یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۱۴۶ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۵۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب ما یه بحثی گفتیم در پست قبل که کارشناسی کنن و این آقای ترامپ میتونه مارو خراب و پا بزاره روی حق و شیعیان میتونه هم واقعیت بگه من خودم این بلا سرم اومده الان سیستم مغز من روزهارو فراموش و ساعت هارو هم بلکه ما مغز خوبی داشتیم نمیگم محض قرصه فجایع بدتر از اینه که ما بخوایم یه بحثی بکنیم و من خودمم بیدار نبودم اصلا بیهوش بودم اصلا هیپنوتیزم اگر بخوایم یه راست بریم سراغ اصل مطلب و من میخام که واقع گرا باشه ترامپ برای این بحث چون خودش هم درگیر بوده  و معلوم نیست کی انتخابش کرده ولی ما اصل مطلب اینکه ما رو فروختن حمایتمون که نکردن محکوم شدیم و از کودکی هیپنوتیزم و حتی خطر وجود ما برای شما تا جایی که تست مرگ گرفتن در این تست شما ممکنه دکتری بگیری از انگلیس ممکنم هست که حتی جانت رو بگیرن اگر تست رو جواب ندی ما الان بیداریم بیهوشمون نکرده اند تست که بگیرند اصلا انگلیسی هم فول نیستیم ولی اگر بیشهوش کنن این حالا ما میگیم  کارشناس چون هنوز میترسیم شما بگو مدیوم حتی جنایتکاران ببین اینجا بازی مرگه شما یه سنی رو بیهوش کنی سوال بپرسی موکلی نداره کسی یاریش نمیده خدایی نیست ولی یک خدایی نکرده شیعه رو بیهوش هیپنوتیزمی کنی حتی میتونه سوالات دشوار جواب بده ما الان بیداریم و هوشیاری و بیداری کامل یعنی مرجع تقلید بفرما بکش نه ما سیممون وصل نیست اصلا سوال رو نمیشناسیم ولی وقتی بیهوشت کردن و فیلم گرفتن  و سکسم باهات کردن و بعدشم اطلاعاتت رو حذف کردن اون مال دوران نوجوانی بوده الان تو چنگشون بیافتیم دیگه تست مرگ نمیگرن میرن به سمت مرگ اصلا توجه میکنی اینه که از آینده با خبرن چون موکل داریم و اگر غلط جواب بدی مثل سنی ها میکشنت زندان گوانتانامو هم میری اینجا ما نمیخایم بحث رو بکشیم به سمت میدوم ها و جادوگران و بگیم کارشون درسته میخوایم تکه از کاراشون رو بگیم که میگم این ترامپ میتونه حق رو به ما بده میتونه نده ما یه چیزی لاو هستیم تو این مایه ها و کاری هم بکسی نداریم ولی موکلین دوروبرمونن حالا دکترا گرفتیم در بیهوشی خوب یک ناجی بودیم که زنده موندیم ولی خعلی ضررها هم کردیم شاید اصلا نفهمی چی میگیم ما اگه بچه ای همین بسته که بدونی ما آقا چندین سال پیش خواب که میرفتیم معلوم نبود چی سرمون میاد و یا چند روزی نبودیم دنیا یا هم چند ساعتی از ما استفاده میکردن برای جواب گرفتن و خبر و حالا تا استعدادمون چی باشه و آیا میتونیم آینده رو از فرشته ها یا ارواح یا حتی اجنه بستگی به فضا داره خلاصه توی این فشار ها دیوانه مون کردن و شکنجه ی روحی تا جایی که فیلمم  و آتوی سکسی هم ممکنه در دام باشیم ولی ندانیم ولی میگم اگه اینبار به چنگشون بیافتم دیگه آخرش که تست مرگ هست که یا جواب بده یا غلط گفتی در میان بلکه واقعا میکشندمون دیگه اگه چنگشون بیافتیم لذا ما یه چند روزیه فیلم نگرفتیم نگرانمونن یاد قدیما افتیدیم که وقتی از خواب بیدار میشدیم یک سیر بزرگی شیطانی ارواحی و یه آزمونی داده بودیم حالا چد روزه فیلم نگرفتیم نگرانن ولی این ترامپ میتونه باز کنه خدا رو چه دانی شاید پلیس ها که اون موقع نوجوانی زورشون زیاد بود مارو به انگلستان که همکاری عمیق داشت فروخت تو انگلستان که نمیگم پیشرفت بلخره اونجا جون ما مجانی است دیگه امتحان مرگ میگرن در بیهوشی باید جواب بدی یا اذیت میشی دیگه بعدشم میتونن حافظه پاک کنن روانشناسه دیگه با اصلا بکشندت و یه آدم دیگه ای مثل عقب مونده ها رو جات بزارن البته این عوض کردن کار عیسوی است ولی ما بلخره  در راه وبلاگ کلا خعلی الکی ظنی خیالی و حتی واقعی ما که معصوم نیستیم خلاصه محکوم شدیم توجه میکنی یا نه؟!  شایدتم واقعا نگرانمون نیستن اینا و چون فیلم نمیگیریم مهره ی سوخته شدیم بازم بخوان بفروشندمون؟؟!!! پس شما فکر کردی چی؟؟ حسادت نمیشه؟؟ اگر  صدای قشنگی صورت قشنگی؟؟ این بازیگرا که تو تلوزیون نشون میده خدا میدونه قبلا بهشون تجاوزم میشده!! خودشون خبر ندارن بلند میشی میبینی زمان تو دستت نیست حافظه هم پر یه نماز میخونی خدا یاریت میده با خدا که نمیشه بازی کرد اگر بزرگان دین و روان نبودن و خودمون خدایی معلوم نیست چی میشد ممکن بود غرق بشیم کلا حالا یه چند سالی بود که کار و کاسبیشون کساد شد ولی با اومدن ترامپ دوباره جون داره میگیره قضیه که میگیم و خدا میدونه چه دختران زیبایی رو قاچاق کردن محض حسادت فقط! خوب زور دارن دیگه!دیشب میگفت ترامپ لب به عرق و شراب نمیزنه به خاطر برادرش که توی این راه کشته شده وقتی میگن عرق نخور یعنی مست میشی دیوانه میشی میری در عالم شیاطین معلوم نیست چیکار میکنی خوب اینا هم بیهوش میکنن دیگه این بازجویی ها همش در بیداری نیست برای متهمان قاتل مثلا اینا بخوان بفهمند همه چیزو میفهمند دیگه!اصلا شما این فیلمای خارجی رو نگاه بکن طرف معلوم نیست بهوشش کردن دست خودش نیست دارن سکسم باهاش میکنن وقتی به هوش اومد خبر نداره میخان فقط واقعی باشه خوب زنه  هم زیباست دیگه!بیهوش شده نه که چشماش بسته است میبینه ولی فهم نداره! الان تو خارج شما نگاه کن اصلا حکم اعدام ندارند بعضی جاها چرا؟؟ چون بیهوشش میکنن میگردن دنبال اصل کار که چرا طرف رو کشتی؟؟ دنبال میکنن میبینن یه سیاستمداری گناه کرده میرن اون رو محکوم میکنن متاسفانه توی ایران هم داره همینطوری میشه دیگه! ما نمیونیم خودمون تصمیم بگیریم و هم ضعیفیم نماز نمیخونیم قربانی شیاطین میشیم چرا گناه که بکنیم امام زمان (عج) ناراحت و مریض میشه چون اختیارمون دست شیطان میشه حرفای شیطانی میزنیم کارای شیطانی ای میکنیم و راه کج. ای برادر تو همه اندیشه ای/مابقی را استخوان و ریشه ای. لذا تو خارج سیاستمدار مجرم میشه ولی نگاه میکنن میبینن طرف مست بوده که تجاوز کرده پس میگن مستی که دیگه دست خودته چند سال براش زندان میبافن ولی تو ایران نباید اینطوری باشه ما میگم خدا رو بپرست تو اختیار داشته باش تصمیم خودت بگیر نماز بخون گناه نکن و سیمت به خدا باید وصل باشه ولی تو خارج حیوانند بعضیاشون و اختیار ندارن کلا دست شیطانه لذا حرکات معنوی در جامعه شون شکل نمیگره چون مسجد ندارن چون نمیزارن خداپرستی کسی کنه لکن اصلا شاید جرم باشه عبادت هم و کشیش هاشون خودشون باشن ولی ظاهری همه چیز خوبه تو خارج همه حرفای قشنگ کارای بشر دوستانه حمایت از حیوانات ولی تو مسئله ی خدا و عبادت که میشه کافرند!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۴ ق.ظ | علی | ۰ نظر

