بسم الله الرحمن الرحیم
سلام الان جلو تلوزیون نشسته بودم و حال نداشتم و زنها دوستم نداشتن نشستم چند آیه اول سوره فصلت رو نگاه کردم و مرور کردم الان فیلم تلاوتم داره آپلود میشه و تلوزیون هم فیلم تانک خورها رو نشون میداد آخراش که میدیدم یارو بازیگره داشت یه مجروح رو بیمارستان ایام جنگ تحمیلی میبرد و منم نگاه به قرآن میکردم و در دلم مرور که میکردم به تلوزیون نگاه میانداختم آقا اولش خنده م گرفت چون یه بیمارستان پر از دکتر و پرستار و مجروح بود که همه نقش بازی میکردن یکی عصا داشت یکی بانددبهش وصل بود و همه چیز بهم ریخته و دکترا و پرستارا ریخته بودن بر سر بیمارا و رسیدگی میکردن و چون همش نقش بود و ابکی درد میکشیدن خنده دار بود ولی بعدش جلو تر که رفت نگاه کردم دیدم برای یک سکانس از دور این همه آدم که فقط بازیگر اصلیه میخاد از کنارش رد شه و طرف مثلا میرفت تو بیمارستان شاید چهل تا آدم تو این دو سه دقیقه چند لحظه جلو دوربین اومدن یه لحظه و رفتن و بعدش کجا میرن با این همه خرج کردن و وقت گذاشتن یه امید گرفتم که مثلا من که دارم الان قرآن میخونم و میخام فیلم بگیرم منم میخام کار بزرگی کنم و نمیخاد حتما فشار بیارم رو خودم که شاخ باشم وقتی صداو سیما تو فیلم برای یک سکانس این همه خرج میکنه و اهمیت میده که فقط طبیعی باشه گرچه دکترا اغراق میکردن و رسیدگی و میخان مثل ایام جنگ بشه خوب کار و فیلمای منم با ارزشه حتما که نباید کار خاصی بکنم اگر عادی هم قرآن بخونم مثلا باز خوبه و فشار نمیخاد بیارم که استثنایی بخونم و دلم آروم شد که منم ارزش داره کارام و اهمیت داره!!
- ۰۳/۰۷/۲۹