اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۲۳۰ مطلب با موضوع «تفکرات دینی» ثبت شده است

baz

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

تو چه میدانی اول مظلوم را...ما چه می دانیم؟؟؟ به راستی آنگاه که بین انس اول مظلوم نباشی تنها بلکه میان ملائک هم بله ما چه می دانیم مثل فیلم دیدن نیست که از مظلومیت کسی بگریم و تماشای فیلم نیست...

آنگاه که تمام درها بسته شود و همه حتی ملائک آسمان ها راضی باشند که امامشان پیششان آیند در آسمان ها و فرق سرشان شکافته شود مگر صف ملائک نبود پشت سر امامشان که نماز می خواند در آن صبح ننگین این است گوشه ای از مظلومیت آنگاه که راهی جز این شهادت نیست و گویا همه دست به دست هم داده اند ولی نه مظلومیت تنها در شهادتشان نبود کاش کسی راهنمایی ام می کرد.

چگونه است خدایا در دیگران زمان ها تو مامور داری برای حفظ مال برای حفظ جان اما ماموری و موکلی و فرشته ای نبود برای معصومترین انسان ها نه راهی جز این نبود؟ فرشته ها خسته شده بودند و دیگر نمی توانستند بهشت بسازند و ببینند آنگاه که اماممشان روی زمین نان جوین میخورد نه اصلا از بی امامی خسته شده بودند آنگاه که کسی نبود به فریادشان رسد.

esteghfar

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

نه یه موقعی هست که دکتر روانی دلش میسوزه برات که حالا احساس گناه میکنی یه قرصی بهت بده که مغزت مختل بشه نتونی اصلا فکر بکنی به گناهات (نخند!) ولی یه موقعی هست که آقا بالاخره ما دلمون باید چه طوری باشه احساس بکنیم همش نا امید باشیم درسته بعضی ها چشم ندارند ناامیدی و پریشانی و پزمردگی ما که اکثرا از مصیبت نباشه از گناه هست رو ببینند ولی خوب گناهه دیگه باید شسته بشه شوخی نیست خدا چرا عذاب میکنه به خاطر گناه دیگه هم باید گناه رو جدی بگیریم هم عذاب رو منم از موقعی که گناه که نه قرص میخورم آقا مختله وضع فکریمونااا یعنی یه موقعی بود چیزیم وسایلم که گم میشد پیدا میشد بعد یه مدتی زود خوشحال خندون خدا روشکر خدا میومد در متن زندگیم الان فرشته ها دارند روبروم خدمتم میکنن درسته نمی فهمم ظاهرا و قرارم نیست ولی برام خدا اهمیت نداره و شکرگزار نیستم و قلیلا تشکرون خلاصه بگذریم داشتیم میگفتیم اگه من به شما بگم ذکر استغفرالله رو تکرار کن شما ممکنه مثل من مغرور بشی به خودت و فریب بخوری که آقا مگه ما گناهی مونده مخصوصا توی این ماه ذکر بگو که فلان بشه آقا من کاری به اینا ندارم میگم که آقا باید دلمون بسوزه و جایی که میگن تو مجالس استغفرالله و الهی العفو آیا ما لااقل اگر توی تلوزیون که داریم میبینیمشون دستمون رو هم بالا نبریم توی دلمون باید العفو رو بگیم یا نه یعنی مغرور و خودفریب و بالا بگیریم خودمون رو یا نه تموم شده گناهامون خوب شما نگاه کنید باید همیشه حس استغفرالله در وجود ما باشه سند میخوای؟ دعای امام سجاد رو بخون و مغرور نباش به خودت که برای یک گناه اگر برای همون گناه تا آخر عمر خاک بخورم و خاکستر و انقدر نماز بخونم و سجده برم که کمرم خورد و خمیر بشه (حالا عبارتش یادم نیست دقیقا) مستحق بخشیده شدن همون یک گناه رو ندارم یعنی چه؟ یعنی باید همیشه به فکر بخشیده شدن باشی شاید خدا نخواست نبخشیدت البته خدا نامهربون نیست و تا خودت به خلق سخت نگیری و مردم آزار نباشی چیزی نمیشه ولی میگم مستحق نیستیم برای یک گناه که بخشیده شده هم و دیگه به یاد نداریم جای داره برای یه ی  دونه اش  یکی اش هم که شده تا آخر عمر استغفرالله بگیم دیگه نگم چند تا گناه کردیم و داریم چه میکنیم و عین خیالمونم نیست و افت میدونیم که بین اذکار ذکذ استغفرالله بگیم و دلمون نرم نیست و خودمونو بالا گرفته ایم و اینا...


18 تیر 1392 & http://ali.bloglor.com/p49.html

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب ما برگشتیم از مسافرت خونه و دیگه شیرازم ...

امروز به عبارتی یوم الشک بود و روزه بودم ئ ساعت 3 ظهر بیدار شدم برای نماز ظهر خوندن و داشتم نماز میخواندم که تو رکعت 3 و 4 شک کردم و باعث شد بنویسم که چه شده یه مرد بزرگی مثل آیت الله بهجت(ره) وقت خودش رو تلف کرده برای نوشتن احکام 3و 4 و شکیات یعنی اگه نمی نوشت ما بهشت نمی رفتیم یا اسلام در خطر می افتاد و عوض می شد نماز خوندن ما درسته اینا هست شاید ولی اینی که راه نشون می دن مراجع ما که اگه رکعت سوم و چهارم شک کردی تمام کن نمازو و یه نماز احتیاط یه رکعتی بخون این خودش نکته های زندگی داره که ما نمی فهمیم و دوست دارم بفهمم که چرا براش انقدر مهم بوده اگه میخواستن صرفا یه راه نشون بدن میگفتن آقا جهاد اقتصادی کن و دنبال سود بیشتر تر باش و شغل بهتر تا بعد مرگ اگه شده تمام نمازاتو برات بخرن و روزه هات نه نمیخوان صرفا یه راه نشون بدن و ماس مالی کنند بلکه یه رویه و سبک و قاعده ای است که جز عاشقان رب شاید ما نفهمیم که چرا براشون مهم بوده و نشستن بحث کردن و اجتهاد کردند...

اصلا سبک زندگی هم و قاعده ی زندگی کردن هم این احکام نشون نده ببین در مقابل خدا ایستادن و نماز خوندن چه سخته و مهمه که همه چیز رو باید فراموش کرد و خدا رو داشت که نشستن این احکام رو گفتند جدای از زندگی و قاعده هاش نه مثل ما سبک بشمارند و زورکی نماز بخونند و  گفتیم عاشقند وگرنه نمیخواسته بگه با زور هم شده یه طوری نماز بخون که قبول بشه قبولیش دست من و شما نیست که دست خداست و گفتیم اگه قبول بود می گفتن بروید پولدار شوید و نمازانون رو بعد مرگ بخرید و روزه هاتون رو تازه اونی که نماز میخونه احتیاطا میگن همین احکام باید مجتهد باشه که  برای مردگان بخونه و اینا حالا بماند میگم نمازشون هم درست میخونند اینا برای ما بعد مرگ و از نماز ما برای خودمونم بهتره و ثوابشم ممکنه از نماز ما بیشتر باشه اگه اینطوره که شما میگی...ولی نه یه نوع آدم شدن در کاره که این همه احکام رو بسط دادن و خودشون رو مواجه با مردمان بد و نفهم روزگار کردن و سوالاتشون مثل ما که نمی فهیم


bar

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

شما در نظر بگیر الان دم در خانه تان یه خیابونی هست دیگه من جمع بشم با 20 هزار نفر دیگه که ازتون قدردانی کنیم که آقا مثلا شما یه صفت خوب که داری برای همون خوب شما حاظر نیستی هر بیای جلوی این همه آدم برای هر چی به خاطر خطر مشهوریت باشه به خاطر حسادت دیگران باشه به خاطر توی چشم باشه حالا در نظر یگیر ابی عبدالله باشه به جای من و لیاقت هم بخواد و جان شمام و زن و فرزند شمام در خطر باشه و غربالتون بکنند خوب معلومه نمیاد تو چشم اگه بخوان بکشنت چیز واضحیه که یه 20 هزار نفر بخوان بکشنتون!!! توی کربلا و بیابان واقعا باید خدا به داد برسد...


درد

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۳۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

مثلا در بعضی از روایات هست که اگه فلان سوره رو بخونیم یا فلان کارها رو یه شهری که درش پر از حوری و اینا گیرمون میاد خوب حالا این غلامان و پسران و دختران چه اختیاری از خودشون دارند؟ می بینیم که معلومه که برای ما ساخته شدند کاری به عقلشون هم ندارم که کم و بیش باشد نسبت به ما خوب میگم مثلا حسادت و حسرتی ندارند در مقابل با و مقابله با بهشت برین یک انسانی که از بهشت برین ما (اگه رفتیم بهشت مثلا) بالاتر باشد نه هیچ حسادت و حسرتی هم ندارند و ذاتا برای ما آفریده شدند می تونیم بگیم از اعمال ما هستند ولی نه حساب دو دوتا چهارتا که آقا ما چقدر خوبیم نه حساب اونور خدایی، ریاضی و شیمی نیست و فیزیک و فیزیک برای این دنیا به درد میخوره حساباتش و شیمی تجزیه میشه و ریاضی هم دودوتاش چهارتا میشه ولی خدا بعضی موقع ها توی حساب وکتابش گناهان رو تبدیل به ثواب می کنه و حساب خدا باید نظر داد که سختره یا آسونتر ولی خوب داشتیم میگفتیم آقا این غلامان و فرشته هایی که در خدمت مان و احیانا حوری به خاطر حالا بگیم کار خوب ما که بعضی موقع ها گیرمی افتیم اون دنیا به خاطر حب به اهل بیت هرچی باشه مثلا این فرشته نشسته زورشم بیشتر از همه س ردت میکنه از این مرحله گویی برای تو بوده و یا سیم اتصال تو میشوند به معرفت ناب اسلامی و خدایی ما که از خودمون چیزی نداریم خلاصه یعنی منظورم اینه که ما که این غلامان و فرشته ها و حوری ها رو اسیر خودمون که نکرده ایم در بهشت برین کردیم؟ و اینا اختیارشون چقدره؟ خوب خسته نمیشن از دست ما؟ خودشون نمی خوان مثل ما بهشتی داشته باشند و مستقل باشند؟میبینی اصلا غیر ما در نظرشون نیست در بهشت و فکر خدمت به دیگران را و اصلا بهشت به اون معنایی که مستقلا برای ما ساخته شده برای اونا معنا نداره که برند مثل ما خوش باشند اونا از جنس ما نیستند و جهان بینی و هدفشون با ما که انسیم یا روزی انس بوده ایم فرق داره و ذاتا غلامند و ما رو درک می کنند ولی الان شاید ما نفهمیم چه طوریه وضعشون یا فکر نکرده باشیم و آشنا نباشیم و اینا ازخودشون چیزی ندارند انگار ذاتا گقتم برای ما خلق شده اند حالا آیا مام جزء کسانی هستیم که ذاتا برای ائمه خلق شده ایم؟ یا نه میخوایم بهشت داشته باشیم و جداگانه زندگی کنیم؟نوکر چی داره از خودش کی رو در نظر داره غیر اربابش خوب اکثرا که اینطوری نیستیم ادعا داریم اصلا آیا مانند غلامان بهشتی هستیم که اختیارمون الهی باشه یا دنبال حکومتیم. 

nazd

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب الان مسافرت تشریف داریم یه مدت پیش پدر بزرگ و اینا و چیزی امروز مخم رو گرفته بود طمع کردم بگویم  چون به خودمم چیزی میرسه بالاخره و گفتم طمع کردم!!!

و اون اینطوری بزار بگم که نمیگم تناسخ مثلا درسته یا غلط شیعه می گوید امکان ندارد چون خودش شیعه می باشد وگرنه (بل هم اضل) یعنی تو مملکت کفر و همینجام اگه کافر باشیم نه شیعه رخ خواهد داد به  هر حال!!!

و اینکه میگه اول بزار بگم که خودمم تو فکر بودم مثل تمام بچه های ایرانی که بعد مرگ ما مثلا اگه کافر باشیم تبدیل به خر و گل و گوسفند خواهیم شد آیا یا خیر؟؟!!! می گفتم بابا ما الان هر جا دیدیم جیش نمیکنیم بعد حیوان بشویم بعد مرگ چی؟ یعنی شعوری داریم ما  عقلی داریم و همچنین باید تحقیق بشه که ما حیوان خواهیم شد یا خیر اینم  نمی دونم اگه بد و کافر باشیم ولی اگه شدیم یه بارم فوقش اشتباه کنیم بعد دیگه عقل داریم یا داشته ایم و موضوع سر همینه بعد دیدم که تناسخ یا حیوان شدن احتمالی ما بعد مرگ ممکنه رخ بده ولی به ما هم میسازه یعنی کیف میکنیم علف بخوریم و هوش از سرمون خواهد رفت اگر احتمالا حیوان شدیم و سگ مثلا وفا داره و اسب نجیبه و خصوصیت داره مسخ شدن رو هم نمیگیم پس چرا عقل ندارند؟؟ می بینی بهمون میسازه و کیف هم خواهیم کرد درست ولی خدا چی میگه؟؟ میگه که خداوند میگه (اولئک کلانعام بل هم اضل) یعنی آقا اینا حالا بعد مرگ بگیم چی بگیم؟؟ بگیم که آقا بعد مرگ اینا بل هم اضل هستند یعنی از حیوان هم بدتر یعنی گمراهتر  باید باشند چه برسه (اگه حیوان بشن خوبم هست)حیوان بشوند و شاید غرق بشوند که دیگه شعور نداشته باشند و عقل ! ! ! پس خدا که میگه بل هم اضل معنیش اینم شاید باشه و ما ازاول بشر ساخته شدیم ولی چی میشیم و اینا

