اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

negar

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ضمن عرض سلام به خواننده ی عزیز که خودش رو نشون داد!!!و آرزوی حالی بهتره

از آن جا که دیگه برام مهم نیست جواب دادن نظر و دیگه چشم نمی اندازم دنبالش بگردم ولی سوال رو باید جواب بدم در حالیکه همینو هم زیاد دوست ندارم دیگه در حال حاظر حالا شما بگو غرور ولی نظر دادند دیگه باید گفت:

اول من الان که در مورد امام حسین (ع) صحبت کردم نه دیونه بودم نه چیزی که گفتند که محرک کار شیطان بوده که استفاده  کنه این تجربه و حرف چندین سال گذشته بوده که شاید بر اثر گناه بوده ولی توبه و روضه گوش دادم و راه باز شده راهی که بسته بوده وگرنه الان دیگه در مورد امام حسین صحبت نمیگیم نمیشد تحقیق نمیگیم نمیشد و عظمتش رو ولی خوب مسال سیاسی و دیگر زیاده این یکی از چیزایی که جناب کیو میگن و تمام...در مورد این جمله شون (غرق شدن در مسائل دینی و مسائل بزرگی مانند امام زمان و امام حسین (ع) بزرگترین محرک آشفتگی فکری در این حالت میشود .)

در مورد بعدش اینکه که جناب کیو میگن نابغه ای آره منم یه روز همین فکر رو داشتم ولی گناه نذاشت.

بعدی (یه سوال این وبلاگ جدیدت که تو 2 3 روز 20 30 تا پست داره تاریخ حدودیه و واقعی پستهاش ماله کی هست یعنی این پستها رو تو وبلاگ قبلیت کی نوشتی و تویه این وبلاگ جدیدت از کجا به بعد جدید هست و آیا خودت نویسنده این پستها هستی یا از جایی کپی پیست میکنی)

البته من نمی دونم کدوم وبلاگ رو شما دوست عزیز میگی ولی تاریخش زیرش باید در وبلاگ جیگرار که حالم بدتر از الان ها هست و میبینم چرت زیاد گفته امو الحمدلله این وبلاگه بهتره یه وبلاگی داشتم خلاصه اسمش پرروی بود اونو یه نسخه ی پشتیبان گرفتم ازش که بدونیم که چه شده بوده همین و در مورد کپی پیست کردن در کار نیست از درونم از افکار یا چیز دیگری است درون پیچیده است حیوان نه ها و اینکه باید تاریخش رو خوند تا فهمید که مال کی هست و زیرش باید نوشته باشه دروغ که نیست...

بعدی اینکه (ترتیب فعل و فاعل و مفعول سبک نگارشت هست یا ایراد از طراحی بلاگت هست ؟) من نمی دونم دیگه درس نمیخونم که کار به فعل و فاعل  و نهاد اینا برام مهم نیست رسوندن مطلب برام مهم تره چیزی که تلاش می نمودند در گذشته که چه نوع نگراشی داره طرف و از نظر مخزنی از نظر نگراش همه چیز بررسی میشد و الان دیگه نمیشه اینم به پست قبلیم افزوده البته شناسایی شده ایم.وگرنه متخصص بیکار که نه کارشناس خبره مثلا برای پیدا کردن قاتل ها کارشناس جاسوسی الان شما نگاه کن دوست عزیز یه نوشته ی روسی یعنی خطش روسیه ای باشه من تو این وبلاگ می نویسم شما دیگه برات اهمیت نداره جنگ فرق کرده دیگه و فساد زیاده و دیگه مسولین جاسوسی و ارتشی و مرتشی و حتی کارشناسایی که روی افکار منند دیگه کار ندارند منم شناسایی شدم پس برام این سبک فرق نمیکنه و باری بر روی دوشم نیست که چه طوری توی مخ بکنم.ولی شما به خط روسی چار کلمه بنویس ممکنه از روس بیان دنبالت چون شناسایی نشدی و این هم خوبه هم خطر حرکت غیر موضعانه.حالا گذشتیم از روسی نوشتن و جلب توجه هم شاید نباشه یه مرض ولی میشه فونت ویندوز رو تغییر داد.و...

kolah

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان داشتم دنبال یه کارتونی میگشتم به کارتون که نه عروسک بازی بود الستون و ولستون برای دانلود که پیدا نکردم اما میدونی کارتون های زیادی بود که الان دیگه ساخته نمیشه در چندین سال گذشته الان انیمشن های دیگری ساخته میشه که نمی تونم بگم کدومش سختره میخوام  در مورد سختی صحبت کنم که دیگه الانه کارها روز به روز ماشینی تر و آسونتر میشه و بشر را از تمرین و سختی آقا یه آمپولی بسازیم که دیگه ورزش نکنه همین که نشون بده ما ورزشکاریم آقا دیگه نمیخواد که زور داشت اصلا یعنی قدرت و تلاش روز افزون یادمه بابام میگفت تو حتی سر و صدا ها درس میخونده حالا یادم نمیاد ولی دیگه بچه ها یاد گرفتن تلاش نکنند و یکی دیگر از چیزهایی که در شهرستان های کوچک نمایانتره تلاش بیشتر و سختی کشیدن هایی است گرچه پولدارتراز شهری های نیستند  و ماشین ها مدل بالا ولی روزی شون رو هم خدا میده.و یه حدیثی تو کتابی خوندم که بلا میگه به خدا به سوی چه کسانی بروم (زبان حالش) می فرماید به سوی کسانی که مرا اطاعت می کنند و دلیل میاره خداوند که .............آهان توی کتاب تحفه دانشجو پیداش کردم ربطی می دونم زیاد نداره و بهتر از حرفای منه اینا تا بنویسم که یکی بخونه یه چیزی یاد بگیره ولی حرفای من بعضی موقع ها خط میده که چه باید کرد و گفت و دیگه استادان بالاتر می فهمند ما جوون ها گیرمون رو میدونندا ولی حالا خودشون می دونن و این وبلاگی بیشتر نیست مال خودمه و ان شالله غم از بین همه بره و مشکل خاصی پیدا نکنیما و دوباره فرشته ها جلب و جذب بشن بیان راهنمایی مون کنند آخه بعضی موقه ها همه چیز بسته میشه ایده نیست طرح نو نیست و گیر میدن به ما و شما وگرنه ما چیزی نمیگوییم همینکه این کتب های خوب رو بخونیم و داستان ها و روایات رو این خودش خیلی مفید تره همینکه بچه درسشو بخونه تا وقت روی من بزاره:

زبان حال بلا؟

پیامبر (ص) فرمود: هر روز بلا می گوید: به کدام سو روم؟ خداوند متعال می فرماید: به سوی دوستان و صاحبان طاعتم، زیرا:1-با تو کارهایشان را می آزمایم. 2- با تو صبرشان را آشکار می کنم. 3- با تو گناهانشان ر پاک می کنم. 4-با تو بر رفعت و منزلت آن ها می افزایم.

می بینی چقدر زیبا بود وصل پیامبر به خدا که چنین زیبا از طرف خدا حرف میزنه حالا حتی روزیت باشه که اینجا بخونی یا بری کتابرو بخری این خوبه بعضی موقع ها باید تبلیغ بشه که زن ها مد کنند و برای عقب نیافنتادن از دیگران وگرنه تو خلوت و جلوت حوصله شون نمیشه ولی اینجا و در همراهی ها من خودم اینطوریم و حوصله ندارم کتاب خوب سخنرانی آیت الله فاطمی نیا اصلا مخم نمیکشه درس بخونم و سختم باشه حالشو ندارم و خدا این حال رو میده و ان شالله بده به شما اینجاهم و البته یه خورده به حال روزگار و سیاستش هم هست مثلا بچه ی فلسطینی داره گریه میکنه مام ممکنه از اشکش روی ما تاثیر بزاره و باید بعضی موقع ها جمعی حال وجلو بریم به مقصد وبلاگ وگرنه کتاب خوب کم نداریم و قرآن هم فراموش نشه خوندنش یعنی نباید فراموش کنیم و بهونه بیاوریم...

البته کارتون های گذشته پرمحتوا بودند و درسته که فشار روشون نبود مثل الان مادی و روانی که بهترین بشه ولی همینکه ما بچه ها میدیدیم اینا از نظر روانی معنوی سودش رو برده بودند مخصوصا ما بچه های ایرانی شبکه ی ایران قوی بود الان نیست به وضع چندین سال گذشته و الان دیگه روانشناس خبره ی پیرمرد مرده اول دوم دیگه نمیارنش که توی کارتن و فیلم نظر بده (خارجیش مخصوصا) الان توجه در زمون دیگر بیشتره فساد بیشتره دیگه روی خیال بهشتی بچه کار نمیشه روی آرامشش دنگ فنگ بکش اون موقع که میکشتن بدا رو میکشتن توی خارج میگیما الان معلوم نیست جامعه شون ریخته است به هم همه کس هم خودشون میکشن هم براشون مهم نیست و یه عده ای هستند که کار درست میکنن بقیه فساد بقیه مردمم خر در نظر گرفتن.و دیگه ارزشی نیست براشون.سیاسی حرف نمیزنم فرهنگی ست.چیز که ما که بچه بودیم تو ی کارتون هایی که صداوسیما پخش میکرد به نفعشون می دییدم حنا دختر پاک که کار میکردد من یادم نیست ولی همینکه نخی بود همینکه کمک می ککرد  این صفات خوب الان خودشون نمی تونن چیز خوبکه یه دختر و پسر خوب باشه رو در کارتن یا مخصوصا فیلم نمایش بدن همش فساده و برنامه ی خوبشون باید بره و گوسفند و سگ باش (بره ی ناقلا) و ما (کلاه قرمزی) کلاه قرمزی آرزوی آینده ی ماست بچه ی راهگشای آینده بود حالا این جدیدش رونمی دونم بچه بازیگوش بچه ای که اگه درس نتونست بخونه آخرش خوند بچه ای که یاور مجری بشه کدوم بچه اینطوری  به  فکر مجریه تام یعنی امام زمان باشد؟ ما نمیتونستیم کلاه قرمزی رو عروسک نزارییم چون هیچ بچه ای نمیتونست اینکارو کنه یه دلیلش اینه.من هنوز کلاه قرمزی و بچه ننه رو ندیدم ولی چشیدم کلا قرمزی وسرو ناز رو و کلاه قرمزی و پسرخاله رو فیلم سینمایش رو دیدم و هرکدوم از سکانس هاش خاص و تعریف شده و خوب و هدر نرفته ومختص حال و آینده و خط بده به بچه گفتم یه بار کمتر از انقلاب درست کردن نبود این فیلم کلاه قرمزی و سرو ناز که نمیدونم ولی پسرخاله خلاصه کلاه قرمزی هااا.


