بسم الله الرحمن الرحیم
آقا ما اومدیم بریم اون یکی خونه که دیدیم ای ووی ای پولمونااا نیست یعنی کیف پولوم تو چلوارم نیست جه کنم به هرکی شد تهمت زدیم پیدا نشد دیشب هم ننه م کارتوم داد گفت برو عابر بانک 200 تومن پول بگیر چون هر روز 20 هزار تومن پول گیرم میاد از حساب ننه م خلاصه ما هم رفتیم پول بگیریم تا اینکه کارت و رمز و مقدار و همه چیزو دادیم به دستگگوو بعد یه یارو عقبم وایساده بوده گفت کارتت وردار که مثلا خرابه دستگاه آقا ما هم حواسمون نبود ورداشتیم وقتی رفتم تو ماشین به خودم گفتم آیا وقتی کارت رو برداریم پول میده دستگاه؟؟ دیگه شک کردم با مرده درگیر شدم و اینا البته مودبانه تقصیر خودش بود چون اولش بهش گفتم اون یکی دستگاه خرابه؟؟ همش میگفت بله بله بله دوباره گفتم مگه اونیکی خرابه گفت مشکل داره بعدشم دخالت کرد و گفت کارتتو بردار منم زود ورداشتم رفتم. خلاصه دیشب بلخره نفهمیدیم پول کم شد یا نه ولی پولدار شدم از یه عابر بانک دیگه بعد حالا اومدم برم اون خوونه ی دیگه مون میبینم که کیف پولم نیس! خلاصه آقا ما هم که میدونی زود عصبانی میشیم و زود رنج به همه تهمت زدیم و بعدشم بلند بلند که خرف زدم به مامانم میگفتم اگه گذاشته بودی با یه جن دوست بشما الان بهم میگفت کجاست!!! خلاصه آقا نتونستیم بریم و داشتیم گیر میدادیم مثلا میگفتم که ما داستان هم بنویسیم یه عده هستن اصلا شغلشون اینه اصلااکینه دارن که فتنه کنند! میفمی که چه میگیم ما اینجا میشینیم مینویسیم بزرگش میکنن تمیدونم مشکوک میشن حالا قبلا زور هم داشتن یعنی قبلا خعلی وضع قضایی خفن بود! اینا داستان س قدرته داستان سر شهرته لذا الان که میبینی کاریم ندارن خعلی چون قرص روان میخورم چون اداری نیست قضیه میفهمی؟ خدارو شکر مامانم الان کیفمو پیدا کرد خوب قضیه متنفیه ما بریم ایشالا خونه ی دیگرمون خنده نداره!!عه وی ی
- ۹۴/۱۰/۱۵