اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

arab

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

البته در مورد تجسم صحبت کردیم در فلوم و حالا که در مورد فکر کردن یه کم میخوام توضیح بدم اینطور نیست که ما هرچه قدر هم تلاش کنیم بالاخره فکر می کنیم لذا بستگی داره شیطان چه روشی حمله کنه و چه قدر کار کرده باشه اصلا از کودکی تا به امروز و حالا که نظریه میگه مبتدی فردی که تازه شروع کرده و شیطان شناس و فضا شناس هست نظریه می فرماید و ببنی حق را اصلا فکر نمیکنه یعنی اگه بخواد امام زمان فکر کنه اصلا ما به سمت فکر امام زمان رواج پیدا می کنیم و تمرکز ایجاد میشه لذا بعضی موقع ها نشان داده میشه و توصیه میشه که اصلا فکر نکنیم مثلا تو خیابون که راه میری و تو کوچه و اینا کار نداشته باش این آموزش داده میشه از کودکی البته شیطان پرست ها هم همینو میگن میگن فکر نکن تا از خدا دور بشیم تا عرق بخوریم مثلا اصلا فکر نکنیم و فرشته ها روی ما تاثیر نداشته باشند ولی ما که میگیم فکر نکن به خاطر اینه که شیاطین حمله و در نتیجه تاثیر می گذارند بر فکر انسان و مداخله می کنند مثلا شما نشستی داری با خود حرف میزنی در دل که برم فلان کار کنم خوب وسوسه میاد میگه فلان کار رو هم بکن یعنی صدای دل و افکارت رو درش دخالت میکنه و عوض میکنه روش و منصب و رفتارت رو بدون اینکه بفهمی لذا نباید در دل تا موقعی که تقوا نداشت و رند نبود و شیطان شناس نبود اگه دنبال مباحث کنترل ذهن و اراده و احاطه داشتن باشیم و برامون گول خوردن شیاطان و خدا شناسی مهمه و پایبند هستیم و ول نیستیم نباید تا حدی که به رندی برسیم ان شالله فکر نکنیم با خودمون من اگه فکر کنم (که البته می کنم و شیاطان هم امتحان میکنه که اثر داره یا نه و بعد دوباره از یه روش دیگری میاد و اینطور نیست که تموم ما بالاخره هممون فکر میکنیم دست به لیوان بزنی فکر کردی اول لذا بیشتر در دل کردن با خود مد نظره!) خلاصه من که با خودم در دل کنم و تو دلم مثل کتاب خوندن بی صدا و از روی خواندن کتاب اگر حرف بزنم شیطان دخالت میکنه  من چه کنم؟ اگر حرف بزنم در دل با خودم و افکارم رو بگم و بعد بکنم و آموزش غلطی که در مدارس میدهند و یا مربی یان و پدر و مادر که در دل صحبت کنیم یا در فلوم و فیلم ها اگر در دل صحبت کنم و بعد انجام دهم یه عده دارند کنترل می کنند من چه کنم؟ ارتباط باهشون بزنم؟ تجسم کنم کسی رو؟ خوب لذا ما نمی دونیم اگر حتی شیطان نباشه و مربی باشه مثل بازی استراتژیکی از بالا تو خونه نشسنیم و دارند ما رو کنترل میکنند شیاطین و یا افرادی خاص خوب در این اسارت ما چه کنیم؟ حداقلش اگه فحش نمی دیم توی دل و پاک هستیم اینه که فکر نمی کنیم!!!

ما بچه ایم و جوان و نوجوان رند چیز که نیستیم نمی دونیم باید چه کنیم درسته اینا می فهمند از روش های دیگری که باز ما دو دقیقه ی دیگر میخوایم چه کنیم از روانشناسی گرفته تا فکر خوانی و نیت خوانی و در دل صحبت کردن خوب ما چه کنیم؟؟ آیا طرف که ما باش طرفیم زنه مرده؟ میشه اطمینان کرد ؟جنه؟ شیطانه؟ معلوم نیست باید کارشناسانه جلو رفت لذا باز فکر نمی کنیم ولی وبلاگ داریم!!! پس داریم فکرم میکنیم ولی نهار خواستیم بخوریم توی دل نمیگیم آی گشنمه در صورتیکه پیرمرد رند شاید یه چند باری بگه بعد زنش هم صدای توی فکرشو بشنوه و تله پاتی اصلا داشته باشند.

حالا بحث زیاده و فضا چی باشه اصلا اینم مهمه که چند تا شیطون طرفی یا چندد تا مومن اصلا و باید فضا شناس هم باشی و خبره نه که شیطون گولمون بزنه یا با بچه جنی یا تازه کاری طرف باشیم خوب هیچکس جای خدا رو نمیگیره در دل متقی مگر ما زن هستیم که تمام افکارمون رو و حواسمون رو صرف یه پسر خلی مثل من کنیم؟؟

پس کنترل کنیم افکارمون رو بشینیم ببینیم میتونیم با تمرین به هیچی فکر نکنیم و دراز بکشیم بخوابیم البته نه که خوابمون ببره خود خواب بردن هم مزه ای دارد ولی من که کوچیک بودم یه کتاب هیپنونتزیم شخصی بود که میخوندم بعد نوشته بود توش که به هیچی مثلا فکر نکنیم خوب به خدا هم میرسیم اگه مشغولیت ها به کنار بره و حتی همین که من وبلاگ دارم گذشته از تمرین هر کاری که میکنم از خودم نیست یعنی من داشتم ذکر میگفتم پریشب تو رختخواب یا تجسم می کردم و فشار آورده بود روی خودم دیدم خط رو خط افتاد ذهنم و فکرم جابه جا شد یعنی دست من نیست فکرم و من یه شخص بنابراین نیستم و نماینده ی ملتم!!!

یه دو سه شبی بود داشتم تجسم مثلا سینه زنی میکردم و روی فکر و ذکرم کار میکردم این شد که اینو نوشتم چون حتی به صورت نادر به دایی ام دیشب فکر کردم و نزدیک شدم در فکر بعد دیدم وسوسه میتونه به درش کنه یا نه اینو نوشتم طبق تجربه ی شخصیم این پست در اومد اینم مبدا و منشاءش!

مطلب پست قبل هم منشاش آهنگی بود که گذاشتم دیدم حسش نیست و فضاش نیست حالا فضای خودم خراب بود ولی فضای شما رو هم خراب کردم!!!

اینو هم که گفتیم بچه امامشو ببینه از کودکی چیزی القا میشه که فکر نکنه مثلا این آقا بچه هرکسی رو که میبینه بالاخره فکرش رو هم نخونه و ایمان آنقدری مثل شما نداشته باشه حال و هوا و فاز طرف رو میفهمه در صورتیکه نمیتونه و اجازه نداره که بیانش کنه طرف در چه حالی هست فقط میفهمه مثلا شاید یه دلیلش اینه که به خاطر پاکیش یه چیزایی رو که خودش بعدا در خطر نیافتد رو میفهمه در مواجه شدن به اشخاص که در چه حالند و پاکه بچه ولی باز شما اگه از روی ظاهر میخوای بفهمی فلانی تو چه فازیه میشه ولی ظاهر فریبنده است و از دل و رندی قوی تره چه بسا انسان شیطان نما که هست پس به هر ابلیسی نباید داد دست.

habibolah

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا مثلا گذاشند امام مهدی(عج) حکومت کنند خیلی تاجگذاری شده مثلا چی شده بالاخره یادمه استاد فاطمی نیا می فرمودند ما خودمونم حتی چون مثلا بد جا افتاده و زشته بعداز سی روز یه نفرو ببینیم که نزدیکانش مرده اند تسلیت می گویم در صورتیکه اسلام می گوید تا سه روز تسلیت بگین خوب حالا هنوز سه روز تموم نشده مراسم تاجگذاری داریم ما شورش رو در آورده نا یعنی چه؟ تا جگذاری........................


iopl

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

راستش داشتم میگشتم دنبال فیلم ایرانی که دیدم دانلود نکنم بخرم هم می ارزه هم هم بهتره و فیلمی هم که میخواستم رو پیدا کردم یعنی کلاه قرمزی و بچه ننه الغرض دیدم که عکس علی صادقی با پسونکی در دهان!!!

آقا ما داریم دیگه استعداد میکشیم اصلا خودمون رو میخوایم معرفی کنیم و نشون بدیم مخصوصا زن ها که کنار نمیان و فتنه درست میکنند و دیگه اصلا کار نمیشه روی استعداد ها این علی صادقی این آقا علی هم که دیگه جلوی پیشرفتشو اگه نگیریم اینکه آقا ایشون که از اول که اومده بود تو فیلم ها اینطوری با این استعداد بازی نمیکرد کار شد رویشون و استعدادشون رو پرورش دادند و زن ها دندون رو جیگر گذاشتند و خلاصه این از آب در اومد که الان خیلی جالب بازی ممی کنند در مورد فضا سازی باز بخوایم حرف بزنیم همینه دیگه آقا نیکبخت واحدی چه شد؟؟ حالا کار ندارم آقای واحدی نیکبخت چه بلایی سرش اومده و کجاست پی گیر که بودم دیدم در جایی گفته بود اگه خودش گفته باشد اینکه تو وبلاگی از ایشون شنیدم که گفته بود من تازه فوتبال رو کشف کردم و فهمیدم فوتبال  چیه و تازه یاد گرفتم حالا کار نداریم که جمله شون همین بوده یا نه و من درست گفتم یا نه یه همچین چیزایی  گفته بودند حالا یعنی چه؟ یعنی دعوت به تیم ملی اول کاره یارو بازیش خوب بوده درست ولی استعداد یابی و کار کردن و ظرفیته که میگه آقا تو میتونی در رده  ی ملی ادامه بدی بازی خوب خودت رو؟ یارو دعوت شده توی تیم ملی مهاچمه نمیتونه گل بزنه هنوز روش کار نشده روی استعدادش یا اصلا استعدادش رو نداره باید کسی که همینطوری پیشرفت میکنه رو یا اصلا کسی رو یافت که میتونه ادامه بده چه روانی چه تکنیکی چه تاکتیکی  و وظیفه ی ماست که فضا سازی کنیم براشون!!! این رونالدینو تو جام 98 پاس میداد بعدا دیدم گل میزنه تکنیک داره زیدان که یه شبه زیدان نشد توی تیم ملی 98 سر خوب میزد پاس خوب میداد این رونالدو روی استعدادش کارشد شاید همه استعداد داشته باشند ولی مهم کار کردن  فضاسازیه هست. ما متاسفانه به خاطر حسادت به خاطر خود بینی به خاطر هرچیز امکانات نداشتن مثل یه مربی دلسوز نیستیم دلمون برای کسی نمیسوزه کمبود یاور داریم که روی استعداد من کار بشه کمبود انسان بیکار داریم انسانی که روی استعداد ماها کار کنه آدم رو نداریم بعد میزنیم به جاش آدم ها رو خراب میکنیم یا جلوی هرچه بالانر اومدنشون رو میگیریم اصلا حوصله نداریم برنامه نداریم درصورتیکه روی نخبه ها در ژاپن آمریکا اینا اینا روشون کار میکنند و دنیالشونند میخواهندشون و اعتقاد دارند حالا ما بیکار نشستیم که اسلام پیروز است چه ربطی داره. ببین چه قدر ما مخ داریم در همین وبلاگ نویسی خوب حالا من هیچ اینا چه قدر کار میشه روشون یعنی میشه پرورش داد ولی کمبود نیرو داریم ما بعد کمبود نیرو که هست فضاشو میبندیم ما باید خوشحال باشیم که منتقد داریم باید خوشحال باشیم که یه جوانی پا بشه حرف حق بزنه ولو اشتباه کنه ولو هرچیز دیگری اصلا حوصله و هزینه خرج نمیشه برای انسان باهوش در کشور قبلانا بود یعنی میشد بیشتر ولی الان ضعیف کار میشه و گفتم نیرو نیست پول نیست و ... وگرنه استعدادهست روی من میدونید چه قدر کارشد همین من کار شد ولی معلوم نیست دو سال دیگه به بچه ی نوجوان اعتماد کنند روی استعدادش و علی صادقی دومی بدست بیاد این معلوم نیست باید فضا بچینند باید تو فیلم راهشون بدند و انتظار بالا نداشت انتظار استعداد یابی و خرابشون هم نکنیم و حسادت نورزیم و.... همه وگرنه مخند ما میدونیم.

گفتم یه فضا سازی هست برای استعداد یابی یه فضا سازی هست برای تاکتیک یکی برای تکنیک فوتبالیست یکی برای وضع روحانی یکی برای وضع روحی یعنی آقا علی دایی تموم شد دیگه رفت دیگه اگه حالا برای وضع سیاسی کشورمون بود هرچی بود جوی و فضای مردمی بود که یه علی دایی با این همه گل زدن ساخته شد گرچه دیدم بازی کردنش هم روش کار که نمیشه گفت نشد ولی مثل بازیکنی مثل رونالدو که نبود ولی با این وضع اینو میگم که آقا  ما از نظر روانی دیگه مملکتمون نمیتونه علی دایی دیگری بپذیرد مردم شاید بخواهند همچین گلزنی ولی ما برنامه نریخنیم که اگه مثلا یه بازیکن گمنامی هتریک کنه تو جام جهانی باید چش کرد هیچ مسؤولی نمیدونه باید چه کارش کنند هیچکس بلد نیست فضا سازی انجام نشده ولی برای رونالدو گرچه فرزند نامشروعش به دنیا بیاید(چه ربطی به اسلام پیروز است داشت؟؟!!) معلومه این و ادامه میده هتریک کردنش رو و فضاش هست در بین مردمشون ولی ما هیچ کاری نمیکنیم شاید هم خوب باشه و شرایطش نیست و یه فوتباله بازی هست ولی میگم کار نمیشه کار نکردن رو فضای بچه مهمه!و...

hale bad

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من متاسفانه برای خودم تاسفه که باید بگم و اعتراف کنم اینو................................

اینکه آقا من بدم میاد خودم عاشق زنی باشم علی الظهور و دل ببندم به جنس مخالف حتی اگر کوچکترین دلبستگی ببینم فحش که نه ولی دوری می کنم میدونم واقعی نیست این ولی در باطنا نه ظاهر باز و یه نفاقی دارم که انقدر دوست دارم یه نفر مثلا عاشقم باشه و دل ببنده بهم خیلی بهم خوش میگذره البته حدس میزنم عاشق شدن که دیگران بشوند زنونه و دخترانه باید باشه تا عشق و دوست داشتن مردانه یعنی باید یه خورده گول بخوره طرف که عاشق من بشه و باشه وگرنه من خودم عاشق هیچ مردی نیستم حتی امام زمان!!! ولی میدونم امام زمان خیلی دوست داره و علاقه داره به امثال ما گرچه راهی که میریم هیچستانه ولی همینکه جیز باشه هست دیگه.

شاید این عشقی هم که میگم که منو بپرستند و عاشقم باشند این عشق خودش اخروی باشه و ارواح باشند ولی من خوشم میاد دوستم داشته باشند چون بهم خیلی خوش میگذره خوشحال میشم حال می کنم والان حالم رو مقایسه که می کنم می بینم چند سال پیش عشاقی داشته ام که فروکش شده نسبت به پارسال گرچه نمیشه سنجید چون الان حالم بد بشه و دور بشم باز نمی دونم که عشقه کجاست و غمگین میشم پس نمیشه سنجیدش و نظر داد باز.

می بینی که باز قبلانام اینطوری نبودم مثلا اگه میگفتند که فلان بازیگر مشهور اومده تو شهر اگه میتونستم و فرصتی بود میرفتیم اما حالا اگه بگن از تو خیابون خونه تون رد میشه محض کنجکاوی و مردم چه می کنند میرم ببینم بازیگره رو ولی خوب که چه حالا؟؟ برام فرقی نداره.

fgtrer54r5tgg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حدیثه که زیرکترین مردم و باهوشترین مردم کسانی اند که به فکر مرگ اند حالا یه نکاتی میخواستم بگم گفتم استفاده ای کرده باشیم از این روایات هم وگرنه اینطور نیست که بشینیم غصه ی مرگ بخوریم که باید بسنجیم مثلا که چه خبره آقا بر فرض بر ما حقیقت معلوم نباشه و سنی باشیم که آقا عمر بن خطاب عثمان ابوبکر چه ها کردند و شده است ولی آیا بر خودشون معلوم نیست درسته پیامبر رئوف ترین هستند ولی ما و این ها دنیا را دیده ایم وگرنه مگه قرار نیست تا ابد بریم اون دنیا زندگی کنیم و چشم در چشم رسول الله و دیگه اون دنیا هم اگه فکر کنیم منزلت پیامبر (ص) شناخته شده هست یعنی خداوند نشون میده پیامبر چه رتبه ای دارند حالا تو برزخ هم کاستی باشه باز در قیامت و زندگی ابد حقیقت روشنتر میشه و همین که قیامت رخ بده هم اساس میخواد اینطور نیست که خداوند هوس کرده باشه که قیامت به پا بشه نه انسان در دنیا و برزخ به جایی میرسند و حکومت به جایی میرسه با توجه به حکومت حضرت مهدی (عج) که قیامت رخ بده حالا کار نداریم شاید اینطوری باشه درست ولی داشتیم میگفتیم زن بدحجاب که زن ظاهرش تمام چیزشه مثلا زنی که صورتش سوخته در ازدواجش شاید میگم شاید و البته تاثیر که داره ولی باز چیزه.

خلاصه آقا زن بدحجاب چه طور میخواد با حضرت زهرا (س) حرف بزنه اون دنیا حالا هم حرفی نداره لذا اصلا تو باغ نیست که کجاست کجا میخواد بره چه میکنه در دنیا و یه حرفی که در یکی از مجالس از یه بزرگواری شنیدم میگفتند که مثلا شبکه ی ماهواره ای که فیلم فارسی زبان پخش میکنه و فیلم های مورد دار اینا معاد رو نادیده گرفته اند همین هم هست ها یعنی نگاه میکنی در فیلمشون خانواده هست بوس و موس هم هست یعنی زندگی سالم رو حتی یه طوری چیز میکنند فارسی وان یه طوری که ظاهرا نمی فهمه ولی معاد مرده در فیلم و نمیگیم با فرهنگمون نمیجنگه خلاصه کار ندارم این تو باغ نیست زن بی حجاب و بدحجاب که کجاست و چه میکنه و حرفی داره با سیده النساء حالا شاید مردها مرموز تر باشند و پیچیده تر باشه نفاثشون این دیگه چادرشو گرفته و معلوم هست کارش و ما هم کارمون دست کم از عمر نداره بعضی موقع ها یعنی عمر چشمش که افتاد بر پیامبر (ص) ما هم چشمموم می افته و مستثنی که نیستیم حتی اگر در زندگی دنیوی به فکر مرگ نباشیم چه کار کرده ایم! آیا نمیخوایم حاظر بشیم؟ آیا پیامبر رو ببینیم محشور میشیم معلومه همین الان که چیه وضعمون با رخداد آینده بعد مرگ تو باغ هستیم اصلا؟ یادمه تو یکی از کتاب ها در مورد نکاتی که آیت الله بهجت فرموند صحبت شده بود که در یه زمانی یه عده سنی بودند در عراق که میگفتند که این شیخ های چی میگن؟ همین 3 خلیفه جعلی از پیامبر عذر خواهی کرده اند و پیامبر بخشیده اون هارو در برزخ بعد اینو که میگفتند یه شیعه و بزرگی بوده در مجالسشون شرکت میکنه برای سخنرانی و شیعه وسنی بوده اند میره لعتت میکنه این سه خلیفه رو یکی یکی لعنت میکنه نمی دونم چی کار میکنه بعد میگه استغرالله توبه کردم میاد از منبر پائین و خارج میشه  از مجلسشون حالا داستانش دقیق یادم نیست الغرض ما هم برای خودمون در حد خودمون یه تعهد هایی داریم و نباید کاری کنیم که نتونیم بخشیده بشیم از طرف خدا.

lionhyhg

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من اگه سر در بیارم از این سیستم که با کی طرفم این خوبه اگه بفهمم چه خبره و اینا چه طوری فضا سازی می کنند و منو به یادها می اندازند که باز بنویسم یادمه یه روز شاید 7 8 تا پست تو همین بلاگ نوشتم حالا یاد نیست الغرض فضا بچینن کار میکنیم ما و برای خودمم جالبه این افکاری که خودم میگم تو وبلاگ علاوه بر اینکه خوب مفیده در کل و شاید شما منو بزرگ بدونی اصلا با اینکارا بزرگ بشماری و خلاصه حمایت کنند ما به روالی که دستمون نیست ممکنه کار کنیم  و گفتیم فضا باید باز باشه غصه و رمان زوری که نمیگیم که اگه دلت خاص و هوست کشید بخونیش یه طوری روزی پخش میشه که اگه زیادی افراط کنم لال میشم خودش تو نگران نباش!!!!! !

داشتم همینطوری آیه الکرسی رو میخوندم بعد این یه چیزی فهمیدم که در حالت طبیعی که فضا بسته س عمرا بفهمم!!!

اصلا حالی که پیدا کردم که آیه الکرسی رو همین که بخونمش اصلا تا چه برسه بفهمم نکته ای رو خودش چیزه اصلا یه حال دومی میخواهند.

((الله ولی الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفرو اولیاؤهم الطاغوت یخروجنهم من النور الی الظلمات))

ببین نمیخوام چیز کنم ها حالا نمی دونم توجهی شده دوباره کسی به فکر منه کسی وبلاگمو خونده اصلا نمی دونم دست من نیست و نمیخوام چیز کنم میخوام نقل به معنای خودمو بکنم.

آقا یخرجهم من الظلمات الی النور پس آقا ضمیر مطلق در دنیا اینه که به طور روال عادی تا ءامنوا در ما رخ نداده یعنی از بچگی یا آقا مرد کافر آمریکایی که ایمان نداره از اولش که بچه بوده ولو گناه نکرده باشه در ظلمته چون خدا می فرماید از ظلمت به سوی نور می بریمش یعنی ما به طور عادی از بچگی و دوران مدرسگی و اینا در ظلمتیم تا جایی که ایمان بیاوریم و ایمان آوردن هم حدی نداره و مرزی پس ظلمت و نور هم حدی نداره یعنی به این زودی ها شما از ظلمت خارج نشدی تا سن بره بالا  و ایمان بدست بیاد پس کودکی که معصوم هست در حالت عادی هم در ظلمت قرار داره چیزی که واضح هست یعنی در جامعه ی گرگ صفت ما و دیگران نمیشه از بچه انتظار داشت که توی ظلمت نباشه فحش نده کار زشت نکنه به این مبنا که بچه معصومه نه چی کار معصومیت داری شما ظلمت رو ببین پس هی نباید از دوران کودکی ایراد گرفت که آقا ما خوش بودیم گناهی نداشتیم و از این حرفا چون همون موقع در ظلمت بوده ای.پس راه جدید و نقطه ی عطفی که پیدا میشه که آدم تغییر میکنه زمانی هست که ایمان بیاورد و ءامنوا رخ بدهد بعد خدا از نور به ظلمت میبره و این از نور به ظلمت که شما رفتی ممکنه خودتم نفهمی چون خدا داره توضیح میده تا بفهمی که نور و ظلمتی هست مثلا در مجلسی که میرم شنبه ها اغلب جوان هستند ولی بالای 40 سال هم کسانی میان از مردها که می بینیم بعد اینا چنان توجهی میشه بهشون که سینه میزنند که خودشون هم نمی فهمند و شیطان میخواد به هر بهانه ای خارجشون کنه از بین ما جوانترها پس ممکنه خودمونم نفهمیم که در نور هستیم یا ظلمت!!! چرا؟ چون ایمان درجه دارد که هردرجه میتونه نسبت به درجه بالاترش ظلمتی ما را بگیرد.و اما یخرجونهم من نور الی الظلمات که اصحاب آتش هستند اینا معلوم میشه اتمام حجت تمام شده چون از نور به سمت ظلمت رفته اند و شاید این اتمام حجت برای کافرها هم رخ داده باشه ولی ما آدم های منصفی نیستیم یه موقع بود که میگفتند کو چرا امام رضا شفام نمیده و مرض قلبی رو برطرف نمیکنه حالا که اماممون نگامون کرد تازه طلبکار هم میشیم و معجزه ی درمان اصلا برامون فرق نمیکنه شاید اصلا نفهمیم یا بهتر بگم خودمون رو به نفهمی میزنیم و همین باعث تکفیر نعمت و رحمت الهی میشه بچه که تکفیر نکرده زود گریه میکنه بر میگرده ولی ما رحمت ازمون گرفته میشه و گریه مون اصلا نمیگیره که بخوایم برگردیم.

پس اصحاب آتش از نور ایمان به سوی ظلمت رفته اند نه اینکه خدا ولشون کرده باشه از اول و گفتیم ما از اول ول هستیم (یخرجهم من الظلمات الی النور)تا اینکه ایمان بیاوریم پس ایمان آوردن دست ما ها نیست دست خداست و ما از کودکی در ظلمت قرار داریم و هیچکس معصوم نیست جز ائمه و امامان و تا از سوی نور به سوی ظلمات نریم عذاب نمیشیم یعنی تا این سلسله مراتب عملیاتی کامل نشه هیچی دیگه.

khat

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان حالم مساعد نیست برای نوشتن یعنی فضا نیست ولی میبینی که باز دارم می نویسم و این چون متن نوشته ای که می نویسم تجربی هست تا اینکه مثلا به موضوع خاصی فکر کرده باشم نیست اینطوری و اینطوری هست که تجربی دارم صحبت می کنم الان تو این پست وگرنه از جایی نازل نشده یا فکر البته درسته که باید فکر کرد یه خورده ای هم فکر کردم لذا جلوی فضای جدید رو بگیرند که نتونم حرف بزنم جلوی تجربیات و فکر منو که نمیشه گرفت.

خلاصه حالا کار نداریم یه کم در مورد فضا میخوام تجربی که گفتم تجربی و یه کم فکر قاطیش که محصولش این نوشته شده میخوام صحبت کنم البته گفتم حال و فضای نوشتن رو نداشتم بالاخره آقا فضا و حال نوشتن مطلب یه خورده ایش دست شماست که فکر میکنید یه خورده ایش دست دعایی که می کنید برای من مثلا یا گره گشایی خودمون مثلا گره گشایی یه مسئله هست تو فکرمه دیگه مثل قدیم نیست که دو ساعت بشینیم فکر کنیم یا دوساعت بخوایم نماز بخونیم تا یه گره فکری باز بشه در عرض اکی ثانیه گرفتاری فکر باز میشه چون فکر مارو دارند کنترل میکنند اگه سوالی داشتیم هم حل میشه در محدوده ی کودکانه ی خود بعضی وقتا آره بعضی وقتا داریم سوال میکنیم از خودمون که فضای جدید برای نوشتن بازه و می نویسیم و جوابشو منطقا از جایی درونمون میگیریم.

خلاصه گفتیم بعضیاش دعا کردین ما نوشتیم مطلبی رو پستی رو تو وبلاگ بعضی هاش فکر من و شما بوده که فضای جدید برای نوشتن باز شده بعضی هاش مثلا فضا رو یه عده شغلشونه با فحش دادن با مبارزه با دشمن دانستن من حتی با هرچیزی که شده میخوان جلوی منو بگیرند بزرگان تا ببینند من چه میکنم آخه دشمن هم همینطوری جلویشون رو گرفته وگرنه اگه جلوشون رو نمی گرفت و جلوی ما رو با زور همه مون شکست میخوردیم درسته این میشد ولی همه هم هدایت میشدند شاید، خلاصه یه جوی هم هست که با فحش و اینا بد میشه یه جوی هست سیاسیه آقا من درمورد فلان مبحث صحبت کنم مثل یک بمب هست و مضره برای نظام یعنی نیست مضرر بچه ها دارند روش کار میکنند حساس شده اند به کارام یا مثلا حساسیت داشته این موضوع لذا بعضی از مطالب و فضا هم اینجوری بسته میشه برای ما بعضی مواقع بعضی مواقع هم هست که نه اصلا بحث بحث چیز دیگری است دعوا سر چیز دیگری است بعد نمیشه صحبت کرد و میگن برو بابا نمیبینی فلسطین رو اسرائیل داره میجنگه با کودکان لذا حرف چیز دیگری است بعضی موقع های دیگر آقا ما از شانسمون با یه گروه خاصی طرفیم مثلا روانپزشکان و دارند مریضی ما رو کنترل میکنند و فضا فضای اوناست مثلا شنبه ها مثال میزنیما یا مثلا زن هایی که طلاق گرفتن الان دارند از فلان موقع مطالب منو میخونند پس اصلا بحث یه چیز دیگری است و بسته میشه خلاصه همه ی فضا ها دست من نیست و هم نمیگویم که مثلا وبلاگ من از خدا خواسته بزرگه و خلاصه همین تک وبلاگ من و همین یه وبلاگی که من دارم اصل فضا سازیه نه من که کاره ای نیستم و نمی گویم فضا های ایجاد شده بسته شده تقصیر شما و آدم های اطرافه و یا فضای ایجاد شده همه از دعا و نمی دونم فکر دیگرانه و گفتم وبلاگ های متفاوت مد نظره نه وبلاگ من و و نمی گم دست یه عده هست بلکه بعضی موقع ها یعنی بیشتر مواقع روزی هست روزی خدادادی است که من فلان مسئله رو مثلا باز می کنم دیویست جای دیگر هم چنین موضوع نو و تازه ای همه مون با هم از همدیگر حتی بی خبر موضوعمون یکی در میاد از آب پس روزی خدا هم هست روزی خدا مهمتره شما ممکنه یه کاری رو بکنید که فضای جدید باز بشه حتی 100 نفر ممکنه باهات دشمن بشن اشتباهی یا تفکرت رو دوست نداشته باشند یا بدشون بیاد ازت ولی باز بتونی بنویسی چون روزیت بوده و یا یه کار خوبی کرده ای و یکی از بهترین روزی هایی که نو و تازه هست آخه گفتم که بحث داغ میخواد بعضی موقع ها مثل اخباره حتی فرهنگ اخباری که به روز باشه فرهنگ الان جامعه رو بگه لذا هرکسی روزی نو نداره الان مثلا من بشینیم در مورد فتنه ی 88 برای شما بنویسم شاید بهم فحش بدین که مگه ما بیکار بودیم که گرفتارمون کردی با نوشته هات (اگر گرفتار میشین با نوشتن منا و شغلتونه) آخرشم هیچی و فایده ای نداره مگه اینکه دو خط صحبت کنم ببندم مسئله رو و نتیجه ای نو در خور الان بگیرم و مسئله ای عبرت آمیز که درخطر خواهیم بود در آینده مثلا این همه آمریکا توطئه کرده رهبر عظیم الشان میان الان درمورد انتخابات آزاد صحبت میکنند مثال میزنیم ها این بحث جدیدی است و فردا که انتخابات شد باهاش طرفیم از رادیو و شبکه های خارجی همین که منم توی متنم انتخابات آزاد رو نوشتم ممکنه با یه عده ای جدید طرف باشم. این چیزارو میدونم میدونید ولی الغرض اینو میخواستم بگم که آقا بعضی از فضا های جدیدی که امام حسین(ع) یاری میده و شهدا که بعضی ها مطرح میکنند و دستشونه که چی بگن و حالا دیگه نه من فضای وبلاگم زیاد جالب نیست قبلانا روزی خاصی داشتیم ولی حالا شما اگه از من بدت بیاد هرچی هم قشنگ بنویسم باز به خاطر فضای غیبت تهمت هرچی که هست کینه مثلا یا هر چیزی که بد جاافتاده برای شما یا واقعا من بد صحبت کرده باشم و تبعات داشته باشه به خاطر هرچی که هست من روزیم کم میشه با دید بد شما نسبت به من یا وبلاگ خلاصه الغرض اینکه گوش دادن به روضه های امام حسین(ع) نه همیشه یه خورده هم باید خودت تلاش داشته باشی یعنی باید روزیت باشه خلاصه اگه اینکاره ای اینطوره که فضای جدید رو نشون میده اشک ریختن یعنی شما اگه میخوای چهره ی جدیدی که تاثیر گذار خواهد بود چه در فیلم جه در سیاست چه در مجری چه بازیگری چه هرچیزی که مفیده اینا از همین روضه ها بزخیزیدند و بلند میشند البته راه های دیگر هم هست مثل خشنودی پدر و مادر از بچه ی خود که خدا نگاه میکنه به این و لذا گوش بدید که ما نگفتیم که چهره ی جدید آینده ی بازیگری مثلا کی هست یا مثلا انتخاب میشه یا نه ما با اینا کار نداریم ما به تاثیر گذاری چهره کار داریم در جامعه وگرنه آدم قلابی و تکراری زیاد هست ما به تاثیرگذاریش کار داریم که چهره ی جدید بشه وگرنه فیلم های بد اروپایی و آمریکایی  و صحنه های زشت که دیگه بازیگر نمیخواد فاحشه میخواد.

یه فضایی هم هست ما رو نوشتن و قرار دادن و طبقه بندی کردن جزء معتادا و مخاطب خاص خودش خوب چی بگیم حالا  ما به چه دری میخوره و تخته تو ذهن بچه چی هست که بره.

لذا اگر درستم بیاندیشیم کار نداریم به وبلاگ چسکی که چیزه حالا ما هرچی شد فضا و روزی بود هیچ اما فاضی مراجع تقلید و رهبرمون رو باید بچینیم چون ایشان در مورد همه چیز صاحب نظرند و حرف دارند نباید محدود کنیم مراجع رو به همین که چند تا روحانی نه وگرنه اگه اینطور بود کلی حدیث و روایات بود و مثلا 1000 برابر بیشتر روابات داشتیم عده ای محدود میکردند امامان را به مثلا قشر خاصی از جامعه که اینطور نیست و اینکه میگیم و گفتیم که فضا رو برای آیت الله مکارم[ره] باز کنیم که بیان صحبت کنند در تلوزیون مثل ماه مبارک این فضا چیدن کار تخصصی و حرکت جهادی میخواد یا مثلا رهبر عظیم شان که حرف های خوبی دارند برای تمام قشرهای جامعه اگر فضاسازی بشه و بچینند جوان ها مخصوصا و جهاد کنند این درست ولی متاسفانه می بینیم که آقا فضا سازی در مورد کارگران برای ایشان اگه صورت بگیره در بین ما چه جوریه؟؟ فقط اغلب اینقدر کار میشه که کارگر ها رو جمع کنند در یک سالنی و آقا براشون صحبت کنند خوب ما داریم ضعیف کار میکنیم در این صورت و دشمن و افکار دشمن که فضا سازی میکنه بیشتر داره کار میکنه که آقا صحبت میکنه در مورد همین انتخابات آزاد مثلا.حالا من بلد نیستم که باید تخصصی چه کارایی کرد که فضا بچینیم فضای خوب تبلیغاتی فرهنگی سیاسی و... که آقا راهنمایی کنه اینو من نمی دونم باید چه کار کرد که رهبرمون بیان صحبت کنند و بیشتر یک جهاد هست و فضای جهادی مردمی بزرگ میخواد برای فضا سازی های جدید و راهنمایی ها یا حتی بزرگ هم که نباشه باید برای شاد کردن حتی جک گفتن حتی شعر خوانی طنز که غم های رهبرمون به فراموشی بسپارند و فضای شعر خوانی هم بهتر بشه و چه بسا صد فضای جدیدتر همچین فضای های دلنشین ساده ای که حتی خرج نداره و بزرگ نیست و فضا ایجاد میشه که بهره ببریم بیشتر از رهبرمون برای اینا هم تلاش کردن خوب جای کار داره!!!که انجام نمیشه یه بار شد دیگه تمام ریخت به هم.


24 دی 1391 && http://ali.bloglor.com/p74.html

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان دیگه ساعت 3 صبحه که دارم می نویسم و تایپ می کنم و خوابم نمی برد راستش بعد داشتم فکر می کردم یه کمی بعد یه لحظه برخورد کردم تفکراتم به تمثالی که گذاشتم بعد رفتم تو فکر که اول اینکه آقا این حوریان بهشتی مگه پاداش بهشتیا نیست مگه نمیگن که مزد طرف که کار کرده رو قبل از اینکه عرقش خشک بشه بدین لذا می بینی حکمتی هست که الان بر ما نازل نمیشوند و همچنین ما اومدیم خدا رو بشناسیم در دنیا و فرصت اینکارا نیست وگرنه در بهشت خدا معلومتر از الانه و اقدر از شرمندگی دیگه نگیم که آب میشیم با این لطف و کرم خدا و شکر خدا میکنیم فقط و همینم هست که چطور الان نمی فهمیم و خدا رو نمی بینیم ولی اون موقع که همه چیز آشکار شد رفتیم بهشت مثلا تازه میخوایم چیز کنیم و همش شرمنده میشیم حالا این از لحاظ شرمندگی هست و اینطور نیست که بگیم ما بهشت رو نمیخوایم و شعار بدیم اینطور نیست خدا که نمیخواد گولمون بزنه خدا محض اینکه دوستش داری یعنی ما رو دوست داره بهشت رو آفریده برامون.

و همچنین میگیم که حالا ما می ارزیم اصلا که خداوند حوری را مزدوج کنه با ما! خوب اگه بگی می ارزم من که خدا نهایت خلاقیتش رو برشما نازل کنه و مستحقش هستم پس دیگه چرا عبادت کنیم و اینطوری اصلا درجا خواهیم زد و وای میسیم و سلوک معنی نداره در دنیا میگما که زندگی می کنیم داشتم به این فکر میکردم و دیگه معنی نداره کار ما و نمازامون در صورتیکه ما اومدیم که خدا رو بهتر بشناسیم در دنیا و خدا فرصت داده که و نازل نکرده بر ما نهایت خلاقیتش رو و حوری بهشتی رو که بالاتر بریم البته ما بالاتر نمی ریم که به حوری بیشتر و یا مزد بیشتر و یا حوری بالاتر و قشنگ تر و اینا برسیم نه اصلا هدف این نیست هدف خداست یعنی باید برای ما خداشناسی باشه اینا خودشون میان به موقش پدرمونو در میارند  لذا اگر دنبال مزد و پاداش باشیم و یا حوری چیزی و یا ایراد بگیریم که چرا نیستند داریم همش درجا میزنیم  و مشکل داره کارمون در صورتیکه در دنیا بهشتی میتونیم بسازیم بین خودمون و خدا و این خلوت حایل میان ما و خدا دیگه پیش نمیاد و اونی هم که غرق خدا بشه دیگه براش فرق نداره حوری چی هست دیگه براش فرق نداره که بیاد یا نه  چون غرق در خداست و الان ما نمیفهمیم غرق در خدا راز

و چیزی هم که هست باید نباید اقدر بی انصاف باشیم چون 90% مردم به نظر من حوری بهشتی رو مردان مخصوصا برای اوج لذت حیوانیه میخوان در صورتیکه اینا معرفت بلدند میدونند و مستقیم حتی هستند و ما نمی بینیمشون و شاید نازلند برما اصلا و اگه نباشند غمزده میشیم مثلا همین آیت الله طباطبائی بزرگ صاحبت المیزان دیده بودند در نماز حوری رو که جامی بهش تعارف میکنه و میخواد بده بعد تو نماز بودند (اگه داستان رو خوب توضیح داده باشم اینکه) قبول نمیکنند از دستش بعد تا یه مدت احساس، احساس چی بگم خدا یعنی بگم اندوه مثلا؟؟ حالا یادم نیست یعنی روی ایشون تاثیر گذاشته بوده و اینا ناز می کنند و شنیده بودند ایشون از آیت الله قاضی (ره) فکر کنم که اگه تو نماز حوری نازل شد و جامی داد بر ندارید جام رو حالا کاری نداریم بله اینا معرفت دارند و میخوان ترویج کنند ولی آیا ما می ارزیم و مستحقشیم! اصلا دنبال این چیزا هستیم دنبال معرفتیم نه والا بلا.

dhhd

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه دو سه روزی هست که قبل خواب شب دارم یه صد باری اگه ریا نباشه و تبدیل نشه صلوات بر پیامبر و آل محمد می فرستم و خوشبختانه خواب خوش و حال خوش و به حضور شما عرض شود خواب خوب هم می بینم و نمی دونستم اقدر مفیده اینکار و خوبه بالاخره یه کار  آسون و راحتی و سبکی هست و میتونه هرکسی امتحان کنه و یه فکرهایی هم به ذهنم مخطور شد یعنی خطور کرده

اول اینکه همین کار کوچک رو که میکنی باید هدفت رو که قلب پاک رسول الله هستش رو درنظر داشته باشی نه خیالی یه صلوات مثل بچه کوچیکا یا با زور خدایی نکرده بفرستی یا همینطور شما در نظر بگیر که الان بهت میگن برو ماست بخر خوب زود توی ذهنت مغازه ای رو در نظر میگیری حتی امکان خرید خوب و امکانات که داشته و داره و خلاصه میزنی تو هدف و مسیر یابی میکنی برای نیتت خوب ما هم یه صلواتی که می فرستیم باید پیامبر رو در نظر بگیریم نماز که میخونیم باید خدایی رو بخونیم که هست و داریم درد دل میکنیم نه شعار خاصی بخوایم بدیم و اینا و خداوند زنده است نه که مرده باشه پیامبر اکرم (ص) هم زنده و ناظر و عین الله هستند.

دوم اینکه آقا طرف افتخارش اینه که مثلا دکتر حسابی علیه السلام شاگرد انیشتینه و من خودمو میگم میگفتم کاش انیشتین به دین ما وارد میشد و به حظور شما که  عرض شود اصلا از ایرانی و ایران صحبت می کرد و کلی باعث سربلندی و نمی دونم عوض شدن اعتقادات اونور آب حتی به ما و خلاصه کلی کلاس داشتیم که یه انیشتینی اینطوری بگه مثلا حالا که بود ولی حالا شما در نظر بگیر ما پیامبر (ص) رو داریم هیچی به هیچی افتخارم حتی نمی کنیم! در صورتیکه پیامبر خداست و مام افتخارمونه که مسلمونیم مثلا و از طرف خداست یعنی خدا عزیزترین بنده اش پیامبر اکرم (ص) هست دیگه بالاتر نداریم و....

سوم اینکه ما نوحه میخونیم سینه میزنیم در حالیکه اصلا شاید این اسماءی که میگیم خودشون رو فراموش کرده اند که کی هستند یعنی ما در بزرگان که میبینیم اینطورند که تعریفشون کنی و تمجید هیچ اثری نداره اصلا خود خودش رو فراموش کرده و به حظور شما که عرض شود درب تعریف و تمجیدش کردن بسته شده و تشویق حالا در نظر بگیر ائمه و پیامبر چه طوری اند این همه سینه میزنی حسین حسین میگی اصلا سودی نداره برای امام حسین و کارت هم اجری نداره براش که زنده کردی یاد خدا حالا میگه مزد نمی دونم این دهه محرم رو بگیریم درسته مزد میدهند و از طرف مادرشونه امام حسین یعنی حضرت زهرا هست که دلش میخواد که شما حسین حسین بگی شاید اینطوری وگرنه دغدغه ی اصلی امام حسین که طرف رو نگاه مخصوص میکنه این نیست که سینه بزنی و عزاداری کنی درسته نگاه میکنند ولی نگاه خواص به کسی هست که شایدبه فکر مردم غزه هست به فکر چیزای دیگری است که امام حسین (ع) هست دغدغه شون.لذا امام خمینی هم همینطور بودند میگفتند که این مردم که میگویند روح منی خمینی اگر بگن مرگ بر خمینی هم برام فرقی نداره امام خمینی میگفتند ها (البته حال روحی و روحانی فرق نمیکنه وگرنه چرا ملت فهیم ما چنین کار قبیحی کنند؟)حالا من شعار هاشون یادم نمیاد همین بود یا نه ولی از خودش رد شده و بیرونه روحشون عظیمه و ما مثل  این ها که نیستیم ما آبرومون مهمه آبروی نظام حتی میره اگه یکی بد صحبت کنه به رهبرمون و اصلا صورت مسئله فرق میکنه حرف حرف شخصی نیست درسته این ولی خلاصه اگه حرف شخصی هم بود باز مشکل داریم که کسی بد نگاه کنه بمون بد بگه چه برسه آبرو ببره و تهمت و غیبت میخوایم سر به تنش نباشه حالا امام خمینی(ره) اصلا براشون فرق نداره این موضوع روح عظیمشون رو در نظر بگیر و ائمه هم همینطور بالاتر از این حرفا  سودی نداره این سینی زنی برای امام حسین (ع) برای خودمونه و مادرشونه که نگاه میکند.

چهارمیشم اینکه آقا خدا در قرآن هست که به پیامبر اکرم(ص) می فرمایند که اگه تند خو بودی مردم از کنارت پراکنده میشدند یادمه استدلال کرده بودم که آقا این تندخویی که میگه که پیامبر نیست برای ما گفته که اگه جمع شدند اطرافمون ما داد و فریاد بزنیم یا به دیوانگی چیزی و یه کاری کنیم برند خونشون.

حالا که داشتم بعد این صلواتایی که امشب فرستادم فکر میکردم این به ذهنم خورد که پیامبر به خاطر جاهلیت گرفته تا حتی بزرگواری خودشون که جایگاهشون در عرش بوده وروی زمین با افراد جاهل اون دوران زندگی میکردند چنین پیامبری حتی حق داشته و اختیار داشته که بدخو باشه و سرشون داد بزنه مثل یه معلم که گرفتار بچه های نفهم شده یه دادی هم میزنه به سود خودشون هست راه باز میشه تا اینکه بر سر معلم بچه ها سواربشند لذا گفتم شاید پیامبر اکرم(ص) هم اختیار داشته اند و میتونستند وخدا بهشون حق داده حتی که تندخو باشند با چنین مردم نفهمی ولی باز اینکارو نکردند گرچه گفتم اختیار داشته پیامبر و شاید حتی پیامبر های دیگر قبل از ایشون هم تند خو که نه ولی سنگین بودند ولی پیامبر طوری بوده است که آقا میومدند حرف های خنده دار میزند کنارشون و هیبت آنچنانی که هیچکس نتونه حرف بزنه نداشته پیامبر یا نشان نداده و حتی پیامبر شنیدم توی داستانی که برای فردی که حرف خنده دار میزده دلش تنگ میشده و وقتی دلش میگرفته است میگفته اند که کاش بود اون فرد یه چیز خنده داری میگفت!!!

tywbvs

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی موقعها که اصلا حال ندارم چه می کنم؟ چه که کار باید کرد وقتی فضا بسته است یا ضد توست یا طوری چیده اند فضا را که انگار هیچ کاری از دستت بر نمیاد با این شیاطین شاید.

خوب راه داره و هرکس کاری میکنه

به عنوان مثال من نمیگم اگه اینطوری شد باید اینکارارو کرد یا هروقت اینکارارو کردم اینطوری شده فضا و هر کس خودش میدونه به عنوان مثال من

1) قرآن خواندن با صدای بلند

2)از روی کتاب شعر یا هر کتابی با صدای کمی بلندتر خواندن یا خوانندگی کردن اصلا

3) نوحه گذاشتن در گوش و خوابیدن

4) خوابیدن اگر خوابم بیاد ترجیحا

5)میشود...تجسم سینه زنی و ذکر یا حسین گفتن پشت سرهم تا خوابمان ببرد

6)میشود...نام هر امامی را ببریم پشت سر هم و طلب یاری کنیم تا خوابمان ببرد

و.... که یادم نیست الان

و راه های دیگری هم وجود داره که شخصیه موقع حمله شیاطین و اذیت کردن آن ها تا غمت بدهند و هرکس مختص خودش است و همش که خواب نیست و شاید به خاطر توبه است که نتوانسته ایم درست بکنیم هست که شیاطین گرچه نماز میخونیم ولی باز تسلط دارند و راه نشون نمیدیم دارم یادآوری می کنم که چه کنم نکنم بعدا

 

fssva

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دیشب گرچه حال نداشتم ولی به هر حال با هر بدبختی که بود داشتم از شبکه ی نمایش فیلم رنگ خدا رو می دیدم و اینکه آقا آدم میمونه توی این فیلم دلش برای کی بسوزه برای پدری که بچه ی نابینا داره و کارگره و سخت داره کار میکنه و زنش مرده با دو سه تا بچه و میخواد ازدواج مجدد بکنه و آخرشم نخواهد توانست  یا اصلا دلش برای خود بچه ی نابینا که جهان رو نمیبینه و نمیتونه درس بخونه و مثل بقیه باشه و اصلا داره فیلم بازی میکنه و خودشو هم مثل ما نمیتونه ببینه بعدا در فیلم و در فیلم از خانواده جدا میشه بسوزه یا برای خواهرش حتی یا برای زنی که سنش بالاست  و مرده میخواد باهاش ازدواج کنه و هنوز شوهر نکرده در این سن یا حتی برای نجار نابینایی که داره با این نابینایی اش کار میکنه یا اصلا برای مادر بزرگه که یاد مادربزرگ خودمون افتادیم که دل رحمه و در این سنش داره مراقبت میکنه از بچه ها و دلش خیلی پاک و رحیم هست و از دوری بچه ی نابینا مریض میشه و میمیره خلاصه علاوه بر داستان زیبای فیلم و مشتقاتش و فیلمبرداری و هر کوفتیش آدم میمونه دلش برای کی بسوزه البته میشه گفت در حقیقت جدای از فیلم باید برای بچه ی نابینا بسوزه این دل که بالاخره این درگیر واقعیته.

jygkv32

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

در حالیکه ما بعضا دچار چنین مباحث اخلاقی ای هستیم داشتم امشب که الان ساعت 3 صبجه تقریبا که قلم می زنم خوابی می دیدم که بیدار شدم و می دیدم که الان غرب و در راسشون انگلیس نه که دست از دشمنی با ما برداشته باشند خدا می داند ولی دارند فرهنگ ایرانی رو پیاده می کنند در کشور ها و روستا هاشون حتی بچه های هم سن و سال من به جای فحش ها و درگیر شدند در فرهنگ غلطشون مثل فیلم های ایرانی صحبت می کردند و احترام فرهنگ ما رو داشتند(خواب می دیدما.) خلاصه می دیدم در یک روستا یه نفر از سرداران فرهنگ منش که داشت اینکارو میکرد و فرهنگ ایرانی رو پیاده می کرد تصمیم گرفته بود که بره از اینکار و جدا شه از گروه تا اینکه تمام قوای نیروی های خود رو غرب بسیج کرد تا این برگرده و این فرار می کرد ولی بالاخره مجبورش کردند که برگرده و به ایران نیاد و خلاصه ما که چنین فرهنگی داریم که نقش بازی نمی کنیم ما با اسلامه با خداست که چنین فرهنگ غلطی داریم مثل من یا فرهنگ واقعا اسلامی داریم بدون ریا که همون هم در خطر بوده همیشه و نمیشه کپی کرد که مگر دین برگرده اینم استدلال منه ولی به هر حال حتی تو خواب می دیدم باز فیلم های بد ماهواره ای میسازند برای امثال ما ایرانی ها که درگیر باشیم یعنی از اونور جوان های خودشون دارند فرهنگ ایرانی رو قبول می کنند از اینور جوان های ایرانی چیز میشند.

و من متاسف میشم در حالیکه می بینم در بعضی برنامه هایی مثل گپ که پخش میشد اینا بعضی از بازیگران جوان ما الگویشان الگوی غربی است و بازیگران و آدم های آنان هنوز در حالیکه جوان ها و مخصوصا نوجوانان غرب دارند با توجه به اینکه فیلم های ایرانی جاشو باز کرده در بینشون دارند گرایش پیدا می کنند به فرهنگ ما این غربی ها و سوق پیدا می کنند به آداب و سنن ما.


sfwfg

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ول بگویم اینو که غرض از اینکه این چیزارو میگویم نتیجه اش هست و نه آبروم بره آبرومون که بر باده فناست.

خوب بالاخره مرض جدیده و فتنه و اون موقعی هم که من برای گناه کردن از فیلتر رد میشدم و فتنه در کار بود اصلا من که عقلم نمیرسید و زیر 18 سالم بودم کهخ مثلا کسی بخواد صفحات منو مثلا یه کارگری گذاشته باشند که بخواد کارش این باشه که صفحات رو مثلا کنترل کنه حتی توجیه هم می کردم که مگه من کی هستم که بخوان منو کنترل کنند و کار اینا غلطه که اینکارو اگه حتی بخوان بکنند کار اینا غلطه نه من، من گناه خودمه هو خداوند لذا توجیه می کردم کار اندر غلط خود رو ولی بی نصیب هم نبودما و باعث شد تحولاتی در سیستم به وجود بیارم حتی اگه شده یه چیزایی از عالم هپروط دخالت کنم با وبلاگ در زندگی خصوصی دوستان اگه شده اینم شده اینطورم بود ولی خودم نمی فهمیدم ولی مجبورا به طور گریه وار و اشک ریزان صحبت هایی می کردم بالاخره که احساساتی بودند و دیگه سیستم الان حالا یا من بزرگ شدم یا عوض شده و قوی شده هر چی هست آقا اینو میخوام بگم که مورد لعن فرشته ها بودم حدیث هم هست مردی که زن نگیره و چیز بشه حالا یادم نیست مورد لعن زمین لعنش میکند تا ازدواج کند نه ازدواج مچدد ها نه اینو نگفتم خلاصه ما هم به خاطر اینکه کارمون کنترل میشد و پرونده مون هم بدجایی رفته بود به خاطر عبور از فیلتر برای کار زشت این شد که حتی باعث گمراهی دیگرانم شده بودیم که این آقا اصلا با اینکارا این وبلاگ خوب رو داره و اگه اینکارارو نمیکرد... خدایش وبلاگمون هم در سن و سالمون خوب بود و اون موقع ما پروندمون گشاد نشده بود زیر نظر مدرسه و نمیدونم دبیرستان و محافظاشون بودیم مثل بقیه بچه شناخته شده نبودیم خلاصه این بود که باعث گمراهی شدیم که گفتم این بود که آقا مورد لعن برگشت ناپذیر خدا شده بودیم و اگر روضه های امام حسین نبود نه سیستم درست میشد نه ما برمیگشتیم یعنی درسته درسته آقا فرشته ها لعن می کردند و من بدجور احساس دوری و گناه می نمودم یعنی میخوام بگم فتنه که درست شد چند نفر از خدا بی خبر دنیا دستشون بود مخصوصا زن ها و اینا که به رفتار خودشون و مطابق با نه عالم بالا نتیجه می گیرند حتی همین الان نمیدونن من خوبم بالاخره یا بد و بعضی وقتا باید بشینم براشون بخونم از ته دل تا دلم باز بشه از این فتنه ها و بد اندیشی ها که آقا ما خوبیم راهمون حقه مثلا خوب همه اشتباه میکنند و نباید راه رو بر تمام مردم ببندیم که فلانی 100% خدایی فلانی هم 100% کافر و مرتد و فلان.

خلاصه بی شوخی شوخی با گناهی که با ماهواره میشد ما نداشتیم و در دسترس نبود خودمون رو  و دیگران رو مخصوصا دیگرانی که حاجت هم داشتند رو مخشون رو در درسترس گرفته و خراب کردیم همین الانم باز آدم نشدم و بعضی موقع ها میگم برم رد بشم از فیلتر برای فلان کار؟!!!! میبینی وضع خرابه.

خلاصه ما دستی دستی مورد لعن فرشته ها بودیم و این بدی کار بود که فتنه درست شده بود و مسئله بسته نمیشد آخه وبلاگ داشتیم و وبلاگمون هم که شما مشاهده می کنید اون موقع حسوداش بیشتر بود و فضا سخت تر خیلی حسود بود لذا برای اینکه ما رو خراب کنند در نظرها هر کوفنی که رد میشدیم پرونده تشکیل و پرونده سازی میشد به طرز فجیع برای عموم و دیگران رو همینطور با وبلاگم میکشوندم و پرونده هم گشاد تر و ما هم جوان وشهوت بار تر از دیروز تا اینکه همینطور بد تر شد کار و سیستم هم خراب و ضد ما همین الانم هنوز که هنوزه عده ای کارشون اینه که با افکار من که فکر میکنند شیاطنی هست و دست اوله خبرسازه جنگ مخالف میکنند برای اینکه احوال منو بگیرند لذا من قویتر میشم درسته نیروی معنویم خراب میشه و ممکنه حتی حرف نتونم بزنم و یا همش بخوابم در گذشته چون گناه هم میکردم بیشتر بود شاید هم عواقبش باشد ولی حرف من این بود که آقا لعن فرشته ها بودم و فتنه هنوز باز نشده بود از یه طرف صحبت امام حسین دو دقیقه بعدش رد شدن از فیلتر خوب این لعن بدتری هم هست والا ما هم که نمیشناختن کی ام وشک داشتند اصلا که من بچه اینطور خودم مینویسم یا ننه ام!!! خلاصه مورد لعن جمیع بودیم با فتنه ای که برای رد شدن از فیلتر بر سر افراد مجرد یا متاهلی که آخرش به طلاق میکشه کارشون در جرایم اینترنتی بود حالا من یه کاری که از دستم بر اومد که کردم این بود که آقا من تبلغات کردم وگرنه فرشته ها همینطور لعن می کردندم و تبلیغات امام حسین کردم نه خودمو مثل این ایام تبلیغ امام حسین (ع) کمکم کرد شهدا یاری داند و حتی عوالمی رو هم دیدم که خیلی نزدیک بودم یادمه یه موقع که جاهل بودم اصلا میگفتم امام زمان خیلی به من نزدیکه و من نمیدونستم ولی هی میگفتم پس کیه و شناخت ایشون دست ما نیست که بشناسیم میبینیم نمیشناسیم خلاصه اینوو بگم که با همین وبلاگ نویسی و اعتراف به گناه و حتی دوباره گناه و دوباره توبه دست و پاشکسته پا میشدم  و از اول .یعنی میگم مورد لعن خداحتی میشی ولی از امام حسین میگی لعنی که دوری که برگشت ناپذیر بود(چون میدونی این فته حق الناس بود و سیستم قوی نبود و کارگره مثلا جاهل بود که داشت کنترل میکرد و بد نتیجه میگرفت پس حق الناس بود که حالا مام از فیلتربرای تصاویر قبیحه گذشتیم حالاولی.) عوض میشه و در ایام فتنه اینگونه است.


sgrg

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 دیروز هم که تو راه بودیم سوار ماشین که برویم حرم مطهر شاه چراغ (ع) تو راه تو ماشین داشتم  میگفتم و فکر می کردم که این همه ماشین روانه و جلو میره کار و نمیخواد مثلا 24 ساعته دستت روی بوق ماشین باشه و هی بوق بزنی بالخره راه بازه جاده دراز و ماشین ها حرکت می کنند ولی اگه ما  از باطن افرادی که سوار ماشین هستند با خبر می بودیم چه!!! یه سری مثلا گل و گوسفند و گاو پشت فرمونه ماشین نشسته اند بوق براشون نمیزدیم هی؟؟ لذا اینه دیگه.

تو حرم هم یه کاری کرده بودم که بهم نچسبید و حالم خوش نبود اصلا یه دعوایی چیزی کرده بودم که حتی به خاطرش کارهای بد دیگری هم رخ داده بود و عذر و اینا رو خواستم و دیگه تو نماز هم داشتم به این موضوع توی حرم فکر می کردم که  آقا ما یه ذکری رو حالا داریم میگیم و این دکر در نماز که میخونیم ثبت میشه در تاریخ هم ثبت میشه و فرشته ها خود خدا و همه ناظرند از در و دیوار حالا که خدا ممکنه مارو ببخشد و بیامرزد و یا پاداش بده حواسمون باشه که همین الحمدلله رو که میگیم تو نماز مثلا با خلوص نیت بگیم چون شاید که البته خدا ناظره و در آینده میخواد چیز کنه خدا حالا که داره ثبت میشه بهتر و با توجه تر بگیم.

aaaaaaaar

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وقتی حدیثه که یک ساعت فکر کردن برابر یا بیشتر از هفتاد سال عبادته خودش کلی حرفه یکی ایش اینه که عبادت باید عبادت باشه و پشتوانه داشته باشه در راستای اینه در مورد معنای آیات و روایات و دعا ها بحث شد گفتم در مورد چی جمله بسازم گفتم ((قل هو الله احد)) هینطور خدا گفته من احد هستم و شما هم حالا بگید این رو((قل)) و ما رو رها کرده خوب من چی بگم؟؟ چی بگم که نشون بده و ثابت کنه بر خودم که خدا احده؟؟ جز این نیست که باید تفکر کرد امما قبلش نه تو نماز!!!

لذا من که نفهمیدم چه خبره 4 تا جمله از تفسیر باز کردم به عنوان تقلب بگم:

1-خداوند احد است چون شریکی ندارد

2-احد است چون زیاد تر نمی شود کثرتش

3-اگر برای خدا احد دومی فرض شود باز خود خدای احد است

4-احد کلمه ای فقط مخصوص خداوند است

خوب چهار جمله رو بیشتر نتونستم پیدا کنم و بقیه اش فکر کزدن، فکر کردم که اگر خداوند احد نبود نظم جهان به هم می ریخت و هر کس ابراز و احساس خدایی می کرد حالا ما ضعیفیم ولی فرشته ها فرمان خدا رو نمی بردند و تسلیم نبودند و ذکر مثلا نمی گفتند و فرمانروایی می کردند در صورتیکه اقدر اینا مطیع خداوندند در نظم جهان که ما هم می تونیم در این صورت به خدا فکر کنیم و بشناسیمش و در عالم و جهان تفکر کنیم در فرشته هایی که نمی بینمشان!!!

بعد بر می گرده به اینکه خداوند احد است خوب چرا میگی احد خوب ما بلاخره یه موقعی به دنیا اومدیم حالا با توجه به ایمان مختصرمان خداوند داشته چه میکرده قبل از مایی که معنای وجودی داریم و می تونیم مثلا فکر کنیم کار کنیم و ترجمه کنیم و معنا ببخشیم و مهربانی کنیم و... و فرشته ها ما رو میبینند و در خدا فرو میروند اینکه آقا ما که نبودیم چه طوری خدای احد حظور داشته و آیا مثلا اولین چیزی که خلق کرده چی بوده و مال چه زمانی قبل از تاریخه! آیا از ساختن و آفریدن موجوداتی مثل فرشته ها پشیمان است!

خلاصه بر میگرده که این احدیت برای ما معنا نداره چون خدا بالاخره یه چیزی رو آفریده پس خودش چی و اگه به ذات خدا فکر کنیم حدیثه خطرناکه ولی می تونیم به خودمون فکر کنیم که! که اینکه ما که مثل خدا نیستیم و این همه آدم اومده یکی اشم من.

من که احد نیتسم ولی خدا هست اینم نتیجه در خود فکر کردن و به خدا رسیدن

baqa5t

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان داشتم تلوزیون یه مقداری سفر رفتن کربلا برای اربیعین رو می ذاشت بعد گفتم چطوریه این برام.

اینطور بگم که سفر کربلا رفتن همیشه دشواری هایی رو داشته در هر دوره ای یه دوره ای اصلا با خاک حرم رو یکسان کردند ، همین امسال تا چند وقت پیش در سامرا سفر عتبات، شهید دادیم. و اصلا دشواری رسیدن برای رزمندگان دفاع مقدس و جنگ 8 ساله به اندازه ای بود که شهید شدند و مستقیم رفتند و شعارشون باقی موند خوب که برسند به کربلا از اولشم هدفشون یه چیز دیگر بود تا مثل ما گرفتار دیدن ظاهری باشیم و میگم ظاهری چون من که کربلا رفتم فکر می کردم به حد بینهایت احساساتم میرسه خوب تفضل زیادی شد که خودمم خبر ندارم ولی اگه به حال کردن و بردن لذته چه بسا روضه هایی که رفتم و گوش دادم و خوندم و داد زدم که حالم بهتر تر بود از توی صحن پس به حالش نیست چنانچه ممکنه تو گرما حالتم گرفته بشه!!!

الغرض اینکه داشتم میگفتم به خودم که اینا پس چرا میروند حرم!!! چه طوریه پس حالشون اینا که دلشون می تپد برای کرب و بلا اینا یعنی از همه بریدند و سیرند و آرزوی دیگری ندارند در زندگی جز صحن و سرا رو ببینند و این همه مداحان که خوب می دونند و دارند ادعای دروغ که نمیکنند که کربلا رو از امام رضا(ع) و خدا میخوانند حدس زدم اینا از زندگی شون سیرند و وقتی میگه کربلا میخوام دیگه براش مهم نیست که شهید بشه در راه کربلا امنیت راه و جاده در صورتیکه من اگه حالم خیلی خوب باشه برام مهمه و میگم که اگه شدیم که شدیم نشدیمم نشدیم و آرزوم نیست مثل اینا شهید بشم و این از حال خوبمه که دوست دارم برم کرب و بلا ولی در حال حاظر می ترسم اصلا که رفتیم و به هلاکت رسیدیم چی؟ چون شهید که حسابمون نمیکنند الاعمال بنیات تازه اگه شهید هم بشم در راه کربلا باز مشکل دارم و آرزوی اول و آخرم اصلا نیست که برم شهید بشم در صورتیکه این مداحا سیمشون چیزه اینا قصدشون شهید شدنه فکر کنم در این راه کربلا و برند و اینطور بشه و چه سعادتی اصلانم نمیترسند حتما!


gw4t

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خداوند بارها در قرآنش متذکر گردیده که آیا تعقل نمی کنند پس اینطور نیست که ما آماده خور باشیم و روی فکرمون مثل ریاضی کار نکنیم و هرچی ریختن تو کاسه همونه بلکه باید فشار بیاریم روی خود تعقل کنیم آموزش ببینیم فرو بریم در افکار و اینا و اما بعد...

اینطوریه بعدش که میخوام بگم که آقا در مورد این که در نماز مثلا به معنی توجه کنیم یه حرفی چندتایی زدیم که همین تعقل و حظوره که معنا میبخشه و ما رو بالا می اندازه حالا من دوست دارم از اذکار خدا و دعا ها نتیجه بگیرم و خدا رو بهتر تر بشناسم و جلو برم شما توجه کن که شاید آقای دولابی می فرمودند در مورد ذکر لا حول و لا قوه الا بالله که یعنی ظاهر و باطن که انرژی باشه از خداست پس ما چی داریم خوب این یک نتیجه ی خوبیه حالا من نمیخوام نتیجه ی بالا بگیرم میخوایم یه آیه یه جمله دعا در نظر بگیرم باش جمله بسازم مثلا برای چی شما میگی خداوند ارحم الرحمینه؟؟ زیرا مثلا حالا من جمله مو با ((زیرا)) این سبک از گفتاره که اقدر بیشتر فکر نکردم ولی میخوام باز خدا رو پیدا کنم در زندگیم و باهاش دوست بشم و بشناسم و حسش کنم و خوبه بچه های زیر دبستانی یا دبستانی جواب بدند که فطرت پاک و زیبایی دارند باهاشون در مورد این جمله که چرا مثلا خدا ارحم الراحمین هست یا جمله بساز با ارحم الراحمین حالا نه همش ارحم الراحمین ولی میبینی خیلی جمله میشه ساخت و خدا رو پیداکرد باز و دید حتی.

1) خداوند ارحم راحمینه چون از همه بیشتر منو دوست داره (بیشترین کسی که قدرمو میدونه ها نه که بالاترینم)

2)خداوند ارحم الراحمینه چون گناه کردم و حتی احساس گناه کردم و حتی توبه نتونستم بکنم و حتی اصرار کردم ولی هنوز در خدمتم

3) خداوند ارحم الراحمینه چون هوامو داره و نمیزاره خوار بشم زود میبخشه

4) خداوند ارحم الراحمینه چون باهامه ولی من باهاش نیستم.

5) خداوند ارحم الراحمینه چون اقدر مهربونه که 24 ساعته هوامو داره گرجه من به یادش نیستم.

6) خداوند ارحم الراحمینه چون میدونه من چی میخوام و بهم میده و نعماتش رو قطع نمیکنه و از همه مهربون تره.

و.........

و میشه ساخت جمله شاید شما بگی حتی ربطی نداشت به این صفت ولی این مهم نیست این مهمه که خدا پیدا میشه.


tdden

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

همبن که داشتم می گفتم که به معنا توجه کردن و به اندازه ی درک و فهم معنی آیه و ذکر و دعا هست که معناشو بفهمیم که شاید معرفت میره بالا و نادون هیچی نمیفهمه میگه خدا کی هست که غفوریتش معناشو بفهمه بفهمه که عادله داره حکم میده و میکنه و بفهمه که رئوفه و ما همین که بفهمیم و داریم عربی میخونیم مطلب رو همین که توجه داریم خیلی خوب میشه نمازمون اما اینکه پس اگر اینطوره که ما می فهمیم چرا خداوند زبان دانستن زبان عربی را واجب بر کل مردم دنیا نکرد خوب شاید شما بگویید مسلمان ها در اون صورت جنگ و جهاد برشون واجب میشد میبینی نه خدا رنگ وزبون های مختلف رو آفریده همینطور که این رو قبوله و سنت خداست این اینم که یارو دین مسیحیت داشته باشه ولو شکسته خدا قبولش داره ولی دین نزد خدا اسلام است ولی باز مجبور نکرده اصلا  خدا که باید عربی بدونید و ما مثلا در عرب کلی دعا داریم وگرنه زبان عرب رو نداشتی نمیتونی دعا رو بفهمی و ترنسلیت کنی به فارسی و نماز فارسی بخونی مثلا نه نمیشه.

لذا اینو هم داشتم فکر می نمودم چون که بعد نماز این فکرا به سرم خورد و خلوت کوتاهی داشتم داشتم ذکر تسبیحات می نمودم و میگفتم که مثلا الله اکبر گفتن شاید باید در این دکر همینطور پیشرفت کرد و فهم انسان در این 34 مرتبه بالاتر بره (از نظر فهمی) اما الحمدلله ذکر فهمی ش ملاک اصلی نیست ذکر یاد نمودن نعمت ها شاید ملاک باشه و نماز هر ذکری توشه و نمشه نظر داد نماز طرف باید چگونه باشه و ملاک چیه ولی خوب باید بیدار بود و زنده که یه کاری صورت گرفته است و یه تغییری داره رخ میده واینطور نیست که ما 4 تا ذکر از حفظ کرده باشیم بخوایم حالا طوطی وار مرور کنیم باید عوض شد و به هوش بود کلن کلا.


fssava

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وقتی شرایط انسان سازی نیست وارد حتی میبینی که زنه شوهر داره ولی مورد تجاوز شوهرش قرار گرفته در صورتیکه حلال اند برهم و همش که احکام اینکارو بکن اینکارو بکنم نیست منم خبر ندارم باید چه شرایطی داشت حال یه نفر رو با چشم دل که دیدم اینطوری بود!!!از گناه ماست شاید به خاطر اینکه  مرده خیال  خامی داره که اینطوری شده در مورد کسی


iots 5

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

http://www.badrossamaart.com اینم وب سایت آقای بدر السماء که نمیشناختمشونما که اینطوری شد داشتم دنبال تصاویر طبیعت بودم بعد دیدم یه چندتایی حوصله م سر رفته بود بعد این شد که رفتم تو سایت بینگ دنبال تصاویر تمثالی بگردم چون تمثال بهشت رو که سرچ نمودم چیزی عایدم نشد خلاصه این وبسایت رو پیدا کردم که تصاویر حتی بعضی ش غالبا توضیح هم داده و سبک کار و نمیدونم شعری چیزی زیرش نوشته شده با کار بسیار زیبای این ها که آدمو جدا میسازه و ذهنیتی از بهشت مثلا یا عالم بالا توی ذهنش ساخته میشه که زیباست و ماگیری دیگه.

 

چندتایشون رو دیدیم و میخوام برم ادامه بدم دیدن تصاویر رو مثلا در تصویر زیر این پرنده ها خیلی قشنگن و من دلم میخواد ببنیم این پرنده است اسم خاصی داره و سبک خاصی هم هست.

کار خیلی زیباست و چنانچه بقیه اشون هم هینطوره.