kjhgfrty

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اینو قبلا باز کرده بودم اما اینکه خدا با توجه به نفست به خرافه ات ایمان خود قدرت ایمانت بات کار میکنه نه که قبولیش نه ها که نفس ما قبوله و ساز و کار نه مثال میزنم که من کسی اگه بهم امر کنه بگه اینکارو بکن میترسم که شیطانی باشه معمولا خودم به زبان خودم که چیزی که قوی باشه به زبان میارم توسط استاد ناظر تا  چیزی که گوش کنم مثلا ممکنه استادی ناظر بر وبلاگ داشته باشم که حق باشند ولی چون بنده حق را در قالب امام عصر که صدا و تصویرش جداست برای شما اینکه حق را برای شما فقط به عنوان رهبری قبول دارم اقدر وسواس دارم محض همین استاد ناظر بر من و وبلاگم ایشون اگه کسی باشند صداشون صدای رهبری است در زبان من. و تصویر حتی اگه باشه که نیست دیگه و رفتار ایشان چون من حق دیگری را قبول ندارم که بخوام اطمینان بورزم از کودکی اینطوری پرورش یافته ام و با موجودات مختلفی در پس امان بوده ام در صورتیکه اون استاد ناظر قوی (ره) با ایشان در ارتباطشون خیلی قوی تر از من. دوم من گفتم دارم کنترل میشم و نیاز دارم کسی راهنماییم کنه که اینکارو حتی ساده فکری را انجام بده ولی چون من کسی را قبول ندارم یا شرک می دانم یا حالا اذیت حساب می نماییم یا حالا میترسیم دعوا بشه گناه کنیم خلاصه در محضر دیگران و مخصوصا جوجه ها که ما رو 24 ساعته کنترل میکنن و هزار فکر و راه رو می بندند و من قدرت ندارم در این حال باید چه کنم؟ مخصوصا اینکه از چشم افتاده یا گناهی پیش آمده هیچی داشتم کاهو میخوردم صدای خوردن کاهو به من دستور میداد و صداش با من حرف میزد اینم یه راهشه که شرک نشه (ببخشید خندوندمتون) که مثلا صبر کن این صبر کردن جوان خیلی توصیه میشه خیلی به هم میریزه ما یه موزیانه ای هستیم که دومی ندارد.در و دیوار حالا نمی دونم معلمند یا نه ولی حرکت صدا اینا درسته برای کافر اذیت محسوب میشه ولی صدای کاهو دیگه صدایی از خودم و نزدیکتر و خودم دارم میکنم و خودش داره میگه دیگه مثل بوق نیست که وسواسی بشیم یا اعصاب خورد در صورتی که روانی باشی و گناه و شیاطین جمع ممکنه وسواس بشی و صدای بوق خرافه درست کنی این نه ها این خطره باید توبه کنی که صدا ازت نکند.

barann

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

این مختص الانه نیست  مختص اول انقلاب بود و دوره زمونه ی آمدن آقا امام زمان(عج):

آقا گفتیم زن که نه دختر که عروسی نکرده معلوم نیست که باید حجاب داشته باشه یا نه و قرآن میگه نساء.

بعد ایتکه می پرسند در کتاب آفتاب خوبان آیت الله کشمیری (ره) از ایشان:

**کسی که در کتابش برای مراجعین در علائم بلوغ دختر یکی را خروج منی متذکر شده است آیا از نظر اخلاقی عنوانش صحیح است؟

ج: اصلا گفتن این مسئله موجب فساد زنان و اشاعه کارهای ناشایست می شود، و نهی از تشریح و توضیح آن شده است.

 بنابراین اول اینکه دختره زن میشه با کار ناشایست ولی پسر نه ها که مرد بشه اونم ممکنه در حکم حیض بگیرند کار نایشستش و زن بشه!

دوم جامعه گرگ صفته الان و پسرا بدتر و ممکن نیست که دختر احساس خطر نکنه و حجابش را کاملا از سر بر دارد در چنین جامعه ای دختر پاک با پسری.

سوم اینکه آقا دختری به نام مریم(س) که پاکدامن بود حجابش معلوم نیست بر من چقدر بوده میگن داشته در حالیکه در معبد بوده ولی نهایتا موید به روح القدس و بچه ای پاک می شود از طرف خدا.

چهارم دختر می اینی اصلا نمیدونه منی چی هست اگه پاک باشه. و تا سرحد بینهایت حتی بعضی زنان خوندم توی احکامی که تا کلی وقت اینو نمی دونستن ولی پسرا سر بریده میشن.

حجاب روسری مقنعه بر زن واجب پنجم.

شش مرد ریشش رو نباید بتراشد!!! زن حجاب کامل باید داشته باشد!!! مال این دوره و زمونه است خداییش؟؟نه مال فرداست که ریشا قشنگن و مایه ی ننگ نیست و آیت الله ای است. حجاب رنگ خدایی داره چادر زن نه انعکاس چشم نمایی یا قبلا فساد دورویی.گناه نیست فساد کم است اون موقع ها...بهشت.وگرنه دختر علی الظهور اگه بخواد شوهر کنه چادر بپوشه چون جوان هست در بیرون و کوچه با جاش میره و زود خریداری میشه در وضع خراب امسال ما و زمان حال یه راه شرعی است که بیاد دختر جوان با چادر به کوچه در حالیکه اسلام واقعی میگه زنی که دختری که میخواد شوهر کنه و مدتش گذشته و رشیده میتونه بدون روسری حاظر بشود من شنیدم ولی گرگ زیاده الان چشم حسود و بد زن چه میدونم چیز.اینا رو برای امیدبه دختر خانم های گل کوچیک میگیم که تو فکرا که چی شده که اینطوریه وضعشون. چه بلایی سرشون خواهد اومد ماشالله دختر خانم های ما حاجی خانمی هستند نه نیستند هستند نیستند هستند بعضی کمتر پسرا.

havich

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

گفتیم فرشته ها دیونه ان یا دیونه میشن آخه چقدر عقل من میدیدم که با نوشتن وبلاگ اون موقع ها که قدرت الهیم قوی بود سیاست عوض میشد یه روز سیاست اینطوری بود و یه روز طوری دیگه و کنترل نمیشدن اینا و منم کنترل نفسم سخت یعنی ساختن با موجودی به نام من الغرض هیچی دیگه چه طوری برخورد بشه شما اگه چهره ی پیامبر رو شاد کنی یا غمناک خدایی نکرده سیاست کل جهان تغییر میکنه نظم کل جهان فرشته ها مخصوصا بعد میبینی پیرمرده طوریش نبود مرد یا دیونه کلاه سرکرده نصف شبی چه میدونم یا یه اتفاق دیگه ماییم که نمیفهمیم برای حیوان چه فرق میکنه زنم که میسازه و استاد ساختن. بقیه هم دیونه میشن که درست رفتار میکنن نهایتا چهره شون دگرگون میشه یه روز این چهره 1000 چهره عوض میشه در عرض چه میدونم اندی مدت.فرشته ها تاب دیدار رو ندارند.یعنی خدا. 

sigar..k

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان تو فیسبوک نوشته بود

+حاج آقا مسئلتن! 
- بفرمایید...
+ ما داریم زندگی میکنیم. حکم شرعیش چیه؟
- اگر به قصد لذت نباشد، بلامانع است !!!

منم  گفتم در یه اکانت دیگریا نریاا که: از خودم گفتم نظریه است حالا باز میگم که آقا کسی که لذت میبره درکش میکنه نمیتونه بگه که لذت بردم مثلا سیگار کشیدن که ضرره نه نبرده اگه بگه لذت داره شهوانی  در شهوت مثلا گیر کرده اولش داشته حالا عادت کرده فکر میکنه ارضا بشه لذت میبره نه عادته وگرنه بچه شیرین بود. پس در این دنیا نمیشه لذت برد به جز لذت اخروی...

که باید مست کرد مست اخروی تا معنای لذت رو چشید در همین دنیا...

کشش داره عادت داره لذت دنیوی ولی فرو رفتن درش برای مومن غم میاره اصلا درسته که سبک میشه یا ظاهرا حالش نه خوب بلکه عوض و رضایت ولی مومن نه همیشه مثلا بشین پیتزا بخور یه کمی اش که خوردی لذتت داره بعد سیر میشی بعد بازم میخوری این دیگه عقوبت و چاقی و افراط و ازینا.

حالا ما نمیگیم لذت نداره داره اگه فرو نری در دنیا میگویم که کسی میگه یا فکرشو میکنه لذت میبره این دروغ میگه و همین گفتنش هم عقوبت داره که از دنیا لذت بردم و درجه ی فرورفتن دردنیاش و شقی بودنش زیاده که اعلان یا فکر میکنه نه دنیا محل لذت بردن نیست شببه ش رو یه کمی ش رو میچشی وگرنه لذت بهشت فکر نکنم دنیوی باشه اخروی است شبیه ش اینجاست تو فرو نرو در دنیا مخالف ریا و نیاز نیستیم که داریم به خاطر خوشی است یه نوع مثلا ولی فرو نرو که همون خوشی میشه عادتت. نظریه ی خودمه ها.ضدش میاد به زودی...

 یعنی نه کنه نیست ضدش پیدا شد هست جنسی ولی مثل دنیا نیست که بشه افراط کرد و بهشت برای هر کس یه معنا و جایگاهی داره یه فاسق بهشتش چیه بزا ببره.

kharboze

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا حقیقت بندگی است کارشون بندگیه از طرف خدا کار دیگری هم میکنن مثل فرشته ها هر کاری فرشته میتونه بکنه مام باید بتونیم وگرنه چه طوری بالا زدی.

داستان اینه که اول بزار باز کنم این گفتیم تو زندان ها بعضی ها هستند که خودمونی اند حالا یکی رو کشت یا نکشت این داستان اینه که طبق آخرین سخنرانی ای که گوش کردم آقای فاطمی نیا می گفتند در پس پرده که جز فرشته ی مرگ هستند جاهای دیگه که این کارو میکنند......................

پس افرادی از طرف خدا هست که آدم میکشند میرند حتی زندان دوباره آزاد آدم میکشند از طرف خدا هستند چنین جلادانی حالا من اینطوری استنباط می کنم که فرشته ها هر کاری میتوونن مام باید یعنی افرادی مامور می شند ماموریت های گوناگون...

خدا خودش آزادشون میکنه و الیته از طرف خودش اینا می کشند برخی را.حتی من گناه که میکردم مورد اتهام این قاتلان وارد میشدم و من که به هیچکی اغلب فکر نمی کنم و می نویسم و زندگی حالا قبلا بیشتر اون موقع ها (افرادی که میشناسما مثل همسایه) میدیدم که مورد تهدید بودم ولش و میومد تو ذهنم انس هم بود که میخواد بکشتم ولی نمی تونست یا همین که من بهش فکر کردم آرومش می کردم و اینا که حقم بر خلاف چیزی که میگن و میکنم تا حدی حق و بخشیده میشم گرجه بارم سنگین بشه و بر دوشم ظاهرا باندازند مردم...

خلاصه میبتی تخصص فلانی اینه که بارون میاد خوب این اول بنده ی خداست دعاش برآورده میشه فلانی چشم میزنه در فلان زمینه ما هم آچار فرانسه که نیستیم وبلاگ داریم و بستگی داره از چه دری وارد خدا بشی خدا رحیمه از چه صفتی استفاده کنه یعنی بندگی کنه تخصص داره آدم ناجور که نمیشه مامور خداست این پیرمردا اکثرا که نه ولی ماموریتشون غیر ممکنه...یعنی آدم یه پیری رو که میبینه یاد خدا می افته و میگه اینا دیگه کین لذت نمی برند زندگی میکنن شهوت ندارند پیرمرده میخنده خوشه اینا همین که عمری دارند مثلا حاج منصور گریه می اندازه ماموره شما و من نمی تونیم مثل ایشون کارای دیگه میکنند هک میکنن ذهن ممکنه اولیای خدایی هر کاری بکنند و بتونن در هرزمینه ولی خوب استفاده غیر خدایی نمیکنند بنده هستند مامور هستند مثل فرشته مثلا انست کرام الکاتبین داریم اینا برای هرکس یه جور میکشنا بستگی داره دست خودش نیست.

kjiljj

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من اینا رو نمیگم که عزیزم بشماریدها نه بابا شیطان هم اقدر عزیزشد که منکه دیگه اصلا ظرفیت ندارم.

الغرض اینکه داشتم به قسمتی از توشته ی قبلی به خودم فکر میکردم که عکس و چهره ی بازیگری که به عنوان معاویه بود اومد تو ذنم اول فکر میکردم این بازیگره همون بازیگر نقش فضل فیلم ولابت عشقه و قاطی کرده بودم که اشتباه بود هرچی نوشتم درجیگرار اینکه آقا درد میدونی چیه که یه یاور در فیلم امام علی (ع) حالا مالک کنار نبود که با اینکه بچه بودم اون موقع میدیدم ولی می فهمیدم که خوشحالمون کنه درد بالاتر و مظلومیت بالاتر اینه که یاوری امام علی نداشت و وضع یارانش از معاویه ی ملعون بدتری بود چناننکه نامه می نوشتند به معاویه و با معاویه درد دل میکردند معاویه ای که وزیر  و دستایر ملعونش لخت شد در مقالبل حق یعنی چه یعنی کسی نبودند عددی نبودند بازیگری بودند باید در بین یاران با معاویه درد دل کند امام!!! هاشمی می شنوی.

gggfang

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

و اما این پست فقط نمی دونم از کجا باز کنم...

یادمه پارسال تو حموم ماه رمضان که بیمارستان و بعداش به قولی تیمارستان فرستاد داییم و یه مردی با دست و پای بسته اقلم نمی گفتن کجا پاشو بریم فقط اونم توی خونه با چه مجوزی مجوز دایم.

خلاصه آقا بگذریم درد وا نکنیم داشتیم توی حمام خونه گرم گفتگو که آقا ما سگیم بعد توفیق به نماز میشد میشیدم پسر بعد یه کار دیگه دختر بعد میو میو عوض میشد خلاصه آقا اینا رو گفته ام یک بار طی مراتبی از پیش( در جام باشگاهای کشتی فرنگی خدایی امروز صدام شده گزارشگر کشتییه هست یادم رفته کیه...) خلاصه آقا توی حمام دخترانی رو میدیدم که که اقدر ارزش داشتند که باید سگ می بردند و من شده بودم یا میگفتم که سگ ایشان هستم. البته میگفتم در واقعیت سگ امامم ها چون لختم بودیم توی حمام و نماز قضا شده بود  و نمی تونستیم خلاصه آقا یه ریز صحبت می کردم با خودم که دخترای ما سگ  نیازشونه که داشته باشند و باید بعضی پسرا ارزششون همینه که مراقبشون باشن تو خیابون و دیگه هم لازم نیست که اصلا زنی پاشو بزاره توی اونجا (حاالا دعوا بود اونموقع توضیح) دادم حالا نمی خواستم بگم من سگم این نتیجه داشت اینکه آقا ما شب شده بود یه شب دوچرخه سوار شدیم که از دست حمام و اون خونه ی لعنت شده بود و رحمت قاطیش بیرون بیام بریم ببینیم کی هستیم  و چه ایم یه شب رفتم همینطوری یه مانور خاصی هم و سرعت خاصی هم میگرفت دوچرخه ام وچیز خوبی بود از کامیون و اینا هم نصف شب رد شدم در مورد سگ صحبت می کردم سگ میدیم حتی یه شهاب سنگ هم خدایی ش سرم بالا نبود ولی ددیدم تصف شب آقا اینا به کنار میدونم شاید شما بدونید ولی اینو میخوام بگم یه شب رفتم با دووچرخه توی یه جاده ی خاکی وتاریک برای چند لحظه وای سادم و میخواستم کنترل کنم خودمو که چی شده که من انقدر با خودم صحبت میکنم و حالا چه حسی دارم و سرم رو نصف  شبی کردم به هوا و زمین هم که معلوم نبود و خاکی و خوار و اینا با دوچرخه خلاصه وای سادم  و کسی هم نبود بعد شنیدم که از درونم که گفتم (من زینبم) بعد این شد که من شک کردم در خودم که آیا من دخترم؟؟ بعد گفتم در مورد دخترا هم توی حمام صحبت کرده بودم و همچنین گفته بودم مفصل که دختر و پسر دوست بشن دختر حجاب نداشته باشه احساسا خطر نکنه مشکل داره ها ولی حالااوهمچنین دخترا و پسر فرقی با هم ندارند تا موقعی که ازدواج نکنند خلاصه اینا رو گفته بودیم بعد گفتم نکنه من دخترم؟؟ از خودم پرسیدم و همینطور با خودم کلنجار و یاد واقعه ی کربلا و اینا  اینم از این. اقدر نزدیک بودیم توی حمام امروز هم اتفاقی افتاد و قراری بود که کار من نیست آقا این چیزا.

خلاصه اینکه شیطان نمیزاره که ما بفهمیم که روحانی هستیم یا عارف یا الهیات داشته باشیم بالخره جنگه یه روح سرگردان رو شما در نظر بگیر از طرف خدا مامور نباشه این شیاطن توست پپس ارتباط با هرکسی نباید داد چرا شیطانه چون وصل به خدا نیست و پیغمبر حالا هرچی بگه و اقدر دستگاه عظیمه حالا هر انسانی ظن و گمان هم داره وحقیقت مکشوف و غیرش و دور میشه و نزدیک از پیامبر و خدا و همیشه در محظر نیستیم ولی یادمه برای بار دوم که دیوانه شده بودند و من اصلا برای بار سوم یعنی آخری که رفتم تیمارستان (الان اینجا خونه نیست تیمارسنتانه دارم قرص میخورم و چهره ام مثل موعتادا شده از بس...) خلاصه آقا برای بار دوم که علی الظهور رفتیم اونجا الکی ملکی هم بود طوریم نبود اصلا منتها وبلاگ 12eza.blogfa رو زدیم و فتنه ی 88 و بار سنگینی رو به دوش داشتیم اون موقع ها و وبلاگ <pqrstu.blogfa  که اینو خداییش خودم حذفش کردم نه فیلتر نشد خلاصه آقا اون موقع یه زنی اومد پرسید که شما یعنی من صدایی رو می شنوم از خارج توی تیمارستان پرسید خلاصه منم گفتم میشنوم بعضی وقتا ولی نه با گوش دل می شنوم و نمی دونم رحمانی است یا شیطانی یه همچینی چیزی گفتم یعنی در صورت خوبش هم فضول زیاده نمیشه عارف ساخت و پا بگیره مگر جهاد نکنه و انقلاب پیروز نباشه وگرنه نباید باشه شیطان نمیزاره نوکرشیم.حالا من نمیگم میخوام عارف بشم میگم راه بسته شده بر ما همینکه آدم بشیم بسه میبنی محض چی فرستادنمون اونجا چون میگن روانپریشی چیزی میشتوی که ما نمیشتویم چیزی میگی که ما تنمی تونیم درکت ننمی کنیم بالایی پایینی میریزی بهم دیونه میکنی در صورتیکه اینا کار من نیست بپچه گیر اوردی هیچکسم پیدا نمیشه به داد برسه این عجیبه و امام زمان میگه برو حال کن بله پرستار زن و... بیان بپرسن اون دفعه ی اولم زنه داشت در مورد دوقطبی صحبت میکرد روانپزشکه و هر سه بارش بود خدا رو شکر وگرنه میخواستن برق سرمون بزنن از تیمارستان هم بدتره زندانه.

یه آدمی که نهایت گناهش خود ارضایی بوده همینه کارش و حالا که اینطوری شد اینو هم باز کنم که گناه بزرگی بستگی داره این چه طوری در نظر گرفته بشه و به چه قصدی و نیتی هر چی باشه قلیچ قطع از این به بعد خوبه؟

خلاصه آقا اینو باز کنم حالا که صحبت گناه شد خدا میگه که ای رسول (ص) اگه بد خلقی کنی از پیشت میرنا خوب شما در نظر بگیر پیامبر (صلی الله علیه ) نمیتونن که اینکارو بکنن  اصلا خلقشون نیست برای یکی مثل من و شماست که بدخلقی کنیم تا شیاطین و انس دل نبندد و پرراکنده بشن این جنبه اشه و گناهم نیست هر چقدر باشه مادر بچه شو میبخشد فضوووول زیاد شده تو جامعه دکتتتر میگفت میخواستی بابانو آتیش بزنی توی تیمارستان حالا ازکجا فهمیده ضیفه گفتم اگه میخاستم با نفت اینکارو میکردم (الغرض نمیشه با ما ساخت.)

ssssasa

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

البته  نمی خوایم قالب کنیم تحمیل فشار چرا اینکه خوابی بیش ندیدم!!! خواب دیدم که داشتم غم بیکاری و دانشگاه آزادم رو می خوردم بعد چی شد حالا بعد از اون خوابه ها که فروشنده بشیم و اینا ها الان داشتم خواب میدیم و ساعت 3:57 و 4 ره دیگه و از خواب بیدار شدم گفتم بنویسمش شاید نیاز باشه آقا داشتیم غمشو میخوردم و درسی رو هم نخونده بودم و هدفم هم دولتی نیست در واقع!!! بعد گفتند که علی سال آینده در دانشگاه قبوله!! من تعجب کردم من که درس نخونده بودم گفتند که توی مساجد این تعیین شده که کی چه چیزی بخونه و قبول میشه با صراحت و اطمینان میگفتند یعنی برامون تصمیم گرفته اند حالا دانشگاه آزادش توی مساجد و من باز تعجب صحنه ی آخرشم که یادم میاد دوستم  اومد دنبالم و نشونم داد میخواست ببرتم توی تیمی ورزشی تعریف می کرد که اونی که هیکلش خوبه و قدرت بندی داره یعنی قوی تر از ما که قدمون هم کوتاه  بود تصمیم بر آن شده که ببرندش و قراداد ببندن بره استقلال!!! خوب الان نگاه کنید همش تو فوتبال خرید و فروش تصمیم با خود بازیکن فساد چه میدونم نتیجه نمیگره اون تیمی که باید بگیره و غیره ...

اینم گفتیم که یه کم تخیلات کار بکنه و یه ت(حرف بد) بدیم خالا ما اگه شده... والا ما راضی هستیم کارشناسی شده هر رشته ای بریم رشته ای که کارشناس بدونه و تصمیم بگیره و حقم باشه تا اینکه بشینی با زور بخوای بخونی فشار بیاری بعد اونی هم بخوای نشه!!! البته دولتی رو نبود تو خواب آزاد بود دانشگاه آژاد و منم دلم نمیخواد رشته ی سختی شخصا قبول بشم اول رفتم صنایع دیدم دارن فشار میارند روم مهندسی صنایع و این همه دورم هست پا میشم میرم آزاد شغل و آینده ی خوبی هم اگرم داشته باشه چیزه درست بهتر از اون سیستم فروشندگی است ولی میدونی میگن اشباح شده و منم اون وبلاگ داشتم و اینا نمی تونستم اصلا ریاضیشو مثلا نمی فهمیدم ولی میدونی نباید اقدر سخت بگیره دیه مدرک اشباح شده

9 شهریور 1391 & http://ali.bloglor.com/p104.html

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا یه مسائل فقهی باز میکنیم فقط سر خط جلو نمیریم دستگیری داره بلدم نیستیم طبق مدارکی که پیدا کردم استدلال میکنم و طبق حرف هایی که ماه رمضان گذشته در خانه یمان می زدیم!!خانه خالی که بعدا رفتیم بیمارستان حرف هایی که میزدم در این وبلاگ هست وبلاگ جیگرار بیشتر...بعدشم تیمارستان. خلاصه کنم اینکه آقا ما نماز که نمیتونستیم بخونیم و ناراحت بودیم میگفتیم توی بهشت اگرچه لختند (حالا نظریمون این بود) بعد اینا نامحرم که نمیتونه نگاهشون کنه خدا می پوشاند. حالا من نمی دونم دقیقا آدم و حوا چه شد و آیا لخت شدن در بهشت جایز است یا جای اینکارا نیست اون بهشتی که بودند و این ماییم که در دنیا می تونیم هرکاری که دلتون نخواد بکنیم یا حالا هرچی امام زمان هم اگر بچه داشت محکوم به شهید میشد...یعنی اگر مجبور بود که بچه داری و بچه داشته حالا ما نمی دونیم شایدتم داشته باشه!!!

خلاصه آقا حرف ما این نبود داشتیم میگفتیم که نماز خوندن سخت بود و من نمی دونستم احوالم بهشتی هست یا جهنمی که این همه با خودم حرف میزنم توضیح قبلا زیاد دادم با این وجود اگر دست خودم بود که دیگه خسته شده بودم از حمام بیرون اومده بودم و غیره سعی داشتم که هرجوری هست روزه که مثلا گرفته بودم ظاهری و نخوردن ولی نماز رو بعضی روزها میخوندم در ایام اندکی که گذاشتند ما اونجا بمونیم تنها... خلاصه یه روز داشتم نماز میخوندم اینکه بعدش طبق روال نشستم با اطرافم که کسی نبود ظاهرا صحبت کردن که حالا نگیم؟ بگیم که آقا این نماز جماعت حالا وارد نشیم همجنس گراییش رو بررسی کنیم از فقه این یک حالا اینو من نمیتونم بررسی کنم و داشتم میگفتم که بن ملجم فرشته بود یا نس یعنی امام علی نماز میخوند پشت سرش میخوندند دیگه حالا کاری نداریم فرشته ها میتونن بخونن جماعت ولی بعضی ها به خاطر بعضی مسائل فقهی غلطه این کاربراشون همین بس. دوم که الان میکنم اینکه (سه تا هست) آقا امام علی بسم الله رو بلند میگفتند؟ هیچ عیب نداره ما یواش بگیم ما اولا نمی تونیم مثل علی(ع) زندگی کنیم این یک دوم اگه میگی شیعه ایم دلیل بیار که هستی این دو و ادعای بزرگی هست و همین دیگه ما از اسرار امام علی با خبر نیستیم با این حال که من نمازم رو با بسم الله بلند میخونم هم! همش بسم الله نیست مسائل دیگری است بهونه م بسم الله بود!!! سوم که میخوام فقهی کنترل بشه من درمورد زنا زیاد صحبت کردم چون جو حاکم خراب بود و جو خودم و ریختیم بهم شما برمو جیگرار رو بخوونی حالا نمیگم کار علی حده ای است بزرگی ولی صحبت کردیم در مورد زن اینکه آقا میگیم که الان میگما ولی داشتم تو اون خونه هه عقیده ام بود که زن میتونه بعضیاشون جلوی مرد نماز بخونه!!! اول اینکه آقا میگیم که الان زن و مرد با پدر و مادر فرق داره اینو قبول کن شما از من درسته پسر و دختر با هم جسمن فرق دارن ولی پدر ومادر با زن و مرد هم با هم فرق دارند خوب عقیده ی ذهنیم بوداین فرق داشتنه و رفتم کتاب باز کردم احکام و نهج البلاغه رو حالا داشته باش اینو که بگیم که آقا نظریه است چیزی نیست میگیم بعضی زن ها میتونن جلوی مردهایی که ما میگیم نماز بخونن شما مرد و زن رو برای ما تعریف کن غیر جسمتا! اگه به شجاعته زن خونه ی همساید سوسک رو میکشه!!!!!!!!!!!!! اگه به پول در آوردنه زن اون یکی علاوه براین پول و شغلم داره! به چیه؟ که باید همه ی زن ها پشت سر مرد نماز بخونن(حالا این نمازه بهونه است احکام فقهی رو  میخوایم باز کنیم و بریزیم بهم ارت چه میدون فلان عقل حالا حدیثشو میگم) آقا داشتیم میگفتیم فقط اونجاشون با هم فرق کرد اون مرده این زن!!!

حالا باز کنیم در کتب احکام و فقه من در نهج البلاغه دنبال کلمه زن در فهرست گشتم و اولین  چیزی که خواستم به مرادم رسیدم و پیدا کردم:

بعد فراغه من حرب الجمل، فی ذم النساء مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الاِِْیمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ: فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ، وَأَمَّا فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ وَالصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ، وَأَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ مِنْهُنّ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَأَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الاََْنْصَافِ مِنْ مَوارِیثِ الرِّجَالِ؛ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ، وَکُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَلاَتُطِیعُوهُنَّ فِی المَعْرُوفِ حَتَّى لاَ یَطْمَعْنَ فِی المُنکَرِ

اى مردم،ایمان زنان ناقص است، برخوردارى زنان از سهم الارث‏ناقص است، عقول آنان ناقص است، دلیل نقصان ایمان زنان بازنشست آنان‏در روزهاى قاعدگى از نماز و روزه است، دلیل نقصان عقول آنان تساوى‏شهادت دو زن با یک مرد است، دلیل نقصان برخوردارى آنان از سهم الارث‏این است که نصف سهم الارث مردان است. از زنهاى پلید بترسید و از خوبان‏آنان برحذر باشید، در کارهاى نیکو از زنان اطاعت مکنید، تا در کارهاى‏زشت طمعى نورزند.

خوب اول اینکه زن با دختر که میدونی که فرق میکنه و ما گفته بودیم که کجا آیا آمده که دختر باید حجاب داشته باشه ولی خودش اولا عقل داره دوم ما او را بزرگ  و زن می نامیم!

دوم این نکوهش زن نوشته و ضد زن خیلی صحبت شده حالا دقت اینکه دقیقا در مورد تفاوت زن و مرد هست که میگویند که ایمانشون ناقص سهم ارث ناقص عقلشون ناقص و اما نقصان ایمانشون (حالا اینجا) بازنشست آنان در روزهای قاعدگی از نماز و روزه.

خوب پس زن ایام حیض و قاعدگی دارد که مرد ندارد اینم تفاوت جسمانی که شما میگفتین حالا میریم سراغ احکام رساله ی آیت الله بهجت مثلا(ره):

(399)) زن های سیده بعد از تمام شدن شصت سال قمری یائسه می شوند، یعنی خون حیض نمی بینند؛و زن هایی که سیده نیستند بعد از تمام شدن پنجاه سال قمری یائسه می شوند.

خوب حالا چی شد شما که جسمانی میگفتی در جسمانی اولا یائسگی مطرح میشه نه اون و این (البته اعتقاد میخواد) دوم بهشت زیر پای مادر... سوم تمام که شد ممکنه در صورت اثباتش و شرایطش  مرد تر از شوهر باشه و بتونه جلوی شوهرش وایسه نماز بخونه چهارم حکم دختر با زن فرق میکنه دوباره پنجم اینکه زن تا 50 60 سالگی ادعای زنانگی دارد و عقلشو ایمتنشو اینا چیزه زنه !

البته من توصیه نمی کنم این چیزارو و فقه بلد نیستم طبق درد دلی که داشتم با خودم میکردم که آیا شیطانی بوده الهی بوده هر چی بوده نحقیق کردم و نمیخوام تحمیل کنم پس باید پرسید نمیشه وارد شد همینطوری حکم دادااا.

خلاصه اینکه آقا زن و شوهر تو خونه نمازشونا نه تو مسجد خدایی نکرده زنی بیاد ادعای مردی کنه و اینا نه عشقولانه نماز جماعت در خانه ما که نماز جماعت تو خونه نمیخونیم یکی که جنبه شو داره یکی که بچه نیست شوخی کنه عاشق همند و اینا

دوم اینکه آقا ما نمیگیم که حالا که زنه چیز شد وزیر شد سنش گذشت باید چادرشو در بیاره نه اصولا زنا توی پیری و یه سنی که ازشون بگذره برای اینکه بیشترشون حالا کاری به ایشون نه ولی اصولا زنا پیر که شن برای که زشتی خودشونو پنهان کنند چیز میکنن خودشون رو خوب می پوشانند.(شوخی کردم بابا

نکته ی بعدی زنای که نمی دونند و نیم میشه ازشون پرسید که  سیدند یا نه اگه خداا عمری داد؟؟؟

BARAN

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز داشتم اخبار رو چند دقیقه پیش میخوندم درمورد سوره که 300 نفری در شهری شون کشته شده اند چند روز پیشم تو فیس بوک همش میگن بچسبید به مردم زلزله زده خودمون و از این حرفا ولی انصافا این مصیبتی است که جلوشو نمیشد گرفت باید صبر کرد حالا عاملش هر چی باشه زلزله دیگه شده اگه گناهه مثلا دیگه حالا حرف الان نیست ولی این همه مردم مسلمان حالا نه لزوما شیعه ی مظلوم دارند کشته میشن و میشه نشوند این میشه جلوشونو گرفت بعد میگم و تعجب می کنم هیچ حسی ندارم نسبت به این کشتار عادی عادی نمی دونم جرا دارم به مسلمانیم شک مینمایم که چرا دلسوز نیستم چرا به فکر شون نیستم مردم بحرین سوریه هر کدوم در صورتیکه در عراق که جنگ شد همش میگفتم آیا مردم جهان دیدند و یاری نکردند این مسلمون ها همشون حق رو دیدند؟ همش به فکر خودمون بودیم حالا که کشورهای دیگر اسیر شدند نیستیم این چه طوره؟ باید روانی بشیم یا نه؟ معلوم روانی شدن از گناهه که ما میشیم و مشکل خودمونه وگرنه مردم فلسطین لبنان عراق افغانستان بحرین سوریه اینا رو دیدیم طوری نشد هیچی اصلا نترسیدیم هم از خودمون که چرا اینطوری سنگدلیم اصلا من خودمو رو میگم دلمون یعنی قویه خدا نمیزاره پس چرا کاری نمی کنیم ما سیاستمونه جنگ میشه از جنک میترسیم ضعیفیم ؟ بمب هسته ای؟ جه میدونم والا گیر جندتا قدر نشتاس سوسولیم و باید برنامه مون رو برای اون ها خرج  کنیم در حالیکه زنان دارند مورد تجاوز قرار میگرند غیرت نداشته باشیم به یادشون نباشیم چه میدونم والا باید چه کرد اقلم اینه که خودمون رو آماده کنیم حداقلش برای آینده اینطور که پیش میره آینده ی خوشی نخواهیم داشت ما مسلمونا و خونریزی است گرجه اگه این تروریستای سوری که وزیرشون رو هم ترور کردند تو ایران بودند و پیدابشه فورا سرکوب میشه و میکشیمشون پاشون برسه و در نطفه خفه میشه این موضوع در ایران ولی باید چه کرد بالاخره این اخبار میگید بگید ما چه کنیم یه برنامه ای چند ساله ای چند هفته ای همشم نه که پول جمع کنیم یا بشینیم گریه کنیم یا مسخره بازی ولی من نمی دونم خلاصه به عنوان برادر مسلمان که قلبم نمیتپد و سنگدل هستم چه کنم و اقلم یه کلاسی برنامه ای برای ما مریض های سنگدل بزارید که عوض بشیم چه میدونم والا. یعنی میخوای بگی اینا توی سوریه حقشونه که این بلا ها سرشون بیاد ؟ همین که یه کودکی بی پدر ومادر بشه گذشته از هزینه ها و مشکلات اداری و صنعتی و چیزی که رخ میده گذشته از همه میدونی چه آسیبی میزند این؟ یه کودکی بی پدر بشه بی مادر بشه چه تاثیری روی روانش داره چقدر سخته باید شرایط رو حس کرد و باید خود رو در قالب اونا گذاشت به جاشون باشیم حالا اگه مسلمان نیستیم و عرق خور و این حرفا انتظاری نیست اصلا پدر و مادر میخوایم چه کار شب و روز مست میکنیم ولی نباید ما دغدغه داشته باشیم همونا حساس ترند ولی ما نباید اخلاق و رفتار و سیاستمون و همه چیزمون روی شبکه و آنتن غرب باشه باید با عشق ومحبت درست بکنی تو مغز باید بهمون بفهمونی چه دردی هست این کشتار ما جوانات نمی فهمیم بعضی موقه ها دور میشیم گول میخوریمو... اصلا مثل بابا غربی آمریکایی نمیدونیم بعضی موقع ها اقدر بی حساس میشیم که میپرسه عراق کجاست بعد این نمیدونه اصلا عراق کشوره چیه حالا گرداگردمون یه کشور چند کشور مسلمان باشه حتی با ما بد باشن ما با دولت بد باشیم کشتاره آقا کشتار ناس خلق الناس باید حساس بود چرا قلب من نمیزنه براشون 

HAGHH

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه روز یادمه داشتم تو ماه مبارک یکی از روزاش روزه بودم قرآن میخوندم دیگه آخراش بود و میخواستم قرآن رو ببندم ورق زدم همینطوری و دل داده بودم و همینطور میخواستم بخونم سوره ی قلم بود یادمه بعد به سبکی خوندم یه طورایی به سبک روضه خوندن دیروز رفتیم مسافرت مامانم میگفت انگار داری علی مثل اینا که سرقبور قرآن میخونند میخونی حالا من این سبک خیلی آَشنا نبودم اون روز وقتی سوره ی قلم رو خوندم ولی دیروز تو مسافرت که میخوندم داشتیم توجه میکردیم که خدا چی گفته در سوره ی قلم خدا انگار داره غم پیغمبرش رو میخوره میگه من باور نمیکنم که دیوانه باشی ای پیغمبر خدا میگه ها باید دیوانه باشی یا دیوانه وار بخونی یا غم زده که بفهمی و من این سبک رو در غیر این سوره هم خوندم جواب داد خدا دلش میسوزه که میگن به پیامبر دیوانه و غمش رو میخوره و گریه وار که بخونی خدا داره گریه هم میکنه پس!!! این یک نکته

  1. ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

  2. مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ

  3. وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ

  4. وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ

  5. فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ

  6. بِأَییِّکُمُ الْمَفْتُونُ

  7. إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ

  8. فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ

  9. وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ

  10. وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ

  11. هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ

  12. مَنَّاعٍ لِّلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ

    و....

دیروز میخواستم بخونم و سبک خوندنم رو بزارم روی نت حتما شاید یه روزی بکنم اول از خودم میترسم بد بخونم دوم بحث های دیگر که امنتاع می ورزم

نکته ی دوم اینکه آقا خدا دیوانه وار میگه فلا تطع المکذبین مگه پغمبر از مکذبان پیروی میکرده خدا دیوانه وار میگه و اگه دیوانه وار و زاری کنی شاید بفهمی نه مسخره ها و میفهمی نکته بالاتره حالا من نکته شو نه ولی میگم  از اون آیه ها نیست که داستانش رو ندونیم همینطور وسط قرآن پیدا کرده باشیم و بخوایم قضاوت کنیم و 100 تا دلیلی بیاریم نه یک آیه ی معمولی است که خدا به عشق پیامبرش گفته و احساس مطرحه نه نکته و دعوا و قانون و چه میدون تبصره از این آیه ها هم داریم و بیانگر عشق زیادی است که احتمال اینطور باشه که خدا دلش سوخته وه چون خدا خودش از از مکذبان پیروی میکرده است و میکند حتی الان و پیامبر که خلیفه ی خداست دلش برای پیامبر میسوزه که نکنه مثل من بشی و باشی تو این کار را مکن حالا نگاه کنید که باید به چه عشقی قرائت کرد (دیوانه وار)

البته من به این تکیه ی اولش توجه کردم با زاری و روضه و دیونگی باید خوند جاهای دیگر قرآن زیاده که عشق مطرحه عشق خدا به بنده حتی زبان حال ها و دیگر...

ما که خودمون دیوانه که هستیم که نه که فردا راننده ی دیونه پیدا بشه برای ما نه ما  که دیوانه شدیم دیگه این چیزارو بهمون می فهمونن وگرنه نمی دونیم شاید هزارتا نکته ی دیگر هم شما پیدا کنی چرا و غیر خوندن احساسی من باشه یا شاید فردا نظرم عوض شد حالا

javAD

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

میدونی حالا نگیا که لیس للانسان الا ما سعی و از این حرفا خدا میگه روزی میدم به بعضی ها مثلا بی حساب الانم اگر مغازه داری هر چی روزبت معلوم نیست چند تا مشتری داری میدونی؟ نه حالا اینو میخوایم بگویم که بله ما خدا رو نمی بینیم که داره روزی بی حساب میده چه و مشکل اینجاست الان معلوم نیست بعد مرگ هم مرد و زنی در کار باشه یا نه اصلا مرد و زنی به چیه؟ خیلی ها اون دنیا رسوا میشن یه بار بیشتر گفتم که خیلی ها اون دنیا اصلا برای که گیر بدن بهشون ها نه اینکه چیزی باشه بهشون میگن چرا روسری نداشتی مردکه تو که زن بودی و اینا رو چند سال پیش گفتم میگم که اینو بگم که مرد و زنی برای ما مهمه که بله علی الظاهر چه در جامعه ی مدرن غرب که بیشتر چه در ما زن ذلیل تره و ضعیف هم که هست پس... نه اصلا وقتی خدا رو نمی بینیم اون دنیا... خدا براش اینا مهم نیست که یه زنی چه کنه و یه مردی چه نکنه یه مردی چه طوری براش فرصت فراهم بشه بشه مرجع یه زنی بشه کلفت خونه خوب خدا چی پس؟ خدا بی حساب ممکنه زنه رو البته خیلی ممکنه ببره بالا این برای ما مهمه توی این دنیا که خدا رو نمی بینیم هی میگیم زنا فلانن زنا کم ارزشن رتبه رو خدا بی حساب میده(حالا محض درست کردن و ریفرش کردن عقاید خراب حالا شاید نه فاسد باشه فاسد خودمه) خلاصه آقا می بینی که طرف خواننده ی غربی هست شبکه ی اخبار سیاسی انگلیسی داره ولی حضرت توش تصرفی میکنه که من نماز خون نمی تونم اون کاری که این مرد عرق خور داره میکنه رو بکنم (خوب زینبیه شاید) از یه طرف دیگه غرب با فساد و رونمایی زنانه و اوج بهره بری از تکنیک های غیر الهیه کار را به اوج حتی رقابت کشانده خوب زن خواننده بشه صداش هم قشنگ مثلا خوب لذت داره نمیگیم نداره و اینا در مباحث غیر الهیه به اوج میرسونن کار را چه در فیلم هاشون که بهشت دنیوی هستا نه اخروی و ما هم نمیتونیم به خاطر امنیت به خاطر فساد خودمون کم جنبگی مون لذات الهیه رو قالب کنیم حتی یه قاری ابدالباسطی اجازه نداریم داشته باشیم حالا این حرف من نیست اینو داشتم میگفتم که یارو مردکه عرق میخوره داره به سود مملکت ما و تصرفی و روزی که بی حساب بهش دادن معتاد هم هست  و شده حتی باعث میشه ادامه بده کارش (حالاباز میکنم ادامه دادنو) رو و خلاصه به هر نحوی که شده یه کاری میکنه یه شعری میگه یه خواننده ای هست که من مومن با خدایی که ادعام میشه اون روزی رو امام زمان حالا به نفعمه ها و حتی دشمن ضد انقلاب و میترسیم از خود مسلمون ها در غرب فضا بازه یه ایرانی میگه هر کی مثل من نیست عامل صهیونیسمه خوب طرف نمیفهمه بوبای آمریکای صهیونیسمی که این داره تو شعر راک مسخره میکنه واقعیت میگه اصلا شاید اصلا مهم هم نباشه حالا ما جیکمون تو ممکلت اسلامی هنوز در تیومده 1000 تا دشمن...نمیگم آزادی نیست همین که فیلتر نمیشیم همین که میتونیم حرف بزنیم هر چی دلم میخواد میگم بالاتر از آزادی است ولی میگم اونکاری که امام زمان و ائمه سپرده دست خواننده ی غربی یا حتی قاری شاید اصلا درسته الهی نیست ولی زنا گفتیم باید نه همیشه در مقولات دینی بلکه در دنیا تا حدی معلوم گول بخورن زنه میگه من زندگیم و جونیم رو گذاشتم پای این مرتیکه میخوام طلاق بگیرم خوب این باید یه خورده گول بخوره میخواستی نزاری مجبورت که نکردیم...و البته بیشتر زن های دیگر که راضی نیستن به اوضاع و یه خورده خومونیم کم داریم. حالا خدارو نمیبنی هیچ چرا اسیر میکنی انگار حتما باید علی دایی گل بزنه البته میزد نه اون کچل دفاعی جسینی بود کی بود اون دیدی دفاع بود هد میزد گل میشد ما کارمون حساب کتاب نه داره ولی قرار نیست که یه سری آدم باشن که بهتون حال بدن هرروز بیام فیلم بازی کنیم (فقط یه عده ی خاص تحت مراقبت گروه فلان تیک) یه عده ی دیگری باید روزنامه و وبلاگ بزن تحت نظر یه عده ای خاص فلان گروه و خلاصه هر کی تو این مملکت کاری بکنه باید طبق بالاتری ای تحت مراقبت خاص و یکی دیگری هم که پیدا شد حرف زیادی زد بزنیم توسرش در دم یه کم مردانگیش رو چک کنیم و غیره تا خفه شه یا بزرگان وارد شن ببرنش بالا آقا ما چقدر اون موقع در مورد آخوند های بی مجتهد گله کردیم حالا اوصولی ها و یه عده پاچه خوار بگیم چی بگیم که باید از اینا رد بشه بچه درصورتیکه بزرگان سگ دارن دیونه میگن آتش به نیستان و خرمن میزنن یه سگ فراری مخصوصا جوان ها که استعداد دارن رد میکنن میزنه از فلان خواننده از فلان بازیگرا بالاتر کارشو با بی تجربگی کامل خراب میکنه بعد ما تعجب می کنیم ازش میگیم چطوری اینکارو کرد که ما نمی تونستیم (رزق بی حساب وکنترل گری های بی حساب ما و کشتن استعداد جوان) الحمدلله جوان ها کار خودشون رو میکننا در مورد کار خارق العاده صحبت می کنیم که الان همه نوع خواننده ای هست نه در بحث خوانندگی حالا در هر بحثی که میلنگیم باز چوان ها بر خلاف چیزی که گفتم وارد میشن جوونن و ناپخته دیگه و بایدم بهشون گیر داد تا همینطوری خراب کنن نمیگیم بده میگیم آزادی که فلانی داره در غرب نه حالا آزادی روزی ای که خودش رو خراب کرده برای گول زدن دنیا و زن ها متناسب تره و غرب چشم زن های ما رو بیشتر گرفته تا فیلم تلوزیونی خودمون. البته جذاب تر دنیا هست ولی مرض میان کفر و دین خیلی نزدیکه یه مرتبه یارو لخته خوب چی داری نگاه میکنی تو مشکل به هم میزنی...خواننده ش همینطور ولی اینا برای گول زدن بهشتی نشان دادن درست ولی این نقاشی های هنری که کبوترهایی رو نشون میده که اسلامی است و برای یکی مثل من معلوم نیست که این هنر الهیه چیست که قبلا بیشتر بود و حرفشم کمتر الان همه رو میخوان چیز کنند خراب.

درمورد ادامه دادن هم که گفتیم آقا خواننده ای رو که نخواد خدا نمیتونه صداش بیرون بیاد تو ممکنه از خواننده هه کفرت بیشتر باشه نمیگیم چنابت ها تو بحث و جنجال فساد نیستیم کسی که فاسده و جنایت میکنه هرچقدرم نخواد آخر خودشم به زودی سرنگون نشه حکومتش نمیمونه بالاخره ولی یه خواننده ای که شعری میخونه هنرش تا 100 سال ممکنه  پابرجا بمونه این فیلم های ضدا ایرانی هم نمیگیم اینا مدرک میشه برای دوران فهمش بیشتر انسان که چقدر ضد ما بودن و ضد خودشون مدرک میشه کما اینکه الان هست درست ولی در آینده خودشون گیر میکنن خلاصه آقا داشتیم میگفتیم همینکه میتونه بخونه بنویسه ادامه بده همین کلی توفیق میخواد حالا نمیگیم همینکه ادامه میده یاروی غربی همش ائمه خواستند و کارش درسته ها نه اونی که کارش غلطه و فحش مییده نه اون سرنگون میشه مثلا رادیو فردا فحش بده چی میشه؟ خودش نابود میشه در صورتیکه ممکنه بعضی هاشون عقیده داشته باشن برای ترویج فساد یا هر دلیلی بشینیم شبکه ی تلوزیونی ایران رو هک کنیم فحش بدیم تو رادیو پورنو پخش کنیم توی موج صدا وسیما و این شیاطین دیگه به نهایت دشمنی رسیده باشن در حالیکه نمیگیم شیاطین نیستند و دلشون برای ما سوخته میگیم که این میفهمند که اگه اینکارو خدایی نکرده بکنند ملت بسیج میشه ملت غیرت داره تو رو خدا و خلاصه چی میشه میشه اول انقلاب و اسلام به خطر میافته و ازاین حرفا و مردم انقلاب میکنن و سو استفاده هایی هم مثل چادر میشه و دیگه وضع خودشون بدتر میشه و ایران هم از یه در دیگه وارد میشه هر چی تحریم میکنن دیگه بالاتر تحریم اقتصادی که رژیم طاغوت شیطانی نکرد که کرد؟ دیدیم چی شد...خلاصه یارو خواننده اگه ضد بخونه نمیتونه ادامه بده چه بسا شده بود به خاطر فیلتر رد شدن ووبلاگ داشتن اصلا نمیتونستم خودم ادامه بدم کارشیطان نبود امام عصر از دستم ناراحت شده بود نتونستم توبه کردم بابااا امام عصر نخواد صدات در نمیاد همینطوری که نیست که یه شعری خوندن و تو شنیدی شیطان میگه چرا شعر بد ترویج نمیکنه بالا نیماد این مشهور نمیشه این و الا هست نمیگیم نیست فیلم های زشت و مفتضح اگه یه مومنی نگاه کنه براش ضرر داره و خودش هم نمیتونه دیگه مثل قبل صداش بالا نمیاد پس نمیگیم نیست کلاا راه بد هست برو معتاد شو برو همین الان سیگار بخر بکش کسی جلوت رو نگرفته منتها از کلی فیوضات که مومن باشی منع خواهی گشت...برای مومن داریم میگیم نه برای خودمون که نمیتونه ادامه بده آخه بعضی ها این خواننده های عرق خور رو در حد مومن بالا میبرن میگن ما که نماز نمیخونیم نمیشه این چه طوری روزی بهش رسیده که اینطور شعر میگه یا اینطوری بازی میکنه یا اینطور خوشکله ما گفتیم اینا اول دنیاست نهایت کارشون و گول زدن دنیوی است و اخروی رو یا ما لذت نمیبریم و درک نمیکنیم یا جنبه نداریم و بیهوش  میشیم یا به فساد و (حرف بد) ربطش مییدیم و خرابش میکنیم خلاصه اینجا نمیشه بهشت فعلا پیدا کرد تا بجنگیم ببینیم خون بدیم اول انقلاب دوران جنگ بچه ها چه شاد بودن بله این همه شهید داده باشیم برای بچه ها و زندگی راحتشون و نسل جدید و ما الانن نسل من بهترین نسل هاست نسل بعد جنگ 8 سال حتی شاید از نسلی که الان داره میاد بهتر باشه دهه ی 60تی ها رو میگم لذا الان در تاب و تبیم و قاطی شده و درگیری رخ داده نمیگییم دهه ی 80 90 70 بده میگیم که شرایطشون بده وگرنه مقدس نما زیاد داشتیم خودمون گول نخوردیم و چادری همه گناه کن.خلاصه داشتیم میگفتیم مومن نباش عرق بخور ادمه دادن در کار نیست عرق نجاست بخور برات ممکنه سود هم داشته باشه مخصوصا اینا که سکسی هستند و دینارو جنسی میبنند فقط خوب چه شون کنیم!!! بزا خوش باشن. الان من بهت میگم برو خوش باش تو چی تلقی میکنی از خوشی؟ چی والو خلاصه مومنه که نمیتونه ادامه بده و براش بده وگرنه امام زمان به فاسد فاحش نمیگیم نظر نداره ولی مثل ما وله دیگه تقوا نداره هر چی از زبونش بیرون میاد از خدانمیترسه به فکر روز حساب نیست خدا ببینید روز حساب رو در قرآن چقدر تاکید داره روزی که ممکنه دوره زمونه ی زیادی تباشه مدتش برای بعضی ها هستا درسته که خدا سریع الحسابه ولی بعضی ها در جواب وسوال گیر میکنند خلاصه در مقایسه با بعد از روز جزا که میریم بهشت خالدین فیها اومده برای جهنم هم خالدین همین ولی چقدر تاکید شده در روز حساب یوم الحسرت چند تا اسم داره معلومه حساسه خدا بهش مدتش گفتیم در مقایسه با قبل و یا بعدش چیزی نیست ولی محشری است انفجاری است چی بگیم آخه که جدی بگیری اینا که چیزی نیست محشر و انفجار خدا گفت خودش تعریف کرده چی میشه....

rahman

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی موقع ها جوان ها و افرادی رو می بینم که در حالت عبادت بیشتر هستند یعنی ما که نماز میخونیم این هیچ سری به سجده گزاشتن بیشتر و با خدا نجوا می کنم نه اینکه شیطان باشم و حالش رو داشته باشم ولی حسادت می ورزم میگم این با خدای خودش خلوت کرده اینطوری و با این حال چی میخواد خوب خدا بهش میده این که مشکلی نیست خدا آرومش میکنه چرا پس اقدر نجوا میکنه در سجده مثلا و  عبادت می کنه و وقتی با حال خودم مقایسه می کنم که چقدر خدا باهام ساخته یعنی کنار اومده خلاصه این چی میخواد بعد میدونی باید یه حالی داشته باشی توی این دنیای کثیف آدم خیلی توفیق میخواد که بتونه و حال داشته باشه تسبیحی به دست بگیره دو رکعت نماز مستحبی بخونه خیلی وقتا توفیقشم ندارم جوونیم دیگه...این هدف این جوون که سر به سجده ی خداوندی گذاشته برام مهمه که آیا برسه یا نه اصلا!!! این کششی و جاذبه ای که داره که من ندارم که پوچم و دورم هدف چیه حاله؟ پوله؟ خوب آدم هدفش خداست راه زیاده برای رسیدن به خدا خوب ..بخشش خدا ست ؟ آقا آدما توی این دنیای کثیف همه کارمیکنن ولی ای خدا به طرفت که نمیان که دورکعت نماز برای غفرانت بخونن میسازن حتی حاظرند مریض بشن قرص بخورن روانی بشن ولی اشکی حالی نداشته باشند که تو حالشون رو درگرگون سازی ای خدا منم دلم میخوااد به طرفت بیام دور از حسود تو رو بخونم مخصوصا الان هاکه وقتشو دارم و خلوتم خیلی زیاده و شیاطین اذیتم میکنن و راحتم نمیزارن دلم میخواد به یادت باشم نمیدونم چه کنم نماز بخونم کافیه...؟؟ نمی دونم راه دست من نیست دست تویه تو باید عوضش کنی حال منو خیلی افسرده ام این روزا نمی دونم چه کنم نمیزارند دیگران زندگی کنم انگار مال خودم نیستم نه انگار مال تو نیستم خدا چه کنم من؟ انگار کار خوبی در پرونده ندارم و همش پوچ انگار ارزشی برایت ندارم موندم باید چه کردهی میخوام خودم درستش کنم با نفسم میخوام خودم حال خودم رو احسن کنم ولی باور کن خدا نمیشه نمیتونم بچه که نیستم که با دل پاکم هرچی خواستم تو بدی علی الحساب نه دوران عوض شده خودم عوض شدم دور شدم ازت و میخوام کاری بکنم ولی تو باید برای من کاری بکنی خدا من درسته چموشم و زیرک و زیر بار عمل اندکت هم نمی روم ولی چه کنم این روزها افسرده شدم و نمی دانم چه کنم و تو برنامه ای به دلم نمی اندازی که برو و فلان کار را بکن مثلا مثل قدیم باید خودم تصمیم بگیرم چون جنبه ی هدایتش را ندارم یا گوشم بدهکار نیست پاک نیستم دلم میخواد هرچه تو گفتی بکنم تا نورانیتم امیدم حسم روندم برنامه ام درست شود و من راحت.

rab

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم سخنرانی استاد فاطمی نیا رو گوش میکردم که اینکه آقاا میگفتند که خود ائمه نه مثلا اسم علی خودشون اسما خداوند هستند...و منافات نداره که بخوانیم خدا را با اسم یا رحمان یا رحیم (نوع اول) بگیم خدایا به حق فاطمه الزهرا مرا ببخش مثلا (نوع دوم استفاده از اسما) مثلا بعد می گفتند جلوترش اینکه بعضی از بزرگان کراماتی که داشتند از دو نوع این اسما استفاده می کردند...و دیگه بازش نکردند اینو که یعنی چه حالا ما بریم جلوتر اینکه اگر دقت کرده باشیم دیگه چیزی نمیمونه اینکه آقا سنی ها از اسما ائمه و توسل از طرق ائمه به خدا استفاده نمی کنند و عقبند اصلا خود من هم پارسال گیر کردم دیدم که آقا خدایی که می پرستم اصلا چی دارم می پرستم چقدر مگه بزرگه این ائمه هستند که بزرگند و خدایی دارند ما که چیزی نداریم و فهمیدم که در زندگی من و اون چیزی که یه عمر می نوشتم خدایا تو وبلاگهام مثلا قبلانا اینا پوچ بوده من فکر می کردم بگم خدا نزدیک میشم فکر میکردم از کودکی همه میگن خدا خدا منم باید بگم در صورتیکه راه راه زینب بود حرف حرف زینبه و به احترام حضرت زینب امام حسین(ع) هست که به ما نگاه میکنند و رحمت نازل میشه یا حالمون عوض میشه وگرنه نگاه کن این علمای سنی به کجا رسیدند چون طرق ائمه نیست چون بدون ولایت حضرت کار درست نمیشه و خدا حساس هست روی ائمه محض این اینارو میگم که یادم باشه خدا که باهاش صحبت نمی کنم و موندم و شاید قهر ولی قسمش بدم به ائمه و اینکارو بکنم و از نوع دوم که عرض شد استفاده ببرم وگرنه ائمه در کودکیم مخصوصا زیاد بودند در زندگیم و من نادون فکر می کردم خداست و هی میگفتم خدا خدایا و از ائمه و راه خواستن از ائمه و جاو اومدن و بخشیده شدن و حاجت خواستن و راهشون همون راهشون جلو نیومدم در صورتیکه اگه نخواد حضرت زینب هیچی دیگه خدا هم نمیخواد خدا اصلا معلوم نیست به ما گنهکارا چه طوری نگاه کنه و شاید طرد باشیم اینم که ائمه توی دعاهاشون خدا خدا می کنن ما چه میدونیم کیه مخصوصا من گنهکار خدا چیه خدا کیه هر کی فکر بکنه به ذات خدا که نابوده نمیخواد درگیر خدا کنیم و اسما خدا رو خوندن خوبه نوع اولش ولی ممکنه در باز نشه که بشینیم ذکر اعظم خدا رو هم بگیم مثلا من امتحان کرد یارحمان گفتن چیزی نشد زیاد هم نگفتم ولی میدیدم راه بسته بوده نمی دونم توجه نمیکنه خدا نمیدونم نمی دونم حال بهتری داشتم اصلا حالم عوض نشد جرا نمی دونم انگار قبول نیستا اصلا بعضی ها میگن بدون صلوات توی نماز میخوای چی بگی ذکر و قبول ندارند بدون صلواتش حالا درسته صلوات میفرستیم ولی حالا که اینا دیگه بماند...ولی چی دیگه بماند همین دیگه باید زرنگ باشیم خدایا به حق خانم فاطمه الزهرا همه ی ما رو ببخش و با اشکی از چشمامون که بیاد نشانه ی بخششت را بگو و نشان ده.یه بار خودت قسم بده گنهکار فکرشو بکن راه عوض میشه و این توسل ها که سنیا گیر میده به شیعه گیر میکنیما اگه نکنیم در زندگی مخصوصا ماشینی و شلوغی که داریم و حواسمون نیست به خدا و خدا رو گم کردیم اومدیم با اسما نوع دوم و اهل بیت پیدا نمودیم خدا را و راه باز شد دیگه منم بزرگتر شدم و فهمیدم که خدا خدایی که میکردم همش از طرق ائمه بوده وگرنه الان خدایی در دلم نیست و پوچم و داغ نیستم منتهی عقلم نرسید هی گفتم همه میگن خدا خدا نمیشه با خدا که طرف شد عزیز به پوچی و کافری میگراید حالا تو بگو خدا کیه اگه ادعات میشه ها؟ بشین برای من بگو چیزی نداریم تعریف کنیم همین دیگه...


tan

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 داشتیدم به موضوع ایمان و تقوا می فکریدم که آقا اصلا یه موقع بود که میگه خدا که مسلمان نیستید و ایمان به قلوبتان وارد نشده درست پس می فهمیم که ایمان یه چیز اکتسابی و دادنی است تقوا هم تا حدودی هست ولی تقوا بالاتره از ایمان طبق روایات ولی اینو میخوام بگم که ایمان آقا خطر داره برای کسی که تقوا نداره یعنی نه که خطر داره طرف خودش خطریه...شیطون ها جمع میشن که یارو رو خراب باندازن و این ممکنه تن بده پس اصلا رو ایمان نمیشه حساب کرد طرف ممکنه یه نوری ایمانی بهش بدن ما تعجب کنیم که مثلا به جایی رسیده ولی تعجب نداره اصلا... خودش ارزشش که می ارزد به تقواشه به اینه که چقدر جلوی خودش رو میگره نه به چیزی که میفهمه حرف میزنه شاید فقط حتی حافظ میگه تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست یعنی به تقواش و دانشش بارو هم نمیشه اطمینان داشت پس اصلا نباید به یکی مثل من که حالا تقوا هم نداره ممکنه مبدا میلش عوض بشه ولی اومدیم همونم باز برگشت خیلی سخته حتی تقوا هم اگه داشتم نمیشد لذا اینو میخوام بگم که این بچه ریشی های حزب اللهی اینا ممکنه بدترم باشن در هجومند ممکنه هر کاری کرده و یه مرتبه ازشون سر بزنه مخصوصا وقتی تقوا نیستا حال نورانی هم باشه اینا ملاک نیست آیت الله بهجت هم به کسانی که مورد اطمینان مثل باشن یا هرکسی توصیه میکردند که یارو مثلا اگه 1000 تا جمله از روی چی بگم حالا یادم نیست بگه که مثلا یعنی مورد اطمینان هست بعد شما برید نگاه کنید اون 1001 کمیش از روی ظنش صحبت نکرده باشه و بررسی کنید نه که همینطوری دل ببندید و قبول حالا توصیه شون رو یادم نیست...


hggg

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اینم یکی از  شعرای آلبوم رقص گلها از عباس بهادری است یادش بخیر وقتی کوچیک بودیم گوشش می دادیم با لینک دانلود

کسی صدای مرا شنیده آیا
نشسته قایق من به گل خدایا
کسی صدای مرا شنیده آیا
نشسته قایق من به گل خدایا

اسیر بند تنم فسرده شد چمنم
نظر گشاده منم به بی کران ها
مگر تو چاره کنی نظر دوباره کنی
مرا نظاره کنی از آسمان ها
مگر تو چاره کنی نظر دوباره کنی
مرا نظاره کنی از آسمان ها

گذشت فرصت و من خطی نخواندم
برای آینه ها غریب ماندم
گذشت فرصت و من خطی نخواندم
برای آینه ها غریب ماندم

تو را بهانه کنم مگر جوانه کنم
پر از زبانه کنم چراغ دل را
شبم چو محرم تو به سیر عالم تو
بگیرم از غم تو سراغ دل را
شبم چو محرم تو به سیر عالم تو
بگیرم از غم تو سراغ دل را

لینک دانلود


havijjj

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یادش بخیر میدونی چه ایام خوشی داشتیم در کودکی یعنی ایام دبستان می فهمیدیم سحر و صبح یعنی چه یه حس دیگه ای داشت فرق داشت شب و روز با سحر یه مستی ای داشت یه نسیمی میومد حالا نمی دونم اینا نیست یا اثر گناهه که من نمیفهممش دیگه البته دومی درسته... چه خواب عمیقی انگار خواب زمستانی بود و مادرم که بیدارم میکرد اصن حال نداشتم صح که برم مدرسه مدرسه برام اسارتگاه بود که مجبوری قبول کرده بودم و قرداد بسته بودم که باید رفت مثل دوران آمادگیم.مامان میگفت که تا 5نجم دبستان هم خودش شلوار پام میکرده... اصلا حال نداشتم برم خیلی خوش بودیم اون موقع ها بارونم که میومد خوشحال میشدیم و یه بارونی میزد حالا هم همونم نمیاد.انگار خدا میخواست با آمدن بارون گناهان رو بشوره...مردم هم متدین بودند گرچه دشمنی ها و پستی ها بیش از این بود که هست با انقلاب اون موقع ها و پنهانی تر بود ولی یه بارون میومد همه خوشحال میشدیم همه بچه ها الان پیر شدیم تو جوونیمون اصلا نشاط نداریم همش گناه و گناه روی هم انباشته باور کن اگه تو دبستان شعر حافظ رو میزاشتن شاید حال و هواشو بیشتر از الانه میفهمیدیم الان اصلا انگار نفرین شدیم و من تعجب میکنم که بتونم بهشت رو پیدا کنیم روی زمین دوباره ودوباره حیواناتی که نسلشون منقرض شده رو احضار کنیم و ستنجاقک و پروانه های سفید و پروانه هایی که زرد وسیاه بودند دوباره بیان پیش بچه ها آخه چطوری میشه حس الان حس بزرگ شدنه حس بچگی نیست و جوانی در روح انسان ها به بچه اهمیت نمیدن بچه باید خودش رو مرد بگیره بزرگ بگیره از همون کودکی کتاب غصه هام تغییر میکنند نقاشی هایی که بهشت و پرندگان رو نشان میداد چه شد کجا رفتن نشاط عادمی چه شد چقدر افراط کردیم همش پرید دیگه کودکان پیر شدن الان بچه ها کم شدن الان حرف حرف بچه نیست باید بزرگ بگیره خودش رو چقدر متلک های کودکانه داشتیم ما چقدر بزرگترا گذشته از گناه و زشتی هم که بود چیز میز یاد بچه ها میدادن و براشون شعرهایی میساختند الان بچه ها با زور شعر یه توپ دارم رو برات بخونند...چقدر شعر زیاد بود محبت به کودک در مهدکودک از روی عشق و نه پول زیاد بود الان شده توسعه و تعاون و پول و ماشین سازی محبت گم شده احسان نیست نمیدونم من بچه ی قبل انقلاب که نیستم نمیدونم شاید دوران من که 8سال جنگ و این همه شهید بود اینطوری بود شهدا کجا رفتن اصلا...مردم دعا می کردن بارون بیاد تو خونه تو خلوت با خدا بیشتر راز و نیاز میکردن خدا رو بیشتر صدا می کردن اعتقادات بیشتر بود بعد انقلاب حالا قبلش رو که من نبودم که ببینم چه طوری بوده ولی خوش بودیم فردا معلوم نیست با علم شیمی یه غذایی درست کنند بدن بخوریم کیک ها شیرکاکائو ها همه چیز مشتی و دلچسب بود الان کیک که درست میکنن خمیره و برکت نیست انگار انگار داریم دور میشیم و نفرین انگار راه ها عوض شده البته نه همه جا وهمه کس جمع کلی رو دارم میگویم و همه چیز پولی شده و تبلیغات بد نیست ولی کو محبت و عشق...انگار خدا نیست.....خوشحال نمشیم و از کرده ام راضی میدونی چند وقته از دل و رضایت ربم نخندیده ام و مسرور ماله گناهه...

dardddd

يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یادمه مو البته در حیطه ی خودم نه مثلا فراتر همین جمع خونواده البته اگه فتنه هم نمی شد متخصص آروم کردن بودم ولی متخصص خراب کردن هم نیز ولی تو فضای خودم که دیونه باشه آروم میکردم قبلا با نوحه ای تازه هم یاد گرفته بودم اینکارو این بود ولی اینکاره بودم این درست ولی میدونی اگه معجزه هم بکنیا که ما میخوام از امام رضا بعدش تکفیره به احتمال 60 % بعد بدتر میشه میدونی.چون مردم که باور وایمان ندارند و منم یه بار گفتم امام رضا که میریم میگیم آقا تحویلمون نگرفت مثلا یعنی چه یعنی معجزه هه رخ نداد و معجزه ی درونی و قلبی بالاتره تا جسمانی و سختر حتی سیر ملکوتیش.

خلاصه آقا من به خاطر کارم دشمنی بام میکردند حتی نظرات خیلی بد بود و افتضاح با اینکه معرفت میگفتم وقتی گناه باشه و وقتی زن نظرش بیش از جنسی بالاتر نیست اینا هر چه مقام هم برسه عبد مرده و مردم هم که میدونی چی میخواد!!! خلاصه دشمن بودن با ما گرچه فرشته ها آسیب نمی زدند ولی حالا...مراقب میشد یعنی نه فرشته نه چیزی فقط خدا نوری که داری تو نمیزاره همین نوره نمیزاره نفوذ کنند اگر بدن و خاموشش نکنی یا فرنطینه و سهمه بندی نشه بین همه. خلاصه آقا از سر امتحانم حتی نه از سر دشمنی بعضی وقتا این شرورترین شیاطین رو میفرستادن بعد اینا درسته فتنه میکردند از جن و انس در منزل ما و احوالات قبلانا ولی اینو نمیخواستم بگم میخوام بگم پارسال که من متخصص آرام کردن تشویش در منزل و روحیه بودم نه تنها نتونستم در ماه مبارک اینکارو بکن آخه میدونی من میرفتم قبلانا نه ماه مبارک میرفتم بدترین و زشترین چیزا میدیدم و بابای آمریکایی که بازنش داشت چیز میکرد رو هک میکردم با گناه و یه ننوع ایجاد محبت هم هست بستگی داره خدا چی بخواد با گناه خودم بعد وضعم میریخت به هم و نوححه گوش میدادم و امام حسین به هر حال لطف میکرد بدترین نگاه ها و ظلمات رو رد که میکردم هیچ به دیگرانم میدادیم ما هر چی باشه محبتی اگه شعری اگه متنی اگر چیزی که آرام بکنند هر چی آقا امام حسین (ع) لطفش بیشتره و این بود که حالا هم بگم که امام حسین عزیزم کسی نمیتونه حمایتش کنه اینطور نیست که من دارم فکر کنی دارم یاری میدم این توی سیرم به خاطر گناهانم سری رو فهمیدم و باز میکنم به این نیست که گولشون بزنی درسته بعضی مداح ها میخوام با زور بگیرند ولی هر چی هست گول نمیخوره خدا موجود هوشمندی هم قبول نداری اگه باشه ایمانت پایینه خودمون رو گول میزنیم بعد میگیم پیغمبر گول خورد درسته رحمتشون زیاده و آمرزیده میشیم ولی گووول نخورده و اگه از راه ائمه بریم خیلی زودتر بخشیده میشیم هیچ چیزایی هم نصیبمون میشه و ادمین ممکنه بشیم این درست ولی ساده نباش. خلاصه اینو میخواستم بگم که من که متخصص بودم ازهر راهی رفتم پارسال تو ماه رمضان نتونستم اوضاعم رو آرام کنم و جو رو یعنی کار فرشته و نمی دونم جن و حور و پری و این حرفا گذشته بود در محظر تام بودن مجبور شدم تنها بشم رفتم توی خونه ی خالی تا خودم رو شناختم که چه مارمولکی ام و دیدم که حتی خودم رو لخت میکردم در اون جوی که اول آروم نبود دوم رحمانی بود لخت میگشتم میگفتم تو بهشت مگه لخت نیستن یعنی اصلا اعتقاداتم پوچ و بهشت و حال رو میخواستم البته ناچارا به این اوضاع افتادم چون خواسته ام در نیتم مشکل داشتم و دارم اینطوری شدم وگرنه اگر ریاضت میکشیدم و تحمل سختی حتی آقا نماز نمیتونستم بخونم آروم نبودم دست خودم نبود شیاطن هم نبودا شاید بود ارواح شیاطان ولی صورتم یه جوری شده بود غذا نمیخوردم انگار ریاضت که نه روزه هم گرفته بودم آزمایش میکردم تلوزیون که نگاه میکردم انگار اثر داشت روی برنامه اش و حتی خنده بازار رو که میدیدم میفهمیدم روزی امسال فرق داره و استاد روزی بودم یعنی بالاتر از حال ما جند تا روی دستمون کسی نیومد و ما میدونستیم که کار رو با هم اینجا کشوندیم حالا چرا این پیش اومده بود چون داشتن مردم انگار روی آنتن باشی ها داشتن نگامون میکردند و دروبین هم نبود که بببنیم جام جم بود جام جم چیه؟... یعنی نه شما ها بزرگان که از دل میبنند امام رو ول کرده بودند چسبیده بودند به من زمینی و منم میتونستم به مشابه هوشن بعضی چیزا رو تصور کنم که آخرش بستنم بردنم تیمارستان! به خیر گذشت ولی هر کاری میکردم میگفتن دیونه ها دارند میکنند تنها بودم تو خانه ی دیگرمون حتی برای اینکه تقلید نکنن و نمی دوستم چه کنم ور میداشتم دوچرخه بازی نصف شبی که کسی نتونه ادامو در بیاره و پیدا کردن دیگه... و ریدم. دیشبم ریدم و گریه کردم یعنی ریدم=گریه کردن یه معناشه در عرفان ...حتی یه دختر چاادری اخبار گوی نونهالان خوب میومد توی ذهنم و کسان دیگر گرچه تنها بودم موج ورم داشته بود و روانی شده بودم/..و هر کاری میکردم که اضاع خودم آروم بشه این داغ خاموش ناشدنی بود حتی محبت می کردنن و من حضرت اباالفضال ذو در ذهنم بود و مجسم میکردم و حرف حتی توی بهشت دنیوی بودم و همش توی حمام بیشتر یه صبح تا شب شب تا صحبی میرفتم خوابم نمیبرد حتی رحمت نازل میشد توی حمام و آب که میرختم روی سرم نوازش میکرد و انگار سنگین شده بود و یه طوری بود حتی حتی وقتی میخواستن ببرندم یکی گفت روسری نمیخوان بهش بدین اقدر وضعم خراب شکر خداا کن جوون که مثل من نمیشی و بلا سرت نیومد حتی روزی رحمانیت کم هست.....والی هرکاری میکردم که اوضاع روانیم آروم بشه جن  و اینا هم نبودند ولی نمیشد هر کاری هر هربه ای تا گناه حتی ولی خیلی عوض نمیشد حالم روضه حتی اوضاع بدتر میشد و میخواستندم حتی و دیگه حتی اگه جوش بزنه صورتم برام فرقی نداره اگه مریض بشم  شکایت نمی کنم چون هم خودم رو شناختم هم چیزای دیگر ولی قبلا اینطوری نبود همیشه بهترین چیز رو برام خواست امام زمان از فکر جاهلانه ی خویش...

البته بگم کاری به گناهه ندارم خودارضایی در مورد در نظر گرفتن یه زن کافر اگرچه در خود مسئله اشتباه است کار ولی هک محسوب نمیشه ولی درمورد زن مومن هست و گناه کبیره تری هست اصلا خیلی گناه کثیفیه که مرتکب شده ام حتی من شوخی ندارم که کارممون اینجاست...و این محبتشی هم که داره به معنای الخبثات للخبیثینه که پای ما در اول جوانی باز شده بود بر خبیثات ومشکل اونا چه کنیم.

والا شما اشک بریزید بر ابی عبدلله بعد نگاه به هر کی کنی این نفوذ داره نگات و خوشکلش میکنه اثر داره دعا حساب میشه نگاه به صورتشون الان نگاه کنید بازیگرا چقدر پیشرفت میکنن از دعای خیر و نگاه های خوب حالاقبلنا بیشتر که الان نگاه ها آلوده شده و ماهواره و حقشون این بازیگرا که مردم نمک نشناس وطن نگاهشون کنن و همش مال این دخترای پاکه نگاه که مثلا عاشقشون میشن و پسرا زنده میمونن بازیگرا وگرنه بازیگر حکم اول و آخرش قتل روانی شدنه ولذا ما نمیخواد بازیگر و بازیگردان بشیم ما ابی عبدلله گریه کنیم تو چشممون حالا من نه ولی شما نگاه میکنند تو چشموتون مادرتون حضرت زهرا نگاه میکنند(ع) و نیاز به محتاج شدن به خلق که نیست اصلا بالاتره خیلی هم باالاتر فقط خودشون باید بخوان من نمیگم باید اینکارو کنی ونکنی دست من نیست آقای فاطمی نیا بالانرین چیزی که در این مواقه میگن داشته باشیم صفات عالیه هست یه صفه عالیه هم داشته باشیم بسه ممونه .