اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۶۵ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۰۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بازگشت به صفحه کامل

جلسه درس اخلاق (1395/10/09)

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیّة الله فی العالمین، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

مقدم شما بزرگواران حوزوی و دانشگاهی و عزیزان نظامی و انتظامی و برادران و خواهران گرامی را ارج می‌نهیم و ایام پربرکت بصیرت و همچنین نُه دی را حرمت می‌نهیم!

امّت اسلامی و شما بزرگواران، این نظام را مرهون عنایت خدا و اهل بیت می‌دانید و می‌دانیم و روز عاشورا که هتک حرمت شده است نسبت به ساحت مقدس اهل بیت و حسین بن علی(سلام الله علیهما)، طولی نکشید که مردم متدیّن و بزرگوار ایران اسلامی در نُه دی آن توهین را به بهترین وجه ترمیم کردند. این کشور همان‌طوری که در سایه قرآن و عترت انقلاب کرده است به برکت قرآن و عترت همچنان تا ظهور صاحب اصلی‌اش مستدام خواهد بود!

مطلبی که برای همه ما ضروری است این است که بدانیم خدا از ما راضی است یا نه؟ انبیا از ما راضی هستند یا نه؟ و وجود مبارک حضرت ولیّ عصر از ما راضی است یا نه؟ این سؤال, سؤال همه ماهاست هم از خودمان سؤال می‌کنیم که آیا وجود مبارک امام زمان از ما راضی است یا نه؟ خدای سبحان از ما راضی است یا نه؟ ما دسترسی ظاهری به وجود مبارک حضرت نداریم که ببینیم از ما راضی است یا نه! اما اینها نور واحدند،[1] وقتی ما به قرآن و نهج‌البلاغه و کلمات ائمه(علیهم السلام) دسترسی داریم، آن متکلّم‌ها در کلامشان ظهور می‌کنند، یک کلام عادی نیست. شما ببینید وقتی وجود مبارک حضرت امیر، قرآن را معرفی می‌کند نمی‌فرماید یک کتاب و کلام عادی است. یک وقت کسی کتابی می‌نویسد یا سخنرانی می‌کند این سخنرانی‌ها را جمع می‌کنند کتاب می‌کنند یا مقالاتی می‌نویسد جمع می‌کنند، به هر حال اینها کتاب مصطلح اوست یا سخنان اوست. قرآن در عین حال که تمام این الفاظ، کلمات الهی است و گذشته از اینکه معجزه است یک ویژگی دارد که در هیچ کتابی نیست و آن ویژگی را وجود مبارک حضرت امیر در قرآن کریم مشخص کرده است. فرمود هر متکلّمی حرف می‌زند و هر مؤلفی هم کتاب می‌نویسد؛ اما آن طور نیست که آن متکلّم در کلامش تجلّی کند یا آن مؤلف در کتابش جلوه کند. قرآن یک کتاب خاصی است که آن گوینده و پدیدآورنده‌اش در اینجا جلوه کرده است:«فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ‏ فِی کِتَابِه‏»؛[2] فرمود این یک کتاب معمولی نیست که شما بگویید خدا این را نوشت یا خدا گفت؛ خدا در این کتاب تجلّی کرده است این بیان, بیان قرآن ناطق است، فرمود: «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ‏ فِی کِتَابِه‏»؛ فرمود چرا خدا را نمی‌بینید؟! خدا با چشمِ سر دیدنی نیست، اما با چشم سِرّ که دیدنی است. فرمود او اصلاً خودش را نشان داد شما او را ببینید، شما فقط کلام را می‌شنوید یا می‌بینید. دیدنِ کلام هنر نیست، دیدن متکلّم هنر است. مفسّر آن نیست که کلام را ببیند. همه شما در دانشگاه یا حوزه با این کتاب‌ها مأنوسید. یک کتاب است که مؤلف می‌نویسد و یک کتاب است که شارح آن را شرح می‌کند؛ حالا یا شرح «قال أقول» مثل جواهر و امثال آن یا شرح «ما أقول» مثل کتاب أنموذج و کتابهای دیگر یا کتابهای علامه نسبت به خواجه نصیر یا شرح مزجی مثل صاحب جواهر. یک وقت است که آن شارح می‌گوید: «قال المصنف و أقول»؛ این میشود شرح«قال أقول»، یا شرح مزجی است مثل اینکه صاحب جواهر حرف محقق را نقل میکند، بدون اینکه بگوید: «قال و أقول»، آن را شرح میکند، به هر حال شارح در قبال ماتن است. این مفسّر که دارد قرآن را تفسیر می‌کند ـ معاذ الله ـ نمی‌گوید «قال الله و أقول», این نه شرح «قال أقول» است، نه شرح مزجی است، نه نظیر شرح تجرید علامه است نه نظیر شرح مزجی جواهر. هیچ مفسری نمی‌گوید «قال الله و أقول», مفسّر می‌گوید «قال الله» در متن, «قال الله» در شرح, خود را خلیفه او می‌بیند حرف او را می‌زند نه حرف خودش را. این برای آن است که یک مفسّر باید متکلّم را ببیند. اگر مفسّر حرف خودش را زد که می‌شود تفسیر به رأی؛ اینکه می‌گویند تفسیر به رأی نکنید؛ یعنی خودتان را نبینید آن متکلّم را ببینید، متکلّم که خودش را به شما نشان داد، اینکه غایب نیست.

می‌بینید وجود مبارک حضرت امیر که قرآن ناطق است می‌گوید این متکلّم در کلامش تجلّی کرد، چرا نور خدا را نمی‌بینید؟ او که ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏﴾ است، همه جا هم که نور اوست؛ اما یک نور ویژه‌ای دارد، هم در کلماتش، هم در کتابهایش، هم در خانههایش. این آیه سوره مبارکه «نور» همه‌اش نورانی است، این به ما آدرس داد فرمود: ﴿اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾, ما به او هیچ ـ سالبه کلیه است ـ دسترسی نداریم ﴿مَثَلُ نُورِهِ﴾ نه «مَثَلُهُ»، آن نور اگر مَثل می‌داشت ما به آن دسترسی داشتیم، او ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ است. اگر فرموده بود «الله نور السماوات و الارض مثله کمشکاة»، ما به آن دسترسی داشتیم؛ اما فرمود به آن دسترسی نداریم. نورِ او یک مَثلی دارد که با مَثل نور او شما در تماس هستید؛ ﴿مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ﴾[3] بعد هم آدرس داد، این نور می‌دانید کجاست؟ ﴿فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾؛[4] کعبه این طور است, حرم نبوی این طور است, حرم اهل بیت این طور است, مسجد این طور است. اینها ﴿فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾ است. اینجاها جایی است که خدا اجازه داد رفیع بشوند؛ اینها را وقتی خدا اذن داد رفیع بشوند همیشه رفیع‌اند؛ پس اینجا آدرس الهی است. بعد این بیان نورانی حضرت امیر که صاحب یکی از این بیوت رفیع است، این است که فرمود خیال نکنید قرآن مثل کتاب‌ها و کلام‌های دیگر است؛ این متکلّم آن‌قدر نفوذ دارد که در کلامش جلوه کرده است. شما قبل از اینکه قرآن بخوانید باید صاحب‌قرآن را ببینید، «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ‏ فِی کِتَابِه‏» و اگر خواستید قرآن را تفسیر کنید آیه‌ای تفسیر کنید، نه شرح «قال أقول» جایش است نه شرح مزجی جایش است؛ نه می‌توان گفت خدا چنین گفت من چنین می‌گویم, نه می‌توان گفت خدا چنین گفت من چنین شرح می‌کنم؛ باید گفت: خدا چنین گفت و خدا چنین می‌گوید که تفسیر باید باز کردن همان حرف باشد نه اینکه انسان حرف خودش را در تفسیر قرآن بگوید آن که تفسیر به رأی میشود.

همه ما می‌خواهیم ببینیم خدا از ما راضی است پیغمبر و اهل بیت از ما راضی هستند؟ و عمده در عصر ما این است که وجود مبارک حضرت از ما راضی است یا نه؟ این آرزوی همه ماست. همه‌ اینها یک نورند: «کُلُّهُم نورٌ واحِد»[5] اگر ما به کلام خود حضرت دسترسی نداریم به قرآن دسترسی داریم، به نهج‌البلاغه دسترسی داریم. وجود مبارک حضرت امیر مطلبی فرمود که اگر الآن ما خدمت حضرت می‌رسیدیم، وجود مبارک ولیّ عصر همین حرف را می‌زد. حضرت فرمود من برادری داشتم نزد چشمان من خیلی بزرگ بود من او را بزرگ می‌دیدم: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَی أَخٌ فِی اللَّه‏ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ» این برادر من بود؛ حالا بعضی گفتند مقداد بود بعضی گفتند اباذر بود به هر حال یکی از اصحاب حضرت بود. فرمود این در چشمان من بزرگ بود، نه تنها نزد من محبوب بود، نه تنها مرضیّ من بود؛ بلکه من او را به عنوان بزرگ می‌دیدم، با اینکه شاگرد اینها بود؛ حالا چه مقداد باشد چه اباذر باشد، همه اینها باشند همه اینها شاگرد بودند. فرمود: «کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی»؛ در چشمان من خیلی بزرگ بود، من وقتی او را می‌دیدم یک مرد بزرگی را میدیدم. چرا؟ الآن وجود مبارک ولیّ عصر هم همین حرف را میزند. میفرماید من کسی دارم، دوستی دارم که نزد چشمان من بزرگ است، چرا؟ «کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»، چون دنیا در چشم او کوچک بود، این در چشم من بزرگ است، فرقی بین کلام حضرت امیر و حضرت حجّت نیست. اگر اینها نور واحدند که هستند، حرف‌هایشان یکی است. این راه را به ما نشان میدهد، نه تنها مورد عنایت خواهیم شد و نه مورد رضای حضرت هستیم؛ بلکه در چشمان نورانیش به عظمت ظهور می‌کنیم؛ این راه باز است؛ حالا چه مقداد چه اباذر، آنها که معصوم نبودند، امام و امامزاده نبودند، پیغمبر و پیغمبرزاده نبودند شاگرد اینها بودند. پس می‌شود شاگردی, یک طلبه یا دانشجویی به جایی برسد که امام زمان(سلام الله علیه) بفرماید او در چشمان من بزرگ است؛ حیف است ما این مقام را از دست بدهیم، این راه که باز است؛ این راه را که نبستند. عده‌ای از آنها هم که سابقه بت‌پرستی داشتند بعد به اینجا رسیدند، قبل از اسلام خیلی از اینها بت‌پرست بودند؛ پس این راه باز است. ما چرا از این و آن بپرسیم که آیا امام زمان از ما راضی است یا نه؟ خودمان می‌توانیم بفهمیم حضرت از ما راضی است یا نه؟ فرمود: «کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ».[6] نه تنها با اموی مبارزه کرد با مروانی مبارزه کرد با استکبار و استثمار و استعمار و استحمار بیرونی مبارزه کرد، با استبداد و استکبار درونی هم مبارزه کرد. از سلطنت شکم، هوس و هوی بیرون آمد؛ «خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ». این راه باز است.

بنابراین ما همان‌طوری که یک نُه دی داریم در برابر بیگانه‌ها, هر روز یک نُه دی داریم, هر روز عاشورا داریم, هر روز 28 صفر داریم تا از سلطنت هوس بیرون بیاییم، وقتی بیرون آمدیم راحت هستیم. از چنین شخصی سؤال بکنند اصلاً سؤال ندارد، میگوید یقیناً هم حضرت از من راضی است؛ چون تمام دستورات حضرت را دارم انجام می‌دهم. حالا چرا از این و آن بپرسیم که این خوب است یا آن خوب است آیا از ما راضی است یا نه.

تو نیک و بد خود هم از خود بپرس ***چرا بایدت دیگری محتسب

    وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ ***وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب‏[7]

 «تو نیک و بد خود هم از خود بپرس». آیا حضرت از ما راضی است یا نه؟ البته از دیگران بپرسیم خوب است و چیز خوبی است بد نسیت؛ ولی یک راه نزدیکتر و میانبر و قطعیتر در اختیار ما هست. «تو نیک و بد خود هم از خود بپرس» راه دارد. حالا که روشن شد وجود مبارک حضرت با امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) یک حرف دارند. حضرت فرمود: من برادری سابقاً داشتم که حالا رحلت کرده است در چشمان من بزرگ بود؛ خیلی حرف است، وجود مبارک حضرت امیر برای هر کسی حساب باز نمیکند. چرا در چشم من بزرگ بود؟ برای اینکه او هم با استبدادِ بیرون مبارزه کرد؛ مثل نُه دی، هم با استبدادِ درون مبارزه کرد؛ مثل هر روز. نمیگوید من نظرم این است.

یکی از بیانات نورانی حضرت که ما قبل از انقلاب این را می‌گفتیم و بحث می‌کردیم سخن می‌گفتیم؛ اما واقعاً معنایش برای ما روشن نبود. انقلاب این بیان را برای ما تفسیر کرد و آن بیان این بود که در یکی از جبهه‌ها یکی از اصحاب حضرت به حضرت عرض کرد که ای کاش برادر من در این صحنه و جبهه حاضر بود و ثواب مبارزه و جهاد را می‌برد! حضرت یک جمله فرمود، ما این جمله را مکرّر از دیگران شنیدیم، خودمان هم می‌گفتیم؛ ولی معنایش برای ما روشن نبود. حضرت فرمود: «أَ هَوَی‏ أَخِیکَ مَعَنَا»؛ آیا در خطّ فکری ماست؟ عرض کرد بله یا امیرالمؤمنین, فرمود در تمام ثواب‌های ما شریک است.[8] عرض کرد یا امیرالمؤمنین ما اینجا در جبهه هستیم داریم فشار جنگ را در مقابل شمشیر تحمّل می‌کنیم، او در شهر هست در تمام ثواب‌های ما شریک است؟ فرمود بله, ما این را مکرّر می‌گفتیم؛ اما در تهِ دل، ابهامی برای ما بود که چطور می‌شود. خدای سبحان که فرمود مجاهد و غیر مجاهد مساوی نیست، کسانی هم که «قبل الفتح» و «بعد الفتح» مبارزه کردند همه جا خدا گفت مساوی نیست؛ اینجا وجود مبارک حضرت می‌فرماید اینها مساوی‌ هستند یعنی چه؟ بعد از انقلاب این تفسیر به وسیله خود انقلاب برای ما روشن شد. شما می‌بینید دو نفر روحانی یا دانشگاهی یا دو نفر که کار آزاد دارند، اینها در خطّ امام و رهبری و نظام هستند، با هم درس خواندند با هم بحث کردند با هم بالا آمدند یکی سِمتی پیدا کرد دیگری به او سِمت ندادند و پیدا نکرد، اگر این به تمام کارهای او راضی باشد بگوید من هم بر فرض این سِمت را پیدا می‌کردم همین کار را انجام می‌دادم، حالا این دوستِ ما دارد انجام می‌دهد من چرا کارشکنی بکنم، من هم به کار او راضی هستم. این هم وحدت حاصل میشود، هیچ جا اختلافی پیدا نمی‌شود و اگر ثواب این یکی بیش از او نباشد کمتر از او نیست؛ اما شما ببینید هر جا این نعمت پربرکت وحدت از ما گرفته میشود برای این است که او میگوید چرا من نه، او آری! شما با او فرقی ندارید با هم درس خواندید؛ حالا او دارد این کار را انجام می‌دهد، شما او را دعا کنید بدرقه کنید حمایت کنید.

 حالا روشن شد که وجود مبارک حضرت امیر کجا را می‌بیند. به هر حال یک شهر, یک روستا, یک کشور این کار را یک نفر باید بگیرد دو نفر که نمی‌توانند بگیرند. هر کدام از اینها این کار را گرفتند، دیگری اگر او را تأیید کند، حرفی نزند، نگوید چرا من به اینجا نرسیدم؛ این در تمام ثواب‌های او سهیم است. وحدت از این راه به دست می‌آید وحدت سفارشی نیست، وحدت موعظه‌ای نیست، وحدت مبارزه است نه موعظه. وحدت جهاد داخلی و جنگ اکبر می‌خواهد؛ مگر این نفس رها می‌کند.

مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع     بسی پادشاهی کنم در گدایی[9]

 اگر این هوس ما را رها کند، اگر این نفس ما را رها کند: «بسی پادشاهی کنم در گدایی»؛ مگر این ما را رها می‌کند؟ می‌گوید تو چیزی کم نداری، تو چرا او سِمت را دارد تو نداری؟ این شهر یک نماینده میخواهد دو نماینده نمیخواهد؛ حالا او رأی آورد. اگر ما این کار را بکنیم، حضرت به ما خطّ فکری نشان داد فرمود: اگر خطّ فکری او با ما یکی است در تمام ثواب شریک است؛ حالا می‌فهمیم اگر ثواب این بیشتر نباشد کمتر نیست؛ حالا می‌فهمیم اینها چرا صراط مستقیم‌اند, چرا در زیارت حضرت امیر می‌گوییم: «سلامٌ عَلَی مِیزَانِ الْأَعْمَال‏»[10] اینها تحلیل فقهی دارد، تحلیل حقوقی دارد، تحلیل روانشناسی دارد. مگر خیلی‌ها در پای رکاب حضرت امیر نجنگیدند، بعدها طور دیگر شدند. این دو مبارزه لازم است یک مبارزه کوچک با استکبار و صهیونیسم, یک مبارزه بزرگ با استکبار و صهیونیسم درونی که بزرگ‌تر است.

فرمود: «کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ»؛ منظور از «بَطن» خصوص خوردن نیست؛ مثل اینکه منظور از «قول», خصوص لفظ نیست. ما می‌گوییم فلان شخص قولش چیست، حرفش چیست؟ حرفش چیست، یعنی خطّ‌مشی او چیست؛ حالا خطّ مشی او گاهی به صورت گفتار است, گاهی به صورت رفتار است، گاهی به صورت نوشتار است، گاهی به صورت‌های دیگر است؛ منتها چون قول, شایع‌ترین اثر شخص است، می‌گوییم قول. اینکه در سوره «قاف» دارد ﴿ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید﴾؛[11] این قول در برابر فعل و کتابت و رفتار نیست؛ یعنی هر کاری انسان انجام می‌دهد هر فعلی هر نوشتاری هر رفتاری، هر چیزی حتی هر سکوتی با اینکه قول نیست. این یکی از بیانات نورانی پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) است، فرمود: «الساکتُ عن الحقِ شیطانٌ أخرس»[12] آنجا که لازم است انسان حرف بزند و نهی از منکر کند، امر به معروف کند، ارشاد و تبلیغ کند، کسی را موعظه کند آنجا اگر ساکت باشد این شیطانِ دهن‌بسته است، «الساکتُ عن الحقِ شیطانٌ أخرس». پس اینجا هم سوره مبارکه «قاف» شاملش می‌شود این حرفی نزد؛ اما بجا که باید حرف بزند ساکت شد این را به عنوان گناه می‌‌نویسند؛ ﴿ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید﴾؛ چون قول شایعترین و برجستهترین اثر است، این را ذات اقدس الهی فرمود.

بنابر این اگر ما به خوبی اهل محاسبه باشیم، به ما فرمودند: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»[13] حالا شب و روز چند ساعت، یک لحظه‌ بین خود و خدای خود خلوت کنیم حسابرسی کنیم ببینیم که این کارهایی که کردیم خدا از ما راضی است یا راضی نیست، این خیلی بحث‌های عمیق نمی‌خواهد. درست است که ممکن است ما خیلی درس نخوانده باشیم؛ اما خدا علامه‌ای در درون ما قرار داد. این خدا چه خدایی است، این لطف و کرم چه کرمی است؟! فرمود آنکه من در درون شما گذاشتم آن یک علامه است، یک; عادل هم است دو; علامه عادل است. هیچ شبهه‌ای نمی‌تواند او را به دام بیندازد، یک; هیچ رشوه‌ای نمی‌تواند او را صید کند، دو; آن نفس لوّامه است. می‌بینید هر کسی خلافی کرده، شب وقتی به بستر استراحتش می‌رود خوابش نمی‌رود، این مرتب می‌گوید این خلاف بود، چرا این کار را کردی! هر چه انسان می‌خواهد توجیه کند، این علامهٴ عادل نمی‌پذیرد، اینکه درباره معاد هم هست، فرمود: ﴿یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ ... بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ﴾؛[14] ما در روز قیامت به انسان می‌گوییم در جوانی چه کردی؟ در پیری چه کردی؟ در دور و نزدیک چه کردی؟﴿یُنَبَّؤُا﴾، «تنبئه»؛ یعنی نبأ دادن فراوان، که باب تفعیل است. «نبأ» و گزارشهای فراوان را دقیقاً به او میگوییم: ﴿یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ ... بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ﴾، بعد میفرماید چه حاجت به تنبئه ما، چه حاجت به گزارش ما؛ ﴿بَلِ الْإِنْسانُ عَلی‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ﴾ نه «بصیرٌ»؛ این «تاء»، تای تأنیث نیست، این «تاء»، تای مبالغه است. چون مبتدا که مذکر است. فرمود انسان بصیرت دارد نه بصیر است یعنی خیلی بیناست ﴿بَلِ الْإِنْسانُ عَلی‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ﴾ به قدری بصیرت دارد ﴿وَ لَوْ أَلْقی‏ مَعاذِیرَه‏﴾؛ هر عذری را که بخواهد بتراشد، هر شبهه یا رشوه‌ای بخواهد  به خودش بدهد تا از او بگذرد نمی‌پذیرد ﴿بَلِ الْإِنْسانُ عَلی‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ *وَ لَوْ أَلْقی‏ مَعاذِیرَه‏﴾[15] این کم نعمتی است خدا به ما داد؟! درمان را که به ما داد، طبیب را که به ما داد، رهبر را که به ما داد، همه چیز را در درون ما گذاشت، ما با داشتن همه این سرمایه‌ها اگر خسارت ببینیم دیگر هیچ عذری نداریم. این بیانات نورانی بسیاری از ائمه(علیهم السلام) هست، فرمود کسی که واعظی, منبری, سخنرانی, مسجدی, حسینیهای در درون جان او نیست مسجد و حسینیه بیرونی اثر ندارد «مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِه‏»[16] مسجد بیرونی و سخنرانی بیرونی این فقط در حدّ یک پماد و پانسمان است، آنکه درمان می‌کند منبر درونی است، ﴿بَلِ الْإِنْسانُ عَلی‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ أَلْقی‏ مَعاذِیرَه‏﴾؛هر بهانه‌ای, هر توجیهی باشد او نمی‌پذیرد؛ این کم نعمتی است که خدا به ما داد؟!

 بعد فرمود من انسان را به أحسن تقویم آفریدم؛[17] از این بهتر دیگر ممکن نیست؛ لذا به صورت لای نفی جنس فرمود این نظام هستی انسانی، تغییرپذیر نیست: ﴿لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّه‏﴾[18] این «لا»، لای نفی جنس است، چرا تبدیل نیست؟ فرمود نه من عوض میکنم نه دیگری. دیگری عوض نمیکند؛ چون قدرت ندارد که آفرینش انسان را عوض بکند، من عوض نمیکنم، چون به أحسن وجه آفریدم، هیچ کمی ندارد: ﴿لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّه‏﴾؛ چون ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویم‏﴾.

 بنابراین اگر ما اهل حساب باشیم به خوبی و شفّافی می‌توانیم بفهمیم وجود مبارک ولیّ عصر از ما راضی است یا نه؟ خیلی خوب میتوانیم بفهمیم، برای اینکه او و حضرت امیر هیچ فرقی ندارند. حضرت فرمود: کسی که مبارزه درون و بیرون را با هم داشته باشد نزد من عزیز است، او هم وحدتی است, هم ملّی است, هم مذهبی است, هم قرآنی است, هم ولوی است, هم علوی است, هم حسنی است, هم فاطمی است, هم مهدوی است؛ نزد من این طور است. اگر ما این راه را داریم راه‌های بیرون کمکِ ماست این راه درونی را ما داریم، فرمود: «کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ».

 آن آقایانی که با این بحث‌های «تعرف الاشیاء باضدادها» آشنا هستند مستحضرند که ما یک مُعرِّف حدّی داریم یا حدّ تام و یا حدّ ناقص؛ یک معرِّف رسمی داریم یا رسم تام و یا رسم ناقص. اینها چهار قسم معرِّفی هستند که در کتابهای منطق هست. یک تعریف تمثیلی داریم، یک تعریف هم «تعرف الاشیاء باضدادها» داریم که اینها تعریفهای تقریباً جَدلی است؛ تعریف تمثیلی هم در کنار آن تعریفات چهارگانه ذکر میشود؛ اما تعریف «تعرف الاشیاء باضدادها» تعریف جَدلی است، این تعریف هم برای یک عده کارآمد است. در کلمات نورانی ائمه(علیهم السلام) هم هست. یک وقت از وجود مبارک حضرت امیر سؤال کردند عقل چیست؟ یا عدل چیست؟ فرمود: «وضع کل شیءٍ فی موضعه».[19] عرض کردند جهل چیست؟ فرمود «گفتم»! این هم در نهج البلاغه هست. این «گفتم»؛ یعنی ما از راه «تعرف الاشیاء باضدادها» متوجه بشوید. اگر عقل «وضع کل شیءٍ فی موضعه» است، جهل در قبال عقل است؛ یعنی چیزی را انسان در جای خودش نگذارد. دیگر حضرت نفرمود «عدم وضع شیءٍ فی موضعه»، فرمود شما که عقل را میدانید، جهل را هم میدانید. وقتی حضرت فرمود عدل یا عقل «وضع کل شیءٍ فی موضعه»؛ آن شخص عرض جهل چیست؟ فرمود گفتم! یعنی از راه «تعرف الاشیاء باضدادها».

اینحا هم وقتی حضرت فرمود این شخص در چشمان من بزرگ است، وجود مبارک ولیّ عصر هم همین حرف را دارد. حالا اگر خواستیم از حضرت سؤال کنیم چه کسی از چشم شما دور است؟ به ما می‌فرماید گفتیم؛ یعنی «تعرف الاشیاء باضدادها». کسی که دنیا در چشم او بزرگ است، مرتب منتظر است صدرنشین شود فلان مقام یا پُست را بگیرد، فرمود این از چشمِ من دور است! اگر نظام ما, مردم ما, همه ما به این فکر باشیم که این خواسته‌های دین عمل شود حالا یا به دست ما یا به دست دیگری، این هم وحدت حاصل می‌شود، هم هیچ کدام ما تلاش نداریم که صدرنشین باشیم، فرمود نزد من عزیز هستید. اگر «کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ»؛ آن وقت مقابلش این است که «من کان الدنیا عنده عظیمة فهو عند الله و عند رسوله و عند أهل بیته صغیرٌ»؛ این «تعرف الاشیاء باضدادها» هست.

 بنابراین ما این راهها را داریم؛ هم مبارزه با بیرون هم مبارزه با درون، و به خوبی می‌توانیم بفهمیم حضرت از ما راضی است و اگر حضرت از ما راضی بود دیگر یقیناً به لطف الهی به جایی می‌رسیم که «رِضَی اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْت»،[20] این بیان وجود مبارک سیدالشهداء هم بیان همه اهل بیت است.رضای اینها غیر از رضای خدا که نیست, چرا؟ چون این بیان نورانی حضرت امیر در نهج‌البلاغه که فرمود: «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ‏ فِی کِتَابِه‏» اینها مگر معادل قرآن نیستند، اگر معادل قرآ‌‌‌ن‌اند که هستند، پس «تجلّی الله فیهم»؛ اینها می‌شوند جلوه، تجلّی و نور الهی، این نور الهی وقتی از ما راضی باشد؛ یعنی «الله» از ما راضی است؛ چون نور فقط به «نیّر» وابسته است جای دیگری که ندارد، پس این راه باز است؛ منتها باید ما از راه محاسبه این راه را حفظ کنیم.

مجدداً مقدم شما بزرگواران، فضلا، طلاب حوزوی، عزیزان دانشگاهی و عزیزان نظامی و انتظامی و این نیروی پربرکت نظامی را گرامی می‌داریم، حضور برادران و خواهران ایمانی را ارج مینهیم. از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم به فرد فرد شما سعادت و سیادتت دنیا و آخرت مرحمت بفرماید!

پروردگارا امر فرج ولیّ‌ات را تسریع بفرما!

نظام ما رهبر ما مراجع ما دولت و ملّت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرما!

روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیای الهی محشور بفرما!

خطر سلفی و تکفیری و داعشی و آل سعود را به استکبار و صهیونیسم برگردان!

مشکلات اقتصاد و ازدواج جوان‌ها را در سایه لطف ولیّات بر طرف بفرما!

این کشور ولیّ عصر را تا ظهور آن حضرت از خطری محافظت بفرما!

جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان علی و اولاد علی قرار بده!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 


[1] . ر.ک: الغیبة(للنعمانی)، ص93؛ «یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ‏ نُورٍ وَاحِد...».

[2] . نهج البلاغة( للصبحی صالح)، خطبه147.

[3] . سوره نور، آیه35.

[4] . سوره نور، آیه36.

[5] . ر.ک: الغیبة(للنعمانی)، ص93؛ «یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ‏ نُورٍ وَاحِد...».

[6] . نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت289.

[7] . دیوان حافظ، قطعه1.

[8] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه12.

[9] . دیوان حافظ، غزل شماره 492.

[10] . المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص185.

[11] . سوره قاف، آیه50.

[12] . فقه السنّة, ج2, ص611.

[13] . مصباح الشریعة، ص86.

[14] . سوره قیامت، آیه13.

[15] . سوره قیامت، آیات14 و 15.

[16] . من لا یحضره الفقیة، ج4، ص402.

[17] . سوره تین، آیه4؛ ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویم‏﴾.

[18] . سوره روم، آیه30.

[19]. ر.ک: نهج البلاغه, حکمت437؛ «الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا».

[20] . اللهوف علی قتلی الطفوف(ترجمه فهری)، النص، ص61.


بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۳۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۲۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


  

۰+-گروه دیدگاه / حوزه جامعه, خانواده و جوان http://fna.ir/۹۲/۰۷/۱۵ :: ۰۳:۰۰ نظام ارزش ها، شخصیت و تغییرخبرگزاری فارس: نظام ارزش ها، شخصیت و تغییر

عوامل مهمى در تغییر ارزش ها مؤثرند که از جمله جهانى شدن، فردگرایى و نفوذ تفکر دوران مدرن است. بنابراین، پابه پاى تغییرات در مناسبات زندگى فردى و اجتماعى در هنجارها و ارزش هاى ذهنى نیز تغییرات رخ مى دهد.

بخش اول


چکیده


یافته هاى نظرى نشان مى دهد که نظام ارزشى به عنوان محورى ترین اعتقاد فرد تلقى شده و رفتارهاى او را تحت تأثیر قرار مى دهد. هدف این پژوهش بررسى رابطه بین نظام ارزش ها، شخصیت و تغییر است. این بررسى با استفاده از روش مطالعه مرورى و کتابخانه اى به سامان رسیده است. نتایج تحقیق نشان مى دهد که گشودگى به تجربه، سازگارى و مسئولیت پذیرى از ابعاد پنج گانه شخصیت با ارزش ها بیشتر در ارتباط است.


عوامل مهمى در تغییر ارزش ها مؤثرند که از جمله جهانى شدن، فردگرایى و نفوذ تفکر دوران مدرن است. بنابراین، پابه پاى تغییرات در مناسبات زندگى فردى و اجتماعى در هنجارها و ارزش هاى ذهنى نیز تغییرات رخ مى دهد. تعلیم و تربیت و یک نگاه بنیادین دینى در پرورش شخصیت مى تواند در حفظ ارزش هاى بنیادین در مقابل تغییر مؤثر باشد.


کلیدواژه ها: نظام ارزش ها، شخصیت، تغییر، تعلیم و تربیت اسلامى.


مقدّمه


واژه «ارزش»1 در زبان فارسى از اسم مصدر«ارزیدن» و در معانى قدر، مرتبه، استحقاق، لیاقت، شایستگى، زیبندگى، و برازندگى آمده است. در فرهنگ لغت پیشرفته آکسفورد،2 ارزش ها به عنوانباورها درباره آنچه که درست و غلط بوده و آنچه که در زندگى مهم است تعریف شده است. ارزش ها در واقع، انعکاسى از نیازهاى مادى و روانى انسان و تبلورى از وضعیت ارتباط متقابل و روابط اجتماعى هستند که به تعابیر گوناگون، از جمله احساسات عمیق و تعیین بخش رفتار، نگرش بنیادى ناظر بر اهداف، و ایده آل ها، نوعى الگوى اجتماعى و معیارى براى تنظیم رفتار محسوب مى شوند.3


هنگامى که در مورد ارزش ها مى اندیشیم بدین نتیجه مى رسیم که همواره جهت هاى زندگى و تفکرمان را از داورى هایمان نسبت به ارزش ها تعیین مى کنیم و آنچه را برتر است بر سایر گزینه ها ترجیح مى دهیم و همان را برمى گزینیم.4


شناخت و بررسى عمومى ارزش ها را از حیث ایجاد و منشأ تکوین، ماهیت، نسبى یا مطلق بودن، عینى یا ذهنى بودن، فطرى یا اکتسابى بودن، تاریخى یا غیرتاریخى بودن، منبع و مصادیق آن و مباحث دیگر «ارزش شناسى»5مى گویند که یکى از  شاخه هاى فلسفه است.6


    ارزش ها از نظر اهمیتى که دارند، یکسان نیستند و در مجموعه اى جاى دارند که به آن «نظام ارزشى»7 گفته مى شود. این نظام به عنوان معیارىبراى قضاوت درباره خود و دیگران، انتخاب هاى فرد را تحت تأثیر قرار مى دهد. اولویت هایى که افراد به ارزش ها مى دهند، یکسان نیست. این اولویت ها معمولاً متأثر از خلق وخو، شخصیت، تجربه هاى جامعه پذیرى، تجربه هاى منحصر به فرد زندگى، فرهنگ پیرامون و مانند آن است.


در کل، ارزش ها در شمار درونى ترین لایه هاى شخصیت افراد بوده و شناخت دقیق هر فرد در گرو شناخت این ارزش ها و گرایش هاى ارزشى و هویتى اوست. هریک از ارزش ها را مى توان عقاید پایدار فرد نسبت به شیوه خاص از رفتار یا هدف نهایى زندگى دانست که از نظر فردى یا اجتماعى در مقابل شیوه دیگرى از رفتار یا هدف دیگرى از هستى قابل ترجیح است.8


    همانند بسیارى از مفاهیم دیگر علوم اجتماعى، در خصوص تعریف ارزش ها توافق کاملى وجود ندارد. شوارتز9 در نظریه خویش، ارزش ها را به دوبخش ارزش هاى جمعى و ارزش هاى فردى تقسیم مى کند. ارزش هاى جمعى، ابعاد محافظه کارى و توجه به ماوراى خود و ارزش هاى فردى تمایل به تغییر و تقویت خود (پیشبرد اهداف شخصى) را شامل مى شود.


ابعاد ارزشى تشکیل دهنده محافظه کارى و توجه به ماوراى خود، که بیانگر ساختار سنتى اند، عبارتند از: امنیت، همنوایى، سنت، نوع پرستى و جهان روایى (رستگارباورى). ابعاد ارزشى تشکیل دهنده تقویت خود و تمایل به تغییر نیز که بیانگر ارزش هاى مدرن اند، شامل قدرت، موفقیت، لذت گرایى، برانگیختگى و خوداتکایى هستند.


شوارتز در سال 1992 در مقاله اى با عنوان «پیشرفت هایى در نظریه ارزش ها» نتیجه تحقیق خویش را درباره ساختار ارزش ها، مشتمل بر نمونه اى متشکل از معلمان و دانشجویان 20 کشور منتشر ساخت. نتایج او نشان داد که مهم ترین ارزش ها در این 13 کشور به ترتیب عبارت بودند از: خیرخواهى، خوداتکایى و رستگارباورى، امنیت و همنوایى. پنج نوع ارزش داراى اهمیت کم نیز به ترتیب عبارت بودند از: موفقیت، لذت گرایى، انگیزش، سنت و قدرت.


     رویکرد «توسعه انسانى به ارزش ها» معتقد است که جهت گیرى ارزشى در طول مراحل مختلف زندگى تغییر مى کند. براى مثال، تحصیلات یک تجربه روبه رشد مهمى است که تأثیر زیادى بر ارزش ها مى گذارد. عبدالفتاح10 نشان داده است کهپسران بیش از دختران به آزادى و استقلال اعتقاد دارند. در حالى که دختران با ارزش هاى خانوادگى و نظارت والدین به لحاظ عاطفى و اجتماعى سازگارى بیشترى دارند.


نوربالا و همکاران11 در بررسى سلسله مراتب ارزش دانشجویان دانشگاه شاهد نشان دادند که سلسله مراتب ارزشى دانشجویان به ترتیب ارزش هاى دینى، اجتماعى، سیاسى، نظرى، هنرى و اقتصادى و متغیرهاى جنس، دانشکده، خانواده، نوع دیپلم، شغل والدین و محل سکونت خانواده در اولویت هاى ارزشى دانشجویان تأثیر دارد.


     به زعم شوارتز12 ارزش ها به عنوان مفاهیممطلوب، اعمال انتخابى افراد و ارزیابى رویدادها را تحت تأثیر قرار مى دهند. ارزش ها قضاوت ها را نیز تحت تأثیر قرار مى دهند. بر اساس نظریه انطباق اجتماعى، ارزش ها یک نوع شناخت اجتماعى هستند که کارکردشان تسهیل انطباق فرد با محیط است. ارزش ها انتخاب رفتار را نیز تحت تأثیر قرار مى دهند. بخشى از انتخاب رفتار در شرایط خاص توسط باورهاى پیشین و ارزش ها تعیین مى شوند.13 فیشبین و آگزین14 رابطه باورها،نگرش ها و ارزش ها را به شکل زیر نشان مى دهند:(باورها+ارزش ها) مجموع=نگرش ها {A=Sbv}


     هدف در ارزش از نوع مطلق است و صبغه وجوبى دارد؛ بدین معنا که «باید این کار را انجام دهم.» ارزش چارچوب نهایى ارزیابى هاى مختلف ماست و جهت، میل، گرایش و انواع رفتار ما را در موقعیت هاى مختلف تحت تأثیر قرار مى دهد. این میل ها اگر به تحقق «من» منجر شود، به ارزش ها تبدیل شود. گفتنى است که تفکیک دقیق دو مفهوم ارزش و نگرش (گرایش) در حوزه علوم رفتارى، شبیه تفکیک میان ژن ها و کروموزم ها در حوزه زیست شناسى است.15


    بیلسکى16 و شوارتز تعریفى مفهومى از ارزش هاارائه داده اند که پنج ویژگى رسمى ارزش ها را دربرمى گیرد: ارزش ها مفاهیم یا اعتقادات درباره رفتارها یا حالات مطلوب هستند که وضعیت هاى ویژه را برتر مى کند؛ انتخاب یا ارزیابى از رفتار و رویدادها را هدایت کرده و به وسیله اهمیت نسبى شان مرتب مى شوند. از این رو، به نظر مى رسد رابطه مستقیم و مهمى بین ارزش و واکنش هاى افراد وجود دارد.


     با عنایت به مطالب مطرح شده،سؤال اصلى این است که چه رابطه اى بین شخصیت و ارزش ها وجود دارد؟ سؤالات فرعى نیز از این قرارند: آیا تغییر الزامى است؟ و شکل گیرى شخصیت چه نقشى در قبال تغییرات ایجادشده مى تواند داشته باشد؟


     به نظر مى رسد باید رابطه بین سه متغیر ارزش ها، شخصیت و تغییر مورد بررسى قرار گیرد تا مشخص شود در قبال تغییر در نظام ارزش ها شخصیت چه نقشى مى تواند داشته باشد. رابطه سه متغیر به صورت مرورى در حوزه روان شناختى و تربیتى مورد توجه زیادى قرار نگرفته است. از این رو، به نظر مى رسد بررسى متغیرهاى دخیل و میانجى در اثرات تعاملى متغیرها و نقش تعلیم و تربیت اسلامى در این خصوص از اهمیت بسیارى برخوردار باشد.


ارزش ها و شخصیت


ارزش ها یکى از مهم ترین اجزاى نظام فرهنگى در سطح کلان و نظام شخصیت در سطح خرد هستند. در یک تعریف، مى توان شخصیت را الگوى ویژه اى از صفات، و یک صفت شیوه مداوم نسبى و قابل تمیز دانست که در یک فرد متفاوت از فرد دیگر است. بر اساس این تعریف، ارزش هاى یک فرد نیز یک زیرمجموعه از صفات است. اگر شخصیت را به مفهوم کلى آن، یعنى مجموعه صفاتى که با عث تشخیص یک فرد از افراد دیگر مى شود، در نظر بگیریم، ارزش ها نیز مانند هوش و دیگر مظاهر تفاوت فردى، جزئى از شخصیت را تشکیل مى دهد. اما تفاوت هایى بین صفات شخصیت و ارزش ها وجود دارد.


صفات به عنوان توصیف هایى از الگوهاى مشاهده شده در رفتار است، در حالى که ارزش ها ملاک هایى هستند که افراد براى قضاوت کردن مطلوبیت رفتار، افراد و رویدادها به کار مى برند. صفات به طور نسبى ثابت اند، در حالى که ارزش ها متغیرند.17 ولى در اکثر تحقیقات، فرضشده که ارزش ها یک بار شکل مى گیرند و در سرتاسر زندگى فرد ثابت باقى مى مانند.18 شوارتز بر این باور است که ارزش هاى شخصى یک طیف انگیزشى را تشکیل مى دهد که در مجموع شامل 10 نوع ارزش مى شوند. ارزش هاى ده گانه از لحاظ تعریف و گویه ها عبارتند از:


1. پیشرفت: موفقیت شخصى  که از طریق شایستگى مطابق با معیارهاى اجتماعى مشخص مى شوند؛ از جمله: جاه طلبى، باهوشى، احترام به خود، موفقیت، توانا، و اثرگذار.


2. خیرخواهى و حسن نیت: حفظ و بهبود رفاه افرادى که غالبا با او تماس شخصى دارند؛ از جمله: زندگى روحانى، بخشش، کمک کننده، صادق، وفادار، عشق بالنده، معنى در زندگى، مسئول، و دوستى واقعى.


3. همنوایى: خویشتن دارى در اعمال، تمایلات و تکانه هایى که ممکن است منجر به آسیب به دیگران و زیر پا گذاشتن انتظارات یا هنجارهاى اجتماعى شود؛ از جمله: اطاعت، نزاکت، خویشتن دارى، و افتخار.


4. لذت گرایى: ارضاى لذت بخش براى خود شخص؛ از جمله: زندگى خوشایند، و لذت.


5. قدرت: موقعیت و شهرت اجتماعى، کنترل یا تسلط بر افراد و منابع؛ از جمله: اقتدار، حفظ تصویر عمومى، قدرت اجتماعى، بازشناسى اجتماعى، و ثروت.


6. امنیت: ایمنى، سازگارى و ثبات اجتماعى، ثبات در روابط و ثبات در خویشتن؛ از جمله: تمیزى، امنیت خانوادگى، سلامتى، امنیت ملى، پشتیبانى متقابل، حس تعلق، و نظم اجتماعى.


7. خوداتکایى: تفکر مستقل و انتخاب عمل، خلق کردن، کشف کردن؛ از جمله: انتخاب اهداف شخصى، خلّاقیت، کنجکاوى، و آزادى استقلال.


8. برانگیختگى: انگیختگى، تازگى و چالش در زندگى؛ از جمله یک زندگى محرک، زندگى متغییر، و تازگى.


9. سنت: احترام، تعهد و پذیرش آداب و رسوم و ایده هایى که فرهنگ سنتى یا مذهب مهیا مى سازد؛ از جمله: پذیرش قسمت در زندگى، فاصله، مذهبى/ متدین، متواضع، میانه رو، و احترام براى سنت.


10. رستگارباورى: فهم، ادراک، تحمل، حفاظت از سلامتى و رفاه براى همه مردم و براى طبیعت؛ از جمله: یک دنیاى زیبا، ذهن وسیع، حفاظت از محیط، عدالت اجتماعى، اتحاد با طبیعت، و خرد.


     ده ارزش و مؤلفه مطرح شده در بالا، چه ارتباطى با شخصیت مى تواند داشته باشد؟ در این بخش، به پژوهش هاى انجام شده در این خصوص اشاره مى شود. روکیچ صفات شخصیتى را به عنوان پیشایند ارزش ها در نظر مى گیرد.19 لاک و بوند20 دربررسى رابطه بین ابعاد شخصیت (گشودگى به تجربه، سازگارى، مسئولیت پذیرى، برون گرایى و روان رنجوریى) و ارزش ها در  بین دانشجویان چینى نشان دادند که سه بعد گشودگى به تجربه، سازگارى و مسئولیت پذیرى بیشتر با ارزش هاى شخصى رابطه دارد.


«گشودگى به تجربه»، با خودتعالى و رستگارباورى، خوداتکایى در مقابل پیشرفت، قدرت و همنوایى، و «سازگارى» با خودتعالى، ارزش هاى نیکوکارى، رستگارباورى، همنوایى و سنت، و «مسئولیت پذیرى» به طور مثبتى با ارزش هاى همنوایى در مقابل لذت گرایى و خوداتکایى رابطه دارد. هیرینجر21 همچنین یافتکه «گشودگى به تجربه» یک اثر معنادارى بر روى نشانگرهاى ارزش تداعى شده با رستگارباورى در مقابل همنوایى دارد و «مسئولیت پذیرى» با حفاظت، و خودتعالى و «سازگارى» نیز با خودتعالى رابطه دارد.


دولینگر و همکاران22 یافتند که بعد «گشودگىبه تجربه» به طور مثبتى با خودتعالى و رستگارباورى و خوداتکایى در مقابل لذت گرایى، قدرت، امنیت و همنوایى و «سازگارى» به طور مثبتى با نشانگرهاى خودبهبودى و حفاظت (پیشرفت و امنیت در برابر تخیلى یا خوداتکایى) رابطه دارد. روبرت و روبینز23 نشان دادند نشانگرهاى رستگار باورى بهطور مثبتى با گشودگى به تجربه و سازگارى، احسان و نیکوکارى به طور مثبتى با سازگارى در ارتباط است.


     یک و تانک24 یک رابطه مثبت بین پایدارى هیجانى و سنت، گشودگى و لذت گرایى، و در برابر، یک همبستگى منفى با احسان و نیکوکارى و امنیت گزارش کرده اند. روکاس و همکاران،25 دریافتند کهارزش هاى رستگارباورى، خوداتکایى، تحریک با گشودگى به تجربه ارتباط مثبت دارد. سایر ارزش ها امنیت، قدرت، همنوایى، سنت با گشودگى به تجربه همبستگى منفى داشتند.


نیکوکارى، همنوایى، و سنت با سازگارى نیز رابطه مثبت داشتند، در حالى که جهت مند به خود، برانگیختگى، لذت گرایى، پیشرفت و قدرت به طور منفى با سازگارى ارتباط داشتند. نتایج حاصل از مطالعات در کل چنین نشان مى دهد که گشودگى به تجربه، سازگارى و مسئولیت پذیرى (از ابعاد پنج گانه شخصیتى) با ارزش ها بیشتر در ارتباط است. در مورد دو صفت برون گرایى و روان رنجورى ثبات کمترى در مطالعات بود.


پی‌نوشت‌ها: 1. value. 2. A.S. Hornby, Oxford Advanced Learner Dictionary, p. 1435. 3ـ سیروس قنبرى و همکاران، «مقایسه نظام ارزشى دبیران با دانش‏آموزان دوره پیش‏دانشگاهى»، اندیشه‏هاى نوین تربیتى، دوره هفتم، ش 1، ص 30.


4ـ مجید اکبرى و سیدمحمد حسینى، «ارزش‏شناسى در فلسفه ارسطو»، آینه معرفت، سال هفتم، ش 20، ص 96.


5. Axiology.


6ـ محسن ایمانى و محمداسماعیل بابایى، «ارزش‏شناسى فارابى و دلالت‏هاى آن در تربیت اخلاقى: با تأکید بر اهداف اصول و روش‏ها»، تربیت اسلامى، سال دوم، ش 7، ص 84.


7. value system.


8ـ حسین لطف‏آبادى، «آموزش شهروندى ملى و جهانى همراه با تحکیم هویت و نظام ارزشى دانش‏آموزان» نوآورى‏هاى آموزشى، سال پنجم، ش 17، ص 18. 9. S.H. Schwartz, A Theory of Cultural Values and Some Implications for Work, Applied Psychology: An International Review, 48, p. 23-47.


10. Y. Abdel-Fattah, "Child Perception and Parental Care: Social Adjustment and Moral Values", The Social Sciences Journal, 20, p. 3-4. 11ـ احمدعلى نوربالا و همکاران، «بررسى سلسله‏مراتب ارزش‏هاى دانشجویان دانشگاه شاهد طى سال‏هاى 77ـ80»، دانشور رفتار، سال چهاردهم، ش 22، ص 83ـ108. 12. S.H Schwartz, "Universals in the Content and Structure of Values: Theoretical Advances and Empirical tests in 20 Countries", Advances in Experimental Social Psychology, N. 23, p. 1-65.


13. P.M. Homer & L.R Kahle, "A Structural Equation test of the Value-Attitude-Behavior Hierarchy", Personality Processes and Individual Differences, N. 54, p. 638-646.


144. M. Fishbein & I. Ajzen, Belief, Attitude, Intention, and Behavior: an Introduction to theory and Research, MA: Addison Wesley. 15ـ عبداللطیف محمدخلیفه، بررسى روان‏شناختى تحول ارزش‏ها، ترجمه سیدحسین سیدى، ص 61.


16. W. Bilsky, & S.H. Schwartz, "Values and Personality", European journal of Personality, N. 30, p. 163-181.


17. Ibid.


18ـ منصور وثوقى و حسین اکبرى، «روندها و عوامل مؤثر بر تغییر ارزش‏ها: یک مطالعه تطبیقى»، تحلیل اجتماعى نظم و نابرابرى، ش 59، ص 93ـ128. 19. M.J. Oliver & T.A Mooradian, "Personality traits and Personal Values: A Conceptual and Empirical Integration", Personality and Individual Differences, N. 35, p. 109-125.


202. C.L Luk, & M.H Bond, "Personality Variation and Values Endorsement in Chinese University Students", Personality and Individual Differences, N. 14, p. 429-437.


21. L.G Herringer, "Relating Values and Personality traits", Psychological Reports, N. 83, p. 953-954.


22. S.J Dollinger, F.L Leong & S.K Vlicini, "On traits and Values: with Special Reference to Openness to Experience", Journal of Research in Personality, N. 30, p. 23-41.


23. B.W. Roberts & R.W Robins, "Broad Disposition Broad Aspiration: the Intersection of Personality and Major life Goals", Personality and Social Psychology Bulletin, 26, p. 1284-1296.


24. M.S.M Yik & C.S Tang, "Linking Personality and Values: the Importance of a Culturally Relevant Personality Scale", Personality and Individual Differences, N. 21, p. 764-774.


25. S. Roccas, L. Sagiv, S.H Schwarts, & A. knato, "The Big five Personality Factors and Personal Values", Personality and Social Psychology Bulletin, N. 28, p. 789-801.


منبع: ماهنامه معرفت شماره179


ادامه دارد ............


منبع: 


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920701001591

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۲۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۰۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

علت خلقت

سئوال: اگر عالم بخاطروجود حضرت فاطمه (س) خلق شده است پس چرا دختر خاتم الانبیاءبوده و امت های قبل ، از این فیض محروم شدند؟


     اولین پرسشی که به ذهن می رسد طبق حدیث "لولاک لما خلقت الأفلاک" آیا مقام حضرت فاطمه(س) از پیامبر(ص) بیشتر است؟ درپاسخ می گوییم فاطمه زهرا (س ) سرور زنان ، و دریای بیکران دانش ، آینة کمال ، نمونه عینی خلوص در بندگی ، جلوة تمام و کمال اسماء اللّه ، و تجلی لطف بیکران خداوند است .

زهرای اطهر (س ) دارای مقامی است که برای احدی غیر از حضرات معصومین (ع ) قابل درک نیست ، و آن مقام شامخ عصمت و ولایت کلیه است . حدیثی که در کتاب "فاطمه بهجة قلب المصطفی " آمده است بیان کننده این مدعاست:

 "عن اللّه تبارک و تعالی : یا أحمد، لولاک لما خلقتُ الافلاک و لولا علیٌ لما خلقتُک و لو لا فاطمه لما خلقتکما؛

 أی احمد، اگر تو نبودی ، افلاک را خلق نمی کردم ، و اگر علی نبود، تورا خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمی کردم "

  توجیه این حدیث قدسی این است که فلسفه آفرینش ، رسیدن فیض و رحمت کامل به موجودات است . و تنها انسان کامل است که شایستگی در یافت کامل ترین فیض الهی را دارد. از آن جای که وجود مقدس فاطمه (س ) سر چشمه و منشأ وجود یازده امام معصوم (ع ) است ، در این حدیث قدسی محور قرار گرفته است ، یعنی اگر فاطمه (س ) نبود، هدف از خلقت که وجود انسان کامل و خلیفه و حجت الهی روی زمین تا ابد است حاصل نمی شد و این به معنی برتری حضرت زهرا (س ) از رسول اکرم (ص ) نمی باشد، بلکه بدین معنی است که ادامة انوار مقدس معصومین (ع ) به وسیلة دخت گرامی پیامبر اسلام (ص ) است . 

به عبارت دیگر: هدف آفرینش، انوار پاک چهارده معصوم (ع ) است و همه این بزرگواران نَفس و نور واحد هستند، چنان که در آیة مباهله ،( آل عمران (3) آیه 61.) خدا از علی (ع ) به عنوان نفس نبی (ص ) یاد کرده است . رسول خدا (ص ) فرمود: "خدا من ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین را از یک نور آفرید".( بحارالانوار، ج 27، ص 131، حدیث 122.) لیکن چون فاطمه واسطة فیض یازده اختر آسمان ولایت و امامت است ، خدا خطاب به حضرت محمد (ص ) فرمود : "اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمی کردم" زیرا آن جریان نور مقدس پیامبر از طریق فاطمه ادامه یافته و تا قیام قیامت بر قرار و ثابت است . همان گونه که به لحاظ این که فاطمه (س ) و حدت بخش انوار پاک و مرکز دایرة وجود است ، در حدیث کسا محور پنج تن (ع ) واقع شده است: "هم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها".( مفاتیح الجنان ، ص 1211.)

از سوی دیگر حضرت بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از بندگان بزرگ الهی است. همه مخلوقات الهی و از جمله بندگان خداوند که برخوردار از مرگ و زندگی اند به فرموده کلام الله مجید باید در امتحانات الهی شرکت کنند تا روشن شود که هر کسی کیست و کجا است. «اَلَذِی خَلَقَ المَوتَ وَ الحَیَاهَ لِیَبلُوَکُم اَیُکُم اَحسَنَ عَمَلا(سوره مبارکه ملک ، آیه شریفه2) او کسی است که مرگ و زندگی را خلق کرد تا که شما را امتحان کند که چه کس از شما عملش بهتر است.» بی شک، انسان هرچه مقرّب تر به درگاه خداوند متعال باشد از او سخت تر امتحان گرفته خواهد شد. و هر چه پایین تر باشد امتحانی سهل و آسان تر خواهد داشت. قرآن به این واقعیت اشاره ای بلیغ دارد. حضرت ابراهیم خلیل (ع) را به عنوان نمونه می توان یاد کرد که درباره اش آمده: «وَ إِذْ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ،( سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 124)حضرت ابراهیم (ع) چون امتحانات سختی را پست سر گذاشت و از عهده اش برآمد. پس از آن به او خطاب شد که ما شما را امام قرار دادیم.» پس از گذران امتحان هایی سخت شخص شایستگی نیل به مقام امامت یافته است. روشن است که دریافت مقام و مرتبه ای والا نزد خداوند متعال، گُتره و بی حساب نیست. از این جهت در زیارت مقدسه ای که برای حضرت صدیقه اطهر (سلام الله علیها) از صادق آل محمد (علیه السلام) به ما رسیده این گونه آمده که «اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا مُمتَحَنَهُ امتَحَنَکِ اللهُ قَبلَ اَن یَخلُقَکِ، وَ وَجَدَکِ لِمَا امتَحَنَکِ صَابِرَه،»( التهذیب، ج 6، ص 9)بر شما ای بانویی که خداوند شما را پیش از خلقتتان امتحان فرمود و شما از عهده آن امتحانات بر آمدید سلام عرض می کنم.


ونکته سوم این که موجودات جهان همه از پنج نور مقدس آفریده شده اند. پیامبر اسلام در این باره چنین  فرموده است : خداوند تعالی ما اهل بیت را هنگامی آفرید که نه آسمان بر افراشته  بود و نه زمین گسترده، نه عرشی و نه بهشتی و نه دوزخی. ما خداوند را تسبیح می کردیم  آن هنگام که تسبیح‌کننده‌ای نبود. هنگامی که خداوند خواست جهان را بیافریند نور مرا  شکافت و از آن  عرش  را بیافرید؛ پس نور عرش از نور من است و نور من از نور خدا است و من با برتر‌ از عرش هستم. 

آنگاه نور علی بن ابی طالب را شکافت و از آن فرشتگان را آفرید؛ پس نور فرشتگان از نور علی بن ابی طالب است و نور وی از نور خداست و نور علی علیه السلام برتر از ملائکه است. 

آن‌گاه نور دخترم را شکافت و از آن آسمان ها و زمین را بیافرید؛ پس نور آسمان‌ها و زمین از نور دخترمفاطمه است و نور فاطمه از نور خداست و او والاتر از آسمان‌ها و زمین است.

آنگاه نور حسن را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید؛ پس نور خورشید و ماه از نور حسن است و نوروی از نور خداست و حسن والاتر از خورشید و ماه است. 

آن گاه نور حسین را شکافت و از آن بهشت و حورالعین را آفرید. پس نور بهشت و حورالعین از نور حسین است و نور حسین از نور خداست و حسین والاتر از بهشت و حورالعین است. 

و سپس خداوند از نور حسین، ائمه دیگر را آفرید. آنها علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر وعلی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و حجه بن الحسن المهدی علیهم السلام اند.( بحارالانوار، ج 25، ص 16 تا 20.)

پس نتیجه می گیریم که چون ادامة انوار مقدس معصومین (ع ) به وسیلة دخت گرامی پیامبر اسلام (ص ) است اورا لولاک لما خلقت الأفلاک نامیدند واین که چرا از زمان خاتم النبین (یعنی دخت پیامبر خاتم(ص)) روشن است که وجود مقدس حضرت فاطمه (س) از قبل خلقت ادم موجود بوده وهمه ی موجودات از نور وجودی او بهره مند بوده اند تا اینکه با گذشت زمانی عالم برای وجود او آمادگی کسب کرده ونهایتا خداوند اورا به پیامبر اکرم (ص) عنایت نمود تا یازده نورجلی از او پدیدار گردد.


منبع:


http://m27.parsiblog.com/Archive/%D8%B9%D9%84%D8%AA+%D8%AE%D9%84%D9%82%D8%AA/

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
ترافیک مهندسی
 از ۱۵۰۰میلیارد سرمایه‌گذاری تا ترافیک مهندسی شده

ترافیک تهران این روزها بیشتر از هر زمان دیگری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. البته این‌بار نه مردم و نه منتقدان شهرداری، بلکه مسئولانی از بدنه همین ارگان رسمی شهری مشکل ترافیک را فریاد می‌زنند.

ترافیک امان مردم را بریده است. نمایشگاه‌های صنعتی باید از پایتخت خارج شوند. سایت تهران باید به پارک تبدیل شود! برگزاری نمایشگاه الکامپ باعث ترافیک کمرشکن بوده است! برگزاری نمایشگاه در تهران غیرقانونی است. این تیترهایی بود که در هفته‌های اخیر بارها و بارها در رسانه‌های مختلف منتشر شد و اینطور به مخاطبان القا کردند که تمام ترافیک و آلودگی تهران از میدان شوش تا میدان تجریش و از تهرانپارس تا میدان آزادی همه و همه زیر سر دولت و سایت تهران است! معضل همیشگی ترافیک اما این روزها کمی غیرواقعی نمود پیدا کرده است. انگار از همیشه بیشتر و فشرده‌تر و اعصاب خردکن‌تر شده است. انگار یک عده‌ای که چم‌وخم شهر را بلد هستند کمی وضعیت عبور و مرورها را دستکاری کرده باشند! این البته حدس و گمانی است که چند روزی در سر داشتم اما از بیان آن هراس داشتم تا اینکه دیدم رحمت‌الله حافظی، رییس کمیسیون سلامت، محیط‌زیست و خدمات شهری شهرداری تهران هم حرف‌های جالبی برای گفتن دارد: «این‌طور به نظر می‌رسد که شهرداری از تشدید تصنعی ترافیک به‌عنوان ابزاری برای زیرفشار قرار دادن دولت به‌منظور برچیدن دائمی نمایشگاه بین‌المللی واقع در خیابان سئول و جلوگیری از برگزاری نمایشگاه در این مجموعه استفاده کرده است. این فرضیه با توجه به بدون استفاده ماندن ثمره سرمایه‌گذاری حدود ۱۵۰۰میلیارد تومانی شهرداری تهران در حومه شهر برای احداث مجتمع نمایشگاهی شهر آفتاب، قابل بررسی است. به نظر می‌رسد مدیریت شهری با هدف واگذاری یا اجاره بلندمدت شهر آفتاب، با اقدامات تصنعی گره ترافیک تهران را کورتر کرده تا نتیجه آن، جلوگیری از برگزاری تمام رویدادهای نمایشگاهی در مجتمع سئول و مصلا باشد. »ضرب‌المثلی هست که می‌گوید دست پیش را بگیر تا پس نیفتی. ۱۵۰۰میلیارد تومان پول کمی نیست! شهرداری تهران به زمین و زمان بدهکار شده و عمل به برخی وظایف کلیدی خود را به دلیل ناتوانی‌های مالی نادیده گرفته است. همین که مردم بدانند مالیات‌ها و عوارض‌هایی که ذره‌ذره به شهرداری پرداخت کرده‌اند در تکه‌ای از بیابان خدا خرج شده و آن بیابان حالا بدون استفاده باقی‌مانده و کسی حاضر نیست به آنجا سر بزند، به طور حتم کارنامه این ارگان عریض و طویل را خراب می‌کند! در این شرایط باید روی سناریو تازه‌ای کار می‌شد؛ ترافیک مهندسی شده و پروپاگاندای عظیم رسانه‌ای علیه سایت تهران! مجموعه‌ای تجاری که در طول سال بیش از ۷۰ نمایشگاه برگزار می‌کند و درآمد خوبی برای دولت و فعالان نمایشگاهی به همراه دارد. وقتی با چند مصاحبه علیه مدیران نمایشگاهی می‌توان دسترنج نیم قرن کار تخصصی را به کام شهرآفتاب شیرین کرد؛ چرا این درآمد به جیب شهرداری نرود؟ در این شرایط می‌توان با مسدود کردن چند مسیر کم اهمیت، بار ترافیک را کاملا مهندسی شده به گردن سایت تهران انداخت. بدون شک بخشی از این شلوغی‌ها به برگزاری نمایشگاه در مجتمع نمایشگاه‌های بین‌المللی مرتبط است و نمی‌توان منکر آن شد، اما اینکه یک رویداد نمایشگاهی باعث و بانی ترافیک کل معابر نیمه‌شمالی شهر تهران باشد، در هیچ منطقی نمی‌گنجد. روایت دیگری از ترافیک مهندسی شده تهران این روزها نقل شده که شهردار تهران در تغییر رییس‌پلیس راهور تهران بزرگ که به طور تقریبی یک ماه قبل رخ داد، موثر بوده است. این خبر را حافظی هفته گذشته در توییتر خود منتشر کرد و اگرچه هیچ‌یک از مدیران شهری تاکنون نسبت به آن واکنش رسمی نداشته‌اند، اما سردار تیمور حسینی، رییس‌پلیس پیشین راهور تهران بزرگ در واکنش به این موضوع‌ها اظهار کرد: «ترجیح می‌دهم در این‌باره صحبت نکنم. آنچه عیان است چه حاجت به بیان است و بازکردن این مسئله شاید خیلی خوب نباشد. » در این فضای ابهام‌آلود شهروندان تهرانی همچنان در انتظار موضع صریح و رسمی مدیریت شهری درباره این فرضیه‌ها و روایت‌های متفاوت از ترافیک تهران هستند.

میلاد محمدی - روزنامه‌نگار

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۴۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۱۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

به صفحه ی رسمی یاسر شجاعت خوش امدید....

 

در این وبلاگ اخبار جدید فروش بیت به همراه دمو های اختصاصی برای فروش قرار میگیرد...

 

برای سفارش بیت و تکست تماس بگیرید

 

09210826361

 

09391799150

 

fb.com/jahrom2music

 

line///djyasersh

ودی با صدای علی تیک ام ومیلاد


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
پاسخ : شجره نامه پیامبران : از حضرت آدم(ع) تا حضرت محمد(ص)

نوشته اصلی بوسیله philip نمایش نوشته ها

بلی. دو نسب نامه وجود دارد که یکی از آنها نسب نامه ی مریم و دیگری نسبنامه ی یوسف است که هر دو به طور خلاصه نوشته شده اند.


سلام

دوست عزیز من انجیل مرقاس و یوحنا و 2 تا دیگه که وجدانن الآن یادم نیست اسمشون چی بود خوندم.

در این اناجیل تهمت های رکیک و عجیب و فاحشی به حضرت مریم س و حضرت عیسی ع و ... زده اند.

