اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۲۶۱ مطلب با موضوع «تفکرات دینی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَبَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یَصِفُونَ ﴿۱۰۰﴾

آنان برای خدا شریکهائی از جن قرار دادند در حالی که خداوند همه آنها را آفریده است، و برای خدا پسران و دخترانی به دروغ و از روی جهل ساختند، منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف می‏کنند. (۱۰۰)

بله شیطان پرستی به معنای شیطانی که جن هست همیشه روال کار شیطاین بوده و هست ولی خوشبختانه یا متاسفانه برخوردی شدید شد با رمال های دوران احمدی نژاد به بعد که هم باعث تضعیف شدن و هم باعث جنبه ی پلیسی گرفتن قضیه شد یعنی الان پلیس ها اگه با کسی بد بشن گروهی جن میفرستن و هم بلخره قرص و دوا البته این روال کار پلیسی شدن قضیه در آمریکا مثلا معمولیه اونجا جنگی نیست اینجا است که مومن وجود داره که نمیتونن جن ها آسیب برنند لذا دکترها هم که قرص میدن تا مشکوک بشن و وقتی خورد وخوراک با طلسم و جادو قاطی بشه دیگه چهره ها عوض و ظاهر و باطن تغییر و ضعیف میشیم و خوب بله دیگه مردها حتما با زنی منحرف میشن مگر خدا نخواد یعنی نقطه ی ضعف مرد اون زنه است لذا بیشتر جادوگران جنی زن هستند و خوب حسادت یا دشمنی یا اصلا خود اون زن انقدر پرت شده و مارو هم پرت کرده که تمام وخدای خودش یک جن هست یعنی اصلا هر اتقاقی بیافته فکر میکنه اثر جاسوسی و هم جادوگریه یک جن هست لذا انقدر این جادوگرا نکبت دارن که اگه ما تحت نظرشونم باشیم نور از ما پریده میشه و اونا نور الهی رو هم اثر خداشون که جن هست میدونن و حتی نمازم بخونن و ذکر بگن اون خدا اعلی اعظم مسلمین در نظرشون نیست و خوب جنگ هم  در هیجای دنیا مثل ایران نیست که مومن داره لذا بلخره ما با یک زنی رام میشیم از نزدیک یادور و خواهان محبت و توجه شونیم در صورتیکه اصلا شاید ندونیم جادوگری داره محبت از راه دور میکنه یعنی اون جادوگر واقعا اگه ایمان به خدا نباشه سیستم پلیسی رو هم میزنه بهم ومارو خواهد  برد لذا اگه  ایمان و نور نداشته باشیم و آدم ضعیفی اگه باشیم خدا برای حفظمونم شده مارو مانند فرعون و حضرت موسی(ع) نگه میداره در پناه جنگیرها و حتی عاشقمون هم هستند به ظاهر این جنگیرها وگرنه خدا آرامششون رو بهم میریزه لذا اینجا داریم بازی میخوریم و جالبه دیگه دستگاه ها هم با دکترها و پلیس ها و جنگیرها یکی شدن مثلا چهری عجیب الهی دیگه پیدا نمیشه و باهاش میجنگن مثل دوران جنگ تحمیلی ممکنه چهره الهی مطلق پیدا نشه که این بوی خیانت میده و خدا ممکنه جنگ داخلی باندازه و اساس و کارشون رو یکباره مانند غرف شدن فرعون و تمام دستگاهارو غرق کنه لذا ما که کسی نیستیم  مورد هچمه قرار گرفتیم ضعیف هم هستیم و خدا هم به موسی (ع) فرمود برو پیش فرعون باهاش نرم و خدایی صحبت کن و به طرف خدا بکشونش درصورتیکه خعلی کشتار های فجیعی کرده بود این ظالم جناب فرعون لعنه الله علیه!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۶ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

صاحب دل دیگران شدن عجیبه و کار خداست فقط ، من وقتی توی خیابون رد میشم اگه توجهم به خونه های مردم دیدم بیافته میگم اینا چطوری انس دارن توی این خونه های تنگ و کور یعنی مثلا من خودم تو خونمون یه نور و انس و آرامشی هست هرجا برم دوست دارم این نور و برکت باشه بعد اصلا توی  شهرهای بزرگ خونه های کوچیک و تنگ و نور خدا هم که ممکنه نباشه یعنی از این جهت میگم که بلخره انس گرفته اند و بهشت نیست یعنی هرکس قبر مخصوص خود داره که ممکنه قبر جای عذاب هم بشه و همیشه بهشت نیست حالا مثلا تلوزیون در خانه باشه خوب آدم حس تنهایی نمیکنه ولی خونه ها مختلف اند و یک شکل نیستند چه طوری ما حاظریم توی خونه ی خودمون زندگی کنیم و ایراد هم نمیگیریم یعنی من مثلا تو قبر دیگران که نمیتونم زندگی کنم تو بهشت دیگران اگر ایشالا بهشت و خدا واقعا مارو نگاه داشته هر خونه ای یه قصه ای داره یک جمع خاصی و یک امکانات خاصی ولی هیچکس عمدتا ناراضی نیست مگر اینکه برعکس پولدار باشه یعنی خدا بلخره برکت داده نگاه کرده و فرشته ها با ما هستند و انس گرفتیم حالا موضوع خونه نیست بلکه خونه ی دل هست که گفتیم دل ها دست خدا است و کسانی که صاحب دل دیگران میشن آدم های خدایی هستند و دیگه داشتم به این موضوع فکر میکردم چون بارون داشت میومد دیروز اینجا میگم چقدر ابله میتونم باشم که حتی بارون الهی رو هم ربطش بدم یه طوری به خودم لذا باید دلمون دریا باشه ما هنوز از دل دیگران خبر نداریم درد مردم و خدای مردم رو خوب نمیشناسیم و روانشناسی هم و برنامه گذاشتن و اینا هم فایده ی تخصصی نداره مردم که حیوان نیستند مثلا شما بروی توی نماز جمعه شرکت کنی خیلی حطرناک و پراهمیته وقتی توی جمع هستیم یعنی هرکس خدایی داری دردی داره و چیزی میخواد من که از دل خودم خبر دارم خدا هم باهام تا کرده و ساخته و دیدم کلی من از خودم خارج نیست ولی این پیرمردا هم خدا دارن اینا هم به امیدی میان مسجد هرکس  خدایی داره حالا میشه بت باشه خداش و شناخت و شیطانی عمل کرد ولی وقتی توی مسجد و نماز جمعه و جماعت شرکت کنیم دلها نورانی چقدر آدم هست که من بیخبرم و دردشون رو نمیدونم و اونا مومنند و خدارو دوست دارن بعد من میرم تو فکر که اصلا خدا به من توجه هم نکنه عیبی نیست ولی در عادی همین خود من میگم بله خدا نظرش به من بوده که بارون زد! لذا باید همدلی کرد پای حرف مومن ها نشست عیادت بیمار رفت نمیدونم از درد هم با خبر بود نزدیک شد به مومنان که اگر مومن نباشه ضرر کردی اگر اینکاریی که گفتیم بکنی مثلا بشینی پای درد کافر هیچی بهت نمیدن و اون حیوانه لذا ما خودمون رو دیدیم درصورتیکه خدا چقدر بنده های پاک داره لذا باید از درد هم باخیر باشیم باید هم دل باشیم و اگه آدم خوبی باشیم میتونیم صاحب دل دیگران هم باشیم و خدا بخواد عاشق میشیم عشق زن و شوهر نه بلکه دلمون یکی میشه دردمون یکی میشه که این کفار و شیاطین بینمون اختلاف درست کردن و هدفمون یکی نیست و خدا پرستی و خداپرستی همش نماز نیست بلکه باید یکسو باشیم در راه خدا همش حتی خداشناسی نیست که بریم علم یاد بگیریم بلکه باید به دل مومنان سر بزنیم دلشون رو شاد کنیم و از این قبیل که حرف زیاده و ما راه رو گم کردیم و منافقم ممکنه شده باشیم اصلا که منافق دلش مریضه ولی خودش رو مومن می پندارد اگر من صادق باشم و موقعی که صدای صوت زیبای قاری رو شنیدم و قبل و بعدش خودم بلند خوندم فهمیدم که مریضم و دلم از خدا دوره همین دیروز فهمیدم البته ممکنه حالم هم بوده قرصی چیزی خوردم ولی اگه بشناسیم خودمون رو لااقل بزرگ و نورانی و خوب نمیدونیم خودمون رو و شرمساریم جلوی خدا و بندگان صالحش!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۳ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

یکی دیگر از اشکالات خودم که بخوام بگم اینه که مثلا یکی یه حق کوچکی از من خورده حالا خعلی وقتا هم قضاوتمون کلا غلطه حالا مثلا یه جا سرکارم گذاشته یا دروغی گفته بعد توی دلم میخوام که طرف از هفت جهت ساقط بشه و درس عبرتی بشه برای همگان در صورتیکه خداییان وخدا اینطوری نیستند پس باید برادر و خیرخواه هم باشیم کینه راهی نداره در دستگاه خدا و باید اگر خیرخواه هم نیستیم باز براش دعا کنیم زوری و حتی فشار بیاریم رو خودمون نه برای قبول کردن اشتباهش  و خیانتش یا چیز دیگر بلکه طینت باید پاک باشه باید حتی دعاشونم بکنیم ببنید امام حسین (ع) رو واقعا خوار کردند در دنیا ولی مقامی خدا بهش داد که به هیچ یک از بهشتیان و خداییان نداده حتی امام حسین (ع) نفرین هم نکرد موقع شهادتشون گفت اگه سرم رو ای شمر نبری فرصت هست برگردی و میبخشمت یا همچین چیزی حالا یادم نیست بلکه سر مبارکشون رو هم نمیبرید از ضربه ها وجراحت زیاد حتما به شهادت میرسیدند (ع) بله آقا گیرم که دیگران بدند نباید ما بدی از خودمون بجا بزاریم یا بد بشیم و باید خدایی بمونیم چه بسا حق هایی که ظالمان میگیرند ما که خدا نیستیم و اگه حق هست پاش وای میسیم و میگیریم ولی بدی به خودمون راه نمیدیم دلمون رو پر از کینه و تنفر و آلودگی نباید کرد! تا خدا هم به ما رحم کنه گناهمون رو ببخشه ما نباید تنگ نظر باشیم کما اینکه اصلا اشتباه هم برداشت کرده و یه خیالی چیزی داریم بعد داریم طرف رو محکوم و آرزوی بد داریم کما اینکه خوبان ما مثلا زنان مومن که دلشون پاکه نفرینشون هم زود میگیره و حتی خدا نفرینشون رو زود برآورده میکنه مثلا مادر بزرگ من همینطوره دلش پاکه و سواد هم نداره قرآن و دعا بخونه ولی زود هرکی رو نفرینی چیزی کنه پدرش درمیاد لذا باید حواسمون رو جمع کنیم حتی تمرین کنیم اگر دلمون هم کینه داره باز تمرین کنیم که در دل خیرخواه طرف باشیم گیرم حق با ما باشه خوب همه اشتباه میکنن  گرچه بر ما سخت میاد ولی اگر سیستم دستگاه ها اینطوری شد که رسما کسانی برای مسخره و اذیت و غیره استخدام شدن باید باهاشون جنگید!! البته اینا بحث سیاسی نیست بحث اخلاقیه در سیاست اینطوره که منافع جمعی مطرحه وحق مردم نمیشه با آمریکا مصالحه کرد که!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۶ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

قبل از اصل مطلب ما رفتیم دیشب یه پیتزایی زدیم برگ و اینا حالاچیزی که حدس میزنم بشه شاید کشورهای دیگرم باشه اینه که در آینده حدس میزنیم رستوران ها و فست فودی ها یک کارشناس غذایی استخدام کنند که با توجه به نوع غذای ما و شما و چیزی که باب دل یعنی شکم ماست گذشته از خوشمزه بودن مثلا میگه که شما معلومه از چهره ت و واقعا استاده نه شیاد و زیر نظر سازمان سلامته خلاصه از روی چهره طبعمون رو میفهمه و میگه مثلا سوپ سبزیجات یا اضافه کردن فلان چاشنی و ادویه مخصوص شماست و حتی بیماریتون و برات خوبه بدنت نیاز داره مثلا شما قند و‌نمک برات بده البته برای همه بده ولی استخدام این کارشناس شاید توی رستوران ها بشه گذاشت وگرنه فست فود کلا مشکل داره این از این گفتم بگم چون اتفاق میافته و سلامت مهمه و ما هم کلا نمیدونیم یعنی نمیشناسیم انواع غذاهای رستوران رو همین حد کباب و جوجه و میل مردم بیشتر شده به غذای بیرون در شهرهای بزرگ و دردسر داره غذای خونگی و شایتم باب طبعشونه لذا کارشناس خوشمزگی هم لازمه شاید که این غذای ناشناخته ی چینی مثلا حالا نمیدونم سوپ مثلا چینی چطوره و البته بیشتر بیماری ها به خاطر همین قند و نمک و چربی و غذاهای کم ارزش هست نکه نیست و خودمونم عقلمون میرسه یه کم عقل و شعور داشته باشیم میفهمیم که الان تو این حالم فلان غذا برای بدن بده و اصلا میل به اون غذا پیدا نمیکنیم که برای سلامتیمون بده فعلا مگر درنده باشیم خلاصه جدای از قیمت مرغ هم که بالا رفته و شاید یه گوشه از کشور کمیاب شده و هجمه ی روانی ایجاد شده البته میگفت دیشب که ذرت هم گران شده ولی بازم بهانه ی خوبی برای گرون شدن نیست! خلاصه اصل مطلب اینه که عشق نوازی کنیم در این راه عشق و اشک حتی شهوتمون تا برسه اشک دیده رو خدا میگیره و خون جگر میشیم یعنی در دنیا انتظار اینه که رشد و بالا بریم و هم مغرور نباشیم لذا میگیرن حال خوب رو نمیشه همیشه داشت البته عوامل دیگر هم هست مثلا من موقع قلیون گریه م نگرفت هرچی اباالفضل ابالفضل زیر لب گفتم لذا فهمیدم ارزش ندارم وگرنه اشک که الکی نمیاد باید خود آقا بخواد و راضی باشه مگراینکه مظلوم گنهکار و دلیل خاصی باشه وگرنه در حالت عادی ممکنه آقا بهمون توجه نداشته باشه البته مقدمه هم میخاد نه همینطوری اشک بدن مثلا قبلش میشه قرآن خواند هدیه داد لذا موقع نماز که شد میبینم اشک نداده بودن و خودم رو بالا نمیگیرم میفهمم اصلا تو خطشون نیستم ممکنه غرور بگیرتمون یعنی تکبر فکر کنیم که چقدر خوبیم و همشم اشک مصیبت نیست اشک عشقم هست که امامان رو و حضرت ابالفضل علیهم السلام بهمون توجه کنند وگرنه اشک بدون یاد و ارتباط که نمیشه حتما توی اشک مخلصانه چیزی هست که مارو عوض میکنه!! توی شهوت هم همینه باید ارتباطت رو با خدا قوی کنی وگرنه محبت ها قطع میشه لذا ارتباط باید ترقی و بیشتر بشه و از خدا بیشتر بخوایم لذا حافظ تو شعره که خوندم از لفظ خون جگر خوردن حرف میزنه علاوه بر سحر و جادو و عوامل دیگر خود خدا شاکی است که داداش به ما سر نمیزنی رفتی درب یکی دیگر رو میزنی آرامشم میخوای؟؟ دیگه خیلی پررویی لذا هدف ارتباط قوی تر و تکبر نداشتنه من نمیدونم گفتم یا نه دیدم اشک ندارم بعد صلوات فرستادم موقع نماز خواندن برایشون مگر ارتباطم وصل بشه نمیشه انتظار داشت که موقع قلیون فقط ابالفضل ابالفضل کنیم و البته سخته که ایشان رو در تمام زندگی و حملات شیطانی و همه حال در نظر داشته باشیم لذا غافلیم و به اندازه ی معرفت و میزان یاد خدا و غفلت نداشتن و شایدم اصلا دست ما نیست که توجه نشده و ماموریم و معذور لذا هرکس در پله ای ایستاده و بزرگان انتظارشون اینه که بالاتر بیایم و توجه و اشک دیده نمیدن بعد ما هم بجای ترقی تکبر داریم چوبشم میخوریم  حالا گفتیم اینو که پله ی بعدی رو مستحکمتر برداریم لذا اگر متکبر بشیم در مقابل خدا همه چیزمون رو میگرن کما اینکه شیطان شد و بیچاره گشت ماهم همینطوره شوخی نداره خدا لذا باید بیشتر کار کرد که بحث بیشتر از حد و اندازه ی من میکشه فعلا همینجا بسه!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۱ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر
آقا حدود دو ساعت پیش برق رفت و ما هم کلیپ قبلی رو نتوانستیم آپلود کنیم کلا اینجا تو جهرم هم گرم هست هم برق  میره راحت نمیدونم اینترنت که نگو سرعت نداره بعد با لب تاپم موسم خرابه نمیدونم هک شدیم یک کلیک میکنیم دو کلیک میکنه بعضی مواقع کلا مردم اینجا خیلی صبور و خوبن مثلا سرعت اینترنت که کم باشه وفادارتر میشن نسبت به مسولین نظام مثلا تو آمریکا 5 دقیقه برق بره مردم شکایت میکنن روسا و اینا عوض میشن اینجا ما شکر خدا میکنیم گناهمون بخشیده بشه!!! خلاصه برق رفت و ما هم رفتیم تو فکر نیروگاه برق جهرم که خارج از شهر  و تو راه شیراز هست که چقدر افتخار میکردیم اون موقه ها مثلا 15 سال پیش که عجب نیروگاهی زدن خلاصه دیگه رفت فکرمون توی جهاد اینکه باید شغل ها جهادی بشه نمیگم ارزان بدن یا بجنگن یا گول بخورن و ساده باشن جهادی یعنی بپا بخیزند برای خدا کار کنند الان اگر بخوایم جهادیه مطلق باشه خوب سواد نداریم اگر اداری مطلق باشه که پول بدیم که آقا شما وظیفه اته اینم باز خوب نیست و امام خمینی ره میفرمودند اگر 20 میلیون جوان داریم باید ارتش 20 میلیونی داشته باشیم متعصفانه الان حرکات جهادی خدایی خیلی کم شده و از جهاد سازندگی خبری نیست که مخلصانه برای نیاز مردم در مناطق محروم گروه داشتن الان داره دزدی میشه اصلا یعنی چه یک رئیس مثلا 50 میلیون بیشتر پول بگیره ماهیانه خوب اینا نشان از فساده نشان از دور شدن از آرمان امام هست بعد برای مناطق محروم اصلا کسی بپا نخیزه و متوقف بشه کارها به بهانه ی اینکه بودجه نیست و گروه ها جمع نشن بعد از اونورم یه عده نجومی حقوق بگیرن اینا همش فساده دیگه شوخی که نیست کمش هم زیاد نشان از غلطکاری سیستم و دزدیه که هیچ به فکر مردم محروم نباشیم خلاصه جهاد اجتماعی منظور هست که باید حتی یک مغازه دار ساده هم کاری کنیم که سیستم طوری باشه که شغلش در راستای الهی و جهادی قرار گیره الان اغراق نیست که بگیم دارن مغازه دار ها و حتی دولت از مزدم چپاول میکنن  از اونطرف هم داد میزنن اقتصاد خرابه از اونطرف گرفتند و میخوردند و دزدی اینا همش فساده پس باید در راستای الهی و بر طزف شدن مشکل مردم کار کنیم نه راستای مخ زنی چپاول یعنی حتی اگر مغازه دار ببینه که جنس 20 تومنی رو میتونه 50 تومن بده آب از آب تکون نمیخوره و هیچکس نیست یقه ش رو بگیره باز نباید اینکارو بکنن کما اینکه شخصی نیست اجتماع سیستمش فساده و دزدیه و جاهایی هست که اگه دزدی نکنی گران نفروشی خوار هم میشی لذا لااقل در بعد اجتماع باید رنگ خدایی داد باید برای خدا کار کرد و جهاد کرد بپا خواست و به فکر مردم بود و اینطور نباشه که همش اداری باشه بله اداری ممکنه تخصص دارن ممکنه علم داشته باشه ولی هیچکس از پول بیشتر بدش نمیاد مگر اینکه به فکر هم باشیم خدا و الهیون بالای سرمون باشن مومن باشیم برگردیم به آرمان الهی و نظارت ها الهی بشه کارها الهی بشه همش زور مهم نیست که بالای سرمون باشه که منحرف نشیم کلی قوانین الهی و اجتماعی داره اسلام که ما دور شدیم و دزدی میکنیم یعنی دزدی نیست حقوق نجومی؟ خوب باید انقلابی رخ بده وقتی رئیس بانک اینطوری باشه  دیگه از ماها هیچ انتظاری نباید داشت!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۱ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

