بسم الله الرحمن الرحیم
سلام من باز رفتم تو انباری قلیون بکشم چون خواهرم پیشمه نمیتونم جلو تلوزیون قلیون بکشم گرچه مامان بابام مسافرتن هنوز و معلوم نیست کی برگردن و خواستم تشکر کنم چون از فضای زندانی بیرون اومدم راستی سوره قل هو الله رو هم علاوه بر اونایی که گفتم میخونم چندبار و اون ذکر هم اشتباه نوشتم ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه هستش خلاصه ما ذکر گفتیم چند دقیقه پیشم ذکر یونسیه و عذاب بعدشم حال اومدم بکنم یک زن مومن چادری در ذهنم از دور دیدم که متوجه بهم بود خوب ما زیاد اینطوری حال کردیم با زنان مختلف و دوست داشت بخورتم و زبونش رو از دهنش بیرون میورد وقتی فکر جنسی میکردم و افکارمو گرچه بیصدا بود ولی چون عاشقم بود میدونست و اولش بدش اومد که بخام از خدا ممه شو بخورم و تازه کار بود و معلوم بود از این رابطه های از دور زیاد نداشته ولی باز خوش گذشت و آب عشقم لطیف و نرمتر بود و حال کردیم یه زن بود چادری و مومن مثل الهام چرخنده و خوشم اومد ازش اومد تو ذهنم و حس میکردم اینا فکر میکنن چون کنترلم میکنن و شاید صدای ذکرمو میشنون من ذوق مرگ شدم و صدام خوشحال و شاده بلکه نه طبیعیه درسته فضا عوض شده بود ولی ذوق مرگ نبودم که حالا آزاد شدم از دست زندانیان چون فردا معلوم نیست برنامه چی باشه و معلوم نیست همیشه پیشم بمونن و بتونن تحملم کن یا با زور بیرونشون نکنن ولی در کل عاشقی جدی نیست در این روابط که خدایی نکرده به نزدیکی همدیگه بکشه و بعدش نخود نخود هرکه رود سرکاره خود و نباید وسواسی شد و برای هم گریه کرد یه حالیه که بردیم به همین سادگی!!
- ۰۳/۰۷/۲۸