tanz

شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه نکته ای رسیدم که برام حل نشده مسئله ش خوب از اینکه در دنیا ما اجازه داریم مانند حیوان لذت ببریم و بخشی از بخوش نفسانی ماست و جسمانی ما که همش روحانی باشیم حرفی نیست شاعر داشت میگفت و خواننده که گوش میدادم میگفت پیش آر پیاله را گفتم این پیاله چیه؟ میبینیم از ترک لذات شهوانی در احادیث زیاد صحبت شده و خیلی ایرانی باشیم میگیم لذات مشروع و صحبت از مشروع بودن و حلال بودن می کنیم ولی نکته میگه که آقا لذت بردن شهوانی از زن مثلا از لذت بردن از شراب مست کننده تر پس بدتره و عقل رو می بره و انسان رو از خود بی خود میکنه نکته میگه من نمیگم حالا هر چی شما به پیاله بگی بگو...این همه صحبت شده شهوات رو کنترل کنید بعد میبینی این همه بچه هم نتیجه ی رسوایی اخلاقی است پس ما اجازه داریم در برهه ای از زندگی و سال حیوان باشیم رسما ولی شراب چه؟آیا نجاست شراب بدتره یا بهتر از لذت حیوانی کدومش عقل رو بیشتر میبره و ضرر کدومش بدتر و بیشتره شما ممکنه بگی تا مدت زیادی با عرق مستیم تا لذت شهوانی ولی در نظر نگیری که بچه ی شما هم به دنیا آمده است دیگر...
ولی هر چی هست شاید شما بگی فرو رفتن مثلا فحش دادن هنگام برقراری رابطه ی جنسی است که بدتر از شرابه و گرنه شراب بخای نخای کارشو میکنه شاید شما بگی باید هنگام رابطه ی بین زن و شوهر ذکر خدا گفته بشه و جوان انقدر پاک باشه که زن میگیره با ذکر خدا جلو بره نه با خیال بد یا فحش مست مست شهوات بشود ولی من میگم پسر نوح چرا بد شد پس پس ایراد از ما نیست شاید بگی.

hozore rab

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتیم نماز شب میخوندیم بعد دیدیم که صدای بارش میاد و الحمدلله یه چند روزیه میباره این بارونه ولی خوب تو فکر رفتم اینکه بارش باران نشان وجود خداست اگه ما میخواستیم یه کار خوبی و یه حالی بدیم کاری میکردیم خودمونا نه خداها که بارون بر سرشهر ومردم بباره حالا... این باران چه طوره که اگر عادی باشه معمولا از جایی میاد و ابری که خیلی با ما فاصله داره حالا... گل هارو و حتی سبزه ها ریز رو که خراب نمیکنه با این فاصله هیچ باران سبب میشه برویند و زندگی کنند پس خدایی هست که هوا رو داره هوای هموونا.

بعد اندیشیدم به یه مطلبی که جرات ندارم بگم هم علم و مجتهد نیستم هم حوصله ی در و دعوا رو ندارم و نظریه بدیم بعد پشت سرمون بی سواد که هستیم کم سواد ولی تو مدرسه خوانده ایم که باران چرخش داره و اول آب دریا ها بخار میشند و میرن هوا متراکم میشن ما قبول نداریم اینو و باران را رحمت الهی می دانیم حالا نمی دونم باران که شفا است آب باران و موقع باریدن دعا چیزه این باران همون آبی است که از دریا اومده من شک دارم و همون آب تبخیر شده است یا نه نمیگم نیست یا هست میگم ساختن بشر به قوانین طبیعی برابر و یکسان با قوانین ساختگی علمی و برآوردها نیست و بشر خودبه خود مسازه و  میگم که آقا اگه بارون چرخه اش همینه پس چرا بشر نمیتونه در روی زمین ابر بسازه؟ ابر متراکم که برق داشته باشه که بباره بعد خوبم بباره قطره قطره اینا دست ما نیست دست خداست و باران رحمت الهی بهش میگن در حالیکه شاید قوانینی که انسان پی برده رحمت الهی نداشته باشد و بشه قبولش کرد راحت مثلا آینه بسازیم حالا خومونیم یا نه شواهد که میگه تصویر ثابت میکنه همونم از قوانین الهی است ولی نمیشه گفت که ماییم بلکه مای مجازی حالا کار نداریم بارون رو میگفتیم که حالا یعنی آب بخار شده خوب علم نمی دونم چی میگه پس چرا اگه بخار شده گاهی ابرها پایین میان گاهی بالا میان اصلا چرا حالا که انقدر بالا اومدی از جو خارج نمیشی اونجا که جاذبه قوی نیست تو از جاذبه ی قوی زمین گذشته ای ای آب بخار شده حالا نمیتونی بالاتر ابرها و به کرات و سیارات و نمی دونم جو بی وزنی به پیوندی باید حتما ابر بشی مثلا؟ کی ابرها رو جمع میکنه و متراکم میکنه کی حرکتشون میده کی صداشونو در میاره والا بی انصافیه چرا اگزوز ماشین ها دودشون ابر نمیشن در سطح بالای سر ما که ببارند؟حالا بارون کثییف هست ولی چرا بنزین و نفت خالص نمیباره از تبخیرشون مگه بخار نشده؟؟چرا نمیباره؟ نمی دونم والا

کار به بارون مصنوعی هم ندارم که حرف توش زیاده ولی شاید یه دوره زمونه اومد و کارها رو واگذار کردن به خدا و خدا در علم و دین و منطق و روان ورزش و مذهب و به حظور شما که عرض شود پیدا شد اگرم پیدا بشه باز مردم کافر حظور دارند و نمیبینند.................شایدتم بدتر اون موقع نبینند.

hang up

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

 دیشبم که یه کم قرآن خوندیم یه مرتبه برق رفت و تاریک شد بعد تو تاریکی نشستم با نور چراغ موبایل سوره رو تموم کردم و بعدش احساس کردم دلم باز و نورانی شده تا جایی که آهنگ میزاشتم دوست داشتم خوانندگی کنم و هوای خوندن مثل خواننده رو داشتیم و نخورده مست به قولا!!! البته درتاریکی دیگه کلاس نمیزاشتم و لحن صدام هم چون با فضا چینی هست عوض شده بود ولی خوب امشب هم چراغ خاموش بود میخواستم بخوابم اصلا هم میلی که کشاننده باشه رو نداشتم که قرآن بکوشنه منو حالا میخوام درمورد همین بگم خلاصه خوندیم و دلم هم قوی شد در تاریکی از روی موبایل خوندم غرض اینکه اگه تاریک باشه امتحان کن ببین چی میشه الکی نبوده عارفان قرن ها پیش شب زنده دار بودند و میگرفتن در تاریکی ها بودند در سردی هوا بودند با نور شمع بعدشم میخوان مارو تو تاریک قبر بزارند و برند انگار و مجسمش کنی یه چیزی هست و گفتم برای یه بار هم شده امتحان کنیم در تاریکی با نور کم قرآن بخونیم خوبه همین و یه چیز دیگری که میخواستیم بگوییم اینه که آقا درسته خدا میگه در قرآن که جز پاکان بهره نمی برند از قرآن (لا یمسه الا المطهرون) پاکی درون و بیرونی این درست یا جایی دیگه می فرماید که عده ای (که مثلا عناد دارند) اینا با خوندن قرآن گمراه تر هم میشوند ولی گفتم امروز و امشب قرآن کشش نداشت و لذتش منو نمیکشوند ولی خوندم و بهره هم یافتم یه سوره خوندم از روی موبایل با چراغ خاموش امشب بعدشم باز اگه ریا نباشه میخوام امشب نورانی کنم خودمو پس این که کشش نداشت که منو بکشونه و دلم هم نمیخواست بخونم ولی خوندم و حالا هم این پست روزیم شد و هم موقع خوندن حس خوبی داشتم پس این حالت چیه دیگه و اما این حالت آقا میگه که قرآن شفا است یعنی چه یعنی اتفاقا اونی که مریض هست دلش و کشش نداره شاید حالا اینطور باشه که من میگم این فرداحتیاجش بشتره به دارو و قرآن خوندن خدا میگه قرآن شفاست برای مردم مام که مریض میشیم حاظریم هر دارویی که نمیدونیم چی هست و دکتر داده رو بگیریم بخوریم تا خوب بشیم پس اینطور نیست که من و شما که از قرآن چیزی نمی فهمیم و دلمون مریض هست حالا نریم به سراغ قرآن و یه سری آخوند و روحانی و دیندار فقط این کتاب رو باز کنند نه این عقیده غلط وشیطانی است...

