بسم الله الرحمن الرحیم
الان خواب بودم تو پاتوقم خونه ی بابابزرگم بودم و مکان آشنا بود ولی خرابه بود چون خونه ی بابابزرگم تو جهرم قبلا حمامش رو خراب کرد کردش مغازه داعیم که به دایی جهرمیا میگن عادی این تتلو هم میگفت عادی ت نیستم میگفت نه عادیم ولی اشتباه تلفظ میکرد خلاصه ما طرفای پاتوق بودیم توی خونه بابابزرگم ولی بابابزرگمم نبودش حمامش خراب توی خواب اونجا بودم و چندتا بچه ی کوچیک هم بودن بعد آقای پاک نیت و زن محترمش پیداش شد منم کنار بچه های دبستانی بودم تاریک بود خلاصه داشتم بیسکویت پتی بور میخوردم و به بچه ها میدادم که یه مرتبه آقای پاکنیت که بازیگره تو خواب کنار بچه ها گفت و منم فاصله داشتم که چنگال و مثلا قاشق رو بگو بکنه تو ک..نش آقا ما هم شنیدیم به خودم گفتم برم بگم آخه قربونت برم فدات بشم کی بکنه تو کو..نش بعد اومدم بگم مستم بودم یهو اشتباهی رفتم پیش زنش همین جمله رو که در نظر داشتم که کی بکنه رو گفتم بعد زنش دیدم داره لب خودش رو میگزه که یعنی زشته این حرفا بعد فهمیدم اشتباه کردم رفتم برای خود آقای پاکنیت تو خواب توضیح دادم که من حواسم نبود اشتباهی به زنت این جمله رو گفتم یعنی میخواستم بگم اشتباه شده و ببخشید و جسارت نشه ها!