بسم الله الرحمن الرحیم
الان دوتا مصداق بیشتر در ذهن ندارم ولی این یه اصله عرفانی است که برای وصل شدن به بالا باید از عشق مجاز یا زن گذشت یعنی مراحل اولیه خر شدن یا آسان گرفتن است یا خودمونی شدن و راحت گرفتن اینکه چیزی از عالم بالا و عرفان نسیبمون بشه یعنی نوعی تمرین است خودش که باید با عشق به زن به خدا رسید ولی برای رسیدن به خدا باید اون عشق مجاز رو که تو را آشنا به مراحل سخت یا آسان عرفانی شده بود و بدون آن مجاز نمیشد بدان رسید رو تکفیر کنی مثلا باید عاشق زن بود گرچه عشق هوس است و بعد ارضایی دوری است و این خلاف این نیست که بی ادب و بی اخلاق نسبت به زنمون باشیم ولی موقع نماز خواندن باید به خدا بگی با حال و زبان بی زبانی که ای خدا من تو را بیشتر از آن جنونی که به خاطرش در بغل زنم مثلا رفتم دوست دارم حالا که بیشتر از زنت خدارو صادقانه دوست داری وارد مرحله ای جدید عرفانی شده ای اصلا!!! که اگر عشق مجاز نبود ممکن بود این حال خدایی کسب نمیشد گرچه لاید مجاز رو رد کرپ حتی در عالم واقعیت هم عقل میگه من به خاطر شهوت مثلا بوسیدم زنم رو و تحریک شهوت گفتم دوستت دارم حالا ممکنه شما عشقت بهتر باشه از عرف جامعه یعنی قدر زنتو بهتر از دیگران بدانی ولی این مثل اینه که شما در کامپیوتر عکس جزایر هاوایی رو ببینی و هوس کنی بری و حالا رفته ای دیگه از نزدیک دیدی بله یه چیز دیگه ایه حالشو میبریم ولی اون عکس تو را آشنا و تحریک کرد که بری واقعیت رو ببینی!ولی جزایر هاوایی که مثل عرفان نیست یعنی وقتی به جزایر رسیدی ناخودآگاه عکسه بی ارزش شده و فراموشش خواهی کرد!!!ولی برای عرفان سخته دل کندن از تعلقات دنیا
- ۹۴/۱۰/۱۵