moraba

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حس اطاعت خیلی خوبه وقتی حس اطاعت از خدا رو داشته باشی میتونی عاشق باشی عاشق خدا و اونم دوستمون داره همیشه ولی خوب حس اطاعت از خدا حس تواضع و دوست داشتن خدا رو میدزده شیطان و میگره و سد میکنه الان من درمورد مشکل اول کشور که نمی دونم چیه اگه باز کنم سیصد نفر پشت سر من در ارتیاط با خدا مشکل می آفرینن این زنا حالا من روششون و صحنه سازیشون رو بلد نیستم که دقیقا چه میکنند ولی اگه قرآن بخونیم دلمون نرم میشه و خودمون رو هم بالا نگیریم که مثل فلان قاری که داد میزنه درست بخوون.

اینبار سوره ی وواقعه روخوندم چند دقیقه پیش سوره ملک رو خوندم و پست قبل حالا خوشم میاد بعد قرآن خوندن درمورد این مسئله ی توکل به خدا صحبت کنیم آقا خودتو وسط ننداز در کار الهی میگم ها و یک وسط ننداز دو واگذاز کن به خدا که میشه این یک و دو توکل. درسته که دربعضی کارها خدا خیر داسنته و دلیل داره که مثلا بیکاری بده و گناه میاره شما تلاش بکن خودتو وسط بانداز بر من خدا توکل کنی پولدارم میشی ولی بعضی مخصوصا احساسات و روزی ها هست که مختص خداست آقا من وبلاگ دارم تلاش خودمو هم کردم دیگه خدا باید مشتری خواننده من رو خودش جمع بکنه آقا تو لازم نیست مردم رو به گریه باندازی خدا خودش می خندونه خوشحال میکنه خودتو قاطی نکن قاطی ماجرا که حالا ما با فلان فیلم باعث خوشحالی شدیم بله شدیم ولی کار ما نبوده یعنی منیت رو بزاریم کنار همین در بسیاری از امور دیگه هم هست که باید قرآن خوند و ماجرا رو به خدا واگذار کرد که خداوند قوی و رحمان و رحیم هست و خود رو اصلا قاطی ماجرا نکرد!!! خدا خودش یه طوری تلاقش میده که اصلا پات به دادگاه هم باز نمیشه اگه واگذار بشه کار و خدا بخواد عمل کنه حالا صد بار برو دادگاه جیغ بکش آخرشم هیچی مثال میزنیما خداوند امور دستشه...در همون مسئله ی کار هم همونه که باید روزی رو از خدا خواست و خود را ندید و دخالت نکرد فقط وضع فرق میکنه وگرنه تلاش کردن که به معنای دخالت در امور نیست باید جهاد کرد و فکری اندیشید و روزیه دیگه قرآن خوندنم روزی رو زیاد میکنه مثلا و قسمی از جهاده صدقه همینطور بلا دفع میکنه و ضرر نمیبینی دررزق روزی و مالت  که جمع شده بود نه در کل باید زندگی کرد و تنبل نبود ولی واگذار کرد کار رو به خداوند منان.

و الا ما در کل ولمون کنند لختیم ضایه ایم فقیریم خدا است که داده و درمورد مسئله یطلاق هم میخواستم قدرت خدا رو بگم وگرنه بله از اونور محبت خدا کاری میکنه که نیاز به طلاق نباشه و مشکلشم برطرف بشه اصلا. اصلا محبت یه اکسیری است که دست من و تو نیست و ما چیزی نداریم ما لخت و فقیریم و خدا صاحب دل های ماست و من مشکلی ندارم از اینکه شما عاشق من نیستید چون دست من نیست.

khodae

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب ساعات کم کم 6 شه نمازامو خوندم و نماز صبحمه و شبمو یه موضوعی به نظرم اومد تو نماز شب اول که درموردد شکست یه کم با هم صحبت کنیم ولی چیزایی هم بود که مد نظر بود که حالا مثل دیشب روی کاغذ نوشتم صبحی که یادم بمونه ها...

اول ما یه جایی گفتیم دعای زنی شده اینو شما شوخی نگیرید بگیرید هر چی آقا موثره دیگه یعنی اینطوری بگیم که از طرف ائمه هست و گفتیم هم جهنمی برای کسی دعا نمیکنه چون خودش گیره و شاید یکی از نشان های بهشتی ها در دعا کردن برای دیگران هست و یه محبتی میخواد مثلا شما عید دیدنی روبوسی میکنی و توی بغل طرف خودت میری یا ترجیح میدی دیگران بیان شروع کنند یه محبتی میخواد که داشته باشیم و گرم بگیریم حالا مثال خوبی نبود و شرایط میخواد ولی یعنی اینطوری بگم خدا میگه هرچی فرشته ها و ائمه دعا کردن رو به عنوان خلیفه اللهی قبول میکنم و ائمه هم دعا نمی کنند بعضی مواقع در شرایطی که خودشون میدونند و واگذارش میکنند به اولیا الله های زمینی روی زمین و همینطور دست به دست میشه و ما رو ول گذاشتن تا یه نفر دعا کنه برامون مثلا شما حالا شما دعا کردید این دعای شما دعای ائمه هست ولی قدرتی که اختیار شما داشته و شما بهشتی هستید باعث میشه ما با هم دوست باشیم پس گولتون نزنم که برام دعا کنید بکنید یعنی.یعنی اختیار شما با اجازه ی ائمه کار دست خودش میده و باید دعا کرد و دعای گربه سیاهه میگیره ها چه طورم (خدایی کن کارتو...که تا هدف چی باشه...)

دوم ما اختیار داریم قانون چذب داریم کافران گفتیم هر کار خوبی میکنند حدیثه که در دنیا میگیرند ولی نه در آخرت حالا کار نداریم به قانون جذب اینکه آقا حالا  نه مستجاب الدعوه باشم نه ولی یه دعاهایی هست که بخوام از خدا و عرضه داشته باشم لیست بگیرم دست خود نفسه آقا بیدار باش از خدا بخواه (خدایی اش کن کارتو ...تا چی هدفت باشه...) این همه دعا داریم میشه خوند و گرفت یعنی یه موقع هست خدا میده به من و حس خوبی دارم اگه خودم بخوام با ائمه دوست بشم میشه ولی خودم نمیخوام گیر میکنم اگه خود بخوام خدا رو میشه ولی خودم نمیخوام نمیشه پس صحیفه رو باز کن تو بگو قانون جذب هر کوفتی حالا شما دعاهای صحیفه سجادیه رو باز کن و بهترین ها رو بخواه ینی همینکه من اینجا از خدا پیتزا بخوام اثر داره همین چون خدا هست شما هستید ائمه هستند ولی اگه نخوام حالا پیتزا هیچی اگه نخوام ناتوانم همینکه اینجا رسیده وبلاگم و بخوام از خدا عوض میشه سرنوشتم(سرنوشت الهی حتی در غیر این صورت عاجزم به این رسیدم....

سوم در مورد همون شکست آقا خدا بیشتر به شکست نگاه میکنه یعنی تو شکست بخوری خدا یه جور دیگه نگاه میکنه امام علی این همه جنگید ضربه ای زد که از عبادت جن وانس بالانرره پیروزشد علی الظاهر و در کل ولی امام حسین که شکست خورد به پاش نرسید مکتبش. البته باید تلاش بکنی و شکست بخوری و شکست به معنی گناه و خودککشی و اینا نیست (خدایی کن اعمالتو تا هدفت چی باشه) خوب حالا شاید بگی فوتبال خوب من کار به فوتبال نداشتم که 5 تیم اول (تا هدفت چی باشه) لیگ هدفشون اول شدن است و 5تیم آخر هدفشون موندن در لیگ هست!!! هدف الهی که نیست اگه هدفت الهی بود باشگاه عزیز با تو ام بودم (خدایی کن کارت رو) آقا از شهوتت شکست خوردی؟ آِیا خدایی اش کردی؟؟ یعنی گفتی که خدایا من به خاطر تو گناه نمی کنم بعد شکست خوردی یا نه (خدایی کن کارت رو ) غذا میخوری خدای اش کن با یاد خدا بخور برای عبادت بخور مثلا چرا از دست میدی فرصتت رو؟ اصلا شکست واقعی احلا من العسل هست از عسل شیرینتره!!!گناه و خودکشی ننه ولی بکنیمش برای خدا بله.

badal

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب خوشحالم که مطالبم از حد 700 تا گذشت به عنوان عیدی این پست رو میزارم برای خیلی ها که نمیدونیم اینکه آقا ما یه جایی خوندیم که اوتاد 4 نفرند که میگن و نوشته بود که حضرت عیسی(ع) و حضرت خضر (ع) و ادریس(ع) و الیاس (ع) که این ها به واسطه ای بزرگان است که بلاها دفع میشه از روی زمین و این ها از همه به امام زمان نزدیک ترند بعد از این افراد کی هست؟ که میگن تعدادشون 7 یا 40 یا حالا شما اگر اوتاد رو سرچ کنید در اینترنت پیدا می کنید ینی ما مثلا که بخوایم امام زمان رو ببینیم ابدالشون رو اغلب مشاهده می کنیم.

حالا چونکه فضای سیاسی انتخابانی است از یه طرف توجه به ما نمیشه که خودمون رو نشون میدیم و اینا و فضا خوبه جایی ندیدم مثلا بخوان ابدال امام زمان رو به تصویر بکشن و نشون بدن و منم در وبلاک 1000rominmonji.blogfa اولین پسنم باز کردم ولی حالا ما که ابدال امام زمان هم ندیدیم ولی از روی حدس میخوام چند تا بازیگر رو نشون بدم در حالیکه امام زمان (عج) حساساترین و پرچهره ترین و زیباترین هستند یعنی نمیشه بگیم چهره ی ثابت حضرت کدومه و حال مختلف دارند و حساس اند مخصوصا کسانی که اشک زیاد میریزند چهره ی ثابت ندارند همین و در نظر بگیر قد رعنای امام زمان رو هم ابدال داشته باشند چهره ی واقعی ایشان شناخته شده نیست و ابدال هم در تلوزیون نمیاد و همین اقراد بازیگر هم که نشون میدم اینا ساخته شده اند و چهره شون عوض شده طی مراحلی حالا بماند.

و اگر ابدال واقعی رو نشون بدن خوب گیر می افتن و عاشقون میشن زود و نمیشه با این حال ولی متشابه رو عرض می کنیم در بازیگر و سیتنما یه چند تایی ولی گفتیم امام زمان زیباترینند و معلوم نیست کجان مثلا میگن در یه جایی به منطقه ای است که نمیشه وارد شد کشتی ها غرق میشن هواپیما ها سقوط میکنن و امام زمان مثلا میگن در عراق و اینا زیاد میرند ولی توی شهر ما که نمیااند و میگن ففط یه نفر در شب نیمه ی شعبان تا حالا امام زمان(عج) رو در جمکران دیده اند و گفتیم چهره هاشون زیباست یعنی وقتی میگن از 20 تا 40 سال ایشون هست سنشون وقتی میبینند یعنی اول اینکه ما خودمونیم که اذیت می کنیم و پیر به نظر میاند دوم اینکه چهره ها ی زیادی دارند و چهارم و پنجم

چند منشابه حضرت که به اگه ببینیم به یاد ابدالشون می افتیم :

 

چند بازیگر متشابه به ابدال خضر نبی

           

   

بدل عیسی[ع)

البته عوامانه  حدس زدم اینا رو و باید تحقیق بشه و چهره های دیگر اوتاد شناسایی نشد!!! ولی میشه حدس زد در کل و عوامانه جلو اومدم ولی عوام فریبی نکنید تا ما یه خورده سینما رو جدی بگیریم حالا درسته اینا اصلی نیستند و داستاناشون و چهره ی واقعی شون میتونه باشه اصلی


gn

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا همانطور که در قرآن هست که اگر خدانمیخواست یوسف(ع) منحرف نمیشد همونطور هم اگه خدا برای شما بخواهد شما منحرف میشین در این مسائل یعنی دوطرفه هست وگرنه هیچکس زن نمیگرفت از روی فشار جنسی بلکه حلال هم هست منتهی صحبت سر همین حلال و حرام و گناه هست که باید حلالش کرد خوب هیچکس نمیتونه پایه وای سه بگه از روی زن نگرفتن منحرف نمیشم مگه دست خودشه یا مرییضه آقا جون من شما زن نگرفتی؟ دلت برای مام بسوزه دیگه مجردیم!!! یعنی اونور قضیه هم نگاه کن که خدا خیر ما رو شاید نمیخواد شاید بد رفتار کردیم که با این نفس تمیشه کنار اومد و شکست میخوریم!!!

حضرت عیسی (ع) زن نگرفت خدا عاقش کرد؟ حکومت دینی داشت کافر بود همه پیغمبرا دستشون با هم در یه کاسه است پس منحرف نشد و راهش راست بود و ما هم نیستیم پیغمبر

ای پیامبر (ص) چرا چیزهایی که بر شما حلال کردیم را بر خودتان حرام می کنید؟؟

آقا سواله این آِیه  و جواب داره خدا نگفته حلال نکن یا حرام نکنه داره سوال میپرسه و هر سوالی که از پیغمبر بپرسن جواب منطقی و الهی خویش را دارد.

