سلام آقا ما امشب دوبار قلیون کشیدیم و هرچی ذکر گفتیم تحریک نشدیم بار آخر که زنها دیدم رو مخم نمیان بعد سوره قدر رو خوندم و تجسم کردم تو ماشین یا الاکلنگم کی میاد پهلوم؟؟؟ و دیدم یه زن جا افتاده ای رو و مومنی بهم گفت هیچی نگو فکر کردم نباید فکر کنم و ذکر میگفتم بعد دوباره تجسم کردم مکانی رو و همون زن رو دیدم گفت بهم نفرست چیزی و من دیگه آروم و بیصدا ذکر گفتم دیدم در ذهن مکانی رو یا توی چین بود یا ژاپن یا کره و خلاصه چشم بادامی و کمونیست بودن اولش فکر کردم دسشویی عمومیه بعد دیدم مرد و زنی رو در رابطه ن فهمیدم فاحشه خانه است!!! خلاصه ما امشب تحریک نشدیم و صدای اذکار مارو برده بودن فاحشه خونه میخام بگم بعضی موقه ها باید خفه شد وگرنه خفه ت میکنن اینم از خیانت مامورا که ببین چه بلایی سر آدم میارن!!!
سلام الان جلو تلوزیون نشسته بودم و حال نداشتم و زنها دوستم نداشتن نشستم چند آیه اول سوره فصلت رو نگاه کردم و مرور کردم الان فیلم تلاوتم داره آپلود میشه و تلوزیون هم فیلم تانک خورها رو نشون میداد آخراش که میدیدم یارو بازیگره داشت یه مجروح رو بیمارستان ایام جنگ تحمیلی میبرد و منم نگاه به قرآن میکردم و در دلم مرور که میکردم به تلوزیون نگاه میانداختم آقا اولش خنده م گرفت چون یه بیمارستان پر از دکتر و پرستار و مجروح بود که همه نقش بازی میکردن یکی عصا داشت یکی بانددبهش وصل بود و همه چیز بهم ریخته و دکترا و پرستارا ریخته بودن بر سر بیمارا و رسیدگی میکردن و چون همش نقش بود و ابکی درد میکشیدن خنده دار بود ولی بعدش جلو تر که رفت نگاه کردم دیدم برای یک سکانس از دور این همه آدم که فقط بازیگر اصلیه میخاد از کنارش رد شه و طرف مثلا میرفت تو بیمارستان شاید چهل تا آدم تو این دو سه دقیقه چند لحظه جلو دوربین اومدن یه لحظه و رفتن و بعدش کجا میرن با این همه خرج کردن و وقت گذاشتن یه امید گرفتم که مثلا من که دارم الان قرآن میخونم و میخام فیلم بگیرم منم میخام کار بزرگی کنم و نمیخاد حتما فشار بیارم رو خودم که شاخ باشم وقتی صداو سیما تو فیلم برای یک سکانس این همه خرج میکنه و اهمیت میده که فقط طبیعی باشه گرچه دکترا اغراق میکردن و رسیدگی و میخان مثل ایام جنگ بشه خوب کار و فیلمای منم با ارزشه حتما که نباید کار خاصی بکنم اگر عادی هم قرآن بخونم مثلا باز خوبه و فشار نمیخاد بیارم که استثنایی بخونم و دلم آروم شد که منم ارزش داره کارام و اهمیت داره!!
سلام میخای بختت باز شه و گناهات آمرزیده شه؟!!! بعد از هر جمله میتونی ذکر یونسیه بگی:
خدایا گناهامو ببخش که میخوان دندوندامو با سنگ بشکنن
خدایا گناهامو ببخش که میخوان تو دهنم آتش مذاب بریزن
خدایا گناهامو ببخش که میخوان دماغمو قیچی کنن
خدایا گناهمو ببخش که میخوان چشمامو درآرن
خدایا گناهامو ببخش که میخان چاقو به شکمم بزنن
خدایا گناهامو ببخش که میخان کونمو پاره کنن
خدایا گناهامو ببخش که میخان با پیچ گوشتی فرو کنن تو گوشم
خدایا گناهامو ببخش که میخان جزغالم کنن
خدایا گناهامو ببخش که میخان پامو کباب کنن
خدایا گناهامو ببخش که میخان انگشتامو تیکه تیکه ببرند
خدایا گناهامو ببخش که میخان زبونمو قیچی کنن
خدایا گناهامو ببخش که میخان با سنگ بزنن به دماغم
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
سلام درسته ما قبلا گفتیم آدمای خبیث فیلم جنسی میبینن و اگه خودشونو ارضا نکنن عیب نداره ولی اولا بستگی داره که کی از تو خوشش میاد و کنترلت میکنه از دور و توی زندگیته و صفحه گوشیتو هم میبینه بعد ممکنه مومن نباشه تو مجبوری فیلم جنسی ببینی چون میخاد تو رو جالبه وقتی میبینی تحریک میشی درصورتیکه قبلا نمیشدی ولی چون زنه داره کنترلت میکنه و از تو خوشش میاد و مامورته تو هم که فیلمهارو میبینی بیشتر خوشت میاد ولی اگه زنه مومن مامورت باشه که نماز میخونه بیشتر رابطه ذهنیه و همدیگر رو در ذهن میبینین و لذت میبرین از دور به شرطی که ارضا نشین دوما این فیلمایی که جنسی ان این خارجیا نمیشه بهشون گفت فاحشه و زناکار که این فیلمای جنسی میسازن چون توی دین اونها مجازه ولی دین اسلام نه!!
ای مومن میخای بختت باز شه و شیاطینت دور شن و بتونی حال کنی؟!!! پس با من تکرار کن:
خدایا من روانی ام چیکار کنم؟
خدایا من جهنمی ام چیکار کنم؟
خدایا من کسخلم چیکار کنم؟
خدایا من خائنم چیکار کنم؟
خدایا من فاسدم چیکار کنم؟
خدایا من زناکارم چیکار کنم؟
خدایا من دروغگوام چیکار کنم؟
خدایا من بی غیرتم چیکار کنم؟
خدایا من گنهکارم ناپاکم چیکار کنم؟
خدایا من جاهلم چیکار کنم؟
خدایا من حرامزده ام چیکار کنم؟
خدایا من کونی ام چیکار کنم؟
خدایا من دیوانه ام چیکار کنم؟
خدایا من احمقم چیکار کنم؟
خدایا من شیطانم چیکار کنم؟
خدایا من مستکبرم چیکار کنم؟
خدابا من دزدم چیکار کنم؟
خدایا من ریاکارم چیکار کنم؟
خدایا من پیمان شکنم چیکار کنم؟
خدایا من معتادم چیکار کنم؟
سلام من باز رفتم تو انباری قلیون بکشم چون خواهرم پیشمه نمیتونم جلو تلوزیون قلیون بکشم گرچه مامان بابام مسافرتن هنوز و معلوم نیست کی برگردن و خواستم تشکر کنم چون از فضای زندانی بیرون اومدم راستی سوره قل هو الله رو هم علاوه بر اونایی که گفتم میخونم چندبار و اون ذکر هم اشتباه نوشتم ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه هستش خلاصه ما ذکر گفتیم چند دقیقه پیشم ذکر یونسیه و عذاب بعدشم حال اومدم بکنم یک زن مومن چادری در ذهنم از دور دیدم که متوجه بهم بود خوب ما زیاد اینطوری حال کردیم با زنان مختلف و دوست داشت بخورتم و زبونش رو از دهنش بیرون میورد وقتی فکر جنسی میکردم و افکارمو گرچه بیصدا بود ولی چون عاشقم بود میدونست و اولش بدش اومد که بخام از خدا ممه شو بخورم و تازه کار بود و معلوم بود از این رابطه های از دور زیاد نداشته ولی باز خوش گذشت و آب عشقم لطیف و نرمتر بود و حال کردیم یه زن بود چادری و مومن مثل الهام چرخنده و خوشم اومد ازش اومد تو ذهنم و حس میکردم اینا فکر میکنن چون کنترلم میکنن و شاید صدای ذکرمو میشنون من ذوق مرگ شدم و صدام خوشحال و شاده بلکه نه طبیعیه درسته فضا عوض شده بود ولی ذوق مرگ نبودم که حالا آزاد شدم از دست زندانیان چون فردا معلوم نیست برنامه چی باشه و معلوم نیست همیشه پیشم بمونن و بتونن تحملم کن یا با زور بیرونشون نکنن ولی در کل عاشقی جدی نیست در این روابط که خدایی نکرده به نزدیکی همدیگه بکشه و بعدش نخود نخود هرکه رود سرکاره خود و نباید وسواسی شد و برای هم گریه کرد یه حالیه که بردیم به همین سادگی!!
سلام شما اگه عاشق طرف باشین با صداش با تصویرش چه عکس و چه فیلمش چه چادرش مثلا که پوشیده تحریک میشی و خوشت میاد و آب عشق میریزی اگه ارضا نکنی خودتو و من بار اول که عکس متحرک زنها رو تو اینترنت که لخت بودن رو دیدم تو کافی نت و دوستم برد و نشونم داد وقتی راهنمایی بودم و فیلتر نبود خدا میدونه چقدر خوشم میومد و میگفتم چرا این زنها اقدر خر شدن و خیس میشدم و آب عشق میومد ولی احکام بلد نبودم فکر میکردم تا خیس شدی باید غسل کنی لذا همش حمام بودم البته گناه هم میکردم که ارضا شم ولی زیاد از هر زنی خوشم میومد که لخت بود و حتی از کون هم خوشم میمود اون موقع ولی الان که سنم بالا رفته اصلا تحریک نمیشم مگر اینکه طرف عاشقم باشه در ذهن ببینمش و ایمان داشته باشه و پاک باشه خلاصه بحثم این نیست بحث اینه که تو برنامه زندگی پس از زندگی نشون میداد که طرف توی اون دنیا آب رو که میدیده با چشم تشنگیش برطرف میشده و این تجربه رو زیاد گفتن یعنی میخام بگم بهشتیان وقتی به ملاقات هم میرن و سلام میکنن و همدیگر رو میبینن از دور تحریک میشن و خوششون میاد مرد و زن و خیس میشن و لذت میبرن و حتما لازم نیست بهم بچسبن و داخل هم شند!!!
سلام الان داشتم قلیون میکشیدم و آخرش ذکر یونسیه گفتم و دختر باکره خواستم از خدا و بازی میکردم ولی تحریک نشدم فقط یه دختر اومد تو ذهنم گفت تو توی زندانی بله زیاد پیش اومده که صدای اذکار منو به زندانها میکشونن و پیش مجرمها و به نفشونه زندانیا ممکنه آرامش پیدا کنن و کمی یاد خدا کنن و کمتر جر و دعوا کنن و خودشون کلا اونجا ساکن و شاغلند و امکانات دارن و شهر رو مثه پلیس در دست دارند و امنیت شهر دستشونه و همشون بد نیستن اما اما انتظاری نیست در فضای مجرمانه ما عاشق شیم و تحریک شیم و حال ببریم من خودم سابقه روان دارم ولی سابقه زندان نه با اینکه تو خونه ماموران اسیرم کردن و وابستگی بهم دارن و ممکنه زیاد فحش بخورم و اذیت شن خانواده ولی قوی شدم ولی خب دیگه زندگی نداریم و محبت ایجاد نمیشه و مدام شیطانه و فضا فضای مومنانه و عاشقانه نیست مگر اینکه بفریادم برسند و توی فضای بیماران روانی هم زیاد بودم که اونجا بدتره و اصلا خدا رو نمیشناسن و افسردگی کلا تزریق میشه ولی خوب دعا و قرآن میخونم در پست نوشتاری قبل هم که اشاره کردم جلوی تلوزیون فکر داشته باشیم هنگام ذکر یونسیه و بازی کنیم و دختر باکره بخایم یک نکته رو نگفتم و اینه که قبل از حال کردن و بازی و زن باکره خواستن یه چندباری ذکر یونسیه میگم و عذاب رو در نظر میگیرم که ای خدا منو ببخش که کونم رو باید پاره کنن و دوباره ذکر یونسیه و ای خدا منو ببخش وگرنه چشمامو باید از حدقه درآرن و کور کنند و خلاصه عذاب های مختلف رو بعدش از خدا زن باکره میخام و بازی میکنم و این جرقه صحبت قبلیم شد که جلوی تلوزیون فکر کنیم متناسب با چیزایی که میبینیم چون قبل از حال کردن جلوی تلوزیون امروز صبح چون مامان بابام مسافرتن و تنها بودم و قلیون رو اوردم جلو تلوزیون خلاصه دونفر تو پارک بودن نشون میداد تلوزیون امروز صبح شبکه نمایش که پارکی بود که دروازه قرآن و تخت جمشید و مکان های مشهور رو شبیه سازی کرده بودن در یک پارک مخصوص بعد این دو نفر راه میرفتن در پارک یکیش مجری و خبرنگار چیزی بود و یکیش کارشناس و صدای تلوزیون کم بود نمیشنیدم چی میگن و من قلیون میکشیدم و آیت الکرسی و الحمدلله رب العالمین و استغفرالله رب العالمین و صلوات و یا مهدی ادرکنی یا مهدی اغثنی و اللهم عجل لولیک الفرج رو هر کدوم چند بار گفته بودم و فکر هم داشتم که مثلا خدایا شکرت سالمم و ذکر الحمدلله رب العالمین میگفتم و حالا میخاستم ذکر یونسیه بگم و شبکه آموزش این دو مرد رو در این پارک نشون میداد و من عذاب رو تجسم میکردم که خدایا گناهام رو ببخش که مثلا باید چاقو بزنن بهم و بسوزونم و جزغاله بشم و اینا بعد میدیدم این مرد که راه میره پاش درد میکنه و سخته راه رفتن در پارک بعد ذکر یونسیه میگفتم و فکر میکردم که خدایا گناهامو ببخش که باید فلج بشم و نتونم راه برم یا این دونفری که تلوزیون شبکه آموزش نشون میداد موهاشون ریخته بود یه خورده ش بعد ذکر یونسیه میگفتم و در دل میگفتم خدایا ببخش منو وگرنه باید کچل شم بعد چند بار این ذکر رو گفتم و بعد از خدا دختر باکره خواستم و ذکر یونسیه میگفتم و در پست قبل توضیح دادم دقیق برای خال کردن ولی جرقه ش از اینجا بود از تجسم و ذکر و فکر برای عذاب خود!!
سلام آقا ما دیروز صبح تنها بودیم و قلیون کشیدیم جلو تلوزیون و کلی حال کردیم وذکر گفتیم و آب عشق پاشیدیم و خوردیم ولی دیشب و حتی امروز زنها بهم پا نمیدادن و ضد من موضع گرفتن و اصلا هرچی بعد از ذکرهای مقدماتی بازی کردم با خودم اصلا تحریک نشدم و بجاش تو رختخواب تحریک شدم و اونجا چون ذکر نمیگم حال زیاد نمیبرم ولی باز شکر ولی یه نکته اصلی اینه جلوی تلوزیون مامورا فکرم رو میخونن لذا باید فکر داشت متناسب با چیزی که میبینی نکته دوم اینه که هنگام بازی با خود و ذکر یونسیه که از خدا زنها و دختران باکره میخای همینطور که بازی میکنی با خودت و تلوزیون میبینی و صدای تلوزیون هم کمه اینطوری باید فکر کنی که مثلا اگر تلوزیون درخت نشون میده هنگام ذکر فکرت این باشه که خدایا یه دختر باکره که درختان بهشتی داشته باشه والان که تلوزیون میدیدم در دو شبکه آثار تاریخی و قدیمی نشون میداد و من از خدا یه دختر باکره میخاستم حین ذکر یونسیه که جام طلا داشته باشه نمیدونم خانه مجلل داشته باشه و ثروتمند باشه و تو بهشتش دریا باشه و ابرها رو که نشون میداد از خدا زن باکره میخاستم که خونش تو ابرا باشه و و لوح و دستنوشته ها رو که نشون میداد تلوزیون از خدا یه دختر باکره میخاستم که پرونده با ارزش داشته باشه و هر چی تلوزیون نشون میداد متناسب با دختر بهشتی و باکره یا زنهای باکره بهشتی چیزایی که تلوزیون نشون میداد رو از خدا میخاستم و اون مامورهایی که فکرم رو میخوندن درسته پا بهم نمیدادن ولی فکرمو میدونستن و چند بار کمکم کردن حتی چیزای جنسی هم خواستم که تو تاریکی و قبرش بکنمش اون دختر باکره و اینجا هرچی بیشتر فکر کنی متناسب با چیزی که تلوزیون نشون میده بهتره!!