George Just
Regional Sales Manager at Talari Networks
- United States
- Telecommunications
واقعیتش داشتم بازی ایج آو امپایر 2 بازی میکردم و به حافظه ای اکسترنال مراجعه کردم و قبلشم یه خورده فیلم اتل متل توتوله رو دیدیم چون سیستم خونه ریخته بهم و روی مخمند حالا نمیدونم خوبه یا بد اگر تعلق خاطر ساخته نشه ولی برای تلوزیون دیدن ترجیح میدیم بشینیم نزدیک و زیر تلوزیون تا بتونیم راحتر ببینیم چرا اینکه فضای تلوزیون واقعا برای دیدن و دیده شدن فاجعه است!! بعدش اینکه دیدیم حین بازی کامپیوتری و صحبت و درس پس دادن و مقایسهری دوران قبل و حالا و صحبت در خلوت اتاق با هرکس اینکه اگر تعلق خاطر در بچه ها باشد میشه با شکلاتی درست بشه ولی ادامه ی وضع فاجعه شده چرااینکه من این بازی استراتژیک را شخصا موقعی بازی میکرده ام که فکرم باز و نورانی تر و خلاصه دستگاه ها توجه کنند بهمون مثل امروز که دیدم کاری نمیشه کرد و بازی کردم و توضیحاتی هم رو دادم مثلا در وجه نظامی ممکنه فتنه ی ۸۸ باعث ضعف و در بخش قضایی قوی تر شدیم ولی وقتی شنیدم که گفتند که از دوران جنگ آسیب بیشتری در فتنه ی هشتادوهشت کشور دیده بسیار متعجب شدم شخصا!! حالا اینو میخاستم بگم که الان نمیدونم چه طور شد که صفحه ای از آیت الله مکارم ره باز شد و تصویر آیت الله نمر ره اومد!! بعد من داشتم به خودم میگفتم حالا مصداق ایرانی رو نگم ولی اینکه تو یعنی من خودم فکر میکنم مثلا آیت الله نمر الکی به این حد رسیده بوده و سختی و رنج و دوران و فلک و اینارو نمیفهمم و قدرشون رو نمیدون و زحمت نکشیده م و مثل حیوان زندگی کردم و الان فرق اوباما که مصداق ایرانی نیاوردم رو با این عزیز نمیدانم یعنی اصلا میگم که اوباما مشهورتر و پولدارتر و شناخته تره و اینه جهالت دیگر شخص من که نفهمیم و نفهمم میکنیم شمارو هم!! بعد مثلا فکر میکنیم شیخ نمر ره یه عینک و ریشی داشته اند و به اینجا رسیده مانند در فیلمهای سینمایی و سریال که مرتب اشخاص رنگ و شخصیت و نقش عوض میکنند ما اوضاع را همان و خوب بازیگرم شهید بشه باز انقدر نفهمیم که ایشان را هم در همان حد میبینم!! و فرقی نمیکند برایم ارزش چنین اشخاصی و بزرگی و نقش مهم ایشان که ما فقط یک آیت الله نمر ره در اون بلاد داشته ایم که حق گو و خدابی و حالا چی بگیم منکه نمیدونم یعنی نمیفهمم!!!
ببینید هنوز جا داره ما از نماز مغرب برمیگردیم و ایشالا چند تا فیلمم تو این خونه باید برم اون یکی خونه اصلیمون پیش خانواده بزارم براتون اینجا وای فای ندارم و احوال ماندن وگرنه باید کاری کرد در این خونه خالی!!! آقا ما یه ذکری گفتیم و یه جوان تو راه مشهد که فقط یکبار با کاروان رفتیم یواش گفت که استادم بهم گفته کهبا این ذکر همه کار میشه کرد!!! آقا ما هم امتحان کردیم ولی خعلی تو حالش نیستیم ولی در نماز امشب گفتم و ذکر معروفیه لاحول و لاقوة الا بالله که بعضیا هم با العلی العظیم میگن لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم!!! خوب اون موقع نوجوان بودم برای دفع شهوت میگفتم بعدها برای زیاد شدنش چون قرص ولی همیشه با کینه و قصد قدرت و اینا وزور در صورتیکه شاید تو قرآن هم باشه و حق میدیم امام زمان عج سو استفاده شما بگو استفاده ولی منم اونکارمو نتونستم به هدف برسونم ولی جا داره این ذکر یعنی امام حسین علیه السلام ذکر قرآنی رو برای کشتن دشمنان به کار نبرد اکرچه در کربلا گفتن این ذکر را!!! یعنی هدف چیز دیگر است یا شناخت یا خدا!¡! پس هنوز جا هست برای خدایی شدن و آدم شدن خود و شناخت رب العالمین شما حالا فکر کنی به معنیش یعنی قدرت سلاح و شمشیر دشمنان باید خدایی یا از کار بیافته اصلا!دیگه شما درمورد ذکر((( لااله الا الله))) چی میگویی؟؟؟سوختن امام حسین ع یعنی همین که آقا و حتی یارانش هم میتونستن حتما که دل سخترین عذابها گفت ولی کجا گفت کجا بود چه شد؟؟ نه که نگفتا! حالا ما اینجا در این خونه خالی مهمون بودیما که اینطری شد!
ببینید هنوز جا داره ما از نماز مغرب برمیگردیم و ایشالا چند تا فیلمم تو این خونه باید برم اون یکی خونه اصلیمون پیش خانواده بزارم براتون اینجا وای فای ندارم و احوال ماندن وگرنه باید کاری کرد در این خونه خالی!!! آقا ما یه ذکری گفتیم و یه جوان تو راه مشهد که فقط یکبار با کاروان رفتیم یواش گفت که استادم بهم گفته کهبا این ذکر همه کار میشه کرد!!! آقا ما هم امتحان کردیم ولی خعلی تو حالش نیستیم ولی در نماز امشب گفتم و ذکر معروفیه لاحول و لاقوة الا بالله که بعضیا هم با العلی العظیم میگن لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم!!! خوب اون موقع نوجوان بودم برای دفع شهوت میگفتم بعدها برای زیاد شدنش چون قرص ولی همیشه با کینه و قصد قدرت و اینا وزور در صورتیکه شاید تو قرآن هم باشه و حق میدیم امام زمان عج سو استفاده شما بگو استفاده ولی منم اونکارمو نتونستم به هدف برسونم ولی جا داره این ذکر یعنی امام حسین علیه السلام ذکر قرآنی رو برای کشتن دشمنان به کار نبرد اکرچه در کربلا گفتن این ذکر را!!! یعنی هدف چیز دیگر است یا شناخت یا خدا!¡! پس هنوز جا هست.
ببین من درمورد بابای کثافتم صحبت کردم و همش به زندگی خانوادگیمون ربط نداره من وبلاگ نویس بودم هیچگاه پلیس جرات نداشت به من نزدیک بشه تا دیدن دارن میشن یا اوضاع به هم ریخته است بعد بابای کثافت من که سه بار زنگ زده منو ببرن تیمارستان اصلا بزار واقعیتشو بگم که همین الانم نمیدونم شغلش چیه فقط میدونم کارمند مخابراته ولی هرموقع پرسیدم ازش چونکه جلوی فامیل ضایع نشه و لو نره و سوتی نشه هیچی نمیگه که داره دقیقا چکار میکنه خلاصه نه تنها عامل پسرفت و بدبختی من و مامانم و بچه هاست بلکه امروز بعد نماز تو دستشویی حس کردیم که بازجوی زنان هم هست یا بوده!!! البته همه ی بدبختی های بابام هم تقصیر کارای خودمه ککه وبلاگ دارم و اون بدبخت خودشو سد راه من کرده تا جایی که لقمه ی حرام تا جایی که هر بدبختی که داشتن که سر من خالی کنن سر ایشون خالی کردن خوب منم بهش حق میدم که جرا زنده ام اصلا با وجود این غول عوضی ولی اگر راستش رو بخوای خودش دوست داشت و داره که رئیس باشه که زور بگه و بپرستنش و زن بازه و نمیدونم چند تا زنم داره خودش پیش مامانم به من خسودی میکنه اگه ننه م بهم محبت کنه زورش میاد اگه به فقیری کمک کنم زورش میاد و همه رو هم گول زد یعنی همه فکر کردن که استاد من بابامه و همه کاره اونه درصورتیکه اینطور نبود میگفتن که اگه این بچه این حرفا بزنه دیگه باباش کیه و طرفداری از اون کردن و منو هم راهی تیمارستان اصلا وبلاگ منو سال 88 فیلتر کردن که کار خودش بود چون زورش اومد!!! خعلی ظالم کرده ولی پیش من خعلی اولش مهربونه و نگاه میکنه ببینه من محافظت میشم یا نه اگه مثلا فرشته ها پیشم باشن و وبلااگ بنویسم نمینونه با هم حتی حرف بزنه ولی اگر راه بازه باشه باهام درگیر میشه و میاد رو مخم راه میره!!! ریاکاره خلاصه!!!بله تقصیر کارای من بود که رفته پلیس شده از زنانی که رو مخ من بودن بازچویی کرده و استاد بازجویی و سوال و رو مخ رفتن و عصبانی کردنه حالا دیگه بنده ی خدا اونموقع من نور داشتم و کمکش میکردم از درون ولی الان دیگه اونطور نیست وضع و من شناخته شده ام چون سیتستم رو بست روی فالمیل و فامیل ما هم جاسوسی و هرکاری بکنن و اینا و اگه مثلا من حرفی منطقی هم بزنم فقط حرف بابام رو گوش و طرفداری کنن ولی الان جدیدا حس میکنم یه زنانی همش میگن آخه ی آخه ی بدبختا دلشون رحم اومده یعنی رنگ عوض کردن کار نداریم تا جایی که بیچاره ننم رو فرستاد بیمارستان و هممون رو روانی کرد خوب منم غیرتم اجازه ی وبلاگ نویسی داد و تقصیر منم نیست اینا آشغالن یه مشا پشت آشغال که جز زور گفتچیزی بلد نیستن و از خودشون و قدرت و جایگاهشون میترسن امام زمانم کاری نمیتونسته بکنه!خلاصه چندین سال پیش قبل تیمارستان دوره ی دبیرستانم دیدن نمیتونن کنترل کنن اوضاع رو بعد بابام رو بازجو کردن که کسانی که روی مخ منن از جمله زنان رو بارجویی کنه خود بابام چون وضع خودم بد بود مجبور شدن بابامو داخل کنن تو ولی اوضاع اونم معصوم نبود و الان سد کارای منه چه گناه چه وجدان چه هرجایی خرابکاریه اینا اومدن درسش کنن نتونستن چون خدارو نداشتن و دکتر بود و زور و منم تیمارستان البته اون موقع بازجویی زنان اون موقع مشکل کشور زنان بودن که دوست ندارم باز بپرستن مارو!
خوب درمود درد صحبت کردیم که درد خدا است و هشدار میده و کلیپشم در کلیپدونم هست فارق از یه نظر از استادان و پورفساران برای این نظریه!! ولی درد پوست با درد استخوان فرق داره اینو میخواستم بگم که درد پوست شما سینگنال بدنت رو میدن ربات یا اصلا کاری میکنن که بافت یا پوستت درد بگیره و ناخودآگاه دستت باز بشه و شما داری رانندگی میکنی و تصادف میکنی لذا سوره ی ناس همینه قبل از اینکه از شر شیاطین راحت شیم باید از دست ناس راحت بود چون اسم سوره ناس هست کلا خدا میدونه دارن چه کارمیکنن اینا! یه نکته ی دیگر اینه که درد شناس باشیم حالا نمیگم درد روحی که درد روح رو روانشناسم نمیتونه درمان کنه و فورا قرص میدن که اشتباه است باید روی رفتار بیشتر کار کرد ولی درمورد در ظاهر و درد جسم که بیشتر زنان وسواس دارن و میتونه اگر درد زده به استخوان باید درد شناس بود بعضی دردها واکنش سخت داره و فحش بعضی درد ها باید اصلا باهاش بازی کرد مثلا جابه جا شد و حالتت رو عوض کرد باید با درد بازی کنی خعلی اوقات پس و به درد هم باید واکنش داد اما واکنشی ثابت شده و واقعی و راز هم هست من الان رازم اینه که هیچکس جز خدا نمیداند پس وقتی درد استخوان بگیری عمرا روانشناس و شیاطین بتونه بفهمه اونا فوقش بر پوست آسیب بزنن اگه به استخوان بخواد آسیب بزنه اولا سخته دوما جادوگر باید نزدیک باشه از راه دور نمیشه اینطوری چشم زد مگر اینکه قوی باشه و روحانی و از طرف دین و عارف باشه و اینکاره که دلیل نمیشه روی هرکسی پیاده کنند ولی وقتی استخوان هم درد گرفت باز باید دردت رو بدون وسواس بشناسی اگر شیطان زده باید بدونی چه باید کرد طبق تجربیاتت بعضی مواقع باید فکر کرد و پرسید که چی شده که اینطوریه بعضی مواقع باید جابه جا شد بستگی داره به وضع هرچی هستت اینکه من خودم قرار داد دارم که سمت راست بدنم برای عالم بالا و چپم اگر خود به خود این خود به خود مهمه نه که ریشه به درون بزنه بعد حالا بخوای فکر کنی بلکه دیگه کار گشته سمت چپ شهاب حسینی؟ اینه که مال خودشه و تو اگه مثلا پای چپت خود به خود یه دردی گرفت میتونی خداروشکر کنی که مرگم رو برسان علنا اینکارو میتونی بکنی تا همه بفهمند اینجا علنا باید نشان داد چون ما مورد توجه این و در دید و صحنه ایم که این هشدار داده ولی بعضی مواقع خطره بعضی مواقع دارن توهین میکنن بستگی داره قلب سمت راسته شهاب یا نه اگر سمت راستت درد گرفت توهین دینی است! و باید واکنشت اندازه ی غیرت یا چیز دیگگه باشه ولی اگه سینه درد گرفت و فشاری بر قلب اومد قلب سمت چپه و دروغ میگه مهم نی یا درمورد عاشقانه و بازم مهم نیست عشق مجازی شاید در شرایطی یعنی نمیخواد پی گیر باشی دخترا اینا زورشون اومده مثلا!! حالا شما میتونی از اون وضعت کوتاه بیای و مثلا میگن اگر کف پات بخواره دارن فحشت میدن یه عده! ولی درد چیز خوبی است برای سرکار گذاشتن مثلا آروم ران پات بخواره چی شده؟ روانشناس قاطی میکنه اگر الکی ران پات رو بخوارونی چون خواروندن در مورد پوسته و میشه شناسایی کرد که یه حالتی در شما ایجاد شده که داری میخوارونی پاتو یعنی روانشناس میدونه حالتو ولی درد مفصل رو نمیفهمند چون اولا گذرا هست دوما درد خود خداست پس یه نوع غفلت هست که هشدارشو میدن با درد زودگذر نه اینکه یک درس باشه و بخوای هدایت کنی امت رو با خودت و دردات! مگر اینکه درد روح رو بدانی و بتونی انواع دواهای روحی رو بدانی مثل مراجع تقلید که میدونن مشکل روح کجاست مثل روانشناسان که درس خوندن و بیماری رو میدونن!
آقا ما اومدیم بریم اون یکی خونه که دیدیم ای ووی ای پولمونااا نیست یعنی کیف پولوم تو چلوارم نیست جه کنم به هرکی شد تهمت زدیم پیدا نشد دیشب هم ننه م کارتوم داد گفت برو عابر بانک 200 تومن پول بگیر چون هر روز 20 هزار تومن پول گیرم میاد از حساب ننه م خلاصه ما هم رفتیم پول بگیریم تا اینکه کارت و رمز و مقدار و همه چیزو دادیم به دستگگوو بعد یه یارو عقبم وایساده بوده گفت کارتت وردار که مثلا خرابه دستگاه آقا ما هم حواسمون نبود ورداشتیم وقتی رفتم تو ماشین به خودم گفتم آیا وقتی کارت رو برداریم پول میده دستگاه؟؟ دیگه شک کردم با مرده درگیر شدم و اینا البته مودبانه تقصیر خودش بود چون اولش بهش گفتم اون یکی دستگاه خرابه؟؟ همش میگفت بله بله بله دوباره گفتم مگه اونیکی خرابه گفت مشکل داره بعدشم دخالت کرد و گفت کارتتو بردار منم زود ورداشتم رفتم. خلاصه دیشب بلخره نفهمیدیم پول کم شد یا نه ولی پولدار شدم از یه عابر بانک دیگه بعد حالا اومدم برم اون خوونه ی دیگه مون میبینم که کیف پولم نیس! خلاصه آقا ما هم که میدونی زود عصبانی میشیم و زود رنج به همه تهمت زدیم و بعدشم بلند بلند که خرف زدم به مامانم میگفتم اگه گذاشته بودی با یه جن دوست بشما الان بهم میگفت کجاست!!! خلاصه آقا نتونستیم بریم و داشتیم گیر میدادیم مثلا میگفتم که ما داستان هم بنویسیم یه عده هستن اصلا شغلشون اینه اصلااکینه دارن که فتنه کنند! میفمی که چه میگیم ما اینجا میشینیم مینویسیم بزرگش میکنن تمیدونم مشکوک میشن حالا قبلا زور هم داشتن یعنی قبلا خعلی وضع قضایی خفن بود! اینا داستان س قدرته داستان سر شهرته لذا الان که میبینی کاریم ندارن خعلی چون قرص روان میخورم چون اداری نیست قضیه میفهمی؟ خدارو شکر مامانم الان کیفمو پیدا کرد خوب قضیه متنفیه ما بریم ایشالا خونه ی دیگرمون خنده نداره!!عه وی ی
الان دوتا مصداق بیشتر در ذهن ندارم ولی این یه اصله عرفانی است که برای وصل شدن به بالا باید از عشق مجاز یا زن گذشت یعنی مراحل اولیه خر شدن یا آسان گرفتن است یا خودمونی شدن و راحت گرفتن اینکه چیزی از عالم بالا و عرفان نسیبمون بشه یعنی نوعی تمرین است خودش که باید با عشق به زن به خدا رسید ولی برای رسیدن به خدا باید اون عشق مجاز رو که تو را آشنا به مراحل سخت یا آسان عرفانی شده بود و بدون آن مجاز نمیشد بدان رسید رو تکفیر کنی مثلا باید عاشق زن بود گرچه عشق هوس است و بعد ارضایی دوری است و این خلاف این نیست که بی ادب و بی اخلاق نسبت به زنمون باشیم ولی موقع نماز خواندن باید به خدا بگی با حال و زبان بی زبانی که ای خدا من تو را بیشتر از آن جنونی که به خاطرش در بغل زنم مثلا رفتم دوست دارم حالا که بیشتر از زنت خدارو صادقانه دوست داری وارد مرحله ای جدید عرفانی شده ای اصلا!!! که اگر عشق مجاز نبود ممکن بود این حال خدایی کسب نمیشد گرچه لاید مجاز رو رد کرپ حتی در عالم واقعیت هم عقل میگه من به خاطر شهوت مثلا بوسیدم زنم رو و تحریک شهوت گفتم دوستت دارم حالا ممکنه شما عشقت بهتر باشه از عرف جامعه یعنی قدر زنتو بهتر از دیگران بدانی ولی این مثل اینه که شما در کامپیوتر عکس جزایر هاوایی رو ببینی و هوس کنی بری و حالا رفته ای دیگه از نزدیک دیدی بله یه چیز دیگه ایه حالشو میبریم ولی اون عکس تو را آشنا و تحریک کرد که بری واقعیت رو ببینی!ولی جزایر هاوایی که مثل عرفان نیست یعنی وقتی به جزایر رسیدی ناخودآگاه عکسه بی ارزش شده و فراموشش خواهی کرد!!!ولی برای عرفان سخته دل کندن از تعلقات دنیا