واالا تو این دوره زمون زن گرفتن یعنی دختر گرفتن شرایطش روو میخواد وگرنه اگر مثل موف بود که زمان پیامبر دلت خواست 4تاشون رو صیغه بکن برو جنگ برگرد دلشونم تنگ نمیشد  و زن تو فیلما بالاست مقامش وارزش غیرواقعی اش و حقوق دارن و اعتبار  و انتظااراتش اصلا اومدیم نشد مرض روانی هم زیاد شده طلاق اونموقع که طلاق ابزار مهریه نبوده اصلا دختر بلده زندگی زناشویی تو این دوره زمونه........ هزارتا کوفت دیگه شرایط بد شده ولی مجرد بودن همیشه ارزش خودش رو نگاه داشته از زمان مسیح(ع) و قبلش و خوب فرصتی هست تو ایران اگر شکسته و روانی نشویم و به گناه و زنا نیافتیم میشه تو ایران بعضی ها (اندک) مجرد زندگی کنن ولی تو خارج بهانه رو گرفتن.

اصلا جناب حافظ می فرماید:

گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک

از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو

rahh

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا ما موتعصفانه بحثی سیاسی ای ننمودیم در بحث و پست قبل اعتقادی بود بیشتر که متعصافنه سیاسی اش میکنندآقا ما میگیم بهشت درجه اش به اندازه ی عقوله مردمه میگیم که تو که توی نماز میگی سبحان ربی الاعلی و بحمده این خدا تو چقدر بزرگ میگیری شما؟؟؟ اندازه ی همون. که یه خورده فکر کنیم خدا که هیچی نیست ...

چون سیاسی میکنند ما هم سیاستوو بنمایونیم حالا داشته باش برو حالشو ببیر.

آقا راستش چند هفته پیش یه پیامکی رسیده بود که یه آیه از قرآن که آقا اگر بهشون اجازه بدهیم که حکومت رو بر قرار کنند در زمین فساد نمی کنند (یا یه همچین چیزی) که منظور حکومت حضرت مهدی (عج) استتند.

خلاصه آقا خیلی ادعای بزرگی است که فاسد نشویم با قدرت داشتن روی زمین آخه آقا قدرت دنیوی است دیگه و برپایه ی سستی است بزار حالا یه کمی فساد کنیم تا چه برسه حکومت الهی باشه خوب نکته ی باحالی که جالبه شنیدنش در درس گرفتن از حکومت حضرت سلیمان است و یا حکومت حضرت یوسف که حالا که مثلا قدرتمند شد مثل حکومت اسلامی جمهوری ما نیست که مسافرت نره سر به بابا نزنه نه اینم نمیخواستم بگم همون حکومت سلیمان نبی(ع) آقا ملکه ی سبا رو احضار کرد بهش نگفت که خانوم روسری بپوش بیا با هم هم صحبت بشویم!!!! سلیمان نبی میگم نگفتا!!! حکومت هم حکومت الهی است حالا ببین.اصلا این همه حکومت میکنه سلیمان خدا یه داستان ملکه ی سبا رو میاد تو قرآن میزاره مگه این داستان جی داره خوب بشین از رشادت های حکومت اسلامی ما و شهدا صحبت کن و اونجاهاشو ببین مگه یه ایمان آوردن زن بی ایمان خدا نشناس چه قدره که تعریف میکنه قرآن خوب حالا ببینید!!! که قرآن این داستان رو تعریف میکند ولی رشادت های حکومت سلیمان نبی و خدا پرستی ها که ارزش داره و یگانه پرستی ها و خداشتاسی ها  اینا رو کم می آره در قرآن مجید خدا یعنی چقدر ارزش داشته. اینا باید فکر کرد که منظور از حکومت الهی چادر خشکی مقدس ها نیست....................الکی که خدا داستان تعریف نمیکنه و آمریکا رو ول نگذاشته در بی خدایی بچسبه به ما اونجام عدل میخواد چاوز میخواد.

habibolah

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حالا مثلا گذاشند امام مهدی(عج) حکومت کنند خیلی تاجگذاری شده مثلا چی شده بالاخره یادمه استاد فاطمی نیا می فرمودند ما خودمونم حتی چون مثلا بد جا افتاده و زشته بعداز سی روز یه نفرو ببینیم که نزدیکانش مرده اند تسلیت می گویم در صورتیکه اسلام می گوید تا سه روز تسلیت بگین خوب حالا هنوز سه روز تموم نشده مراسم تاجگذاری داریم ما شورش رو در آورده نا یعنی چه؟ تا جگذاری........................


tywbvs

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضی موقعها که اصلا حال ندارم چه می کنم؟ چه که کار باید کرد وقتی فضا بسته است یا ضد توست یا طوری چیده اند فضا را که انگار هیچ کاری از دستت بر نمیاد با این شیاطین شاید.

خوب راه داره و هرکس کاری میکنه

به عنوان مثال من نمیگم اگه اینطوری شد باید اینکارارو کرد یا هروقت اینکارارو کردم اینطوری شده فضا و هر کس خودش میدونه به عنوان مثال من

1) قرآن خواندن با صدای بلند

2)از روی کتاب شعر یا هر کتابی با صدای کمی بلندتر خواندن یا خوانندگی کردن اصلا

3) نوحه گذاشتن در گوش و خوابیدن

4) خوابیدن اگر خوابم بیاد ترجیحا

5)میشود...تجسم سینه زنی و ذکر یا حسین گفتن پشت سرهم تا خوابمان ببرد

6)میشود...نام هر امامی را ببریم پشت سر هم و طلب یاری کنیم تا خوابمان ببرد

و.... که یادم نیست الان

و راه های دیگری هم وجود داره که شخصیه موقع حمله شیاطین و اذیت کردن آن ها تا غمت بدهند و هرکس مختص خودش است و همش که خواب نیست و شاید به خاطر توبه است که نتوانسته ایم درست بکنیم هست که شیاطین گرچه نماز میخونیم ولی باز تسلط دارند و راه نشون نمیدیم دارم یادآوری می کنم که چه کنم نکنم بعدا

 

aaaaaaaar

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وقتی حدیثه که یک ساعت فکر کردن برابر یا بیشتر از هفتاد سال عبادته خودش کلی حرفه یکی ایش اینه که عبادت باید عبادت باشه و پشتوانه داشته باشه در راستای اینه در مورد معنای آیات و روایات و دعا ها بحث شد گفتم در مورد چی جمله بسازم گفتم ((قل هو الله احد)) هینطور خدا گفته من احد هستم و شما هم حالا بگید این رو((قل)) و ما رو رها کرده خوب من چی بگم؟؟ چی بگم که نشون بده و ثابت کنه بر خودم که خدا احده؟؟ جز این نیست که باید تفکر کرد امما قبلش نه تو نماز!!!

لذا من که نفهمیدم چه خبره 4 تا جمله از تفسیر باز کردم به عنوان تقلب بگم:

1-خداوند احد است چون شریکی ندارد

2-احد است چون زیاد تر نمی شود کثرتش

3-اگر برای خدا احد دومی فرض شود باز خود خدای احد است

4-احد کلمه ای فقط مخصوص خداوند است

خوب چهار جمله رو بیشتر نتونستم پیدا کنم و بقیه اش فکر کزدن، فکر کردم که اگر خداوند احد نبود نظم جهان به هم می ریخت و هر کس ابراز و احساس خدایی می کرد حالا ما ضعیفیم ولی فرشته ها فرمان خدا رو نمی بردند و تسلیم نبودند و ذکر مثلا نمی گفتند و فرمانروایی می کردند در صورتیکه اقدر اینا مطیع خداوندند در نظم جهان که ما هم می تونیم در این صورت به خدا فکر کنیم و بشناسیمش و در عالم و جهان تفکر کنیم در فرشته هایی که نمی بینمشان!!!

بعد بر می گرده به اینکه خداوند احد است خوب چرا میگی احد خوب ما بلاخره یه موقعی به دنیا اومدیم حالا با توجه به ایمان مختصرمان خداوند داشته چه میکرده قبل از مایی که معنای وجودی داریم و می تونیم مثلا فکر کنیم کار کنیم و ترجمه کنیم و معنا ببخشیم و مهربانی کنیم و... و فرشته ها ما رو میبینند و در خدا فرو میروند اینکه آقا ما که نبودیم چه طوری خدای احد حظور داشته و آیا مثلا اولین چیزی که خلق کرده چی بوده و مال چه زمانی قبل از تاریخه! آیا از ساختن و آفریدن موجوداتی مثل فرشته ها پشیمان است!

خلاصه بر میگرده که این احدیت برای ما معنا نداره چون خدا بالاخره یه چیزی رو آفریده پس خودش چی و اگه به ذات خدا فکر کنیم حدیثه خطرناکه ولی می تونیم به خودمون فکر کنیم که! که اینکه ما که مثل خدا نیستیم و این همه آدم اومده یکی اشم من.

من که احد نیتسم ولی خدا هست اینم نتیجه در خود فکر کردن و به خدا رسیدن

gw4t

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خداوند بارها در قرآنش متذکر گردیده که آیا تعقل نمی کنند پس اینطور نیست که ما آماده خور باشیم و روی فکرمون مثل ریاضی کار نکنیم و هرچی ریختن تو کاسه همونه بلکه باید فشار بیاریم روی خود تعقل کنیم آموزش ببینیم فرو بریم در افکار و اینا و اما بعد...

اینطوریه بعدش که میخوام بگم که آقا در مورد این که در نماز مثلا به معنی توجه کنیم یه حرفی چندتایی زدیم که همین تعقل و حظوره که معنا میبخشه و ما رو بالا می اندازه حالا من دوست دارم از اذکار خدا و دعا ها نتیجه بگیرم و خدا رو بهتر تر بشناسم و جلو برم شما توجه کن که شاید آقای دولابی می فرمودند در مورد ذکر لا حول و لا قوه الا بالله که یعنی ظاهر و باطن که انرژی باشه از خداست پس ما چی داریم خوب این یک نتیجه ی خوبیه حالا من نمیخوام نتیجه ی بالا بگیرم میخوایم یه آیه یه جمله دعا در نظر بگیرم باش جمله بسازم مثلا برای چی شما میگی خداوند ارحم الرحمینه؟؟ زیرا مثلا حالا من جمله مو با ((زیرا)) این سبک از گفتاره که اقدر بیشتر فکر نکردم ولی میخوام باز خدا رو پیدا کنم در زندگیم و باهاش دوست بشم و بشناسم و حسش کنم و خوبه بچه های زیر دبستانی یا دبستانی جواب بدند که فطرت پاک و زیبایی دارند باهاشون در مورد این جمله که چرا مثلا خدا ارحم الراحمین هست یا جمله بساز با ارحم الراحمین حالا نه همش ارحم الراحمین ولی میبینی خیلی جمله میشه ساخت و خدا رو پیداکرد باز و دید حتی.

1) خداوند ارحم راحمینه چون از همه بیشتر منو دوست داره (بیشترین کسی که قدرمو میدونه ها نه که بالاترینم)

2)خداوند ارحم الراحمینه چون گناه کردم و حتی احساس گناه کردم و حتی توبه نتونستم بکنم و حتی اصرار کردم ولی هنوز در خدمتم

3) خداوند ارحم الراحمینه چون هوامو داره و نمیزاره خوار بشم زود میبخشه

4) خداوند ارحم الراحمینه چون باهامه ولی من باهاش نیستم.

5) خداوند ارحم الراحمینه چون اقدر مهربونه که 24 ساعته هوامو داره گرجه من به یادش نیستم.

6) خداوند ارحم الراحمینه چون میدونه من چی میخوام و بهم میده و نعماتش رو قطع نمیکنه و از همه مهربون تره.

و.........

و میشه ساخت جمله شاید شما بگی حتی ربطی نداشت به این صفت ولی این مهم نیست این مهمه که خدا پیدا میشه.


tdden

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

همبن که داشتم می گفتم که به معنا توجه کردن و به اندازه ی درک و فهم معنی آیه و ذکر و دعا هست که معناشو بفهمیم که شاید معرفت میره بالا و نادون هیچی نمیفهمه میگه خدا کی هست که غفوریتش معناشو بفهمه بفهمه که عادله داره حکم میده و میکنه و بفهمه که رئوفه و ما همین که بفهمیم و داریم عربی میخونیم مطلب رو همین که توجه داریم خیلی خوب میشه نمازمون اما اینکه پس اگر اینطوره که ما می فهمیم چرا خداوند زبان دانستن زبان عربی را واجب بر کل مردم دنیا نکرد خوب شاید شما بگویید مسلمان ها در اون صورت جنگ و جهاد برشون واجب میشد میبینی نه خدا رنگ وزبون های مختلف رو آفریده همینطور که این رو قبوله و سنت خداست این اینم که یارو دین مسیحیت داشته باشه ولو شکسته خدا قبولش داره ولی دین نزد خدا اسلام است ولی باز مجبور نکرده اصلا  خدا که باید عربی بدونید و ما مثلا در عرب کلی دعا داریم وگرنه زبان عرب رو نداشتی نمیتونی دعا رو بفهمی و ترنسلیت کنی به فارسی و نماز فارسی بخونی مثلا نه نمیشه.

لذا اینو هم داشتم فکر می نمودم چون که بعد نماز این فکرا به سرم خورد و خلوت کوتاهی داشتم داشتم ذکر تسبیحات می نمودم و میگفتم که مثلا الله اکبر گفتن شاید باید در این دکر همینطور پیشرفت کرد و فهم انسان در این 34 مرتبه بالاتر بره (از نظر فهمی) اما الحمدلله ذکر فهمی ش ملاک اصلی نیست ذکر یاد نمودن نعمت ها شاید ملاک باشه و نماز هر ذکری توشه و نمشه نظر داد نماز طرف باید چگونه باشه و ملاک چیه ولی خوب باید بیدار بود و زنده که یه کاری صورت گرفته است و یه تغییری داره رخ میده واینطور نیست که ما 4 تا ذکر از حفظ کرده باشیم بخوایم حالا طوطی وار مرور کنیم باید عوض شد و به هوش بود کلن کلا.


www

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بعضیا نظریه دارند که مثلا حالا شما در نظر بگیر ما مرده ایم و الان این چیزایی که میبینیم رو یا داریم تعریف می نمائیم یا مثلا اینکه داریم فیلمشون رو (اون دنیا منظوره ها) می بینیم. خوب درسته این نظریه ولی وقتی می بینیم که طرف مرده است و ارتباط بر قرار میکنه با این دنیا و اصلا تعریف میکنه که چه شده هو چه ها گذشته برش پس چی میخوای بگی میگی یه آدم دیگست مثلا چی میگی؟ بنده که داشتم حالا منشاءش رو نمیدونم، روزیم بوده که داشتم فکر می کردم(حالا نظریه پردازم شدیم، داشته باش!) خلاصه اینکه داشتم پیش خودم فکر میکردم و تز و مز میدادم برای خودم گفتم بله ما در آینده ای می زیستیم که داره پیش میاد آینده ای که هنوز نمرده ایم و پرونده بسته نشده و روی میزه و مذاکرات و این حرفا... خارج از سیاست -- اینکه آقا شما میگی مثلا این چند ثانیه یه عمر بر من گذشت خوب این چند ثانیه ای که بر شما گذشته که زمانش اندازه ی گذشتن زمان بنده و من که نبوده شما اصلا یه ثانیه رو تعریف بکنید که چقدر تا بعدها. خلاصه آقا داشتیم میگفتیم ما داریم در آینده ای که یا گذشته ای که نمرده ایم زندگی میکنیم پس اختیار هم داره ایم. پس نمردیم ولی بهتر بگم نه گذشته نه آینده ما در زمانی زندگی می کنیم که نمرده ایم رو که گفتم میخوام بگم در زمانی زندگی می کنیم که داریم آینده مون رو میسازیم.

یعنی آینده همینطور داره پیش میاد و جلو میره و ما اختیار داریم که فردامون رو بهتر یا خدایی نکرده بدتر بسازیم.

حالا مسئله آِینده رو که داریم می سازیم رو که دنبال کردم در مورد بدش رو مثل همیشه جنبه ی بدش رو مشاهده نمودم که ببینم چطوره و بعدش هم جنبه ی خوبش پس نترسید هنوز شما قاتل نشدی که میخوام در مورد قتل صحبت کنم و جنبه ی خوب مسئله هم اینه که شما آیا می تونید بالخره در آِینده سیر و سفر کنید و بسازید توبه کنید یعنی و بمیرید و رستگار بشین یعنی آیا دست ما هست بالاخره این که بمیریم با توبه یا نه.

موضوع این بوده که رسیدم در تفکراتم که کل مطالب رو دارم مینویسم حدود 3 4 دقیقه هم شاید طول نکشید فکر کردنش و تایپش و انتقالش و ویرایشش و فکر کردن الان منشا اون 3 دقیقه هست و کمتر از سه دقیقه طول کشید و دارم الان بزرگش میکنم مطلبم رواینکه آقا داشتیم میگفتیم که بعد از این که فکر کردنم به این نتایج رسید به اینجا رسیده ام که آقا یه کی یه نفر رو کشته و قاتله این یارو هه بعد این شما نمیتونی بگی این طرف قفل بکنه و شکسته بشه نه این در زمان گذشته که میتونه زمان حال شما بشه (خدایی نکرده اگر قاتل بشی در آینده ای نزدیک و بخوان دارت بزنندو.. خدایی نکرده) این در زمان الان مسئله برایش حل بوده یعنی یه دفعه که قاتل نشده اگه یه دفعه و یه آن قاتل شده بود که یه آن و یکدفعه توبه می کرد و بخشیده هم میشد گرچه دارش بزنند با خیال آُسوده چشماش رو میبست . نه اینطور نیست که بتونه به این راحتی توبه کنه چرا چون آینده اش رو ساخته بوده چون با رفتار بدش بد حیای ایش هر رفتار بدی که داشته که منشاء ش شده قتل یه بنده ی خدایی این چیز شده دیگه مثلا به مادر فحش داده و میدونسته که این فحشه بده یا مثلا زنش رو کتک زده(حالا مثال میزنیم 600 تا چیز شاید دخیل باشه که آدم قتل عمد بکند و شقی بشود تا این حد) خلاصه این میدونسته که آینده ای بدی خواهد داشت ولی چی کار کرده در کار بدی که می کرده است اصرار ورزیده و پافشاری بر گناهش کرده تا اینکه قاتل شده مثلا اینطوری در نظر بگیر پس این دیگه وقتی آدمی را کشت و سر میله ی دار رفت دیگه نمیتونه دست خودش نیست که دلش بسوزه و توبه کنه توبه نمیتونه بکنه چون در زمان حال مسئله براش حل شده بوده و شاید حتی اگر زیرک بوده و تدبر داشته و داشته آینده اش رو میساخته میدونسته که چنین آینده ی بدی در انتظارش خواهد بود با این بد خلقی اش ولی حالا دیگر کرده و همین دیگه مسئله ی توبه رو هم که گفتیم ما الان نمیتونیم توبه کنیم چون گناهش رو کرده ایم در گذشته و مثل بچه نبوده ایم و مثلا پافشاری کرده ایم و احساساتش رو نداریم و در آینده هم اگر آدمی را کشتیم خدایی نکرده اون موقع هم به خاطر الانمون که داریم راحت زندگی می کنیم و مثل آب خوردن(ان شالله آب گیر بکنه توی گلویش و آرام پایین نره براش(نفرین نمی کنم یه بار گفتم مثل آب خوردن در فیلمام که گذاشتم بعد آبه درست پایین نمیرفت و توی سینه ام گیر می کرد)) خلاصه آقا داشتیم میگفتیم مثل آب خوردن گناه میکنه یارو الان بعد توی آینده ای که میسازه احتمال نمیده گناهاش بیشتر بشه و و در زمان آینده ای که زندگی می کنه ولی قبل از مرگ توبه اش سختر بشه آخه میدونی مسیحیان و یهودیان که میمیرند حقیقت رو میفهند که چه دینی داشته اند و ما هم همینطور حق معلوم میشه ولی چه فایده ای داره این موقع؟ اگه خدا میخواست یه کاری می کرد تو ی این دنیا هم ما قبل مرگ اجبارا بفهمیم اصلا گناه نکنیم و اصلا شما که گناه کرده ای میتونی 1000 دلیلل برای خودت و ظاهرا برای خدا حتی بیاری که اینطور شد و اونطور شد حالا چی میگی میخوای بگی توبه هم نمیتونیم نه من دقیقا همینوو میخوام بگم که توبه کردن و اشک ریختن یکی از آِینده سازی ها و مسافرت های در زمان است که دست ما نیست که اشک میریزیم و توبه کنیم تا خدا ببخشه دست ما این نیست دست خداس رحمت الهی است و باید قدر دونست و الا اقدر سخنه آدم گریه اش بگیره توبه کنه.