برای مسئله ی آب هم که دولت میگه مشکل ماست که فقط خدا کنه مشکل حاد نشه یه نکته ای دارم که چند روزی است میخام بگم ولی جدی نشد و اون نکته اینه که آب رو شرکت های غیر دولت چون الان توی خونه ها دولت آب رو میده ارزان هم میده اینه که اگه بخایم بخریم که حتی بعضی ها میگن در آب های معدنی مغازه ها فلانه و مواد چی میگن؟ پایدارکننده مثلا یا ماندگار کننده میزنن و اینا اینا اینه که هر لیتر آبی که میخریم قمیتش رو به اندازه ی بنزین دارن میدن یعنی هزارتومن تقریبا خوب اگه دولت بخاد سیاستش بشه که با قیمت اصلی که پاشون درمیاد یا حتی سیاست طوری بشه که یارانه که نمیشه گفت ولی ارزان دارن میدن دیگه کالاهای دیگر هست که سود هم داره و دولت نمیتونه کاری کنه  و مهمه یا اصلا دولتم داره سود میبره و سیاستش هست ولی آب رو خدا کنه مشکل هست ولی حاد نشه چون واقعا روی خانواده ها فشار میاد که یه لیتر آب هزارتومن؟ چقدر ما بی فرهنگ و اسرافکاریم و دقت نداریم و الکی آب رو هدر میدیم من توی آپارات هم میدیدم بعضی از مشاهیر میومدن و درمورد آب صحبت میکردن ولی جدی نمیگرفتم تا این نکته به ذهنم خورد و عقیده م این بود که نود درصد آب در کشاورزی هست یه خورده ای صرفه جویی کنیم و تجهیزات مشکلی نیست ولی ما کشور خشکسالی هستیم باید حراست و مواظب و مراقبه  کنیم خود کشاورزها هم مشکل آب دارن و اینطور نیست که بشه به راحتی آب شیرین و تصفیه شده رو چیز کرد آوردش توی خونه ها و بلخره کسی که زمین کشاورزی داره یه حق هایی داره که آبش مال خودشه دیگه و حالا ما از کجا آب بیاریم اگر خشکسالی شد ولی وقتی قیمت یه لیتر آب معدنی 1000 تومن باشه یعنی ارزش آب زیاده و البته ارزشش خیلی بیشتر از این حرفاست اگر قحطی هم بیاد دیگه بدتر و در کشور های حتی پیشرفته ی دیگر آب چاه توی خونه هست و بعضیاشون آب معدنی میخورند و مصرف دارن و آب تصفیه  شده ی شیرین ندارند اصلا! البته درسته آب نعمت خدادادی است و روی کره ی زمین ریخته ولی در دسترس نیست گاهی و رودخانه ها خشک شده اند بس که مصرفش زیاد شده وکشاورزی واینا و قطحی رخ داده ولی برای رسیدن به خونه خعلی زحمت کشیده اند تصفیه و لوله کشی وحراست و تنظیمات و حفر زمین و حالا ما نمیدونیم!حرف آخرم اینکه میخواستن آب از خلیج فارس به دریای خزر وصل کنند که این هم شاید نشه هم طولانی است هم قضیه ی سد ساختن هست که ساختن و کارشناسی نکردند حالا  یا میخان سد رو تخریب کنند یا چیزی که میخواستن نشده یعنی اولا سطح آب دو دریا فرق داره باید کارشناسی کرد دوم سطح عمق زمین هم باید کارشناسی کرد یعنی یا شهرها میرن زیر آب یا اصلا آبی به جریان نمیافته سوم هم اینکه زمین هم خودش جاهایی بالا و پایین میشه اینا باید کارشناسی کرد که آب خزر و خلیج فارس رو بهم وصل کرد نمیشه همینطوری یه راه درازی رو حفاری کنند آخرش نشه و صحبت اینکار بود چون گروه های کارشناس دغدغه داشتن نمیدونم چی شد زبانشون رو بستن که طرح خوابید یا اصلا بارون اومد و دغدغه ی آب کم شد حالا از این مشکلات دغدغه  خفه کن متاسفانه زیاده یا هم شاید بودجه نیست و مسائل  دیگه اهمیت داره که طرح خلیج فارس و خزر حتی صحبت هم نمیشه دیگه که در چه مرحله ای و وقتی هم صحبت بشه کارشناسی نمیشه بلخره کارشناس آب مثلا این طرح رو داده باید کارشناسان دیگر هم برای عملیاتی شدن قضیه وارد بشن فقط دغدغه ی آبی نیست که بخواد یه سازمان اینکارو کنه باید جمع بشن ببینند عملیانی میشه اصلا یا خیر خوب زیاد حرف زدم میخاستم بحث رو نگم به خاطر اون نکته که کم بود که آب لیتری هزار نمیدونستم چی بگم زیاد بشه و بشه بحث کنیم ولی الان زیادتر هم حرف زدیم سرتون چی میگن؟ گیج رفت؟ درد اومد؟خوردیم؟ هرچی!خلاصه مشکل و دغدغه ی آب رو جدی بگیریم که میگن جنگ آینده بر سر آّبه!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۳۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر
سلام آخرین باری که تصویری از اصغر خان فرهادی دیدم و حتی فکر کنم تو کانالم گذاشتم برنده شدنش در جشنواره ی کن؟! خلاصه دیدم که خیلی شکسته شده بود و مظلومیت تو چهره ش موج میزد دیگه خیلی چیزای پوچ براش اهمیت نداشت حتی برنده شدنش هم و آدمی شده بود که دلش دریا شده بود و حالا من نمیتونم درست توصیف کنم ولی قبلا توی مهمانی مثلا بازیگرا دعوتش میکردن میدیدمش که حالش خراب بود چون اولین جایزه گرفته بود و حسودی هم میشد و فیلمش هم مورد انتقاد شدید بود که بعضیا میگفتن حالا بهتر از این فیلم نبود؟؟؟ و چرا جایزه گرفت یعنی فیلمی بود که داشتن مذهبی ها میرفتن که بگن صیهونیستی است که جایزه گرفته و حالا یه نکته میگم که توجه بشه ولی واقعیتش اوضاع روحیش خراب بود الان با جایزه ی دوم راهش رو پیدا کرد و جا باز کرد با فیلم فروشنده بین اقشار مردم یعنی مظلومیت بعضی موقه ها طوری است که آدمسازی رخ میده یعنی شما هرچه فحش بیشتر بخوری و فشار روحیت بیشتر بشه و فیلم بسازی هرچه جایزه بیشتر بگیری و فشار عوام روت زیادتر باشه اینطور نیست که امنیت نیست این فشارهای روحی بعضی ایش داخلی است که انسان از داخل بخواد درست بشه بلخره شیطان هست فرشته هست آدم داغون میشه لذا باید جایزه هاش بیشتر بشه تا ساخته تر بشه ولی درون آدم خورد میشه از بیرون هم که مردم و دستگاه ها فشار میارن تو کوچه خیابون نمیشه رفت ما یه کمکمکی قبلا نظریه ها که بهم بد بوده چشیدم دیدم که امنیت هست ولی فشارهای و افکار جمع و شیاطین و اینا اگر واقعا پناه نبریم به خدا داغونمون میکنن و وقتی مورد تمرکز شیاطین و جاسوسا باشی گاهی خفه میشی و فشار طوریه که زندگی سخته و بلخره راحت نیستی ودرکت نمیکنن چه برسه جاسوسا سختگیر هم باشن و آشنا نباشند و نشه باهاشون ساخت و هی بخوان فضولی کنن که فیلم بدی و نوشته ی بدی چیه و جنگ سره چیه و از راه دور بخوان دخالت کنن سخته دیگه مخصوصا ما نویسنده ها و سخنرانان که فشار رومون زیاده و هجمه ای است که آرامش رو میگیره یعنی توی خونه باشی حتی صحبت و نقد هارو نشنوی یه فشاری روت هست که خعلی سنگین هست و بار مسولیتت رو بیشتر میکنه که من دیدم که خیلی شکسته شده بود در جشنواره و به کلی روحیاتش عوض شده بود قبلانا بعد از جایزه گمون کنم احساس میکرد که همه دارن بازیش میدن مثل همین آقای عراقچی شده بود که کلیپش رو دیدم که با امام حسین(ع) حرف بزن خوب امنیت هم برقرار باشه افکار که فشار بیارن آدم اصلا آرامشش بهم میریزه بلخره اجنه هم هستند و شیاطین که میخوان فتنه کنن ولی بلخره خوب کنترل شد و جایزه ی دوم رو هم تثبیت کرد که نشان از پیشرفت و حمایت از ایشان هست که پیشرفتش دادن و یاریش دادن علی رغم اون همه اعتراضات و انتقادات فیلم بعدیش هم به کوری چشم حسودان جایزه گرفت من خودم با فیلم اولش حال  نکردم یعنی جذبم نکرد یه ده دقیقه ای دیدم بعد اون موقع فیلمای خوبی میساختن و منم سرم شلوق بود فیلم رو تا آخر ندیدم چون به اوضاع خودم نمیخورد ههه!!و فیلمای بهتری هم به نظرم میومد و فیلم فروشنده هم نگاه نکردم تا حالاش ولی نکته همینه که میخواستم بگم اینه که این فیلم ها جنبه ی خارجی بعضی موقه ها دارن یعنی ما خودمون فیلم خارجی سینمایی که نگاه میکنیم خعلی اوقات بیشتر حال میکنیم چون فضاشون به کلی ممکنه با جامعه ی ما فرق داشته باشه و اوناهم واقعیت رو و حتی تلخی ها رو به واقع نشان نمیدن و خودشون رو خراب نمیکنن لذا میخام بگم این فیلمای اصغر خان با توجه به فیلم های خارجی ساخته  شده یعنی از جامعه ی ایرانی استفاده میشه و فیلم خارجی رو نگاه میکنن میبینن چه عیبی داره و چه طوری باید باشه که نیست و اشتباهشون کجاست؟ ما در مبحث جامعه شناسی بلخره خبره هستیم میدونیم که آقا خوب و خوبتر چیه ولی خارجی ها بد و بدتر رو میشناسن ولی ما نگاه میکنیم میگیم باید اینطوری باشه که نیست و فیلمای اصغر رو که نگاه کنی همینطوره من آنونس فیلم فروشنده رو دیدم که بیشتر یه مکان بسته ی آپارتمانی است به سبک فیلم های گرایش مردمی غربی که درد جامعه ی غرب رو بین جوان ها میگن هست پس نگاهی خارجی داره  و فیلم درد هست برای جوانان  که محیط بسته و دردناک که آقا ما در شرایط فیلم دلمون میگیره و هم دلمون خوش میشه که افرادی هستند که بیشتر از ما غم و غصه دارن و فیلم این درد جامعه ی غرب رو نشون میده و ما با دیدن این غم و فشارها شکر خدا میکنیم که اینطوری نیستیم و آماده میشم برای روزهای سخت و دلمون گرم میشه من البته فیلم شناس نیستم ولی احساس میکنم اینطوری باشه لذا همین بود نکته که آقا این فیلماش نشسته یه پله ی خوب یا چند پله که گاها اسلامی هم هست نه گرایش غربی بلکه ما مسلمانیم خلاصه چند پله بالاتر رو نشان داده که راه صحیح اینه و درد جامعه اینه که باید اینطوری باشیم باید صبر کنیم مثلا و خودبه خود جامعه ی اسلامی مارو هم در بین این همه درد نشان میده مثلا حجاب وجود داره خود به خود گرایش جوان غرب به سمت اسلام میره گرچه فیلم اصالت اصیل اسلامی نداره و جوانگراست و البته حقیقتی هم هست که هم ما اسلام رو درست پیاده  نکردیم هم واقعا در بین جوان ها یک فیلمی که بخوایم بزاریم که مثلا وضو بگیره این من اگر ببینم داره نماز میخونه و به عشق بازیگر معروف بخوام نماز بخونم که دیگه نمازم برای خدا نیست لذا نمیشه گیر داد به اینا چون آدم شیطانی و ریاکار و وسواسی میشه اگر عبادت رو بخوایم فیلم بگیریم لذا اینطوریه!
البته بخایم پیشنهاد بدیم که توی  این نوع فیلما باید یک استاد وپیر خردمندی باشه که راه رو نشان و حوان رو از آشفتگی بدر بیاره بله استاد پیدا کردن اگر نصف عمرمون هم تلف بشه میارزه مشکل سر استاد و بی سرپرست بودنه که با پیدا شدن پیر خردمند زندگی عوض بشه و مشکلات رفع بشه و کلا فیلم یه جور دیگه درآد البته بستگی داره فیلم چی بخاد بشه و بگه!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ق.ظ | علی | ۰ نظر

میخواستم بخوابم... در ذهنم بود که اینبار زنان رو پرستش نمیکنم... دیصبح این تصمیم شد و بهره بردم... ولی زنی نیامد پیشم از عالم ارواح!!! دیروز صبح زو به پایین و چپ چپ زنه استاد نگاهم میکرد... چون روز قبلش بد درموردشون نوشته بودم که شرک هست و نمیدونم باید لا اله الا الله بگوییم و اون ها باید مارو بخوان نه ما!!!... معشوقه چپکی نگاهم میکرد و من به او دستور میدادم ...گفتم طبق وعده نباید بپرستمشون... منم قدرت جنسی ام ضعیفه و باید حتما توسط زنی تحریک بشوم...یادمه قبل از هجده سالگی اینطور نبودم و میل شدید جنسی داشتم... همش میگفتم اگر این سنم اینطوره وقتی که بزرگ شم چه؟!!... چون خوانده بودم اوج میل جنسی مرد در سی و سیوپنجه... همش وحشت داشتم... ولی گرچه خود را مریض میدیم وقتی میل جنسی فرو کشید راضی بودم ولی میگفتم خودم باید از پی خودم برآم و جلوی این نفس و شهوت قوی رو خودم باید بگیرم نه قرص مثلا یا جنی فرشته ای یا حتی بعدها فهمیدم نخی برای بستن شهوت!...لذا بعد از کاهش میل اصلا میخواستم خودکشی کنم... هیچ لذتی نداشتم... و حالا هم اگر زنی توجه بهم بکنه در ذهن ممکنه تحریک بشم...لذا امشب میخواستم بخوابم ولی گفتم باید نپرستمشون زنان رو و ازشون بخوام و دستور بدم همش!!! ولی زنی نبود لذا لج کردم و به یاد فیلم سکسی افتادم و در ذهنم مرور کردم... ناگهاه خاطرم برگشت با نگاری دختری از آسمان پایین آمدیم...دختره نقاشی مانند و مانند سفید برفی بود و کارتونی... شب بود مهتاب بود از آسمان پایین آمدم... بر  سر قبری وارد شدیم و درب قبر باز شد... فرشته ی مثلثی و مربعی  با آمدن ما از قبر خارج شدند... نمیدانم من بودم یا حوری مرد این زن که در قبر بودیم...خلاصه من هم میدیدم چه شده... زن با دیدن ما پیراهنش را به سر کشید نا نبینیمش و یا نشناسیمش!!!... تکان نمیخورد گرچه ناله و فریاد نمیزد ولی تیغ هایی را در آنجایش مشاهده کردیم... از آنجایش نخاله ها و تکه های سوزنی و آهنی بیرون می آمد... من که منتظر معشوقه های خودم بودم با دیدن این صحنه ها فکر میکردم باید به این زن حالی بدهم... صلوات هم میفرستادم...زنه میگفت نق نزن!!!... من هم نمیدانستم باید با خیالش حال کنم یا اصلا چه کنم؟!!... گفتم خوب است صلوات بفرستم برایش و تیغ هارا بیرون بکشم از اطراف پایش... نگار کارتونی سفید برقی کنارم بود و تمام حس و حالم را میدانست!!!... بعد منصرف شدم از این خیال گفتم اشتباه گرفته ام!!! بهتر است بخوابم... قبل ماجرا یک چند باری ذکری گفته بودم که بهترین معشوقه ی دوست داشتنی را خدا بدهد این ذکر که:یا خیر حبیب و محبوب صل علی محمد و آل محمد... گفتم بخوابم و فکر بد نکنم ولی به یاد زن بودم... زن در قبرش تکان نمیخورد و انگار بسته شده بود و تیغ هایی اطراف پایش فرو رفته بودند... من لذتی نمیبردم و کمی تلاش کردم تیغ هارا در بیاورم... نمیدانم چرا ناله نمیزد انگار عادت کرده بود به فرشته ی مثلث و مربعی که هر شب پیشش بیایند و بهش تجاوز کنند!!!... راستی وقتی فرشته ی مثلثی داشت میرفت میگفت فلان چیزم رو هم بده که یعنی میخوام برم و زنه هم اسباب کارش را بهش داد و چیزی نگفت... انگار عادت داشت!!!... بعد گفتم که من که از خیال خام منصرف شدم و صلوات فرستادم و سعی کردم در خیالم تیغ هایش را بیرون بکشم یه آن دیدم مرد بزرگی و جوانی از آسمان پایین آمد... نورانی و سبز رنگ بود ولی چهره اش نا معلوم.... اباالفضلی بود ولی جوانتر انگار نوجوان... فرشته ی حوری مانند این زن هم که مرد بود غصه میخورد و نمیدانم من بودم یا او که این چیزهارا میدید!!!... بعد آن مرد بزرگوار دست زد که تیغ هارا در بیاورد ولی هی دستش را میکشید عقب... انگار داغ بود... من هم میدیدم ولی وقتی در خیالم میکشیدم تیغ هارا داغ نبود... ولی از درون اونجای این زن مواد داغ تراوش میکرد که انگار نمود اعمال بدش بود... مرد بزرگوار یا نوجوان سبز اندام چراغی هم روشن کرد ولی هوا تاریک بود...تیغ ها را با زور از درونش جدا میکرد ... فکرکردم که این چه مکاشفه ای بود که داشتم!!!...گفتم یعنی فهمیدم به خاطر یاد کردن اون فیلم سکسی در ذهنم بوده و این زن هم حتما با نامحرمی ارتباط کرده که اینطوری شده!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۰۴ ق.ظ | علی | ۱ نظر

