یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۸۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۱۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۲۸ ب.ظ | علی | ۰ نظر
حریم ملکوت ۳۶
درس اخلاق آیت الله صدیقی؛ 21 / فروردین / 1396

آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن در اختیار شما قرار دارد.

ghhjhjh
حریم ملکوت 36
 
  00:00             00:00         
 
  •  
    حریم ملکوت 36درس اخلاق آیت الله صدیقی؛ 21 / فروردین / 1396

دانلود فایل صوتی
Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (1)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (2)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (3)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (4)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (5)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (7)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (6)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (8)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (9)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (10)Sadighi-13960121-Masjed-ThaqalainSite (11)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۶ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۴۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

 

 
 
 
 
   00:00             00:00      
 

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم و أهل بیته الأطیبین الأنجبین سیّما بقیّة الله فی العالمین بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

مقدم شما بزرگواران حوزوی و دانشگاهی و عزیزان قرآنی و برادران و خواهران ایمانی را گرامی می‌داریم. ایام پُربرکتی که در صحابت آن به سر می‌بریم به همه علاقهمندان قرآن و عترت تهنیت عرض می‌کنیم و از ذات اقدس الهی توفیق بهره‌وری از این ایام پُرفیض را خواهان هستیم که به همه مرحمت بفرماید.

سلسله بحث‌هایی که مربوط به نهج البلاغه بود، به نامه شصتم آن حضرت رسیدیم. وجود مبارک امیرالمؤمنین وقتی به حکومت رسیدند نامه‌های فراوانی برای مسئولان نظام خودشان مرقوم فرمودند. بخشی از آنها سیاسی بود، بخشی اقتصادی بود، بخشی موعظت و اندرز بود و مانند آن. این نامه شصتمی که در نهج البلاغه است برای مأموران و مسئولان مناطقی که در مسیر نظامیان قرار داشتند مرقوم فرمودند. این جنگ‌هایی که بر آن حضرت تحمیل شد، چه جنگ جمل چه جنگ صفّین، حضرت ناچار یک سلسله نیروهای نظامی تربیت کرده بود. برخی از اینها سواره نظام بودند و بسیاری از اینها هم پیاده نظام. وقتی به طرف جمل یا صفّین حرکت می‌کردند این نیروهای پیاده نظام از شهرها و روستاها و مزارع و باغ‌ها عبور می‌کردند، مسیر رسمی اینها بود. یک جمعیت زیاد پیاده نظامی که دارد حرکت می‌کند، احیاناً نیازی به آب دارد، نیازی به غذا دارد و مانند آن. نامه رسمی حضرت برای مسئولان این مناطق، یک؛ برای مردم این منطقه‌ها، دو. این بود که این نیروهای نظامی را احترام کنید، یک؛ و اگر اینها خواستند چیزی را از شما تهیه کنند با خرید و فروش عاقلانه و عادلانه باشد، دو؛ و اگر ضرورت گرسنگی وادارشان کرد که از باب اکل مارّه، چیزی از مراتع می‌تواند استفاده کند موافقت کنید، سه؛ اگر بیش از آن مقدار خواستند از باغ و بستانتان کمک بگیرند حتماً جلوی آنها را بگیرید، چهار؛ و اگر موفق نشدید به من گزارش بدهید که من اینها را تنبیه کنم، پنج؛ من خودم با اینها در این مسافرت هستم.