در صورتیکه در قرآن از این پیامبران بزرگوار خداوند به نیکی یاد می شود.

من به شخصه در زندگی ام از حضرت مسیح ع معجزاتی دیدم و به عنوان یک پیامبر بزرگ الهی قبولش دارم ولی مسحیت داره ظلم بزرگی به حضرت عیسی ع میکنه.

(البته امیدوارم این گفته من را به عنوان کل کل یا اینکه قصد و نیتی داشته باشم نگیرید من فقط چیزهایی که خودم بهشون رسیدم را گفتم)

موفق باشید ....

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بانک خوب برای مهاجران در فنلاند

بانک خوب برای مهاجران در فنلاند

 بانک خوب برای مهاجران در فنلاند

با توجه به سخت گیری بعضی از بانکها در افتتاح حساب برای ساکنین غیر دایمی فنلاند، به دوستانی که برای گرفتن نت بانک مشکل دارند توصیه میکنم به s-pankki واقع در فروشگاههای پریسما مراجعه کنند. این بانک نه تنها خدماتش رایگان و ارزونتر از سایر بانکهاست، بلکه ساعت کاریش هم بیشتره و معمولا از 9 صبح تا 9 شب بازه.
ضمن این که با هر بار خرید از فروشگاههای گروه اس با کارتهای اس بانک، مثل پریسما، بین یک تا پنج درصد تخفیف میگیرید.

موسس سرزمین زبان ،جناب آقای ابراهیم خلیل مهرنو سعی دارد تا با انتقال مطالب نوشته به شما کمک کرده تا با تاثیر گذاری در این امر،راهگشای شما عزیزان در رسیدن به اهداف زبانی خود در کوتاهترین مدت باشید. امیداست با نظرات ارزشمند خود وازسوی دیگر قدردانی ازخدمات رایگانی که در اختیار شما گذاشته می شود،ما را در این امر همراهی کنید.

فقط باید گواهینامه فنلاندی یا کارت شناسایی فنلاندی داشته باشید. هزینه عضویتشم شهر به شهر فرق میکنه، مثلا توی شهر ما صد یورو بود که 80 یوروش رو قرار شد از امتیاز خریدهام کم کنن و من بیست یورو دادم، ولی در عوض یک هفته بعدش برام یه کارت هدیه فرستادند که رفتم 50 یورو ازشون خوراکی گرفتم. و شنیدم که اهالی پایتخت و حومه لازم نیست هیچ هزینه عضویتی به طور نقدی پرداخت کنند، و به طور کامل از تخفیفهایی که میگیرند هزینه عضویتشون رو تسویه می‌کنند.

ضمنا زبان نت بانک فنلاندیه ولی با گوگل کروم میشه ترجمه اش کرد.

Www.spankki.fi

امکانات اس بانک:

– پرداخت آنلاین و با موبایل همه قبوض و … از جمله اجاره خانه و …

– خرید آنلاین از سایتهایی مثل آمازون، ای بی و …

– احراز هویت آنلاین در سایتهای فنلاندی، مثلا برای گرفتن کارت مالیات، وقت دکتر و …

سخن ابراهیم خلیل مهرنو مؤسس سرزمین زبان :
درد بزرگ ما در این مملکت نگرش ماست ! کسی نگرش را به ما آموزش نداده است.
یک مسئله پیچیده جوابش لزوما پیچیده نیست. بیایید نگاه ساده داشته باشیم به موضوعات.
بیایید دست معلمی را ببوسیم که پاسخ سوْال ما را نمی دهد بلکه ما را به چالش می کشاند تا بهتر یاد بگیریم. (دوست همیشگی شما مهرنو )

مزایای اس بانک:

– عدم اخذ هزینه عضویت ماهانه. بانکهای دیگه از مشتریهای بالای ۳۰ سال ماهانه چند یورو (۳ تا ۷) میگیرند. علاوه بر اون هر بار از بانک گردش حساب بخواهید، یا برید دستی پول بریزید به حسابتون و … مبلغی کارمزد میگیرند. ولی بیشتر این کارمزدها در اس بانک وجود نداره. البته باید حواستون باشه که بگید میخواید کارت بونس ازشون بگیرید. اگر کارت بونس نگیرید ازشون، خدماتشون پولی میشه مثل بقیه بانکها.

– باز بودن شعبه ها از ۹ صبح تا ۹ شب. شعبه های اس بانک داخل فروشگاههای پریسما هستند، بنابراین هم تعدادشون زیاده، هم هر وقت پریسما باز باشه اونا هم بازند.

سرزمین زبان برگزار کننده بیش از ٢٠٠ برنامه موفق در شبکه های سه سیما ، رادیو جوان ، رادیو اقتصاد ، رادیو فرهنگ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با موضوع آموزش زبان انگلیسی

(صفحه ی رسمی سرزمین زبان را در اینستاگرام دنبال کنید)

http://www.Instagram.com/Sarzaminezaban

اطلاعیه مهم :

دوستان گرامی توجه کنید که سرزمین زبان با هیچکدام از مراکز برگزار کننده ی آیلتس و تافل همکاری ندارد . و مراقب باشید که افراد سود جو از شما سوء استفاده ننمایند . متاسفانه دیده شده است که بعضی از افراد و مراکز از نام سرزمین زبان سو استفاده کرده و هزینه های گزافی را بر شما متحمل می کنند .

معایب اس بانک:

– شنیده شده که اس بانک در نقل و انتقال پول به خارج از فنلاند مشکل داره. که چون من خودم تا حالا لازمم نشده که مثلا به آلمان پول منتقل کنم، از صحت و سقم  ماجرا بی خبرم.

– برخی می گن که خرید از پریسما و اس مارکت گرون تموم میشه. خوب مجبور نیستید خرید کنید! شما میتونید فقط از کارتتون در مغازه های دیگه استفاده کنید.

– زبان نت بانک به فنلاندیه. بله این موضوع درسته، البته با گوگل کروم میشه ترجمه اش کرد. ولی بانک نوردیا خودش انگلیسیه از اول.

پی‌نوشت: بانک نوردیا از همه بانکها سخت گیر تره. البته رفتارش شعبه به شعبه فرق می‌کنه ولی تجربه‌های بد زیاد شنیده شده ازش. بعضی از شعبه های نوردیا اصلا حساب باز نمیکنند. بعضیها باز میکنند ولی نت بانک نمیدن. بعضیها باز میکنند و نت بانک هم میدن، ولی احراز هویت آنلاین رو فعال نمیکنند، بعضیها هم همه این کارا رو میکنند. مثلا شعبه نوردیا خود من، گفت باید بری سر کار و سه ماه حقوق به حسابت واریز بشه تا بهت نت بانک بدیم. بعد از این هم که نت بانک داد، گفت باید آی دی فنلاندی بگیری تا احراز هویتت رو فعال کنیم.

پی نوشت ۲ سپتامبر ۲۰۱۴: دیروز یکی از دوستان رفته بود نوردیا، گفته بودند چون ایرانی هستی نت بانک نمیدیم بهت. بعد رفته بود دانسکه، اونجا هم گفته بودن نمیدیم بهت. با این حال هستند دوستانی که از نوردیا میگیرند هم حساب هم نت بانک و میان با افتخار به من میگن رفتیم و گرفتیم هیچ مشکلی هم نبود.
مگه من بدم میاد کار شما راه بیفته؟
من خودم با نوردیا به مشکل خورده بودم، حداقل ۱۵ نفر دیگه رو هم شنیدم که از نوردیا حساب یا اینترنت بانک نگرفته بودند و از طرفی به نظرم اون نزدیک چند یورویی که هر ماه نوردیا میگیره از آدم کاملا بی دلیله و لزومی نداره یه دانشجو اون چند یورو رو اینطوری خرج کنه. برای همین این پست رو نوشتم که بقیه به این مشکلات نخورند و از اول برن به بانکی که باهاشون به احتمال زیاد درست برخورد میکنه، در غیر این صورت اس بانک متاسفانه جز دارایی‌های پسر خاله من نیست و هیچ سودی هم از مشتری هایی که من بهش معرفی میکنم به من نمیده.

این مقاله توسط یک دانشجو موفق ایرانی در فنلاند نوشته شده است و شما می توانید از تجربه های ایشان استفاده نمایید.

لطفا جهت ورود به هر بخش کلیک کنید:

شبکه ی تصویری سرزمین زبان
رادیو اینترنتی سرزمین زبان
مشاهده محصولات سرزمین زبان
مقالات مشاوره و برنامه ریزی
عصرونه با سرزمین زبان

و جهت مشاوره رایگان حتما با ما تماس بگیرید

-سرکار خانم موسوی مشاور و کارشناس فروش

– سرکار خانم راد مشاور و کارشناس فروش

– سرکار خانم فیضی مشاور و کارشناس فروش

-سرکار خانم مهرنو مشاور و کارشناس فروش

– ابراهیم خلیل مهرنو موسس و مشاور آموزشی سرزمین زبان

ساعت تماس از 10 صبح تا 10 شب

شماره های تماس با تیم مشاوره ای سرزمین زبان :

09121035797

09128382836

09128382837

02144961935

02144961936

09128299196

09128299197

09128299198

سامانه پیامک :

30004033

سرزمین زبان ، سرزمینی به وسعت ایران

این مطلب توسط سرزمین زبان برای اولین بار ارائه می شود هرگونه کپی برداری از آن پیگرد قانونی و جدی دارد ! موسسه فرهنگی و آموزشی سرزمین زبان مهرنو با شماره ثبت ٢٢۴۶۵

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۴۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۴۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۵۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر