الان داشتم کلیپمو آپلود میکردم میخواستم ببینم کلیپای دیگر هم تاریخ دارن چون چند ساعت پیش چند تا کلیپ به کانالم اضافه کرده بودم ولی تاریخش کنارش نبود شک کردم بی مورد ولی مجبور شدم به صفحه ی اصلی برم یه کلیپ باز کنم که یه کلیپ کوتاه خبری از آیت الله موحدی کرمانی بودش (ره) که فرمودند از مسولان میخواهم که با قاطعیت به پدیده ی شوم قاچاق برخورد کنند یه همچین چیزی تقریبا تو شبکه ی خبر فرمودند یه خانمی آقا این بهانه شد تا ما پته پپه؟ بریزیم رو آب وهمیشه تاریخ و گذشته یاری میده یعنی دیونه هم باشی مثل من اگه تاریخ وفضای قبل و الان رو بفهمی کافیه تا دانشمند بشی تز بدی!!! آقا قبلا رئیس جمهور که خوبه یه شهردار یه امری میفرمود همه میخکوب از ترس به خود لرز تو مخا میرفت مثل این ژاپنی ها که بنده ی رئیس جمهورشون ولی الان حرفا همش پشت گوش چه حرفای قشنگی هم یعنی من نوجوان که بودم رئیس جمهور محترم اون دوره حرف میزد اصلا فضا طوری بود که با جان حرفش رو گوش میدادم و یه نوع مسولیت میدانستم تا اینکه تفریط کردن کشتار رخ داد الان رهبر معظم انقلاب میفرماید پلیس باید مقتدر باشه یعنی من به عنوان رهبر مثلا در نواحی ای مثل همین قاچاق دستم بسته باید پلیس بیاد با مردم صحبت کنه که قبلا هم گفتم چون مردم حساب میبرن میترسن اصلا پیامبر برای دو چیز اومده یک بشارت دو انذار دیگه! یعنی پیامبر اعتدال رو رعایت کرد اصلا انقدر این اعتدال نزدیک به هم بود که نه مردم ترسیدن درست و حسابی نه که بشارت گرفتن یعنی انگار پیامبر نعوذ بالله نتوانست مستقیم ماموریتش رو طبق قرآن یعنی حتی قرآن میگه غصه شون رو نخور یا امر میکنه به پیامبر که تو وظیفه ات انذار و بشارته لذا خدا هم میدونه پیامبر مردم رو نمیترسونه اگرم بشارت بده بعد مدعی میشن و خودبین لذا مسولیت سپرده شده به دوران ما و ما هم پیامبر نیستیم یعنی اگر بخوایم بترسونیم مردم از خونه شون هم بیرون نیان عیب نداره وظیفه ی پیامبری همین ترساندنه وقتی طرف بخواد جهنمی بشه قضیه همینه! ما که در حد پیامبر نیستیم اعتدال نداریم یه مرتبه باید اقدر اقتدار داشته باشیم که طرف واقعا بترسه قاچاقپان دستشون بریده بشه البته اینجا باز اگه قرار زندان بزارن و هر کی به هرکی بکنن تو که نمیشه باید هم قانون باشه افراط نشه هم زیر نظر مراجع باشه وگرنه ما پیامبر نیستیم قرار باشه با قاطعیت برخورد کنیم باید بچه دبستانی هم بترسه روحی نه کتک کاریا! البته این یک نظریه میتونه باشه که ترساندن ما باید قوی تر از پیامبر باشه چون ما مانند و درحد پیغمبر نعوذ بالله که نیستیم!
آقا ما یه کار خوبی بلخره کردیم گرچه به سن پایینی میخوره یه نکته هم همینه که کار کوچک نیست باید بزرگسالانم درس بخونن تو خونه و امتحان بدن خلاصه بعد از پست قبل تقریبا بود که رفتیم سوالات دوم راهنمایی رو دانلود کردیم توی همون سوال اولش موندیم تست اول بعد آموزش ریاضی سال دوم راهنمایی رو اومدم سرچ کنم که کتاب ریاضی درسی اومه و ما چیز کردیم دانلود و بعد نشستیم ااز اول فصل یک...!!! خلاصه نکاتش اول اینکه یه نوع تواضع هست و خارج شدن از خود و حقیقت بینی دوم اینکه تصجیح عقل و فکره و خارج شدن از خود رو شما نگاه کن چقدر سحته شما نگاه کن وقتی ضایع بشی جواب درست نیاد بفهمی فکرت اشتباه بوده عملیاتت تواضعت بالا میره تواضع الکی بالا نمیره هرکه متواضع تر باشه مردتره لذا از خودت بیرون میای یه عالمی رو یا یه مشکلی رو میبنی ما مشکلاترو نمیفهمیم نمیسنجیم یا بالاتره یا پایینتر و ناچیز در سطح خودش نیست دغدعه هامون همه م همینطورند که اینو هم درست میکنه حل کردن ریاضی که دغدغه ت پوچ نباشه اگر حسینی دغدغه داری بفرما وصل شو فقط توی خودت نباش و تواضع داشته باش که با حل این مسائل و درس خواندن درست میشه و دیگه نکته ی بعد اینکه تقصیرهارو بر دوش شیاطین و فرشته ها نمیاندازی من خودم تو خونه وقتی کوچیکم یادمه مامورانی بودن ولی تو مدرسه سر امتحان راهشون نمیدادن راهنماییم کنن البته یعنی همفکری و از دانش آموزان تنبل تر بودم نسبت به زرنگا ولی بعدش وبلاگ نویس شدم اونم ککه میخواستم نمیومدن و همینطور کشید و کشید که همه جمع بشن ولی الان بازم خودم مشکل دارم خدایی نیستم! شما باید موقعی ادعات بشه که فکرت صحیحه که دو عدد سه رقمی مثلا در نظر بگیری ضرب کنی بدون عملیات شانسککی بگی چند میشه؟ اون موقع اگه جواب صحیح دادی ادعات بشه که فکرت الهی است! وقتی مثل من باشی و از فکرت در حالت عادی کار نکشی فرشته ها رهات میکنن پیش شیاطین و شیاطین هم وسوسه میکنن تا خوذت رو گنده کنی و مدعی بشی چون از طزیق خود بزرگ بینی پرهات میسوزه سقوط خواهی کرد نه از طریق شیطان پرستی مثلا لذا وقتی حل کردی جواب غلط اومد میفهمی گهی نیستیم!و افکار غلط رو و تکفیری رومیشه از طریق دانش اندوزی و امتحان دانش و مخصوصا ریاضی درمان کرد افکار پریشان رو! و همینکه ادعامون نشه کافیه! دیگه همین نکات فعلا!!
دو سه بار زده تو این چند روزه که روزی چند سال برام میگذره این روزا به مخم زده اونطوری که یادمه درمورد علم ریاضی چیزکی بنویسیم قبلا هم گفتیم که بشینیم تست ریاضی هرچند مسائل دوره ی راهنمایی یعنی ریاضی دوره راهنمایی میشه کلاس چندم؟ هفتم؟! خلاصه حل کنیم علم ریاضی علم کمی نیست علم محاسبه است علم دقته علم هوشه علم در نظر گرفتن اندک چیزها و بزگترین هاست همین که اسلام میخواد که محاسبه کنید ببنید خدا چقدر دقیق آفریده پس علم بیدار کردن ماست علم غفلت زدایی و به هوش آوردنه گرچه بیشتر ذهنی است برای ما ولی موشک که میخوان بفرستن هوا فضا مگه میشه بدون ریاضیات!!! البته من خودم وقتی به جواب میرسیدم دوران مدرسه خعلی خوشال بودم مشکل این بود که تو هوای غفلت و اینا بودیم و میخواستم ازش بگذرم فقط یعنی از زیر کار و درس خوندن رد شم تست کنکورم خدا کمکم بده بدون زحمت چیزی قبول بشم که شدم هم سهمیه هم داشتم مهندسی صنایع آزاد شیراز قبول شدم وقتی که رفتم سر کلاس دیدم گرچه رشته ی پراهمیت و سختی نبود ولی بچه هاش سطح بالاتر بودن و همدیگرو میشناختن منم منزوی مثل همیشه سختم اومد ولش کردم درساش هم فکر میکردم چون دانشگاه آزاده آسونه ولی نبود استادش زن بود و خوبم درس میداد ولی من تن پرور بودم و جواب نمیداد که لااقل از سطح متوسط بچه ها بالانر باشم این شد که یه ترم خوندم ول کردم دانشگاه رو و رفتم دوسال بعدش که خوبتر شدم و تیمارستانم رفته بودم نه که نه ولی رشته ی تجربی هم گیاه پزشکی به مدد همون سهمیه ی جانبازی بابام قبول شدم ولی دانشگاه آزاد اونم نرفتم دیگه بعدش راهم عوض شد رفتیم بزن و برقص شروع شد!! یه پسر عمه هم دارم میگفت تو عروسی بهم که دوستام همه شون تو عروسیا میخونن و شدن خواننده ی عروس مثلا ما هم خودمون گرفته بودیم که بله اینکارا چیه بعد چند سال بعد رقاص شدیم یا مثلا وقتی دیدم کلیپ حمید جان لولایی رو که تو عروسی دخترش یا جایی رقصیده بود اقدر ناراحت شدم و نه که بدم بیاد انتظار نداشتم بعد چند سال بعدش خودم رقاص شدم خلاصه ریاضی علم دقته و خغلی خوبه مخصوصا وقتی به جواب میرسیم خدا توسط علم ریاضیات جهان رو حلق نکرده ولی از ما میخواد که دقیق محسابه کنیم هم کارمون رو هم کاراشو!!!بله ما حواسمون نیست تا متر نندازیم یه شیشه ی کوچک رو هم نمیتونیم جاسازی کنیم هردنبیل که نمیشه!!!لذا باید از کودکی ریاضیات رو یاد گرفت من از کودکی دل ندادم و جواب میگرفتم شب امتحان درس بخونم تا اینکه اومدیم دبیرستان و پایه ی راهنماییم ضعیف بود ضربه خوردم خوب خوبه از کودکی بچه ها ریاضی دان باشن و جواب گرفتن در ریاضی مثل علوم دیگر نیست بلکه یک جواب داره عموما و یه منفی و مثبت و یه میمیز اشتباه بشه تا ثریا میکشه پس باید دقت کرد و دقیق بود که اینا همش درس زندگیه و مثل درس تاریخ نیست که هر موقه بشینی پاش میشه استارت زد بلکه نمیشه از زیرش در رفت مخصوصا وقتی که ادغام کنند مسائل مختلفش رو باهم البته هرچه سختر باشه وقتی به جواب رسیدیم شیرینتر میشه چون کار تنبلا نیست بازم شیرینیشو نکشیدم ولی وقتی به جواب صحیح میرسیدم اقدر به خودم مینازیدم که مثلا تو قلمچی این تستو جواب دادم ولی بچه های دیگر نتونستن ولی باز گهی نشدیم بازم مشکل داشتم تو باغ درس و مشق نبودم ولی به جواب رسیدن مخصوصا امتحانم باشه خعلی کلاس و حال داره!!!دیگه الان بچه ها مثل سابق درس خون نیستن قبلانا فردای کنکور تعداد خودکشی آمار نمیداد ولی زیاد بود!!! خلاصه ولی من همیشه دلم صاف بود با ریاضی ولی وقتی مثلا شنیدم هرکس رفته رشته ی ریاضی دیونه شده به خودم حق میدادم!!!ولی شاید آخرین بار که توی ریاضی 20 گرفتما دوم دبستانم باشه همیشه حسرتش موند که موند!!! بعد تا دوران راهنمایی هم بابام میومد که یادم بده درسهارو مخصوصا ریاضی ولی میخواست از همون اول اول همونایی که خودم بلذ بودم یادم بده و منم زیرش در میرفتم حوصله م نمیشد میخواستم فقط نکته ای که تو امتحان میاد رو بفهمم انگار مخ زنی ولی ریاضی مخ زنی نیست باید اصولش رو بلد باشیم!!! نوع تفکرش رو آخه بابام مهندسه!!!درس های دیگرمم همینطور هیچ وقت 20 نمیگرفتم یعنی هر بار سر امتحان بودما برای 20 گرفتن جواب میدادم ولی چیزی در چنپره؟! چیزی بارم نبود بلد نبودم!چون وقتی معملما و دوستام میدیدن منو فکر میکردم تو نگاه اول خرخونم ولی نبودم اصلا منم میخواستم دوستامو از دست ندم و نه که حسادت کنم ولی میخواستم پیش بچه های درس خون باشم لذا اقدر ناراحت بودم که چرا برعکس خواهرم درسم بده ولی نمیدونستم که اگه رقابت باهاشون نداشته باشم بیشتر دوستم دارن لذا سرکلاس همیشه سوالای عجیب غریب میپرسیدم از معلما که همه فکر میکردن مخم خخخــ!!