اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیّة الله فی العالمین، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجورکم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ(عَلَیْهِ السَّلَام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ(علیه الصلاة و عَلَیْهِ السَّلَام)».[1]

ماه تاریخی و مصیبت‌بار صفر رسید و اهل بیت(علیهم السلام) در ماه صفر به شام رسیدند و این مصیبت سنگین را به پیشگاه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقه‌مندان قرآن و عترت و شما سوگواران تعزیت عرض می‌کنیم. روز سیزده آبان است که روز مبارزه با استکبار است هم استکبار درونی, هم استکبار بیرونی که امیدواریم در این جهادین؛ جهاد اکبر و اصغر ـ ان‌شاءالله ـ همگان پیروز بشویم!

خطری که برای ما مطرح است ذات اقدس الهی طبق علم غیبش به ما گوشزد کرد و ما را هشدار داد، فرمود شما یک دشمن قهّار و قدّاری دارید که این هرگز دست از شما برنمی‌دارد، تازه این دشمن کوچک است و در صحنه جهاد اصغر است و آن مسئله صهیونیسم است و حامیان صهیونیسم که استکبار هم در همان حوزه است و به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) فرمود: ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾[2] مشرکان یک حساب دیگری دارند، مسیحی‌ها یک حساب دیگر دارند؛ اما فرمود صهیونیسم طوری است که هر روز علیه اسلام و مسلمان‌ها نقشه می‌کِشد. این ﴿لا تَزالُ﴾ را مستحضرید در تعبیرات ادبیِ عرب برای استمرار به کار می‌برند؛ یعنی همواره, فرمود همواره اینها در صدد نقشه‌اند ﴿لا تَزالُ﴾ به وجود مبارک پیغمبر خطاب کرد ﴿تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾، این ﴿خائِنَةٍ﴾ مثل «عافیة» به معنی خیانت است، فرمود اینها هر روز یک نقشه می‌کشند، این طور نیست که حالا شما اینها را از خیبر بیرون کردید اینها دست از مبارزه بردارند، ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾، یک خیانت فقهیِ تاریخیِ دقیقی اینها اِعمال کردند که بعد از سالیان متمادی این خیانت کشف شد؛ معمولاً بنا بود که یهودی‌ها و صهاینه همان خیبر، برابر اینکه به دستور اسلام عمل نکردند و نمی‌کنند جزیه بدهند. یکی از خلفا از همین یهودی‌ها و صهاینه آن روز درخواست جزیه کرد اینها یک قباله درآوردند که ما با پیامبر اسلام مصالحه کردیم و از پرداخت جزیه عفو شدیم و دیگر نباید به حکومت اسلامی جزیه بدهیم، آن قباله، به خطّ بعضی از مسئولان دفتر حضرت بود، یک; به امضا و شهادت بعضی از مسلمان‌های صدر اسلام که خود را جزء اصحاب حضرت معرفی می‌کردند به امضای آنها بود، دو. آن خلیفه وقت دید قباله به خطّ مسئول دفتر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است، یک; و امضای بعضی از اصحاب صدر اسلام به عنوان شهادت در ذیل این قباله هست، این دو; این باور کرده است که نظام اسلامی پرداخت جزیه را از یهودی‌های خیبر گرفت؛ بعد پژوهشگران و محقّقان آن روز یعنی ششصد، هفتصد سال قبل بررسی کردند و این لابه‌لای کتاب‌های تاریخ و فقه مانده تا به دست مرحوم صاحب جواهر رسید، مرحوم صاحب جواهر همین مطلب را در کتاب جهاد جواهر طرح کرده است و آن تحقیق و پژوهش این بود که این جعلِ قباله و سند به وسیله همین صهیونیست‌های آن روز، وقتی بررسی کردند دیدند وجود مبارک پیامبر کاتبانی داشت که برخی‌ها وحی را می‌نوشتند؛ مثل وجود مبارک حضرت امیر که جزء کاتبان وحی بود، بعضی‌ها نامه‌هایی که حضرت برای سلاطین یا بخش‌نامه‌هایی که دستور می‌دادند می‌نوشتند؛ مانند کاتبان دیگر, این نامه به خطّ یکی از کاتبان و مسئولان آن حضرت جعل شد که او قبل از فتح خیبر مُرده بود، چون خیبر در اوایل هجرت که فتح نشد، قبل از اینکه خیبر فتح بشود این مسئول دفتر مُرده بود، چنین چیزی در زمان فتح خیبر نبود؛ این برای آن مسئول دفتر و نامه. اما امضای کسانی که پای این قباله بود، آن امضا برای کسانی بود که بعد از فتح مکه ایمان آوردند نه در زمان فتح خیبر. در زمان فتح مکه عده‌ای مسلمان شدند و عده‌ای مستسلِم شدند که طبق بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود: «مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا»[3] دودمان اموی همین‌طور بودند؛ یعنی معاویه مستسلم شد نه مسلِم, بعد از فتح مکه او به حسب نفاق اسلام آورد؛ این اموی، زندگی آنها را دو بخش تشکیل داده بود: قبل از فتح مکه کافر مطلق بودند بعد از فتح مکه هم منافق مطلق شدند لحظه‌ای اینها ایمان نیاوردند. این بیان نورانی حضرت امیر که فرمود: «مَا أَسْلَمُوا وَ لَکِنِ اسْتَسْلَمُوا» ناظر به همین است. بعضی از همین گروه اموی، پای این قباله جعلی را امضا کردند؛ آن مربوط به آخر هجرت است مربوط به فتح خیبر نیست؛ آن وقت در زمان فتح خیبر اصلاً کافر بودند. این نامه صدر و ذیل جعلی را همان صهاینه آن روز جعل کردند و از خلیفه خواستند که از پرداخت جزیه معاف باشند، بعد محققان و پژوهشگران کشف کردند و در لابه‌لای اسناد تاریخی ماند تا به دست مرحوم صاحب جواهر؛ آن وقت در زمان فتح خیبر رسید ایشان متن این قباله جعلی را در کتاب آن وقت در زمان فتح خیبر در بحث جهاد نقل کردند.[4]

اینکه ذات اقدس الهی به پیامبر فرمود: ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾؛ منظور خیانت نسبت به نظام اسلامی است نه نسبت به شخص پیامبر، برای اینکه اینها با اسلام و با قرآن و با عترت و با این مکتب الهی مخالف بودند؛ بنابراین امروز هم همان وضع است ما باید بدانیم که با چه دشمنی روبهرو هستیم و او از کجا دارد نقشه می‌کشد، این مطلب اوّل.

مطلب دوم اینکه وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) که پرچم جنگ جمل را به دست پسرش ابن حنفیه داد، فرمود: شجاعانه بجنگ برای اینکه تو با همین سرباز روبهرو درگیر هستی؛ ولی از نظر سیاسی «ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَومِ»،[5] بینش سیاسی تو این باشد که چه کسی این جنگ را راه‌اندازی کرده و چه کسی در اتاق جنگ نشسته؛ یعنی تنها صحنه جمل یا صحنه صفین را نگاه نکن، اتاق جنگ را که در شام مستقر است و اموی‌ها آنجا فعالیت می‌کنند آن سرجون مسیحی و غیر مسلمان آنها در اتاق جنگ دارند فرمان می‌دهند، آنها را ببین «ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَومِ». این نشان می‌دهد که وظیفه همه ما در بخش‌های استکبارستیزی مواظب خیانت بیگانه‌ها باشیم از یک سو و نقشه مستکبران را از دور بررسی کنیم از سوی دیگر. این عصاره کلام درباره مبارزه با استکبار در روز مبارزه بود که این برای جنگ جهاد اصغر است.

همین مفاسد به مراتب بدتر در ساختار درونی خود ما هم هست، ما هم دشمنی داریم که ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی‏ خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾ در او هست. این بیان نورانی پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است که فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»[6] این نفس وقتی که مبارزه کرد در درون، این وهم و خیال با عقل نظری که با برهان باید «بود و نبود» را بفهمد درگیر می‌شوند و همین شهوت و خیال با عقل عملی که با «باید و نباید» درگیر است مبارزه می‌کند. اگر مسئول اندیشه‌ ما فلج شود و برهان اقامه نکنیم و عوامانه زندگی کنیم و مسئول عقل عملیِ ما سفیه بشود و سفیهانه به سر ببریم، در جهاد درونی شکست خورده‌ایم؛ وقتی در جهاد درونی شکست بخوریم یقیناً در جهاد بیرونی هم شکست می‌خوریم، برای اینکه رهبری جهاد بیرونی را او به عهده گرفته است. این چهارتا دشمن همواره به سَمت مسئول اندیشه و انگیزه دارد حمله می‌کند، وهم و خیال نمی‌گذارد انسان برهانی بیندیشد، می‌گوید مردم این طور می‌فهمند, عُرف این طور می‌پسندد، این معارف دینی خودش را می‌خواهد با بنای عقلا حلّ کند و قبول عرف؛ در بخش انگیزه هم که هدف چه باشد، شهوت و غضب همواره می‌گویند ما هم سهمی داریم، هر کار خیری که انسان می‌خواهد انجام بدهد دلش می‌خواهد که نام او را هم ببرند؛ این مُهلِک است نه مستهلک, اگر شهوت به حریم عقل عملی راه پیدا کرد یا غضب به حریم عقل عملی راه پیدا کرد، اینها سخنگویان نفس اماره‌اند، اینها هر جا وارد شوند مُهلک‌اند نه مستهلک, شما مستحضرید اگر آشپزی دیگ بزرگی در اختیار دارد و آش را و این غذا را هم میزند مقداری خاک در این دیگ بیفتد، خوردن خاک به استثنای تربت سالار شهیدان(سلام الله علیه)؛ حرام است، یک مقدار خاک وقتی در این ظرف بزرگ میریزد این مستهلک میشود حرمتش را از دست میدهد؛ ولی اگر دست همان آشپز خونی شد یک قطره خون در این ظرف چکید، این مهلک است نه مستهلک، این خون کلّ آن غذا را آلوده میکند؛ شهوت این است غضب این است اگر یک مختصر در درون کار راه پیدا کند کلّ عمل را فاسد می‌کند. اگر نماز کسی 99 درصد خالصانه باشد یک درصدش ریا باشد، این ریا مستهلک نمی‌شود، بلکه مهلِک است؛ چون نه آن توحید, شرک را می‌پذیرد و نه این شرک, خنثاست که مستهلک بشود، شهوت این است, غضب این است, من و ما خواهی این است, خودخواهی این است؛ این به حریم عقل, چه نظر چه عمل راه پیدا کند او را هلاک می‌کند، می‌شود مهلِک نه مستهلَک؛ لذا حضرت فرمود: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»، این هم مطلب دوم.

وجود مبارک امام سجاد متخصّص این قسمت است؛ این دعای او, این صحیفه نورانی او صدر و ذیلش همین مطالب است، این دعای حضرت, برهان است؛ یعنی بعضی از این ادعیه را اگر کسی بخواهد درس بگوید آن وقت معلوم می‌شود صحیفه سنگین‌تر است یا  کفایه، فهمش آسان نیست. کفایه را با بنای عقلا با فهم عرف میشود حلّ کرد، این فقط برهان و جانکندن عقلی میخواهد فرمود: «طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ»؛[7] شما به خودت تکیه میکنی تکیه بر محتاج است, به دیگری داری تکیه می‌کنی او هم مثل تو محتاج است؛ «طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِه‏»، یک ضلالت و گمراهی است و یک ضلالت است؛ آن وقت انسانِ سفیه که موحّد نمیشود. اِصرار وجود مبارک امام سجاد در جمله‌های نورانی صحیفه این است که ما را موحّد کند. فرمود: کلّ عالم ابزارند، آن وقت توسل را برای ما معنا کرده شفاعت را برای ما معنا کرده، آن دید بلند نظام اسلامی را برای ما معنا کرده. وجود مبارک امام سجاد در عصری بود که سربازانِ نظام، شیعه نبودند؛ اما کشور امنیت می‌خواهد, آرامش می‌خواهد به تک تک این سربازانِ غیر شیعی امام سجاد دعا کرد؛ آن دعای اهل «ثغور» همین است، دعای بیست و هفتم، این دعا مخصوص سربازان و مرزداران است، آن روز مرزداران که شیعه نبودند، حکومت هم که حکومت شیعی نبود؛ ولی امنیت برای بشر محترم است، جامعه در سایه امنیت باید زندگی کند تا امام سجاد(سلام الله علیه) بیاناتش را القا کند. چقدر به این سربازان دعا می‌کند و چقدر کشورهای مزاحم و شهرهای مزاحم را نفرین می‌کند از هند و ترک و خزر و اینها را نام می‌برد در همان دعای نورانی اهل «ثغور»، بعد می‌فرماید اینها «اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِین‏» اینها که اهل شرک‌اند، اینها را با هم درگیر کن که نظام اسلامی ما بماند! این کشوری که به حسب ظاهر مسلمان است ولو زمام آن را غیر شیعی به عهده دارد ولو مرزدارانشان این چنین نیست که همه شیعه باشند اکثریت آنها غیر شیعی بودند؛ ولی امام سجاد به همه اینها دعا می‌کند، آن دید بلند وَلَوی است. جامعه امنیت می‌خواهد جامعه آرامش می‌خواهد، این طور نیست که اگر یک برادر سنّی با داعش درگیر شد بر ما حق نداشته باشد یا او حرم وجود مبارک زینب(سلام الله علیها) را حفظ کرد نسبت به ما حق نداشته باشد، این دید بلند امام سجاد(سلام الله علیه) برای آن است که کشور بیش از هر چیزی به امنیت محتاج است، فرمود: «اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِین‏» آنها را با هم درگیر کن! آن روزها بسیاری از این کشورها و شهرها و اماکنی که حضرت در دعای اهل «ثغور» نام برد آنها مسلمان نبودند، بخشی از هند و ترک و خزر را اسم می‌برد دیالمه و سقالبه را،[8] بعد دیلم شده مرکز شیعه، دریای خزر و مازندران شده استان ولایتمدار، آن روزها که این طور نبود. فرمود: اهل خزر و دیالمه و سقالبه همه اینها مشمول غضب تو باشد؛ «اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِین‏»؛ بعد می‌فرماید کسی می‌تواند مرزدار باشد که حبّ دنیا از محدوده دل او جدا شده باشد. خدایا برای اینکه اینها خوب مرزداری کنند و کشور را حفظ کنند محبّت دنیا را, علاقه به زن و فرزند را از دل اینها بیرون ببر! این دعای امام سجاد در این دفاع هشت ساله خوب مشخص شد، خیلی‌ها تازه ازدواج کرده بودند یا تازه خدا به آنها فرزند داده بود به صورت صریح و سریع از همه اینها خداحافظی می‌کردند و می‌رفتند؛ این دعای امام سجاد بود. عرض کرد خدایا محبّت زن و فرزند را از دلهای اینها بگیر که اینها بتوانند دین تو را یاری کنند. این راه را نشان داد؛ یعنی اوّل از جهاد درون بعد نسبت به جهاد بیرون، آن وقت اگر آن طور شد گفت:

گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[9]

 نسبت به استکبار و صهیونیسم و امثال آن واقعاً همان‌طوری که امام فرمودند نمی‌توانند اینها غلطی انجام بدهند، در صورتی که ما بر دشمن درونی‌مان مسلط شویم:

گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست

 خیلی‌ها تعجب می‌کردند که چگونه کسی تازه عقد کرده یا خدا تازه به او فرزند نوزاد داده، این شیفته جهاد و جنگ است این نمی‌داند که این در اثر استجابت دعای امام سجاد است که عرض میکند خدایا محبّت زن و فرزند را از دلهای اینها بگیر! علاقه به دنیا را از دلهای اینها بگیر! این دعا همیشه مستجاب است. اگر ما این راه امام سجاد(سلام الله علیه) را برویم این دعای او شامل حال ما هم می‌شود این دعا, دعای ولیّ الهی است و زمان و زمین ندارد همیشه هست. چرا می‌گویند این دعاها را بخوانید، این دعا ظرف زمان ندارد، تاریخ مصرف ندارد، همواره باقی است این بر نبش زمان و زمین سلطه دارد؛ لذا گفتند این دعا را بخوانید.

پس ما دیدیم که ممکن است کسی تازه زندگی تشکیل داده باشد و همه اسباب علاقه در او جمع باشد و او دارد به طرف جبهه پرواز میکند، چون امام سجاد عرض کرد خدایا علاقه به دنیا و زن و فرزند را از اینها بگیر! بنابراین ما اگر از درونمان نجات پیدا کنیم مشکلی در بیرون نخواهیم داشت و اگر دشمن بیرونی ما را رها کند، دشمن درونی یقیناً ما را رها نمیکند، او سوگند یاد کرده است. در سوره مبارکه «إسراء» که سوگند شیطان ملعون را ذکر میکند، او قسم یاد کرده است که من «احتناک» میکنم: ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ﴾،[10] «إحتَنَکَ» که باب افتعال است؛ یعنی حَنَک و تحت حَنَک او را گرفته. میبینید این سوارهکارها وقتی بر اسب مسلّطاند دهنه اسب، افسار اسب در اختیار آنهاست این را میگویند «إحتناک»، «إحتَنَکَ»؛ یعنی حنک او را گرفته، تحت حنک او را گرفته، او را رام کرده. گفت من احتناک میکنم، حَنک و تحت حَنک اینها را میگیرم سواری میخواهم؛ سوگند هم یاد کرد؛ ﴿بِعِزّتِکَ﴾[11] این کار را میکنم ﴿لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ﴾؛ یک چنین دشمنی است. اینکه میگویند دشمن قسم خورده این است. این قسم یاد کرده که حَنَک و تحت حَنَک ما را بگیرد سواری میخواهد، دیگر دستبردار نیست. آن‌قدر سلطه دارد که ما را می‌بیند ما هم او را نمی‌بینیم ﴿إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾؛[12] ولی راهی را خدا به ما نشان داد، فرمود این جنگ, جنگ نابرابر است برای اینکه شیطان و قبیل شیطان شما را می‌بیند، ولی شما او را نمی‌بینید؛ این جنگ, جنگ نابرابر است؛ لذا تحت اغوای او قرار میگیرید و به دام او می‌افتید؛ ولی شما می‌توانید همین جنگ نابرابر را به سود خود نابرابر کنید که شما و حامیان شما او را ببینند و او شما را نبیند می‌توانید این کار را بکنید؛ برای اینکه اگر برگشتید به ذات اقدس الهی به حصن و دژ الهی وارد شدید، گفتید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏» حصن من است، «وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ» حصن من است، «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»[13] حصن من است؛ اگر وارد این قلعه شدید؛ آن وقت مسئولان این قلعه و کسانی که وارد این قلعه شدند، مثل خود شما، شیطان را می‌بینید او دیگر شما را نمی‌بیند، چون او دید الهی ندارد، او فقط خودش و ذریّه خودش را می‌بیند. درست است که ﴿إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾ اما «انه لا یری الله». کسی که در برابر ذات اقدس الهی می‌گوید: ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾[14] این فقط خودش را می‌بیند، تمام غدّه شیطنتِ شیطان در همین جمله است که ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾ گناه شیطان این نبود که سجده نکرد به تعبیر استاد حکیم الهی قمشه‌ای(رضوان الله علیه):

جرمش این بود که در آینه عکس تو ندید ٭٭٭ ورنه بر بوالبشری ترک سجود این همه نیست[15]

 این طور نیست که اگر کسی یک سجده نکرده و نماز نخوانده ملعون ازل و ابد بشود، خیلی‌ها نماز نمی‌خوانند بعد ممکن است مشمول رحمت بشوند و توبه کنند. گناه شیطان این نبود که سجده نکرد، گناه شیطان این بود که در برابر خدا ایستاد؛ گفت شما نظرتان این است من نظرم این است، این دیگر قابل بخشش نیست، این یک شرک «بیّن الغی» است: «جرمش این بود که در آینه عکس تو ندید»، این استکبار است، پس این خدا را نمی‌بیند می‌گوید: ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾. اگر کسی وارد حصن الهی بشود، «الله» را می‌بیند لطف الهی را می‌بیند، شیطان را می‌بیند بر او مسلّط است و شیطان او را نمی‌بیند، پس ما می‌توانیم در جبهه جهاد اکبر جنگ نابرابری که به سود دشمن است، آن را نابرابر کنیم به سود خودمان، این ممکن است که ما دشمن را ببینیم او ما را نبیند.

متّقیان را وقتی قرآن کریم معرفی می‌کند ﴿إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[16] شیطان طائف است؛ یعنی حرامی است، یک; احرام غاصبانه بسته، دو; تلاش و کوشش می‌کند که دور قلب بگردد، سه; چه وقت درِ کعبه قلب باز می‌شود، چهار; وارد درون کعبه دل بشود، پنج؛ این کار اوست و انسانِ متدیّنِ آگاه، این پنج امر را رصد می‌کند که ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ﴾ که درون کعبه راه پیدا کند ﴿تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾؛ پس ما می‌توانیم این جنگ نابرابر را به سود خود نابرابر کنیم اینها به برکت امام سجاد و دعای امام سجاد است که ماه صفر، ماه اسارت این ذوات قدسی است.

من مجدداً این مراسم اسارت «آل الله» را به پیشگاه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و شما بزرگواران تعزیت عرض می‌کنم و مراسم روز مبارزه با استکبار جهانی را هم گرامی می‌داریم و از همه کسانی که در این روز و در این صحنه و این تظاهرات و این سخنرانی‌ها تلاش و کوشش کردند و می‌کنند ذات اقدس الهی به أحسن وجه بپذیرد! نظام ما و رهبر ما و مراجع ما و دولت و ملّت و مملکت ما را در سایه امام زمانمان حفظ بفرماید! و خطر استکبار و صهیونیسم را به خود آنها برگرداند! تکفیری‌ها و سلفی‌ها و داعشی‌ها را مخذول و منکوب بفرماید! روح مطهّر امام راحل و شهدا را با انبیا و اولیا و شهدای کربلا محشور بفرماید! و مشکلات دولت و ملّت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوان‌ها را حلّ بفرماید! این کشور ولیّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطری محافظت بفرماید! جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان اهل عصمت و طهارت قرار بدهد.

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 


[1]. مصباح المتهجد، ج‏2، ص772.

[2] . سوره، مائده، آیه13.

[3] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، نامه16.

[4] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج21، ص214 ـ 217.

[5] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، نامه11.

[6] . عدة الداعی و نجاح الساعی، ص314.

[7] . الصحیفة السجادیة، دعای28.

[8] . الصحیفة السجادیة، دعای28؛ «اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ وَ التُّرْکِ وَ الْخَزَرِ وَ الْحَبَشِ وَ النُّوبَةِ وَ الزَّنْجِ وَ السَّقَالِبَةِ وَ الدَّیَالِمَةِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْک‏».

[9] . هفت اورنگ (جامی), سلسلةالذهب, دفتر اوّل.

[10] . سوره إسراء، آیه62.

[11] . سوره ص، آیه82.

[12] . سوره اعراف، آیه27.

[13] . ألأمالی(للصدوق)، ص235.

[14] . سوره اعراف، آیه12.

[15] . دیوان الهی قمشهای.

[16] . سوره اعراف، آیه201.