هر فضایی که ما خلوت کنیم نوحه بزاریم کما اینکه قلیونم بساطش باشه یک درس داره این فضای ما که میخوام از فضای الانم بگم خوب بستگی داره مهمان ما ها کیا هستن و یا خودمون در کجا ایستاده ایم یعنی عامل درونی و بیرونی هم در فضا نقش داره اولا اینکه وقتی ما نوحه میزاریم و مثلا گناه خودمون رو در نظر داریم باید بدونیم و میفهمیم که اصلا گناه ما در مقابل کرم حضرت چیزی نیست یعنی باید اونارو انقدر بالا بدانیم و اعتماد و اعتقاد داشته باشیم که آقا ائمه اطهار با یک نگاه میتونن گناه کل عالم رو ببخشایند و بشورند بره یعنی باید توجه کنیم و معرفت کسب کنیم و مقامشون رو و کرم و بزرگیشون باید بیشتر از خود و گناه خود باشه در نوحه که گوش میدادم دیدم که همش بازم توی خودمم و حتی میخوام خودمو گنده کنم و تک خوری و اینا همش کار نفس پلیده که میخواد رئیس بشه نمیدونم باب بشه و گنده بشه و همه بپرستندش یعنی باید از خودمون بیرون بیایم این نکته متناسب با احوال خودم بود هرکس عیب خودشو باید پای نوحه ها پیدا کنه وقتی این نفس گرگ صفت همش به فکر خودش باشه که راهش کجه و نمیتونه نور الهی رو درون خودش بگنجاند و پیشرفت کنه لذا باید هواسمون به نفسمون باشه چون خعلی خودخواه میشه نفسمون در صورتیکه اگه ما روپا و زنده هستیم از دعای بزرگانه و خواست اونا لذا دعا کردم برای همه از خدا خواستم هممون رو ببخشه و دیدم آرام شدم پس موقع نوحه وقتی خوبی است برای دعا و باید درد دلی هم با خدا بکنیم بله هرکس یه پله ایستاده هرکس یه گرفتاری یا مرض و جایگاهی داره باید از خدا بخوایم حتما که هممون رو ببخشه نه که همش به فکر خودمون باشیم بلکه گفتم گناه ما در مقابل بزرگی شهدا و امامان چیزی نیست اونا میتونن کل عالم رو از گناه پاک کنند لذا باید از خودمون بیرون بیایم و بشناسیم و بزرگ بدانیم امامان را و هرچه شناخت و معرفت و ارادت بیشتر نسبت به بزرگان دین و امامان داشته باشیم میتونیم بهتر پرواز کنیم خوب این از قضای الان من بود که با توجه به مهمان هایی که همرام هستن این درومد و  نوحه بزاریم و خلوت کنیم حتی با بهانه ی قلیون هرکدامش هزاران درس داره متناسب با فضای خود و بیرون اگر توجه داشته باشیم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۳ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر
فقط خدا کنه پای روضه و نوحه ها اشکمون رو نگیرن من خودم بالاترین آرامش های روحی رو اشک برای امام حسین و امامان علیهم السلام میدونم لذا باید توجه کنیم که گناه های مخصوصا شهوتی این اشک رو میگره و هم باید فضا فضای الهی و فرشتگان و شهدا باشه بله ما خعلی چیزای الکی توی ذهنمون انداختن حتی پای روضه ها و نوحه ها فکرمون یه جای دیگست پس عامل درون و بیرون باید کنترل کنیم من خودم دیگه میفهمم که اشک ندارم و محبت به شهدا دیگه وقتی اشک  نیاد و فکرم هم بیخودی به جاهای پوج باشه دیگه میدونم که نوکر امام حسین نیستم و برای هرکس معلومه که اشک داره یا نه؟! لذا بخوایم که نوکر بمونیم و اشکمون زیاد بشه و وقتی هم نوکر شدیم دیگه باید وای سیم پاشون و کفران و اسراف  و شهوترانی رو نکنیم و اگر کردیم باید توبه کنیم باز باید باز گردیم دنیاست دیگه منحرف میشه هرکس ولی باید وعده بدیم که آقا من میخوام گریه کن باشم و دیگه از اونکارا نمیکنم با خودم خوب اینجا انتظار لطف و کرم داریم و باید برنامه داشته باشیم یعنی وعده رو باید بدیم بعدا باید ارتقا پیدا کنیم که اگر زنی هم اومد مثلا ذهنم دیگه جنسی بهش مثلا بهش فکر نمیکنم دیگه فیلمای بد و شهوت نمیبینم پس باید وعده داد به خودشون و آینده رو هم که نمیدونیم چی میشه رو براشون وعده بدیم تا ایشالا اشک بدن تا ایشالا برگردیم و فقط هر نوع بیمار روانی هم که داشته باشیم خعلی هم بد باشیم با اشک بر امامان مخصوصا امام حسین(ع) درست میشه کارها یعنی حتی اگر بده بد هم باشیم اگه اشکی پای روضه ها و درد دل با آقا بیاد دیگه یعنی برگشته ایم حالا یه موقع هم هست که خودمون توسل نداریم یعنی امامان رو صدا نمیزنیم و غفلت داریم بازم محروم میشیم گفتیم باید گدایی کردن رو هم بلد باشیم تا محروم نشویم باید تو دستگاه امام حسین باشیم من خودم اگه انحراف داشته باشم نگاه میکنم میبینم که چیزهای غیر مهم و الکی به ذهنم میخوره و دعذغه ی امام حسینی ندارم و مسئله ی عاشورا اصلا برام مهم نیست وقتی نوحه گوش میکنم اصلا یه جای دیگری هستم و شیاطین منو برده اند!!! اینا همش محض گناه هست بله بعضی بزرگان هم هستند که از بس گریه کردند دیگه اشکشون خشک شده ما که از اونا نیستیم پس اشک رو باید بریزیم مخصوصا ما جوان ها تا آرام بشیم نوکر باشیم پای دین بمونیم!!! بله یه  موقعی هست که دغدغه ی ما وقتی نوحه و زاری گوش میدیم حسینی است این خعلی بالاست ولی بازم بد نیست که برای گناه خودمونم قاطی ماجرا کنیم که نکنه من دشمنتم یا امام حسین (ع) که اشک ندارم و فکرم یه جای دیگست یعنی باید برای خودمونم پای دستگاه و بالا رفتن و بخشیده شدن گناهان هم گریه کنیم هیچ عیبی نداره لذا هم گریه بر خود و هم اگر معرفت داریم گریه بر شهادت امامان و اباالفضل العباس (ع) و زینب کبری(س) که بالاترین ذغدغه ی  دین هست!مخصوصا وقتی نوحه و خلوت کردیم باید گریه هم داشت! و البته باید توجه داشت اگر اشک مخلصانه باشه حتی ممکنه صاحب کرامت بشیم و دورمون شلوغ بشه اگر خعلی مخلصانه باشه و هم شیاطین میخوان بزننمون زمین و دشمن ما میشن و الان یک جنگجو شده ایم پس باید مراقب خودمون باشیم چون دیگه یک آدم رها و آزاد و بی بند وبار نیستیم!و نورانی شده ایم دیگه!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

یه موضوعی هست که خودمم سررشته ندارم واقعتا باید کار بشه روش کار کنیم تا نتیجه بده اینه که بزرگان اصلی دین مانند امام خمینی(ره) تمام صفات خدارو داشتند یا میتونیم بگیم اگرم ندارند چون بعضی صفات الهی هم هست که مخفی است یا اصلا انسان نمیتونه داشته باشه لذا من خودم مثال بزنم وقتی توی نماز میگم الله اکبر مثلا سطح دیدم به خدا طوری است که مثلا خدا یک موجودی است که بزرگتر از همه چیزه و بالاتر از همه چیز و میخوام در خیالات به صورت بچگانه همه ی تفکراتم رو نقض کنم چون یقین ندارم بچگانه فکر میکنم که خدا مثلا از اون چیزی که فکر میکردم بزرگتره وقتی میگم در تماز الله اکبر این اوهام رو دارم ولی میبینم که بهم توجه الهی نمیشه و سطح دیدم ممکنه درست باشه ولی بچگانه است لذا چیزی که کار میکنیم روش اینه که ما در وجود و یا اونجوری که بزرگان اصلی دین و خداشناسان و عرفا مینگرند باید صفات خدارو که میگیم در وجود و یا دیدگاه که طوری که نگاه میکرد امام خمینی به خدا چه طوری بود خوب پس باید یه کم هم آشنا به دیدگاه صحبت ها مطالب و کتب و اثراتشون باشیم یعنی وقتی شما میگیم خدا رحیم است باید بری سراغ امام خمینی (ره) حالا رحیم بودن خدا رو طبق اونطوری که امام خمینی (ره) میبینه ظاهر و باطن یا اونطوری که مهربانه امام خمینی(ره) چون ما آشنایی داریم کمی و ظاهرا دیده ایم ایشان را این دیدگاه و جهانبینی رو باید داشته باشیم از خدا وگرنه هی بخوایم تو ذهن بگیم الله اکبر ولی مصداق خدا و جانشین خدارو نشناخته باشیم اثر مفیدی در وجودمون نداره بله صفات خدا در وجود عرفا هست باید بریم پیششون بشنیم و لااقل دیدگاهمون رو آشنا بکنیم با تفکرات عرفا اینا همش نور است وجود ظاهر و باطن که همیشه هم در دسترس هست و نوری است ناتمام!!! لذا باید توسط امام خمینی (ره) خدا رو بشناسیم و ببینیم اصلا!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۰ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر
در طی مسیر ما در دنیا همیشه بی قانونی و حق خوری و ظلم هست ولی باید ما هم بدونیم که خدا حقمون رو میده یعنی خود خدا ضامنه یعنی اصلا خود خدا اجر و پاداش ماست و ما کمتر از خدا و بهشتش نمیخوایم هیچ بیشتر از اون هم انتظار نداریم که اجرمون خود خدا باشه مگه کم چیزیه؟! لذا حقمون رو خود خدا میده اینجا مشکل اینه که انتظارات ما از خودمون زیاد و خودمون رو گنده و مظلوم الکی و بیش از حد کرده و رای به نفس میدیم تا اونجا که طغیان میکنه یعنی من زن ندارم بعد میگم به خودم که بله اگر زنی اومد توی ذهنم حق دارم بهش جنسی فکر کنم و حالا که درهای خدا در دنیا بسته است پس باید طغیان کنم یا مثل اینه که اگر جایی ببینم طلا ریخته بعد دزدی هم میکنم اگر پول ریخت رو زمین و مال من نبود ور میدارم خوب این دیگه شقاوت و دزدی و عاقبت به خیری نداره لذا نفس سرکشه انتظار داره مخصوصا اگه نیازم داشته باشیم لذا اینجا خدا آزمایش میکنه خدا خودش رو الکی پاداش برای بهشتیان قرار نداده بله پاداش میتونه بهشت باشه ولی کجا داریم که پاداش مومنی خود خدا باشه مگر مقرب باشیم پس باید مدام این نفس خودمون رو سرزنش کنیم باید اگر حسینی هستیم به  نفسمون و حق خورده شده حتی پشت پا بزنیم اینجا در دنیا خعلی بی قانونی هست باید صبر کرد وگرنه طغیان میکتیم و جهنمی میشویم کما اینکه حق خودمون باشه باید براش جنگید ولی وقتی نمیشه نباید طغیان کرد و هرجا خوبی ای بود رو زشت کرد و از طریق غیر قانونی و منحرف شدن بزنیم و خراب کنیم و حق دیگری رو بخوریم برای اینکه حقمون رو خورده اند لذا باید خواسمون باشه هممون در نفسمون چیزایی داریم که باید با خودمون بجنگیم حتی یک کارمند ساده انتظار ریاست داره ولی به چه قیمتی به قیمت از دست دادن آخرت؟! بله ما در نفسمون  همیشه بدی ها و زشتی هایی هست همیشه نفس میخواد طغیان کنه نباید پیروی هوایی باشیم که درونمون هست و بی عدالت نباشیم و هرچی دلمون خواست نکنیم من خودم این مشکل رو دارم که حتی ممکنه بعضی ها هم حق بهم بدن جدای از خودم ولی عاقبتش عاقبت الهی نیست اون خواسته ی دلم بلکه عاقبتش سرنگونی خودمه وقتی خدا بهشت  و جهنمی گذاشته و داره آزمایشم میکنه از کدام ناحقی بترسم وقتی چندین برابر خواهد داد کما اینکه مظلوم باشم نباید درونم به خواهش های نفسم جواب مثبت بدم حالا شهوت ممکنه مخفی باشه ولی همین شهوت هم خواسته ی کمی نیست که حالا بله ما هر زنی خوشمون بیاد باید 24 ساعته بهش فکر بد کنیم بله خوب اینا  همش سرنگونی میاره یعنی من یک موقعیتی پیش بیاد خلوتی شهوترانی میکنم لذا اینا آزمایشه که روی مخ مان این زنان و درسته حق من اینه که باید زن داشته باشم پولدار باشم ولی طغیان چی؟!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۳ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر
روضه ی حضرت اباالفضل (ع) دیوانه کننده است و جامعه ای که دیوانه پرورش بده دیگه نمیشه باهاش جنگید!!نمیشه باهاش حرف زد!! دیگه نمیشه کنترلش کرد!! الان شاید تا حد زیادی مارو کنترل کرده باشند با قرص و اینا ولی قبلا دیوانه ها بیشتر بودند آخه امامان هم کما اینکه زهر باشه آب خوردند  و شهید شدند مگه میشه آب نخوریم؟! خود امام حسین (ع) هم لب رود رسید خواستن آب بخورند ولی دهانشون پر از خون شده بود و نتوانستند و فرشته ها هم قاطی میکنند این قضیه ی اباالفضل العباس (ع) رو بشنوند و بخوان تحلیل کنند دیوانه میشن اصلا و بحث دیوانه شدن هم که گفتیم الان دیوانه هارو باهاشون برخورد میشه و کار درستی هم هست چون خالص نیستیم و دلایلی دیگر داره که بلخره ممکنه یه عده بد برداشت کنند اصلا یارو قاطی میکنه عصبانی میشه به کوچکترین مساله رو میبینه نمیفهمه دیوانه است و میزنه مثلا شمر توی نمایشنامه رو میکشه نمیدونم قمه زنی میکنند و نمیدونم دشمن تراشی میکنند خوب بله نمیشه دیوانه هارو کنترل کرد یه مرتبه سر یک مساله ی کوچک خونش به جوش میاد کما اینکه کار شیطان هم میتونه باشه و فکر میکنه مثلا زنش و دوستاش و هرکس دشمن امام حسین هست حالا یه اتفاقی کوچک رخ داده یه مرتبه حساس میشه و با دیوانه که نمیشه زندگی کرد لذا باید دیوانه ی عاقل بود و رند بود یعنی معرفت داشت نه اینکه حالا یک اتفاقی که برحق نیست حالا گیرم بر حق هم باشه این همه کودک کشی در فلسطین و سوریه  و  عراق حالا برعکسشم هست که خون ما هم به جوش نمیاد یعنی انگار بساط دیوانه ها رو جمع کردن و چند سال پیش یادمه دیوانه ها جمع میشدن پای روضه ها و بلخره اگر دیوانه ی امام حسینی و زینبی و اینا که روضه ها رو گوش میدن حالا شایدتم فریاد میزنن در روضه ها اینا اگر به گناه آلوده بشن و خطشون از امام حسین (ع) دور بشه خیلی خطرناکه لذا الان پرونده دارن سینه زن ها و روضه خوان ها و باهاشون بد برخورد شده مثلا خود حاج محمود میگفتن تفنگ شلیک کرده خوب حالا زیادی حساس شدن و نمیدونم غیرت بیجا و اینا ممکنه از هرکسی سر بزنه در دستگاه بالا لذا مراجع تقلید الگوی ما باید باشن و باید هممون تحت مراقبت و سیطره و فرمان اون ها باید باشیم وگرنه در جامعه ی دیوانه وار اگر معرفتی به امام حسین نباشه خطرناکه!!! و قبلا  هم یک نکته ای رو گفتیم که امام حسین (ع) ذکر گفت یا نه یعنی ذکری که میتونست برای نابودی دشمن بگه استفاده کرده یا نه بلخره یکی از بالاترین اذکار رو گفتن در کربلا و اون ذکر لاحول و لا قوه الا بالله هست که باید همه چیز میپاشید بهم ولی ذکرم در دستگاه فرشتگان عمل نکرد که نشان از نقصه و امام حسین (ع) از روی نفس ذکر نگفت و اباالفضل العباس (ع) با خودش هم جنگید که آب نخورد با نفسش بگیم حالا؟! با دشمن بگیم؟ با نظر فرشته ها؟! با شیاطین؟! همه رو زد داغون کرد و دیوانه شدیم ما! یعنی تمام و کمال جنگید و نهایت وفاداری رو تثبیت کرد آقامون خوب این دیوانه کننده نیست؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

اصلا یکی از درهای بهشتی که قیامت رخ میده و الانم بهشتش هستا اون موقع روشن میشه درب امام حسینی هاست یعنی اگه گدایی هم نکنیم خاک تو سرماست یعنی هرچی میخوایم باید از امام حسین بخوایم اون بهشت مخصوص است یعنی اگه همین الان امام حسین (ع) گداش نبایشیم و گدایی نکنیم و هرچی میخوایم از امام حسین (ع) نخوایم نه که ضرر کرده ایم بلکه گذای امام حسین (ع) اگر نباشیم محرومیم یعنی من خودم گدایی نکردم از آقا و از خودش نخواستم بعد سرم به سنگ خورده یعنی رسما باید گدای ایشان بود نه که اشتباه کرده ایم بلکه محروم شدیم اگر گدایی نکنیم و از آقا نخوایم و فقط این نیست که ضرر کرده ایم بلکه محروم میشیم و درهای رحمت الهی بسته میشه بله بهشت هایی دیگر هم هست و درب های دیگر ولی فایده ای برای دنیا و آخرت الان ما نداره به اندازه ی اون دری که رحمت ریخته و گمراه میشیم اصلا چون  خداشناسی و بدون ولایت اصلا گمراه کننده است پس باید یاد بگیریم از امامان بخواهیم هرچه میخوایم!!! و گدایی کردن و صحبت با آقا در دلمون رو باید یاد بگیریم و نوکرش باشیم و خودمون رو ابراز کنیم و نشون بدیم و اگر ختی گناه کردیم سرمونم به سنگ خورد اینطور نیست که درب الهیه امام حسینن بسته بشه بلکه باید بیشتر هم با دلی شکسته از خود ائمه علیهم السلام بخواهیم پس این شد که رسم گدایی رو یاد بگیریم و صحبت کنیم و بخوایم که مارو قبول کنند و اگه نوکری نکردیم و گنده شدیم یعنی گدایی نکردیم هر لحظه باید منتظر خطرها باشیم و دور شدن از رحمت خاصه!لازمم نیست کسی بفهمه باید در دل با ایشان بود و نوکری کرد حتی اگر گنهکار بدی باشیم ناامید نشیم پس!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۱۶ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

اگه اینطوره که شما میگید که همه ی مردم رو بفرستیم تو زندان که مبادا گناه کنند یا رونالدو رو قاب بگیریم مومیایی کنیم تو موزه برای زنان چون ممکنه تو بازی مصدوم بشه شما اگر از مردن و جراحت میترسید و زنید و زنانه پیش میبرید اقتصاد و همه چیز رو و مردم براتون اینه که روانشناس یا بیمار و دیگه وجه سومی نداره که یا طبقه ی اشرف و کاخ نشین یا فقیر و خارج از دید مسولین ولی لااقل مرد باشید لااقل بجنگید تا یک تقی توقی خورد کل سیستم رو از هم نپاشین بیرون واسا بجنگ حالا نمیجنگی جلوی مایه بدبخت گداگشنه رو نگیر این چه سیستمی است که برا ما چیدید اصلا پیش اومده طرف گفته من خودم رو میکشم به دوستش گفته من میرم بالا خونه ی همسایه بالای پشت بوم همسایه م من خودم رو میکشم یا تو منو بکش بعد بگو این همسایه اینو کشته یعنی طرف مرده یا کشته شده یاخودش رو کشته به این عنوان که حسادت  و دشمنی با همسایه ش داشته اینجا اینجوریه وضع حالا یکی یه جرمی هم کرد در سیستم ما باید کلا بساط همه چیز رو بچینین اینه که ریسک میکنن میترسن بلکه منافق باید بترسه منافق تو قلبش خدا نیست الان شما شنیدید که تو فرانسه فکر کنم یه بسته ای مشکوک دیدن جلوی ورزشگاهی جایی بعد کل سیستمشون ریخته بهم بردن در جای خاصی منفجر کردن این بسته رو خوب اگه بخوای اینجوری پیش بری که کار همه تمومه!!! بلکه اهداف پشت روانشناسیشونه بلکه میخوان ما پیشرفت نکنیم قبل انقلاب راحت مردان میرقصیدن راحت حالا نه بگیم شراب راحتر بودیم الان به اسم دین داره جلوی پیشرفت های خوب و دینی و فرهنگی حتی گرفته میشه اینطوری شده دیگه کسی مثلا جرات نداره رو پای خودش یه کارخونه بزنه آقا جمعش کن مگه میشه پول درآورد میگیم بابا بزن بساز میگه نه اینطور میشه اونطور میشه!همه رو حتی ترساندند و این در خون و سیستم ما مد شده که هرجا کسی المی بلند کنه نمیدونم پیشرفتی مردمی و اصیل درست بشه یعنی اصلا جلوی اصالت کار رو میگیرن تقلبی یا ضایعش میکنن این نمونه مثالش زیاده الان آخوندان خعلی حرفارو که میزدن اول انقلاب جرات نمیکنن بزنن کما اینکه اصلا اصله بحث همینه که باید بگن!اصلا سیستم طوری شده که مقابله با خوبی ها میکنه مقابله با هرچی خدا دوست داره دارند میکنن اینطوری شده وضع ها خدا که گفته من میبرمت جهنم یا بهشت و وعده داده حالا شاید جهنم وعید باشه ولی بهشت تقلبی که نداریم اونحا میری تو بغل حوری اینجا برعکس وسواسی میکنن که حتی بچه دار نشی اصلا با زنت صحبتم نکنی اصلا نتونی توی خونه ی خودت بگی عزیزم دوستت دارم اینطوری شده حالا مثال زیاد اشرفه بر این چیزاست!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۷ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

زن گفتیم حساسه و کارهای دستگاه های جاسوسی طوری شده که دشمنی با شوهر هم دارندا چون مومنه شوهرش ولی از طریق زنش کانون محبتش رو میشکنند این با وضوح کامل برای ما لااقل روشنه که دستگاه ها فساد دارند و شیطانی هستند و معمولیه براشون که زن مردم رو بخوان فاسد کنند و فساد همش این نیست که زنا کنه حالا میگیم زنارو هم یه خوش و بشی هم بکنی باهاش دوست بشی کار تمامه کانون محبت خانواده یعنی زن فرو میپاشه پس جاسوسان چه میکنن در خانه های ما دلشون برای ما سوخته وقت بزارن رویمون؟! بله زن اقدر حساسه که منحرف بشه دیگه مخبتی نیست یه کلیپ هم گذاشتیم براتون از آیت الله حائری ره که فرمودند منظور از ناقص العقل بودن زن که امام علی(ع) فرموده چیز دیگری است بر میگرده به زنانی که تقوا ندارند و مگه مثلا یزید کامل العقل بوده؟!! معاویه؟!!!

لذا همینه بحث که برای از پا در آوردن مومن میرن به سراغ زنش و خانواده رو میریزن بهم یعنی دستگاه رسما وجود داره برای اینکارا از جمله جاسوسی از جمله خود شیطان درون ما از جمله خسادت درونی تا بیرونی و اجتماعی و دستگاه ها لذا زن اگر ببندنش و بهش تجاوز کنن اولش جیغ میزنه ولی بعدش داره خوشش میاد و میگه بده ادامه بده بکن ما اینارو دیدیم لذا احساساتش از  عقلش بیشتر حالا احساسات شهوانی باشه محبتی باشه احساسات الهی و روحانی باشه بیشتر از عقلش هست احساساتش!! یعنی اگر منحرف بشه دیگه شده دیگه و یه آدم دیگری میشه که برگشت نداره و خانواده از هم میپاشه!!! لذا باید سعی بشه زن در خانه باشه و کارهای خانه رو دین خواسته و بیرون نگرده چون حساسه البته امنیت هست ولی گرگم زیاده توی چشم نباید باشه و کار و شغلم داره مخصوصا اگر مومنند باید درخانه شغلش کشیده بشه اگر مقیده و خعلی مهمه که زن در خانه باید آرامش ذاشته باشه ولی در بیرون از خانه باید بترسه الان برعکسه اقدر جاسوسی ها زیاد شده که زن در خانه آرامش نداره و برای دلخوشی و فراقت و سرگرمی و رهایی و نجات پا میزاره بیرون!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۶ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر
باید بحث بشه که چرا خودشناسی و نه دیگران شناسی؟!! علم روانشناسی اونجاش بده که شما میری روی مخ دیگران روی رفتار دیگران و شناخت دیگران!! چرا خودشناسی خداشناسی است حتی شما ولی خدارو بخوای روانشناسی کنی اگرچه همه نور است و نورانی میشیم در فضاشون باز اشتباهست یعنی شما اگر رفتار خوبی رو از ما یادبگیری تا موقعی که به خود روجوع نکنی حالا تقوا نداشتی ایمان برب نداشته باشی اصلا جاهایی برعکس میشه میبنی از ولی خدا بدت میاد یا حتی برعکس و دشمنشم میشیم و دشمن خدا همه چیز درون ماست یه عده اصلا از درون  و درد و نور خودشون میخوان مارو بشناسن یعنی طرف زنه نگاه میکنه ببینه چشه خودش بعد مارو اصلا قضاوت میکنن حالا این بحثش جداست علمشو دقیق ندارم که از درد خودمون دیگران رو قضاوت  کنیم که درستم نیست اگر علم نباشه و چیزای دیگر ولی بحث اینه الان که روانشناسی دیگران گرچه خبره باشی یک عامل شیطنت میتونه به حساب بیاد مگر اینکه تچربه شو از درون خودت داشته باشیم یعنی چه؟ یعنی من نگاه میکنم نوجوانی رو میبینم که خودم برام پیش اومده که برای توجه جلب کردن مثلا پیراهن گلگلی می پوشیدم یواشکی نوجوان که بودم تو آئینه خودم این مرض ها رو داشتم لیکن میدونم دقیق نوجوان چه وضعی داره و بیماریش چیه حتی ترقیش میدم چون درون ما همه ی بیماری های روانی بوده تجربه شده مخصوصا کسانی که ایمان دارن همه نوع جنگزدگی داشته اند لذا از درون تجربه و بیماری و همه چیز خودشان میتونن مخصوصا بچه ها و نوجوانان رو بشناسند یک استاد حوزه میدونه دقیق حتی از روی ظاهر من که من در چه  پله ایم خودش حتی اگر به مرض من دچار نشده نزدیک بوده فضای منو داشته و میفهمه اینه اصل پس که بریم خودمون رو بشناسیم نه که قانون بسازیم از رفتار دیگران که هرکه دماغش چاق شد مثلا فلانه اینا علم هست ولی شیطان که بیکار ننشسته همه جور احتلاف درست میکنه حال این بحث بحث بسیار پیچیده است که میگه اگر خود رو بشناسی خدارو شناختی!!! میکشه به درازا بحث که از توان من حقیر خارجه!! لذا بحث پیچیده است برای اصلاح جامعه باید خودمون رو اصلاح کنیم دیگه مثلا هرکس در قبر خودش میخوابه بهشت و جهنم خودش و معرفت خودشه حالا شما درسته منو یاری بدی قبرت نورانی میشه ولی اگه خرابمون کردی جه؟! اصلا بحث خداشناسی گفتم شما از بیرون نمیتونی معرفت داشته باشی مگر اینکه در درونت اثر بزاره وگرنه معرفت مورچه ی بی گناه باید در خداشناسی از هممون بیشتر باشه و داره شکرشم میکنه مورچه پس هدف خعلی بالاتره از خلقت لذا در علم روانشناسی باید شاخه اش با خیوان شناسی جدا بشه یعنی شما رفتار گربه رو چیز کنی نباید رو من پیدا کنی حتی علم پزشکی و روانشناسی موش که میگن خعلی به انس و انسان ها نزدیکه فیزیکش!!! البته چه کیم که بعضیا حیوانانن اکثرا مثلا تو غرب حیوانیت رایجه ولی تو ایران مومنینند مثلا من بعد مدت ها حمله ی شیطانی شد و محتلم شدم توی خواب و یه خواب وحشتناکم داشتم میدیم و با مومنین میجنگند شیاطین دیگه!!! حالا غرب رو باید با همون سیستم حیوانیت شناخت و مسلط  شد دیگه و روانشناسی مسلطه در ایران باید برای اوج دین داشت که خدا  اینو خواسته است!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۴ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

خوب ما ساده گرفتیم قضیه رو و گفتیم باید مومنان جمع بشن و تمام و فتنه هارو در نظر نداشتیم مثل فتنه ی 88 که قیام رخ داد و به نیروی های کوچیک و جمع ها قدرت دادند اینجا خعلی تبصره است که باید چکار کرد یعنی مثلا یکیش اینه که ما رهبر داریم یعنی یک نیروی قوی الهی پیامبری که نمیزاره  بسیاری از فتنه ها رخ بده مثلا اگر یک فرد ضعیف رهبر ما بود و میخواست با هوای نفس و خیال و هرچه کورکورانه بگه ما در بحرین دخالت میکنیم چون اصلا بحرین سند داریم جز ایران هست یا بوده خوب اینجا چه میخواستیم بکنیم جمع هم هستیم لذا ماکوریم و خعلی چیزارو نمیفهمیم اصلا! لذا من خودم سال های پیش از 88 جمع میشدن و منم بی گناه نبودم وسبب خعلی از گمراهی ها شدم چون گروه ها بهم اعتماد داشتن و قد یه بزرگ دین با نوشته ها و ایمانی دوستم داشتن لذا من گمراه کردم و چوبشم خوردم اون موقع خعلی گروه ها جمع  بودند و یه گوشه قدرت نبود قدر خدا میپرستیدن مارو و ماهم همه خوب نبودیم که من میافتادم جلو هم خودم جاهل بودم و ناقص و گمراه هم میپرستیدن و حرفای گنده میزدم لذا تجربه نشان میده باید حتما یک ولی خدا در گروه های مومنین به چنگ بگیره و جونش و آبروش و اینا در خطر نباشه اون موقع حتی بین مجتهدان جنگ  و فتنه و مومنین وسواسی و نمیدونم حتی پلیسا قدرت بیش ازحد داشتن و زورمیگفتن و مجبور بودیم یکی امثال ما جولان بده و از خارج هم ترس و حمایت داشتیم ولی الان هیچکه گوهی نمیخوره هیچ گروه قوی ای حاکم بر جامعه نیست و نخبگان بیکارو از کار افتاده اینم بده لذا مارو الکی بزرگ کرده بودند مجبوری و ما هم گناه میکردیم یعنی هم پرستش من بد بود هم گمراهی من سبب گمراهی دیگران شده بود توجه میکنی؟ یعنی یه موقعی یه زن اقدر بزرگم کرده بود که میگفت تو نباید اصلا گناه کنی و راستم میگفت یک نوجوان اصلا نباید به فکر شهوتش باشه و آزاد نیست و ما هم مشمول دعای امام عصر(عج) همه رو وسواسی کرده بودم و صورتم رو هم جلوی مانیتور میخاروندم یک فتنه ای میشد و جنگ فرشتگان در راه! لذا نه اینجوری نه اونجوری البته من خودم فضا رو در دستم هست ولی شرکت درونشون نداشتم و ندارم در گروه های متخصص مومنن که خصوصی باشه من شرکت ظاهری نداشتم و هرچه میشد به دلم اصل جنگ بود و منم خط شکن لذا اینو میگم که اگه بخوایم گروه مومن اسیر کنیم که بیاید جمع بشین و ابلاغ نظامی سیاسی فرهنگی رو از بالا مخدوش کنیم یعنی ابلاغه کنیم که شما قانون اینه لذا همیشه با قانون نمیشه باید اختیارم داد و قدرت بهشون ولی اگر از فضا خارج بشن خودسرانه دیگه میشه فتنه ی 88 دوم لذا باید در راس یک مجتهدین خاص که در همه ی  امور بشه بهشون رجوع کرد گذاشت و پلیس و همه باید پیروش باشن اینجا یه مرتبه تو گروه دختری عاشق پسری بشه دیگه از جادر میره خعلی باید مرافب بود که یک گروه مومن رو در دانشگاه وگروه های نظامی حتی گروه های فرهنگی حتی همه چیز رو براشون خصوصی اگه کار کنیم خعلی خطرناک میشه من خودم مشاهده میکنم که گروه هایی جنگیر جمع شدن بالای سر من و مدیوم خودشم شیطانی اگر نباشه گنده شده و بهش قدرت دادن که امثال مارو اسیر کنن ، اینم شد گروه؟ اینم شد حمایت از جوان؟ بعد جالبه این مدیوم و جادوگر روهم بازی میدن فقط این شده رئیسشون بهش القا میکنن و این هرچی بگه دست خودش نیست یعنی اینکارا غلطه بله من اینجا اگر نمونه ی اصل از مجتهد باشم که هرچی نظر اونه نظر من بشه این یک برد خعلی خوب و الهی است البته باید تقوا بورزم گمراه نشم ولی در جنگیری و نمیدونم کنترل افراد از دور و سوار شدن بر مشاهیر  نخبگان سرکش اینجا مشاهده میشه میدوم شیطانی است نه الهی اینا گمراهیه!!! لذا میگم که خعلی تبصره داره ما خودمون در حال جنگیم حتی اقتصادی بودجه نداریم که مردم رو جمع کنیم و  مومنین رو و کارای ما هم خودجوش شده ولی هرجا مومنین جمع بشن کانون توجه خارجیان بشن و جاسوس از خارج بیاد فرصت خوبی هست ولی شیطاین هم هستند لذا باید مثل گذشته یعنی بهتر از گذشته چیز کرد وگرنه بله یه جلسه ی عمومی که بزرگان دین بیان نمیشه کنترل کرد پای سخنرانیشون مردم رو که اذیت و شیطنت نکنند ایشالا چه برسه گروه مومنین جمع بشن حتما فتنه داره! یه مساله ش جمع شدن ارواح هست در مجالس که نورانیت میده ولی الان راهشون سد شده یعنی خعلی چیزا هم دست ما نیست و ارواح مسلط میشن فرشته ها مسلط میشن جمع میشن قبض میشیم اینجا اگه شیطانی بشه رحمت کم میشه خدارو نمیشه دور زد نمیشه تسخیر کرد روح مومن و فرشتگان رو اونا با مومنیند نه با زورگوی!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۲ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

جستجوی دیوان حافظ در مورد باده

شما در این قسمت میتونین کلمه و یا واژه خودتون رو در کل غزل های دیوان حافظ جستجو کنین و از لیست غزل هائی که متن مورد نظرتون در اونها استفاده شده مطلع بشین ...

 


88 غزل پیدا شد ...


جستجو در مورد باده 

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی ... کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش ...
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی ...
دو یار زیرک و از باده کهن دومنی ...
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت ...
به سان باده صافی در آبگینه شامی ...
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم ...
گرفتم باده با چنگ و چغانه ...
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش ...
یا جام باده یا قصه کوتاه ...
باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو ...
من برده‌ام به باده فروشان پناه از او ...
ساقی بیار باده که رمزی بگویمت ...
بیار باده که مستظهرم به همت او ... مدام خرقه حافظ به باده در گرو است ...
ما را ز جام باده گلگون خراب کن ... با ما به جام باده صافی خطاب کن ...
ساقی به دور باده گلگون شتاب کن ...
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش ...
تنت در جامه چون در جام باده ...
حدیث صحبت خوبان و جام باده بگو ...
غارت کنیم باده و شاهد به بر کشیم ...
همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم ... گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم ...
ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ ...
خورده‌ام تیر فلک باده بده تا سرمست ...
من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس ...
ای باد از آن باده نسیمی به من آور ...
ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم ...
بیار باده که عمریست تا من از سر امن ...
حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم ...
باده گلرنگ تلخ تیز خوش خوار سبک ...
مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف ...
یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست ...
حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع ...
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود ...
ساقی چو شاه نوش کند باده صبوح ...
زان باده که در میکده عشق فروشند ...
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی ...
چون باده باز بر سر خم رفت کف زنان ...
صوف برکش ز سر و باده صافی درکش ...
گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور ...
ناچار باده نوش که از دست رفت کار ...
خوش می‌کنم به باده مشکین مشام جان ... در حیرتم که باده فروش از کجا شنید ...
چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی ...
باده و گل از بهای خرقه می‌باید خرید ...
که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید ...
اگر به باده مشکین دلم کشد شاید ...
و از ژاله باده در قدح لاله می‌رود ...
بیار باده و اول به دست حافظ ده ...
بیار باده که این سالکان نه مرد رهند ...
پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند ...
خراب باده لعل تو هوشیارانند ...
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا ...
با من راه نشین باده مستانه زدند ...
باده از جام تجلی صفاتم دادند ...
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند ...
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند ...
بی باده بهار خوش نباشد ...
غم دنیی دنی چند خوری باده بخور ... دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش ...
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد ...
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد ... باده با محتسب شهر ننوشی زنهار ...
بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین ...
که بود ساقی و این باده از کجا آورد ... تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر ...
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست ...
بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل ...
اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد ... طبیب عشق منم باده ده که این معجون ...
نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست ...
ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب ... که بوی باده مدامم دماغ تر دارد ...
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد ...
گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ ...
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت ... نقد دلی که بود مرا صرف باده شد ...
ساقی بیار باده و با محتسب بگو ...
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست ...
باده لعل لبش کز لب من دور مباد ...
بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق ...
ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی ...
در مذهب ما باده حلال است ولیکن ...
چنین که حافظ ما مست باده ازل است ...
کنون که بر کف گل جام باده صاف است ...
اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است ...
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست ...
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند ... کافر عشق بود گر نشود باده پرست ...
صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست ... بیار باده که در بارگاه استغنا ...
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست ...
گرم به باده بشویید حق به دست شماست ...
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد ... باده نوشی که در او روی و ریایی نبود ...
همچو حافظ بنوش باده ناب ...
ساقی به نور باده برافروز جام ما ...
گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش ...
باده درده چند از این باد غرور ...
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی ...

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۲ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

ما و دستگاه های فرهنگی مخصوصا نباید یه نکته ای رو فراموشش کنیم و اون اینه که تمرکز و وقت مردم و جوانان به چه سمتی است یا جوان برنامه ی روزانه ش چیه مثلا همش تو خانه ام دلم میخواد بفهمم یکی که بالاتر از منه و تو خونه است بیکار چه میکنه؟ خوب یه سری برنامه ها داره برای خودش مثلا ساعت نه اخبار ساعت ده تلوزیون یازده پیاده روی دوازده نماز همینطوری یه کارایی داره میکنه که بالاتر از منه و تبادل اطلاعات و صحبت باهاش و محشوری و همراه بودن باهاش حتی کار خوبیه شاید من جاهل باشم و وقتم رو الکی دارم تلف میکنم شاید اگه کتاب خوبی باشه نمیخونم و هزارتا راه لذا تمرکز و هدف من چیه؟ وقت من چطور تلف میشه؟ آیا نمیشه بهتر وقتم رو بگذرونم در حالیکه خودمم سرگردانم و بعضی موقه ها از روی فشار حتی نمیدونم چه بکنم استادی نیست کتابی که باعث پیشرفت بشه بده و بشناسه منو بگه فلان کار هم خوب بله نماز خوبه قرآن خوبه اگه حال داشته باشیم ولی متخصص میدونه ما چه پله ای هستیم لذا گذشته از تبادل اطلاعات و پرسیدن و مشورت و فهم چه کنم نکنم از دیگران حتی اون دنیا و آخرت سوال میپرسند وقتت رو چه طور گذراندی درچه راهی؟ خعلی سوال بزرگی است که ما داریم وقتمون رو روی چه چیزای بیهوده تلف میکنیم! حالا البته بخشی از فشاری که منو ناتوان کرده فشار ماموراست یه مرتبه میام مینویسم و اینا باید 24 ساعته به فکرم و تحت نظر باشم و وقت اونارو فی الواقع خراب میکنم و اینا هم فحش مذکور که حتی خودم الان نمیدونم بدن دیگه من منصرف میشم ازبعضی کارهای خوب حتی و آدم خودم نیستم لذا یه چیزی دیدم که میخوام بحث کنم و میگم و این موضوع مطرح شد این بود که رفتیم سایت آیت الله جوادی (ره) دیدم که بعد از مدت ها هنوز درس اخلاق نگفته اند که بزارن تو سایت لذا یاد قدیما افتادم چند سال پیش نهاد ها خودجوش یا تحت ماموریت حتی پای درس ایشان و بزرگان دین بودند (وقتت را چه طور گذراندی؟ در چه راهی) این باعث سعادته یعنی حالا حال نداریما میریم حالم میاد بله آدم دوست داره همش لذت ببره ولی بعضی چیزا باید حتی ماموریت اداری ایجاب میکنه که پای درس بزرگان بنشینم خدا هرجا نور داره حوصله هم میده و حال بعدش ایشالا بده یه کم پاکیت میخواد نباید از خدا قطع امید کرد این درس ها همش درس دینه و الان حتی خودم و کارام وعکس و فیلمام و برنامه ها و تکنولوژی جدید اذیت کرده و جوان هارو از پای درس بیرون کشیده تمرکز نیست جوانها و مومن ها جمع نمیشن یعنی کمتر مشتری ها شده اند و مردم به چیزای کم ارزش که راه سعادتشون نیست بها میدن و حتی به فساد کشیده شده هرچند کار کنیم بازم کمه نمیشه آزادی جوان رو گرفت باید خودشم بخواد همش ما نیستم حالا شاید بشه در ادارات ماموریت داد حتی اگر پول هم بدن خوبه الان رنگ و بوی ماه رمضان بود که عیدتون مبارک ولی مشتری های آیت الله قرائتی هم کم بود و دل ها خدایی کمتر بود شاید حالا لااقل برای من اینطوری بود و مجلس گرم نبود حالا خودمم بهره نبردم و چنگ نزدم به ریسمان حتی با کارهای خودم جوان هارو به سمت و سوی دیگری کشاندم که لااقل باید سیاست فرهنگیان طوری باشه که یهو جمع بشن مردم رو جمع کنن پای علما و دین یعنی مردم بدون هیچ دغدغه و گمراهی و با خیال راحت بهره ببرند و لذت ببرند از خدایی بودن این باید سیاست فرهنگیون بشه نه که همش بیهوده پول خرج بشه در زمینه هایی که علما قبول ندارن بلکه باید خوشمون بیاد که پای حرفای علما و آثارشون باشیم که بستگی به روزی الهی و همت شخصی و توجه و وقت گذاشن شخصی هرکس خودش داره ولی وقتی سرجوان شلوغ بشه به چیزای بیهوده همشم ماهواره نیست بلکه کجا تمرکزه؟ کجا جوان ها بیشتر وقت میزان اینا مورد توجه دستگاه هاست روز به روز تکنولوژی ها وقت انسان رو به بیراهه میکشن و از سعادت معنوی ابدی دور میکنن و به پوچ میپردازند لذا نمیگم با زور باید بیان ولی با پول که میشه نمیگم مجبورشون کنیم که اثر سو داره بلکه تشویقشون که میشه کرد! لذا قبلانا با دین کمتر بازی میشد و مشتری زیاد بود و عرف و فرهنگ گوش دادن به علما بود الان جوان ها رغبتشون کم شده سردرگم شدن باید علما نجاتشون بدن دیگه! علمای بزرگ!الان قدرت غالب متاسفانه قدرت علما نیست برما!و جایی ندارند بزرگان در زندگیمون و بوی خدایی نمیدیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۱ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

ما نمیخوایم قانون بسازیم هم گناه خودش بده و از چشم خدا میافتیم همم تبعاتش که آدم رو افسرده میکنه خعلی بده که انسان گاهی بیماری روانی  هم میگیرتش که بفرستنش پیش روانپزشک ! یعنی انقدر بده ولی اینایی که بیمار میشن با گناهی مثل شهوت آلوده شدن اینا آدم های خوبی اند یعنی دیگه توی این دوره زمانه متخصصان و نخبه ها تیمارستانی میشن از بس خوبند و باید هم بکشه کار مخصوصا اگر آدم بزرگ متخصص باشه یا پیش خدا آبرو داشته باشه خدا تنبیه ش میکنه برای کوجکترین گناه که گفتیم حتی و مثلا شهوت رانی حتما روی روان اثر میزاره و میگم که انقدر ممکنه طرف داعون بشه که حاظره قرص بخوره حتی اگر توبه نکنه یا پذیرفته نشه در چشم خداوندگار به هر دری میزنه تادرونش آرام بشود! و بعد هم ممکنه گناهکار حرفه ای بشه یا حتی کنار بیاد با گناه یا بدتر روانش خراب بشه محض گناه ریزش یا درشتی مثل شهوت لذا حرفمون این بود که خداوند مومن نماز خوان رو تنبیه میکنه برای گناه ولی ما مشاهده میکنیم در ایرانمون بعضی ها گنهکار حرفه ای ان یا میخوان بشن وقتی میخواد بشه یعنی چی میگه دکتر یه قرصی بده اگه آدمم بکشیم خیالمون تخت باشه یعنی شهوت رانی بد که قتل نفس هست باید حتما افسردگی بیاره وگرنه خدا بازیت داده و اگر گناه کردی ولی غمگینی ای که گفتیم هیچ کس طاقت نداره  و همه حاظرن از رنج و عذاب روانی گناه قرصم بخورن و هرکاری بکنن اگر این اتفاق نیافتاد  و گناهکار حرفه ای شدی و اصلا مثل خارجی ها ظلم به خود کردی یا گناه کردی ولی شاد شدی یک عقوبت سختی در پیش داری و از چشم خدا افتادیم! بله گفتیم رنج و افسردگی گناه خعلی طاقت فرساس تا جایی که مومن گناه کنه جامعه بهم میریزه و روانشناسان دلشون میسوزه و حتی میخوان ظاهر کار رو درست کنن بدتر میکنن مشکل با خدا داریم نه روانشناس لذا کسی که گناه شخصی و پنهانی شهوتی مثلا داره و غم داره پیش خدا است و هنوز از چشمش نیافتاده و خدا میبخشتش اگه غم داره وگرنه بار گناه منو که روانشناس نمیتونه بکشه مگر اینکه واقعا قرصی بده که به جای زن دادن دیگه این بزنه کلا بریزه بهم سیستم رو ولی تو حارج اینطور نیست روانشناسی شاخه ی خارجی با ایمانی و خدایی فرق داره در خارج طرف گناه کرد خوشالم ممکنه بشه اگر ظلم شخصی به خودش کرد همه ی گناهان ظلم به خوده لذا باید کشور ما همه مون به نوغی افسرده باشیم چرا اینکه همشم شهوت نیست بلخره گناه داریم باید ارتباط رو با خدا یکسان و درست کرد حالا شهوت رانی نشد یه گناه دیگه که داری خدا اونم دوست نداره ولی اگه خدا بخواد بازی بده طرف رو میبینی نشسته گناه میکنه با گناه آرامش گرفتیم!!! این گفتم که یک عقوبت سختی در انتظاره و خدا غرقش کرده ممکنه ببخشتش  چون نماز خواند ولی دیگه از چشم خدا افتاده لذا مومن های ما ممکنه افسرده باشن تو این زمونه هم سیستم خرابه هم گناه پیش میاد ولی نماز میخونن مومنان و با خدا هستند نمیشه که شهوت طرف رو از بین برد قرص داد دارو داد که آقا شما گناه کمتر بکنی یه جای دیگه خراب میشه جرات پایین میاد دیگه حتی جرات زن گرفتن هم نداره اینا همش حربه های شیاطین هست که جلوی خانواده دار شدن و مرد شدن و اقتصاد و تولید رو الان گرفتن مشکل گفتم با روانشناس و اینا نیست بلکه مشکل با خدا است خدا هم بازی میده اگر حرفه ای بشیم حالا روایتش یادم نیست ولی انگار یه نوع مسخره کردن هست که جوانی گناهی بکنه و بعدش شاد بشه لذا چند سال پیش که کشور دست مومنان اخلاص بود و شیاطین نفوذ شون بحد الان نبود و قبح گناه و حیا از بین نرفته بود بین جوانان افسردگی هم زیادتر بود تا جایی که جوانان ما همشون افسرده میشدن الانم همینطوره جاهایی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۵ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

حالا البته ما نظامی هامون میریتاریستی خبره ان ولی یه تکنیک رو بگیم چون پست قبل درمورد سوریه و عراق و حتی یمن بحرین و فلسطین که جنگ داریم و کشورامون بزرگ شده ایران اینکه آقا ما مشاهده میکنیم در تلوزیون که تن به تن یواش یواش مثلا تو عراق داشتن زخمی میدادن و با چند تا ماشین جنگی قبلا مشاهده شد حتی عقب نشینی میکردیم تو عراق و دشمنم خیره سر ایشالاا نابود بشن لذا تکنیک روان در جنگ رو فراموش نکنیم مجهز کنیم بجه هارو یعنی حالا میگم چه کار ولی خدا هم تو قرآن از تکنیک روان و ترس کفار و شایدم منافقین گفته که اینا پشت دیوار محکم قایم میشن و قذف فی القلوبانه خدا ترس انداخته توی دل و قلبشون این تکنیک روانه دیگه باید بترسونیمشون روانشناسای ما حرفه ایند تو روان خراب کردن نمیگم بفرستیمشون جنگ روانشناسارو ماشالا ما جنگجویامون حتی خودشون خوشال و شجاع و روحیه شون از ما بهتره با اینکه میجنگند چون برد برد هست کارشون و جهاد خداست که گفته مردان باید برن بجنگن و زیر مین ولی زنان شوهرداری و نیاز خود و شوهرشون جهادشونه که مدام شیاطین اختلاف در خانواده میاندازن و از هرجا بگیری این سره فتنه رو از یه جای دیکر بیرون میره درمیره حتی بچه های والدین هم طبق قرآن دشمن باباشون میشن گاهی  و فتنه میکنن  با وسوسه مخصوصا مثلا من خودم اگه بخوام حرف بزنم مدام وسوسه میشم اگه بخوام کاری کنم الانکه مینویسم کمک میشم یعنی دارم فکر میکنم و مینویسم و گوگوله رو بکار انداختم و مشغولهه ذهنم و تمرکز دارم وسوسه بشم میفهمم ولی در روال عادی انقدر وسوسه میشم  مخصوصا تو گفتار و بعدش در رفتار که توی خونه فتنه درست میشه بعضی موافع هم میتونم بفهمم کی وسوسه م میکنه و در ذهن میبینمشون یا صدام شبیه یارو فتنگه گر وسوسه سرا میشه لذا محبت نیست و دائم وسوسه هست وما هم رو مخمون بیان میفهمیم که طرف دشمنی و کینه و حسد داره یا استاد و یاور ماست و خیرخواه لذا تفکیکشون کردیم و دروغگو که وسوسه میکنه رو قبول نداریم حتی به امامانم فکر کنم برام مهمتر از این چیزایی که مینویسم نیست چون هم معرفت و ادب ندارم هم مخلص و خالص و تحفه ای نیستم لذا منبع فکرم از جای خاصی است از دعای بزرگان که حتی چیزای معمولی نورانی و خبرهای مهم و کشفیات به اندازه ی نوشته هام برام مهم نیست و حساس نمیشم لذا استاد حرفش مطلقه و نشونمون میده ولی وسوسه گر کارخرابکن و صلاح مارو نمیخاد و وسوسه گره حتی اگر زور و قدرت داره !!خلاصه تکنیک رو بگیم برای جنگ و رد کنیم اکرم دشمن بفهمه به درک از بس جاهلند کاری ازشون بر نمیاد تکنیک اینه که باید در جنگ و پاکسازی دشمن از سرزمین هامون چون نمیشه از موشک استفاده کرد و باید تکه تکه حتی زمین بی ارزش رو از متجاوزگران دشمن تصرف کنیم اینکه در جنگ در عراق مشاهده کردم از این روش استفاده نشده لذا روان دشمن رو باید با بمب صوتی خراب کرد و داغون یعنی دشمن اگر در سوریه عراق یه بمب باصدا بشنوه یقینا میترسه و فرار میکنه از محلش لذا بچه های ما استاده چهارشنبه سوری اند باید از بمب ها و موشک های صوتی و خمپاره هایی که صدای عجیب ترسناک و مهیب تولید میکنن استفاده کنیم و بسازیم بزنیم کنار محل استقرارشون و حتی بمبب هایی که موج دارن اینا کارایی زیاد دارن چون نمیشه شهر رو ویران کرد در عراق و موشک زد و مردم عادی رو فدا کنیم لذا باید دشمن جاهل ما بترسه فرار کنه از موقعیتش نه که بخوایم همش تک تیرانداز بشکونه خط رو حالا کارشناسان خودشون خبره اند چیزی که دیدم راه درستش نبود توی تلوزیون دیدما وگرنه ما که خبر نداریم جوان هامون چطور پرپر میشن مظلومانه!!لذا من خودم موقع وبلاگنویسی قبل نوشتن بعضی افراد جمله میدن قوی تر از وسوسه گرن و بهمون محبت دارن صد سال با یک وسوسه گر شیطانی اون هارو عوض میکنم حتی بعضیاشون عیان میشن خط فکری میدن بهم که موضوع اینه یاریمونم میدن بعد بیام با شیطان عوضشون کنم تو قلبم؟؟!!!!لذا ما یهویی مینویسیم شیطان صدسال میتونه خط فکری منو یهویی عوض کنه پس این مامورا چکاره اند؟؟ خعلی قوی و نورانین و ما موقع نوشتن انس داریم و شیطان قدرت نداره پله و جمله ی بعدی منو بگه مگر چرت و پرت!من میشناسم دوست رو از رفیق و خیانتگر و با خیرخواهم و دشمن رو از دوست و وسوسه رو با الهام مثکه یه عمره وبلاگ مینویسیما!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۳ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

من خودم تقوا ندارم و ممکنه گناه هر موقعی سر بزنه هم اخلاق خشم و شهوت و نفس ابنا هرچیزی مخصوصا اگر توجه نشه بهم محبت نشه خعلی تنها باشم خلاصه شما یک گناه کوچک به ما بگو؟! نداریم همه ی گناهان بزرگه حالا میخایم درمورد یک حدیثی صحبت کنیم که غوغا کرده فکر کنم حضرت علی (ع) گفته باشند که: بزرگترین گناهت گناهی است که  کوچک میشماریش!!! خلاصه دلیل میاره برای گناهش همه میکنن مام روش نمیدونم شهوت نیازه روح و  جان بود نمیدونم دلیل میارن دیگه و گناهش رو کرد و صبر نکرد  اصلا تنها موند و بی حوصله و خوشی ولی یارو گناه نکرده این دنیا برای مومنان زندانه توجه میکتی نمیگم خوش نباشیم خشک باشیم بلکه امتحانش سخته که خوشی بکنی ولی گناه نکنی مثلا دیگه افسرده بشی ولی گناه نکنی ،ما که تو مقدماتشم موندیم چه برسه امتحان! خلاصه گناه میکنه تقوا نداره حالا هرچی هم میخوای ایمان داشته باش نماز بخون و نور بگیری عقلت ناقصه لذا با گناه خودمونی بشی از چشم پیغمبر ص  و بزرگان میافتیم اولا طبق روایت صلاحیت نداره یارو که گناهی رو کوچک میشماره یا فرهنگ حجاب رو مثلا خراب میکنه مثلا میگه بزار آزاد باشن و گناهی نیست و نمیشه ایشالا لذا اهمیت کار فرهنگی هم هستا خلاصه کسی که گناه رو کوچک بشمارد میبینی صلاحیتش رو برای جهانبینی و خدا شناسی اصلا تفکرش غلط میشه از دانشمند بودن میافته عقلش ناقص میشه فکرش هرز میشه چرا؟؟؟ چون خدا داره میگه گناه کوچک تو بزرگترینه یعنی خودت ممکنه ندانی و برات اهمیت نداشته باشه نظر تو با نظر خدا یکی نیست و متفاوته هرچند آخوند باشی نظرت الهی نیست و صلاحیت نداریم! اصلا گناه کوچکمون رو گناه هم نمیدانیم این حالا صلاحیت داره بره مردم رو موعظه کنه!! جهانبینی ش غلطه اگر تقوا داشت میگفت گناه کوچک من کمااینکه پشیمانی هم نداشته باشه ناامید نشم و خدا ضرر و مجازاتم نکنه با این  وجود من بزرگ میدانم ولی اصلا ذهنش هک شده شیطانی شده پس بزرگترین گناه تو گناهی است که آن را کوچک بشماری!! خعلی حرف داره این حدیث عجیب! گفتم من خودمم تقوا ندارم موقعیت پیش بیاد تنها بشم و یا توجه نکنن و ... میرم سمت گناه بعضی وختا! لااقل دوتا نظر برامون بزارید بفهمیم زنده ایم! خلاصه برعکسشم هست اگر روی خودمون کار کنیم و حساس بشیم تقوا بورزیم مهم بدانیم و حسابرسی و مراقبت کنیم بر اعمال به طوریکه گناه کوچک رو هم بزرگ بدانیم حالا نمیگیم گناه نکنه بلکه بدانه و بدونه که گناه کوچکش بزرگ بود اگه اینو بفهمه فکرش بالا میره الهی میشه عقلش زیاد میشه خداشناسی بالا لذا باید از گناه کوچکمون شروع کنیم در راه و سلوک و حواسمون باشه ممکنه در جامعه گرانفروشی عرف باشه حالا همه میکنن باید ما هم بکنیم؟ حالا راه بازه باید ما هم بریم سمت دزدی؟ نه اگر قد مابلنده باید سیب بچینیم از باغ مردم؟ نه بعدش مهم نیست برامون و توجه بکن نکته ی بعدی توجه بکن  شخص چقدر تقوا داره یعنی تعریف تقوا که هرکس چیزی میگه مثلا میگن گناه نمیکنه باتقوا میگن ترس از خدا داره میگن ترمز داره و... یه تعریف دیگرش هم همینه که گناه رو کوچک نمیشمارد! باید از حسابرسی و مراقبه پس شروع کرد لااقل وقت گذاشت و تفکر درمورد گناه و ذکر و توبه بعدش و حسابرسی بازم !موفق باشیم !! دیگه وای بر امثال بنده که این همه شهید و تجاوز شد و کشته و زخمی و بدبخت و فقیر و بی پدر مادر شدن در عراق و سوریه هیچ برامون اهمیت نداره انگار مسلمون حتی نیستیم بحث سیاسی نیست بحثه وجدان بحثه اینه که انتظار داریم عالم بریزه بهم اگر شصت پامون بگیره به دیوار ولی در مقابل مومنان و مسلمانان هیچ کار کوچکی حتی!