اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۲۶۱ مطلب با موضوع «تفکرات دینی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۳۴ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

اگه میخایم که در برنامه ی خلوت روضه ها و نوحه های روزانه که خلوت میکنیم جایی موفق باشیم و امام حسینی بشیم باید یادی از قبور غریب مدینه کنیم اونجا البته شیعه نشین هست ولی سر این قبور مطهر دیگه خعلی کم سر میزنن بدون گنبدی چیزی و غریب جانسوزی است من خودم هیچ گاه اینکارارو نمیکردم و اصلا هیچ حسی نداشتم و تعجب میبرد مثل همین اعراب مدینه که میگن چیه که ایرانی ها میرن  بقیع و گریه میکنن خوب کنجکاو میشن و میگن حتما حاجت میگیرنامتحان میکنن  ختی مثل ما از راه دور بعد اینبار نمیدونم چی شد که یاد کردم بین روضه ها قبر امام حسن مجتبی (ع) رو و احساس کردم مثل عرفا میخواد قلبم آتیش بگیره ولی گرم نشد یعنی احساس تحول میکردم کاملا ظاهری ولی اشکی هم نداشتم و سینه م میخواست دچار تحول و درگونی ظاهری بشه انگار هنوز یه محبت کمی هست دلم میخواست آتیش بگیره چون چند بار احساس گرمی کرده بودم قبلا تو روضه های امام حسین یعنی همینطور هستا غرفای بزرگ سینه شون و قلبشون آتیش میگره و مداحان نفسشون شهدایی و گرم هست و در حالت طبیعی که نمیتونن  ولی به قول قرآن و تفسیرش که گذاشتیم قلوب کسانی که ضعف ایمان دارن دچار مشکل میشه حالا شاید هم ظاهری هم معنی بده خلاصه طاقت نیاوردم و گفتم بنویسم برای شما که شما هم امتحان کنید موقع روضه ها در خلوت که هنوز غزیبند اون ها! انگار اونجا که یاد میکنی یه عده از راه دور دارن میسوزند و گریه میکنند و جمعند و کبوتر ها نشان از دل های شیعیان هست وگرنه چرا دور گنبد نحس ابوبکر که کنار حضرت پیامبر(ص) هست کفتری نیست و جمع نمیشند کبوترها؟! لذا اصلا عرفا ظاهری هم قلبشون سیاه میشه از سوختن و دچار مشکل قلبی میشن به خاطر سوختنشون نه به خاطر مرض ولی خدا تگه هشون میداره که نمیرند یه وقتی و داغ میشن و هرلحظه از عشق میخوان جان و قالب تهی کنند که داستان هاشون هست!!لذا از راه دور قبور مطهر و مقدس بقیع رو یاد کنیم خعلی بهتر و تحویلمون میگیرن چون اولا خودشونم غریبند دوما ما اگه راه بدن بریم مدینه اونجا ممکنه گریه و اینا سخت باشه و برای این رفته ایم که توی ذهنمون باشه فضاش و بعدا بسوزیم!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۵۵ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

آدم وقتی عاشق یه نفر باشه حقیقتا مخصوصا زنان دیگه از فکرش نمیتونه خارج بشه اگه دل ببنده لذا اصلا از هم فاصله دارن ولی بفکر همند و عاشق هم و دارن با هم لذا زندگی میکنن البته عشق زن و مرد به هوس ممکنه برسه ولی بلخره کسی که استاده و قدرت داره همه جوره امثال مارو هم میشناسه و خدایی است و خدا همه چیز بهش میده و میتونه در دل ها نفوذ کنه و حال ما رو عوض یا بدونه یا پیشرفت بده یا بهتر کنه همه چیز هست مخصوصا اگر دعامون کنه خوب حالا اصل مطلب همینه که میگما یعنی ما چند تا وجه و توضیح دادیم درمورد سخن حضرت زینب (س) که فرموند ما رایت الا جمیلا البته الان یادم نیست چی گفتیم و باید رجوع یا فکر کنم ولی یه  وجه دیگر قضیه همینه که میگیم که حضرت رینب سلام الله علیها حتی شرط ازدواجش رو گذاشته بود که من باید همیشه کنار امام حسین(ع) باشم و اینه که بعد از شهادت امام حسین(ع) همیشه حتی کنار بهشت و لقااللهی بودن حضرت امام حسین(ع) حضرت زینب (ع) شاید اصلا این سخن رو با یاد امام حسین(ع) گفته و توانسته این مصیبت بزرگ و عظمای اسارت رو تحمل کنند دیگه مثل دنیا نیست که امام حسین (ع) در سختی بود بلکه پیش خدا هم به یاد هم بودند و این عشق واقعی که درمان میکنه هر دردی رو همینه که دل آدم با خداییان و عرفا باشه دیگه چه غمی؟!! کی میتونه اسیرت کنه وقتی پیش خداییم؟؟!! لذا اسیر نبود فی الواقع وگرنه مومن که اسیر نمیشه! چون همیشه به یاد هم بودن دیگه خواهر برادر!!!داستان ولایت و شفاعت هم همینه دیگه که یاد محبانشون رو فراموش نمیکنن هرچند ما یادشون رو فراموش کنیم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۲ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

ما متاسفانه ی یه شکست یا تضعیفی که خوردیم شکست جنگ اعتقادی است به این معنا نیست که اعتقاد همه و من درسته بلکه بحث و جدل هست ما قبلا دو کلوم از امام حسین مینوشتیم بیست کلوم بالاتر بحث میشد بعد من که درس نخوندم یه بحث عجیب میکنم هیچکه بالاتر حتی پایینترش رو نمیاره قبلا اگر درمورد رهبری صحبت میشد جرم بود و بدم هست ولی الان بی تفاوت در بحث های ما شدند قبلا نمیگم خوب بود بلکه جنگ بدی هم بود و خرابمون کردند و کشتنمون تا یه بحثی بشه ولی بحث اینه که ما یک زاویه و دوزاویه میبینیم رو دستمون کسی بلند نمیشه خوب باید گروه باشن مومنان باید اگه ما بحثی انداختیم تو دل جوان جواب بدن به شبهات و باید قدرت داشته باشن که ما اگه اشتباه کردیم تا ثریا میشکه البته من احتیاط میکنم ولی میترسم و اصلا روزیم نمیشه که درمورد بحث های امام حسینی و اعتقادی بیشتر برسم و ایمان ضعیف شده خبرگان بحث نمیکنند و گفتیم بگیم بده الان یه آژادی هست که راحت میرن تو صفخات بزرگان فحش میدن بلخره باید یه قدرتی نظارتی باشه باید یه بحث هایی بشه وقتی این همه پرونده ی قضایی داریم اصلا وقت هم نمیکنن یعنی میگم اگر بخوایم دوباره فرهنگ دینی رو احیا کنیم باز جنگ هست شما نمیتونی با خیال راحت بخوابی و بگی ما قوی هستیم و راه هارو سد و سانسور و فیلتر میکنیم بلکه مجلس خبرگان نباید قدرت داشته باشه رهبر عزیمون رو عزل کنه اصلا و باید مثل زمان پیغمبر و علی علیهم السلام طوری بشه که با منتخب امام زمان(عج) بیعت کنیم هممون یعنی آبرو و جانمون در دست رهبری باید باشه و بحث زیاده بلکه جنگ پیش میاد در جامعه ی دینی که شبهه وجود داره حتی وسوسه میشیم وسواسی شیطانی شدن عمده شکست ما بوده که نمیزارن مجالس دین بپا بشه و میترسن فتنه بشه چون جوان ها زود دل میبندن زود باور میکنن و قدرت تشخیص ندارن ولی الان فضای مجاز که گفتن که مجازی هم نیست حقیقی دارن دین مارو میبرند اینا مخ چوان هارو گرفته لذا ما هم احتیاط میکنیم ولی باز قوی نیستیم که یکی زورش بیشتر برسه قوی تر از ما متخصص بحث کنه به طوری که تخصص داره به طوریکه صداش بیتشر از چرندیات امثال ما برسه و تثیبت بکنه بر همگان و راه درستر رو نشون بده قوی تر از اختیار م و راه غلط مارو رسوا کنه اگر خیرخواه اسلام و دین و ماست اگر متخصص هست! لذا اینجا بحث تخصص هست بلکه هر روحانی ای اگر استاد نداشته باشه یا استاد نباشه هممون رو تخریب میکنه اصلا پس مراقبت لازمه! ببین دل جوان های ما پاکه گرچه جاهل باشن با خدا جنگ و دعوا ندارن لذا در جاهایی که تمرکزشونه باید جوان پسند کار بشه وگرنه اگر ولمون کنند بده! ما میگیم اولا اگر یه هنرمندی یک چرت و پرت هنرمندانه ی زیبای حتی سکسی  بگه همینطور میپیچه همه جا بلکه ما دوما میگیم که بحث و جدل باید راهش باز باشه که جوان ها بشینن بحث کنن من نمیگم که روی کارهای ما کار نمیشه بلکه بهتر از کذشته هم هست میگیم جوان که بحث کنه خودش در میدان نیست! وگرنه بله ما یه بحث هایی که اعتقادی نیست میکنیم میبینیم که هفتجا پیچیده ولی در مباحث دین شوخی نیست سیاسی نیست بلکه درونی و ایمانی است باید خدا تزریق کنه باید جوان دل بده! لذا همش ناموسی نیست بلکه غیرت دینی جوانان هم داره کم میشه که یه بخش اعظمش از سیاست های غلط مسولین و زووسا هست! امیدوارم هرچه زودتر محرمی بیاد و هممون تغییر کنیم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

متاسفانه شما و ما وخامت اوضاع چه حضرت حسین(ع) چه الان که دارم شخصا به ناموس حضرت(عج) خیانت میکنم در ذهن رو شما درک نمیکنید اونا به اسم اسلام امام حسین (ع) رو شهید کردند ولی چرا اسلام رو نگه نداشتند یعنی حتی یزید ملعون طمع داشت به حضرت زینب همه شون طمع داشتند چون حضرت زیبا بودند یعنی اون ها اسلام رو یعنی ظاهر اسلام رو هم نگه نداشتند در صورتیکه وقتی امام حسین رو میکشتند میگفتن یا الله میگفتن الله اکبر ولی حضرت زینب رو که اسیر کردند معجر و روسریش رو هم کشیدند بعد شما میگی امام زمان بیاد تا زنش رو تا ناموس رو شما چطور میخوای نگه داری همین الان من زنان مومن و استاد رو بهش طمع دارم که امام زمانی هست دلم میخاد بهش فکر جنسی کنم بس که قوی اند و اون ها حتی حاظرن به خاطر که زن ندارم و مجردم بهم فکر کنن و من خیانت میکنم یعنی زبده ترین افراد در این آزمایش های ناموسی امام زمان شکست میخورن جامعه میپاشه به زنان حمله میکنند به مومنان زن حمله میکنند اگه امام زمان بیاد الان دیگه دینی نمیمونه یعنی خضرت میجنگه با یه عده ولی خیانت درون که به سادگی نمیشه باهاش جنگید خود حضرت هم زیباست یعنی زیبایی ما باید به جایی برسه که حضرت رو دیدند گناه نکنن خدایی نکرده و باید اگه ما زیباییم رو تحمل کنند تازه اگر تحمل هم بکنند ما تحمل نداریم زنان امام زمان رو خیانت نکنیم ببنید قضیه ناموسیه ما میریم در خلوت گناه میکنیم لذا جمع مومنان ریخته بهم از کارای ما و نورانیت در جاهایی زیاد میشه در نقاطی کم که این همه جنگ داریم اینا داره به اینکه جامعه امام زمانی بشه نزدیک میشه و پیشرفت کردیم و نور هارو دادیم جنگ سوریه رو نگاه کنید علنا دارن تجاوز میکنن به اسم اسلام و  دولت اسلامیه اگر ما رهبر نداشتیم و حمایت ایشان و خدایی نبودیم بدتر از سوریه بودیم یعنی با چنگ  و دندان این جکومت به ظاهر اسلام رو نگه داشتیم که ممکنه دروتمون فساد هم باشه زن ندارن شوهر ندارن ولی دیگه چرا اینا که ازدواج کردند؟!!! حضرت امام سجاد در بزم شام به یزید گفتن تو ناموس خودت رو در پرده نگه میداری بعد ناموس پیامبر رو با این وضع! یعنی حتی اونا سیاست داشتند ولی وقتی به زینب (س) رو رسیدند از بس زیبا بود سیاست باطنیشون بر ملا شد که فاسدند وگرنه اسلامی رو ظاهری مثل بابای ملعونش یعنی معاویه لعنه الله مثل این ملعون یه ظاهری رو لااقل جلوی مردم نگه میداشت این یزید خعلی مکار تر از باباش بوده ولی وقتی به زینب میرسه دیگه بر ملا میشه دیگه برهمگان ظاهر و باطن کثیفش ما هم در مقابل حضرت زینب اگه بودیم همینه وضع با اون شرایط که زبده ترین افراد موشکافی میشن مگه کسی میتونه جزء یاران امام حسین باشه راهش نمیدند!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۳ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

وقتی ما توی کلیپ گفتیم که زهر زن در غذا درست کردنشه که میتونه هرجوری شوهرش رو و حتی فرزندانش رو و اگه مثلا شوخی میکنم به ما هم برسه غذاشون اگه گشنه بمونیم خلاصه مردش رو میسازه هر طوری میخواد و عوض میکنه این تنها در مواد غذایی و طعمش نیست که باید هم صد البته غذاش خوشمزه باشه زن ولکن در نوع محبت و حال و ذکری است که موقع غذا درست کردن داره اینه که مردش رو بیشتر تغییر میده به سمت خدا حتی!من خودم وقتی کنار مادربزرگ بمونم و مثلا آبگوشت برام بیاره انگشتامم میخورم و دیگه غذای مامانم به نظرم هم نمیاد و وقتی برمیگردم خونه حتی پلو هم که مامان درست کنه برام اونطوری نیست که مادربزرگم با کمترین مواد و وسائل لازمه درست کرده بود چون تخصص داره تو اینکار!ما میبینیم که حتی توسط پفک هم که شده بچه های ما سحروجادو میش و برای فروش بیشتر هرکاری میکنن تا در ذات و طعم مواد دست میزنن این جوهر لیمو میکنن توش دندان بچه ها خراب میشه این جوهر لیمو مواد شیمیایه طعم میده و ماندگاری داره توی کارخونه درست میشه بعد میگن که در پرتقال هم هست بله پرتقال های شما هم با این توضیح و تمجید و تعریف شما باید دندان مارو خراب کنه و بدتر از لواشک و آدامس نمیدونم شکلات و پاستیل و اینا با توضیح و تمجیدتون باید بدتر باشه پرتغال و لیمو در خرابکاری چرا اینکه در میوه ها هم دست بردید و شیمایی شون کرده این ما نمیدونیم کمبود سلامت و گشنگی داریم و ارزانی داریم و ماندگاری که به بچه ها حمله میشه شما یک لواشکی با میوه مثلا آلو توی خونه درست کنی میبینی مثل قدیما خعلی خوشمزه است و زبان زد نیست منظور از زبان زد اینه که دلش میخواد آدم بخوره و حال میکنه و میدانه حتی یقین داره لواشک خانگی سالمه حالا به هر دلیل ماندگاری حالا خارج نشیم از موضوع اینکه زهر و قدرت زنان در ظاهره یعنی جامعه ظاهرش درست میخوایم بکنیم باید توسط زن باشه و پیش از ظهور حضرت مهدی (عج) مشکلات ظاهریه و شما یادتونه امام (ره) اومد و داریم شکست میخوریم امام عارف بود نتوانستیم دین رو نگه داریم چرا که بخش ظاهری مشکل داره میگه من دنیارو میخوام نمیدونه یه اصل هست که خدا دنیا رو به کفار میده و خعلی اصل هست میگه من گشنمه این چیزا حالیم نیست من راحتی رو توی اروپا و آمریکا میبینم بله اونا هم ظاهرا درسته شما ومن شاید یه هفته بیشتر عربت اروپا رو اصلا نمیتونیم تحمل کنیم بخدا این ایرانی های آمریکایی کوچه های مارو اصلا زمین خالی ایران رو که توش خار باشه اصلا بیابان ایران رو دلشون میگیره اصلا شهر پردود ایران رو اصلا یکی مثل  مرحوم حبیب خواننده در کشور اروپایی جلوی  این همه دشمن دلش میگیره شعر امامزاده میخونه که خواننده های ما یک شعر درمورد امامزاده ها نخوانند و گله میکنه از هوای امامزاده که دلم تنگ شده  و بعدش هم اومد ایران خدا بیارمزدش بیامرزتش اینجا پر از محبت و صفاست البته در مقایسه با آمریکا وگرنه ما ناراضی هستیم و ماهم بریم آمریکا و اروپا حتی آفریقا ارضامون نمیکنه و دلمون میگره لذا خارج نشیم از بحث اینکه زنه که باید ظاهر رو درست کنه و در ظواهر کمک میکنه به ملت و خعلی هم خوبه یعنی یک زن حتی خدارو بهتر از ما مردان نمایش میده اگر معرفت داشته باشه قدرت بیشتره در خدایی کردن جامعه نه برای اینکه جامعه و عموم مردم در ظواهرند بلکه خصوصیت زن هست خدا خودش میخواد نشون بده مارو آفریده ولی زن قوی تر هست حالا نه که بریم تو ذات و قیافه و روانش بلکه با معرفت و ایمان و ظاهر و باطنشه ولی مرد حالا مرد هرچی الهی باشه اگر زنان حمایت نکنن باز میمونه میگه بیا من اون دنیا شفاعتتون میکنم ولی کوفه است اینجا حالیشون نمیشه لذا زنان کوفه مشکل داشتند ولی ما الان مردامون مرد نیستند بیشتر لذا بحث زیاده ولی در باطن و خودشناسی و خودسازی و درون مردها قوی ترند دیگه و زنی که شوهر داری میکنه و ایمان داره یعنی درونش درسته این خعلی بیشتر میتونه ظاهرات و زیبایی های ظاهری حتی درست کنه در ما و جامعه و بلخره اون بچه ی پاک و معصومی هم که توسط ریختن زهر مرد در رحم مادرش درست شده اول این زهر (درونی)مرد توسط همون غذایی است که مادرش برای پدر آورده و درست کرده!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۱ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

خوب توی شام خرابه؟! ببین من برای خودم استدلال میکنم با توجه به اینکه حضرت سکینه(ع) پیش یزید علیه لعنه و پیش سر مبارک ایشان اصلا شهید شدند حالا وضعی رو میگم بگیم میشه شهادت چون استدلالم اینه که چون یزید لعنه الله علیه از امام سجاد (ع) میخواد که هرچی میخواین بگید تا انجام بدم و حضرت امام سجاد(ع) فرمودند اموالمون رو برگردونید که مثلا روسری حضرت زهرا(س) بوده که غارتش کرده بودند بعد از عاشورا و پس میفهمیم که لااقل در شام پیش یزید که البته سختی کشیدند و ظلم دیدند ولی شاید خرابه منظور جایی باشه که فساد میشه و مجلس بزم و شرابخواری باشه نه یک خانه ی خراب شده ی کهنه یا نیمه کاره چون من پیش از این اینطوری فکر میکردم که یه خانه ی خرابی بوده ولی حالا به نظرم اومد استدلال هم کردم که نبوده و زنان معضوم رو به اون مجالس برده اند حالا شما در نظر بگیر که در این خانه های فساد سر مبارک حضرت امام حسین(ع) هم بیارن کنار طفل سه ساله چه وضعی بوده خدا میداند!چه وضعی بوده که قبل رفتن به اون خانه ی فساد خانم سکینه(ع) تحمل کرده بودند ولی توی این خانه ها دیگه چطور بوده که فقط سر مبارک حضرت امام حسین(ع) آرامش ابدی کرد براش و جان داد و تسلیم شد! اصلا چه وضعی بوده که سر مبارک حضرت هنگام فساد حظور داشته باشه و چه آسیب روانی چه دردی کشیدند! خدا لعنتشون کنه پس  حضرت سکینه(ع) با گریه های پی در پی وجان دادن و شهادتش مجلس حرابه رو و فسادشون رو خراب کرد و بهم زد!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۳ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

قضیه ی کربلا یه ننگ بزرگ برای جامعه ی اسلامی در قضیه ی حضرت زینب (ُس) بود و یه وجه بزرگ و دردناک قضیه ی کربلا زینبی است که زنی که الهی و از آل عصمت بوده و ما هی میگیم به حق پنج تن معصوم و ایشان رو یاد نمیکنیم همین ننگ زینبی است که بعد از عاشورا به اسارت برده میشه به صورت فجیع شما میتونین نگاه کنید در سوریه چی میشه و عراق و همین قضیه هست که  تا ابد بر سر زنان که موجوداتی ظاهرا ضعیف میتونن باشن در ظلم جسمانی و ظاهری است و تجاوزات زیادی رو میتونین به اسم دین نگاه کنید که اصلا برای زنانی که مورد هجمه در خود ایران حتی شما نگاه کنید زنی به زندان بره اصلا نمیشه وضع آرامش و آرامی رو براش در نظر گرفت چرا اینکه زنان محجبه و پای دینی رو خراب کردیم چه برسه کار به بدبینی و ظلم و زندان بکشه لذا اختیارت زیادی دارن زنان که پای دین بوده اند و خراب شدن که نمیشه درستش کرد دیگه رفت این زنان تا جایی که حضرت زینب  میگه من چیزی جز زیبایی ندیده ام چیزی میگه که حضرت سجاد(ع) در بزم و بعد و مجلس یزید اصلا شاید اعتقاد نداشته لذا زنان مومن مورد حمله که دینشون عوض شده حالا در خارج هم بیشتره زینبی بودن اون ها و در فیلم ها معلومه که چقدر ظلم میشه البته طوری ظلم میشه که فیلم بعدی هم بازی کنند و حقیقت رو نشون نمیدن که چقدر خوار شدند در اینجا زنان زینبی اختیارات فراوانی دارن بر روی سر بچه ها یعنی دیگه دینشون برگشته زن گفتیم موجود حساسی است که اگر بهش ظلم و اینا بشه دیگه به این سادگی بر نمیگرده شما نگاه کنید در حالت معمولیش پیامبر (ص) میفرماید از دنده ی کج ساخته شدن زنان که اگر بخوایم صافش کنیم میشکنه لذا این زنانی که با زور شکستیمشون و ظلم بهشون کردیم و اونا اولش زهرایی بودن حالا دیگه زینبی شدن دیگه اختیاراتشون بیشتره بر روی ما و خلوت ها و آموزش ها برای ما که همش گناه میکنیم و نفسمون رو نمیتونیم کنترل کنیم این ها هستند که مارو میکشونن پای درس و دین و آموزش القا میکنن این زنان زینبی هستند و ما امیدشونیم اینا که دیگه نمیتونن برگردن بر اساس عصمت و اون جامعه ی امام زمانی و پاکی  که هست رو برگردونن لذا اصلا میبنی زنه رفته مجلس شورای اسلامی بلایی سرش اومده که میگه مردان حق دارن به زنان فحش بدن و براشون خوبه و چیزی شبیه این حرف میزنه درصورتیکه ما کجا فحش دادن داریم در دین اسلام معلوم میشه زینبی شده و از دست در رفته و جامعه ی ما هم پیش از ظهور زینبی که اختیاراتی زینبی  و خارج از عرف دین به زنانی که اولش زهرایی بودن و مورد ظلم قرار گرفتن که از دستگاهی باشه دیگه بدتر که رسما دستگاهی که حقوق میگرن از نظام بخوان با زنان پاک رو زینبی کنن به هر بهانه ای لذا زنی که زهرایی است که نباید بهش اصلا فکر کرد لذا اصلا من میبنم که دختران هم رو فکرمند یعنی دختره هم زینبی شده در حالتیکه اولش زهرایی بوده و ببین وضع فجیعی هست حتی در ایران که الان دستگاه ها در نقاطی ضعف هست وگرنه نمیشه تو تهران که الهی باشه یک زن و پای دین و شوهر و پاکیت خودش بمونه زنی و در جاهای دیگه کم یا بیش زنان زهرایی پیدا میشه که دارن زینبی میشن!!! و مگر این زنان زینبی یه کاری برای مملکت بکنن اینا دیگه شاید نتونن برگردن و امیدشون به ما جوان هاست و کسانی که نور دارن و طی طریق کرده زنی که زینبی است لذا به ما که هنوز دنبال خوب شدن اوضاعیم  میخندن که چقدر ساده ایم و قضیه رو نمیدونیم میخوایم همین راحت زن بگیریم و خوش باشیم و زنمونم چادری باشه و پاک و پاکیزه ادامه ی راه بدیم که اصلا اینطور نیست و رسما شیطان میخواد بزنه زمین که در مقابل زن زینبی شیطان هم دلش میسوزه و کوتاه میاد گرچه فتنه ی خودش رو میکنه یعنی همش آمریکا شیطان بزرگ میگه در ایران زنان حقوق و آزادی ندارن لذا امیدشون ماییم نه خودشون اونا خودشون سوختن تا یه درچه ما بیاییم از دین بگیم!وگرنه با زن زینبی شده که نمیشه جنگید!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۴ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

یه مرضی هست که من نمیدونمم اسمشو چی بزارم و اگه بخوام توضیح بدم نه که حتما خسته بشیم از عبادت بلکه شاید شیاطین هم ربط داره که اینه که موقع نماز خواندن و حال خوش معنوی و حالا که نماز میخونیم عبادتمون کمه و از اینکه با خداییم یا میخوایم سواستفاده کنیم یا در حالت خوشی کناره میگیریم از خدا درصورتیکه عرفا میگن حال خوشت رو نگه دار و ادامه بده عبادتت رو حالا نه اینکه میترسیم منحرف بشیم و جذبه ی خدا بگیرتمون بلکه تا حالمون خوش شد کناره میگریم و عبادت رو یک منت شاید بدانیم و یک کار بزرگی کردیم انگار بعد از خدا کناره میگریم یعنی من خودم دیگه مثل سابق با قلیون و نوحه حال نمیکنم و هرکاری میکنم تا اشکم بیاد اصلا بهم نمیچسبه بعد گیر میدم به شیطان گیر میدم به نفسم به ذکرم به توجهم بعد اونجا پیش قلیون و نوحه حتی ذکر هم میگم بعد نورانیتی نداره مثل سابق ولی الان داشتم نماز میخواندم نماز صبج و دورکعت هم نافله مانندی نشسته خواندم چقدر حال خوشی بود در مقایسه با حال بده قلیان که خدا توجه نداره یعنی خدایی شدم اصلا و یه مرض بد اخلاقی تربیتی که دارم اینه که وقتی خوش میشم و معنوی میشم میخوام حالتم رو ترک کنم و جدا بشم از خدا انگار میبرند منو یا خودم منت گذاشتم یا لیافت ندارم ما هرکاری میکنیم قلیون بهمون نمیچسبه ولی موقع نماز خواندن و نافله  ونماز مستحبی یک حال خوشی داریم ولی این خوش رو نمیتونم تحمل کنم و میخوام همش فرار کنم ولی موقع عکس و فیلم و قلیان دلم میخواد نورانی باشم تا کف همه ببره و میخوام در راه مردم و مشهوریت خودم رو خرج کنم تا در راه خدایی و پیش خدا بودن و زود خدارو ترک میکنم در حالتی که خدا بهم توجه داره یعنی خسته هم نشدم انگار یه مرض دارم که پیش خدا و نماز خواندم رو ادامه نمیدم که شاید برگرده به تربیت و گناهانم یا شیاطین میبرند منو به بهانه ای و یا نفسم گنجایش نداره یا طاقتم کمه یا اصلا معرفت ندارم و خیلی موقع نماز خواندن کم لطفه م و عبادتم کمه در حالیکه خالم خوب شده میدونم خدایی شدم و میخوام انگار یه کاری کنم که مثل سابق اگر لوس کردم خودمو اگر اخم کردم همه چیز تغییر کنه متناسب با خودم و هوای نفسم در صورتیکه اگر بنده ی خدا باشم باید سر به سجده بزارم و عبادت و نمازم رو فقط برای خدا بخوانم نه در راه مردم و برای مخ زنی و گول زنی و اینا که اینا همش مرض هست امیدوارم خوب توضیح داده باشم مثلا ما گنهکاریم حاظر نیستیم یک ساعت برای خدا نماز بخونیم و سجده بریم خوب این چه اطاعتی است حاظریم 5 ساعت غصه ی بیجا بخوریم و تحمل کنیم ولی سر به سجده نزاریم بگیم العفو نیمخوایم بنده ی خدا باشیم بعد میخوایم پادشاهی کنیم!!!بینید نمیشه اینطوری باید برای خدا و رضایت خدا کار کرد و خدارو که نمیشه گول زد من مظمئنم حالم و ارتباط الهیم خوب میشه اگر چند تا نماز مستحب بخونم ولی حفظش نمیکنم و دوباره میرم به سراغ چیزای پوچ شاید هم به خاطر شیاطین هست که میدونم اونا وقتی من خدایی بشم دعوا درست میکنن و هرکی از راه برسه از نرمی و خوش اخلاقی و خوبی من سواستفاده میکنه مثلا بین من و بابام جر درست میشه اگر زیادی خدایی و نورانی باشم ولی دیگه مثل سابق نیست باید تصمیم بگیرم بهتر بشم و دیگه اوضاع فرق کرده نباید بترسم و گول شیطان رو بخورم!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ب.ظ | علی جغدی | ۱ نظر

یک مساله ی بسیار مهم که من خودمم دچارش هستم متاسفانه و خیلی ضربه خوردم یعنی اصلا اهداف مومنان با ترس تغییر میکنه اگر پلیس بترسه از مجرمان حتی خیالی و باطنی رو میگم مخصوصا وگرنه پلیس ما مقتدره اگه بترسه چه طور میخوایم جلوی اراذل بایستیم جلوی آمریکا همینه جنگ روان که اونا بمب هسته ای دارن نمیدونم هواپیما دارن و اینا و ما کوتاه بیاییم!؟! اینجاست که مملکت ضربه میخوره و بله البته ما نمیگیم باید پلیس رو از اراذل و اوباش بسازیم حتما و اربده بکشیم و مست کنیم و بیافتیم به جان مملکت اینجا هیچی درست نمیشه بلکه باید مومنان نترسند در مقابل اینا که گفتیم همش هم جنگ روانی است و اوهامی و خیالی نه واقعی الان شما داری مشاهده میکنی یه جرم کوچک تو کشورمون میشه آمریکا داد میزنه رسانه ای میکنه ولی همین آمریکا اصلا خبرنگارشون رو بلکه نیروی نظامیشون رو سر میبره داعش صداشم در نمیاد چون میترسه بعد مشاهده میکنی وقتی بچه های ما تو سوریه با همین داعش که علنا هرکی گیر می آورد سر میبرید جلوی دوربین همینا در مقابل بچه های موقع جنگ و عمل موش میشن و قایم میشن و چیزی از خودشون ندارن بله این مشکل خودمه که دارم میگما که ترس که داشته باشیم دیگه خدا رو هم نمیپرستیم یعنی ما زن میگیریم یه دلیلش همینه که شیاطین برامون بت درست کرده اند از زن میریم تو بغلش آروم میشیم و دیگه بت نیست! وقای ترس داشته باشیم خدامون عوض میشه دیگه خدا پرست نیستیم هرکی قوی بود ازش میترسیم و کوتاه میایم و جرم زیاد میشه رو سرمون سوار میشن و عاقبتمون به خیر نمیشه و اینم بده که آدم شهوت رانی بکنه بعدا ترسش بریزه درسته ظاهرا ترسش ریخت ولی حالا دیگه منحرف شده و دینش رو داده!! بحث زیاده در مورد ترس که آگه بخوایم بازش کنیم ممکنه خودش باعث القای ترس دیگری بشه باید پای دستگاه امام حسین و روضه ها ماند هرچند گنهکار و شهوت ران باشیم و زن نداشته باشیم و گفتم بحث زیاده و باید متخصص بگه و تخصص هم داشته باشیم چون ترس چیز قلبی هست با توضیح درست نمیشه و با بحث کار ساز نیست باید حتی اگر گناه هم کردیم از قضیه ی عاشورا و نوحه ها جدا نشیم در خلوت وگرنه زن پرست بودیم حالا شیاطین هم باز میبرن ولی اگر برگردیم با نوجه ها قوی تر برگشته ایم و ترسمون ریخته و آماده ی شهادتیم یعنی همه ی ما با معرفت شهید نداده ایم شهدا بلکه اصلا بعضی شهدا از دست نفسشون خسته شدن ممکنه و آرزوی شهادت کردن و ممکنه احساس بار گناه باعث شهادتشون شده و امام حسین رو قویا ممکنه هنوز نشناخته بوده باشن مثل مراجع و مجتهدان بله معرفت شناسی که با ترس نمیشه امام شناسی و خدا شناسی داشت و ما اگر دست خالی بریم ممکنه محرف بشیم و شیاطین رو سرمون سوار میشن لذا یه بخشی اش آگاهی هست که باید بفهمیم که آقا دشمن داره حرف میزنه دروغ میگه مومنان قوی دلند  و حاظرن جونشون رو بدن ولی دشمن تا صحبت از جان میشه و کشته شدن هیچی دیگه میکشه عقب و مرد میدان نیست باید اینو آگاهی داشت و اگه ما آگاهی مون بالا بره ممکنه ترسمون بریزه ولی ترس همش آگاهی نیست بلکه یک بیماری قلبی است برای مردان! پس من خودم مهمترین عامل درونیمون رو که به اهدافمون چه سیاسی چه مادی و اقتصادی و هم معنوی نرسیدیم رو ترس واهی میدونم که ما و مومنان دارند!!!البته ترس در مردان رو میگیم اینجا که مردان زن نشوند!!! ولی ترس زنان بجا هست! و باید اتحاد مومنان خیلی بالاتر بره! وگرنه کسی که شیطانی شده وسواسی شده هی رو دستش آب میریزه یا اصلا در معنویت ما خیلی وسواسی شدیم آخه شیطان که کاری نمیتونه بکنه مگر اینکه بر روی مخمون سوار بشه دستور بده  و ما رو فقط وسوسه میکنه بعد ما وسواسی میشیم همشم آب ریختن نیست که نشانه ی وسواسی شدن هست خیلی فکرهای ما تا رسیده به اعمال از روی ترس و شیطانی شدنه مهم اینه ک از خدا بترسیم ما! شما در فضیه ی وسوسه شیطان نمیتونی بگی که من اونقدر نماز میخونم مومن میشم که اصلا وسوسه نشم بلکه در دنیا باید انتظار بیشتر شدن وسوسه در مومنان بالاتر داشت و با قرص و دوا هم درست نمیشه یعنی هرچی مومنتری و پاکتری باید توجه کنی که میدان تمرکز شیاطین بیشتر میشه و هی دستورات از چپ و راست بهت میده و تورو بنده ی خودش میکنه شیطان نه که حالا نماز خونیم پس شیطانی در کار نیست و وسوسه نخواهیم شد!!! خودتم داداش نمیفهمی بنده ش شدی طوری اختیارت رو میگیره شیطان که اصلا فکرشو هم نمیکنیم و متوجه نیستیم و نمیفهمیم که!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

البته من جدی نیستم تو بحث دعا خوندن و حرفه ای نیستما و این زیارت عاشورایی هم که امروز تو حرم امامزاده خواندم ممکنه یک حالی بوده باشه یعنی مثلا اونجا ارتباطم قوی بوده یا حال شما ممکنه مثل من نباشه یا شاید یه موقع دیگری بخونم اینطوری که میخوام بگم نشه و در نیاد خلاصه ما نفهمیدیم این زیارت عاشورا کنار ضریح امامزاده چه طوری تموم شد قبلنا مثلا خعلی به معنا توجه داشتم و میخواستم نور بگیرم و عمق متن دعا رو بفهمم ولی اینبار یه طوری که دست خودم بود نبود میخوام بگم که دعا ها اولا قلبی است یعنی خدا و امامان و حتی شمر و یزید که لعنت میکنیم و همه ی متن دعا ممکنه حرف دل ما نباشه ولی در وجود ما همه ی اینا باید یا قسمتی یا هرچیزی توی قلب ما جا داره حالا ممکنه فرشته ها حرف دلشون باشه این دعاها خلاصه توجه کنیم که درون خودمون این دعاها شکل بگیره یعنی من قبلا شمر رو که لعنت میکردم به درونم توجه نداشتم درصورتیکه درون نفس و قلب ما ممکنه شمرها باشه ممکنه همین نفس من طغیان کنه ما همه چیز درونمون داریم موقع دعا و منم همینطوری خواندم دعارو کیف میکردم و باحال بود برام و وسواسی نبودم که حالا چرا چیزی نفهمیدم مثلا و یا باید خدایی باشیم و اینا و باید حتما عوض بشم نه این وسواسیت هارو نداشتم و راحت رد شدم و چون اندک توجهی داشتم دعا برام لذت بخش بود و زود تمام شد که گفتم ممکنه حال میبوده ومن دعا خوان حرفه ای نیستم و از طرفی چند تا دعا هم دیروز گوش میدادم آیت الله جوادی ره میخواندن نفس مبارکشون در دلم بود و خدا یاری داد وسواس نباشم چون موقع دعا شیاطین میخوان کاری کنند که زهر مارت بشه و ممکنه عبادتت برات سخت بشه و سرت درد بگیره یا فکرت به بیرون باشه یا دلمون آلوده هست و منم توی حرم کنار ضریح بودم بهم خوش گذشت و از من بالاتر و لذت بخش تر کسی است که جمله ای از دعا ها و زیارات در دلش میمونه و بعدا تو خلوت برای خودش زمزمه میکنه و حالا ممکنه اشک و صفایی هم بکند که من اینطوری دیگه نیستم و نبودم این حال بالاتر رو نداشتم وگرنه این دعاها در دل پاک فرشتگان هضم نمیشه و در تعجبند و تکرار میکنن و خعلی براشون دعاهای مفاتیح مثلا خعلی براشون سنگین هست و میفهمند یه چیزایی ولی ما نمیفهمیم و اگه یه لحظه هم یه جایی یه فرازی رو درک کنیم هرچند اندک کافیه و باید هم بیشتر مراجعه کنم به دعاها که حالم رو خوب کرد ولی اینبار به خودم گیر نمیدم  و دعارو در حالت شمر بیرون ایشالا نخوانم بلکه شمر رو و خدارو و هرچی دعا میگه رو باید در قلبم ودرونم جستجو کنم و توجه به درون کنم و خودم که درونمون جا داره برای همه ی جهان  تا برسه خدا و ما حیوان نیستیم که بیرونی باشیم! چون حیوانات هم ذکر خدا میگن ولی عوض که نمیشن و علمی بهشون اضافه و ادراک ندارن که ایشالا موفق باشیم در دعا ها و خودشناسی و خدا شناسی!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۹ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

بعد از مدت ها بلخره از خودم یه لحظه خارج شدم و سپرده شدم به الله یعنی شما نگاه کنی همش خودیت میبینی در ما اصلا آمریکایی هارو ببینی همش جلوی دوربین و حتی توی خلوت انگار مردم زل زدن تو چهره شون و فیلمشون رو دارن میبینن خوب اون ها هم مراقبند ولی بدیش اینه که همش توی خودمون باشیم تا حدی که خدارو فراموش کنیم ولی اگر خدا رو در نظر داریم اینطوری نیست وضع ما متاسفانه وقتی از خودمون خارج میشیم و شیطان مارو ول میکنه که گناهی کنیم حق کشی ای کنیم بعد نفسمون براش مهم نیست که مردم چی درموردش فکر کنن و عکس العملش چی باشه ولی در خارج نگاه کنید مردمشون انگار زل زدن به رفتارشون خوب اینا شیطانی است اگر برای خدا کار نکنیم یعنی صداشون رو طوری میکنن که انگار دارن فیلم بازی میکنن حالا زنان که شاید باید اینطوری باشن ولی مهم اینه که در محظر خدا باشیم نه هرلحظه فکر کنیم جاسوس و مردم و اینا حالا هرچی هم بخوان فکر کنن میگی چیکارش کنم یعنی میگم منم همینطوری خارجی هستم بیشتر ولی یه امروز صبح دیدم یه 5 دقیقه ای مونده تا اذان صبح گفتیم یه نماز شبی هم بخونیم سه کعت باشه که دورکعت شفع و یک رکعت وتر بعد ما توی رکعت آخر داشتیم ذکر یونسیه میگفتیم که بعدش چند تا لا اله الا الله هم گفتم و یادمه آخرین بار که این ارتباط الهی وصل شد کوچک  و نوجوان بودم و زبان حالم موقع ذکر لا اله الا الله این بود که هیچ چیز زنده نیست جز خدا هیچ چیز مهم نیست و فقط خدا هست در این عالم تا اینکه از خودم خارج شدم و حس کردم سیمم وصل شده خوب این زبان حال یه وجه شه چون تو ذکر یا حی یا قیوم هم میگیم خدا زنده است و منم خعلی حال کردم و متوجه خدا شدم که آقا اصلا چیزی مهم زنده و وجود نداره جز خدا درصورتیکه در حالت عادی مشرکم و خدارو نمیبینم اصلا و مثل قدیم مدیم حال روحانی و ارتباط رحمانی که خدا در وجودم باشه نبود خعلی وقته هم نبود و خدارو گم کرده بودم گویی نیست حالا طوری پیدا کردم که انگار فقط او هست و دیگران نیستند ببنید چقدر حال خوبیه حالا نمیدونم چه کسانی دعام کردن که اینطوری حال خوب الهی پیدا کردم!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

یه واقعیتی رو ما پای نوحه گوش دادن رسیدیم که مدد میخواد بازگو کنیم و اون اینکه الان هم حضرت عباس (ع) بی مشک و مشک پاره پاره مونده بله ما حکومت اسلامی داریم ولی ممکنه در دین عقب جلو بشیم ممکنه مومنان خوار باشن و این نهضت حسینی (ع) حتما به سقای کربلا نیازمنده که دستشو بگیره بکشه بالا اون دنیا دیگه بی مشک ماندن و بی مشک بودن یعنی ابتذال ما یعنی دوری از دین و خوب مجالس اهل بیت علیهم السلام هم کمک میکنه که جمع بشیم و لااقل اباالفضل (ع) رو با تمام وجود بخوایم که دستمون رو بگیره که شفاعتمون کنه حالا بخشیش غفلته که جمع نشدیم پای مجالس بخشی اش بدی خودمون هست که سرباز آقا نبودیم بعضی هاشم در حکومت اسلامی اصلا انحراف ها و فساده چه طوری باز کنیم که اباالفضل العباس(ع) الان هم با مشک پاره پاره هست و نتوانسته در ایرانمون آب برسونه و دل هامون رو از معرفت پاک پاک کنه؟ یعنی اصلا شاید نزاشتن هم شاید اصلا توی باغ نیستیم و سرگرم بازیگری در دنیا شدیم هرکس خودش میدونه ولی یه زمانی بوده برای همه ی ما که اباالفضلی بودیم و آقا نگاه ویژه کرده اصلا دل هارو ما خراب کردیم و چسبیدیم به فرعیات و بدون یاوری اباالفضل که نمیشه بله زمانی همه چادری بود ایمان زیاد بود ولی کنترل نشد بکنیم و ضعیف بودیم حکومتی و اجتماعی و سیاسی ولی الان قوی شده دستگاه ها و مردم ضعیف شدن و مردم داری از دست در رفته و گرم مسائل دنیوی شدیم و اون موقع که دل های مومنان شاد و گناه کمتر و اوایل انقلاب بود چسبیدیم به خرافات و وسواسیه شیطانی شدیم و اینا حالا من بحث رو عوض کنم که هنوز راه هست بسیاری از آخوندان هم دارن بیراهه میرن یعنی شما و من اصلا شاید نیاز نباشه درس بخونیم نمیدونم تفکر کنیم حتی آخوندانی و دانشمندان بزرگ دین باید بشینیم همه حرف ها و سخنرانی های مرجع بزرگ شیعه ایت الله جوادی (ره) رو بزاریم و گوش بدیم و برگردیم این انرژی الهی که  ایشان صرف میکنن اگر توجه نکنیم اسرافه و مورد عقاب و شکست میشیم و اصلا فکر الهی هم داشته باشیم و زحمت هم بکشیم فراوان  زحمت های سخت پای دین تا مردم رو جمع کنیم اگر بکشیم وقتی از سخنان ایشان بهره نبریم اصلا گمراهیم و الکی مصرف شدیم لذا نخبگان باید این سخنرانی هایی که چند تاشم من کپی کردم از سایت عزیزشون بشینیم وفت بزاریم و گوش بدیم و توجه کنیم تا هدایت بشیم  و منحرف نشویم بیشتر چون ایشان از همه بیشتر امام شناسی دارن و علم الهی شون از همه ی بزرگان دین بیشتر هست که غفلت نورزیم وگرنه خدا هم بدش میاد اگر توجه نکنیم و هدر بره!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۳ ب.ظ | علی جغدی | ۲ نظر

ببین ما تو موقعیت گیر نیافتادیم و خدا امتخانمون نکرده که رفوضه بشیم بعد هم میگیم به خودمون چه آدم خوبی ام و خدا توجه نداره آخه من ظهر غذا خوردم و خوابیدم  و یه خواب نسبتا عجیبی دیدم که فهمیدم هم که در فضاش نیستم و خدا لطف داشته وگرنه منحرف میشدم به طوریکه بازگشت نداره شاید و اون خواب این بود که دو نکته داره این بود که توی فضای با بچه ها و تقریبا هم سن و سالام  چایی بودیم با بچه ها  و بعد آزاد شدیم از پایگاه یا دانشگاهی جایی دیگه طوری بود که میخواستیم یه خونه ای گیر بیاریم بریم یعنی هرکس خونه ای پیدا میکرد جلوتر بود بعد من رفتم یه خونه ای یه گوشه ای پیدا کردم دیدم یه زن هم که بزرگتر از من بود این مکان رو میخواد بره و منم میخواستم برم طوری بود که این زن قوی بود  و منو راه نمیداد و جوان هم بود و مجرد خلاصه ما اصلا به فکر جنسی نبودیم اولش و دنبال پناهگاه و خونه ای بودیم که مثلا بمونیم و هدف خونه بود که برسیم بهش خونه ی بزرگی هم بود و هرکس خونه نداشت عقب بود و من خوشال بودم که پناهگاهی در جایی که بچه ها نیستن و خبر ندارن پیدا کرده ام خلاصه این زن هم قوی بود دختره و رام نمیداد و محل هم بهم نمیزاشت خلاصه به طوریکه اصلا به فکر نبودم که باید با این دختره زنه باشم و بچه های کوچیک هم تو خونه بودن دیگه رفتیم تو خونه و اولشم سخت بود ولی دیگه باهزار بدبختی پناهگاهی مثلا برای شب پیدا کردم خلاصه زنه محل بهم نمیداد و کاری هم بهم نداشتیم تا اینکه دوستان دیگرم فهمیدم که این زن و دختر رو ارتباط بهش زدن مثلا همدیگرو بغل کردن نکته ی اول همینه که ما مجرد ها فساد مساد حالیمون نیست و همه ی زنان رو خوب میدانیم گرچه فکر بدی هم نسبت بهشون نداریم ولی تا این زنه فهمیدم رفته تو بغل مردان فهمیدم تازه فاحشه هست و کاری هم به من نداشت تا خودم بخوام ولی منم کاری به کارش نداشتم نکته ی دوم اینه که تا فهمیدم که رابطه داشته و فاسده میخواستم بهش نزدیک بشم و منم مثلا برم در بغلش میفهمی چطوره یا نه؟ بلخره فکر میکردم من عرضه ندارم و از محبت زن حتی فاحشه بدم نمیومد و این کارا هارو توی خواب و اون فضا بد نمیدونسنم و انگار عقب بودم و ضرر بزرگی کردم که خودم رو نزدیک نکردم و بی عرضه بودم و دلم میخواست باهاش باشم یعنی توی این موقعیت ها قرار بگیریما کلا دین و مین و اینارو میزاریم کنار و خدا رو اصلا ارزش ها ممکنه نابود بشه اگر مثل من ضعیف باشید و باشیم!!! یعنی یه آدم دیگر میشیم حتی با محبت یک زن فاحشه هم که ما توی این فضا ها نبودیم خیالمون از بابت خود راحته که اصلا اینطوری نیست به این سادگی قضیه و ممکنه اصلا شرم و حیا و خدارو هم بزاریم کنار حالااین یه خوابی ما دیدیم ولی واقعیتیه!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۹ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

خوب یه خورده در مورد نوشتن اذکار الهی درون خودمون و باطن و قلب صحبت شد و همشم ذهنی نیست که چیزی رو بنویسیم بلکه باید واقعا قلبی باشه ولی اینا کار و اهلیت و حال میخواد یعنی علاوه بر اینکه هر زمانی نمیشه و باید حال داشت باید بشینیم واقعا کار کنیم و درونمون بنویسیم اگر حال داریم والهی هستیم خوب اینجا یه نکته ای هست که میخوایم بگیم اینه که نوشتن ذکر درونمون گاهی باید اصلا لقله ی زبان نباشه یعنی باید عادت کنیم که ذکر خوب رو بنویسیم درونمون حالا شاید اولش شما بگی درون ذهن بنویسیم و مغز و یاد بیاریم ولی نوشتنش گفتیم هرکس یه طوری و درجه ای داره یعنی یکی یاد میکنه نوشته ای رو یکی مینویسه یکی اصلا امامان رو میبینه در ذهنش و تصویر چهره ی ائمه نقش میبنده اولش ممکنه نوشته بوده حالا از راه دور در دلش امامش رو میبینه و امامان دستور بهش میدن کمکش میدن اینا همش جای کار داره که باید بشنیم تمرین کنیم درونمون هم پاک باشه لذا ای نکته ی الان اینه که فقط اذکار مخصوصا امامان سر زبان و لقلقه ی زبانی نباید میبوده باشد و اینطوری شاید ارتباط هم سخت بشه که هی بنویسیم و ثبت کنیم ولی بله ما ذکر قلبی داریم که ممکنه اصلا صدامون در نیاید و ذکر لسانی داریم بهترین ذکر اینطوری میگن که دوتاش با هم باشه من خودم اگر حتی بخوام ذکر قلبی بگم صعیفم و ذکر لسانی هم که ممکنه ریا باشه بلخره صدا بیرون میاد و شیاطین میفهمن ما چه حالی داریم ولی ذکر قلبی ای که نوشته بشه درونمون بسیار ذکر خوبی است یعنی یه مرتبه برای من دستور داده میشه که نخوان یعنی دستور اینه که حالا که ما اباالفضلی  و امام حسینی نیستیم و ممکنه تصویر اون عزیزان در دلمون نباشه حالا مینویسیم اسم مبارکشون رو و اینطوری ارتباطمون رو در دل قوی میکینم بله اونایی که فرزندانشون شهید شده دارن با شهدا زندگی میکنن و ممکنه تصویر بچه ی عزیزشون همیشه در ذهن متناسب با حال خوبشون باشه و دارن زندگی میکنن با هم و اینطور نیست که شهیدشون تنهاشون بزاره یعنی تصویر شهیدشون در دلشون هست مثل ما غافل نیستند ولی طوری نیست که بشه بگیم و اگه لو بدن هم برای خودشون بد میشه یه نوع غریزنا انگار باهاشون هست و ممکنه قوی هم نباشه ممکنه شک داشته باشن ممکنه اوایل این ارتباط تصویری شهیدشون طوری باشه که نشه بازگو کرد و یا اصلا شهیدشون شرمنده نمیکنه که کار من بود و خودشو قوی نشان خانواده ی شهدا نمیده که فردا برن به همه بگویند بلکه کارشون الهی است و خدارو قوی میکنن نه خودشون رو لذا مومن برجسته ای است ولی شهدا تا جایی که ضایع نشه و نشن کمکشون میده که مثلا بت ساخته نشه بچه بازی نشه ولی ما ممکنه شهید نداشته باشیم در حالیکه زیر نظریم و یا حسشون نکنیم که اینا ممکنه نشه ایراد گرفت که چرا مثلا من دقیق اون شهید و مرده رو حس نمیکنم و البته در جوانی این ارتباط ها  از جانب خودمون ضعیف تره چون ممکنه گناه و شهوات نزاره و غافل باشیم و حس نکنیم گرچه دعامون میکنن شهدا ولی باز ما منحرفیم و کج میریم لذا در جوانی ممکنه اصلا ایراد های نابجا بگیریم که چرا فرشته ها دیده نمیشن یا وسواسی بشیم که باید حتما به جایی برسم که چشمم روح  و جن و شیطان و اینا ببینه که اینا اصل نیست و مایه ی گمراهیمون میشه لذا همون که گفتیم سعی کنیم اسم امامان رو که میخوایم ببریم یه خورده تمرین داشته باشیم و بنویسیم فقط اینبار نه که صدامون در بیاد این قوی تره البته حالا یه موقعی حال داریم بلند هم میگیم بستگی داره کجای سیروسلوک باشیم ما که استاد نیستیم هر زمانی هر مکانی هر حالی یک راه داره برای قرب بیشتر به خدا!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

مساله اینه که ما همش توی خودمون هستیم مساله اینه که گناه آدم رو درگیر خودش میکنه مساله اینه که از خودمون نمیتونیم خارج بشیم و مساله اینه که جز خودمون چیزی نمیبینیم و گرفتار هوای نفس خویش و اسیر و خراب شده و فاسد شده به خاطر گناهان خویشیم اینجا دیگه حقوق بشر معنایی نداره اگر حقوق بشری چه حتی در ایران هم رخ بده با این وضع میبینیم که میترسن مسولانشون این بلا سرشون بیاد و تروریسم به ماها و یا ملتی که مدافع حقوق بشره میترسن گریبان خودشون رو بگیره بعد چند جلسه ی پوشالی هم میزارن درصورتیکه ما دین داریم ولی دغدغه و اخساسات الهی و خلاصه حسینی نداریم امام حسین (ع) پای دین این همه آشوب و درد و عذاب چشیدند بله اگر ما میخواهیم گناه نکنیم میخوایم از خودمون خارج بشیم باید امام حسینی باشیم اول وگرنه بیراهه رفته ایم یعنی دغدغه ی انسانیت در راه کربلایی شدن و کربلایی بودن ماست وگرنه بله ما هم دوست داریم تجاوز کنیم اگر کنترلمون نکنند اگر قانون نباشه اگر دین نباشه ما هم ظالمیم اگر خدایی نباشیم حتما شیطانی خواهیم بود و پیرو هوای نفس به طوریکه دیدیم ضد عربستان حرف زد رئیسشون ولی گفت پول بهتره و ما پول رو قبول داریم خوب این آدم نمیدونه بخنده که رسواشون کرد خوشال باشه یا بشینه گریه کنه که پول داره کودکان یمنی رو تکه تکه کرده و هیچکس چیزی نمیگوید!!! لذا ما هم مدافع حقوق بشر نه حقوق الهی و دینی نیستیم اگر برای امام حسین گریه نکنیم من خودم نشستم نوحه و قلیون گذاشتم میبینم همش توی خودم و افکار پلیدم نباشه مثلا دغدغه ام چیزی است ساده درمورد خود درصورتیکه خدا رو در نظر ندارم نمیخوام پیشرفت کنم اگر توی خودم و مسائل خودم بمونم که مثلا بعد قلیون برم چیکار کنم درصورتیکه اصلا این همه درمورد امام حسین (ع) مداح میخونه انگار هیچ احساساتی ندارم پس از حیطه ی انسان بودن یعنی آدمیت خارج گشته ام که بعضی مواقع با تمرین و القا و فشار آوردن هم نمیشه بلکه باید مطیع بود مطیع خدا و بگیم من خدایا خودم نمیخوام باشم من نمیخوام به مسائل خودم فکر کنم بله هزار تا چیز هست که ممکنه برام پیش بیاد ولی دغدغه ام اگر خود امام حسین (ع) و چیزی که مداح میخونه باشه مسائل خود که هیچ مسائل عالم رو هم میتونم پای روضه ها حل کنم ولی متاسفانه ما اینطور نیستیم و یا پسرفت کردیم گناه کردیم و از خودمون نمیتونیم خارج بشیم و خدا مارو واگذار به خودمون کرده طبق قرآن!!!لذا نمیگم به فکرخودمون نباشیم بلکه رند باشیم حتما هزارتا گرفتاری داریم ولی لااقل اگر خلوت کردیم با ادب باشیم اگه نوحه گذاشتیم توی خودمون نباشیم و امام حسینی (ع) باشیم مساله اینه!!! و عباداتمون رو مخلصانه کنیم تا قوی بشیم و گناه هم نکنیم تا گرفتار خود و هوای نفس نگردیم که نشه خارج شد!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۷ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

خوب داشتیم میومدیم شیراز به دو موضوع فکر کردم آخرای سفر و اول جایی بود که تو پلیس راه شیراز یه ترافیک کمی شده بود در پلیس راه شیراز و ماموران بعضی ماشین هارو بررسی میکردن اونجا من به خودم گفتم درست و خوب بشینم و نگران بودم ماشین مارو هم واررسی نکنند حالا بعد یاد روز قیامت افتادم اونجایی که حتی اگر پاک پاک هم باشی برات معلوم نیست که آیا نگه ت میدارن یا نه و دغدغه ی بسیار بدی است چه برای الان اگه معرفت و یقین و آگاه باشیم چه واقعا اونجا در صحنه بعد ما که چیزی تو ماشینمون نبود وای به حالمون اگر خدا بخواد گیر بده و فرشته ها سوال پیچمون کنند اینا اگه ما بفهمیم اصلا شب خوابمون نمیبره چه برسه واقعا مجرم بشیم و بخوان بفرستن جهنم اونجا دیگه چی میشه الان ما برعکس فکر میکنیم اینجا  و دنیا رو خونه ی امن خودمون میدانیم و اون دنیا رو مجاز در صورتیکه اینجا ناعدالتی وجود داره اینجا مجازی هست این دنیا حتی آتش خدا افریده غذا درست کنیم ولی در جهنم آتش مخصوص سوزاندن ما بدان هست یعنی هیزمش چوب نیست مخصوص ما ساخته شده اینچا در دنیا مجازی هستیم و در حصار بدن و کر وکور هستیم اصلا که اصلا روح رو نمیبینیم و نمیشناسیم روح رو درصورتیکه همه ی وجود ما اول روح هست لذا الان مجازی هستیم در دنیا و نه اگاهی داریم نه دنیای با عدالت و اینا هست لذا اینجا بازی هست حتی اگر بازی هم نباشه مثلا نماز ما خودمون نماز رو هم بازی در میاریم توش بعد آمریکا روی  ما فشار میاره این ظلم آمریکا الان بر ما سخته و دادمون رو درآورده ولی در دنیای اونور که ظلم نمیتونه چیز کنه بهشتیان به ما میگن دارین شما بازی میکنید یعنی اقدر خدا نزدیک هست در بهشت که تحریم و ظلم آمریکا مثل بازی هست براشون یعنی اصلا براشون ممکنه اهمیت هم نداشته باشه چون خدایی هست و خدایی هستند لذا حرف زیاده 

دومین مطلب اگه حوصله دارین و مونده اینه که از پلیس راه رد شدیم توی کمربندی بودیم که به ذهنم نکته ای خورد اونم گسترشش میدم بزرگش میکنم وگرنه خطورش زیاد طول نکشید اینکه چه طوریه که خدا دنیارو طوری آفریده که ما سوار ماشین میشیم  و تایر ماشین میچرخه و خنده دار هم هست و رسیدیم به اینکه خدا فکر اینجاشم کرده بود بعد گفتم قبلانا چرخ ها سنگی یا چوبی بوده بعد پیشرفت کرده الانم تایر و چرخ ها هر سال ممکنه جدید بشوند بعد اینکه گفتم که ما اگه گناه بکنیم اگه پیشرفت نکنیم و درجا بزنیم یعنی دفعه ی دیگر هم از همون سوراخ گناه دوباره در دام بیافتیم این خعلی بده ولی اگر پیشرفت کنیم یعنی دفعه ی بعد دیگه پیشرفته تر باشیم دیگه به آسونی قبل در دام شهوات و گناه اگه نیافتیم این گناه برای ما بد هست ولی مارو پیشرفت داده مثل تایر ها و چرخ ها که خدا اگه ما گناه هم بکنیم فکر اینجاشم کرده بوده و ناامید نباید بشیم که دیگه نمیشه برگشت بلکه تایر چوبی ساختی خدا فکرشو کرده بود و تو کارات آسون شد ولی تایر چوبی دیگه بدرد نمیخوره باید پیشرفت کنی و تایر های پلاستیکی بسازی باز خدا فکر این که کارت رو آسانتر کنه کرده بود گرچه اینا همش نقص داره تایرها یعنی 50 سال دیگه این تایرها بدرد نمیخوره ولی اگه پیشرفت کنیم و اگه بشر بسازه که خواهد ساخت اونجا هم خدا به فکر اونجاشم بوده که تایر مثلا بچرخه و کشش زمین مثلا اذیت نکنه دیگه همه ی قانون ها از پیش و روز اول برای ما ساخته بوده و ما باید پیشرفت کنیم ذرمورد گناه هم همینه ما گناه پیش میاد ولی خدا فکرشو کرده شما و من باید قوی تر بشیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۷ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

شریک برای خدا قرار دادن از شرک ماست که همه معمولا ممکنه داشته باشیم ولی یه نکته یافتم در اندیشه ام که شما و من اگر خداشناس هم باشیما میدونی شیطان میخواد پیش خدا هم که شده شریکت بشه یعنی شراکت شیطان برای آدم های ضعیف در شرارت و برای بزرگان در پیش خدا هم وصل میشه نور میگره و قاطی میشه و ضربه شو هم میزنه یعنی حاظره شما توی مسجد هم بری که خانه ی خداست همرات میاد اگه پای درس بشینی حاظره درس رو یاد بگیره و یه طوری که نفهمی هم کنترلت رو در چنگ میگیره و البته از با خدا بودن ما چون که خودش که خدایی نیست ولی از خدایی بودن ما حال میکنه اصلا و اگه بتونه شریکمون بشه و در راه کمی هم منحرفمون کنه حتی یه چیزایی هم گیرش میاد آرامش داره اصلا حدیثه که شیطان علما خودشون عالمند! یعنی حاظره عالم بشه دوستت داره و بلخره همنشینته همزادته حتی کمکت میکنه و انسان های شیطان پرست در علما هم هستنند یعنی شیطان صفت منظورمه ممکنه عالم هم باشه ما که درون انسان هارو نمیدونیم دیگه چه برسه واقعا هم شیطان باشه طرف و ما راحت داریم زندگی میکنیم و لذتشو هم میبریم لذا چیزی که هست اینجا این نکته هست که معلومه که شما در کوچکترین تصمیم باید با اجازه ی شیطان حرکت کنی یعنی شیطان میخواد کاری کنه که شما و من اگه سراغ تلوزیون کتاب خواب درس علم حتی آبم که میخوای بخوری اگه ارزشمند باشی براشون یعنی مورد هدف آماج شیاطین باشیم اگر بعد این در کوجکترین تصمیم هایی که اصلا ما ممکنه فکری هم نکنیم بلکه تشنه هستیم آب میخوایم این از قبل حالا یا میدونه یا اصلا دستور میده یا شریک میشه خلاصه شما دیگه زن نمیخواد داشته باشی دیگه اصلا خدا نمیخواد داشته باشی وقتی در  کوجکترین تصمیم های ما غفلت و نفوذ داره دیگه تصمیم های بزرگ که واقعا داریم پیروش میشیم مثلا نماز خوندن ما شریکمون میشه راحت دخالت میکنه راحت تغییر مسیرمون میده شراکت میکنه و ما هم سلطان حلقه به گوششیم واصلا خبر نداریم بله موقع نماز حواس جمعه و ما انتظار خدایی شدن داریم ولی از پیش برنامه ریخته شده که شما و من چیزی گیرمون نیاد در درگاه الهی و وقتی شیطان رو هم یعنی شیطانت رو هم بیاری پیش خدا همرات همین یعنی جرم همین یعنی انحراف اصلا وجود نحسشون همرات باشه نورانیتت کم میشه یعنی غفلت داشته ای و باید دورش میکردی و میگن اگر واقعا پناه ببریم به خدا و بگیم اعوذ بالله من الشیطان رجیم طوری بگیم که پناه به درگاه الهی برده باشیم واقعا از ته قلب مثل اینه که سگی بهمون حمله کرده بعد ما صاحب سگ رو صدا میزنیم و میخوایم که سگرو بگیره و همونطور که صاحب سگ راحت اگه صداش بزنیم نجاتمون میده دیگه خدا که کریمه!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۵۳ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

بازم یک نکته ی تکنیک عرفان ظاهری رو میگیم گرچه ممکنه ضرر هم بکنم ولی باید ثبت بشه و اون اینه که مخصوصا یاد و ذکر امامان رو باید سعی کنیم در دل ثبت کنیم حالا بازترش میکنم ولی هرکس یک پله ای ایستاده الان عرفای ما در قلبشون امضا شده حتی ممکنه ظاهری هم سوخته باشند ولی ما پله مون اینطوری نیست ما یک بازیگری هستیم که مورد بازیچه قرار گرفته ایم لذا باید سعی کنیم که یاد خدارو از بین نبریم مثلا موقع خواب یا نماز یا هرچا هستیم یاد مخصوص خدا رو فراموش نکنیم ما ممکنه آدم پاکی باشیم حالا اشکی ریخته ایم ولی توجه خاص نداریم یعنی این تکنیک اینه که نام امامان رو ببریم و مثلا بگیم یا زهرا (س) و سعی کنیم درونمون اینو بنویسیم حتی اگر فرشته ها ننویسند لااقل خودمون بنویسیم درون قلبمون لااقل حواس خودمون جمع باشه که چیزی در دلمون نوشته بشه وگرنه مورد بازیچه ی شیاطین قرار خواهیم گرفت حتی معرفت ظاهری داریما و مراحل سخت عرفانی رو گرچه طی نکردیم ولی میخوایم لاافل توجه داشته باشیم لذا ذکر که میگیم مخصوصا نام ائمه و ذکرهای خوب رو سعی کنیم که در درونمون بنویسیم و غفلت زده نباشیم لااقل مثل یک پرچمی نشانی در درونمون توجه کنیم و چیزی لااقل ثبت بشه درونمون گرچه معرفت نداریم گرچه خود امامان ننوشته باشن یعنی واقعا  همینطوره ها در عرفا و شیعیان درونشون امضا ها  و نوشته هایی است مثلا امامان دل دلشون چیزایی مینویسند ولی ما اونقدر پاک نیستیم و غفلت زده ایم یعنی آدم خوبی هستیم نه که نیستیم ولی توچه نداریم یعنی یه موقعی اختیارا میشه کاری کرد میشه توجه کرد و اگر نکنیم و ساده بگذریم و سعی نکنیم دروتمون چیزی ثبت نکنیم خوب شیاطین فورا مارو میبرن حالا که یه کمی پاک شدیم مثلا اشکی ریختیم مثلا فضای ملکوتی و مسجدی حرمی رفتیم و عوض شدیم اون  حال خوبمون رو میشه نگه داشت و ما بازیگریم و نقش بازی میکنیم ولی درونمون سعی میکنیم پاک باشه ولی بازیگر آدم قوی ای نیست بلکه به هر نوایی باشه میرقصه هرچی بهش بدن بازی میکنه در نقش خوب میشه نقش پیامبر همه تعجب میکنن در نقش بد هم میشه شمر همه تنفر پس حالا که دلمون بازه سعی کنیم چیزای خوب راه بدیم و ذکر خدارو در دلمون ثبت کنیم وگرنه بازیگر رو شیاطین جهنمی میکنن اگه حواس جمع نباشه میبرندش شیاطین وغفلت زده اش میکنن این روش ثبت هرکس طوری هست و یه پله ی مخصوص داره که اینکار ثبت در دل یه نوع تکنیکه یعنی یه موقعی حال باشه میشه بنویسیم درونمون یا الله میشه توجه کنیم و بنویسیم درونمون و چیزی در دلمون ثبت کنیم مثلا ذکر یا زهرا رو انقدر ثبت کنیم تا خوابمونن ببره در رختخواب به به چه خوابی هم میرمیا!!! البته بزرگان دین و استاتید خعلی خوب این روش هارو بلدند و چون ما ممکنه مورد هدف شیطانیم ممکنه خوب ندانیم و من تازه این تکنیک رو توجه کردم و موقع عکاسی دیروز چند تا عکس هم امتحان کردم خوب بود!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

اولا دنیا محل گرم و نرمی نیست یعنی مثل بهشت نیست و ما ممکنه به اهداف و اوج درخواست و هدف به آسانی نرسیم یعنی ما برای بازی کردن خلق نشده ایم و اینجا در دنیا حتما مورد آزمایش قرار خواهیم گرفت  و راه فرار نیست حالا اینجا در زندگی سیاسی و خانوادگی و فرهنگی و علمی و در هر جا هستیم یک چیزهایی داریم یک محدوده ای داریم که از خودمون خارج ممکنه دیوانه حتی بشیم ممکنه  اصلا ایمانمون از دست بره در این آزمایش ها به طوریکه حتی نمیتونیم فکر کنیم که خدا یک عزیزمون رو و نزدیکمون رو بگیره یا مریض کنه یا از دنیا بره ببینید فکرش نمیتونیم بکنیم و واقعا میلغزیم ممکنه همون نماز رو هم نخوانیم اصلا با خدا دعوامون میشه در صورتیکه پشت قضیه رو نمیدونیم و فقط به یک خواست نفسانی که راحت باشیم نمیدونم خوب باشه خوب باید دعا هم کرد و از خدا خواست حادثه ی بدی پیش نیاد برای هیچکس و باید تلاش هم کرد حتی ولی شاید خدا خواست یک چیز ارزشمندی رو ازت بگیره مسئله خعلی ساده است برای ما پیچیده هست یعنی انقدر پیجیده ش کردیم که نمیدونیم و نمیتونیم فکر کنیم که خدا خیرمون رو میخواد خدا آزمایش میکنه که خدا خواسته و مساله رو پیچیده اش مینکنیم و دعوا با خدا پیش میاد مثلا امام حسین(ع)  تمام کمالات خدا پرستی و رضایت خدارو داشت بهترین بندگان خدا بودند حالا چرا خدا اینطوری مقدر کرده که فجیع ترین حالات به مقام شهادت و اسارت و اینا بشه به ما نیومده این دنیا دنیای پستیه و امام حسین (ع) هر لحظه شوقش بیشتر میشد و چهره اش خذایی تر  و جذاب تر و میل به سوی خدا آمدنش بیشتر حالا ما هزارتومانمون گم شد دیگه اصلا یه  آدم ذیگری میشیم و اخلاقمون و رفتارمون واقعا آدم ها ضعیفی هستیم حالا مسئله ساده است خدا چیر با ارزشی رو در دنیا میگیره شما و من انقدر پیچیده اش کردیم که اصلا با خدا قهر میکنیم حتی نمیتونیم فکر کنیم که چرا مریض شدم یا مریض شد اصلا یه مسولی سرطان بگیره میگه دیدی؟ دیدی؟ دیدی چه آدم بدی بوده همیتطور قضاوت و همینطور بشین و بباف و همینطور تغییر موضع و اصلا به خدا رجوع نمیکنیم و اینجا رو امام زمان هم بیاد معلوم نیست بتواند دنیا رو بهشت بکند آخر با نه خعلی دنیای کثیفیه چون خود خضرت هم شهید خواهد شد دیگه چه بهشتی لذا هرجا درگیری خشم کشتار و بیماری و اینا هست سریع عوض نشیم یه کم رجوع کنیم در دل با خدا ایمانمون زیاد بشه من یقینا چیزایی خود خدا بهم داده که اگه ازم بگیره دشمنشم میشم و اصلا نمیتونم فکر کنم و خدایم عوض میشه کلا و این نشان از ضعف ایمان هست نشان از ضعف خودمونه کسی که خدارو داره همه چیز رو داره و توجه الهی در اوقات سختی ش بیشتر میشه که ای خدا داشتیم؟ یا اصلا سواستفاده میکنه میگه ای خدا حالا که  اینطور شد تو هم گناهمو ببخش خلاصه یه طوری به خدا وصل میشیم در اوقات سختی نه که کلا کافر هم بشیم اینا خطره خدا وعده نداده تو دنیا بهمون خوش بگذره و بشین و خالشو ببر هر لحظه باید منتظر باشیم هر لحظه توجهمون از خدا برنداریم خدایی باشیم و خدا هم در دل شکسته هاست نمیگم حالا متتظر بلا باشیم و حتی باید دعا کرد ولی بلخره هرکس طعم سخت  تلخ مرگ رو میکشه خوشا به  حال کسانی که براشون طعمش شیرین باشه باید کولبار رو آماده کرد اینجا ماندنی نیستیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۳ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

شنیدم که بزرگی میگفت اگه سحرخیز باشیم کما اینکه قلیونی هم درست کنیم و بکشیم بازم در سحر خوبه و حتی خواب سحر هم صدیقیتش بشتره و رویای صادقه پیش میاد در سحر و منم واقعیتش درونم خراب بود و هم موقع قلیون و نوحه شدیدا شیاطین حمله ورند بهم که چیزای الکی و فکرهای بیهوده القا کنند و تحت شدید امنیتی گفتیم نوحه نزاریم تکلیفمون رو با خودمون اول روشن کنیم لذا در پست قبل آیت الله جوادی فرمودند قریب به این مضامین که اسم امامان رو بر لب زیاد بیاریم و تکرار کنیم که بعد از مرگ خعلی بدردمون میخوره اگر بالای سرمون بیان و فرشتگان هم سوال میکنند خدایی نکرده از اونایی نباشیم که اسم مقدس اون هارو بلد نباشیم یا بر زبانمون نیاد!!! لذا من رفتم سراغ قلیون و اینبار بدون نوحه دیدم که خعلی پرتم و حواسم اصلا نیست و ترتیب اسم ها به هم میخورد دیگه بر زبانم سخت بالا میومد و خعلی بهم بد گذشت که دیدم حتی اسم امامان رو هم نتونم بیارم بر زبان و قاطی کنم به نحوی و گفتم که هم تقصیر خودم بود هم حملات نابود کننده بود و مورد هجمه بودم لذا اگر مداحی هم گوش میدادم و میکشیدم قلیونم رو هم چیز خاصی شاید نسیبم نمیشد لذا فهمیدم که معرفت خاصی ندارم و باید بیشتر خعلی بیشتر نامشون رو تکرار کنم همین دیشب هم یه خورده ای تکرار میکردم لذا معرفت نداشتم و اون محبتی که هر شیعه به نام و خود حضرت دارن شیطانی بود در دلم و خعلی غصه خوردم لذا موقع قلیون میشه نام امامان رو به ترتیب برد یا حتی بالاتر سلام به تک تکشون داد و از خدا بخوایم که  مارو نجات بده!!