اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۹۷ مطلب با موضوع «داستان بیمارستان کشیده شدن» ثبت شده است

fgfd3

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۵ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

من نه اینکه به امام خسن حالا متوسل شدم اونم فرستادم بیمارستان و تیمارستان نه بردندم و تازه وقتی داشت میبرد منو توسط اقوام که کلید کجا بود نمی دونم و داشت تازه یه بار میله گذاشتم بین دو گیره ی در که قلف بود نمی دونم چطوری رد شد اومد داخل دایی جوادم این دیگه کی بود لابد امام جواد؟؟؟

خلاصه اقوام و جواد موقع بازداشت گفت روسری سرش نیست اقدر من بدبخت بودم که میخواستن سر یه پسر روسری کنن حالا به شوخی هم نمیگفت سیرش بود که ماموره کوتاه میاد یا نه ولی نیومد هرچی هم تو راه گفتم بابا جواد بیا منو ببر پارک دست و پا بسته البته تقصیر خودم نبودا بابا من از آمپول زدن بدم میاد یه نفر آوردند روز قبلش بعدشم تو بیمارستان دایی جوادم میگفت من همیشه همراهتم بعد اون علی عمع حوری م هم میخواست پی کی رو برداره ببره تمیرگاه ماشینمون هم تو اون خونه زنونه بود چه کنیم.خلاصه ماموران امام زمان برای آمپول زدن منو بردن بیمارستان بعد خودم خوب بازی نکردم که نه همش منو از مامورا میترسوند دایی ایم که حالا میاداا منم کوتاه اومدم که اومدم و منو جاگذاشت  و رفت حالا اینارو نمیخواستم بگم میخواستم بگم کار حسن  نبود که من اومدم اونجا شاید ماموریتم تمام شده بود و باید فضا عوض میشد و دوهفته تکمیل شده بود برای نوشتن این مطالب برای شمایا خلاصه میخواستم اینو بگم به آقا حسن که متوسل شدم و آوردمش تو فکرم راه پیشنهادی میومد تو ذهنم دیگه از زن ها هم فاصله گرفتم و حقم نبود ببرندم و زندانیم کنن ختی به مامورین اونجا چند تا زن گفتم که مورد عاق رهبر و احمدی نژاد قرار میگیرید چندروز نگه میداشتن بعد این یاروه یه روزم نشد یعنی تا شبی منو نگه داشتند اونجا آنتن هم نمیداد توسل کنیم آخه یه زندانی دیگه اومده بود و نام اتاق ما رو می آورد و دستبند دسش بود که من کار دارم باید برم منم رفتم گفتم مورد عاق واقع میشید ها آخه میدونید یه چند روزی پایین نگه ت میدارن تو تیمارستان بعد میریم بالا خلاصه خسن رو در نظر گرفتم آقا حسن رو بعد یهو میگفت دلم که دلم اباالفضلی که دلم میخواد وسط هال این خونه یه خاور شن و ماسه حالا بسته به سیاست عوض میشد میشد چیای دیگه مثل تریاک؟ نه بابا چی میگی دلم میخواد گچ سیمان شن و ماسه یه خاور خالی کنن من با کله برم توش. یا دلم میخواد جدی جدی ها یه قایق با کاغذ درست کنم با پا له ش کنم یا برم بالای پشت بوم با نایلکسی چیزی دوتا بال بسازم خودم باندازم پایین ببینم کار میکنه یا نه خلاصه همش کار اباالفضل العباس و هم حسن بود خلاصه شما چی در نظر داری میرفتم تو حیاط خونه خاک جمع میکردم و بالشت درست میکردم یه موضوع که انگار برای یه نفر خنده دار بود موضوع سهمیه بندی بود که صحبت می کردم حالا یادم نمیاد چی میگفتم که خودشون حقشونه که اینطوری بشه اصن حرف سهمیه بندی که میشد یکی میخندید انگار اصن حرف زدن من کلا برای خنده بود اینا فکر میکردن من دیونه شدم و ناراحت بودن وگرنه دکتر برای آمپول گفتم که اومد حالا اینا از کجا با خبر شدن من نمیدونم ولی شک ندارم که با امام زمان درارتباطند و همه ش من نیستم...همین دیگه

xzvc

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۳ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

حالا راه بندون نیستا ولی اوضاع شیاطین کار میکنن که آقا الا و بالله تو یار امام زمانی و از این 313 نفر اصن خودشی بیا بالا دست دست دست دست

حالا من چه بکنم گفتم من تو اون خونه خالی دو هفته ایم که بابا اگه معجزه میتونین به دست بزرگان انجام بدین توی این راه بندان ها که یکی مثل موره نپرستند یه مشت خاک تو دست بگیر بکن پرنده به اذن خدا اگه راست میگی و از این قبیل کارها بکنید تا مردم گول نخورند اینا برای اولیا خدا چیزی نیست و فرق شعبده و زنده بودن رو بفهمند نشون بدین اگه راه بند اومد! آخه اوضاع ما که خوب نبود تو اون دوهفته من باید راه میرفتم سیب زمینی تو دست میگرفتم و نامش رو میبردم به خاطر اینکه جاهای دیگه مثلا میگن آلو بهش یا دید ملکوتی درونی چشم من با دید ظاهربینی که من داشتم و دارم فرق میکرد باید کتک میخوردم بجاش خوب تو اون دوهفته چه میکردم شده بودم گوینده یه مرتبه توی حمام و خانه ام صدای ابلیس در میومد صدای خضر بیرون می آوردم که اینا میخوان بیان در آینده قدرت رو در دست بگیرند معلوم باشه برای یه عده و آشنا باشه یه مرتبه یه سوتی میزدم که در حالت عادی و الان امکان پذیر نیست بابا خدا و شیطان قدرت داره شما کسی رو دیدید که بگه من شیطونم؟ نه ولی شاید ممکنه هست توی عالم بچه ها به بچه هه راحت میگن شیطنت نکن شیطون...

و من اونجا دیگه زن مجنهده هست هر کی باشه از ناموس حسن پناه بردم به خودش حالا من نمیدونستم که دید ملکوتی خراب من که باید میگفتم بابا این دستگیره است نه چیز دیگه ی باید حرف میزدم خلاصه پناه بردیم به خود حسن که بیاد کارهارو درست کنه و میوه های تازه به دنیا بیاد که شیمیایی نباشه چه میدونم از روی چیز مردم کار نشده باشه آمپول به درخت...

 

ko9s

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۱ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

حالا نمیگم اجرا بشه خیلی فشار میاره در ضمن زمان و مکان و مشورت زیاد میخواد که حالا که صحبت از اباالفضلیا شد تو همون خونه خالی بودا گفتم  که یه سری بچه هایی که ابالفضلین و توجه نمیشه دارند چاقوکش میشن کفترباز میشن چه میدونم همه که مثل ما تحمل ندارند اینا رو بیارید گفتم هنوز زوده اینا بهشون توجه نمیشه ولی برای ریخت پاش سیما و صدا خیلی خوبه که بیان فقط حرف بزنن تا زندانیشون کنیم جایی برای محافظت و نسلشون مثل بره و ببر نیست که از بین بره همیشه هستند تا زن ندارن خیلی کار میتونن بکنن حالا دیگه بحثش جاش نیست یعنی میخواستم بگم این بحثا هم شده بود صلاح دیدن نیان هنوز برای تشویش ولی اگه طرحی باشه که اجرا نشه یا مشکل بود با استدلال های خاص خودشون همین جوان های 17 18 ساله اباالفضلی باید صحبت کنند خوب ثبت میشه یا خلافش میاد بیاد تا این همه محافظت ازشون بشه!!!!!

حالا اینطور نیست ولی صحبت شد اوضاع بهم خورده موقعیتشم نیست حالا اونایی که تریبون ندارند و احساس مردی میکنن برن تو خیابون یه دادی بزنن که این چه وضعشه بعد مردم جمع میشن اونی زنی هم که حجاب درست مرس نداره میترسه که شاید برای اینه صداش رفته بالا فردا رد نمیشه دیگه از اونحا خلاصه داد و هوار اونایی که تریبون ندارند تو خیابون خیلی مفیده همین که صدا بره بالا نه که خونریزی بشه ها اگه لازم باشه همینطور یه جمله ی امر به معروقی رو که یعنی واقعا هم یعنی نداره ما از این وضع و سامان ناراحتیم یه داد بزن تو خیابون دیگه بچه ها هم باید خواسشون جمع باشه که لو نره که راستای امر به معروف بوده اصن نیازه صدای پسر تو خیابون بالا بره حالا چه شافتک و سوت چه چیزای دیگه برای عاشقی باشه هم بد نیست!!!حالا اینا همشون اباالفضلی نیستند و ممکنه سوتی هم بدن یا بخندند ولی احساس مردانگی میکنن و تریبون هم مثل ما ندارند نه وبلاگ یه داد که میتونی بزنی یه آىه که میتونی بخونی فقط تشویش نشه که گفتم دیگه موقع این بحثا نیست با این وضع که تایرمون پیچید یه طرف دیگه و رفت.اصن همین نون خشکه ای ها هم کارشون برای من لو نرفته با صداهای مختلف!!!

abax

شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۸ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

حالا که موضوع تواضع شد همش که توی کار نیست اول بگم که اون مسخ شدن در غیر اسلام مثلا یهودی هایی که میمون شدند و این باقی موند غیر از اسلام که به حرمت پیغمبر عظیم شان ما بود که آقای فاطمی نیا که فرموده بودند و من نوشتم و  نوشتم پاک شد متاسفانه قسمتیش یعنی خودم اشتباه کردم که اینطوری شد و باید سخنرانی رو گوش میدادین که گذاشتم چون که گفتیم که اینا که مسخ میشن غالبا بعد از سه روز میمرند و تناسل و چی میگن نمیتونن بچه دار بشن و نسل بیافرینند...

خلاصه تواضع بود که یکی مثل حاج محمود خودش اصلا ورزشکاره و کمربند مشکی داره و دان فلان اما من به ایشون کار ندارم باید اولیا حالا من اینارو تو خونه خالیمون گفته بودم قبل از بازداشت باز بگم بد نیست خلاصه باید اولیا بفرستند بچه هاشونو به نظر من به این کلاس های  رزمی و اینا خودشون دست خودشون نیست با چوب بزنند تو سرشون تو بدنشون به حد کافی یکی مثل حاج محمود گفتم دست خودش نیست و ضرب و آهنگش معلوم نیست یعنی برای ما معلوم نیستا برای خودشون مکشوفه حتی اومدیم خودش میدونه چقدر باید بزنه تا این یارو بچه هه کتک خور به بار بیاد من اینارو قبلانم گفته بودم اجرا نمیشه چرا؟ و کم میشه مربی خودش میدونه که چقدر گنهکاره و یا لازمه تا این به فرم بیاد اینم خودش یه تواضع دو طرفه است یه روز یادمه داشتیم با حاج حسن دوست بابام مرد خیلی گلی هست ایشون از کنار همین باشگاه ها رد میشدیم یه مرتبه گفتش که بیاین بریم دوسه تا کله بشکونیم بیایم...شوخی میکردا خدا کنه آخر زن گیرش بیاد آخه مجرده...

tictoc

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۸ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر


شما الان یه دختر 6 ساله و کمتر رو نگاه کن بدبخت مونده میخواد چی بشه چی سرش بیاد آینده این بدبخت رفته تو فکر زن های فیمینیسبم هم از بیرون جامعه از راه دور دارن کار میکنن ولی کمه بدبخت دختره گیج و واج مونده در همه چیزش در نظر بگیرش...اینم به فکرش بودم اون جا

AST

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۸ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

 

ما هزار بار گفتیم چه توهینی بالاتر که زن بیاد تو تیوی آیا چه کار کرده که بازیگر شده ما اینا رو هم گفته بودیم بله گفتیم زن ها دیگه نباید دلشون برای بچه ها و دلسوخته ها نسوزه بسپارن به همین مردهای نامرد زن نما یا هر کی ادعاش میشه الفرار ببینیم حالا این مردا که اقدر حرف میزنن میتونن درست کنن زنه شده منشی یعنی چه یعنی عین اسارت حالا هرچقدرم پولش بدن چه بهانه ای بهتر که اومده کار کنه پول بگیره؟؟؟یا اومدیم گفتیم اصن برنامه های تیوی برای زن ها باشه بعدم میان میگن مگه من چم کمتر از فلان منشیه؟ زیباترم که نیستم یعنی برعکس خلاصه میشینین فتنه ایجاد میکنید من مخالف فتنه ام که تولید میشه نه مخالف شغل زنم...

GFGF

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۷ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

من توی تبیارستانم هم که بردنم گفتم اینارو که میگم که تا اون بجه های زیر دبستانی هم اتوبوس شادی دارند ما بیماران از نظر کارشناسی شده نباید داشته باشیم بریم بیرون دلمان وا شود!!!

خوش نیستند بعد یه تماشاچی هایی نمیدونم قرص دادن بهشون پول دادن نه خدا وکیلی اینطوری نیست هی توی سالون انگار دارند پرواز میکنن می پرن بالا نه بابا ما با این چیزا روحیه نه میگیریم نه عوض میشه ممکنه رقیبمون بترسه و نمیدونم حا بخوره شکست بخوره ولی مام میخوایم بریم اونجا تو کشورشون بالاخره. حالا به اون حوزه وارد نمیشیم میگیم بله کار از اینجا خرابه یه عده خالشون گرفته اس غم دارند دلشون شکسته باباشون خودشون خالا بیا و گل بزن...بنویس که من نمتونم درستش کنم ولی شماها بکنید..........

GF

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

تو همون سخنرانی بود حالا که نگاه میکنم هیشکی دانلود نکرده ه ه ه خوب یعنی چی؟ یعنی میشه جلوتر رفت شاید یکی بشنوه گمراه بشه شایتم آنلاین شنیده اند چه میدونم ولی حالا خلاصه توی همون سخنرانی میگفتش که میگه دست خودم نیست اگه دست خودت نبود تو خیابون توی جوب راه برو این خیلی حرف بزرگم نباشه خوبیه بله اگه اشتباهی کردی یا مثل من وبلاگ داشته باش غلطاتو بنویس که نه اشتباه کن خودت اعتراف کن پیش خدا و اگه تبعات داره شما و خلاصه مسئول نیستس مسئولیت پذیر باش یه چی دیگه هم میخواستم بگم آها من کو چیک که بودم غمناک شعری رو که میخوندم(اینا رو هم داشتم میگفتم توی اون خونه که بردنم تیمارستان) خلاصه میگفتم غمناک تر هم میتونم بخونم؟ حالا میگم دست خودم نیست شاید ولی یه خورده هم استعداد خودتم میخواد شما ممکنه جوگیر بشی صدای سوت دهنیت فرق بکنه یا شیهه ی اسب بکشی ولی آیا خودت به تنهایی نمیتونی بهتر بیای جلو و از خدا بخوای...

GHFS

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۱ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

چیای دیگری هم گفتوم که کارم به اون بیمارستان کشید...

مثلا این:

طرف تو هند شنید که دارن عزداری اباعبدالله میکنن (اگه میدونی نگم؟؟؟) خلاصه سینه زد و وقت مردن فهمیدن که بله کف دست و سینه اش نسوخته و برای همین کارش بوده خوب مام میگیم اگه با اخلاص ها جاهای دیگر بدن و پا و چشم و زبان رو هم مثل سینه میزد برای اباعبدالله همینطوری میشد دیگه این یه سری هست لذا زن ها باید پرستار مردهاشون باشند تا این حرکات و باید تیمارشون کنند بزننشون اگه شد بگن یا حسین همش که حرف حرف جنسی نیست!!!الان مردها مریض اند از نظر روانی و جنسی و زن ها بدشون میاد که با وجود این فلوم بی شخصیتی اینطوری بهشون رفتار بشه مرده باید بپدیره که زنش پرستارشه و تیمارش کنه خودشم راحت بخوابه حالا زنه خودش میدونه چه بلایی سرش بیاره کتکش بزنه اگه لازم شد چیای دیگه هم همینطور

همش عشقه عشق

SICKNAL

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۹ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

میخوای دلایل دیگه شم بگم که رفتم اونجا؟

داشتم به خودم میگفتم تبلغ پیامبر (ص) اصن اونطوری نبوده که میگن فقط از سر دلسوزی که خدا هم گفت دلت نسوزه عزیزم براشون اینا همینطورند و خلاصه پیامبر (ص) اومد برای پیامبر های دیگه و قوت قلبش ائمه اطهار بودند که مثلا ما مثل یوسف (ع) فرار کنیم یک دادی میزنیم خسینی یا گریه ی خسنی یا راه دیگه بود که عرض شد چند پست پیشم که اونم گفتم بد نیست حالا یادم رفته ولی نوح (ع) شیطون میاد میگه تو 900 بیشتر کار کردی از حضرت محمد(ص) پایینتر باشی ببین خودتون اختلاف ایجاد میکنید بعدم نوح خودش میدونه این سیستم آمریکا نهایت کار ایناها بود این پیامبران که ار آب درومد پیامبرم گفتم اومد برای پیامبرای قبل و در تکمیلشون چون دینشون کامل نبود حالا یه سری وایسادن مسلمون شدند خوب راضی هستیم اصن پیامبر خودش میگفتند که امت من امت من فلان بسان.یعنی به زورم که شده قبول کردیم بعد میگه چرا بیشتر علی علی نکرد و یه بار بیشتر درستشو بالا نبرد برای ولایت بیاد ضایعش بکنه پای شما و من...

ttte

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۰ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

لا ما میگیم استفاده از سگ ولگرد کنیم در حقیقت استفاده از خودشونه و از ه لحاظ مناسب تو نباید یعنی من خودمو بگم باید یاد بگیرم وقتی راه میرم به کسی نگاه نکنم به سگ ولگرد هم همینطور این از طرف امام زمانه که فردا اگه از محله شمام رد بشوند شما نگاه نکنید به ایشون خیره ان شالله و صد مزایا شاید هزاران مزایا برای استفاده که نه کاربرد از سگ ولگرد سگ ولگرد معمولا وحشی نیست اگه قصدت بد باشه من نمیدونم چند وقت پیش تو همون خونه همین زنبور های چی میگین شما گاوی؟ اومد نشست رو پای من منم اولش هرچی دعا تو ذهنم بود خوندم گفتم اگه نیش زد من چه کار کنم؟ کسی هم نیست به فریادم برسه بعد تکون ندادم رفت فرداش یکی دیگه بود یا خودش اومد دوباره به دندون گرفتن و تا خون پام درنیومد ول نکرد وخونم رو خورد منم هیچی نگفتم در صورتیکه در دوران کودکیم همچین آموزش اصن نبود و کبریت که دست میگرفتم توی دستم مادر بزرگم و بی بیم با اون چشم کهنه اش میدیدتعریف میکرد که این آتیش روشن کرده و نمیزاشتن کارمون رو انجام بدیم هوامون رو داشتن وگرنه ما با این شیاطین همیشه میخواستییم بریم و منم دلم نمیشد البته استغفارشو کردم قبلا که دلم پاک بود که بابی بیم سر یه سفره غذا بخورم بعد یادمه گفتم حالا که مرده فهمیده که من سرسفره باش غذا نخوردم روحش از من بدش میاد شاید محض همیین یه فاتحه برای میخوندم لااقل حالا تو جه فازیم خدا میدونه ای خدا نجاتم بده از دست اینا ای خدا به خوبی هام نگاه کن نه به زشتیام

fsssssss

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۷ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر


نمی دونم خدا گفته که دخترهام باید حجاب داشته باشن حالا ما نمیگیم لخت باشند همون ولی تو خیابون بدون روسری که میتونن بیان بیا خدا گفته ها حالا شوهر گیرشون بیاد چه عیب داره خودش خواسته ولی یکی نمیخواد اگه دختره ها این دخترا ضعیف شمرده شدن و زن ها میخوان گولشون بزنن این اینطوری میشه که زنه بدحجاب میشه وگرنه دختر خودش احساس خطر بکنه کارش درسته... همینارو داشتیم میگفتیم توی خانه که بردندمون تیمار و بدتر از اینا حالا از خانواده هم فرار نکرده بودیما رفتیم تو خونه خالی اولیمون پیش خدا و خرما

mdb

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۸ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

در ادامه ی بحث قبل گفتیم پسرها رو بزارند دم مغازه ها مخصوصا سوپری ها مردها هم برند کارکنندها یا هم بشینند همون گوجه رو پوست بگیرن براشون چه فرقی میکنه!!!

خلاصه پسرای کوچیک تر و دخترها  بیان تو خیابونا بازی کنن یا باهم یا نه کاری بهم ندارند اصن این کوچیکا بزرگ که شدن باید مردها آموزش بدن خرابکاری نکنن و زن ها مخصوصا پیرترها الان ببین سیستم یه چی دیگست ها خلاصه یه زن دیوانه شده نمیدونه حکومت نظامی هست زده توی خیابون اومده بیرون دست خودشم نیست پسر پلیس و دختر پلیس که کوچک اند میان دستشو میگیرن اگه سگ ولگرد هم نبود و کم داشتیم یه گشتی میزنیم بر میگردیم زنه رعنا است خودش گرچه ازدواجم نکرده باشه اصن دختره خوبه؟؟؟ بعد میان این دختر و پسر پولیس که توی کم داشتن سگ ولگرد یا مورد قبول نبودن این سگ ها رشد کرده میگه زن برای چی اومدی بیرون اون یکی رن میگه با اجازه ی شوهرم بیا تماس بگیر با موبایلم بپرس حالا سیستم اوایلشه یا پسره گول میخوره یا واقعیته بالاخره از اول که نمیشه پسر به اوج کلک بازار سوار باشه تا بیاد فرش فروش بشه باباش که میدونه باید بره از این شغل بیرون بده دست بچه پسر حالا پسره هم نمیخواد یه مشکل دیگه است و سوپری هم باید بخواد ولی حالا نگاه 4 5 بار گول که خورد یاد میگیره خودش بدتر از باباشم حرفه ای میشه شما فرصت نمیدین این سرش به سنگ بخوره و گول مردم بعد راش نمیدین این پسر بیاد سر کار؟ زن و دخترو نمگیم ها ممکنه اونا از نظر جنسیتی نباید و نمیخوام اصن کی منشی میخواد پسره منشی بشه بگه بله عزیزم امری دارید پشت تلفن بگه ها بلکه اسیرش کردن دختری که باید الان خودسازی کنه با دوست پسرش اومده اسیر دکتر شده شده منشی خوب دکتره هم میخواتش مشروعا و گرفتاری های دیگه خودشم میخواد کی بهتر از این با این همه پول؟

همینا رو داشتیم زمزمه میکردیم دیگه که بردنمون اونجا یعنی لیاقتشو حالا هرچیشو پیدا کردیم که اون خدا بیامرز دست و پامونو بست تو خانمون بردمون اگه پلیس بود که باید حرفشو گوش میدادم وگرنه میزد شوخی نداره با کسی ولی یه خورده هم ناز کردیم وقتمون طلا بود داشتیم تو خانه حرف میزدیم که بله آقایه اومده ماست محلی گرفته زن ها فهمیدن بین خودشون از محبت پر شده خودشون میان اصن تنهایی میخرند میبینن زن های دیگه ی هم فهمیدن عجب ماستی چه میدونم شیر محلی خوبیه بعد بحران درست میشه مرده هم خودش مغازه رو دست یه پسر نمیده زنه هم میگه این اگه شیر محلی شه خودش عجب مردی باید باشه شوهرشم عصبانی نمیدونه چه کنه اعصاب مام خراب حالا بشینیم تو خونه چادر سر کنیم سهمیه بدن یانه .همینارو داشتم میگفتم دیگه......دنبال چی میگردی..

 

daa

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر


حالا ببین ما از اولش نظریات مختلفی دادیم ولی باز نه افراط نه تفریط اولش اومدیم گفتیم خوب بابا زن ها شیطنت میکردن به مراجع می نوشتن میشه برای خدا تو خانه هم چادر بر کنیم حالا نه سیاست الان میگه برای خدا اگه شده همین کارو بکنید بر اساس سیستم ما خوش اندام هم میشین نه به جز نماز احمدی نژاد خودش اینو میده و خوش هیکل تر و قوی تر از خود شوهرشم میشه حالا نه برای کتک زدن صرفا خوب دید مردها خرابه دیگه بعد گفتیم غیرت خدا زیاد بود در مورد موجودی به نام زن وگرنه کو 124 هزار پیغمبر؟ خلاصه نمیخواستم اینا رو بگم قاط زدم ما تو خونمون این چیزا رو هروور کردیم دیدیم مثل خونه ی خانوادگیم اصلا تاثیر نداره بعد گفتیم خوب زن ها باشه بیرون بیان از تو خونه و مانتو هم باشه برای خدا ولی مرد ها بمونن تو خانه این گرجه هایی بود که پوستش سفت بود و نرم نبود که زن ها یاد یه چی دیگه می افتادن فحش میدادن به میوه .خوب شیمیایی بود دیگه خلاصه زن ها برن سر ساختمان کار کنند و زن ها نبینن اینم نشد. بعد گفتیم از سگ های ولگرد استفاده کنیم که هرکدومش که صاحب نداشته باشه صاحبش صاحب الامر اون زنی که به قصد بد اومده بیرون رو میگیره خودش بعد دیدیم صد در صد آقایون مخالف سگ اند جه برسه ولگر خوب منم از این سگ های ولگرد که فرشته اند میترسم و زرم یا زعله همون خلاصه میره خلاصه سگم نشد بعد گفتیم تلفیقی از همش با اجازه ی شوهرش بره بیرون زن سگ هم باشه خودش میدونه اگه یه تیکه نون خشک زنه بهش بده یه سطل ماستی دستش بده باندازه گردنش میره در مغازه میخره میاد دیگه به اینشم لازم نیست دیدیم گربه بهتره سگ بیکاره صاحبم نداره همین چیا داشتیم میگفتیم فرستادنمون تیمارمون کنند اعتصاب شد برگشتیم ها ها ها ها

dwf

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۵ ب.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

 
داشتوم به خودم میگفتم البته سیستوم خرابه که باید قیامتی بعد از برزخ بایفته به کار اینو همه هم میدونن حالا برزخم باشه سیستمش ملکوتیه و اینا بله هست ولی خوب. یعنی حالا که اقدر ملکوت رو دوست دارید با اومدن حضرت باید بیترتر بشه اگه چنین عالمی اصن هست هست دیگه.داشتوم بدین فکر میکردم که امام خسین (ع) خواست یه کاری بکنه یعنی همه رو همه ی آبرو ها نمی دونم خونش ریخته بشه به آبروی خدا دورش جمع شدن حالا به هر دلیلی وگرنه چه کار به شیخ نشین ایرانی داشت حتی نامه م براش ننوشت و اونجا تو مدینه هم که چه وضعی شاید خوب بدتر از کوفه یم بود حالا بگدریم داشتم میگفتم یک آهویی خواستندش بکندش حالا کازی هم ندارم اومد پیش امام ولی حساب کن چه شعوری دارند این حیوانات که جمع نشدند مثل حضرت سلیمان دور امامان اینو داشته باش حالا ما چه این دنیا چه برزخ چه میکنی اصن تو خوشت میاد اسم ننه ات رو همه ببرند خوب نه حضرت خیلی پاک و معصومه خوب دیگه بدتر دیوانه حودت دیونه ای بعد میگی مجنون حسینم.غیرتم لوتیگری قدیم من باید همه ی اینا رو دوباره تکرار کنم؟؟؟حالا عیبم نداره نامشو ببری و توسل قلبی داشته باشی شاید بدتر از آهو باشی ولی روضه ی مشکوف؟مکشوف؟همون والا خجالتم خوب چیزی یه.

tqblet

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۰ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

مو یک چیزی دیشب دیدوم طبق دیده ی خودما مو که کرم نداروم همینطری ادامه میدوم مینویسوم اصلا هدفی نداروم برای وبلاگ دهی همینطری از سر بیکاری به سروم زد یک چیزایی بنویسوم می دانی بیکاری خیلی بد چیزیه فساد میاره انگیزه ها رو از بین می بره و غیره مو هم نه که انصراف رفتوم از درس خوندن و دوباره میخوام بخونوم امسال ان شاالله اگه قبول بروم نه اینکه اینطریه بیکار بودوم از سر شوق گفتوم یک چیزایی گفته بروم بری خودوم و شما وگرنه آدم رو به یک جاهایی میکشونن مجبور به گفتن یک چیزایی می کنن آخرشم حرفه شونه دیگه کارشونه آخرشم میگن بفرما دیونه خونه این شغلشونه دیگه مو هم تجربه رفتوم بری اینکارا که چه طوری همه ضد مو دست به هم میدن و جمع میشن خودشون هم مقدماتشو آماده می کنن از میهامان تا دشمنان دیگه کسی میخواد دست مو رو بگیره نه بابا بعدشم میبرن دست و پاتو میبندن تو دیونه خونه دیگه بدتر از زندان مو خودوم میدونوم اگه احتیاط نکنوم و تن بدوم به اینکار چه سرنوشت شومی در پس پنهان به پیش روست خودوم میدانوم بله یک نظری هم رفته بودن در مورد یک چیزایی اصلا نفهمیدم چی شد...

rgeg

يكشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۵ ق.ظ | علی جغدی | ۰ نظر

باور کن من قرص خورده بیدم که این حرفها رو زدم وگرنه من چی کاره بیدم؟!

این نوشته ها با من چی کار قرص می خورم میرم تو فضا به زور هم حالا داستانشو تعریف می کنم برات..

ببین من اگه فحش می دم خیلی زرنگ میدونم کجا فحش بدم که دستت به من نرسه خوب اینجا رو کی میشناسه کی میدونه خونه ی من کجاس کجا میخواد منوپیدا کنه؟ هیچ جا دنیا به این بزرگی بگرد تا بگردیم پس خوب این ازین چی میخواستم بگم؟ آره دارو هام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ببین من که دارو نمیخوردم مامانم گفت بیا فلان دکترو معرفی کردند پدرسگ عجب دکتری هم بود یه قرص قرمز میداد از صبح تا شب باید میخوابیدی و تو خواب زجر کش میشدی چه بلایی به سرت میومد با سردرد شدیدا خوب؟ بلند هم که میشدی از خواب فقط به فکر خودکشی بودی این حس من از این قرصه قرمزه بود که دیگه نخوردمش گفتم من اصلا قرص نمیخوام گفتن بیا بریم دکتر پس گفتم دکتر بگین بیاد خونه خلاصه نرفتم پلیس 110 فرستادن با آمپول و اورژآنس دم در خونمون تا بلاخره تسلیم شدم که بستری بشم اونجا هم فرستادنم توی اتاق ایزوله شاید ندونی همون انفرادی با این تفاوت که دست و پا ها بسنه روی تخت با آمپول که میخواست جلو هم بزنه خلاصه اینکه اینم گذشت تا گفتم من دارو نمیخورم دکتره میگفت حالا میگفت پرستارم ولی روپوش سفید داشت! میگفت که ما اصلا کسانی که دوا نخورند رو اینجا نگه نمیداریم من تعجب کردم که برای چی اومدم پس خلاصه اینکه بهشون گفتم من دوا نمیخورم چون دلم میخواد فحش بدم باورشون نشد!!! خلاصه اینکه دکتره اومد پدرسگ گفت که خوب شوک الکتریکی بدین پرستاره به دادم رسید گفت به پدر و مادرم که بگین ما رضایت نمیدیم شوک بشه بچه مون اینا رو میگم که درس عبرتی بشه برای دیگرونا وگرنه بیکار نیستم هستما آبروی خودمو نمی برم تو که نمی دونی من چه جونوری هستم و خونمون کجاس همینطوری میگم خلاصه اینکه مجبور شدم قرصمو بخورم تا از این زندان یعنی بدتر از زندان فرار کنم البته با دوستایی هم دوست شدم مثلا سیگار بکشیم چه جوری هم یه اتاق داشت اتاق سیگار مخصوص سیگاریا میرفتیم اونجا دوست پیدا میکردیم و حال می کردیم.. خلاصه اومدم بیرون یه مدت گذشت یه یه سال دوسالی دوباره قرصم رو نخوردم و همون دکتر پدرسوخته فرستادم همونجا باز

و من اینا رو گفتم که دیگه نگی خوب قرصت رو نخور به ما چه  و از این حرفا نخورم که زندانیم می کنند!