم که با چند تا بچه توی کوچه بودیم بچه کوچیک بودند و داشتند بازی می کردند و خوش بودن یعنی یه کم شیاطین گذاشتند ما خاکی پاکی بشیم توی خواب و راه رو باز گذاشته بودند الان باید شهر منو بشناسه من اگه بخوام از توی نت عالمی رو بهم بزنم باید توی شهر هرچند خلافکارانه و از روی سیگار (حالا که ما اهلش و خلاف نیستیم) باید اول توی کوچه و خیابون خودم رو ثابت کنم نه مثل موش باشم و احوال زنانگی این که نشد کار کاری که از هیچ دم و دستگاهی بر نخواهد آمد رو من جوان می کنم در کوچه حالا بیان روی سر ما سوار بشن بعد خوشون میبینند که جوان ها هیچکاره شدن چرا غیرت ندارند چرا همش بحث ناموسی نیست جوان فکرش بازه یه نیروهایی داره که مرد زن گرفته نمیتونه داشته بشه همش ناموسی نیست یه کارهایی هم یه شوق هایی یه آرامش هایی هست که از پلیس 110 و اینا هم برنمیاد همش که نباید اسیر کرد باید جوان ها جمع باشند گروه به گروه حمله کنند یه خیابون رو نه که به هم بریزند بلکه اداره کنند دیگه پلیس میخواد؟ دیگه دزد جرات داره بیاید؟ اگه خودشون دزد نشند لذا از تجمع ما پسران جوان می ترسند و بدبین هستند  که میخوایم چی کار کنیم خلاف؟ ما که زن نداریم و جرات و شهوت بالاست لذا فضولی زیاد میشه و شهر توی دست ما نیست.نمیگم چیزی باید تغییر کنه ما پیشرفت کردیم که به این نقطه رسیدیم ولی نباید جوان پسر ما زنم بشه دیگه همه ی گروه های پسرانه که جمع میشن که بد نیستند باید پسران خوب و همه رو اصلا جمع بکنند نه دخترها رو ها نه باید پسران رو کار فرهنگی بکنند جمع بکنن در پارک های شهر که فوتبال بازی کنند و آشنا بشند با هم در همین حد که والیبال بازی کنند اول آشنایی خوبه دوم ورزشش خوبه سوم مردانگی و محشور شدن با پیرمرد و مرد ها چنین کارایی خوبه چهارم خوبه دیگه.

zannnnnnnn

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

لذا می بینی که میگن تو برای عالم خلق شی یا عالم؟؟ یعنی برای شما.

آقا مو یه حسی دارم گذشته از حس یعنی حس که نه یعنی الان بخوام بر توی شهر میدونی مثل کی برخورد میشه مثل یه زن جوان خوب جوان خوبه که نره بیرون و یه سری آدم برای امنیت اصلا میدونی من یه اعتقادی دارم که زن جوان باید دچار بدبینی مثل من باشه نمیشه گفت بدبینی نباید راحت بتونه بیاد بیرون باید همیشه احساس کنه در معرض دید جاسوسان و دوربین هاست و مراقبند حتی بگذریم بین خودمون باشه حتی توی خونه اش که شوهرش رو هم اذیت نکند زیاد و مطیع باشه البته نه که جاسوس بازی درست کنیم یعنی میگم راحت نباشه که هر جا خواست بره هر پوششی هر فتنه ای تا بعدا عقده کنه و گلیشفته بشه ! ! ! لذا ما که جوانیم اینطوری هستیم یعنی سیستم بندی اطلاعاتیمون اینطوری الان بخوام برم بیرون مثل فضای سایبری در خیالاتم امن نیستم روم نمیشه احساس می کنم یه سری آدم هستند که وظیفه شون امنیته و به بهانه ی امنیت کشور و منطقه و کشور که هیچ محله ی نزدیک و دور شهری هم که شده میخوان روی سرمون سوار بشوند و دستشون در کاسه ی مغازه دار و چه میدونم تاکسی و هر کاری که بخوام بکنم آقا ناچارا و بدون عذرا باید اگه پام رو بیخودی گذاشتم بیرون و تنها بودم مخصوصا با این طرفم لذا یه حس زنانگی دارم اینا هم دارند کار میکنند حتی لباس نظامی می ترسند بپوشند یا اصلا وارد شغل مغازه دار تاکسی دار هر کس که داره زندگی میکنه شده اند لذا به جای خوشبینی بد بینم جون من یه سری محدودیت هایی دارم که کسان دیگر ندارند حالا بچه بودیم درس میخوندیم راحت ولی الان با یه سری آدم هایی طرفیم که نه که مراقبمون باشند هوامون رو دارند و همین که مثل مردم عادی نیستیم به هر بهونه ای به بهونه ی دشمن بد به بهونه ی وبلاگ خوب هر بهونه ای که هوامونو دارند لذا را حت نمیتونم برم بیرون معلوم نیست کینه به دندان بگیرند اصلا منو تا چه حد بشناسند کاملا بدبینم لذا کارهای اداریم رو اصلا یه پرونده بگیرم و نمی دونم ثبت نان کنم و دکتر برم  و اینا رو تنهایی اصلا نمی تونم!!! لذا دیگه در نظر بگیر یه همیچین آدم بدبینی بخواد با یه شغال های جامعه زندگی کنه اصلا بخواد زن بگیره بخواد رانندگی کنه!!! لذا راه هارو احساس میکنم بسته اند دو قدم از خونه دور بشم تنهایی میگم کاش برمی گشتم خونه! حس بدی دارم دارم میرم تنهایی حرم توی اتوبوس نشسته بودم منصرفم می کرد فکرم اصلا ناامیدم میکرد شیطان که برگرد گرچه توجه نمی کردم ولی اگر با مامانم باشم دیگه بدبین نیستند که دنبال دخترم دنبال خرابکاری دنبال بمب گذاری مخوصا حالا که هنوز درسم رو نمیخونم لذاا آدم برای دنیا خلق شده یا دنیا باید بر سرش سوار بشه؟؟ خوب معلومه ما باید بهره ببریم و استفاده کنیم از دنیا و امکانات لذا راه بسته اند حالا نه من ولی عده هستند که احساس راحتی نمی کنند مثل من و این حس زنانگی که در من وجود داره و با اعتماد به نقس من میتوانم حلش کنم و توجه نکنم گرچه رانندگی و ثبت نام اداری و اینا از دستم بر نمی آد خلاصه غلبه بر ترس میککنم ولی یه سری زن ها و دخترهایی هستند که گرفتارند و همچین حس بدی دارند نسبت به جمهوری لذا گوشه گیرند و این حس زنانگی هم در من حس گرچه روزی غلبه می کنم ولی اینا چی کار کنند . گفنم صحبت کنم فضاش باز شه!!!


wwereq

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی زن ها هستند که اصلا می بینی که از خیلی زن های دیگر یعنی مردهای دیگر اصلا می بینی مردترن این موضوع رو در ولوگ دیگر توضیح دادم میدونم باز می بینم و تازه است موضوع اینکه مرد اگه مرد باشه البته نه همه ی مردانی مثلا یکی زن نمیگیره الگوش عوضه یا عوض میشه یا مشکل داره اصلا یا شرایطش با برادراش و رقابته ولی در کل طبیعتا اینه که مرد الگویش و کسی که در نظرش میاد همون زنه ولی اگه ببینی میبنی که ائمه هم نظرشون و نگاهشون زنانه است چون الگویشون مادرشون حضرت زهرا است و بزرگتر از همه گرچه از هر مردی مرد ترند و باید مرد باشی تا بفهمی که دید کسی که الان مثلا من عامو پورنگ میبینم بفهمم که این دنبال و خط زنی هست دیدش یا الگوش یه مرده!!! خیلی هم مرد نمیخواد جه اشکال داره آدم نیاز به زن داشته باشه نه رابطه ی بد بلکه حتی اگر شده عاطفه ی مادری هم که گفتیم اصلا مرد برای کامل شدن زنه و زن الگوی مرد و این مسئله ی نیازه که بینشون هست حالا نمیخوام چیزی رو اثبات کنم ولی خیلی زن ها مرد تر از خیلی مردهان چرا اینکه الگوشونه مثلا چهره ی مردانه ی فلانی توی ذهن زن بیشتر میمونه تا آقا طرفه. حالا چی میخوای بگی میخوای بگی مرد تو عالم پیدا نمیشه نه میگم زنا جاشون رو پر کردند....ومردی هم که مرد باشه مورد هجوم قرار میگیره ولی زنا پنهانی ولی تا دلت بخواد زن هست همین الان به ظاهر دختران و زن هایی هستند که حاظرند به نام اسلام هم که شده با لیاس مردان حاظرن بشن در ایران خودمون و دلایل قانع کننده ای هم دارند نه فیلم ها حتی کار کنند...

ولی من دنبال و خوشم میاد از مردهایی که الگویشون مرد باشه نه اینکه به زن نیار ندارند اینا الگوشون و دیدشون و در نظرشون هر عملی که میکنن اگه بخوان برای کسی کلاس بزارند این مردها مخصوصا اونایی که 40 50 سالشونه و زن نگرفته اند هنوز اینا اگر چه اشتباهه کارشون شاید و رفتارشون از ائمه هم رد شده که محبت مادری دارند و کم میارند اما اینا اگه بخوان مردم رو که آبروشون مثلا رفت توی ذهنشون پیش یه مردی رفته نه یه زنی اگه بخوان کلاس بزارند میبینی در نظرشون مرده اینها و داشتم عمو پورنگ رو تماشا می کردم میگفتم عمو چه طوره!!! کسی پیدا میشه الگوش مرد باشه اصلا شاید بگی به ریشه یا حتی بیشتر به سیبیل طرف کار دارند که مرده مثلا شما یه نوجوان که تازه ریش و سبیل در آورده پسری آقا پسری کم مشاهده می کنی که سبیل مردانه بزاره حتی جوان ها دیگه کم پیدا میشه و در فلوم هست که زیاد میزاند و نقش بازی میکنن در فیلم ها و حتی سبیل هم که میزارند مثل ناصرالدین شاهی و رو به بالا نمیره یه سبیل کم چارلی چاپلینی و زنونه ی رو به پایینه و نشاان از مرد نیست غالبا گرچه اگه به نشانه ی مردیه خوبه همین هم. اصلا میگن سبیل برای مرد چیزه در اسلام و ریش مهمه ولی خوب دیگه البته ریش و سبیل به این چیزاش نیست اصلا که مرده و خیلی چیزه در صورتیکه خیلی هم میتونه ریا کارانه باشه اگر آگاهی داشته باشه.خارج از اینا مرد کیه؟ و آیا دید شما که پسری یا مردی در نظرت مرده غیر طبیعی است یعنی یا زن اگه زن باشه چه زنی است نیاز جنسی است یا محبت و عاطفی زن بده یا زن خوب؟ بهتر بزار بگم.. البته نمیشه باز قضاوت کرد در مورد مردها ولی زن ها مردهای مرد رو خیلی دوست دارند طبیعتا ولی مرد ها به اندام زن بیشتر و جنس مخالف رو گذشته از عاطفه نیازمندند و می بینند که میتونه خطر آفرین هم باشه و نتیجه باز نگرفتیم ببخشید شما.


huyio0

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا ببخشید شما و 4 تا نقر که ودوروز قدرت دستشونه نه بابا فرصت رو خا به همه میده من موضوعم فضولی نیست که منو ظاهرا جاسوسان منزوی نگه دارن ولی باطنن از رون بخورن مگه ما بچه اییم شاید شما رو نشناسم ولی فضایی که داره چی میگذره دورم و برم رو هیچگاه فراموش نمی کنم لذا ما که با شیطان طرف نیستیم که بخوایم هرچی میگم و هر موضوع و پستی که میزنیم منشا ش رو برا آقا طرفه بگیم که این که بعدا شیطان و دستگاهش که دکوندارا استفاده کردند آقا اینا که همش وحی شیطانی از مطالب مو گیرشون نمیاد شما اگه دشمنی بدون که ما کنترلمون فکریه و مغزمون به منبا طرفه یعنی باید از ما ترسید و هر چی من اینجا میگم قبلا کشف شده قبلا جناب حافظ گفته قرآن گفته اند لذا منشاءش پوچ اصلا خوبه؟؟

بگذریم آقا منشا بازم میخواید پدر سوخته؟؟..

منشا فکریم توسل به امام زمان و دیدن ایشون در نماز یعنی تجسم ایشونه بازم بگم که بعدا که 100 نفر دیگه مثل ما موضوعشون تا پس فردا شد ایراد نگیرید و گفتم حرف تازه ای هم نیستا ولی شما در نظر بگیر تجسم خودتون رو آقا درب رحمت الهی برای چی بر گنهکار باز بشه یعنی آقا خلوت کن این همه آدم من امروز تو حرم بودم نشسته بودم گفتم چه دلیل داره به من نگاه کنه آقا مثلا من که میخوام برم دانشگاه یه تصرفی بکند. منی که این همه گناهکارم و ضریح رو نگاه می نمودم دیدم پیرمرد اومده داره بوس میکنه گفتم این یه پیره ها!! تفکر داره برای خودش زن داره بچه داره گرفتاری هاش 100 برابر من جوانه بعد اومده اینجا.پوچ به آدم ها ننگر پشتشون 1000 تا چیزه میگفتم آقا به این ها نگاه کن بعد گفتم پس من ناامید باشم درب رحمت باز نمیشه قلب من سوراخ شده سوراخ سوراخ از گناه یاد این جمله هم افتادم که یامقیل العثرات ولی چه کنم نکنم این که آقا تجسم کردم سر امام حسین همینکه سری از تن جدا شده و سوار بر نیزه ها شده است همین تجسم کم گرچه نمی بینم همین گریه آور نیست که امام مون هم باشه و اینطوری آدم اشک میریزه در نماز ظهر تو مسجد هم خوابی دیده بودم و دوست داشتم امام زمان رو یاد کنم همین

دیگه منشا هیچ

آقا ما اگه 500 تا رشته ی دانشگاهی داریم تو غرب یعنی آمریکا میگن 2500 تا رشته داره اینکه در صورتیکه ما مسلمونیم و راه بر ما بیشتر بازه تخصص گرفتن ها همه چیز آقا یعنی میگم یه عده جا خشک کردن الان من اگه دوست دارم فلان رشته روبخونم نمیشه چون نه اینکه پولش رو ندارم رام نمیدن استعدادم از آقای ایکس بیشتره ولی اون جا خشک کرده در مقامش و اصلا اینطوری نیست امام زمان همش که با روحانیون کار نداره اصلا بمب گزاشتند انقدر بد جا افتاده دین که جوان ما حق میدیم که روی گردان باشه کو اصل دین؟؟ همه متخصص شدن و دیگه لازم نداره مملکت ما به امام زمان خوب بیاد در چه زمینه ای کار کنه امام زمان در همه چیز متخصص ترینه ولی فضاش باز نیست در هیچ کاری هیچ همش که روحانی نیست امام زمان فکر کردی لباس روحانیون تن مبارکشونه؟ خیلی ساده ای!

خلاصه ما که راه نمیدیم انتظار داریم امام زمان بیاد برامون معجزه کنه در صورتیکه در قرآن معجزه ی حضرت نوح موسی عیسی خوندیم و حق هم میدیم حالا اگه ندیدیمش یا انیمشن ها وفیلم ها قبول داریم ما ولی باز میبینی امام زمان رو راهش رو بستند همه و فقط خارق عادت انتظار دارند پس این همه حضرت محمد(ص) سنگ نخورد؟ اگه میخواست نفرین کنه که هیچی دیگه خودتون میدونید چی میشد لذا راه برای امام زمان باز نیست بیاد در چه لباسی چه رشته ای چه فنی چه شغلی ها؟؟ همه جا متخصص جا خشک کرده از روحانی تا شغل دیگه تازه شغل های دیگه کمتر از اینا جا خشک کرده اند که به نام مذهب باشه لذا فراری از مذهبیم یه سری اعتقادات خام به اسم اعتقادات کاش اعتقادات بود پس سوال اصلی اینه که اگه امام زمان بیاد الان در بین ما چه شغلی دارد؟ پادشاهی؟ روحانیت؟ مبارز؟ اصلا اینا همش پر شده از متخصص و راهی برای من نیست برای امام زمان باشه؟؟ استعداد من داره نابود میشه امام زمان بزارند کار کنه؟؟لذا امام زمان یه خشوع و خضوعی داره که خودش رو در مقابل خلق خدا و خدا پایین میگیره یه خواری هم داره که هر کی ببینتش باورش نمیشه که آقامون امام زمان باشه خوب معجزه تمام شد دوره اش و امام زمان برای معجزه کردن که نیومده در بین ما لذا باید زمان به جایی برسه که مردم سرشون به سنگ بخوره که بدون یاوری امام زمان نمیشه دیگه جلوتر از این رفت و جاهایی هم خورده لذا به دردمون نمیخوره امام زمان ما سرجامون و مقاممون خودمون رو داریم عرضه میدارم و جا خشک کردیم و امام زمان رو اصلا نیرو و قدرتش رو برای اصلاح امور قبول نداریم ! ! !

sabok

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا حالا که ما درمورد تیمارستان صحبت کردیم یه کم باز کنیم باز صحبت کردیما ولی حالا آقا اینا خودشون دیونه میکنن آدم رو بعد برای اینکه بگن ما بودیم و اینا که خوبش کردیم و خودشون رو نشون بدهند خوب می کنند آدم رو با هرچی دیگه حساب نمی کنند آدم میخواد زن بگیره عموی من دختر داره که فرستادیش برای زن گرفتن که بیاد و منو ببره تیمارستان عمه ی من دختر داره که فرستادیش پی ام که ببرتم تیمارستان دایی هام زن دارند لذا دشمن که کار از دستش برنمیاد شغل اقوام رو عوض میکنه ضد من و همین الانم با اراجیفی که تو مغزشون و غرورملی در خدمتند!!! دیگه حساب نمی کنند من که رفتم تیمارستان باید زن بگیرم یا نه و اصلا چیده شدند که زندگی منو به هم بریزن چون همه چیز رو از کوری چشم من می بینند لذا من کار دارم حالا حالا باید در خدمت باشیم با هم چون رو مخشون کار می کنند نزدیکان و اینا هم میخوان ضرب شصت بگیرند و همه چیز رو گفتیم از کوری چشم من می بینند و منم حسابش نمی کنند که زن بخوام بگیرم رفتم تیمارستان هر خانواده ی عاقلی که اینو بدونه بهم زن نمیدهد!!! مگر اینکه خود دختره تیمارستانی باشه حتی یه مادر زنی هم بود که میخواست دخترش رو با من مزدوج کنه یا نه زن گ می زد خونمون از توی تیمارستان پیدام کرده بود و منم هیچکدومشون رو ندیده بودم لذا اگر حتی زن بگیرم هم اقوام دست بردارم نیستن و کینه دارند شما که جای خود.

بار اول که رفتیم اون کوفتی هنوز اقوام با خبر نشده بودند که ما کی ایم و ما هم پشت خاکی کار میکردیم و این روانپزشک موان پزشکا دیدن دارند مریضاشون دیونه میشند و ما هم وبلاگ داریم ضرب شتم گرفتن حتی میخواستن ببرنم بیمارستان روانی جنگ تحمیلی یعنی کارمون به جنون اونا ختم شده بود و روی اونا کار میکردیم مرد نبود که تو کارمون.

بار دوم مسئله ی ناموسی بود و زن گرفتن خودمون که میرفتم حمام و شعر میخوندم و دست میزدم بعد فکر کردن میخوام زن بگیرم و عشاق بود که با قرص کارم رو ساختند البته برای بار اول هم همون قرص رو روانپزشکا می دادند چون میدونستند که من از فیلتر ردم و ردی ام اصلا و دانشگاه هم نمی رفتم از حیطه شون به در بودم ریختن رو سرمون.

بار سوم هم که دیگه دستی دستی تصمیم گرفتنن و خوششون اومده بود که ما رو دیونه کنن و مجنون که ببینند زورشون میرسه بزرگان و مام که از بهشت خوشمون اومده بود لخت میگشتیم تو خونه ی خالیمون و خوش بودیم که آقا چه غمی داری بهشت رو میخوام نه خدا رو!!! و ظرفیت دیوانگی رفت بالا ولی اگر می نشستم با صداای بلند قرآن میخوندم شاید جو آروم میشد چون نتونستم جو حاکم رو آروم کنم و فشار می آوردن روم و انتظار داشتن چون من در هر سه بار وبلاگ داشتم و نه کسی هم گناه نمی کرد مخصوصاا خیالا پاک پاک بود و تجسم ها فقط من گناه می کردم!

kebria

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دو موضوع که ربطی هم به هم نداشت توی فکرم اخطار کرد یعنی خطور کرد و اون یکی اینکه آقا نمیشه که آدم خودش رو بکشه ه اول باشه و بشه این اولیت دست روزی است و از عالم بالا میرسه مثلا فلان چهره ی زیبا در قدیم بوده الان نیست یه فاکتورهایی هست در دنیا اما یا مثلا پارسال فلان بیماری اول بود امثال چرا نیست؟ خوب نیست دیگه خدا رو شکر کن! نمیشه دیگه دست ما نیست این چهره ی خاص مجذوب که از بالا رسیده بود و بازی بود چون می دونید اول شدن بازیه وگرنه چهره زیبای شما در سن جوانی یکی است در ده سال بعد نظرت عوض میشه پس اون بازیه روزیش فرق میکنه یعنی مثلا محمود کریمی حاج محمود روزی امسالش با سال 84 فرق میکنه آقا حتی روحیه خودش هم فرق داره آقا و دست ما نیست حتی جو حاکم بر روضه هم فرق میکنه و فرشته ها و شهدایی که در مجلس حاظر میشند حالا ما 100 تا دلیل هم بیاریم که چرا حاج محمود نمیتونه مثل سال 84 و 83 روضه های شبانه اش رو بخونه خوب فرق میکرد اونموقع برای یه عده ی خاصی بود و یه عده مثلا گرفتاری هاشون فرق می کرد گرفتاری های یه عده باز میشد الان میدونید که حالا نه روضه صرفا حتی نوحه های ایشون جو حاکم رو عوض میکنه یعنی شما رو میاره در حد کربلا جلو جو زندگیت میشه کربلایی مثلا این بیت (زین سفر ترک نظر کن واویلا) خوب این بیت اگر شما داری یه راهی میری اشتباهه اگه سیمت وصل باشه میافته سر زبونت و این یک طریقه از راهنمایی است که جو حاکم باهات کار کرده و نجاتت میده اصلا البته یه موقع برای من هم بود الان بحمدلله همه استادند.

خلاصه داشتیم میگفتیم نمیشه گیر داد که چرا فلان میشه جو چرا نمیتونیم خوب سفره پهن نیست.

دوم اینکه آقا ما گفتیم فکر نکنیم یا تجسم نکنیم اگر میترسیم گمراه بشیم یا گنهکاریم یا رند نیستیم یا نمی دونیم شرایط رو و هرچی هست یا بچه ایم و بالادست زیاد هست خلاصه هر چی هست اینکه آقا تجسم خوب رو گفتیم میشه ها مثلا دست یه پیری رو توی خیال بگیر و رد کن از خیابون و تو مسجد هم پریروز صبح که بودم میگفتند که تجسم هم واقعی است و یه چیزی در واقعیت داره رخ میده دیگه!!! خلاصه داشتم دیشب دعای درمورد فرشته ها میخوندم که آقا بعضی شون در صحیفه سجادیه هست بعضی شون اصلا میدونستین روحانی هستند!! بعضی شون کارگزارند خلاصه با تجسم برو سلام کن بر فرشته ای که داره بهشت تو رو میسازه و یکی یکی مثلا آجر طلا خدایی نکرده رفتیم بهشت خلاصه سلام کن بهش صحبت کن تو خیال همینطور که در نظر میگریم این فرشته ها رو در این دعا...........................