یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۵۵۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

zan

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ب.ظ | علی | ۱ نظر

حالا درمورد پیامبر(ص) صحبت شد و روزیم زیاد گردید باز دوباره داشتم فکر می کردم به یه چیزی تصرف شد البته ما اینجا که خودمون میام و تایپ می کنیم چون قراره جاهای خوب خوب بره و اینا تصرف ایجاد میشه همینجا هم که نشان بزرگی ما نیست خلاصه داشتیم میگفتیم حدیثی معروف داریم که پیامبر می فرمایند از دنیای شما سه چیز رو دوست دارم زن و عطر و نماز حالا حدیثه رو میخواستم در نت پیدا کنم حدیث به این معروفی گشتم یه کم عربی شو پیدا نکردم متعصفانه شما بگردی هستا حالا فکر کنم در حدیث اصلی می فرمایند که نماز که نور چشم من است

خوب و اما زن ما میگفتیم بابا بچه ی 20 ساله که با زن 70 ساله ازدواج نمیکنه درست شهوتی است در کار و همش میگفتیم نگاه پیامبر هم زن رو دوست داره یعنی ماجرا رو از دید شهوت دیدیم نظری است درستم برای خیلی از ما در نگاه اول یعنی میگم شرعی است که زن بخوایم و دوست داشته باشیم ولی فاجعه است در کار آقا الان که تصرف شد فکرمون جابه جا شد به طرفی ککه آقا پیامبر اکرم(ص) که نفرموده من زن های خودم رو دوست دارم کلی گفته زن شما رو هم دوست دارند در دنیا!!!
یعنی چی آقا یعنی زن درسته خطرناک میشه شوهر کنه ولی یه وفاداری مثللا بیشتر داره در دین نمی دونم حساس تره پای خدا و پیغمبر خوب کهنه بشه ارزشش پیش جوان و نمی دونم شهوتش میافته الان پیرمرد صد و خورده ای سال پسر میزاد خودش نه ها زنش خلاصه نگاه کنی چیز تره در امور دین حساس تره حالا من زن شناس نیستم شما نکته رو بهتر می فهمی که زن ها رو دوست داشتتن یعنی چه همی خود من اگر زن ها نبودن صد و بیست مرتبه چیز بلاا سرم اومده بود حالا ما که حق نیستیم ولی پایبندی شون بیشتره نمی دونم تحقیق کنید ..............................

sabk13

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

منشاء فکری هم بخوایم بگیم هیچی تیلیویزون روشن کردیم هنوزم فیلمه تموم نشده که داره میزارتش فیلمو فیلم ژنرال رو که توش یه آخوندی بود آخوندا خوبن ها ولی بعضی موقع ها از لباسشون بدم میاد نه که لباسشون بد باشه میگم با مقدس شدنشون خیلی هاشون بهتر از مامون لعنه الله نمیشن و خرقه رو بکنن و اینا اینکه آقا داشت تو جبهه میگفت مثلا ان شاءالله البته بخشید که اینو گفتم ها ارزش لباس رو میرسونه که بالاست اینم فیلم بود که اینطوری شد...

خلاصه من گفتم چرا من ان شالله نمیگگم و این لفوذ رو به کار نمی برم و اینا خوب یاد حضرت پیامبر (ص) افتیدیم که آقا ایشون یه بار ان شاء الله نگفتند بعد چهل روز به ایشون وحی نشد و بعد آیه نازل شد و خیلی ها هم گیر می دن به این چیز داستان و حتی میخوان از پیامبر سبقت بگیرند و نمی دونم میگن اگه پیامبر پشت دیوار رو نمی دید و زودتر سلام نمی کرد مثلا ما میگفتیم از پیامبر سبقت گرفتیم انقدر عقلشون بیشتر نمیکشه در این امور خوب سبقت هم هست حالا شما بگی ان شالله جلو زدی از پیامبر؟؟ خوب بحث این نیست میخوام بگم مثلا اگه من عرفانی برای شما در وبلاگ صحبت نمی کنم کاملا به این معنا است که شما نمی فهمید عالمش رو توی این خطا نیستید در صورتیکه عرفانی صحبت کردن رزقش بالاست و خیلی ممکنه تحول ایجاد کنه و خدا بدجور نگاه میکنه و توجه میکنه که چی میگم من ولی نمیگم اینجا البته من گفتم مثلا ها!! من که عرفان حالیم نمیشه میخوام بگم پیامبر اگر ان شالله نگفتند در اینجا به خاطر اینه که آقا اینا توی هوای بت پرسیتی بودند یا مثلا هوای دیگری چز خدا و غافل بودند ولی باز انقدر پیامبر ماموریتش سخته که باید طبق فرموده خدا باهشون بسازه و بگه و این نگفتن ان شالله مثلا برای من نوعی خیلی خوبه ولی پیامبر (ص) فرق میکنه رسالتشون و یه نوع مظلومانه است و آشکارانه ماموریتی که سخته وگرنه شاید توی دلش پیامبر گفته باشه و به زبان نیاورده باشند اصلا!!!

------------------------------

پس دو نکته ی دیگه که میمونه اینه که یک ممکنه آقا یادآوری خدا خیلی خوب باشه و ذکر خدا ولی جاهایی هست که گوش شنوا نیست چنانچه اصلا در داستان از پیامبر خدا(ص) میخواستند سوال کنند که موکول شد به آِینده و نگفتن این ذکر حالا آیا چه سوالی بوده!! خلاصه این یک دوم اینکه پیامبر با نگفتن این ذکر غفلت خدایی نکرده که نکرده اند و اینا از خدا ولی ما غافلیم کلا.

neva

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب امروز رفتیدیم مسجد صبحی و سوره ی نجم رو که خوندم اگه بخوام گزارش بدم که چه طور مثلا به ذهنم رسید در همین حده که به ذهن رسید نکته همین بسه مثلا من فکر میکردم بزرگان که بخوان از کتاب(قرآن) نکته بگیرند مثلا یه نور زرد رنگی میاد روی صفحه می افته و اینا دیروز اینطوری نکته رو فهمیدم که خوندم بعد یه لحظه یکی اثر کرد درمن دوباره که خوندم متوجه شدم اشتباه فهمیدم و هم یه چیز تازه ای کشف کردم به همین سادگی یکی تصرف کرد خودمم نفهمیدم چه طور شد امروز ولی فرق داشت امروز اومدم بخونم یه طور دیگه ای خوندم و بر زبانم جاری شد یه طوری خوندم که دل با زبان فرق می کرد و توجه که کردم یاد یکی افتادم که با نگاه محبت انگار قبل از ککه از روی آِیه بخونم گوشزد کرد و تاکید کرد بر (ربک) و تصرف کرد در من وجودی ام پس دست من نیست مثلا فردا یقه ی منو بگیری بگی نکته ی قرآنی بگو والا دست من نیست و هم شاید شما براتون ارزش نداشته باشه چون من خودم خیلی بالا نمیگرم و جای شکر داره که می فهمم ولی چون فهم از خودم نیست و میدن هنوز آدم نشدم که جانانه تشکر کنم آقا بعضی بزرگان میخوان صدفه بدن هواتو دارند حالا ممکنه یه بچه ی کوچیک هم بفهمه یا یه کافر صدقه میدن دیگه ولی به این معنی نیست که طرف بزرگه که فهمیده فقط یه کم باید راه باز باشه.

و اما آیه هه:

وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى

و من خودم حتی قبلش که تصرف بگیره حالا نمیگیم اشتباه ترجمه شده یا من بد فهمیدم این معنی داره شاید یه طور دیگه هم بشه ببینیم

معنی شده که: (و آیا از کتب پیشین انبیا به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت منتهى مى‏گردد؟!

حالا شایدم من اشتباه معنی کردم یعنی خوندم که آقا من به انتهای کار کار داشتم که یعنی اگر هرچیزی آخرش بری به خدا میرسی اینطوری فکر می کردم ولی یه لحظه هم شدا وقتی خوندم گفتم نه خداونده (ربک) با تاکید که بخونی می فهمی که آقا میخوای به آخر لذت جنسی برسی مثلا؟ باید بری پیش خدا میخوای به آخر و عنده پول برسی باید بری پیش خدا نه اینکه بی نهایت راه و راهه آخر خدا است درسته که تمام جاده ها آخرش به خدا ختم میشه درسته آخر خط مستقیم میرسه به خدا ولی اگر میخوای به بینهایت وصل شی و آخر کار رو ببینی یا مثلا قدرت اول و آخر همون دیگه که گفتیم چی میگیم باز ما؟!با توجه به خدابه آخر هر لذت و چیزی و هر قدرت و ثروت و.... میرسی  نه منتهی به خدا وصل میشه

----------------

پس دو نکته میمومنه یکی در معنی که آقا این که من می نویسم آخر قدرتی که دارم از خداست این معنی بکنی شاید ولی دور از ذهنه این چون اولشم دست خداست و اول و آخر گم میشه یکی دیگه میتونی معنی کنی که در جهان انرژی ها تمام نمیشن و به خدا مربوطن اینا هم میشه معنی کرد و نکته ی دوم هم درمورد کسانی که با قرآن استخاره می کنند و حرفه ای هااا اینا آقا از یه آیه ممکنه چندین جور مساله شرعی در آرند و قدرتشون زیاده منتهی چون دعوا نشه بازگو نمی کنند شاید ما هم جووون دنبال نکته که تا چیز شد میایم میگیم و چارتا کتاب نمی خونیم ما...

drept

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ب.ظ | علی | ۲ نظر

ببین ما یه وقتی دو سه پست پیش نوشتیم نمی دونیم که جن هست یا روح و پری و حالا فرشته که بماند!!! و چشممون باز نیست و اینا خوب ولی بعضی مواقع انسان بعضی انسان هایی که می شناستشون میاد جلوی چشمش اول من بگم زیاد شده که این انس ها بیان و جرم هم داره اگه پلیس خبر نداشته باشه ممکنه دستگیرت کنند و لذا من اعتقاد به دوستی  با این انوس (انسان ها) رو ندارم و بیشتر بدبین هستم و جنبه ی جادوگری و ساحری میبندم بهشون ولی بعضی ها قوی هستند و دیگه حسادت توی کار نیست که من با کی ارتباط دارم و ربطی هم نداره به کسی لذا قوی هست یارو مثلا بازیگره روضه خوانه اصلا ائمه پس همشم جادووگر نیست میخوام بگم اولا انس هم میتونه بیاد و شما تجربه مجسم کردن دارید ولی نه همش در مسائل جنسی دوم حزب وجود داره حزب شیطان که آقا اگه شیطان بیاد به سراغت و سحراء حتی من خوشبین نیستم که هیچ زنی اگر ناموس حق هم باشه بیاد در ذهنم من نسبت به زن خوشبین نیستم متاسفانه که رابطه ی تجسمی داشته باشم و گفتمم شاید چایی ولی دوما که داشتیم میگفتیم این بود که شیاطین آقا ممکنه در تجسمم و سحراء و جادوگران اینا درگیر بشن ولی تو اگر امامت رو و حضرت عیسی رو در نماز یاد کنی وتجسم کنی اگه جرم نباشه و دیگه نه توی هواپیما اینکارو کنی مثل ما مشکوک بشند که گفتیم تو هواپیما چیز نه قدرت آقا این همه فرشته شما آقا اختصاصی میتونی با رهبر بیانگذار اسلام و آقای خامنه ای(ره) ارتباط داشته باشی باشی بدون درگیری که وقتشون تلف بشه تجسم کنی و دعاگوی ایشان باشی و چیزی هم بگیری حتی ولی خیلی درگییری رخ بده اینه که چند تا آخوند دیگه درگیر میشن ولی در مورد حضرت عیسی(ع) مثلا آقا ارتباط با ایشان باعث میشه هم جوابگوی تره وقوی تر دقیقا نسبت به جادوگرا و زن ها حالا زن حق پرست هم هست که نمیدونم با جن رابطه داره یا خودش متمرکز میشه بر روی ما هرچی هست درگیری شیطانی که بخوای وقت شیطان رو بگیری وجود نداره(شیاطین رو یه جا جمع کردن هنر میخواد به این بزرگی) و خدا قدرتمند تره حالا درسته شیاطین هم از قدرت خدا سو استفاده می کنند ولی اینو داشتیم میگفتیم که این همه فرشته وجود داره 24 ساعنه شما به حضرت عیسی (ع) متمرکز شو این سود و جواب میده و جواب قوی و نمازتم اوج وحتس حسودی زن های حق طلب یا ساحره رو هم در بین داره خوب بالاخره فکرت کنترل میشه درمورد شیاطین و خیلی خوب باشی یه ساحر زن خوبی در کنارت فکرت رو داره و این زن حداقل ماجراست اگر مثل ما باشی ولی دارم میگم قدرت خدا و قدرت فرشته ها 24 ساعته جواب میده و این همه فرشته اینا نماد خدا هم نباشند ارتباط خدااند و کار می کنند و حتی شما مردان نه زن ها رو نمیگم مردان آقا در نظر میگیری ممکنه در نظرت که اومد مثل ساحره زن نباشه بلکه اصلا ملک باشه و خودت و خود مرد قوی هم باخبر نشه اصلا و حتی نوجوانی باشه پرهیزگار ولی تو فکر کنی مثلا منم!! و چیزی که میمونه اینکه ما صاحب الزمان رو نگفتیم اون روز داشتم خوابی ممیدیم که مردی بزرگ لخت بودند و نماز میخوندند و با شرت و بد لخت شدند که شاید به خاطر امام جواد اینطوری شده بود یعنی میگم ارتباط با امام زمان اولا اگه چی میگن نمی دونم اگه عاقت نکرده باشند  و حرمت نشکسته باشیم یعنی میخوام بگم بعضی موقع ها ما کارایی میکنیم که نمیخوره به امام زمان بعضی موقع ها خیلی وقتا نمیشه امام زمان رو گرفت و تقصیر خودمونه بچه ها رو هم به زنا محول می کنند نمیشه همراه امام زمان بود در ذهن اصلا حالش نیست یعنی میخوام بگم امام زمان حالش بدبخترین و درسته قوی ترینند ولی بعضی موقع ها نگاه که میکنی از همه آقا مظلوم تر و پایین تر و خاضع تر و خاشع تر اصلا انگار یه آدم معمولی که قدرتی نداره از همه بدبختر و پایین تر خودشون رو گرفتن و از همه بد حالترند این بدحالی رو میگم که آقا جاییی که گناه باشه در مملکت اسلامی و مظلوم باشه امام زمان هست از مظلومیت که در اومدی دیگه باید تواضع داشت  که ادامه داد چی گفتم اصلا...............ولی باز هوای هممون رو دارند یعنی میگم گنهکارا امام زمان رو گاهی بیشتر از ما میشناسند و ایشون بیشتر دلشون رو آروم میکنه و میاد جلو مگر از راه تواضعش بیای جلو ولی دست ما نیست آقا خودش هوای دل مارو داره اصن کجا رفتیم ما


net

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب یه چند باری چند روزی توی سوره ی نجم غوطه وریم ظاهری و دلیلشم اینه که این سوره رو تقدیم میکنیم و همون نوشته ای که خوندم که فرموده بودند که هدیه بدهید به حضرت امام سجاد (ع) برای بیماری های نا علاج و سخت این خوبه هدیه دادنش در ضمن قرار بود که سبک زندگی بگوییم اینکه مثلا سایت افسران.آِی آر خوبه برای گردش و اینا و حالا بگذریم اینکه اگه گذشتید ما ظاهری کار میکنیم در این سوره رو میخونیم و تفسیرشم به قرآن تا حالا باز نکردم بخونم و دوست دارم سوره های دیگری رو بخونم اصلا توفیق ندارم و اینو هم نکته شو امروز صبح تومسجد که میخوندم گرفتم که امروز میخوام بگم فقط هم اینکه جلب توجه میکردا یعنی من اینو که گفتم باید روش کارشه و انتظار دارم شکوفا شه یه تیری توی هوا مثلا ما زدیم شما جابه جاش کنید تیر به مقصد و هدف بخورد حالا عکسشم دزدیده بودما ولی چیز شد و (سبک دو) برنامه ای هست به نام اینساگرام که میتونید اگه اندرویدی باشید رو گوشی نصب کنید و عکس بزارید و تماشا اینکه حالا که گفتیم هدف عکسی بود که یارو اومده بود نشانه به سمت سیبل گرفته بود و بین دایره ها آخر سیبل تیرش فرو رفته بود در سیبل بعد عکس دوم نشون میداد که داوران دارند فکر می کنند یکی میگه دو دومین داور میکه یک و سومین هم میگه توی ذهنش مثلا یک امتیاز داشتند فکر می کردند بدهند بعد یارو کمانش رو برگردوند به سمت داورا بعد نشون میداد که داوران در عکس سوم تصویر اینکه همشون نمره ی ده رو روی تابلو بالا آوردند حالا نمی دونم فهمیدین یا نه با گوشیم فکر کنم عکس گرفتم ولی نیستش وگرنه آپلود می کردم.

آقا بیا و بگذریم  اینکه در این سوره ی نجم آیه ای هست که برای توضیح ظاهری و کار کردن روش باید آیه ی قبلش رو هم بگم منظور آِیه ی 30 هست که در ادامه ی آیه 29 آمده خوب میدونیم آمده در ادامه ولی یعنی چیزه یعنی موقوف المعانی هستتند.

فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا

ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى

خوب این آیه هه میخوام درمورد علمش صحبت کنم که امروز جلب توجه کرد امروز سه تاچیز جلب توجه کرد یکی اینکه خداوند به شدت داره با زبان گذشتگان و آنچه بر سر پیامبران قبل آورند در سوره ی نجم یه شدت داره از پیامبر دلجویی و دفاع میکنه و لحنش گریه است اگه درست بخونی ولی زیرکانه دفاع میکنه و موضوعات قبل رو میکشه وسط ولی معلومه که پیامبر (ص) ما مظلوم واقع شده که اینطوری بحث شده و لحن دفاع و حزن باید خوند این یک دوم همین آیه هست و سوم اکه جلب توجه کرد امروز حالا ما برای این چیزا که ییام بنویسیم نشستیم تفکر و نقشه بکشیما همینطوری با نیت صاف خوندیم اگه ریا نشه و شیطان حمله نکنه به نیت ما  اونم یه جای دیگه در دو آِیه ی دیگری هم جلب توجه کرد امروز در پوشانده شدن:

إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى 

فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى

که جلب توجه ما اینجا بود که یکی اش در اوایل سوره ی نجم درمورد بهشت هست یکی اش درمورد عذاب و جهنمی شدنه قومشه این (غشی) و منظور هیچکدومشم الحمدلله نفهمیدم که چی بوده باید تفسیر باز کنم و حوصله م نمیشه.

یه چیز دیگری هم جلب توجه ممی کرد چند روز پیش  که باز نیاز به تفسیره که از سه بت بزرگ نام می بره و بعدش می فرماید که تقسیم ناعادلانه است که پسران را برای شما یعنی ما انسانها و دختران رو برای بت ها یا خدا حالا نمی دونم که منظور از ((له)) خداست یا بت و نیتم مهمه و در حرم که میخوندم نوشته بود برای او اینجا نوشته برای خدا خلاصه باید تفسیر باز کنم چون اینجا نوشته این سه بت آِیا دختران خدا اند ولی من که خوندم فکر کردم منظوورش اینه که دختران رو برای خدا میکشید و قربانی میکنید و پسران رو زنده نگه می دارید حالا باید تفسیر باز

اما بریم سر نکته ی امروزی این آیه بود دیگه

فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا(29)

ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى(30-)

خوب ببین خدا میگه روی گردان ازشون کساتیکه پشت میکنند به یادما و چیزی نمیخوان چز حیات دنیوی رو بعد می فرماید این سرحد علمشون همینه و همانا خدا آگاهترین و از همه بشتر میدونه درمورد گمراهان و آگاهترینه درمورد کسانی که هدایت یافته اند خوب معنیشو ما همینطوری کردیم خدا کنه درست باشه ولی میخوام در مورد علم صحبت کنم در این آیه که از ظاهر قضیه پیداست و جلب توجه کرد ببین خدا که میگه روی گردات این که میفرماید که سرحدشون درمورد علم همین زندگی دنیوی و حیوانی هست این رو الکی نیاورده میتونست بگه در آِیه 29 آقا روی گردان و بعد در آِیه ی 30 هم بگه خدا آگاهه به کسانی که ...(و دیگه درمورد سرحد علمشون صحبت نکنه)یعنی حذفش کنه این جمله رو میتونست خدا حذف کنه \(ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ) رو نه ولی خدا درمورد علم داره حرف میزنه و (ان) هم ادامه میده که میخواد بگه علم منظوره آیه هم هست به جز چیزای دیگه حالا میخوایم بگی آِیه ی 30 علمی است و میشه درمورد این آیه از علم تحقیق کنیم بعدا ازاینکه خدا می فرماید در ایین آیه که علمشون همین قدره و بس و نهایت علمشون انقدر بعد میخواد به رخ بکشه و درمورد علم خودش صحبت کنه حالا نمیگه ماهواره و ماشین پرنده و اینا علم خدا رو در اعلمیت خودش در شناخت راه گمراهان و هدایت یافتگان توضیح میده که خدا هم راه رو بلده و هم از همه آگاه تره این ظاهر ماجربا بود و عالمترین افراد هم همین کسان هستند که راه رو میشناسند و از گمراهان و هدایت یافته گان رو میشناسند و از اونا آگاهی بیشتری به تسبت دیگران دارند که کیا هستند و هم رخ کشیدن علم خدا ضایه است و قابل توجه اگر بخوایم علمی به مساله نگاه کنیم...

derat

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ببین من هنوز به یقین نرسیدمم که شکل جن و پری و نمی دونم حوری و فرشته چگونه است و چه فرقی داره ولی اشباحی هستند دورو برم که نیت و فکر منو میخونند والا ما ن توی انسشم گیر هستیم انسانش و مثلا فیلمی که ببینم هنوز اونقدر با تجربه نشدم و اون اندیشه و پختگی افراد پیر رو ندارم که در فیلمی یا حتی آدمم ها رو که میبنم بتونم رفتارشون رو از روی ظاهرشون بخونم که این گروه افراد اینطورند و مثلا تکراری اند همون پیرانی ککه دیگه حوصله ی نصیحت ندارند و آدم ها رو خوب میشناسند و تجربه دیده اند منتهی شده بچه های زیر دبیرستانی رو بعضی موقع ها بشناسم که رفتارشون و اون چیزی که توی فکر و اندیشه و ظاهرسازی مثلا بکنند هرچیزی شون رو چون خودم تجربه شو دارم میدونم ولی درمورد بزرگسالان خبره نیستم و اصلا نمی دونم و اونا منو میشناسند که چه جونوری ام خلاصه از بحث جدا نشویم  گفتیم اشباهی رو میبنم من که فلانه ولی داشتم سوره ای از قرآن رو میخوندم گفته بود مثلا: کسانى که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذارى مى‏کنند! این سوره ی نجم هست آیه ی 27 هستش یا در جای دیگر قرآن اتفاقی داشتم میخوندمم نوشته بود که افرادی رو بچه و فرزند خدا می دانند حالا یادم نمیاد چه گروهی شاید ککافران بود آقا سه جنبه رو اول بگم یکی اینه که شما ممکنه بگی که دیگه فیلوسفان اومدند چیز شد ما پیشرفت کردیم دیگه قرآن میگه خدا یکی هست دیگه گذشت زمانی که فرشته ها رو دختر خدا می نامیدند دوم ممکنه شما بگی اصلا مگه ما فرشته دیده ایم که دختر خدا بنامیم کو فرشته ما اصلا نو وجود خدا و فرشته ها شک داریم ایمان نداریم (متاسفانه کافریهم) شما داری چی میگی کو فرشته تو دیدی اصلا؟ سوم میگیم که آقا اینو خدا فرمموده کسانی که ایمان ندارند به آخرت اینطوری اند نه همه و ما مقدسیم و ایمان داریم به آخرت 

حالا کلی سه جنبه رو بگیم اینکه آقا آدم بعضی موقع ها کافر میشه و ایمانش بالاست ها حالا دوران چیز گذشت که خدایان چند تا بودند این درست ولی همین الان در زمان ما فشار شیاطین میارند مثلا من قبل از اینکه ببرند منو دیونه خونه با خودم حرف میزدم و حرفای درستی هم به نظر خودم میزدم ولی یه جایی شک کردم که فلانی مثلا گفتم توی دل خودم که فرزند خداست و مثلا چیزه بابا نداره و مادر نمیدونستم همچین آیه ای هستا منتهی در جایی که فکر میکردم حالا درسته فشار روم بود ولی در جایی که فککر میکردم نزدیک شدم به خدا و مستم و فلان دیگه این ها هم توش بود به خاطر گناهان قبل میتونه باشه یعنی اینطوره حالا اونایی که چشمشون بازه و بهتر بگیم نیمه باز بالاخره شما عالم ماورا رو با چشم سر ممکنه نبینی که طرف که میاد به طرفت روحه یا جنه یا پری و اینا هست یا فرشته ولی اگه با همین دید ناقصت که خیلی ها ندارند این دید رو یا مثلا خیلی ها نمیتونن بازگو کنند با همین دید ناقص میشه حالتی داشته باشی که فرشته رو ببینی بگی این دختره حالا نمیگیم دختر خداست در آیه هم تو پرانتز اومده (خدا) رو ولی میگی فرشته ی خدا دختره خوب شباهت دارند به هم اینا درسته این که اینطوری باشه آقا ینی پاکیت دختر مثل پاکیت فرشته است و ممکنه ادا وناز همم برات دربیارند و تو فکرت باشند ولی متاسفانه طبق آیه  چون به آخرت ایمان نداری میگی که دختره مثل من که برام پیش اومد و حالا هنوز یقین ندارم ولی دختری یا فرشته ای در ذهن من اومد و فکرمو رو میخوند و حتی کمک میکرد به ادامه ی فکرم و من میگگفتم این دختره و مثلا جنه دختره و پری است ولی االانم نمی دونم و گفتم چشمم باز نیست ولی میگم که آقا شباهت دارند فرشته ها با دختران و هم اینکه دختر اگر خودش فاسد نباشه و شوهر نکنه هیچ وقت زنا نمیکنه و شما مثلا مهماندار هواپیما رو ببین دخترند مثلا اگه زن نباشند ولی نمیشه هم مرد گذاشت خیلی وقتا...

و هم اینکه ایمان و یقین حالا درسته به آخرت داشته باشی دیگه نباید به فکر شهوت رانی و نمی دونم دختر بچه ی مردم و زنا باشی و یقین سخته درست وی حالا ایمان نداری و ممکنه روزی داشته باشی و نشه الان ولی لااقل دیگه مثل ما تو فکر ازدواج با فرشته هه نرووو براش حیف نیست فرشته ای رو خدا مامور کنه تو به دید دختر قصد سوء داشته باشی؟ ولی البته قضیه از اونور خرابه یعنی دست ما نیست که فکرمون خرابه و من که میگم تو فکرش نرو برای ازدواج اینا و حیفه وافعا مظلومانه است برای او و ستمگرانه برای ما اینکه قضیه از اون طرف خرابه نه اینکه ما بتونیم فکر خودمون رو صحیح کنیم نه ما ایمان به آخرت نداشتیم و نداریم دست خودمون نیست که دختر بنامیم و در نظر داشته باشیمش...

zebel

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

روزیم زیاد شد حالا همین چند دقیقه پیش چیز نوشتیم و هم اینکه یه پستی هم چند تا پست پیش نوشتیم که سیاست ما رو مشخص میکرد در حدیث که پیامبر (ص) فرموند که با علم رو در چین بیاموزید نه آمریکا اینم میشد تعبیر کرد اینو ما گفتیم حالا یه حدیث دیگه انداختن به گردنمون خدا بزرگان که داشتم میخوابیدم فکر که کردم رسیدم بهشون.

حدیثه رو یه بار گفتم که اینم سیاست فرهنگی ما رو متحول و نشان خواهد داد اون چیه؟ این که می فرمایند : قریب به این مضامین که چنان شرم کن حالا نمیدونم از گناه یا چیز دیگه که جلوی چشم یکی از اقوامت که خدایی است شرم میکنی.

خوب این خدیث رو درست یادم نیست خیلی وقت پیش خوندمش ولی توجه کنی نکته ای خوابیده آقا طرف دختره بخواد خونه ی اقوامش که آخونده مثلا بره درست حجاب میپوشه. گرفتی حالا؟ باید بیشتر بازش کنم آقا نمیشه به زور وادار کرد که نماز بخون نمی دونم خدا رو داشته باش اینجا میگه حدیثه که زورکی هم که شده اگه خدا هم در محظرش نیست جامعه و مردم و اصلا خود ما نیست و شرم نداره لااقل جلوی چشم آخوند که گناه نمیکنه ها پس فکر کن آخونده داره نگات میکند به زور شده همه ی ما جلوی آخوندا سعی میکنیم گناه نکنیم و فحشا ولی جلوی خدا همه کار ممکنه بکنیم پس تزن توی گوشش بگو خدا خدا آقای فرهنگ وزیر ما بلکه آخونده رو بکش وسط که بنا به حدیث اینطوری خواسنه اند از ما....


hgha

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ببین یه روز شعار ما با ورود اسلام در نظام این بود که دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ولی خلاصه کنم که الان دیگه اونطوری نیست و زمان گذشت و افتاد اسلام دیگه سیاست مدار داریم باید بره چیز پاس کنه در دانشگاه یقه شو هم کیپ تا بالا ببنده حالا شعاره درسته ها و اسلام واقعی همینو میگه ولی الان سیاست ما معلوم نیست کجا گیر کرده و چه میکنه الان که دین از سیاست جدا شده و دلیل هم داره مثلا جوان های ما پای دینشون نیستند حاظر نیستند با آمریکا و اسرائیل بجنگند و خوابند و خودمو میگما سر دینم وای نسادم تا ته جونم الان شماا نگاه کنید پلیسا رو پلیس ما برای دستگیری جناب خاوری اومده حرف داره فقط برای اینجور چیزا اگه پیش بیاد میاد تلوزیون اخبار حرف میزنه دیگه کار نداره به اینکارا درصورتیکه خیلی دارند زحمت میکشند ها ولی حرفی ندارند بسته پای دین نیستند اینم که اتفاقی شد این از این و همین دیگه شما با وضع جوانان کنونی باید با اسرائیل بجنگی اول انقلاب شیر بودیم جوان ها خشمگین با ریش بلند که میخوایم اسرائیل رو نابود کنیم نشده حالا این غده رو چیز کنیم اسلام میگفت باید غده ی سرطانی نابود بشه ولی امکانات نداشتیم اون موقع امکانات موشکی نبود الان انسانی پایه نیستیم با هم کار کنیم ازجونمون بگیریم بازم امکانات نیست و پس جی شد؟ سیاست از دین جدا شده الان و به گرمی اولش نیست الان سیاست برای خودش حرف میزنه میگه آقا ما سیاست داریم کاری هم به شما آخوندا نداریم ما جدا شدیم از شما راه داریم الاان موشکباران کنیم که هیچکه پایه نیست راه داریم گفتگو کنیم و دیگه اقدر با ظاهر اسلام بازی نکنیم و شعار بدیم ضد این و اون بلکه کاری ما سیاسیون به کمک دین شما آخوندان کاری میکنیم که اسرائیل رو کشور های دیگر نابود کنند همه جمع بشوند و نابودش کنند و اینطوری داره الان کشور جلو میره و گفنتگو میکنه سیاست مدار و آخوند هم روضه شو میخونه پلیس هم دنبال کارش دیگه خون امام حسین به جوش نیومده اینبار و دینمون رو هم داریم میدیم امروزه ما وگرنه این همه آِیات ضد یهود و کفار هست برای خودمونه نه سیاسیون اونا میبینن که خودشون در خطرند و کاری هم به اسلام ندارند میبنن ما پشتشون نیستیم میترسیم از آمریکا و آمریکا هم ترس داره یکی میگه ما همون نون پنیر خودمونو میخوریم نه کباب آمریکا یکی میگه نمیدونم از اون موقع تا حالا شعار میدادن مرگ بر آمریکا شعار ضد دولت میدادند حالا دیگه همونو هم قراره ندن حرف زیاد هست به گوش ملت منتهی سیاست مدار های ما هم میگن بزارید ما کار خودمون رو بکنیم ولی فقیه یه چی یگه ما هم ابزار خودمون خودمون هی چی دیگه میگیم راهی هم نداریم هر کس جای خود...

 از یه طرف یه حدیث سیاسی نظامی اقتصادی فرهنگی دینی داریم از رسول اکرم(ص) که یه بار گفتیم که می فرمایند علم را بجویید و لو مجبور باشید به چین سفر کنید و در چین باشه. خوب علم اقتصاد و پول میاره و نمیشه هم به خود متکی بود و الان رقیب بزرگ اقتصادی چین آمریکا است که نه جنس چیتی و حتی توسعه ی چینی بلکه علمی رو تحریم رو دور بزنه رو میشه وارد کرد و هم یه بار گفتیم این چین آقا سیاسیه دیگه یعنی اگه میخوای و باید رابطه بزنی نمیخواد با آمریکا و غرب بلکه اسلامی اش چینه و چین رو بدوش...

-----------------------------------------

خوب درسته که یه روز گذشت دیروزم توی ذهنم اومد ولی فرار بود فرار کرد از توی ذهن در مورد اینچیزی که گفتیم حالا امشب میگیم دو نکته

یک اینکه  آقا ما گفتیم چین و آمریکا رقبای همدیگیرند ولی منتهی میبینی بعضی ها اونجاشون میخاره... یعنی میبینی میگیم بابا اقتصادمون میشه با چین حل کرد کارای دیگه هم میشه که با آمریکا به نفعمون نشه ولی ایما متعصفانه همهی بدبختی های ما رو از قطع رابطه ی با چین که نه آمریکا میدونند یعنی اگر علم هم وارد ایران بشه و راه رو باز کننند که کارخانه ها و فناوری سود آور و غیره از چین بیاد اینا فقط میخوان از آسمون پول بیاد و حاظر نیستند وارد کار بشوند و تنبلی میکنند و مفخوری که خدا با آیاتش برسونه بعد هم میگن خوب ما تحریمم و باید با آمریکا چیز بشه در صورتیکه الان به شما قول میدم چینی ها دلسوزترند نسبت به آمریکا دوتاشم خوب نیست ولی کارشون درسته و اگر ما با آمریکا رابطه ی مستقیم فرهنگی اقتصادی بزنیم باور کن مثل کشوووور عربها نمیشود و راهشم این نیست ما دین داریمااا.

دومین نکته میگه آقا سیاسیون میگن ما حقه داریم و روش یعنی از هر روش دیپلماتیک و هر راهی که به سود منفعت کشور هست (نه اسلام) باید بهره برد یعنی سیاست مدارهای ما میگن اگه شده دست دوستی بدهیم با آمریکا برای اهداف بلند مدت این راهی هست که احمدی نژاد نرفت ولی چون راهش بازه و امکان داره به منافع برسه حالا این راه رو هم ما بریم و آزمایش کنیم در صورتیکه دین نمیگه بعضی موقع ها دین میگه مثل امام حسین سر اهداف خدا باید واساد وحتی تقیه نکرد و چان داد به بدترین روش امام حسین میتوانست تقیه کند و لااقل بدترین روش شهید نشود ولی نمیتونست...

hghghg

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ه چی ما درمورد شلاق زدن گفتیم که مخصوص آقای گلزار بود که دختر عاشقش عذابش کند و بزنه بعضی موقع ها قاضی میگه باید چند بار اعدام بشه یارو!!! و حرفی نیست واقعا اعدام شدن بعضی ها مساوی بخشیده شدن و جهنم رفتن که نیست تازه حد کمش در این دنیا که ادامه داره عذاب اخروی و کمه کمش اینه ولی الان برای آقای گلزار امکاناتش نیست و هم نمیشه بی تفاوت بود و گذشت شرایط رو برقرار نکردیم با این همه محافظه کاری یه حسن هایی دارند خودشون که ما نداریم و جوان های دیگر و تقصیر دولت نه تقصیر جامعه ی خودمونه و بالخره ایشون مجردند و باید تا حدی بمونند چیزم هست حالا ما کاری نداریم میخوام درمورد عاشقش صحبت کنم که عاشق طرف باید عذاب بکند و شلاق بزنه آقا هرکس به عدل باید شلاق بخوره افرادی هستند که آقا دستشون خدایی ضربه میزنه نه اینکه بیشتر ظلم کنند و محکمتر بزنند نه دستشون الهی است و درمورد گلزار گفتیم که دختران که عاشقشند نمیتونن محکم بهش شلاق بزنند خوب این به دخترا بستگی داره و فحش میدن و بیرون میان از عذاب و نوبت رو میدن به عاشق بعدی چون باید صدتا بشه ضربه اش ولی منتهی چیزی که هست ما گفتیم چند سال پیش که باید بچه هایی که مادرشون رو اذیت میکنند و غرور و گناه نوجوانانه دارند  و همه داریم باید بروند ورزش های رزمی که با چوب میزنند و مثلا مداح اهل بیت آقای محمود کریمی مثلا که خوشدون رزمی کارند و اگه قراره شلاق بخورند خودشون به مادرشون حضرت فاطمه (ُس) میخواهند که ضربه شلاق بزنند بر کمرشون و انقدر نزدیکند که چیزه ولی ایشون آقا حد رو میشناسند که بچه ها رو چقدر با چوب بزنند یا نه در ورزش رزمی اینو هم ما گفته ایم نرمش فلان ولی خلاصه الان ما متعصفانه میبینم که در زندان های غرب به جای اینکه مخصوصا مسلمان ها رو بشینند باهوش صحبت کنند مسلمان خاطی رو میگیما بشینن کسانی که حتی میخوان حد جاری کنند در حدش مما نیستیم ها خدا باید حد بزنه و اصلا جهنم رو خود خدا مخصوص حودش ساخنه وگرنه میگفت بفرما خلاصه به جای عاشق ها بشینند باهاشون صحبت کنند نظرشون رو عوض کنند نسبت به چیز متعصفانه در زندان های ما به بدترین وضع ممکن خد جاری میکنند قبل از قضات هم خوب این چه وضعیشه یا مثلا باید هفت ماه بشینیم بعد از شکایت تا تازه نوبتمون بشه خوب اینجاها در این مورد ها کار کردن و صحبت شدن و جهاد کردن روزی ما بود و شما بسم الله.

و چیزی که باقی میمونه اگرم مجرم ها رو به دست شاقی ترین افراد نسپرند توسط جاسوسی و نمیدونم ابزار های بدتر روحی روانی ضربه میزنند و زندان هایی که در خونه ی خودنه و نمی دونم حبس های دیگر که این وضعش نیست مخسوصا زن های حسودم هستند در کار که خدا گفته صدنارو بزنن هم خودتو هم خودشو رها کن.و خدا هم عاشقشه گه میگه بزن پس باید عاشق تازیانه بزنه بهش نه شقی ترین افراد...

navarrd

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

الان داشتیم قرآن میخوندیم سوره ی نجم دیدیم که خدا درمورد مثلا مطالبی که در کتاب حضرت موسی و ابراهیم علیهم السلام هست نکاتی رو بازگو کرده در این سوره که جالب و خلاصه شده و مهم هستند بعد درمورد عذاب صحبت شده بود که قوم نوح بدتر از ثمود بوده و قوم دیگری که یادم نیست از این دوتا بدتر بوده و من در نظر داشتم که خدا دلش اومده حالا هرکار بدی که در جامعه ما و امروزه در دنیا داره رخ میده مثلا چه طوری خدا سنگی رو فروفرستاده بر روی پای یه دونه از این مورد عذاب ها واینا به چه سختی ای جان داده اند یا مثلا بدتر از اون قوم نوح که خفه شدند اصلا یه مدت زیر آب زنده بودند و جون میدادند و من میگفتم که حدیثی داریم ما که کسی که خفه بشه یا بسوزه این شهید اصلا حساب میشه!! خوب اینا خفه شدند دیگه... یعنی بخشیده شدند؟؟ یا اصلا در جامعه ما اگه عذاب در جهان رخ نمیده از برکت امام زمان و ولی فقیه و حضرت پیامبر هست حالا ما پیروی میکنیم و مقیدیم بماند یا خیر ولی اونا بالاخره عذابی کشیدند که ما نکشیده ایم هرچه قدرم بد باشند واینا.

hadd

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

اول سه نکته از مبحث قبلمون اینکه یک کسی که گناهی میکنه که صد شلاق داره اگه نزنند بهش این از نظر روانی خودش مشکل پیدا خواهد کرد و دیگه وجدانش رو و شاید آدم نشه ولی اسلام واقعی رو نزاشتند پیاده بشه مثلا در زمان پیامبر (ص) ایشان به یکی که اعتراف میکرد می فرمودند که شاید حالا نکرده باشی و آبروش رو خداوند نبرده بود ولی خودش از درون ریخته بود به هم. دوم میگه که آقا این که گفتیم عاشقش باید تازیانه مثلا بزنه میتونه مثل فیلم روزی روزگاری مثل این سریال خاله بزنه مثلا و محکم هم بزنه نه همش دختری لزوما کسی که خیرش  رو  میخواد و خوبش رو سوم هم اینکه این که آبروش بره که شلاق میخوره این اگه در ملا عام باشه که چیز دیگه این بدتره از شلاق خوردن آبروش.

حالا موضوعی که طی سفری داشتم رو یادداشت کردم رفته بودیم ولایت آخه خونه ی خودم که نبود داشتن بدجور چک می کردن که ما افکارمون چیه بعضیا که چک میشن اهنگ میخونند برای خودشون شما مثلا در شلوغی که داری چک میشی بستگی داره که در این جنگ افکار و کنترلات این چنگ چه طوری باشه مثلا من آهنگ میساختم برای حضرت عیسی در دلم میخوندم یا بعضی موقع ها آدم مثل کودک ها قلبش قوی نیست ولی میشه در دل آیا فریاد زد؟ خوب دارن کنترل میکنن صدای دل منو یا بعضی موقع ها نمیشه و لحن آدم رو در دل به زبان می آورند بعضی ها قرآن میخونند ذکر میگن اینا هست یا در دل آه کشید یا روضه خواند برای اهل بیت اینا همش میشه ................................

ولی بعضی وختا نشستی در حقت نامردی میکنن چون کار زنه دیگه... گزارش افکارت رو خدمت آقا میرسونه خوب در حقت نامردی میکنه و فکرهایی که القا شده و نشده یا افکاری رو که فکرشم نکردی رو برای سلطه بر من و تو میگه خوب این زن باید قوی باشه یعنی شما نفهمی که فکرت رو دارند گزارش میکنند بر اینا یعنی یه چیزی مثل وسوسه که خودتم اگه چیز نباشه حسش نمیکنی لذا باید فکر کنی و فعال باشه فکرت وگرنه خودشون برات و به جات حالا غلط یا درست میسازند کسی هم راهنمایی نمیکنه که چه باید کرد ما هم خیانت میشه بهمون خوب فکر من چه به درد دیگران بخوره و آبرومم لذا میره دیگه اگه بخواد سلطه کنه و قاطیش کنه چرندیات خودشو دیگه بماند تهمت غیبت رو میشه گذشت ولی تهمت نه به این سادگی

لذا خودت کارهایی رو که میکنی گزارش کار بده و در دلت حرف بزن اینا تا سه روز برای ده دقیقه حرف زدن با خود در مورد امور زندگی و آنچیزایی که میبینی و اینا حتی فوش بدی غیبت هم بکنی چون دل خودت هست جایززه مکروهه ولی خلاصه عذابمون میدن لذا گزارش کار بده اومدیم برای ده دقیقه که گزارش دادی دو سه روز درگیربشن البته درمورد کسانی اینو میگم که با خودشون صحبت نمیکنند مثل ما که وللش...

گفتم بستگی داره جنگ بر سر چی و کجا و چه طور باشه که متناسب باهاش رفتار کرد

sababe

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب آقا خلاصه اینکه ما گفتیم مطلب قبل اومد که چی شده بود حالا بازش کنیم چون صلوات هست باید توضیح دوباره تکرارا بدیم اینکه آقا ما دنبال بخشیده شدن بودیم چون حالمون پنچر بود و فکر میکردیم گناهه لذا غذا میخوردم میخوابیدم تو هتل خواب چرت و پریشان میدیدم و حتی یادم میرفت که مهمان حضرتیم توی هتل و اینا بعد دوباره میرفتیم تو حرم یعنی حالمون هم گرفته میشد و اینا و دیروز تو حرم بودیم دیگه امروز گذشت...

خلاصه آقا ما توی حرم دیدم که قرآن بخونیم بهتره خوندیم دیگه نشستیم یه گوشه دعاکنیم برای دیگران چون هنوز حس و حال خوب نبود و ما پیچیده شده بود کارمون شما در نظر بگیر یه عده کنترلت کنن و به یه هدف دنبالت باشن خوب ما جمع هستیم و با همیم اگه اون حالش خوب نشه مشکله لذا حالم فردی نبود و جمعی پنچر بودیم کما اینکه مومن ها اگه قلب امام زمان خدایی نکرده بشکند مومن هاهم غمزده میشن و یا روزی باشه بد باشه تئ جمع اثر داره یعنی تو نمیتونی خوشحال باشی اگر بچه نیستی و روحت بزرگه مگه اینکه جمع خوشحال باشند یا بهتر بگویم خوشحالت کنند جمع ما هم وبلاگ ننوشته بودیم دعاگوی مت نشدند و اینم یه دلیل بدحالی و پنچری لذا من خودم گفتم دعا کنم برای دیگران تو حرم این شاید خوب باشه حالا نه برای خودما نه اینکه کار درستی کرده باشم مفید باشه چیز خوبی باشه نظری هم بکنن خوبه ولی دیگه نپرس چی شد که اینطوری شد که دعاگوی دیگران باشیم به این صورت که 100 دانه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستیم برای فرد مورد نظر و اون فرد رو در حرم در نظر بگیریم چهره اش رو و همینطور صلوات بفرستیم اندازه ی دونه تسبیح که میشه صد و یکی فکر کنم خلاصه ما اینکارو داشتیم میکردیم و جلو میومدیم برای چند نفری بعد یهو یه جایی دبشی نزدیک حرم گیر آورده بودیم و شلوغم بود از بس نشستیم بین راه زوار دیگه بلند شدند و جای بهتری گیرمون اومد تکه زدیم به دیوار و صلوات و حتی عرب ها میومدند همه میومدند یه عربی پیری حتی اجازه گرغت حالا من که نمیدونم چی گفت ولی جلوی روی من میخواست پشت به من نماز بخونه چیز کرد که منم سری تکون دادم خلاصه نشستیم به صلوات و یاد کردن چهره ی افراد و صلوات بعد یه مدت یه پیرمرد نورانی اومد که در پست قبل گفتم

گفت سلامتی مهمه و تنت مال خودت نیست باید (در دعای مادرم برام که سالم باشم که بعدا فهمیدم) تنت سالم باشه برای خانوادت برای زنت این تن مال خودت تنها نیست و مثلا شاید ورزش.

خلاصه میگفت که امام رضا اینجا هرکس بیاد یه چیزی بهش میده و میره ولی بعضی ها همینطور الکی میان و میرن و حضرت فرموده است که سه جا من میام یکی در قبر یکی موقع حسابرسی و یکی که نامه ی اعمالت رو به دست چپت میخوان بدهند مثلا خلاصه این از این بعد میگفت بچه تا گریه نکنه مادر شیره ی جونش روبهش نمیده مثلا تو از بابات پول بخوای میگی پنجاه تومن بده بعد بابات نمیده بعد گریه کنی میگه گریه نکن بیا بگیر برو خلاصه شعری رو هم خواند که یادم نیست بعد دیگه گفت که تو چی از امام رضا خواستی گفتم که گناهام بخشیده شن گفت خوب میبخشن بعد دیگه درمورد خمس صحبت کرد نورانی بودا میگفت من وضعم توپه توپه همش رو امام رضا داده بهم من یتیم بودم هیچی نداشتم امام رضا داده و میخندید و خوشحال بود و شوق داشت و من اتفاقا برای آقای حاج منصور عرضی هم دعا کردم و صد تا صلوات اینکه میگفت یه شب ایشون یعنی حاج منصور توی صحن گوهر شاد جایی که دارن میسازن چیزو حالا یادم نیست خلاصه با بچه های جوان داشت میخوند و جوان ها گریه میکردند که من هم گریه ام گرفت از جوان ها و گفتم مگه چی میخوان بعد دیدیم که همون شب 6 تا فلج رو حضرت شفا دادند اینم گفت خلاصه میگفت خمس ندهید نمازتم قبول نیست  و باطله و اینو ما نمیگیم و آخوندا از خودشون درنیاورند بلکه قرآن گفته یک پنجم مال رو باید داد و نمیشه در مال تصرف کرد در غیر اینصورت و میگفت برو به ضریح بچسب و بخواه از حضرت و عمده ی صحبت در مورد خواستن از حضرت بود که قسمشون بده به مادرش حضرت زهرا که تورا به مادرت و همچنین به حضرت جواد و بخواه ایمان داشته باش که حضرت میده هرچی بخواهی و تمام ثروت های جهان در دست این هاست و حضرت تمام قلوب رو عوض میکنه به نفعت اگه بخوان و کلی صحبت که یادم نیست و یه مرتبه گفت کنار ضریح که رفتی این صحبت ها رو که بهت کردم برام صلواتی به یادم بفرست اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.!!

خلاصه مام رفتیم ضریح و دعا و حتی پدرم هم باهشون صحبت کردم و دیگه و اینا حالا درمورد صلوات بود که ما صلواتمون جواب داده بود برای دیگران اینکه آقا بعدا فهمیدم ککه به قول پیرمرده باید عجل فرجهم هم بگم بعدا توی هواپیما برای بالاترین دعا کردم یعنی صلوات فرستادم بعد دیدم موکلینش طردم کردن برای موکلین دعا کردم دیدم یعنی صلوات خبر از غیب میدادند!!! حالا به چه صورت فعلا اینطوری پیشرفته شدم که نباید در حرم حتی به یاد صورت و افراد صلوات فرستاد بلکه باید در عجل فرجهم که در حرم من نمیگفتم عجل فرجهم اون موقع برای گشایش آن ها و امام زمان چون فرجهم هست نه فرجه خلاصه وقتی گفتی عجل فرجهم دیگران رو در نظر بگیر که میخوای خاصه براش دعا کنی صد بار مثلا ولی وقتی صلوات میفرستی باید حضرت رسول رو در نظر داشته باشی ما حضرت رو ندیده ایم پس گنبد خضرا رو در نظر میگیرم و به نظر بنده این گنبد در نظر هرکس که سبزتر باشه بهتره حتی من گنبد رو در نظرم موقع خواب آبی شد متاسفانه که پیوند قوی نبوده و دیگه موقع عجل فرجهم برای امام زمان و اون کسی که خاصه دعا میکنیم که گشایش براشون ایجاد بشه و برای حضرت که بالااترین هستند اگه خواستی دعا کنی امام زمان رو شاید باید گفت:

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه!

lalmoni

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر

خوب بسم الله ما اومدیم باز یه چند وقتی چند روزی پرواز داشتیم به سمت حرم مشهد و نکته ای جهانی حالا نمیگیم اسلامی ولی در شان اومد که باید جهانی اش کنم و محض این نکته استخاره کردیم گفت بگو حالا تا باشه این نکته ها که جونمون رو هدر بدیم پاش و  دیروز هم حدودا 290 نفر اومدن از وبلاگم اگه اشتباه نکنم بازدیدن نه بازدید کردنا چون ما چیز جدیدی یه مدتیه ننوشتیم بازدیدن پس و اینا البته حالا که گفتم جانمون رو هدر بدیم و اینا یاد اینم که بعضیا فکر می کنن من مطلبی که بعضی موقع ها بعضیاش که می نویسم بعضی ها جان داده اند پاش که این مطلب گفته شده و دست شما رسیده ولی درسته مثلا ما توی انقلاب و دوران جنگ شهید دادیم اینا عقیده دارند که این قتل ها فتنه ای و جمله ای مثلا در آخرین صدایی که ضبط شده مربوط به کارهای ما بوده و حالا ما فتنه ایم ولی رزق ما معلومه تا حدی و دست خداست و جنگ تموم نشده درست و الان قتل سایبری داریم قتل های چاقو روح روان آدمی رو که کنترل میکنه رو میریزه به هم و روانشناسی که مسووله چیز میشه ولی تقصیر من که نیست هست؟ حالا سرچ های اینترنتی من(من نماینده ی خیلی هاست تا یعنی ما) خلاصه هرچی که هست آقا نمیخواستیم بگیم این چیزا و اگه بخوام ادامه بدم و بیام وبلاگ نویسی شرایطی هم داره و اگه ادامه بدم سعی می کنم سبک و علاقه های زندگی خودمو بگم خوب خیلی ها حالا یا حالشونو میخوان تطبیق بدهند یا هم خلاصه حال ما رو بگیرند یا حالشونم مثل ما نباشه دوست دارند فضولی کنن تو حال ما لذا مثلا من میگم از ابزار چتی میتی استفاده می کردم خوب لزومی نداره یا مثلا سایت سعدیا. بلاگفا .کام  وبلاگ دارم یا نقاشی کشیدم تو وبلاگ پیرمرد. اسکای یا مثلا یه وبلاگ داشتم بازی های مورد علاقه م رو گزاشتم یا اصلا بعضی ها حال ندارند و دپرس شده اند میان فضولی می کنن در زندگی من که من چه کار دارم میکنم پس و دلم به چی خوشه چه فیلمی دوست دارم ماهم جوان و با لغزش که باعث میشه من بخوابم بیشتر و غیر فعال باشم ککه بده پس باید یه سبک زندگی و کارام رو بگم نه اینکه شما چیز کنید شمام عقل دارید برای خودتون اینم نکته ی کمی و زیرککانه ای بود زیاد طول کشید گفتنش ولی

ولی حالا این مدت که نبودم سخت گذشت دوری شما و ضد حال هم خوردیم ما اصلا از روحانیون که ضد ما حالمون رو گرفتند و صحبت زیاده درمورد حال مثلا و احوال که چی شده و اینا مام پشت بر شما نکردیم ولی دیدم مصلحت بعد از گناه و حق بینی و نبینی اینه که توجه به ما ندارند و دلزده شدیم که نکنه این همه وبلاگ نوشتیم حالا مثلا چیز ولی میبینیم که نه بابا روی کار ما و ادامه دادن ما مثلا وبلاگ بنویسیم و فضولی ها و اینا برنامه هست لذا حال ما گرفته شد و مام باید بعد مدتی خودمون رو عرضه بداریم به شما و شما هم شاید از عرضه ی ما از چیزای ماوراء طبیعی گرفته تا نقشه ی شوم دشمن و حق طلبی و هر چه که باشد برنامه است در کار لذا پننچر پنچر ما رفتیم حرم و حالا نکته رو میگم که میخواستم جهانی کنم ولی پنچر بودیم و این حال خودمون رو فکر میکردیم مثلا حالا که خوشحال نیستم  و بشاش نیستم و ائمه نگام نمیکنند و بزرگان محض گناهانم هست و از امام رضا هم میخواستم ببخشتم و همش به فکر گناهام بودم که فهیدم نیست و دوست داشتم حالا امروز که رفتم زیارت بهترین حالات را داشته باشم نه حالت نقمت و گناهزدگی و فرشته ها پیشم باشند و مهمان اساسی باشیم در حرم که فهمیدم بعد نیس از گناه و میبخشند ولی منتها ارواح و روحانیون و هر کسی بوده آقا مارو پنچر کرده بود و حال خوب نداشتیم دلیلش رو که فهمیدم محض گناه نبود دیدم یه نفر روحانی که در ذهنم بود وقتی توضیحاتشو تو هتل گفتم به ذهنم امد که کار منه مثلا و اینا لذا نمی دونم چی بگم و چی میخواستم بگویم ولی نکته اینه که اگر حالتون خوشحال نیستین و فکر میکنین یه روز خدایی هستید و حال و احووالتون خوشحاله یه روز نیست این دعا کردن نفرین کردن هرچی هست این بزرگواران و عالم بالا نخواسته آقا نه کهه حالا فکر کنی خودت گناهاته وچوب داری میخوری البته هستا از گناه خویش اگه گناه نمیکردیم سر نوشنتمون عوض میشد خوب حالا هر چی هست آقا تو حرم با آقا درمورد گناه صحبت میکردم روزای اول که یه نفر پیدا شد صحبت کرد باهام که بخوام از آقا و حال شاید بعدا بگم طول میکشه چی شده و چی گفت باشه باشه آقا هیچی میگفت من وضعم توپه توپه همشو از امام رضا گرفتم تو حرم میگفتا خلاصه  من یتیم بودم از کودکی و خلاصه همه چیز گفت وگفت برو به حرم بچسب وبچه تا گریه نکنه مادرش بهش شیر نمیده و شیره ی جانشو و گریه کن و همه چیز گفت آقا نمیدونست که من حرمت امام رضا رو شکاندم و حتی امام رضا روحس کردم در جایی در کنارم وقتی خونه خالی و قبل تیمارستان و اینا ولی  ...

آقا بیا و بگذریم چی شده و باید میشده و اینا و نکته رو بگویم حرمت شکستیم بله

از اونجایی که قرار شد در بعضی امور بدون ربط به شما وارد شیم در زندگی خودمون و سبک زندگی برای کم تر شدن فضولی ها و جاسوسی و ماذا جاسوسی همون جاسوسی ای که عمر لعنه الله دید به نفعش هست در حکومنش بکنه در صورتیکه خدا در قرآن فرموده لا تجسسوا حالا بگذریم که نشه  آقا نشه و اینا اینکه یه برنامه ای هست در اندروید ما داریمش به نام ((آخرین اخبار)خبرهای خوبی رو تراوش میکنه و طبقه بندی شده و ابزار خیلی خوبیه که امشب که الان ساعت سه ونیم صبحه تقریبا بیشتر اینکه تگاه که میکردیم به خبری رسیدیم اما مقدمه داره که بخوایم بگویم و مقدمه هم برمیگرده به سفر زیارتی که اینا که جور میاد و میخوره بهم جالبه برام پس مقدمه رو که گفتم میگم چی شده

اینکه آقا بازش میکنم چی شده و نمیخوام همش مقدمه ی مربوط به خبر رو بگم بلکه یه درسی رو میخوام در مقدمه بدم و  اینکه چند روز پیش آقا ما گفتیم پنچر بودیم دیگه و حال نداشتیم تو حرم و همش میگفتیم گناهمون ببخشند و دیگه سی دی فلان رو نگاه نمیکنم و خرابش میکنم فیلمشو و قول میدم فلان بکنم گناه نکنم اینکه آقا راضی نمیشدم که توی حرم امام رضا کاری بکنم در دل میکردم با آقا خیالم تخت نمیشد دعا وا میکردم میخوندم راحت نمیشدم ولی هرکاری میکردم آقا آروم نمیگرفتم خلاصه به سفارش عارفی سوره ی نجم رو باز کردم و خوندم و هدیه دادم به حضرت امام رضا البته روزهای بعد هم مشابه هش انجام شد در حرم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) ارواحنا فدا که بودم آقا بدین صورت که حدود یک ساعت طول میکشید شایدتم بیشتر که قرآن سوره نجم رو تموم کنم به این صورت که شاید اینجوری میخوندم که یه بار از روی متن قرآن یه بار ترجمه برای خودم میکردم یه بار ترجمه رو میخوندم و یه بار هم دوباره از اول روی متن قرآن شاید به این سختی میخوندم و شاید کمتر ولی سوره ی مختصری از نظر آیات یعنی سوره نجم که آیاتش کم هست رو خیلی وقت گذاشتم روش و هدیه دادم و خیالم راحتر شد!!! که کار مفیدی کرده ام سوره ی یس هم خوبه هدیه داد ولی شنیده بودم برای مرض های نا علاج و سخت سوره ی نجم روهدیه به امام سجاد بدهید (ع) حالا کار نداریم میگم آقا منی که اصلا حوصله ندارم و عجله دارم در خونه که زود عربی رو بخونم وقفه نداشته باشم به نکاتی رسیدم

اول اینکه آقا حالا ببخشید که اقدر طول کشیدا ولی آقا اینکه فکرم جابه جا میشد در حرم و فهمیدم فکر بد هم دارم و اصل مطلب اون چرت وپرت هایی نیست که توی پیام بازرگانی مثلا گوش میدم و هرچی شنیدم رو بکنم اول مطلب و نه هرچیزی جز قرآن شان نزول خاص داره و درجه داره نه اینکه رتبه ی اول حواس ما باشه نه قرآن باید خوند و اوله.

دوم اینکه به بعضی مطالب عقیده پیدا کردم و یقینم زیاد شد یعنی مثلا آخرای سوره  ی نجم آقا داره خدا تهدید میکنه ولی من نمیترسم و عادی میخونم پس در خطرم و هشداره باید درست بخونم یا بهتر بگم درست حواسم باشه و حالم و احوالم عوض بشه متناسب به چیزش

سوم اینکه آقا نکته ی مهمش همینه و چیزی که بعدش میگم اینکه آقا من درکودکی چناچه اینارو توی هتل هم به مامانم گفتم و بابام اینکه آقا درکودکی من همش میگفتم این معنی ای که در قرآن کردند این نه که درست نیستا این یه معنی دیگر ی هم داره که باعث میشه شاید سودی هم به من برسه و همش دنبال نکته بودم درصورتیکه حالا میبینم که اگه خیلی معنی کنم و نکته شو بفهمم شاید بشه معنی فارسی زیر قرآن برای من و خلاصه کوچک که بودم میگفتم کاش من عرب بودم و بچه ی پاکی بودم و آرزو داشتم و چه آرزوی خوبی که الان ندارم ولی!! میگفتم خلاصه کاش من عربی بلد بودم یا عرب زبان بودیم که میفهمیدیم که قرآن چه معنایی داره حالا دیدم که آقا معنای تحت الفظی مهم نیست مثلا شعر حافظ شما و من ممکنه هیچی نفهمیم از بعضی ابیاتش در صورتیکه حافظ به زبان ساده هم گفته ها ولی عرفانش سنگینه بعضی هاش خلاصه یه معنایی هست که آقا در جمله معنا داره نه تحت الفظی یعنی آقای مکارم مثلا جمله بندی اش کرده این فوق العادگی داره و فرق میکنه با ما

 اینا رو تو هتل هم به مامان بابا گفتیم اومدیم حرم چه شد و چه ها که آقا ما رفتیم صحن گوهرشاد  دیدیم که روحانیون عزیز در را بسته اند و درس دارند نشتسیم روبرو ی حرم در صحن و گفتگو و در دل و اینا و قرارم بود دیگه گریه کنیم و حال نداشتیم و پنچر دیگه بلند شدیم روز آخری از سرجامون و بلندمونم کردن آقا روبروی گنبد تو صحن روی سنگ نشستن چیز بود یه نفر اومد گفت من میخوام این سنگ هارو بلند کنم نمیتونم تو میتونی و منم فهمیدم که باید بلند شم و خلاصه بلند شدم که برم توی بارگاه حضرت که دیدیم که آقا یک روحانی بزرگی همین دیروز بودا دارند درس میدهند به 30 نفری یا کمتر که بیشترشان هم افغانی بودند (ره) میگفت که خلاصه چیزی که فهمیدم اینکه ما نمیدونیم معنانی مجازی و مطلق(یا حقیقی حالا یادم نیست) قرآن چیست که ترجمه میشه و حکم دادن به معنایی که استعمال میشه جایزه و درب باب علم بسته نشده مثلا تصدید به عنوان خاک نرم معنی شده ولی نیمشه گفت که حتما همین معنی منظور خدا بوده است!!! و میشه با تصدید تیمم کرد و میفگفتن علت  چیزه معلول داره  ولی حکمت نه حالا درست یادم نیست اینو ولی نکته این بود که آقا باب علم بسته نیست و باب احکام دادن الهی بازه و مراجع هم میتوانند توسط معنایی که مورد استعمال هست حکم بدهند بلاخره حاکم اهل لغت رفته معنایی رو پیدا کرده و زحمت کشیده پس درسته ولی نمیشه بگیم در قرآن معنی مطلق و مجازا اونی هست که معنی شده. این چیزایی رو سر درس داشتن میگفتن به ما الاتفاقا...

خلاصه برسیم به نکته امشب ما آقا حالا شما نگو چرا اتفاقا اینطوری شد و در حرم موضوع و کار ما پیش اومد و چه عالمی بود و نمیدونم این چیزی که میخوای بگی و امروز پیش اومد اینا ربطش چیه؟ من نمیدونم.

آقا اینکه امشب ما خبر میخوندیم از برنمامه ی آخرین اخبار قسمت گزیده ی خبرهاش درمورد آقای محمد رضا گلزار بود ایشون مصاحبه ککرده بود و خیلی هم خشکلند و یاد امامش می افته از یه جهت یعنی میگم خوبند و اینا نوشته بود خلاصه حدودا یک سال و نیم نبودید و مصاحبه هم نکردید خلاصه گفته بودن که رفتیم انگلند و نمی دونم آمریکا و امارات و اینا بعد متاسفانه من رو میشناسید یاد یه فیلمی افتادم که ایشون در پارتی بود و فیلمه کنارش یه زن بود و تاریک و چراغا خاموش بعد گفتم اونموقع حالا که چیز زشتی نشون نداد ولی الان میگم یعنی این زنه از این آقا پسره که زن ندارد و مجرده میگذره به آسونی و شب خوش تموم شد؟یا نه! خلاصه آقا نه که حسودی کنم ها که اینارو میگم بالاخره آمریکا از نظر جنسی فشار آورده بهش؟ بعد یه لحظه گذشت گفتم یعنی میگی اعدامش کنند؟ این همه زحنت کشدیه شکلش هم شبیه امام زمان حالا میگی چه کارش کنیم!!!

آقا خدا گفته معنای استعمال شده و معمول قرآن که پسری که زنا کنه صد تازیانه بزنید بهش اینو خدایی گفته که عاشقشه پس کسی باید تازیانه بزنه که عاشقه گلزاره!!! کی؟ دختر پاککی که فیلمشو نگاه میکنه این عاشق میزنه میکشتش؟ لااقلش اینه که آروم تازیانه میزنه و چارتا فوش هم بهش میده آقا مجازا و حقیقتا ما نمیدونیم قرآن منظورش از تازیانه چی هست هرکس یه طوره براش شاید هر کس یه معنا داره بعد چرا شما که تازیانه رو در ملا عام نمیزنید چرا؟ چون فیلم میگیرن یعنی نمیشه یه اعدامی رو جلو عام طبق احکام خدا دار بزنند ولی طناب دار پاره بشه متناسب به احکام مراجع و قضات و نجات پیدا کنه نمیشه دختران عاشق و زن هایی که دوستش دارند سنگسارش بکنند ولی از سنگ چیز باشه یا مثلا نجات پیدا کنه یه طوری و جرات نکنند همونایی که جیغشون درومده بود که به ماخیانت کرده یا شکست عشقی خوردهه بودند از اینکارا این نکته ی جهانی بود که من رو کشاند اینجا باز.خدا که نگفته حتما دار زدن یعنی کشتن یا چگونه شلاق بزنید به این پسر یعنی گفته ولی نگفته فقتله یعنی بکشینش حتما خونش رو بربزید مثل امام حسین.

و قرار هم بود در حرم که چت نکنم در چتی میتی ولی این خبر رو که رسید نظر عوض شد.

haghghghghgh

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

امروز ارتباط معنویم به بالاترین ها وصل نشد درست مال کارهای خودمه حالا میخوام توضیح هدایتی بدهیم که میدنمون ولی منتهی اول اینکه ما اگه ببینن امروز دعا میخونیم فرداش دیگه اون حاال رو نداریم و یا حالا بدبین نیستم خیلی پیش اومده فیلم نگاه کردم کتاب خوندم کار تازه ای کردم و جلوش گرفته شد شاید چون شیاطین فکر میکنن که من دارم محض رضاشون کار میکنم و تا اینکه اینجوری بگم مثلا من میگم برای شما که اینکارارو نمیکنم بعد شما مثلا تیزتر میشی میگی نگاش کن برای ما نمیکنه یا فضولی برای کیه پس و خدا رو در نظر نه تو داری نه من ولی تیزتر میشی که من میخوام اگه برای شما کار نمیکنم دارم جلب توجه میکنم کارهام حالا کارنداریم اگه قدرت داری یا گیرکردی در امور ما ول کن بزار برو.

اما مطلب جدای از رزق و روزی شکنی های شما که حالا شایدتم به کارهای روزانه وزندگی من که اینطوری باشه راضی نیستی یا خیرمونو میخوای که آدم چند قطبی شدم شایدم پست عوض شده و نمیتونم مرتب کاری رو تکرار و انجام بدم و از همه ور ریختن وسطمون هرچی هست اینکه آقا بگذریم ولی هدایت خدا هم تاثیر داره کار شما و قدرتتون بالاست و من بازیچه ی کنترلات شما شاید ولی به بدبینی و اینا کار ندارم اصلا میخوام بگم امروز رابطه م به خاطر گناهان گذشته با بالاترین نتونستم وصل کنم و این نشد ولی علم دارم که هدایت شدم به آهنگ گوش دادن و این هدایت دست من نیست میخوام درمورد علمی که  هدایت شدم صحبت کنم که مثلا من امروز آنگ معین گذاشتم و سعی کردم گریه کنم و بخشیده بشم و به بالاترین ها فکر کنم این هدایت هدایتی است که علم من میگه آقا خدا دوستت داشته میخواسته به یه بهانه ای عشقت رو که با گناه کردی یه گریه ای بکنی درست بشه بعد من دیدم علمم راست میگه ولی علم به عمل خداوند سازگار نیست مثلا اگه من به شما بگم که آقا شمام گریه کن معین بزار شاید بگی حالشو ندارم به امام زمان فکر کنم و توی این باغا نیستم ولی میگم اگه روزی هم مثل من شدی خواستی برای گناهات گریه کنی و بخشیده بشی این علمی که  من بهت دادم که خدا میخواد ببخشتت که دوست داری معین گوش بدی این علم هدایتی که من میگم این به درد تو نمیخوره میدونی مثل چی میمونه مثل اینه که آقا تو مهندس بشی راه و روش ساختمان سازی بلد باشی بدونی چه باید کرد ولی کارگر افغانی نباشد که خانه ات رابسازد و عملی در کار نباشه این علم تو به درد خودت میخوره در حالیکه در ساختمان سازی فرق میکنه مثلاا باید برای گریه حال داشت و گریه دست خداست اگه گریه کردی عمل کردی فقط میتونم بهت نشانه بدم دیگه بقیه اش کار ممن و تو نیست باید خدا بده پس خدا رو بیاب!!! پس لازم نیست علم خاصی داشت و نفهم باشی مثل من ولی اشک داشته باشی اومدیم مستم شدی و شعرم نگی مثل جناب حافظ شاید سیاست خدا نیست و روزیش که بفهمی کار میگم دست خداست پس اقدر دنبال علم نباش که سطحت بره بالا به کیفیت کار فکر کن نه اینکه مثلا چه طوری خدا میبخشه آقا چه کار داری خدا چه طوری میبخشه بشین دوساعت با من صحبت کن که توبه خوبه هیچ تاثیری در من نداره تا موقعی که نکنم و ائمه هم درمورد توبه درمورد به تاخیر ننداختن یا مثلا دعا هاشون رو بخونهی روش عمل و کار رونشون دادن که چه باید گفت و هم عمل کرد چون دعا همه چیز توشه هم علم و عمل و همه چیز خلاصه به علم اندکمون عمل کنیم و عمل یعنی حق جویی خدا خواهی تقوا

http://ali.bloglor.com/p41.html

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۲ ب.ظ | علی | ۲ نظر

 

دانلود و گوش کردن

عشق عشق عشق عشق

بعد همه در به دری          بعد همه در به دری          بعد همه در به دری      بعد همه در به دری

من عاشق تو هستم      به پای تو نشستم    برای تو می رقصم.....

عن حرامک

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۰ ب.ظ | علی | ۱ نظر

چیز مهمی نیست برات اما امروز داشتم تلوزیون نگاه میکردم آیت الله قرائتی دیدم دارن صحبت می کنند ضمن تشکر و ایراد اینکه آقا یه آیه بود دعا بود شنیده بودم هرچی بود سرچ کردم دیدم اینه((اللهم اغننی بحلالک عن حرامک)) سرچ کردم و قبلشم فکر کردم که آقا بعضی ها خیرشون در حراماته متعصفانه عرق بخوره گناه بدتر نمیکنه آدم نمیکشه این روزیش در اینه فیلم بد همینطور روزی خدا پول و غذای روم میخوره خوشمزه ترم هست یعنی باهاشم میسازه دست خودشم نیست مرض داره  اصلا داریم که چیزایی که مستحبه برای من و شما یعنی عوام و مردم گناهه برای خواص یعنی مقربین خوب مرض داره بهبود پیدا میکنه با گناهی دیگر که حرام هست صحنه ی حرام پول حرام این البته یه بعد مساله است که خوبم میشه بشه یعنی اصلا در دعاهه میخوایم که اینطوری بشه که حالا که حلال هست و خوبم هست بهتره نه آبرومون بره نه چیزی.

ما زیاران

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

یوزارسیف

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر

میخوام بگم راهی که بهترین پیامبران قبل از اسلام معرفی کردن و نشون دادند به پای اسلام خوب نمیرسه و کاستی داره دین اسلام هست که بهترین دین هست و قرآنی دارد که سیاست رو در هر زمانی نشان داده برای همه این دین مبین.

شاید شما که نه داشتم برآورد می کردم دو سه باری گفتم اگه این هارو بگم شاید اصلا حضرت یعقوب که نه حضرت عیسی؟ یه چی میگیا بزار حرفمو بزنم انقدر نیا تو فکرمون آقا بله گفتم با برآوردی که داشتم دو سه بار دیدم که اگه اینو بگم که خواهم گفت شاید خود حضرت یوسف (ع) هم خنده شون بگیرد از این حرف ولی میخوام بگم که آقا راهی رو حضرت یوسف رفت(ع) ولی به درد الان ما که نمیخوره الان جواب نمیده میده ها راهش درست بوده شاید برای من و تو جواب نده یا در خارج که فسادش بیشتر هست کلا و یا سیاست یه چیز دیگری است جواب بده الان کاشکی قرآن باز می کردم با آگاهی میگفتم داستان رو قسمت هایش چون شما بهتر میدونید و ماه قرص میخوریم و اینا اینکه باید از حافظه کمک گرفت حافظه ی ما هم تیر زدن نوش ببخشید خلاصه اگر واضح نشد

اولش میگیم که یا یوسف(ع)؟ میتوانستی با برادرانت به صحرا نروی مجبور که نبودی بود؟ نه پس اول اینکه اگر امام حسین(ع) از مکه به کوفه رفت مجبور بود این نهایت دلیلش اینه ولی حضرت یوسف سیاست بود اصلا بعضی موقع ها باید از اشتباهات پند گرفت و ترسید که اگه مثل یوسف نبی شدی مشکل پیش میاداااااا خلاصه میدیدم در کتابی که نماینده ی ولایت فقیه در دانشگاه چرا چرا کرده بود که چرا امام حسین این کار کرد و اینا خوب بزرگترین دلیلش مجبور بودن و مظلومیتش ککه راهی نیست باقی

دوم یا یوسف شما که خواب بلدی تعبیرش میتونستی تعریف نکنی که شما فردا آزاد میشی اون یکی هم قراره تلف بشه و بکشنش خوب کشته شدن هم تعریف و اینا میخواد؟ راه بهتر

سوم اسلام نگفته اگر زنی گفت بیا خلوت کنیم و اینا فرار کنیم میتونیم طبق سیاست نو بزنیم تو گوشش یا هیبتی داشته باشیم که بترسند یا حالا کاری دیگری که در اون وضع فشار و فساد مصر راهی بهترم شاید نبوده ولی راه رو حضرت یوسف نشان داد که بهترینش چیه و الان ما خودمون مشکل داریم و خودمون خواستاریم به فساد داریم در کل میگیم و بزرگی دین اسلام

چهارم یا یوسف تو چرا دعا کردی که به زندان بیافتی خوب دعا میکردی که جای بهتری بری و کنار بابا

پنجم یا یوسف شما اومدی سیاستت که در قرآن هم هست این بود که مال و منال دنیایی مردم رو همشون رو خریدی و همه رو کردی بنده و غلام و کنیز خود با پیشبینی و درایت خودت ولی در اسلام نگفته اینکار صحیح هست یا غلط البته صحیحه و شما مال ها رو برگرداندی بهشون و سلطه برقرار شد در جایی که بویی از خدا حاکمش هم نبرده حاکم مصرکه در این نوع سیاست حرفه توش

ششم اینکه گناه نبود و نمیدونم چی بهش میگن ولی از اسب که پیاده نشدی برای دیدار پدر دیگه باعث شد پیامبر ما هم از نسل شما نباشد و این خوب اینم اشتباهی است برای خودش که در نسل آینده تاثیر گذاشت شاید به خیر هم باشه و خدا خواسنه که این اتفاق اشتباه رخ بده تا ما فکر کنیم و اصلا شاید به خیر ما بوده که پیامبر گرامی ما از نسل یوسف (ع) نباشند ولی اشتباه بوده وهرچی اشتباه بدی هم بوده که حالا با توبه هم درست نشده و در نسل اثر گذاشته.

و هفتم اینکه حضرت (ع) به زندانی که داشت آزاد میشد فرمود اذکرنی عند ربک که باعث طولانی شدن زندانی ایشون شد که این چیزا حرف توش هست

سوره یس

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

﴿ سورة الواقعة - سورة ٥٦ - تعداد آیات ٩٦

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿١﴾ لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ ﴿٢﴾ خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ﴿٣﴾ إِذَا رُجَّتِ الأرْضُ رَجًّا ﴿٤﴾ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿٥﴾ فَکَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا ﴿٦﴾ وَکُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلاثَةً ﴿٧﴾ فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿٨﴾ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿٩﴾ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿١٠﴾ أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿١١﴾ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿١٢﴾ ثُلَّةٌ مِنَ الأوَّلِینَ ﴿١٣﴾ وَقَلِیلٌ مِنَ الآخِرِینَ ﴿١٤﴾ عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ ﴿١٥﴾ مُتَّکِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقَابِلِینَ ﴿١٦﴾ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ ﴿١٧﴾ بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿١٨﴾ لا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلا یُنْزِفُونَ ﴿١٩﴾ وَفَاکِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ ﴿٢٠﴾ وَلَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ ﴿٢١﴾ وَحُورٌ عِینٌ ﴿٢٢﴾ کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ ﴿٢٣﴾ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿٢٤﴾ لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلا تَأْثِیمًا ﴿٢٥﴾ إِلا قِیلا سَلامًا سَلامًا ﴿٢٦﴾ وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ ﴿٢٧﴾ فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿٢٨﴾ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿٢٩﴾ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿٣٠﴾ وَمَاءٍ مَسْکُوبٍ ﴿٣١﴾ وَفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ ﴿٣٢﴾ لا مَقْطُوعَةٍ وَلا مَمْنُوعَةٍ ﴿٣٣﴾ وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ ﴿٣٤﴾ إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً ﴿٣٥﴾ فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْکَارًا ﴿٣٦﴾ عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿٣٧﴾ لأصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٣٨﴾ ثُلَّةٌ مِنَ الأوَّلِینَ ﴿٣٩﴾ وَثُلَّةٌ مِنَ الآخِرِینَ ﴿٤٠﴾ وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿٤١﴾ فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ ﴿٤٢﴾ وَظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ﴿٤٣﴾ لا بَارِدٍ وَلا کَرِیمٍ ﴿٤٤﴾ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ ﴿٤٥﴾ وَکَانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ ﴿٤٦﴾ وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٤٧﴾ أَوَآبَاؤُنَا الأوَّلُونَ ﴿٤٨﴾ قُلْ إِنَّ الأوَّلِینَ وَالآخِرِینَ ﴿٤٩﴾ لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿٥٠﴾ ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ﴿٥١﴾ لآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿٥٢﴾ فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿٥٣﴾ فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿٥٤﴾ فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿٥٥﴾ هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿٥٦﴾ نَحْنُ خَلَقْنَاکُمْ فَلَوْلا تُصَدِّقُونَ ﴿٥٧﴾ أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿٥٨﴾ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿٥٩﴾ نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ ﴿٦٠﴾ عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنْشِئَکُمْ فِی مَا لا تَعْلَمُونَ ﴿٦١﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الأولَى فَلَوْلا تَذَکَّرُونَ ﴿٦٢﴾ أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿٦٣﴾ أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿٦٤﴾ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ ﴿٦٥﴾ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿٦٦﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿٦٧﴾ أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ ﴿٦٨﴾ أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ﴿٦٩﴾ لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلا تَشْکُرُونَ ﴿٧٠﴾ أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ﴿٧١﴾ أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ ﴿٧٢﴾ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْکِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِینَ ﴿٧٣﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿٧٤﴾ فَلا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿٧٥﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿٧٦﴾ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿٧٧﴾ فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ ﴿٧٨﴾ لا یَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ ﴿٧٩﴾ تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٨٠﴾ أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿٨١﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ ﴿٨٢﴾ فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿٨٣﴾ وَأَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿٨٤﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلَکِنْ لا تُبْصِرُونَ ﴿٨٥﴾ فَلَوْلا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ ﴿٨٦﴾ تَرْجِعُونَهَا إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿٨٧﴾ فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿٨٨﴾ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ ﴿٨٩﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩٠﴾ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْیَمِینِ ﴿٩١﴾ وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ ﴿٩٢﴾ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ ﴿٩٣﴾ وَتَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ﴿٩٤﴾ إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ﴿٩٥﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ ﴿٩٦﴾

آیت الکرسی

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

دانلود و گوش دادن

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ وَلا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾ لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾ اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