اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام من باز رفتم تو انباری قلیون بکشم چون خواهرم پیشمه نمیتونم جلو تلوزیون قلیون بکشم گرچه مامان بابام مسافرتن هنوز و معلوم نیست کی برگردن و خواستم تشکر کنم چون از فضای زندانی بیرون اومدم راستی سوره قل هو الله رو هم علاوه بر اونایی که گفتم میخونم چندبار و اون ذکر هم اشتباه نوشتم ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه هستش خلاصه ما ذکر گفتیم چند دقیقه پیشم ذکر یونسیه و عذاب بعدشم حال اومدم بکنم یک زن مومن چادری در ذهنم از دور دیدم که متوجه بهم بود خوب ما زیاد اینطوری حال کردیم با زنان مختلف و دوست داشت بخورتم و زبونش رو از دهنش بیرون میورد وقتی فکر جنسی میکردم و افکارمو گرچه بیصدا بود ولی چون عاشقم بود میدونست و اولش بدش اومد که بخام از خدا ممه شو بخورم و تازه کار بود و معلوم بود از این رابطه های از دور زیاد نداشته ولی باز خوش گذشت و آب عشقم لطیف و نرمتر بود و حال کردیم یه زن بود چادری و مومن مثل الهام چرخنده و خوشم اومد ازش اومد تو ذهنم و حس میکردم اینا فکر میکنن چون کنترلم میکنن و شاید صدای ذکرمو میشنون من ذوق مرگ شدم و صدام خوشحال و شاده بلکه نه طبیعیه درسته فضا عوض شده بود ولی ذوق مرگ نبودم که حالا آزاد شدم از دست زندانیان چون فردا معلوم نیست برنامه چی باشه و معلوم نیست همیشه پیشم بمونن و بتونن تحملم کن یا با زور بیرونشون نکنن ولی در کل عاشقی جدی نیست در این روابط که خدایی نکرده به نزدیکی همدیگه بکشه و بعدش نخود نخود هرکه رود سرکاره خود و نباید وسواسی شد و برای هم گریه کرد یه حالیه که بردیم به همین سادگی!!

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی