اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۲۲۴ مطلب با موضوع «تفکرات دینی» ثبت شده است

ddddfs

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

میخوام بگم که آیا پیامبر اکرم(ص) بهترین الگوی توست؟ خوب من بهت میگم نه!!!

هرکسی یه سیروسلوکی داره بله بهترین رفتارها راهنمای توست اما تو باید مثل اون باشی نه حضرت علی (ع) مگه نگفتند که شماها نمی تونین مانند من زندگی کنید ها؟ پس فرق میکنه بهترین راهنماست و بهترین ولی اگه قرار مثلا فیلمشون رو نشونت بدن یا اصلا از نزدیک ببینیشون بالاخره یه نقشی بازی میکنند ولی تو نمیتونی اونو بازی کنی میخوام اینو بگم وگرنه اسوه ی حسنه که هستند و با همین فیلم ها که ساخته میشه راهنما میشی و الگوی 100% رفتاری کار غلطه الگوت باید عقل باشه وگرنه نه اینکه امام زمان اومد باید همه ی زنا بخوان زنش شن یا بخوان زندگیشو همش نشون بدن بالاخره باید یه رفتار داشته باشه و بهترین رفتار در بهترین حالت و بهترین حال و خدا رو در نظر داره نه چیز دیگه ای است و امام زمان با عقل یاریت میکنه ان شاالله نه با دیدنش صرفا هدایت شدی حالا بالاخره هرکس یه شکل داره پس چرا خیلی ها میبینن و نمی شناسند ها؟

jhg

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

تیری به پای مبارک حضرت نفوذ کرد که اصحاب ایشان نتوانستند جز در حال نماز خواندن آن را بیرون بکشانند در حالیکه ایشان دردی را احساس نکرد و نفهمید که چه کرده اند در حالیکه تاب خارج کردنش را در حین عادی نداشت.

این خیلی داستان پند آموزی است و نکته های زیادی داره سوال که چطوری هیچی نفهمید که دارن تیر از پای مبارک در حالیکه یه زمان دیگه توی رکوع گدا رو دید و انگشتر دادند؟ یادمه سوم راهنمایی اینو از معلممون پرسیدم گفت فهمید که دارن بیرون میارن درد رو حس نکرد در صورتیکه اگه داستان دقیق میدونست هیچی اصلا نفهمید!

ایشان با اینکه امام بود در حالت عادی مثل ما و با اون شرایط بدی که تیر لعنه الله علیه داخل پا شده بود تاب خارج کردنش توسط یاران رو نداشت خوب ما نباید بفهمیم که ما هم همینطوریم و شرایطی در این دنیا ممکنه برامون پیش بیاد و فرض کنیم که اومده و بلایی به سرمون رسیده شایدتم حالا پیش اومده که جز با پناه بردن به خدا و با نماز خودمون حل نمیشه تا کی خود اتکایی نباید مشکل ما بد نماز خوندن و حال نداشتن باشه تا مشکلات دیگرمون خودشون رفع بشون؟ نباید کارهامونو واگذار به خدا کنیم؟ نمی دونم رسوندم یا نه من تو کودکیم  این داستان عجیب بود برام و میگفتم چنین شرایطی برام پیش خواهد آمد پس باید نمازمو بهتر بخونم وگرنه تیر مشکلات بیرون نمیاد یعنی نمیتونه بیاد هر چقدر هم قوی باشم دنیا کار خودشو میکنه و میترسیدم و سعی می کردم نمازمو بهتر تر بخونم ولی حالا اصلا به این چیزا فکر نمی کنم!!نمی دونم اما چطور یاد این داستان و خودم افتیدم.

sdaad

شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۱۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خدایا همه ی مریض ها رو عنایت فرما و شفاشون ده

آدم که مریض میشه رو باید خدا شفاش بده و خداست تنها که شافی است و خوبش میکنه درسته که باید بریم دکتر ولی دکتر هم نباید در مواقع خاص بگه که فقط خدا میتونه خوبش کنه این جمله ی عجیبیه که ما دیگه کاری از دستمون بر نمیاد برین و دعا کنید!

انگار از اول کی بوده دکترا وسیله هستند فقط چه از اولش چه موقعی که دیگه می سپارن به خدا این دکتر نشد دکتر بعدی ولی خدا که نمیشه از درگهش از اولش بیرون اومد.

یه مسئله ی دیگه اینکه ائمه و شفای اون ها رو فقط مد نظر دارند که انگار عجایب کار ائمه در شفای بیمارانه فقط و فقط می چسبند به این که اقا شفا داد اون معلول رو و فلانی اومد شفا پیدا کرد سرطانیه خوب عجیب هست نمیگیم نیست ولی خدا هم میتونه فرشته ای رو بفرسته که همین کار رو بکنه و نباید ائمه رو به این سطخ محدود کرد کما اینکه همه ی بیمارانی که خوب می شوند از رحمت خودشه که خوب میشن و شافی است خداوند.

مسئله ی دیگه اینکه ائمه علیهما السلام مرض های قلبی که خیلی خیلی بدتر از سرطانی چه میدونم فلج شدنی هست رو خیلی بیشتر از این بیماری ها شفا میدن دلیل هم داره نه که به در گهشون نرویم برای این بیماری ها نه .دلیلشم اینه که مثلا کسی که توی این دنیا کور شده یا سرطان داره اغلب خیری درشون هست مثلا اون دنیا پاداش هایی داره و برای اونورشون بهتره یا خیری هست در این بیماری و خدا یه جیز دیگه میده یا خدا از یه گناهی دورشون کرده اصلا و خیری داشته که اینطوری ان پس تعداد این افرادی که فلج اند یا سرطان دارند و شفا پیدا می کنند در خانه ی دوست کمتر و خیلی کمتر از کسانی هست که قلبشون مریض هست و شفا پیدا می کنند لذا می بینی طرف میگه من رفتم حرم و آقا محل نذاشت منظورش اینه که شفام نداد که این هم غلطه چون حتما حتما یه چیزی میریزن تو کاسه ات برای این دنیا شد که شد نشد اونور.

 

مسئله ی دیگه اینه که بیماری قلبی(درونی) خیلی خطرناک تر از بیماری جسمانی است و میدونیم اینو همه و کسانی که بیماری قلبی (روحانی)دارند و شفا می یابند یا ناشکرند یا اغلب جوونند و عادی شده و گناه می کنند و شفا می یابند و توبه یا چیز دیگری که ناسپاسی می کنند و خلاصه اینکه صداش در نمیاد که من مزیض بودم و امام وسیلهی خدا شد و شفا داد و بخشیدم و نور به دلم باز شد یا اصلا خودش نمیفهمه و فکر نمیکنه که این زبونم که به دعا باز شد این دلم که نورانی شد به تور خدا من که مریض بودم گناه کرده بودم پرده و خحاب جلوی روم بود و باز شد و تعقل نمیکنه و یا سست میگره کار به این بزرگی رو بعدا میفهمه که دیگه محروم شه و آخ و آخ که در رخمت بسته شه یا جواب نشنوم دیگه و از این حرفا اون موقع هست که میفهمه چقدر شفا یافته بود و حالا چقدر بدبخته هیچکسی هم خبر نداره تعجبشم بیشتره از شفای جسمانی شفای جسمانی دید دنیوی و دنیا حساب کتاب خاصی داره ولی شفا و مرض روحانی مثل اینه که مرده ای رو زنده کنند مگه فرقی میکنه و معجزه ای بس عطیمه نیست

fdss

شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۰۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حساب و کتاب یه اصل بسیار مهمه شما گیرم که نمیدونی خیلی گناهکاری یا نیستی و چه در پیش خواهی داشت ولی میتونی فرض کنی که. چطوری حالا میگم
فرض کن مردی گذاشتنت توی قبر و قبرت رو هر جوری که میخوای تصور کن برای خودت چه باز چه بسته چه تاریک و میدونی که با اون قبری که خاک میکنن تفاوت داره خلاصه خوابیدی توی قبر آیا اگر یکی بیاد و ماری رو در قبرت باندازه و بره آیا این مار به بدنت نیش میزنه یا نه خوب چی میگی؟ فرض کنا که اینطوریه و نیش میزنه یا نمیزنه اگه مومن باشی ان شاالله که میگی خدا حفظم میکنه و نوری هست که جلویشو بگیره ان شاالله و من با وجود این نور اهل بیت نمیسوزم در آتش خدا ولی جدی میگم اگه مثل من باشی چی میگی؟..
قرار از چی؟