اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

dini & qurani

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


الان داشتم قرآن میخوندم سوره های کوچیک قرآن از آخر رسیدیم به:

  1. وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ

  2. فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ

  3. وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ

  4. نَارٌ حَامِیَةٌ

حالا شما نگاه کنید توی سوره ی قارعه خدا کسانی رو که میخواد عذاب کنه چی میگه حالا گفتنش نه که تاثیری نداره ولی خوب باید خودش آدم هارو هدایت کنه که اینو هم بگیم بعد خودش که خداست رو  که نمیتونه جای بشر بزاره که بگه چه خبره میگه (و ما ادراک ما هیه ) و میشه فهمید ایتو که از یک دید نیست که ما ادراک به کار برده شده و از یک چشم نیست و چشم های مختلف چیزهای متفاوتی رو خواهند دید.

حالا آمزیکا میگه نحریم میکنما خوب میکنه میگه تجاوز میکنم به حریمتون ها خوب میکنه زورشم نمیرسه بجنگه فقط حرف میزنه حالا نگاه کن خدا چه مهربونه که راحت همه چیزشون رو  از قبل میگه بهشون که چه حالتی پیش میادا البته آیت الله فاطمی نیا درباره ی وعده و وعید هم صحبت کردند که اگه شنیده باشید میگفتند که یکی به پسرش مثلا (حالا مثالش رو الکی خودم زدم ولی نتیجه ش مهمه) قول میده براش اسباب بازی بخره بعد اگه قرداش نخرید همه مذمتش میکنن که چرا پس تخریدی؟؟ تو که قول دادی ها؟ ولی یه موقع هست میگه به پسرش حالا بزار بریم خونه برات دارم یعنی میخوام بزنمت بعد اگه نزد هیچ کس نمیاد بگه چرا نزدیش یه همچین مثالی میزدن که  خدا چقدر مهربونه! که همینطوری این مثال رو یادم انداخت شیطون که گفتم که اینم هست به قول شیطون رجیم!...و نمیدونم جاش بود که بگم این مثال رو یا نه!!!

البته درسته که ما چقدر آیه داریم که وعده ی عذاب حقه ولی نگاه کنیم قرآن جهانی و یه چیزی میگه خداها که عقل ما نمیکشه وگرنه در نظر بگیر اهل بیت از عذاب چقدر صحبت کردند با یارانشون در روایات نه همین که گوش دادی به روایات و با مایین همین که دشمن اهل بیت نیستید هواتونو داریم و نمیخواد به عذابش فکر کنی ولی باز تو دعاها و مناجاتشون میبینیم باز دوری و کمی توشه حتی از گناه صحبت می کنن که هیچ وقت نکردند و خودشون رو جای ماها میزارند


dinialosis

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


هیچ تا حالا فکر کردید که آیندگان حالا چی میخوان قضاوت کنند در این مورد؟؟ چه موردی...همین دیگه انرژی هسته ایمون دشمن الان فعاله فهمید که ما درسته که نداریم ولی خواصی داریم که این خلع را تا به حال پر کرده و الان میخوان خواص دشمن ساز بسازند و ما آیا آمادگی خودمون رو در این محوله ساختیم حالا درسته یه چرتی مثل من تو خونه هم نتونست خودش رو نگه داره ولی امید ما به امام زمان  دیده هاس و به شماهاس که یعنی دیگه زن دارید و پایبندید به خانواده و زن و بچه تا حوری آسمانی بشر خود شیطان بشری و سمعی و بصری بر سرمون نازل کنه.

آیندگان میخوان بگن چی؟ که ما ایرانیان بودیم که از اول به هر قیمتی وایسادیم سر حقمون و ملت های دیگر را اینگونه از خواب نازنینشان بیدار ساختیم که می شود در مقابل کل استکبار ایستاد آیندگان چه می گویند وقتی ما آرزو داریم همینگونه انرژیمان نفتی بماند و هیچگاه به هسته ای اصلا برخورد نداشته باشیم تا خود حضرتش بیاید و تکلیف نگاه دارد و بکشونیم جامعه رو فعلا تا اون موقع بعد شروع کنیم اصلا آیا همین را میخواهیم؟؟پس مگر نمیگویید ظهور نزدیک است... یا انرژی هسته ای تابوتی بود و بهانه ای برای شروع دوباره و انرژی گرفتن خودمان و ما خودمان خواستیم و درخواست داریم این موضوع باقی بماند و آتش فتنه سران خاموش نشود و پرونده همیشه روی میز باشد تا استکبار خودش به دست خودش خجالت بکشد و بیاید به هر هزینه ی خودش برای ما نوکری کند و بسازد برای ما پایگاههای مهم هسته ای را و برود و بگوید چه غلطی کردیما ولی اگر شما میخواهید پرونده را ببندید به هر بهانه ای بدانید که ما شهید هسته ای داده ایم و ما سرمان میخوارد برای صحبت و مذاکرات و کشاندن موضوع تا فرو پاشی کلی و چقدر رنج و عذاب کشیدیم تا سر این موضوع هسته ای ماندیم و خودباور شدیم و اونایی که از داخل چنگ میزدند باورشان شد که داریم میجنگیم هنوز و پایش ایستاده ایم و جنگ و جنگ تا فتح مکه نبی!!!!!!!!!!!!!!!همشم از برکت این رهبر و رهبری عظیم شان بود که گفتیم و شنیدیم؟؟؟

ejtcs

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


همین دیگه مثلا جوونه به زیبایی خودش می نازه همین.

میگن شیاطین علما خودشون عالم اند همین شیطوناش.

خوب حالا نگاه کنید که شیطان امام زمان دیگه باید کی باشه احتمالا خام و عالم و فریبنده عام پسند فریب یه همچی کسی که خودشم نمیدونه چه غلطی میکنه فقط سیمش به یه جایی وصله ولی عالمه ها نه که نباشه شایدتم یه چی بالاتر از عالم ولی هیچ گاه به پاش نمیرسه و همچنین هیچگاه شیطان همش که گثول نمیزنه طرف رو مثلا امام زمان رو یه کاری میکنن گروهی اینا فتنه درست میکنن به نام یه نفر یه مرتبه از طرف امام زمان یه نفر رو عزل کردن به نام امام زمان هم تمام بشه خوب اینو حلوش رو باید میگرفت! بله تو تاریخ نگاه کنید انگار قبل انقلاب ما با این حسابی که اسلام پیشرفت کرد کاری نشده بوده همش سلطانی پادشاهی زورگو بوده مردمم سرشون تو کار کسب و کشاورزی خودشون کو قیام حسینی خیلی کم بعد میگن هر کی قیام کنه زودتر از مهدی (عج) محکوم به شکسته!!! چرته زورشون نمیرسه اینارو میگن وگرنه امام خمینی بنیان گذار حکومت اسلامی ببینید چه کار کرد و ارواح هم شاید حسودیشون بشه به دوره زمونه ما که این همه فرصت پیشرفت و تکنولوژی داریم و آزادیم به قولی از یه طرف الحمدالله ولی شکرشو به جا نمی آریم وگرنه چه کار کردند عالم های بزرگ گذشته فقط یادی از امام حسین رو زنده کردند و چند تا کتاب و ... کار چندانی نکردند که این هم نیاز نبود یادش زنده بمونه خودش اتوماتیک میشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!پ

یه مشت روضه ی دروغکی هم اضافه ش کردند الان تازه رنسانس اسلام گرایی آغاز شده و ما میخوایم کار کنیم تازه اولشه حالا تازه یه عده مردم مسلمان دارن هشیار میشن که انقلاب کار کی بوده یه روحانی که قد علم کرد مثلا و خدا و امام زمان زیر دست و پاشو گرفتند و زنده نگه داشتند امت اسلامیشو امام ره رو میگم همین!

حتما باید دلی از امام زمان ویا اهل بیت شکسته بشه تا ما به هدف پلید نفسانیمون برسیم خوب نباید اینطور باشه عوام فریبی و ...

ما که انقدر ادعامون میشه اصلا قدرت طلبی مطرح نبوده که قدرت کی بیشتره امام حسین رو تماشا کن مضطر واقعی شد حالا ما نمیخواد بشه پارنی داریم از اهل بیت همین که گریه مون در بیاد چرا در نمیاد  و انقدر سنگ دل شدیم پس مضطر نیستیم و بهونه مونه و دنبال قدرت های الهیه هستیم در حالیکه به دردمونم نمیخوره امام حسین دنبال قدرت بود آیا که مثلا ذهن امثال منو هک کنه یا قدرت های دیگه؟؟چی میخواست؟یاور میخواست همین

ejt

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


ما البته گفتیم یه چیزی که حرفمون رو  پس میگیریم البته نتیجه ی مهمی داره که پس میگیریما هیچی گفته بودیم که نیاز به بسیج و یا فرد بسیج نیست نه هست درسته که گفتیم موشکی میشه اومدیم دشمن وارد شد باید دست دوستی بدیم...! حالا ببین خدا هم تو قرآن میگه بر فلج و مریض و ... جنگ لازم نیست بیاد جنگ یا زن خلاصه اینطوری هام نیست شاید همون که گفتیم حوری لخت بهشتی دشمن پرت کرد تو مملکتمون و سگ ولگرد نیاز داشتیم تا خودش متناسب با صاحب اصلیش بگیره پاچشونو حالا نه آموزشش میخواد بدین نه امتحان خلاصه اینارو هم گفتیم ولی نتیجه نگرفتم که شد اینکه ما نباید یه قدرتی همش بالای سرمون باشه تا بسیجی مثلا بسیجی باشه یا سپاهی سپاهی بلکه باید جامعه به جایی برسه که خودش خودش رو امر به معروف کنه و این درسته نمیشه مگه ما خودمون تو خانه مون در این جنگ نرم اول مراقب خودمون باشیم تا بعد ببینیم چی پیش میاد...

qq quran

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


ببین افکار شیطانی رو که ما حساب نمی بریم از کارهایی که داریم انجام می دیم یعنی حسابشو نمی کنیم بی خیال خدا هم اون دنیا حساب نمیکنه راستم میگه ها تو برزخ خیلی چیزا حساب نمیشه وگرنه همه یک شکل و زیبا بودند فکرشو هم بکنی! اما حالا خدا چی میگه خدا میگه برای اینکه فراموش کردین نه حالا حسابرسی به اعمالتون نکردین فقط همینکه روز حساب رو فراموش کردید در سوره ص.ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسو یوم الحساب

حالا چرا اینطوری شد من دارم برای خودم می نویسم اینو و خودمرو نصیحت میکنم  ای بابا شاید حالا به این تندی که من گفتم نباشه ولی بالاخره از ظاهر آیه بر میاد که اینگونه است شما برو تفسیر بخون آیه 26 اینو برای خودم گفتم که فکرم داشت شیطانی میزد که جساب کتاب خودمم نکنم که دارم چی کار میکنم بعد خدا هم حساب کتاب نمیکنه مثل افراد کور...

البته مخاطب آیه کسانیه که از راه خدا گمراه شدند و قبلش هم تو همین آیه می فرماید که منظورش به داوود که که از هوای نفس پیروی نکن که از راه خدا گمراهت میکنه.

یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ

حالا من چه میدونم داشتم قرآن میخوندم دیدم اشتباه میگم گفتم صاف باشم!

diniiat

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بعضی موقع ها ه(هست) که آدم به خودشا نه الزاما یه بچه ی کودکی یا کسی بیاد بگه خلاصه میگوید به خودش که یادت هست با فلان آدم چه کار کردی؟ حالا عن قریبه که خودتم داری دچار همون میشی!! آدم داره حدیث نفس میکنه ها ولی این هدایت الهی است و بخشششه  که اینطوری میشه یعنی تو الان در حالنی هستی که اگه مثلا توبه کنی یا یه راه دیگه ای بری یا از دلشون در بیاری مثلا فلان حرفی رو که زده بودی حالا خدا میبخشتت و توبه ات قبول میشه و یا خودت میگی ای خدا دیگه از این کارا نمیکنم و مثلا با اون حرفم دل کسی رو ناخودآگاه شکسته بودم دیگه تجربه شد که نکنم خوب این حالت که خدا به ذهنت انداخته است خیلی حالت خوبیه چرا؟ چون فرق داره که خدا مثلا کسی رو ضربه مغزی کنه به خاطر کارش و تصادف کنه و بمیره در دم این با اون فرق داره انگار یه راهی رو خدا هنوز باز گذاشته است براش که بیا و دیگه نکن اینکارو ما هم هواتو داریم..همین دیگه نمی دونم داشتم به چی فکر می کردم که این به ذهنم رسید آهان همسایه مون..حالا خدا کنه عیبم هم بفهمم و در مرحله بعد جبران کنم نکنه کسی گرفتار کارای من شده و درگیر و میخواد اینم برای من پیش بیاد در آینده که این به دلم خورد حالا که کاری از دست من بر نمیاد و منم یقین ندارم که هم چی شده هم چی کار خدا به خیر بگدرونه شاید وقتشو تلف کردم ولی چه باید می کردم که نکردم؟؟؟اتفاقا این وقت تلف کردن دوستان برام زیاد پیش اومده ولی خوب اونا مهربونن و درکم میکنن و ناراحتش نیستند بالاخره من چه کنم چه برنامه ای بریزم تو فکرش باشم یا نه

quraniii

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


امشب که نه دیشب قبل از مجلس رفتنم خواب روم فشار می آورد و مند مجبور که نه ولی قرآن خوندم که جالب بود یه قسمتاییش حالا بماند مثلا سوره ی صاد رو داشتم میخوندم به یک آیه رسییدم یعنی چند آیه که تفسیر نمی کنم به رای مخصوصا ولی شما نگاه کنید

  1. قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ

  2. إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ

  3. قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ

  4. لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ


قال فالحق و والحق اقول یعنی خدا قبول کرده حرف حق ابلیس رو که به جز عبادت کننده های مخلص همه رو گول میزنه یعنی بله اینم حق میگفته!!!!!!!!!!

بعدخداا میگه منم حق میگم که از جهنم تو و پیروانت رو پر خواهم کرد

خوب من خییلی کارهای بدنر از شیطان کردم مثلا عجب و ریا که نرم جهنم کلا همه از راه جنهم وارد میشنوند دوما از اونور خیالم راحتت شد که جهنم رو خواهد دید ابلیس خلاصه نمیخوام تفسیر به رای کنم اما در المیزان هم اومده که میتونید خودتوم مراجعه کنید برای اطلاع بیشتر اصلا خود من گدشته از سجده ی خدا نه آدم ها که نکردم و نمازم قضا شد و دوباره اگه تونستم نمازم رو قضاشو خوندم به هر بهونه ای!!!!!!!!!!!!!!!!و امید وارم خدا قبولش کنه و از تقصیراتم بگدره چه برسه گناه کردم نافرمانی هم نکردم هابلکه سهو یا عمدا نمازمو به دیر وقت موکول کردم و نخوندم تا وقتش گذشته ولی هنوز امید دارم به خدا..

ejtemaع

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر


من خودمم دفعه ی قبلی که تنها شدم تو خونه تو شبهه گیر کردم .

در خارج اغلب که اینکارارو میکنن به خاطر دوربین که دیده میشن عقل نصفه و کاری دارند گرچه کارشون زشته زشته مخصوصا ما ببینیم و ستایش نمی کنیم اصلا کارشون رو ولی بالاخره همین خشکی مقدسا تو رختخواب شب بدترشو میکنن و فحش میدن به هم در صورتیکه گفتن مست نشوید و باید عقلی داشته باشیم و به هوش باشید در حالیکه اگه بهوش هم نباشید در حالت سکس به حالی و حولی خواهید رسید بالاخره ولی مضراتش بیشتره اینم بدبختگی همیشه جامعه ی ما بوده که اینا فرزندان باشعورتری دارند نسبت به ما گرچه دارند اشتباه میرند به پیش!!!!!!!!!!!!!!!همین یا شاید مسخ شدیم و خبر نداره طرف مرتیکه...

TIMTIM & EJTI & SHAKHSIKOLAT

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


در حین سکوت چیزایی به دهنم رسید هنوز در جیبم یه خورده پوست

پسته هست و لیکن ذهنیاتم رو از قبل موضوعش رو نوشته ام تا الان توضیح بدهم و شاید شما که همیشه از من جلوتر بوده اید بدونید و کنجکاو بودیدا ولی باور کن ارزش این چرندیات رو نداره...

فیلم السون و والسون که بود که دو تا آقا پسر بودند من همیشه به خودم میگفتم که این دوپرنده به منزله فرشته هستند و نمی فهمیدم هم که چه کار می کنند و کوچیک بودم انگار کاری نمیکردند...حالا یه دون دون هم بود که میگفت پسته رو با دندونات بیا و بشکن و همیشه انگار در حال اعفال طرف باشه و به منزله ی شیطان یا فرد جاهلی بود که قصد اغفال داشت و لیکن کارش برای از کار گذشته ها بود شاید که میگفت حالا که دندونات خرابه بگیر بشکن و بخور هر چی دلت میخواد حتی پسته رو با دندون! یا بادوم رو! همین دیگه بی کار نشسته بودم یه دونه پوست پسته کردم در دهان و شکستم و  خوردم انقدر تیکه تیکه کردم در حدود یک ساعت و با بزاق قاطی کردم یه چیز هضم شدنی دراومد که شد بحوریم برای امراض جدید!!!!!!!!!!!!!!!!! چون میدونید امراض جدید خدا نعمت هاشو زیاد کرده و داده در ضمن یکی بود داشت تلوزیون نگاه میکردیم میگفت من دور ریختنی و آشغال ندارم هندونه رو هم با پوسش میخورم که تعجب کردم!!

البته اگه خیالاتی نشده باشم که واقعا ریز ریزکردن مخصوصا با بزاق و دندون عامل کشنده ی بیماری جدید هست یا نه البته زمانیکه که از پودر استخوان استفاده می کنند و ژله می سازند میدن دست بچه ی مردم..

در مورد چیزای دیگه هم فکر کردم مثلا ریشم رو طبق آمار نتراشم ببینم خودش میریزه یا دست نزنم ببینم شیطان  پیداش میشه فقط دعا کنید کسی نیاد من قرصم رو نخوردم که بگم من روانی نیستم و زن رو میتونم بگیرم با خیال راحت شاید...دعا کنید که مثل دفعه ی اول حالا که قفل دارم و مثل اون دفعه قفله گم نشده نابود نشم و مثل دفعه ی اول که رفتم اونجا با زور و پلیس نیان دفعه ی آخر هم یه مامور شخصی اومد و بردم به اون تیمارستان ولی خوب خلاصه اومد تو تیمارستان گفت منو میشناسی گفتم همونی که که دستم روبست زبونش رو گاز گرفت که یعنی هیچی نشده و شتر دیدی ندیدی و منم همین کاروکردم..

بعد فکریات دیگه داشتم اینجا نوشته وقتی که اعتماد به من علی نبود که تو دیگه کی هستی که داری اینکارارو میکنی و نظام برای من شخصیتی تعریف نکرده بود فقط نکشینش همین.. اون موقع من چه باید می کردم؟؟ برای نجات خود و آینده...

اینجا  نوشتم که من دیشت تا حالا بلند با خودم صحبت نکردم و چون میدیدم که بله از بیرون فکرم رو میخونند و بلند هست نمازم رو زنونه و یواش خوندم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نمی دونم چی شد که در مورد زمین کشاورزی هم صحبت شد که باید شیب دار باشه که از بالا آب سر بخوره البته در روش غیر قطره ای ها...

ًقرآنی

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


میگه خدا همه چیز رو گذاشته و ما رو ول کرده دست خدا یعنی خودش و رفته و دیگه قدرتی نداره!!!

الان شما نگاه کن این هواپیمایه رو که دزدیدیمش اگر شب میومد و روز کلی باهم فرق داشت اوضاعش و قدرتش و مانورش و گرفتنش حتی.

در صورتیکه ابر قدرتند ها ولی رو شب و روز حساب باز میکنند الان داشتم قرآن میخوندم پشت سرهم ها بعد رسیدم به این آیه که یه تفسیرش همین بود که عرض شد:

سوره زمر آیه ی 5

...و یکور الیل علی النهار و یکور النهار علی الیل...

این قدرت خداست که میخواد بگه تا ابر قدرتاشم روش حساب باز میکنن اینا رو گفتم که نه؟؟حالا دید نداریم بزار صبح بشه یا دید شب بهتره دشمن نمیبینتمون!!!


تیم & شخص ثالث

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


داشتم به خودم یعنی جوونیام نگاه می کردم من باید دائم الخمر که چه عرض شود همین دائم الخمار باشم و سر حال نباشم و چشمام باید همیشه یه خورده روی هم باشه چه میدونم دکترا تشخیص دادند و مامانم هم برام قرص و دارو میاره تقصیر خودمه بله درست میفرمایید و یه کمی هم حسادت شیاطین و شمایا!خلاصه پام هم باید 24 ساعته از شبانه روز چند ساعتیش بلرزه و تکون بدم چه میدونستم اینجوری میشه یعنی پرونده ی اشخاص روبروم نبوده ما باید خام به بار بیاییم!!!یا هیچکی نشونمون ندن شاید بگی فیلم ولی خدا وکیلی فیلم بچه ی 22 ساله ی اندازه ی من خمار که یه چند سالی هست نشون میده...شاید به مواد افیونی حتما دچارمون کردند...

آخه داشتم تو وبکم خودم رو نگاه میکردم و فیلم چند ماه گذشته قبل از تیمارستان که قرص خوردن رو ترک کردم داشتم باهاش مقایسه میکردم حالا هم اگه بدنم واکنش نشون نده خدایی نکرده و خمار نباشم و قوی بشم دوباله میرن قرص رو قوی تر از اولش میکنن و پدرم بدتر درمیاد!!!چه میدونم چه گویی خوردیم اینطوری شده بعدم میگن چرا عاشق نیستی سرکار نیستی یعنی سرحال همین امروز داشتم تصمیم میگرفتم دیگه درس رو ادامه ندم بعد دیپلم زورکیم!یعنی الیکیم گفتم زورکی که خوشش بیاد..

میدونی که برای چی سرم این اومد ما جوانیم دلرباییم این شیاطین میدیدند زورشون میگرفت وگرنه الان با سرعت 90 متر بر ثانیه شاید پلک میزدم و چشمم رو دور حول محور عولا میگردوندم یعنی یه بار جلوی نت اینکارو کردم و خودنمایی که نبود چند سال پیش زورشون اومد که از دست در رفته ام حالام موندم چه کنم برم قرآن بخونم گور باباشون؟ یا الان بشینم مطالب خودم رو بخونم...هرچی هم تو علی لر بلاگ یا بلاگ لر گفتم بیاین با هم آدم بشیم حالا بماند خوشکل بعد قبول نمیکنن اینا و ... بماند. بعد میگم بابا جان عزیز من اگه قرص نمیخورم برای اینه که پارتی روحی روانی دارم مگه میشه حضرت ام البنین من در مورد حضرت اباالفضل نوشتم یعنی باهم کار کردیم من سگ روسیاهش و یا در حالت خوب نوکرش بعد نسخه ی روحی که کار اینا هست رو برام نپیچه و خلاصه نجاتم نده حالا توسط دعای مادربزرگ مثلا همین بسم نیست میگه نه باید قرص بخوری یا نهایتا آمپول و همین شد که فرستادنم تیمارستان یعنی یه دلیل اصلیش همین قرص نخوردنم بود البته تو اون خانه مادربزرگم که قرص میداد اغلب میخوردم اما قرص بخورم تا از کار بیافته و حالم بد باشه وگرنه خودشون میدونن اگه ما حال داشته باشیم و خمار نباشیم چه بلایی سرشون میاد فکر جونشون در خطره یا آبرو ما که همه چیز بهتون دادیم بابا..حالا دارید با دست خودمون میگیرید؟ این لر بلاگ یا بلاگ لر بود جلو نیومد منم دیگه اونجا آپ نکردم باهامون کنار نمیان بعضی ها میگم باشه میخوای سر حال باشیم با هم میخوایم آدم باشیم با هم دعا اصلا کنیم برای هم خوب بشیم تا دارو نخوریم دکتره یعنی پرستاره تو تیمارستان دومین بار میگفت یواشکی که قرص نمیخوری؟ اینو بای تا 40 50 سالگی هم بخوری دیگه امید به بعدش نداشت..

من که گفته بودم پررویم و چهره های متفاوتی دارم..ولی همیشه از بابت امام و نوکری حضرت اباالفضل هم نکردماولی که همش بخوام ربطش بدم به بالاتر ولی دلشاد بودم شما دلشاد باشی و غمی نداشتم چون اصلا ظرفیتشو ندارم و حالام نمیدونم چرا شما اقدر به خودتون فشار میارید که من غمزده و عصبانی باشم تا شاد و قبراق

من سیستمم اتوماتیکه میدونم جایی که دعا نمیکنن درست کار نمیکنم و خدمات عرضه نمیدارم بی حوصله می نویسم که کاری کرده باشم ولی دعام نکنید چیزی هم گیر خودتون نمیاد از رحمت و منم دعاتون نمیکنم خرج داره اینجا دعا کنم چون تا من دعا کنم اول شیاطین که پارتی دارند میان البته میدونم دعا معنیشو نمیدونی بلخره بحل گره هاست که شما خودت هم خبر نداری وگرنه نمیگفتی به دردم نمیخوره!!

ولی حالا که درست می نگرم میبینم همه جا حسودی همینطوریه حسودا خودشون رو بعضی هاشون میکنن زیر چادر میشن برای خراب شدن ما دکرمیگن!! مومن هوای مومن رو دیگه نداره و منزویشون کردندهمه جا مخصوصا تو شهر ما اصلا همرو نمیشناسند برو بابا تو هم ها.

دینیکولات

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

سخنرانی حاج آقا فاطمی نیا:

http://www.4shared.com/audio/LR48B5Rh/_15_.html


در مورد:

+حضور آیت الله یزدی در جلسه

+کف زدن و صوت زدن در مجالس

+حکومت برزخی برخی افراد(بدون توپ و تانکها)

+تمام کارهای ما زیر ذره بین اهل بیت است و اشراف دارند بر این کارها

+زیر ذره بین باشیم و مراقب اعمال خود نباشند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

+اختلاف بین شام و مصر در قبر شریف حضرت زینب(س) که شامش درسته؟

+که یقین هرکس برای خودش حجته

+ماجرای پسر میرزای بزرگ شیرازی که گفته در مورد قبر حضرت زهرا؟ نه. زینب (س)که در شام است!

+و یقین ایشان یعنی آیت الله فاطمی نیا که در شام است حرم ایشان و زیر ذره بین بودن ما

+آیه ی که بیانگر اینه که اعمال ما زیر ذره بین بودن ما

+بهشت و تقریب ذهن که ما نمی دونیم و نشنیده ایم و به گوشمون هم خطور نکرده

+مثلا یه سیب بخوره یه موسیقی خوب هم براش پخش میشه و موسیقی اونجا فرق داره و شراب اونجا آدم رو پاک میکنه مثلا شاخه های بهشت میشکنه و بهترین موسیقی پخش میشه و هر چی نفس ها بخوان هست و بهشت زنده است ما نمیدونیم چیه

+حضرت می فرماید:هر چیزی بیانش از عیانش بزرگتره (مثلا توصیف باغ که اونطوری نیست) فقط یه چیزی هست که عیانش از بیانش بزرگتره که اونم بهشته.

+زینت دستگاه خدا که حضرت حسین و حسن علیهم السلام برای بهشت

+دعای پیغمبر رحمت هیچگاه رد نمیشه و...

+مثلا مژده ی پیامبر در دعا:پیامبر(ص):خدایا من حسین و حسن رو دوست می دارم و تو هم او را دوست داشته باش هرکسی را که امام حسین و حسن را دوست داشته باشد .

+عاقبت دوستان حضرت مجتبی(ع) به خیره اگه یه قدری مراقب باشیم

+مگر خودمون خودمون را ضایع کنیم وبی تقوا بازی دربیاریم

+امام حسن(ع):ان احسن الحسن الخلق الحسن و اگر اخلاق درست نباشه دوروبر آدم خالی میشه و...

+مظلومیت ائمه در این است که با چه کسانی طرفند حتی اگر دشمن هم نداشتند روی زمین این ها زجر میکشیدند

+:دلیل بیارید که چرا پیغمبر روی زمین مانده بود اگر دشمن هم نداشته باشند

+یه قطره از پلیدی های معاویه که پسر مغیره میگه پدرم با معاویه شب نشینی داشتند (همین دیگه باید درس گرفت و الهام از همین) رفتم پرسیدم از (با مدرک الاخبار الموقدیات (نفهمیدم گوش کنید)) پدرم که چرا ناراحتی گفت امشب از نزد کافرترین مردم دارم میام یعنی معاویه و نمی دانستم که چه شده مگه گفت:نام مبارک پیامبر به میان آمد معاویه ناسزا گفت به ایشان.گفتم معاویه چطور به پیغمبر با اون عظمت اینطور حرف میزنی گفت معاویه که تو خیلی ساده ای خیال کردی با امام حسن طرفم؟با علی بن ابی طالب طرفم به خدا قسم میخوام نام پیغمبر دفن بشه.گفتم بیا دست بردار گفت والله که میخوام ای بی مادر نام پیغمبر دفن بشه!!!!!!!!!!!!

+دیگه حالا دو دستگی شده و خیلی ها روشن شدند درمورد معاویه پلید!و نگند دیکه معاویه رضی الله است.

+شیعه باید بداند که هر امامی در زمان خودش پاسداری از دین کرده است.

+در هیچ سرزمین نمیشه این همه مردم مثل ایران جمع کرد در دین!!

+در عصر یزید میگن که تمام دین در خطر بود که با قیام حضرت حسین(ع) احیا شد.

+و غیره ها

ej & tim

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


الان دیگه تموم شد ولی قبل اینکه فیلم تا ثریا تموم بشه داشتم نگاه میکردم که این زنه ثریا خانوم داشت چادرشو جلوی دهان مبارک گذاشته بود و  حرف میزد بعد من یاد خودم تو همون خانه خالیمون افتادم که فیلم هم بازی میکردم و اینا دیگه مهم نیست و از دست رفته است چون عالم بالا دیده حالا نمیدونم جن یا شما باخبر باشی خونه که خالی بود!!!

خلاصه چادر سر میکردم می انداختم روی دوشم و نه سر و صورت حرف که میزدم صدای ابلیس بیرون میومد من انداختم روی سرم به خاطر فیلم بازی ها بعد ادای مادر شهید ع در میوردم و صدام میشد پیرزن یعنی نقاشی میشدم به هر سبکی یه مرتبه میرفتم تو اتاق زیر چادر قلدر میشدم و یه نقش دیگه ی بود با چادره هم یه بلایی سرش اوردم که از گفتنش بگدریم که چه شد بی ادبی بود ولی توی تصورم تو حمام دیدم زنی رو که چادر داشت یه کمی هم روسری صورمعه ایش معلوم بود میخواستم ادای ایشون رو درآورم که تصور کردم میرفتم جلوی آینه و خودم رو عوض میکردم وقتی هم که بازیم تموم میشد چادر رو می انداختم و پهن میکردم رو زمین میدیدم که جلب توجه به چادرس نه من و انگار دارند نگاهش میکنن والا روح که دیگه چادر مقنعه فکر نکنم داشته باشه که ببینیم تو خیال چرا؟ من چه میدونم!!!خلاصه همین رو میخواستم بگم که تجربه کسب کردم که چادر رو جلوی دهان بزاریم و حرف بزنیم صدامون و در نتیجه نقشمون تغییر میکنه و اینا رو همونجام گفتم و از آب گذشته ست ها وگرنه هیچی و خلاصه بعضی زنا میکنن تو دهنشون چادر و حرف میزنن که چندش آوره برای مردا که نگاشون میکنن اینا اسراره بود که جلوی دهان بزاری و حرف برنی ها. و خلاصه تو فیلم قهوه ی تلخ هم بود که دستمال داشتند تو دست که یه مزایایش دوری چشم بد و چندش شدن طرف لامصب هست که باهاش بازی می کردند هنگام گفتگو اینم مثل اون سرشه بوای آمریکایی هم نگاه میکرد تو یاهو نشون میداد وقتی مسنجر رو باز کردم که فوکوله چیه پاپیون زده بودند و اوضاع الی بود قبل از جنبش 99%..


دینیاتک

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

خدایا دهنم گل بگیره که اقدر مکشوف

حالا یه چی گفتیم که فکرا دیدها به یه نقطه بعد باید عوضش کرد با ذکر خوب امام حسین هم میگفتم چرا این  امام حسین انقدر قرآن میخواند چرا صحبت نمی کرد با فرزندانش میدونی چی شد؟ همین چقدر غیرت الله بود ولی باز سنگ میزدند لبشو بعد شهادت هم دهان ها دندان ها شکسته که چرا قرآن میخواند و میدونستند 100% که دیگه حق داره میگه دیگه معجزه است ولی بازم کوتاه نمی یومدند عده ای اصلا برای قدرت نمایی اومدن در ظلم عده ای برای آزمایش و امتحان جمع شدند خدا لعنتشون کنه همشون رو با خدا هم جنگیدن...

حالا فهمیدی برای چی سر مبارک امام حسین رو طفل سه ساله میخواست؟؟چون بیاد نزدیک قرآن بخونه برای اینم بود. برای این که داشتند عمه ی سادات رو و دختران حرم رو امام رو بد نگاه میکردند و نگاه داری می کردند  و اذیت می کردند تو خرابه ی شام و فهمیده بودند و آزمایش کرده بودند که سر مبارک باید فاصله داشته باشه براشون از توی راه میدونستند...اینا یه همچین کسان ملعونی بودندها

اشخاض

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


حالا که اینحووو رسیدیم بابا اقدر روی من حساب باز نکنیدا مثل قدیما. من الان روی نقطه پرگار؟پرتگاهم الان راحت میتونم گمراهتون بکنم بریم حهنم با هم هم من هنوز همون علی یه ام حواست جمع باشه نه گول منو بخور نه کسی عقل هست منطق اگه قبول کرد که کرد ما سعی داریم عقلانی صحبت کنیم در چرندیات من حساب باز نکن همین

دیان

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

"ذکر و فکر

ذکر آرد فکر را در اهتزاز                              ذکر را خورشید این افسرده ساز

این قدر گفتیم باقی فکر کن                        فکر اگر جامد بود رو ذکر کن

                                                                                               مولوی در مثنوی"

خوب رسیدیم اینجا در کتاب تحفه ها

این همه قرآن میگه لا یعقلون حالا ما به خودمون فشار بیاریم یا بریزند تو کاسه مون چیزی؟؟ این یه حقیقته که اگه دلت پاک باشه میریزند مثلا آخوندها که نه عقب مونده ها آیا فکر میکنند؟؟ ولی یک حرفایی میزنند آدم شاخ در میاره خلاصه کار نداریم حالا به اون ها به این لایعقلون کار داریم که یعنی چی بالخره در قرآن بله گفته است که فکر باعث حرکت نه یعنی ذکر باعث حرکت فکر می شود والا فکرم میشه مگه چی داشتم میگفتم اشتباهی؟؟ خلاصه مصرع دوم هم که نفهمیدم ولی الان که داشتم می نوشتم میگه که ذکر خورشید است فکر رو کاری کن افسرده  بشه!!! مثلا بعضی ها ها فکرشون دیگه کار نمیکنه و به یه عالم خلصه ای میرند و زیر لب یه چیزی میگن مخصوصا عرفا رو منظورمه که دست خودشون نیست میخوان سکته کنند شاید چه میدونیم حالشون رو!!

بعد تو مصرع بعدی هم میگه اقدر گفتیم به سرای باقی فکر کن تو قرآن هم همین رو میگه دیگه میگه فکر بکن یه عمری نه تا ابد میخوای یه جایی زندگی کنی کجا رو دوست داری حالا؟ جهنم؟ بهشت؟ مثلا.بعد میگه اگه فکرتم از بین رفت ککه دیگه مثلا تو کاسه ات هم چیزی نمیریزند نه انشالله برو ذکر بگو یعنی مثلا یه خلی مثل من اگر قدرت فکر کردن رو ازت گرفت که دیگه فکر نمی کنی و تایید میکنی مثلا بروبابا داری چه کار میکنی برو چند تا ذکر بگو وولمون کن بابا ها! اینم از جنبه ی خودم جنبه های دیگه هم هست آدمی که گناه کنه نعوذ بالله ممکنه به جایی برسه که فکرش جامد بشه باید استفعار کنه یا در عرفان هم من خبر ندارم دیگه نمیکشه طرف نمی دونه چه کارکنه فکرش رو باید عوض کنه روی اون نقطه چه کنه ؟ ذکر خدا بگه قرآن بخونه که اینا با تجربه به دست میاد..

shakhskolat

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


ماجرا از اون جایی شروع شد که گرفتم خوابیدم بعد که بیدار شدم دیدم همه ی نقشه هام برای جلب توجه نابود شده حالا مهمون ها هم هستند نکنه خواب اصحاب کهف کردم ولی مزه ی غذا یادمه نمیدونم چی شده انگار هیچی نشده ولی چه کارم کردند که باید از نو شروع کنم...انگار هیچی نشده و کاری نکردم!!!

خلاصه بابا بزرگ عزیز تر از ما رو فیلمشو گرفتم همین امشب:

 http://www.aparat.com/v/330e1029061501db08c7bf7e9b37a9a284189

http://www.aparat.com/v/564d67267b9b4410e6bfe47032a20d4584096

بعدش بابام گفت تو خوشت میاد ازت فیلم بگیرن منم گفتم از خدامه :

 http://www.aparat.com/v/376a7ebd03d433f52ee6ea1c0a0e44a284102

بعدش با دایی رضام رفتیم بازی کردن:

 http://www.aparat.com/v/f4b0977dc32cdd41675c985c8305d5b984106

http://www.aparat.com/v/4db6b4f93bb90fabd643a3e0b7c2590184108

بابا بزرگم اصلا پاش که داغون از درخت نخل افتاده بود کوچیک هم که بوده هم ناشنوا شده هم پاش از همون موقع درد میکرده دیگه بدتر شده و چشمش هم که چند سال پیش عمل کرد و همشم با موتور تصادف میکنه چون میره از خانه بیرون و دستش شکسته شد دفعه ی آخر چند هفته پیش:اسمشون هم محمد خسین مصلی نژاد هست بعد مادرم میگفت محله ی مصلی مال اونه شوخی میکرد ها ولی چون تو مرکز اونجاست بعد امروز که رفتیم بیرون مهمانی برای برگشت میگفت یا اسم بچه هاتو رو بزارید (به من و دایی میگفت) محمد حسین یا به قول دایی امیر حسین یا میر حسین یا میزا حسین!

بعد یادمه تو وبلاگ pqrstu هم نوشتم اینو که من و بابا بزرگم با ایشون رفتیم بالای درخت نخل البته کوچیک بودا بعد بهم گفت من اشعار حافظ رو همشو میدونم یعنی میفهمم حالا حرف چندین سال پیشه که میتونست خوب راه بره ولی من هنوزه که هنوز نمی فهمم حافظ رو و اگر میفهمیدم هم سرشو باز میکردم اینجا پس حقه ولی نه لیافتم میخواد و سن و سال جوانی

برای همینه که گفتیم که به زندگی جوانان وارد میشید اشتباهه برین هوای اینا رو داشته باشین تا یه خولی مثل من رو بپایید

timtim

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


خلاصه توی حمام اون خانه که تنها بودم همش که حرف نمی زدم یه بار تو وبلاگی نوشتم که به من نگاه نکنید حالا یه گویی خوردیم متناسب با حالمون وسیاست یا نوشتم که به نگاه درون من که از چشمم میاد توجه کنید یعنی من ننوشتم فضولات همیشه دنبال همچین چیزی بودند که من بالاخره چی میبنم و روح میبینم و چشم برزخیم باز هست یا نه و منتقلش کنند به تلوزیون یا دستگاهی شبیه همین خلاصه مو تو اون خونه دین دنیوی داشتم ولی دستگاه دید ملکوتیه اغلب زنانه ی مجتهده رو نشان میداد کار شیاطین!!یا آلهه زیر نظر ائمه...

خلاصه باید ترجمه میکردم تکرار میکردم باید میگفتم اینه هرچیزی هم که میگفتم میگفتن که دارند همه همیتو میگن و خلاصه اوضاع الی شده بود که بعد مجبور شدم بگم که خودمم یه آیینه ای بود تو حمام نشستم با خودم صحبت ککردن مثلا با خودما برای شما بود برای خدا بود که دست از سرم بردارید یا ندارید که همین هم فتنه است بگم وردارید فردا با یه شکل و هیبت دشمنانه تر و بدتری همدیگر رو دیدار خواهیم نمود خلاصه روح های مختلفی رو احضار کردیم با آینه بابا روح که اجضار میکنی به چشم خودت تو آینه نگاه  نکن درونت کسانی هستند یا نگاه کن من فتنه ایجاد نمی کنم من برای اینکه اثبات کنم خودم هستم ومرض گرفته بودم که میخواستم خودنمایی کنم که کارمنه خودم رو نگاه  میکردم تو آینه و زل میزدم یا ابروم رو یا جاهای دیگه و خلاصه آقای فاطمی نیا قبلانا شنیدم که کسی بوده روح طرف رو احضار میکرده تو آینه به صورت نورانی نگو که طرف داشته خودش رو میدیده و چشم آقا باز بوده کنارش ایستاده بوده و روح میدیده که تناسخ رخ داده در این جیوان یا یه همچین چیزایی بوده وگرنه روح احضار کردن مگه سخنه یا علمی میخواد!منم نمی دونم...تو فکر بکن به ابو عمره یه چیزی شاید اگه سیمت وصل باشه و خودتم تلاش فکری کنی یادت بیاد اصلا پاکستانیه ثواب قرآن هر آیه ای رو حفظ کردنش رو میداده به شهدای انقلاب ما حفظش میشده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ghoraniat

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


مجتمع ساختمان (اجتماعی)

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


حالا که موضوع سرگرمی شد بد نیست بگیم که اگه یه روزم دیدیم یه مجتمغی تو شهرمون ساخته شده مدرن یقین میکنم که ار مردم میخوان پول بکنن و کار دولت و رئیس جمهور نیست مثلا همین بزرگترین مجتمع تفریحی استخری هست چیه که ساختن همش برای پول گرفتنه و هرجا هم پول گرفتنه باید به سیستمش بسازیم نه اون با ما درسته ایراد میگیریم ولی پشت پرده هایی داره که آدم راحت نیست مثل اینه که بری توی یه رستوران مدرن باید مثل بقیه مدرن باشی تا بری مثلا کبابی سنتی کازرون (تو شهر  ماها) بعد این یه معنی دیگه داره باید مردم احساس آرامش و راختی هم بکنن در این چور چیزا همین همشم میدونیدا ولی صبتشو نمیکنید...اصلا آدم میره همچین جاهایی یه آرامشی هم میگره برمیگرده که خبری از چیزی نیست که بخواد بگیره و زشت باشه مثلا و هرچی دیگه که وسواس دارند مخصوصا خانما که وسواسشون به حق هم هست میخوان پیش همسرشون باشن و دل به اون بدن تا کلاس طرف