خیاله دیگه تا جایی که خیال بکشه و واقعیت خیالی تکشیل بشه میشه فکر کرد و چه حالی میکنن در آینده در و از خیالات ما!!! اینکه ما شایدتم روایته که در آینده کرات دیگر میشه گردشگاه ما وقتی امام زمان(عج) ظهور کنند ولی ما حدود ده بیست سال بعد شایدتم بیشتر و کمتر اینکه هنوز دریاها که بیشترین قسمت کره ی زمین هست رو تسخیر نکرده و گردشگاه مناسب و باحال نکرده ایم فکر کن ماشین هایی بسازیم و راه ها و جزیره های مصنوعی که مردم برن حال کنن ماشین مثلا دریایی که رسما هرکی دلش خواست البته اولش به این صورته که بچه پولدارها قاعدتا این امکانات رو دارن بعد به مرور زمان مردم رجوع و حمله میکنن در دریا و با ماشین دریایی اینور و اونور و از این کشور بدان کشور میرند!!! البته فکرم تقریبا از اونجایی شروع شد که داشتم فکر میکردم که دیدم انگار حبسم کرده اند در شیشه و میخوان باندازنم در دریا بعد دیگه گفتم خوبه یک جعبه ی شیشه ای باشه که اکسیژن در دریا رو وارد مخزن شیشه ای ما کنه و ما در دریا باشیم گفتم اگه بشه به این مخزن شیشه ای دربی که تصفیه کننده ی آب به اکسیژن باشه به طوری که آب نفوذ نکنه در جعبه ی شیشه ای خوبه یا هم مخزن بزرگتر باشه و اندازه ی اتاقی و در مخزن اکسیژن هوا توسط کپسولی پخش بشه البته من دیده بودم که فیلمبردارانی که از کوسه فیلم میگرفتن بعضیاشون در زندانی آهنی غواصی میکردن و توی آب بود بدنشون البته بعضیاشون هم میرفتن در دل دشمن یعنی کوسه ها و خطر میکردن بدون حصار!! البته در کشورهایی هم هتل هایی که اتاقکی دارن شیشه هست ولی ما دیگه خسته شدیم میخوایم ماشین شیشه ای که بشه راحت درون و روی آب بیاد و دیگه دریاها شلوق بشه از ماشین های شخصی و ایمن و جزیره های مصنوعی و گردشی و اینا دیگه باید رخ بده دیگه نه؟ البته ماشین دریایی هست اختراع شده ولی هم گرانه هم تخصصی نیست و عمومی و هم درون آب نمیشه رفت واینا خیالی است واقعی یعنی امکانش هست و وقتی امکانش باشه بلخره بشر کشف میکنه و خودش خود به خود میسازه شهرهای دریایی ماشین های دریایی و گردشگاهایی وسط دریارو!!!حساب کن آدم نمیدونه بره زیر آب باشه یا روی آب چقدر عجایب درون دریارو میشه مردم ببینند و دیگه هم نباید ترافیکی باشه ولی خطرناکه دیگه اگه تصادفی بشه البته تصادف زیر آب خطرناکه آقا دریای به این بزرگی از اونور برو دیگه داداش من البته مشکل تصادف دریایی حاد نیست و میشه با دستگاه و رادار حلش کرد میشه یواش راند و منم همیشه به خودم میگم چرا وقتی سرعت بالاتر از فرضا 110 یا120 مجاز نیست ولی در ماشین ها امکانش هست بریم خوب برادر من مگه میخوای بکشی مارو که دنده ی آخر رو اختراع کرده ای؟!البته راه درون آب یعنی زیر سطح دریا باید با سرعت کم رفت چون صخره و ماهی داره و کیفش هم به همینه که یه سیاحتی بکنیم عجله که نداریم به جایی برسیم مگر اورژانس دریایی باشه که میاد روی آب مثل فرفره بره!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۰۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

ببین اولا امام زمان فرماندهان جنگ سخت داره همونطور که جنگ نرم فرمانده داره جنگ فرهنگی فرمانده داره و ختی جنک سیاسی هم وهرچه آسیب و منافع به ما میرسه میره به سمتی که حال امام زمان (عج) از دست ما راضی هست یا نه یه مرتبه نمیشه حرفی زد و سیاستی پیاده کرد چون دل امام زمان (عج) از این نوع سیاست ابداعی خونه پس دل مومنان هم خونه و کار ما نمیگیره من خودمم بعضی مواقع تندروی میکنم یه مرتبه این حرف مال دو سال آینده است نمیگره کارمون و انتظار هم نداریم باید پشت سر امامون باشیم وگرنه مشکلات و حرف زدن ما چیزی رو درمان نمیکنه و نیاز هست جمعی بالا بیاییم و گروه مومن تشکیل بدیم و اماممون رو تنها نگذاریم بیش از این و دشمن از هرچه بیشتر جمع شدن مومنان میترسه و نمیزاره مومن دلشون صاف بشه و جمع بشن و بخوان اصلاح کنند و همش تفرقه می اندازه ببین امام زمان (عج) جنگ سخت نمیکنه و فرمانده داره چون اصلا ایشان مریضی دارن و هم شرایط نیست هم جنگ بر بعضیا واجب نیست مثل کسانیکه دستشون پاشون قطع شده و لنگند و اینا لذا فرمانده داره و اصلا اوضاع دنیا به سمتی است که چه بلایی سر امام زمان آورده ایم یعنی وقتی امام زمان (عج) در جنگ سخت نشه که شرکت کنند به سمتی میره دنیا که جنگ نرم رخ داده بله ما در جنگ اینترنتی امام زمان(عج) شرکت میکنه به صورت مستقیم ولی ما خبر نداریم و دشمنان خارجی کینه دارند از ما ولی امام زمان(عج) همیشه در جاهایی است که پیشرفت کنیم یعنی یه زمانی ما پلیس های ما حالا یا سیاست خراب بوده یا نمیشده یا گمراه میشدیم اینطوری بود که دشمنان ما حرف حق میزدند ولی نه از نظر اصلاح بلکه کینه داشتن نسبت به دین کلا هر عیبی رو میدند بزرگ میکردن و ما هم اصلاح و کشور سرابطی داست که با ماهواره مردم جمع مبسدن پس امام زمان در جاهایی وارد میشه که پلیس یه مرتبه محکوم بشه محض همینه که گاهی سپاه پاسدارن نفوذش زیاد میشه و میره در سیاست و فرهنگ بعضی مواقع هم خورد میشه چرا؟ چون حق رو پیاده کردن سخته و در نوک پیکان فرهنگ کسانی امام زمانی رند هستند که رندند دیگه رند کسی است که حق میگه ولی ظاهر حقش ممکنه فعلا نمایان نباشه و حتی گمتام یا حتی بدتر بدنام هم باشه و مورد غضب و لعن و فحش هم قرار میگیره ببنید حق رو پیاده کردن ریسکه رهبر عزیزمون هم اندازه ی عقل مردم در جمع مردم حرف میزنند گاهی و نمیشه کاملا صحیح و واضخ حق رو اجرا اصلا کرد حالا گفتار بماند اجرا کردن که سختر یه مرتبه مردم به یکی ایمان میارن خوب طرف بلخره قوی نیست مجتهد نیست پشت سرش میافتن بعد یه گروه بزرگی گمراه میشه و برعکسشم هست یه مرتبه یک مرجع تقلید رو خوار و ذلیل میکنن بله آیت الله صادق شیرازی (ره) رو میگیم که مجتهد اعلم هستند البته الان سیستم قضاییه خعلی خوب عمل کرده نسبت به چند سال پیش گرچه بعضی جاهارو و گروه های مومن هنوز مسدودن ولی نسبت به چند سال پیش که حتی کسی اگر حرف حق میزد رو میکشتند بهتر شده و شرایط بازه و هرکس میتونه در جنگ نرم که سختر هم هست بیاد بالا و حنگ نرم و فرهنگی هنوز ما خود مردم هستیم که ضعیفیم یعنی خیلی جای کار داره شما آپارات رو ببین روزانه چقدر کلیپ های فرهنگی جهادی جنگی میاد بالا و خود مردمی هست قسمت اعظمش مردم واقعا وقت میزارن خودجوش میان کلیپ میزارن ولی همینجا هم نمیشه بعضی مواقع بعضی کلیپا رو گذاشت خوب این همه کلیپ و نظارت بشینن گوش بدن خوب یه جا متخصص دین چک کنه یه جا متخصص چیزای دیگه چک کنه که آیا درست بوده حرف و مام میگیم حق رو اگر درست هم اجرا بشه گروهی منحرف میشن باز چون سطح مردم متفاوته هرکس پله ای هست مثلا کارساز بخشید کازار کربلا جای عشاق هست دیگه کسی که فلسفی میخونه و عاشق کربلا نیست یه خار هم تو کربلا توی پامون بره میگیم آقا بیا بریم از این زمین بگذریم که جای خوبی نیست!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۴۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

تا هدف چی باشه یعنی بعضی مواقع یعنی خیلی مواقع ما برای گناهامون روضه گوش میدیم و بارمون سنگین هست یادی از کربلا میکنیم و واقعا هم بخشیده میشیم ولی بعضی مواقع باید ذکر گفت دیگه باید مثلا یاد کربلا افتاد و نشست و لا اله الا الله گفت بستگی به نیت و فضا داره و البته خدا دیگه الان شما نگاه کنید پرجم زده داعش لا اله الا الله همه نوغ فسق و جنایت میکنه بعد تکبیر و تهلیل میگن خوب یه آدم ساده ی روانی میگه اینا مسلمانند بعد دیگه دنیا هم فهمید که شیعه حقه وقتی پیامبر(ص) می فرمایند امت من به هفتاد فرقه تقسیم میشه یعنی انتظار نداشته باش بشه اتحاد بین مسلمین و شیعه و سنی و وهابیت رخ بده و تشکیل بشه شما کار خودت رو بکن اگر اینا متحد هم بشن خیانت میکنن دیگه اگه پا و زور و قدرت و نفوذشون باز بشه این بده ونباید انتظار و تلاش کرد که بیان بینمون و اینا البته بعضیاشون سنی امامیه هستند و دردل با ما ولی بازم نمیشه  اعتماد کرد و الان دیگه رسوا شدن بحمدالله که چقدر تروریست و خطرناکنند و نمیشه باهاشون ساخت و فهمیدیم دولت و حکومت سنی در واقع چی بوده و دیگه بدترش وهابیت!!! وقتی ما میگیم لا اله الا الله و یاد کربلا می کنیم و می افتیم می بینیم که کربلا زنده تر از همیشه  و ظلم بیشتر از همیشه و ما نتونیستیم هنوز حق رو پیاده و عمیلیاتی و خدا رو زنده کنیم و کشتار داره رخ میده لذا زنده است کربلا ما اگر شهید میدیم در سوریه و عراق این راه رو شهدای کربلایی قبل رفته بودن و باکی نداریم راهمون رو بلدیم بعد میبینی شعار داعش روی پرجم لا اله الا الله است خوب چی میگی؟ میگی اینه اسلام؟؟ این همون اسلام سنی و وهابیت نیست؟؟؟ این اسلام بود که تجاوز کنن و بکشند حتی در سوریه جنگ شیعه هم اونطور نیست دارن بر سر قدرت و پول سنی ها خودشون رومیکشن وو تعفن و خطرشون به ما هم رسیده و از گند کاراشون ما هم در خطریم و باید دفاع کنیم بیرون مرز بعد این بود اسلام؟؟؟ لذا اگر ما حلوت کنیم بگیم لا اله الا الله میبیننم که کربلا هنوز زنده است و راه کربلایی ادامه داره  و آشناست برای کربلایون و جنایت و کشتارشون ادامه و اون هدفی که امام حسین (ع)برای اجرای دین و لا اله الا الله در جامعه داشت هنوز نرسیده ایم کما اینکه با وجود تشکیل دولت داعشی وضع اسلام بدتر شده ایشالا ریشه شون کنده بشه بزنیم برن هرچه زودتر!بعد ربشه شون رو هم بزنیم این فکر و تفکر و پلیدی غلطشون ادامه داره باید دیگه بالای سرشون اومد یعنی گاهی فکر میکنیم باید رفت عربستان رو گرفت اصلا تا درست بشه چون ریشه ی فکر مغرضانه و شیطانی رو که نمیشه زد!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ب.ظ | علی | ۱ نظر

دیروز پریروز یه روایتی آشنا از آیت الله طباطبائی گفته بودند که توی سایت اجنه بیشتر پیدا میشه چون من میخواستم ببینم این زنبورهای گاوی جن هستند یا نه!!! چون بار آخر سوم که تیمارستان بودم و مست مست شده بودم و فضا سنگین آقا ما رفتیم تو حیات و حالمم طوری بود که انگار ارواح و زنان روح و حوری دوروبرم بودن و من در محظر و این فضای به این سنگینی رو تا اون موقع نداشتم خلاصه لخت میشدم و کسی هم نبود تو خونه خالی و منم واقعیتش میگفتم تو بهشت لختن دیگه و انتظار داشتم مستی کنم خلاصه رفتم تو حیاط یادمه یه خورده خاک ریختم و لخت و البته با شورت خوابیدم کف حیاط اون موقع خیلی از نظر غیبی جاسوسی و اجنه و ارواح و فرشته حس میکردم نگام میکنن و اینم دلیلی بر لختی بود که ولم کنن و بلخره معذب شده بودم چه میدونستم فضا ملکوتی هست و همشم بهم ظن بود و فکر بد همه میکردن درموردم خلاصه رفتم توی حیاط مستم بود بعد یه مرتبه دیدم زنبورهای گاوی تو حیاط دارن میگردن آقا مام مست روز اول طوری نبود روز بعد دیدم که یکیشون اومد روی دستم نشست و منم ترسیدم ولی مست بودم و الان میگم خریت کردم خلاصه نشست روی دستم و من توی دلم ترسیده بودما و ذکری هم گفتم ولی تکون نخوردم ببخشید روی انگشت پام نشست شاید انگشت بزرگ پا انگشت شصت خلاصه نشست و خون پام رو با دندوناش مکید البته زنبور قشنگی بود و زرد روشن بود از این زرد کهربایی تیره بدم میاد و روزی ایم شده بود بیاد دیگه خلاصه پام خون اومد  و تکون نخوردم و بعد رفتش اگه نیش میزد باید میرفتم دکتر شاید ولی مادربزرگم بهش نیش زده این زنبورا و شاید دکترم نرفت خلاصه آقا از بحث خارج شدیم ما میخواستیم ببینیم جن هستن یا نه بعدا یه سایتی بود نوشته بود روایتی از رسول الله سلام الله علیه که زنبور نه جن هست نه انس و چهارتا حیوان رو نام برده بود که نکشیدش مثل پرستو و قورباغه و مورچه و یه توضیحات جالبی هم داده اند خلاصه ما فهمیدم که نه جن هست نه انس این زنبور ولی هنوز بازم تو زنبور گاوی شک دارم چون زنبور عسل نیست نه که بگم فرشته هستا نه فکر میکردم این حیوانات خطرناک که نیش میزنن و موذی ان یه ربطهایی شاید با اجنه دارن که حالا هنوزم تو شکم باز الانم که مینویسم متوجه شدم که برق رفته رو هوام هنوز ولی سیوش کردم توی جای دیگه خلاصه بازم خارج شدیم از بحث اینکه آقا توی یه سایتی دیگر درمورد اجنه یه جمله ای از آیت الله طباطبائی ره دیدم که فرموده اند که مشرکان سه دسته اند اول آنهایی که جن می پرستند دوم آنهایی که ملائکه می پرستند سوم آن هایی که مقدسینی از بشر را میپرستند!!! ببینید ما همه مشرکیم و رتبه داره تقوا حالا ما داشتیم خدایش فکر میکردیم خداییا و بعد گفتیم حالاا یه زن هایی مخصوصا شاید جن در ذهنم هست و اینا هم که باشن الکی نبومدن بلخره میخوان مارو کنترل کنن و مامور شیطان یا جایی هستن و منم که خداییش خدایی نیستم و باهاشونم اگرچه قوی اند ولی اگر جن هم نباشن یه مقدسینی هستند که من دلم میخواد شهوتی باشم و باهاشون ریلکس راحت بلخزه شرکه دیگه عزیز برادر به خودمم و مشاهده هم میکنم نمازم و ارتباط با خدا سست شده و کسانی رو هم که میبینم از روحانیون که انگار زورشون میاد نماز میخونن و وقتی پا میشن انگار کار بزرگی کرده اند و انتظارشون از خدا زیاده و اینا هم ممکنه برای شهوت و زن نماز بخونن و کارشون رو سنگین میدونن نه که برای خدا بخونن منم دیدم به این سمت دارم میرم که کارام ارزش الهی نداشته باشه خلاصه این زنهای جنگیر یا جن اینا وقتی حتی بهشون توجه هم میکنیما اینا میگن یارو چقدر جوان ضعیفی است که به ما توجه داره بعضیاشون واقعا همینطوری فکر میکنن اینا دوست دارند ما مثلا به یک زن های قوی جنگیر قوی و استاد بالای سرمون باشه تا بعدا بیان سراغمون و بهمون توجه کنن بعد ما هم که سبکیم کلا یعنی اصلا از فضای جن و شیاطینی که باهامون باشند وضعیتمون مشخصه یعنی اگر شیطاطین جن کنارمون باشن خوب قضاوت میکنن که ما بدیم و مجرم شاید یا گناهکاریم و چرا فرشته ها جدا نکرده اند آیا چه کار کرده باشیم که اینطوری است فضا که شیاطین با مان و در قرآن هم میگه او و قبیله اش از جایی که شما نمی بینید یا نمی دونید دارند شما رو میبینند لذا میفهمیم که علاوه بر نکاتی که قبلا گفته شد اینکه آقا قبیله داره و یک رئیس همشون همینطورند بعد یه فبیله بره و یه قبیله ی دیگر بیاد کلا وضعیت روحی ما بهم میریزه دیگه خنده داره ها!! خلاصه ما هم مشرکیم دیگه یا تقوامون کمه ببین تشنگی جنسی مثل آب نیست بلخره زن ها که میگن اگر ارضاشون نکنه شوهرش به مرد سیاه چنگ میزنه که این حدیث غوغا کرده در مبحث جنسی ولی بلخره ما مردا احتلام داریم کسانیکه تقوای بالایی دارند حاظر نیستند به زنی فکر کنن و راه بدن و توجه کنن مگر محرمشون و بلخره این آب خودش میریزه و باید طوری باشه که زنها مارو بخوان و به سراغمون بیان نه اینکه ما فکر و دلمون رو بدیم یعنی حتی اگر زن غیبی روح یا حوری هست اگه جن نیست و شیطان پس باید ما ذکر لااله الا الله بگیم نه بریم با زن مردم توی ذهن دوست بشیم که بعدا بخوایم مشرک بشیم و متهم یعنی باید اولا از طرف زن باشه دوما ما یاد خدا باشیم اینطوری حتی جن ها هم حساب دستشون میاد و بازیمون نمیدم وگرنه مگر میشه با شهوت بازی کرد؟؟ الان شارژ لب تاپ تموم میشه اخطار داد بسلامت!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۴۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بعضی اعمال هست که شیاطین غلبه دارن مثلا ما قلیون میکشیم ولی شرایط الهی نیست گاهی یا مثلا درس میخونیم یا مثلا تلوزیون یا سرکار یا هرچیزی حتی عبادتی مثل نماز گاهی شیطانی است همراه با ریا یا فکر خراب و تمرکز خراب و اینا شیطانی ترشم میکنه اگر تمرین نداشته باشیم که به هرچیزی که میرسه فکر کنیم و مشغول باشیم و یاد خدا نباشیم اینطوری هست ولی یه چیزی هست که ما میگیم که بر شیاطین غلبه میکنه یعنی اگر اینکار رو بکنیم که حتی ممکنه در نماز شیاطین فضا دستشون باشه ولی اگر قرآن بخونیم و دعا بخونیم مخصوصا مردان که میتونن بلند بخونن فضا دست ماست حالا اتصال که دست ما نیست ولی شما بلند دعا بخون دیگه شیاطین انقدر زورشون میگیره فضای مشکوک جاسوسان هم درست میشه بعضی مواقع جاسوسان مشکوک شدن الکی یا واقعی خوب ما هم اشتباه داریم که اگه دعا بخوانیم فضا آرام میشه!بعضی مواقع فشار شیاطین زیاده بعضی مواقع شلوق شده از جاسوس در این مواقع باید بلند دعا بخونه بگه من الهی ام اینجا فضا دست ماست گرچه اتصال ممکنه نباشه ولی دعا است دیگه اتصال هم میده بلخره خدا گفته بلخره که مرا بخوانید تا استجابت کنم یعنی اتصالتون بدم گرچه ممکنه نماز ما حتی در حالت عادی هم به خاطر ریا اتصال و فضا شیطانی غلبه کنه لذا باید در خلوت دعا بیشتر بخونیم و نکته ی آخرم که داشت یادم میرفت همینه که اولا دعا خواندن سخته یعنی حال میخواد چون شیاطین خعلی میترسن ما  دعا کنیم و حتی حاظرن با زن های غیبی دوست بشیم و حرف بزنیم ولی با خدا حرف نزنیم دوما اگر دعا کنیم این ماموران غیبی الهی زیاد میشن  و میخوان بندگیمون کنن سوما اینکه آقا اگر ما گناه کنیم دیگه نمیشه درست دعا خواند اگر خدایی نکرده شهوتمنش عمل کنیم صدامون بالا نمیاد یا روحانی نیست یا بازی گرفته میشه یا ارتباط سنگین نیست و سبک میشه و حال دعا هم نیست باید دوباره یه مدت بگذره حالمون جا بیاد توبه کنیم نماز بخونیم که گناهمون بخشیده بشه تا بتونیم با صدای الهی خدارو بخونیم وگرنه همه چیز مسخره میشه اگر گناه کنیم ولی بعضی دعا ها هم هستند برای آمرزش که اگر گناه کردیم بخونیم ولی معمولا دعاهایی هستند که باید با سوز و یواش خواند و اشک ریخت خلاصه حواسمون باشه غافل از دعا نشیم ولی در کل دعا خواندن سخت هست و برای من مثلا که خعلی چون گفتم فضا و توجه خدا زیاد میشه و شیاطین مجبور میشن دور بشن یا فتنه میکنن بعد از دعا گیرت بیارن اگه بیشتر اذیت میکنن یه مرتبه میبینی دعا خوندی دعوا شد یا مثلا گروهی بعدا  حمله کردن ولی تا موقعی که دعا رو مخصوصا بلند بخونیم فضا دست فرشتگان و ملکوتی است و یک بردی هست که یکطرفه به سمت و سوی ماست ولی در نماز حتی اینطوری نیست و شیاطین هم انواع دارن بعضیاشون ضربه میزنن وافعا به عقل و نور میگیرن بعضیاشون میخوان با ما باشن به هر قیمتی و از راه ضربه وارد نمیشن میچسبن به ما که دوستمون باشن و اینطوری از یاد خدا غافل میکنن و کم کم به سمت شهوت و خورد و خوراک و بازی و اینا میریم که خودمونم نمیفهمیم چی شد یه مرتبه میبینیم گناه کرده ایم!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۲۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

طرح سلامتی افراد باید پیشرفته بشه ما هنوز در پزشکی خعلی کمبودا داریم و هم سنتی نیستیم و هم پیشرفته ی جهانی و دم و دستگاه نداریم و مردم هم یورش بردن و جا و امکانات و پذیرش کافی نداریم درصورتیکه رشته ی پزشکی خواندن کار میخاد و حالا نمیدونم با مدرک پزشکی دکتری هست که بیکار باشه ولی میگم جا هست هرچه بیشتر که روی سلامت مردم و پذیرش بیشتر مردم برای پزشک شدن کار بشه چون گفتیم هرچقدر به سلامت مردم بیاندیشیم و کار کنیم کمه و هم امکاناتش کم یعنی منظورم اینه که ما یه موقعی میریم دکتر که مریض شدیم ولی میگن که آدم سالم هم باید پیش روانشناس بره حتی با یکی درد دل هم بکنه سبک میشه چه برسه دکتر روان! خلاصه اینه که ما مریض شدیم دکتر رفتیم دکتر هم ایشالا خیرخواه داروها هم شیمیایی قوی این خوب نیست ما میگیم باید آدم سالم دکتر بره و حالا یا دکتره خودش به جایی رسیده باشه و تجربه و درساشون خوب بشه و بشناسند یا یه دکتر سنتی یعنی طب سنتی که خبره هست مثلا در درمانگاه دو دکتر پیش هم یکی سنتی یکی معمولی خوب این خیلی خوبه آخه بعضی از داروها گفتم که برای درمان هست بعضیاشون تقویتی و ویتامینی مثلا حالا من نمیدونم چی بگم یعنی منظورم اینه که من اگر بخوام پیش یک طبیبی برم که متخصص هم درس خونده هم طب سنتی بلذه بعد اونوقت اون با یه نگاه میفهمه که بدن من چه کمبودی داره چه ویتامینی حالا سالم هم هستم ولی تمام عیوبم رو میدونه بعد اینطوری خوبه و باید باشه نه که انقدر درمانگاه شلوق باشه که نشه اصلا دو کلوم حرف زد بلکه باید دانشجو رو بیشتر بپذیرن که هم درس بخونه هم دوره ی سنتی ببینه و هم فضایی باز بشه که مردم بیان پیشش و وقت داشته باشه که جوابگو و کمک حال و خیرخواه باشه متاسفانه اینطوری نیست و یا دکترا سرشون شلوقه یا یه مطبی زدن که بدور از حاشیه و مردم اند و اصلا گمنام لذا اگر سیستم درمانگاهی رو میخوایم قوی کنیم باید دکترا زیادتر بشن درمانگاه ها اگه زیادتر هم نمیشن بزرگتر بشه و شلوق نباشه و دکترها هم واقعا وقت بزان  و دکتر هم باشن یعنی طبیبی حاذق پرورش بدیم من چند سال پیش مسجد بودم شنیدم توی انگلیس از خعلی وقت پیشا سیم هایی که بر سرش پستونک مانندی هست به مریضا وصل میکنن و دستگاه خودش مشخص میکنه که بیمار چشه و چه دردی داره مثلا خوب هم اینا خوبه مجهز بشیم هم دکتره خودش همدرد باشه و با یه نگاه بفهمه که باید چه کار کرد متاسفانه کسانی که دکتر میشن حتی ممکنه از داروها با خبر نباشن تا جایی که بهشون دستور هم میده داروخانه ها که فلان برند و دارو رو بگو و دارویاب یعنی بازاریابی دارویی دارن و خود دکتره هم که دارو رو تست نکرده ببینه که جواب داده یا نه من خواهرم یه مدت در درمانگاهی کار میکرد میدونم که میگم!مردم که موش آزمایشگاهی نیستن که یه دارو رو نست کنیم روشون بعدا دوباره بیا بلکه باید پزشک قوی باشه و دارو شناس باشه متاسسفانه رشته ی داروسازی جدا از پزشکی است که حالا بحث زیاده به عقلم نمیرسه!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۰۴ ق.ظ | علی | ۰ نظر

اول بزا دو جمله ی عمیق فلسفی بسازیم اینکه ما همیشه اون خودی نیستیم که از خودمون میدونیم یعنی اون خودی نیستیم که شناختی از خودمون داریم و میشناسیم ، ببین ما در دو لحظه ممکنه دو اخساس نظریه و بینش داشته باشیم مثلا خوشالیم حالمون خوبه نسبت به چی بگم؟ نسبت به مثلا سیب دو نظریه ی مختلف ممکنه داشته باشیم وقتی گشنه هستیم یه نظریه وقتی میلمون کشیده دو نظریه البته نظریه با احساس و میل و گشنگی اینا نیست و ما سیب رو همینطوری گفتیم مثلا شما عکس یک بوستانی رو میبنی یک نظریه داری معلوم نیست چهار روز بعد هم همینطوری باشه یا خیر نظریه ات که حالا جمله ی فلسفیمون اینی که گفتیم نبود دقیقا ولی اینو میگیم که خودمون رو نشناختیم مثلا من که زیاد فیلم میگرفتم چون دیگه دلم میخاد بنویسم میگم میگرفتم و نمیگم میگریم دلم میخاد برم کنار و از عکس و فیلم خسته ام خلاصه فیلم که میگرم بعد خودمو که نگاه میکنم فیلم چی درومد میبینم چهره ام روانشناسی داره حواسم نبوده و اون چیزی که شناخنی که از خودم داشتم دیگران بیشتر از خودم دارن و میتونن عیوبم رو ببینند مثلا  حرکت چشمم تو فیلم اسراری رو لو میده دیگه که خودمم نمیفهمم و نشناختم که چطوریم! دیروز هم یه نکته به ذهنم خورد جدای از بحث اینکه روایتی رو تو فیلم گفنیم که اگه مثلا زیاد حرف بزنیم آبرومون میریزه یا مثلا مانند یخی که آب میشه خواهش ما و سوال یا سرچ کردن ما و اینا باعث میشه که قطره قطره این یخ و هیبت و وجهه و آبرو بریزه لذا  نکنه اینه که ما خودمون نمیریزیم بلکه دیگران خود به خود با اینکارای ما مثلا حرف زیادی زدن ما میفهمند نه اینکه خودمون آبروی خودمون رو برده ایم بلکه راهی باز شده که دیگران بتونن نفوذ کنن و وجهه ی ما رو مثلا با گفتار زیاد بشناسند و بفهمند که از چه طریق میشه کوچک بشویم!!! خلاصه جمله ی فلسفی اینه که ما خودمون رو اونطوری که دیگران میتونن بشناسن نچناختیم یعنی ما انسان ها یه قسمتی از حیوانیت داریم یه قسمتی از ملکوتیت و یه قسمتی از  شیطانیت در وجودمون رخنه و دعوا شده و اینا اگرغلبه کنند و همش جنگی هست در وجود ماو ما مانند اتومبیل یا کامپیوتریم که بر سر تسلط بر این سیستم ما دعواست خلاصه هرکی مثلا شهوت رانی کنه ممکنه اصلا نظریه ش و دنیاش و احوال و تفکرش نسبت به دین و خدا عوض بشه که طبیعی هم هست پس ما اونی نیستیم که فکر میکنیم هستیم ممکنه جنی باشیم بله من دستم رو اختبارشو دارم که فی البداعه دارم این حرفارو تایپ میکنم ولی دقیقا اونی نیستم که خودم حدس میزنم باشم یه  چیز دیگری هستم اینه که خودشناسی یعنی خداشناسی یعنی وقتی من نمیدونم حال و خیروخوبی و بدی و صلاح خودم رو نمیدونم چه برسه خودم رو شناخته باشم شناخت خودمون چیز و مسئله ی پیچیده ای است حالا ما مثال فیلم گرفتن از خودمون زدیم که تکنولوژی و مثلا آینه از بیرون و ظاهری میشه فهمید ولی اسراری هست که آقا من اینطوری شیطان گولم زده اینو ممکنه من ندونم ولی بعضیا واقعا حیوانند اگر بهش بگی که شیطان از این روش گولت زد میگه گور بابای شیطان اصلا براش مهم نیست قضیه ی به این مهمی که شیطان چطوری بردت و دورت کرد از خدا لذا خودشناسی یک مساله ی مهمی است که ممکنه دیگران مارو خعلی بیشتر از خودمون بچناسن و زن هم که میگریم برای همینه که عیب و اسرارمون رو بگه و این خودشناسی وظیفه ی دیگران نیست بلکه وقتی حدیثه که خودشناسی یعنی خدا شناسی یعنی برو بگرد و عیب و کاستی و همه چیز خودت رو خودت بدان چون وقتی دیگران بدانند اول وظیفه نیست دوم شیطنت میتونه باشه سوما ممکنه نشه اصلا بهت بگن ایرادت رو چهارم ممکنه خیرخواه نباشن پنجم خود شناسی وظیفه ی خودمون هست نه دیگران ما وقتی خودمون از خودمون چیزی کشف کنیم حسابرسی کردیم و حسابرسی و مراقبت یک اصل مهمه خوب دیگه زیادی حرف زدیم! لذا ما ممکنه یک جنی و شیطانی باشیم حتی گه داریم زندگی میکنیم ولی در وجود یک بشر و انسان چون انسان یک دستگاه هست حالا اگر کار خوب میکنیم اون شیطان داره موفق نمیشه و رسیدن دو انس بهم مانند رسیدن دو سپاه عظیم ارواح و شیاطین و فرشته است لذا در مهمانی ها کلا حالمون خوشه و صله ارحام خوبه لذا مثلا ارواح مرده بعضیاشون حبسند در وجود ما البته این تناسخ نیست بلکه خودمونی شدن لذا اینا حس میکنن زنده اند اصلا روایت داریم در نهج البلاغه که چندین بارم گفتیم که شیاطین توسط چشم ما میبینن توسط گوشمون میشنون توسط زبانمون حرف میزنن حالا من دارم میگم شاید اصلا ما مرده باشیم شاید اصلا حبس شده باشن در وجود ما و ما تسخیر شده باشیم ولی ندانیم که مرده ایم و ندانیم که اون انسانی که داره زندگی میکنه اون ما نیستیم بلکه اصلا گفتم که ما اولا یک سپاهی از شیاطین و فرشتگانیم که ممکنه نفهمیم دوما حیوانیت و ملکوتیت و شیطنت جنگی است درون ما سوما اصلا وقتی دو فرشته ی خدا مامورن که گناهان و ثواب های مارو بنویسن اینا دوست مان اگر خوب باشیم و اونا همیشه با مان و اگر خوب باشیم گمگمون میدن و دیگه معلوم نیست بر همگان که ما حرف زدیم یا اون فرشته گرچه اگر بد باشیم هم معلوم نیست ماییم یا اون جن شرور و شیطان بلکه گفتیم ما دستگاهی هستیم ما آدما که مدام داره رومون کار میشه ولی باز احساس تنهایی هم میکنیم! خلاصه حواسمون باشه که خودشناسی به قدر خداشناسی عظیم خطرناک کارساز و مهمه و ایناست یعنی خودشناسی تمامی نداره ممکنه من علم داشته باشم و بفهمم خعلی چیزارو ولی یه زن بیسواد بهتر بشناسه من و خودش رو حتی توجه میکنی؟ حالا نفس چیه؟ روح چیه اینا علمی است ناتمام و هم میتونیم بگیم که شناخت من درمورد خودم و خودشناسی من فرق میکنه با یه آدمی که رفتارش و حالش و چیزای دیگرش متفاوته ولی بچه ها رو همگان ساده میشناسن چون همه بچه بوده ایم ولی در سنین بالاتر نیاز به راهنمایی و مرافبت و محاسبه و  تصمیم و ایناست دیگه!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۴۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر

 جلسه درس اخلاق (1395/08/13)

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیّة الله فی العالمین، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(عَلَیْهِ السَّلَام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ(علیه الصلاة و عَلَیْهِ السَّلَام)».[1]

ماه تاریخی و مصیبت‌بار صفر رسید و اهل بیت(علیهم السلام) در ماه صفر به شام رسیدند و این مصیبت سنگین را به پیشگاه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقه‌مندان قرآن و عترت و شما سوگواران تعزیت عرض می‌کنیم. روز سیزده آبان است که روز مبارزه با استکبار است هم استکبار درونی, هم استکبار بیرونی که امیدواریم در این جهادین؛ جهاد اکبر و اصغر ـ ان‌شاءالله ـ همگان پیروز بشویم!

خطری که برای ما مطرح است ذات اقدس الهی طبق علم غیبش به ما گوشزد کرد و ما را هشدار داد، فرمود شما یک دشمن قهّار و قدّاری دارید که این هرگز دست از شما برنمی‌دارد، تازه این دشمن کوچک است و در صحنه جهاد اصغر است و آن مسئله صهیونیسم است و حامیان صهیونیسم که استکبار هم در همان حوزه است و به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) فرمود: ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾[2] مشرکان یک حساب دیگری دارند، مسیحی‌ها یک حساب دیگر دارند؛ اما فرمود صهیونیسم طوری است که هر روز علیه اسلام و مسلمان‌ها نقشه می‌کِشد. این ﴿لا تَزالُ﴾ را مستحضرید در تعبیرات ادبیِ عرب برای استمرار به کار می‌برند؛ یعنی همواره, فرمود همواره اینها در صدد نقشه‌اند ﴿لا تَزالُ﴾ به وجود مبارک پیغمبر خطاب کرد ﴿تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾، این ﴿خائِنَةٍ﴾ مثل «عافیة» به معنی خیانت است، فرمود اینها هر روز یک نقشه می‌کشند، این طور نیست که حالا شما اینها را از خیبر بیرون کردید اینها دست از مبارزه بردارند، ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾، یک خیانت فقهیِ تاریخیِ دقیقی اینها اِعمال کردند که بعد از سالیان متمادی این خیانت کشف شد؛ معمولاً بنا بود که یهودی‌ها و صهاینه همان خیبر، برابر اینکه به دستور اسلام عمل نکردند و نمی‌کنند جزیه بدهند. یکی از خلفا از همین یهودی‌ها و صهاینه آن روز درخواست جزیه کرد اینها یک قباله درآوردند که ما با پیامبر اسلام مصالحه کردیم و از پرداخت جزیه عفو شدیم و دیگر نباید به حکومت اسلامی جزیه بدهیم، آن قباله، به خطّ بعضی از مسئولان دفتر حضرت بود، یک; به امضا و شهادت بعضی از مسلمان‌های صدر اسلام که خود را جزء اصحاب حضرت معرفی می‌کردند به امضای آنها بود، دو. آن خلیفه وقت دید قباله به خطّ مسئول دفتر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است، یک; و امضای بعضی از اصحاب صدر اسلام به عنوان شهادت در ذیل این قباله هست، این دو; این باور کرده است که نظام اسلامی پرداخت جزیه را از یهودی‌های خیبر گرفت؛ بعد پژوهشگران و محقّقان آن روز یعنی ششصد، هفتصد سال قبل بررسی کردند و این لابه‌لای کتاب‌های تاریخ و فقه مانده تا به دست مرحوم صاحب جواهر رسید، مرحوم صاحب جواهر همین مطلب را در کتاب جهاد جواهر طرح کرده است و آن تحقیق و پژوهش این بود که این جعلِ قباله و سند به وسیله همین صهیونیست‌های آن روز، وقتی بررسی کردند دیدند وجود مبارک پیامبر کاتبانی داشت که برخی‌ها وحی را می‌نوشتند؛ مثل وجود مبارک حضرت امیر که جزء کاتبان وحی بود، بعضی‌ها نامه‌هایی که حضرت برای سلاطین یا بخش‌نامه‌هایی که دستور می‌دادند می‌نوشتند؛ مانند کاتبان دیگر, این نامه به خطّ یکی از کاتبان و مسئولان آن حضرت جعل شد که او قبل از فتح خیبر مُرده بود، چون خیبر در اوایل هجرت که فتح نشد، قبل از اینکه خیبر فتح بشود این مسئول دفتر مُرده بود، چنین چیزی در زمان فتح خیبر نبود؛ این برای آن مسئول دفتر و نامه. اما امضای کسانی که پای این قباله بود، آن امضا برای کسانی بود که بعد از فتح مکه ایمان آوردند نه در زمان فتح خیبر. در زمان فتح مکه عده‌ای مسلمان شدند و عده‌ای مستسلِم شدند که طبق بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود: «مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا»[3] دودمان اموی همین‌طور بودند؛ یعنی معاویه مستسلم شد نه مسلِم, بعد از فتح مکه او به حسب نفاق اسلام آورد؛ این اموی، زندگی آنها را دو بخش تشکیل داده بود: قبل از فتح مکه کافر مطلق بودند بعد از فتح مکه هم منافق مطلق شدند لحظه‌ای اینها ایمان نیاوردند. این بیان نورانی حضرت امیر که فرمود: «مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا» ناظر به همین است. بعضی از همین گروه اموی، پای این قباله جعلی را امضا کردند؛ آن مربوط به آخر هجرت است مربوط به فتح خیبر نیست؛ آن وقت در زمان فتح خیبر اصلاً کافر بودند. این نامه صدر و ذیل جعلی را همان صهاینه آن روز جعل کردند و از خلیفه خواستند که از پرداخت جزیه معاف باشند، بعد محققان و پژوهشگران کشف کردند و در لابه‌لای اسناد تاریخی ماند تا به دست مرحوم صاحب جواهر؛ آن وقت در زمان فتح خیبر رسید ایشان متن این قباله جعلی را در کتاب آن وقت در زمان فتح خیبر در بحث جهاد نقل کردند.[4]

اینکه ذات اقدس الهی به پیامبر فرمود: ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾؛ منظور خیانت نسبت به نظام اسلامی است نه نسبت به شخص پیامبر، برای اینکه اینها با اسلام و با قرآن و با عترت و با این مکتب الهی مخالف بودند؛ بنابراین امروز هم همان وضع است ما باید بدانیم که با چه دشمنی روبهرو هستیم و او از کجا دارد نقشه می‌کشد، این مطلب اوّل.

مطلب دوم اینکه وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) که پرچم جنگ جمل را به دست پسرش ابن حنفیه داد، فرمود: شجاعانه بجنگ برای اینکه تو با همین سرباز روبهرو درگیر هستی؛ ولی از نظر سیاسی «ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَومِ»،[5] بینش سیاسی تو این باشد که چه کسی این جنگ را راه‌اندازی کرده و چه کسی در اتاق جنگ نشسته؛ یعنی تنها صحنه جمل یا صحنه صفین را نگاه نکن، اتاق جنگ را که در شام مستقر است و اموی‌ها آنجا فعالیت می‌کنند آن سرجون مسیحی و غیر مسلمان آنها در اتاق جنگ دارند فرمان می‌دهند، آنها را ببین «ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَومِ». این نشان می‌دهد که وظیفه همه ما در بخش‌های استکبارستیزی مواظب خیانت بیگانه‌ها باشیم از یک سو و نقشه مستکبران را از دور بررسی کنیم از سوی دیگر. این عصاره کلام درباره مبارزه با استکبار در روز مبارزه بود که این برای جنگ جهاد اصغر است.

همین مفاسد به مراتب بدتر در ساختار درونی خود ما هم هست، ما هم دشمنی داریم که ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾ در او هست. این بیان نورانی پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است که فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»[6] این نفس وقتی که مبارزه کرد در درون، این وهم و خیال با عقل نظری که با برهان باید «بود و نبود» را بفهمد درگیر می‌شوند و همین شهوت و خیال با عقل عملی که با «باید و نباید» درگیر است مبارزه می‌کند. اگر مسئول اندیشه‌ ما فلج شود و برهان اقامه نکنیم و عوامانه زندگی کنیم و مسئول عقل عملیِ ما سفیه بشود و سفیهانه به سر ببریم، در جهاد درونی شکست خورده‌ایم؛ وقتی در جهاد درونی شکست بخوریم یقیناً در جهاد بیرونی هم شکست می‌خوریم، برای اینکه رهبری جهاد بیرونی را او به عهده گرفته است. این چهارتا دشمن همواره به سَمت مسئول اندیشه و انگیزه دارد حمله می‌کند، وهم و خیال نمی‌گذارد انسان برهانی بیندیشد، می‌گوید مردم این طور می‌فهمند, عُرف این طور می‌پسندد، این معارف دینی خودش را می‌خواهد با بنای عقلا حلّ کند و قبول عرف؛ در بخش انگیزه هم که هدف چه باشد، شهوت و غضب همواره می‌گویند ما هم سهمی داریم، هر کار خیری که انسان می‌خواهد انجام بدهد دلش می‌خواهد که نام او را هم ببرند؛ این مُهلِک است نه مستهلک, اگر شهوت به حریم عقل عملی راه پیدا کرد یا غضب به حریم عقل عملی راه پیدا کرد، اینها سخنگویان نفس اماره‌اند، اینها هر جا وارد شوند مُهلک‌اند نه مستهلک, شما مستحضرید اگر آشپزی دیگ بزرگی در اختیار دارد و آش را و این غذا را هم میزند مقداری خاک در این دیگ بیفتد، خوردن خاک به استثنای تربت سالار شهیدان(سلام الله علیه)؛ حرام است، یک مقدار خاک وقتی در این ظرف بزرگ میریزد این مستهلک میشود حرمتش را از دست میدهد؛ ولی اگر دست همان آشپز خونی شد یک قطره خون در این ظرف چکید، این مهلک است نه مستهلک، این خون کلّ آن غذا را آلوده میکند؛ شهوت این است غضب این است اگر یک مختصر در درون کار راه پیدا کند کلّ عمل را فاسد می‌کند. اگر نماز کسی 99 درصد خالصانه باشد یک درصدش ریا باشد، این ریا مستهلک نمی‌شود، بلکه مهلِک است؛ چون نه آن توحید, شرک را می‌پذیرد و نه این شرک, خنثاست که مستهلک بشود، شهوت این است, غضب این است, من و ما خواهی این است, خودخواهی این است؛ این به حریم عقل, چه نظر چه عمل راه پیدا کند او را هلاک می‌کند، می‌شود مهلِک نه مستهلَک؛ لذا حضرت فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»، این هم مطلب دوم.

وجود مبارک امام سجاد متخصّص این قسمت است؛ این دعای او, این صحیفه نورانی او صدر و ذیلش همین مطالب است، این دعای حضرت, برهان است؛ یعنی بعضی از این ادعیه را اگر کسی بخواهد درس بگوید آن وقت معلوم می‌شود صحیفه سنگین‌تر است یا  کفایه، فهمش آسان نیست. کفایه را با بنای عقلا با فهم عرف میشود حلّ کرد، این فقط برهان و جانکندن عقلی میخواهد فرمود: «طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ»؛[7] شما به خودت تکیه میکنی تکیه بر محتاج است, به دیگری داری تکیه می‌کنی او هم مثل تو محتاج است؛ «طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِه‏»، یک ضلالت و گمراهی است و یک ضلالت است؛ آن وقت انسانِ سفیه که موحّد نمیشود. اِصرار وجود مبارک امام سجاد در جمله‌های نورانی صحیفه این است که ما را موحّد کند. فرمود: کلّ عالم ابزارند، آن وقت توسل را برای ما معنا کرده شفاعت را برای ما معنا کرده، آن دید بلند نظام اسلامی را برای ما معنا کرده. وجود مبارک امام سجاد در عصری بود که سربازانِ نظام، شیعه نبودند؛ اما کشور امنیت می‌خواهد, آرامش می‌خواهد به تک تک این سربازانِ غیر شیعی امام سجاد دعا کرد؛ آن دعای اهل «ثغور» همین است، دعای بیست و هفتم، این دعا مخصوص سربازان و مرزداران است، آن روز مرزداران که شیعه نبودند، حکومت هم که حکومت شیعی نبود؛ ولی امنیت برای بشر محترم است، جامعه در سایه امنیت باید زندگی کند تا امام سجاد(سلام الله علیه) بیاناتش را القا کند. چقدر به این سربازان دعا می‌کند و چقدر کشورهای مزاحم و شهرهای مزاحم را نفرین می‌کند از هند و ترک و خزر و اینها را نام می‌برد در همان دعای نورانی اهل «ثغور»، بعد می‌فرماید اینها «اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِین‏» اینها که اهل شرک‌اند، اینها را با هم درگیر کن که نظام اسلامی ما بماند! این کشوری که به حسب ظاهر مسلمان است ولو زمام آن را غیر شیعی به عهده دارد ولو مرزدارانشان این چنین نیست که همه شیعه باشند اکثریت آنها غیر شیعی بودند؛ ولی امام سجاد به همه اینها دعا می‌کند، آن دید بلند وَلَوی است. جامعه امنیت می‌خواهد جامعه آرامش می‌خواهد، این طور نیست که اگر یک برادر سنّی با داعش درگیر شد بر ما حق نداشته باشد یا او حرم وجود مبارک زینب(سلام الله علیها) را حفظ کرد نسبت به ما حق نداشته باشد، این دید بلند امام سجاد(سلام الله علیه) برای آن است که کشور بیش از هر چیزی به امنیت محتاج است، فرمود: «اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِین‏» آنها را با هم درگیر کن! آن روزها بسیاری از این کشورها و شهرها و اماکنی که حضرت در دعای اهل «ثغور» نام برد آنها مسلمان نبودند، بخشی از هند و ترک و خزر را اسم می‌برد دیالمه و سقالبه را،[8] بعد دیلم شده مرکز شیعه، دریای خزر و مازندران شده استان ولایتمدار، آن روزها که این طور نبود. فرمود: اهل خزر و دیالمه و سقالبه همه اینها مشمول غضب تو باشد؛ «اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِین‏»؛ بعد می‌فرماید کسی می‌تواند مرزدار باشد که حبّ دنیا از محدوده دل او جدا شده باشد. خدایا برای اینکه اینها خوب مرزداری کنند و کشور را حفظ کنند محبّت دنیا را, علاقه به زن و فرزند را از دل اینها بیرون ببر! این دعای امام سجاد در این دفاع هشت ساله خوب مشخص شد، خیلی‌ها تازه ازدواج کرده بودند یا تازه خدا به آنها فرزند داده بود به صورت صریح و سریع از همه اینها خداحافظی می‌کردند و می‌رفتند؛ این دعای امام سجاد بود. عرض کرد خدایا محبّت زن و فرزند را از دلهای اینها بگیر که اینها بتوانند دین تو را یاری کنند. این راه را نشان داد؛ یعنی اوّل از جهاد درون بعد نسبت به جهاد بیرون، آن وقت اگر آن طور شد گفت:

گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[9]

 نسبت به استکبار و صهیونیسم و امثال آن واقعاً همان‌طوری که امام فرمودند نمی‌توانند اینها غلطی انجام بدهند، در صورتی که ما بر دشمن درونی‌مان مسلط شویم:

گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست

 خیلی‌ها تعجب می‌کردند که چگونه کسی تازه عقد کرده یا خدا تازه به او فرزند نوزاد داده، این شیفته جهاد و جنگ است این نمی‌داند که این در اثر استجابت دعای امام سجاد است که عرض میکند خدایا محبّت زن و فرزند را از دلهای اینها بگیر! علاقه به دنیا را از دلهای اینها بگیر! این دعا همیشه مستجاب است. اگر ما این راه امام سجاد(سلام الله علیه) را برویم این دعای او شامل حال ما هم می‌شود این دعا, دعای ولیّ الهی است و زمان و زمین ندارد همیشه هست. چرا می‌گویند این دعاها را بخوانید، این دعا ظرف زمان ندارد، تاریخ مصرف ندارد، همواره باقی است این بر نبش زمان و زمین سلطه دارد؛ لذا گفتند این دعا را بخوانید.

پس ما دیدیم که ممکن است کسی تازه زندگی تشکیل داده باشد و همه اسباب علاقه در او جمع باشد و او دارد به طرف جبهه پرواز میکند، چون امام سجاد عرض کرد خدایا علاقه به دنیا و زن و فرزند را از اینها بگیر! بنابراین ما اگر از درونمان نجات پیدا کنیم مشکلی در بیرون نخواهیم داشت و اگر دشمن بیرونی ما را رها کند، دشمن درونی یقیناً ما را رها نمیکند، او سوگند یاد کرده است. در سوره مبارکه «إسراء» که سوگند شیطان ملعون را ذکر میکند، او قسم یاد کرده است که من «احتناک» میکنم: ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ﴾،[10] «إحتَنَکَ» که باب افتعال است؛ یعنی حَنَک و تحت حَنَک او را گرفته. میبینید این سوارهکارها وقتی بر اسب مسلّطاند دهنه اسب، افسار اسب در اختیار آنهاست این را میگویند «إحتناک»، «إحتَنَکَ»؛ یعنی حنک او را گرفته، تحت حنک او را گرفته، او را رام کرده. گفت من احتناک میکنم، حَنک و تحت حَنک اینها را میگیرم سواری میخواهم؛ سوگند هم یاد کرد؛ ﴿بِعِزّتِکَ﴾[11] این کار را میکنم ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ﴾؛ یک چنین دشمنی است. اینکه میگویند دشمن قسم خورده این است. این قسم یاد کرده که حَنَک و تحت حَنَک ما را بگیرد سواری میخواهد، دیگر دستبردار نیست. آن‌قدر سلطه دارد که ما را می‌بیند ما هم او را نمی‌بینیم ﴿إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾؛[12] ولی راهی را خدا به ما نشان داد، فرمود این جنگ, جنگ نابرابر است برای اینکه شیطان و قبیل شیطان شما را می‌بیند، ولی شما او را نمی‌بینید؛ این جنگ, جنگ نابرابر است؛ لذا تحت اغوای او قرار میگیرید و به دام او می‌افتید؛ ولی شما می‌توانید همین جنگ نابرابر را به سود خود نابرابر کنید که شما و حامیان شما او را ببینند و او شما را نبیند می‌توانید این کار را بکنید؛ برای اینکه اگر برگشتید به ذات اقدس الهی به حصن و دژ الهی وارد شدید، گفتید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏» حصن من است، «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ» حصن من است، «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»[13] حصن من است؛ اگر وارد این قلعه شدید؛ آن وقت مسئولان این قلعه و کسانی که وارد این قلعه شدند، مثل خود شما، شیطان را می‌بینید او دیگر شما را نمی‌بیند، چون او دید الهی ندارد، او فقط خودش و ذریّه خودش را می‌بیند. درست است که ﴿إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾ اما «انه لا یری الله». کسی که در برابر ذات اقدس الهی می‌گوید: ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾[14] این فقط خودش را می‌بیند، تمام غدّه شیطنتِ شیطان در همین جمله است که ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾ گناه شیطان این نبود که سجده نکرد به تعبیر استاد حکیم الهی قمشه‌ای(رضوان الله علیه):

جرمش این بود که در آینه عکس تو ندید ٭٭٭ ورنه بر بوالبشری ترک سجود این همه نیست[15]

 این طور نیست که اگر کسی یک سجده نکرده و نماز نخوانده ملعون ازل و ابد بشود، خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند بعد ممکن است مشمول رحمت بشوند و توبه کنند. گناه شیطان این نبود که سجده نکرد، گناه شیطان این بود که در برابر خدا ایستاد؛ گفت شما نظرتان این است من نظرم این است، این دیگر قابل بخشش نیست، این یک شرک «بیّن الغی» است: «جرمش این بود که در آینه عکس تو ندید»، این استکبار است، پس این خدا را نمی‌بیند می‌گوید: ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾. اگر کسی وارد حصن الهی بشود، «الله» را می‌بیند لطف الهی را می‌بیند، شیطان را می‌بیند بر او مسلّط است و شیطان او را نمی‌بیند، پس ما می‌توانیم در جبهه جهاد اکبر جنگ نابرابری که به سود دشمن است، آن را نابرابر کنیم به سود خودمان، این ممکن است که ما دشمن را ببینیم او ما را نبیند.

متّقیان را وقتی قرآن کریم معرفی می‌کند ﴿إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[16] شیطان طائف است؛ یعنی حرامی است، یک; احرام غاصبانه بسته، دو; تلاش و کوشش می‌کند که دور قلب بگردد، سه; چه وقت درِ کعبه قلب باز می‌شود، چهار; وارد درون کعبه دل بشود، پنج؛ این کار اوست و انسانِ متدیّنِ آگاه، این پنج امر را رصد می‌کند که ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ﴾ که درون کعبه راه پیدا کند ﴿تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾؛ پس ما می‌توانیم این جنگ نابرابر را به سود خود نابرابر کنیم اینها به برکت امام سجاد و دعای امام سجاد است که ماه صفر، ماه اسارت این ذوات قدسی است.

من مجدداً این مراسم اسارت «آل الله» را به پیشگاه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و شما بزرگواران تعزیت عرض می‌کنم و مراسم روز مبارزه با استکبار جهانی را هم گرامی می‌داریم و از همه کسانی که در این روز و در این صحنه و این تظاهرات و این سخنرانی‌ها تلاش و کوشش کردند و می‌کنند ذات اقدس الهی به أحسن وجه بپذیرد! نظام ما و رهبر ما و مراجع ما و دولت و ملّت و مملکت ما را در سایه امام زمانمان حفظ بفرماید! و خطر استکبار و صهیونیسم را به خود آنها برگرداند! تکفیری‌ها و سلفی‌ها و داعشی‌ها را مخذول و منکوب بفرماید! روح مطهّر امام راحل و شهدا را با انبیا و اولیا و شهدای کربلا محشور بفرماید! و مشکلات دولت و ملّت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوان‌ها را حلّ بفرماید! این کشور ولیّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطری محافظت بفرماید! جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان اهل عصمت و طهارت قرار بدهد.

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 


[1]. مصباح المتهجد، ج‏2، ص772.

[2] . سوره، مائده، آیه13.

[3] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، نامه16.

[4] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج21، ص214 ـ 217.

[5] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، نامه11.

[6] . عدة الداعی و نجاح الساعی، ص314.

[7] . الصحیفة السجادیة، دعای28.

[8] . الصحیفة السجادیة، دعای28؛ «اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ وَ التُّرْکِ وَ الْخَزَرِ وَ الْحَبَشِ وَ النُّوبَةِ وَ الزَّنْجِ وَ السَّقَالِبَةِ وَ الدَّیَالِمَةِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْک‏».

[9] . هفت اورنگ (جامی), سلسلةالذهب, دفتر اوّل.

[10] . سوره إسراء، آیه62.

[11] . سوره ص، آیه82.

[12] . سوره اعراف، آیه27.

[13] . ألأمالی(للصدوق)، ص235.

[14] . سوره اعراف، آیه12.

[15] . دیوان الهی قمشهای.

[16] . سوره اعراف، آیه201.

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر

 جلسه درس اخلاق (1395/08/06)

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم   

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیّة الله فی العالمین، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(عَلَیْهِ السَّلَام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ(علیه الصلاة و عَلَیْهِ السَّلَام)».[1]

مقدم شما عزاداران بزرگوار را گرامی می‌داریم و از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم همه عرض ارادت و ادب‌های شما به عنوان بهترین حسنه در نامه اعمال شما و حال دنیا و آخرت شما ـ إن‌شاءالله ـ سودمند باشد!

بیست و پنجم محرم‌الحرام، طبق برخی از نقل‌ها مصادف با شهادت وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) است. حضرت وقتی با آن وضع به حسب ظاهر اسارت وارد شام شد از ذات مقدّسش پرسیدند، «مَنْ غَلَبَ» در این صحنه چه کسی پیروز شد؟ فرمود ما, «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ، وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم‏»؛[2] فرمود ما پیروز شدیم برگشتیم شما اگر شک دارید که در این مبارزه چه کسی پیروز شد هنگام نماز, اذان و اقامه بگویید ببینید نام چه کسی را می‌برید ما رفتیم نام پیغمبر را برای همیشه زنده کردیم و برگشتیم. در آن صحنه یک روایت نورانی مرحوم کلینی نقل می‌کند از وجود مبارک امام سجاد که «لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی‏»؛ این بیان را مرحوم کلینی از وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) نقل می‌کند که اگر همه مردم روی زمین بمیرند و من تنها بمانم اگر یک سخنرانی با من هست و مخاطبی با من, او با من حرف می‌زند و من هم با او حرف می‌زنم به نام خدا در قرآن, من هیچ وحشتی ندارم.[3]

این مرگ یا مرگ طبیعی است؛ «لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»؛ یا مرگ معنوی است؛ یعنی «لو کفر أهل المشرق و المغرب»، من وقتی مخاطبی دارم و متکلّمی دارم هر وقت خواستم با او حرف می‌زنم، هر وقت خواستم حرف او را گوش می‌دهم، هیچ وحشتی ندارم؛ «لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی‏».

 قرآن از آن جهت که جزء جوامع الکلم است که وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) فرمود: «أُعْطِیتُ جَوَامِعَ الْکَلِمِ»[4] او همه معارف را در بردارد، برنامه‌های ائمه(علیهم السلام) هم توزیع‌شده است، گرچه در همه بخش‌ها بیانی دارند که تبیین معارف است، بعضی‌ها تبیین مسائل نظامی و جنگی است، بعضی‌ها حکومتداری است، بعضی‌ها فقه است بعضی اخلاق است و بعضی‌ها حقوق و برخی‌ها دعا. در قرآن بخش‌های فراوانی است که مربوط به دعاست؛ فرهنگ دعا را امام سجاد به عهده گرفته، گرچه همه ائمه(علیهم السلام) درباره دعا دستوری دارند, عملی دارند؛ ولی امام سجاد(سلام الله علیه) برنامه رسمی او تفسیر ادعیه قرآنی است؛ یعنی آن معارفی که در قرآن راجع به دعاست حضرت تشریح می‌کند توضیح می‌دهد بیان می‌کند. فرهنگ دعا را طرزی تبیین می‌کند که جامعه را جامعه عقلانی می‌کند از آن جاهلیت نجات می‌دهد.

می‌بینید دعاها تنها این نیست که خدایا بیمار مرا شفا بده! گناه مرا بیامرز! پایان امور مرا خیر کن! اینها ادعیه رایج است؛ اما آن دعایی که فرهنگ‌آور است دعای امام سجاد در صحیفه است؛ عرض می‌کند: «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ»،[5] در بحثهای عقلی که چه چیزی هست و چه چیزی نیست می‌گویند ممکن, واجب می‌خواهد و محتاج, غنی می‌خواهد؛ ولی در بحث‌های حکمت عملی که مربوط به باید و نباید است نه بود و نبود، دعای حضرت این است که خدایا محتاجی دستش را نزد محتاجی دراز بکند این سفاهت است این بی‌عقلی است؛ این دعای امام سجاد است. «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ»  ما اگر خواستیم ببینیم سفیه هستیم یا عاقل، این دعا برای ما معیار است به چه کسی مراجعه کنیم، به چه کسی وابسته باشیم، به شرق وابسته باشیم به غرب وابسته باشیم. فرمود ملّتی سفیه است که به بیگانه چشم طمع بدوزد؛ «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ»  این دعای نورانی امام سجاد در صحیفه است. در بخش‌های دیگر فرمود: من اگر بخواهم فخر و جمال و جلال یک عده را در ثروت آنها بدانم، خدایا تو مرا از این خطر حفظ بکن! «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُکَ»؛[6] خدایا! مبادا آن فکر پَست را به من بدهی که من نظام ارزشی دین را با نظام ارزشی دنیا و ماده اشتباه کنم، آن کسی که لباس خوبی در برکرده است قصر خوبی دارد اتومبیل خوبی دارد من او را محترم و شریف بدانم آن‌که وضع مالی‌اش ساده است او را شریف ندانم، خدایا! تو مرا از این خطر حفظ کن! «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُکَ»؛ خدایا من از تو فهم می‌خواهم، خدایا من از تو عقل می‌خواهم! این دعای امام سجاد است. بخشی از ادعیه هم هست که خدایا بیماران ما را حفظ بکن، آنها هم هست؛ اما محور اصلی دعای امام سجاد این است که خدایا من از تو فرهنگ می‌خواهم, ادب می‌خواهم, من از تو انسانیت می‌خواهم مبادا بیخود کسی را برنجانم، مبادا نظام ارزشی من عوض شود، برای کسی که وضع مالی او خوب است احترام بیشتری قائل بشوم؛ خدایا تو مرا حفظ بکن! «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُکَ»؛ بعد به همه ما فرمود به هر حال شما عمر دارید و شبانهروز دارید وقت صرف می‌کنید، همه ما این‌طوریم. فرمود من به شما خریداری نشان می‌دهم که دومی ندارد و آن این است که در تمام داد و ستدها فروشنده، آگهی مزایده میدهد و خریدار آگهی مناقصه، هر کسی کالایی دارد زمینی دارد چیزی میخواهد بفروشد آگهی مزایده میزند میگوید هر کسی که بیشتر میخرد من به او میفروشم؛ این یک رسم دنیاست. اما هیچ خریداری آگهی مزایده نمیزند، هیچ خریداری! همیشه خریدار آگهی مناقصه میزند فروشنده آگهی مزایده. امام سجاد(سلام الله علیه) به ما فرمود شما خدایی دارید که خریدار کالای شماست، عمر شما را میخرد، وقت شما را میخرد، آبروی شما را میخرد، بالأخره شما این آبرو و وقت را برای چه دارید صرف میکنید. این خدا آگهی مزایده زد، فرمود شما هر چه دارید به هر کسی میخواهید بفروشید من گرانتر و بیشتر میخرم! چهقدر این دعا زیباست! این را در دعای وداع ماه مبارک رمضان یا ختم قرآن فرمود. به ما گفتند به خدا بگویید خدایا «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ»،[7] «سُوم» با «سین»؛ یعنی داد و ستد.  اینکه در کتابهای فقهی میگویند: مداخله در سُوم برادر مسلمان یا حرام است یا مکروه! یعنی کسی دارد معامله میکند شما وارد نشوید! «مُساومة» که در فقه هست، یعنی این! «سُوم» یعنی خرید و فروش، با «سین». خدایا تو آگهی دادی در معاملات آگهی دادی به همه ما گفتی، شما وقت و عمر و آبرویتان و چیزی را میخواهید به دیگری بفروشید به من بفروشید، من از همه گرانتر میخرم! «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ» آگهی مزایده زدی. این حرف را برای چه کسی میخواهی بزنی! برای چه کسی میخواهی کار کنی! این منبر را برای چه کسی بروی؟ چقدر بگیری؟ برای من برو من بیشتر میدهم، این درس را برای چه کسی میخواهی بخوانی؟ برای کدام سِمت میخواهی بخوانی، برای من بخوان من بیشتر میدهم، این کار را، این خدمات را، این رفاهیات را، این سیاست را این نظام را، این جهاد را، این فداکاری را برای چه کسی می‌خواهی انجام بدهی؟ به هر حال کارمند هستی، برای چه چیزی داری کاری کار میکنی؟ فرمود برای من معامله کن من بیشتر میخرم. «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ»، تو آگهی مزایده زدی، گفتی طلبه هستی، دانشگاهی هستی، درس می‌خوانی برای چه کسی می‌خواهی بخوانی؟ برای چه می‌خوانی؟ برای هر کس و برای هر چیزی می‌خوانی برای من بخوان، من بیشتر می‌خرم! این دعای امام سجاد است. دعا تنها این نیست که خدایا مریضِ مرا شفا بده! «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ» تو در این کار دومی نداری! ما هر چه شنیدیم آگهی مزایده برای فروشنده است اگر حافظ و امثال حافظ می‌گویند:

بی‌معرفت مباش که در من یزید عشق٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا کنند[8]

 این «مَنْ یَزِید» در ادبیات ما هست، یک اصطلاح است نمی‌دانم قبلاً این چوب حراج را می‌زدند، ما می‌دیدیم وقتی کتاب‌هایی را می‌خواستند حراج کنند یک کتابشناس یک چوب دستش بود و کتابها هم بود و این چوب را بالا می‌برد و می‌گفت «مَنْ یَزِید»؛ یعنی چه کسی بیشتر می‌خرد. این «مَنْ یَزِید» آن اصطلاحِ صحنه آگهی مزایده است، آن کسی که چوب دستش است مرتب به این تخته می‌زند، شعارش و صدایش «مَنْ یَزِید» است، یعنی چه کسی بیشتر می‌خرد «مَنْ یَزِید مَنْ یَزِید». حرف حافظ این است که در بازار «مَنْ یَزِید» عشق، آنجا که عشق‌فروشی می‌کنند به هر کسی عشق نمی‌دهند «بی‌معرفت نباش که در من یزید عشق» آن‌که چوب دستش است چه کسی عشق را می‌خرد:

بی‌معرفت مباش که در من یزید عشق٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا کنند

 عشق را فقط به حسین بن علی می‌فروشند. وجود مبارک امیرالمؤمنین، بیست سال قبل از جریان کربلا وقتی از صفین می‌گذشت می‌خواست بیاید کوفه، وارد این سرزمین که شد از اسب پیاده شد و مقداری خاک را گرفت و بو گرفت فرمود: «ههنا ههنا ههنا»، همین‌جاست، دو رکعت نماز خواند؛ عرض کردند یا امیرالمؤمنین چه چیزی اینجاست فرمود: «هَهُنَا»  «مَصَارِعُ عُشَّاق»،[9] عاشقانی در این سرزمین می‌آرمند. عشق را به حسین‌بن‌علی فروختند؛

بی‌معرفت نباش که در من یزید عشق ٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا کنند

 امام سجاد می‌گوید تو آگهی مزایده زدی در خریدن و اینها هم حاضر شدند این «مَصَارِعُ عُشَّاق» را وجود مبارک امیرالمؤمنین بیست سال قبل از جریان کربلا وقتی وارد سرزمین کربلا شد، این جمله‌ها را گفت، فرمود اینجا عاشقانه می‌آرمند و معامله‌شان همین است خوب فروختند و بهترین خریدار ذات اقدس الهی است؛ برای ما هم هست.

ببینید تنها دین، دینِ آرزو نیست، دین, دین تعلیم است؛ این «یا لیتنا» آرزو نیست، از دو طرف صدای «یا لیتنا» است، این «یَا لَیتَنَا» که ما در زیاتنامه‌ها می‌خوانیم این یک ادب دینی ماست که می‌گوییم ای کاش این توفیق را می‌داشتیم ما بودیم؛ اما یک «یا لیتنا» هم آنها می‌گویند هر شهیدی هم می‌گوید ای کاش با ما بودید می‌دیدید اینجا چه خبر است؛ این شهید سوره «یس» است. در جریان شهیدِ سوره «یس» ذات اقدس الهی می‌فرماید وقتی این را شهید کردند ﴿قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ﴾؛ برو بهشت این بهشت برزخی است؛ آن وقت این شهید برزخی سوره «یس» از برزخ به ما می‌گوید: ﴿یا لَیْتَ قَوْمی‏ یَعْلَمُونَ ٭ بِما غَفَرَ لی‏ رَبِّی وَ جَعَلَنی‏ مِنَ الْمُکْرَمینَ﴾؛[10] شهید هم می‌گوید ای کاش بودید می‌دیدید اینجا چه خبر است. این «ای کاش» از دو طرف هست، این صریح قرآن است. نفرمود به ما باغ دادند راغ دادند لباس خوب دادند، اینها نیست ﴿یا لَیْتَ قَوْمی‏ یَعْلَمُونَ ٭ بِما غَفَرَ لی‏ رَبِّی وَ جَعَلَنی‏ مِنَ الْمُکْرَمینَ﴾؛ «مُکرمین» در فرهنگ قرآن چه کسانی‌اند؟ در سوره مبارکه «انبیاء» اوّل کسی که خدای سبحان درباره آنها وصف کرامت را تثبیت کرده است فرشتگان‌اند؛ در سوره «انبیاء» دارد: ملائکه ﴿بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ ٭ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾؛[11] ملائکه عباد مکرم‌اند. همین بیان نورانی سوره مبارکه «انبیاء» را وجود مبارک امام هادی(سلام الله علیه) در زیارت «جامعه» برای اهل بیت هست؛ شما در زیارت «جامعه» درباره اهل بیت(علیهم السلام) می‌گوییم: «عِبَادِهِ الْمُکْرَمِین‏»[12] اینها در حد فرشته‌اند، آن «عباد مکرمون» که در سوره مبارکه «انبیاء» است در زیارت «جامعه» امام هادی برای اهل بیت ذکر کرده؛ پس اینها جزء عباد مکرمون‌اند.

حرف شهید سوره «یس» این است که خدا ما را جزء «مکرمین» قرار داد، سخن در این نیست که به ما باغ و بوستان داد، سخن در این است که ﴿یا لَیْتَ قَوْمی‏ یَعْلَمُونَ ٭ بِما غَفَرَ لی‏ رَبِّی وَ جَعَلَنی‏ مِنَ الْمُکْرَمینَ﴾ ما جزء مکرمین هستیم این شهید است. این مقام حیف است که آدم به چیز دیگر بفروشد. این دعای امام سجاد است که فرمود غیر از خدا هیچ کس هیچ خریداری آگهی مزایده نمی‌زند، همه آگهی مناقصه می‌زنند، آن هم کالایی که دست آنهاست مشخص است، تنها خریداری که آگهی مزایده می‌زند خداست، می‌گوید با هر که می‌خواهی معامله کنی هر چه داری من بیشتر می‌خرم، به همه ما می‌گوید؛ حالا یک وقت است کسی درس حوزوی می‌خواند یا درس دانشگاهی می‌خواند یا درس نظامی می‌خواند یا خدمات اجتماعی دارد یا پرستار است کار ساده‌ای دارد، رُفتگر است، این دعای امام سجاد شامل حال اوست؛ این رفتگر محترم کاری می‌کند حقوقی می‌گیرد، آن سر جایش محفوظ است؛ اما این برای رضای خدا نظافت و بهداشت یک شهر را دارد تأمین می‌کند. فرمود من خریدم «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ» این خدا محبوب نیست، این خدا عزیز نیست؟! آن وقت بسیاری از گریه‌ها برای همین است که انسان شرمنده است در پیشگاه این خدا، همه شئون را او داد، آن هم کالایی که خودش به ما داد از ما می‌خرد آن هم با آگهی مزایده، ما هر چه داریم از اوست؛ ﴿ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾[13] این آیه قرآن را هم ما در نماز می‌خوانیم هم در تعقیبات داریم. قرآن فرمود: ﴿ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ ما هم عرض می‌کنیم «اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْکَ»؛[14] ما اعتراف داریم، چیزی از ما نیست؛ ولی مالِ تو را به تو با آگهی مزایده خریدار داریم می‌فروشیم. این ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ﴾[15] از همین قبیل است, ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ﴾[16] از همین قبیل است, ﴿هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی‏ تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ﴾[17] از این قبیل است، عوض و معوّض هر دو برای اوست، اما بیشترین خرید از آن اوست. اینها بخشی از دعاهای نورانی امام سجاد(علیه أفضل صلوات المصلّین) است.

من مجدداً مقدم شما را گرامی میدارم، این مراسم را به پیشگاه ولیّ عصر تعزیت عرض میکنیم. از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم نظام ما رهبر ما مراجع ما دولت و ملّت و مملکت را در سایه امام زمان حفظ بفرماید!

روح مطهّر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی محشور بفرماید!

خطر سلفی و داعشی و تکفیری را هم به استکبار و صهیونیسم برگرداند!

مشکلات اقتصاد و ازدواج جوانها را در سایه لطف ولیّ‌اش به بهترین وجه حلّ بفرماید!

این نظام اسلامی را تا ظهور صاحب اصلی‌اش از هر نفوذ و خطر محافظت بفرماید!

جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان علی و اولاد علی قرار بدهد!

(غفر الله لنا و لکم و السّلام علیکم و رحمة الله و بر کاته)

 


[1]. مصباح المتهجد، ج‏2، ص772.

[2] . امالی (شیخ طوسی)، ص677.

[3] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج2، ص602.

[4] . من لا یحضره الفقیه؛ ج‌1، ص241.

[5] . الصحیفة السجادیة، دعای28.

[6] . الصحیفة السجادیة، دعای35.

[7] . الصحیفة السجادیة، دعای45.

[8] . دیوان حافظ، غزل شماره196.

[9] . بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج41، ص295.

[10] . سوره یس، آیات26 و 27.

[11] . سوره انبیاء، آیات26 و 27.

[12] . تهذیب الاحکام، ج6، ص96.

[13] . سور نحل، آیه53.

[14] . مصباح المتهجد و سلاح المتهجد، ج1، ص63.

[15] . سوره توبه، آیه111.

[16] . سوره توبه، آیه111.

[17] . سوره صف، آیه10.

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۵۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۱۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۵۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر


  • ایجاد آلبوم جدید
  • 173

    98 تصویر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۴۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر