حالا راه بندون نیستا ولی اوضاع شیاطین کار میکنن که آقا الا و بالله تو یار امام زمانی و از این 313 نفر اصن خودشی بیا بالا دست دست دست دست
حالا من چه بکنم گفتم من تو اون خونه خالی دو هفته ایم که بابا اگه معجزه میتونین به دست بزرگان انجام بدین توی این راه بندان ها که یکی مثل موره نپرستند یه مشت خاک تو دست بگیر بکن پرنده به اذن خدا اگه راست میگی و از این قبیل کارها بکنید تا مردم گول نخورند اینا برای اولیا خدا چیزی نیست و فرق شعبده و زنده بودن رو بفهمند نشون بدین اگه راه بند اومد! آخه اوضاع ما که خوب نبود تو اون دوهفته من باید راه میرفتم سیب زمینی تو دست میگرفتم و نامش رو میبردم به خاطر اینکه جاهای دیگه مثلا میگن آلو بهش یا دید ملکوتی درونی چشم من با دید ظاهربینی که من داشتم و دارم فرق میکرد باید کتک میخوردم بجاش خوب تو اون دوهفته چه میکردم شده بودم گوینده یه مرتبه توی حمام و خانه ام صدای ابلیس در میومد صدای خضر بیرون می آوردم که اینا میخوان بیان در آینده قدرت رو در دست بگیرند معلوم باشه برای یه عده و آشنا باشه یه مرتبه یه سوتی میزدم که در حالت عادی و الان امکان پذیر نیست بابا خدا و شیطان قدرت داره شما کسی رو دیدید که بگه من شیطونم؟ نه ولی شاید ممکنه هست توی عالم بچه ها به بچه هه راحت میگن شیطنت نکن شیطون...
و من اونجا دیگه زن مجنهده هست هر کی باشه از ناموس حسن پناه بردم به خودش حالا من نمیدونستم که دید ملکوتی خراب من که باید میگفتم بابا این دستگیره است نه چیز دیگه ی باید حرف میزدم خلاصه پناه بردیم به خود حسن که بیاد کارهارو درست کنه و میوه های تازه به دنیا بیاد که شیمیایی نباشه چه میدونم از روی چیز مردم کار نشده باشه آمپول به درخت...
- ۹۳/۰۴/۰۷