بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی وختا دلم میگیره از خودم ایراد میگیرم که چرا نمیتونم مثل قدیم نشاط آور باشم مثلا ما کلی درس و مشق داشتیم و کتک هم خورده بودیم در ایام بچگی و همه کیف میکردن اذیتم کنن و کشف شده بود برای مامورا که چه لذتی داره صدای گریه م تو خونه بلند شه ولی وقتی یه برنامه کودک و کارتون میدیدیم در اون فشار و ظلم خیلی خوشال کننده بود انگار ۵۰ رکعت نماز با گریه خونده باشی چقدر سبک میشی و شاد و دلم میخاد کلیپای منم مثل برنامه های کودک اون زمان که تنها شادی و راه امید بود باشه ولی اصلا در حدش نیست به خودم میگم اون چه حسی و شادی داشت برنامه های کودک میبینم از یه طرف ظلم زیاد بود تو جامعه و سیستم نظام هنوز ساواکی بود ۲۰ سال پیش و پلیسا هم دزد بودن اونموقع و جنایت زیاد بود و نمیشد کنترل کرد البته بعضی شهرها هم بهتر از الان بود ولی کلی میگم فشار زیاد بود و این برنامه های کودک امید بودن و جهان سبز و ایده آل رو با نقاشی نشون میدادن که درونش همش خوبی بود و فرشته ها هم جاهایی که خوبیه همراه ما میشن و نظر خدا خوب میشد و ظلم ها فراموش و راه نجات باز و از طرفی میدیدی که انگار ارواح که دارند عذاب میبینن عذابشون قطع میشد وقتی ما بچه های اون زمان برنامه کودک میدیدیم و شاید به خاطر اینم هست که نشاطش زیاد بود و من درس نمیخوندم و همش برنامه کودک و خوب جاسوسان هم بودن که مراقبت میکردن و دلشون میخاست از تلوزیون مارو ببینند و اونا هم از طرفی خدا محبتشون رو توی دلم و محبت مارو توی دلشون گذاشته بود وگرنه در امان نبودیم خلاصه صفا و صمیمیت بیشتر بود با اینکه ظلم بیشتر و مردم به خونه های همدیگه میرفتن الان اونطور صمیمیت نیست و مردم غریبه ان با هم و خونه ی هم نمیرن و نمیشینن با هم یه سریال ببینن شاید شما میگی سریال و سینما افت کرده ولی باید اونور رو دید که ارواح مردگان انتظارشون چیه و جامعه رو نباید اسیر کرد که آقا هدف اینه شما باید فلانطور باشی و غربی مثلا و فشار آورد روشون بلکه باید یه دهاتی هم بتوته راحت بیاد شهر کارشو بکنه نه اینکه کل سیستم درگیر موضوعات فرعی بشه من خجالت میکشم بگم اهداف اینا امام زمانیه و ذره ای برای ظهور آقا کار میکنن و در خیال و فکرشون میگذره بلکه برای خودشون حریم ساختن به خیال اینکه امنیت رفته بالا!!