قبل از اعزام هم این نیروها را دعوت می‌کردند، آن احکام شرعی، حلال و حرام را برای اینها بازگو می‌کردند. بعد خطر ظلم را هم تشریح می‌کردند، به اینها هم مسائل فقهی می‌گفتند، هم مسائل قرآنی می‌گفتند، هم مسائلی که مربوط به دعا بود، مطمئن باشید که خواندن بعضی از این دعاها که این را ما در جمع اصحاب خصوصی هم عرض کردیم، این یک سواد دقیق‌تری می‌خواهد، یک علم بیشتری می‌خواهد، این دعای نورانی پُربرکت ماه رجب این مثل «لَا تَنْقُضِ الْیَقِینَ»[1] نیست که با چند سال درس خواند حلّ بشود. این یک جان کَندن می‌خواهد تا آدم برسد به این جمله‌هایی که «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُک فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِکَ بَدْؤُهَا مِنْک‏...».[2] «لَا تَنْقُضِ الْیَقِینَ [أَبَداً] بِالشَّکِّ» با چند سال درس خواندن حلّ می‌شود؛ اما این دعا دعایی نیست که با چند سال درس خواند حلّ بشود. «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُک فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِکَ بَدْؤُهَا مِنْک‏...»، برخی از بزرگان آمدند گفتند این دعا جعلی است، چون نتوانستند این را حلّ بکنند. مخصوصاً به این جمله که رسیدند: «مُوجِدَ کُلِّ مَوْجُودٍ ... وَ فَاقِدَ کُلِّ مَفْقُود»؛[3] گفتند مگر خدا فاقد چیزی است؟ این جعلی بودنِ دعا را می‌رساند. او دیگر متوجه نشد که سلب در سلب موجب اثبات است، خدا هر چه که نداری است ندارد، هر نقصی را خدا ندارد، هیچ عیبی را خدا ندارد. این جمله سالبه که می‌گوییم خدا فاقد هر مفقود است، سلبِ سلب است، هر امر نداری را ندارد. خدا جهل ندارد، فقر ندارد. خیلی‌ها وقتی که شما به این طلبه بگویید «زیدٌ جاهلٌ» را برای ما ترکیب بکن و این چه قضیه‌ای است؟ می‌گوید این قضیه موجبه است. این نمی‌داند که این «موجبه معدولة المحمول» است. این چون درون خود را نمی‌داند، یک؛ درون دیگری را هم نمی‌داند، دو؛ درون کلمات را هم نمی‌داند، سه. گاهی نداری و ریا و رباخواری و مانند آن در درون انسان نفوذ می‌کند انسان خودش نمی‌داند. این یک منافق غیر معروف است. یک مرائی غیر معروف است، این ریا در درون او نفوذ کرده و او نمی‌داند. فرمود: ﴿وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ﴾[4] این کمبود در درون او وجود دارد؛ ولی احساس نمی‌کند. گاهی عدم در درون کلمه حضور دارد او درک نمی‌کند، اگر بگویند «زیدٌ لیس بعالم» چه قضیه‌ای است؟ می‌گوید سالبه است. اگر بگویند «زیدٌ جاهل» چه قضیه‌ای است؟ می‌گوید موجبه است. او نمی‌داند که این «لیس» در درون این «جاهلٌ» رفته است، این «جاهلٌ» سلب را به همراه دارد. این قضیه «موجبه معدولة المحمول» است، ولی او چون سلب را نمی‌بیند خیال می‌کند که قضیه موجبه است. این قضیه «فَاقِدَ کُلِّ مَفْقُود» که در زیارت ناحیه مقدسه است، یعنی خدایا! آنچه نداری است تو نداری؛ آنچه فقدانی است تو نداری؛ آنچه نقص است تو نداری. اگر بگوییم «زیدٌ معیوبٌ» که قضیه موجبه محصّله نیست. اگر بگوییم «زیدٌ ناقصٌ» که موجبه محصّله نیست، گاهی عدم در درون خود محمول پیچیده می‌شود یکجا ذکر می‌شود، می‌گوییم: «زیدٌ ناقصٌ، زید معیوبٌ، زیدٌ جاهلٌ، زیدٌ فاسقٌ»، خیلی‌ها خیال می‌کنند اینها قضیه موجبه است. همین مشکل در درون خودشان هست، مشکل در درون دیگری هست. همین مشکلی که در کلمات است در متکلمان هست.

غرض این است که بعضی از این دعاها دقیق‌تر، علمی‌تر، غنی‌تر و قوی‌تر از روایات فقهی ماست و وجود مبارک حضرت امیر اینها را گاهی به صورت خطبه، گاهی به صورت خطابه، گاهی به صورت نامه بیان می‌فرمایند. این نامه شصت نهج البلاغه به استثنای یک سطر در همه این متون آمده است. آنچه را که سید رضی(رضوان الله علیه) تنظیم می‌کند چند قسمت است: یک قسمت تقطیع می‌کند یک نامه را یا یک خطبه را در چند جا ذکر می‌کند، همه آن نامه یا همه آن خطبه آمده؛ اما در چند جا. گاهی برخی از خطبه‌ها که خیلی بلند است آن را در نهج البلاغه نقل نمی‌کند. همین خطبه نورانی که به «همّام» در وصف متّقیان که عرض کرد: «صِفْ‏ لِیَ‏ الْمُتَّقِین‏»،[5] این تقریباً هفده صفحه است، آنکه در نهج البلاغه آمده دو، سه صفحه است، مرحوم سید رضی بخش‌های وسیعی از این خطبه هفده صفحه‌ای را در خطبه‌های دیگر تقطیع کرده است. آن خطبه 222 و 223 که دارد سه، چهار سطر است: «قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ حَتَّی ... بَرَقَ لَهُ لامِع کَثِیر الْبَرْق»،[6] آن را سید رضی در متن این خطبه نیاورد، این خطبه‌ای که مثل سیل وجود مبارک حضرت فرمود: «یَنْحَدِرُ عَنْهُ السَّیْل‏»[7] گفت و گفت و گفت تا آن مستمع جان داد، حضرت فرمود من از این می‌ترسیدم که مبادا او در شنیدن سخنان جان بدهد، بعد فرمود موعظه وقتی از جای بلند نشأت بگیرد جان طرف را می‌گیرد، «هَکَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ»[8] از این قبیل است. آن جمله‌ها را سید رضی در متن این خطبه نقل نکرده است. آن دقّت و ظرافت‌هایی که سید رضی داشت باعث شد که برخی از خطبه‌ها را اگر یکجا نقل می‌کرد بعضی‌ها تحمّل نمی‌کردند. نامه‌ها هم همین طور بود. بخشی از نامه‌ها یا خطبه‌ها را تقطیع می‌کند در چند جا. قسمت دیگر این است که نامه‌ها یا خطبه‌ها را یک مقدار را یا اصلاً نقل نمی‌کند، بخشی هم تمام آن را نقل می‌کند.

 این نامه‌ای که به نام نامه شصتم است، تقریباً تمام آن نقل شده به استثنای یک سطر، وجود مبارک حضرت امیر این نیروهای نظامی خود را در همان داخله مدینه یا قبل از هجرت به کوفه، یا در کوفه که قسمت مهمشان به سر می‌بردند، آنجا می‌پروراند؛ نماز جماعت داشت، این مسئله عقیدتی و سیاسی و اینها از همان زمان حضرت امیر(سلام الله علیه) بود که این نیروهای رزمی خودشان را با عقل و سلاح باهم بپروراند. در داخله قبل از اینکه نیروها را اعزام بکنند، اینها را می‌پروراندند، سخنرانی می‌کردند در نماز جماعت، در نماز جمعه، در جلسات پند و موعظه، اینها را تربیت می‌کردند. نامه می‌نوشتند هم برای مسئولان شهر و روستا، یک؛ هم برای مأموران اخذ زکوات و مالیات‌های مذهبی، دو؛ که شما که می‌روید زکات جمع بکنید اگر در مزرعه هستید یا اگر در باغ‌ها هستید، این نیروهای نظامی حرکت می‌کنند مزاحم اینها نشوید، اینها هم حق ندارند مزاحم شما بشوند، ولی اگر گرسنه هستند جلوی گرسنگی اینها را نگیرید، اگر بیش از سدّ جوع آسیبی رساندند کاملاً دفاع کنید، «ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ»؛ این «ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ» که در این نامه می‌خوانیم، نظیر ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها﴾[9] که به قرینه مشاکله است، وگرنه جزای سیّئه عدل است و عدل حَسَن است. فرمود: ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها﴾, جزای سیّئه حسنه است، یعنی جهنم حسنه است، کیفر حسنه است، عدل است، عدل الهی حسنه است. یا سیّئه است به لحاظ آن کیفربین سیّئه است یا به قرینه مشاکله است. وگرنه جزای سیّئه، عدل است و عدل، حَسَن است. اینجا هم فرمود: «ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ»؛ اگر آنها بد کردند شما هم عادلانه پاسخ آنها را بدهید، گرچه این عدل شما برای آنها تلخ است. این کارها را کردند. فرمود: «وَ أَنَا بَیْنَ أَظْهُرِ الْجَیْشِ»؛ من هم در جمعیت هستم و ذات اقدس الهی از مظلوم حمایت می‌کند، این سطری که در نهج البلاغه نیامده و ای کاش مرحوم سید رضی ذکر می‌کرد این است، فرمود که مظلوم هیچ کسی ندارد، در ناله و در دعا موحّد است، دعای هیچ موحّدی بی‌اجابت نیست. هیچ کس نگفت خدا که دستش خالی برگردد. این بیان از لطایف ادعیه ائمه(علیهم السلام) است، دعای خالصانه هیچ ممکن نیست اجابت نشود؛ حالا یا عین آن مطلب اجابت می‌شود اگر حکمت است، اگر مصلحت نیست مشابه آن به این شخص داده می‌شود. وجود مبارک امام سجاد فرمود: اینکه ما این دست را به صورت می‌مالیم، برای این است که این دست از جای بلندی آمده و هرگز خالی برنگشت.

 اگر کسی قدرتی دارد به اداره‌ای به قبیله‌ای به جناحی به حزبی به مالی به فرزندی تکیه می‌کند این در دعا مشرک است خدا و، خدا و فرزند، یک گوشه چشمی به خدا دارد، یک گوشه چشمی هم به قدرتش. این است که در قرآن فرمود: ﴿وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُون﴾[10] فرمود اکثر مردمی که باایمان هستند با شرک زندگی می‌کنند! می‌گویند خدا هست ولی! خدا با «ولی» با «لکن» با «اما» هماهنگ نیست. خدا و خدا و خدا و خدا. وقتی فتح مکه فرا رسید، حضرت این گونه دستور داد آنها هم این گونه گفتند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَه‏»[11] که الآن شعار رسمی در رادیوهای ماست، چقدر شعار مقدس و علمی است! این که تکرار نیست. بارها به عرض شما رسید، این حرف‌ها مثل شرح لمعه و مکاسب نیست! یک توحید ذاتی داریم یک توحید صفاتی داریم، یک توحید افعالی داریم، در آن روز فرمود «لا اله الا الله وحده ذاتاً، وحده وصفاً، وحده فعلاً»، آقایان این مثل مکاسب نیست که خواندن یا فهمیدن آن آسان باشد. دعا را باید جدّی بگیرید. فرمود او در مقام ذات «لا شریک له» است، در مقام وصف «لا شریک له» است. در مقام فعل «لا شریک له» است. دیگر نگوییم خدا هست ولی، خدا هست اما! «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَه‏» توحید ذاتی چیست؟ توحید اوصافی چیست؟ توحید افعالی چیست؟ «وَحْدَهُ»ای که موحّد در بخش اول می‌گوید با دوم چیست؟ دوم می‌گوید با سوم چیست؟ اینکه قرآن فرمود: خیلی از مؤمنین مشرک‌اند برای همین است.

آن‌گاه وجود مبارک حضرت امیر در ذیل این نامه فرمود اگر کسی موحّد محض بود، دعای او از قلب خاص برخاست، این ایام اعتکاف در پیش است، ایام دعا در پیش است، برخی از طلبه‌ها همین طلبه‌ها! این سه ماه را روزه می‌گرفتند، مخصوصاً آن وقت‌هایی که به زمستان می‌خورد؛ البته اینها به جاهایی رسیدند هر سه ماه را روزه می‌گرفتند، کسی که به خودش آسیب برساند آن روزه‌اش مشروع نیست؛ اما قدرت بدنی داشتند، یک؛ مصادف با زمستان هم بود، دو؛ و ما هم دیدیم که به جاهایی رسیدند، این سه. در این قسمت که حضرت فرمود اگر کسی هیچ پناهی نداشته باشد، یک؛ یا هیچ کسی پناه نبیند، دو؛ بگوید «یا الله» این دعا مستجاب است و برنمی‌گردد، رد نمی‌شود. فرمود بین دعوت داعی و لبّیک خدا هیچ حجابی نیست. همان کسی که از شام او را وادار کردند بیاید مکه یا در مدینه خدمت وجود مبارک حضرت امیر دو تا سؤال را به او دادند که برو خدمت حضرت این سؤالات را بکن! وجود مبارک امام مجتبیٰ(سلام الله علیه) هم نشسته بود، یکی این بود که «کَمْ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء» بین آسمان و زمین چقدر فاصله است؟ حضرت یا خودش جواب داد یا به وجود مبارک امام مجتبیٰ فرمود تو جواب بده، فرمود: «مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُوم‏»؛[12]یعنی اگر منظور آسمان ظاهر است، تا چشم می‌بیند. اگر منظور آسمان باطن است آه مظلوم. ما دو آسمان داریم؛ یعنی دو تا هفت آسمان داریم: یک آسمان سبع است که فرمود: ﴿وَ فِی السَّماءِ‏﴾؛[13] شمس و قمر ﴿کُلٌّ فی‏ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ﴾، این ستاره‌های ثابت و سیار در این مجموعه هستند. آسمانی داریم که فرمود هرگز درِ آن به روی کفار باز نمی‌شود: ﴿لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ﴾،[14] این آسمان‌ها که الآن کفار در آنجا ترمینال دارند، مسافر می‌برند، مسافر می‌آورند، این کدام آسمان است که خدا در قرآن فرمود درِ آن به روی کفار باز نیست؟ فرمود: ﴿لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ﴾. وجود مبارک حضرت امیر خودش یا امام مجتبیٰ(سلام الله علیهما) فرمود اگر منظور آسمان ظاهر است، «مَدُّ الْبَصَرِ»؛ تا چشم می‌بیند، اگر منظور آسمانی است که فرمود: ﴿لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ﴾، آه مظلوم است. این همین که گفت: «یا الله»، به آسمان می‌رسد. آن وقت آن دعا یقیناً مستجاب است. این یک سطر متأسفانه در نهج البلاغه نیست، در تتمه نامه‌های وجود مبارک حضرت هست. حالا ما تبرّکاً این نامه شصت را قرائت کنیم تا این مطالبی که گفته شد روشن بشود که از کجا شروع می‌شود و به کجا ختم می‌شود.

فرمود: «و من کتاب له علیه السلام إلى العمال الذین یطأ [عملهم الجیوش‏] الجیش عملهم»؛ این نامه را مرقوم می‌فرمود برای مسئولان، یک؛ مأموران اخذ زکوات و اینها، دو؛ که نیروهای پیاده نظام و سواره نظام از حوزه مأموریت و قلمرو مسئولیت آنها عبور می‌کنند، «یطأ الجیش مواضعهم»؛ یعنی قدم می‌نهند، نیروهای پیاده نظام و سواره نظام در حوزه مأموریت اینها. این عنوان نامه است: «مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی مَنْ مَرَّ بِهِ الْجَیْشُ مِنْ جُبَاةِ الْخَرَاجِ وَ عُمَّالِ الْبِلَادِ»؛ این بیان آن «مَن» است کسی که نظامی‌ها در حوزه آنها عبور می‌کنند. این نامه را به کسانی نوشت که مأمور اخذ زکات و مالیات بودند، در باغ‌ها به سر می‌بردند و مسئولانی بودند که آن منطقه‌ها را باید حفظ می‌کردند، به این مسئولان و مأموران نوشت که نیروی نظامی پیاده نظام و سواره نظام وقتی عبور می‌کنند شما مواظب اینها باشید. «أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی قَدْ سَیَّرْتُ جُنُوداً هِیَ مَارَّةٌ بِکُمْ»؛ من این نیروهایم را اعزام کردم جنگی را بر من تحمیل کردند؛ چه در جمل چه در صفّین که من نیرو را اعزام بکنم «إِنْ شَاءَ اللَّهُ»، این یک. بخش بعدی: «وَ قَدْ أَوْصَیْتُهُمْ بِمَا یَجِبُ لِلَّهِ عَلَیْهِمْ مِنْ کَفِّ الْأَذَی وَ صَرْفِ الشَّذَا»؛ من آنچه لازمه احکام فقهی و اخلاقی و رعایت عدل بود به این نیروهای نظامی‌ام گفتم که اینها مبادا در بین راه مال کسی را آسیب برسانند یا به کسی ضرر برسانند، این یک بخش دیگر. سوم: «وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکُمْ وَ إِلَی ذِمَّتِکُمْ مِنْ مَعَرَّةِ الْجَیْشِ»؛ اگر ـ خدای ناکرده ـ یکی از اینها آسیبی رساند، من الآن خودم را تبرئه می‌کنم، چون من همه اینها را به آنها گفتم؛ نه اینها را بدون دستور رها کردم، نه به کار اینها اگر ـ خدای ناکرده ـ ظلمی کردند یا به کسی آسیبی رساندند راضی هستم. مگر اینکه در قرآن در سوره مبارکه «بقره» فرمود: ﴿فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عَادٍ﴾؛[15] اگر کسی گرسنه است و هیچ راهی برای تأمین رزق ندارد مگر اینکه از باغ کسی بگیرد او مستثناست؛ اما بیش از سیر شدن حق ندارد. «إِلَّا مِنْ جَوْعَةِ الْمُضْطَرِّ لَا یَجِدُ عَنْهَا مَذْهَباً إِلَی شِبَعِهِ»؛ به اندازه سیر شدن، که گرسنه اگر بخواهد سیر بشود چاره‌ای ندارد. بعد فرمود: «فَنَکِّلُوا مَنْ تَنَاوَلَ مِنْهُمْ شَیْئاً»؛ اگر بیخود مزاحم باغ کسی، مزرعه کسی شد، مال کسی را تلف کرد، میوه کسی را تلف کرد، کاملاً جلوی او را بگیرید، پرونده‌سازی بکنید و شکایت به من بکنید، این نه! خودتان باید مستقلاً جلوی اینها را بگیرید، «ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ»؛ جزای ظلم را ظلم می‌دهد. این تعبیر خیلی تعبیر ادبی است، این دومی ظلم نیست، دوم عدل است، «ظلما بظلم» نظیر ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها﴾[16] است؛ یعنی یک ملّت توسری‌خور نباشید.

یک بیان نورانی دیگری حضرت امیر دارد، فرمود: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاء»؛[17] یک کسی سنگ زد، این سنگ را بگیرید و شکایت بکنید و اینها نیست، سنگ را از همان جایی که آمد به همان جا برگردانید. اینکه نیروی مقدس اسلامی، دفاع مقدسی کرد مبارزان داخل و خارج، همه «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاء» بود. فرمود یک ملّت آزاده باشید، سیلی، توسری و سنگ‌خور دیگری نباشید، هر جا سنگ آمده، فوراً به همان جا برگردانید. نمی‌خواهید مگر مستقل باشید؟ امضا کردن ستم، زیر بار ظلم رفتن، فرمود در مرام ما نیست، «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاء» این سنگ ظلم را این ملت ایران برگرداند سرجای خود و «بحمدالله» هم پیروز شد. اینجا هم فرمود: «ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ» البته دومی عدل است؛ لکن بر اساس قرینه جهت مشاکله فرمودند، مثل ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها﴾ وگرنه جزای سیّئه، عدل است و عدل حسنه است. فرمود: «ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ»؛ اما «وَ کُفُّوا أَیْدِیَ سُفَهَائِکُمْ عَنْ [مُضَادَّتِهِمْ‏] مُضَارَّتِهِمْ» مبادا که کسی بی‌جهت به اینها هتک حیثیت کند، حرف بدی بزند، مزاحم اینها شود، اینها نیروهای الهی‌اند باید مسیر خودشان را طی کنند تا به جبهه برسند. «وَ کُفُّوا أَیْدِیَ سُفَهَائِکُمْ عَنْ [مُضَادَّتِهِمْ‏] مُضَارَّتِهِمْ وَ التَّعَرُّضِ لَهُمْ فِیمَا اسْتَثْنَیْنَاهُ مِنْهُمْ»؛ ما آنجاها را هم استثنا کردیم، گفتیم اگر گرسنه هستند هیچ راهی ندارند، پولی ندارند از شما تهیه کنند، خواستند میوه‌ای از این درخت بچینند، کاری نداشته باشید؛ اما اگر پول دارند باید از شما بخرند. «فِیمَا اسْتَثْنَیْنَاهُ مِنْهُمْ». بعد فرمود: «وَ أَنَا بَیْنَ أَظْهُرِ الْجَیْشِ»؛ من در وسط نظامی‌ها هستم، با همان‌ها هستم.«فَارْفَعُوا إِلَیَّ مَظَالِمَکُمْ»؛ اگر نتوانستید «ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ» خودتان دفاع کنید، آنها چند نفر بودند شما یک نفر، فوراً به من گزارش بدهید. «وَ مَا عَرَاکُمْ مِمَّا یَغْلِبُکُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ بیش از آن مقداری که شما وظیفه‌تان است حق ندارند تحمیل بکنند و شما هم بیش از این نمی‌توانید تحمّل کنید.«وَ مَا لَا تُطِیقُونَ دَفْعَهُ إِلَّا بِاللَّهِ وَ بِی»؛ اگر جایی کار مشکل شد، نتوانستید حلّ کنید به من مراجعه کنید، چون کار در درجه اوّل در دست ذات اقدس الهی است، در درجه دوم و سوم «الی غیر النهایة» در دست خداست، ما هم مأموران الهی و مظاهر قدرت او هستیم. «فَأَنَا أُغَیِّرُهُ بِمَعُونَةِ اللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّه»؛ چون خدا مرا دستور داد که من کمک بکنم، اگر قدرتی نداشتید به من مراجعه کنید من دفاع می‌کنم.

 پایان بخش این جمله همین تعبیر است «و کتب علیه السلام» فرمود: «و احضروا من الله تعالی من الادهان و ترک القیام»؛ شما در برابر ظلم ساکت نباشید، نه اهل ادهان باشید نه اهل ایهان، چون خودش فرمود در راه حق من نه اهل ادهان هستم، نه اهل ایهان. ادهان و ایهان؛ ادهان یعنی روغن‌مالی این همه قاچاق‌هایی که می‌شود برای این است که آنها روغن‌مالی می‌کنند در دین. فرمود اهل دُهن و روغن‌مالی و مصالحه و فاکتورسازی نباشید، وگرنه این همه قاچاق‌ها داخل کشور می‌آید. اهل ایهان هم یعنی وهن نباشد، در کارتان جدّی باشید. مسامحه نکنید. در قرآن کریم فرمود که کفار مایل‌اند ﴿وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ﴾؛‏ بیگانه‌ها علاقهمندند که شما در امور کشورداری با روغن‌مالی کشور را اداره کنید تا خودشان هم با روغن‌مالی، اهل دُهن باشند. یک بیان رسمی خود حضرت امیر دارد که فرمود: «مَا عَلَیَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ، وَ خَابَطَ الْغَیَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لَا إِیهَان‏»؛[18] نه من اهل روغن‌مالی هستم نه اهل سُست‌کاری، این یک؛ در قرآن کریم ذات اقدس الهی به موسی و هارون(سلام الله علیهما) فرمود شما باید با فرعون مبارزه کنید، تنها داشتنِ اژدها کافی نیست، عصا اژدها می‌شود، بله می‌شود؛ معجزات دیگری هم هست، آن هم هست؛ اما ﴿وَ لا تَنِیا فی‏ ذِکْری﴾؛ این ﴿تَنِیا﴾ یک نهی آن تثنیه است؛ اصل آن «وَنی» است، این مثال واوی و آخرش هم «یاء» است، «وَنی»؛ یعنی سُستی. فرمود: ﴿وَ لا تَنِیا فی‏ ذِکْری﴾؛ در نام من، یاد من، دین من، به خودتان وَنی و سُستی راه ندهید، نگویید ما عصا داریم اژدها می‌شود، خودتان هم باید جدّی باشید. کشور را با نیروهای نظامی نمی‌شود اداره کرد با عدل و عقل می‌شود اداره کرد. یاد خدا و نام خدا در هر قیام و قعودی، آن کشور را اداره می‌کند. فرمود: ﴿وَ لا تَنِیا فی‏ ذِکْری﴾، در نام من یاد من وَنی و سستی به خود راه ندهید. اینجا هم وجود مبارک حضرت امیر این جمله را مرقوم فرمود، فرمود: «من الادهان بترک القیام بالحق فإن دعوة المظلوم لیس لها حجاب دون الله»،[19] اگر کسی مظلوم واقع شد و هیچ پناهی ندارد، کسی هم به هر جا نامه می‌نویسد جوابی نمی‌گیرد، او یک آه می‌کشد. بین آه او و رسیدن به بارگاه ملکوتی خدا هیچ حجابی نیست، این دعا اثر دارد.

وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) می‌فرماید پدرم امام سجاد(سلام الله علیه) آخرین وصیتی که به منِ امام پنجم می‌کرد این بود که فرمود: پسرم! آخرین وصیتی که پدرم حسین بن علی(سلام الله علیهما) در کربلا به من کرد این بود؛ یعنی آخرین وصیت سیّدالشهداء به امام سجاد، همان آخرین وصیّت امام سجاد به امام باقر است، فرمود پسرم! «إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه»؛[20] فرمود ظلم همه جا حرام است، جزء گناهان کبیره است؛ اما آن ظلمی که مظلوم هیچ پناهی جزء خدا ندارد، از او بترسید، چون او به هر حال آه که می‌کشد خدا را می‌خواهد، غیر از خدا کسی دیگر را ندارد. فرمود بین آه مظلومی که هیچ پناهی ندارد، با بارگاه ملکوتی خدا هیچ حجابی نیست. ای کاش سید رضی این یک سطر را هم در پایان این نامه ذکر می‌کرد که همراهی تأثیر دعا با بخشنامه‌های نظامی، سیاسی، کشورداری و اینها خواهد بود، این پشتوانه آن بخش‌نامه‌هاست که امیدواریم ـ إن‌شاءالله ـ همه ما این چنین باشیم.

من مجدّداً مقدم همه شما را گرامی می‌دارم و این ایام پُربرکت را برای همه شما و همه علاقهمندان به قرآن و عترت خیر و سعادت دنیا و آخرت مسئلت می‌کنم. از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم امر فرج ولیّ‌اش را تسریع بفرماید!

نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملّت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید!

مشکلات دولت و ملّت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوان‌ها را حلّ بفرماید!

خطر سلفی و تکفیری و داعشی و آل سعود را به استکبار و صهیونیسم برگرداند!

این کشور ولیّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطری محافظت بفرماید!

این دعاها را در حق همه علاقهمندان به قرآن و عترت مستجاب بفرماید!

جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت قرار بدهد!

«غَفَرَ اللهُ لَنٰا وَ لَکُمْ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکٰاتُه»

 


[1]. وسائل الشیعه، ج2، ص356.

[2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص803.

[3]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص804.

[4] . سوره یوسف، آیه106.

[5]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه193.

[6]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه220.

[7] . معانی الأخبار، النص، ص361.

[8]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه193.

[9]. سوره شوری، آیه40.

[10]. سوره یوسف، آیه106.

[11] . المحاسن، ج‏1، ص30.

[12]. الغارات(ط ـ الحدیثة)، ج‏1، ص188.

[13]. سوره ذاریات، آیه22.

[14]. سوره اعراف، آیه40.

[15] . سوره بقره، آیه173.

[16]. سوره شوری، آیه40.

[17] . نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت314.

[18] . نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه24.

[19] . تمام نهج البلاغة.

[20]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص331.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ب.ظ | علی | ۱ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۰۸ ب.ظ | علی | ۱ نظر

ذکر لا حول و لا قوه الا بالله رو باید خیلی بگیم تا کی درونمون ضعیف باشه؟!!!تا کی قرص بخوریم تا حال روخی درست بشه؟!!!تا کی بازیگر دیگران و مردم و شیاطین باشیم؟!!! تا کی زود عصبانی بشیم و حالمون دست خدا نباشه و فرشته هاش؟!!!تا کی شیاطین بر ما مسلط باشن و ما بیچاره و خطرناک؟!!! پس باید ذکر لا حول و لا قوه الابالله العلی العظیم رو زیاد بگوییم باید هیچی نتونه تکونمون بده هیچ فضایی مارو نبره باید قوی بشیم تا کی بترسیم از بیرون؟!!! تا کی خوار و ضعیف باشیم و برای مردم کار کنیم؟!!! تا کی بنده ی مردم و شیاطین باشیم؟؟!! تا کی مرغ دلمون ضعیف باشه و خدایی نباشیم؟!!! پس باید ذکر لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم رو زیاد بگوییم بله بخشی از خال خوب ما و جنایت نکردن و آرامش از بیرون هست که دعامون بکنن بزرگان ولی ما تا خودمون به سمت خدا نریم وبا خدا حرف نزنیم و در دل نگیم این گفتن مهمه که بگیم ای خدا با اسم تو شروع میکنم بسم الله ای خدا واگذار میکنم کارم رو به تو اگر خودمون از خدا نخوایم کما اینکه خواستن ممکنه ریاکارانه باشه ممکنه  ارتباط ضعیف باشه ولی لااقل بگیم و به زبان بیاریم در دل همینکه بگیم که ای خدا کارم رو درست کن همینقدرم کافیه بله ما که نمیتوانیم صرفا خودمون و خودمون هرچی نفسمون خواست کرد بدون یاد خدا که نمیشه اگر خواستمون الهی و قوی نیست لااقل صخبت کنیم با خدا و برزبان بیاریم در دل که ای خدا من میخوام یه کاری بکنم تو کمکم بده خوب رنگ خدایی میگیره همینه توکل توکل که سخت نیست مهم یاد بودن و بر ذهن آوردن خداست که کار اصلا عوض میشه وگرنه اگر انتظار داشته باشیم که دیگران و فضا مارو آدم کنه وما یاد خدا نباشیم که آدم نمیشیم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۵:۵۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۳۷ ق.ظ | علی | ۰ نظر
امام زمان(عج) به نظر من اگر زن هم داره به سمت بچه داری و اعمال زناشویی  نمیره نه همش به خاطر اینکه از بد احوالی باشه که مثلا ظلم زیاده بلکه بلخره لااقل در عیدها همه خوشن ولی نه حالا شاید بگم چرا اعمال زناشویی نمیکنه و یه دلیلش رو بیارم که وضع خرابه و زنانشم ممکنه از دستش ناراضی باشن و ناراحت یعنی راحت نیستن درکنارش تاجایی که شیطنت هم بکنند!!! اصلا شما تا حالا دیدی که مرجع تقلیدی طلاق بگیره از زنش؟!!! من چند روز پیش سوره ی احزاب میخوندم بعد رسیدم به آیه ی عجیبی که خدا دستور میده به پیغمبرش(ص) که به زنانش بگه که اگر شما حیات دنیا و زینت و زیورش رو میخواید بگین تا مهریه تون رو بدم و به خوبی از هم طلاق بگیریم این خطره برای حتی مراجع دین که زن دارند حالا همشم زن نیستا یعنی شما اگر اتفاقی به امام زمان نزدیک بشی و دردید رهبری امام زمان یا مراجع دیگر بیافتی رحمت خاص شاملت میشه ولی شیاطین هم هستند اینجا شما میشی شیطان اون ها و شیطان اون ها شدن یعنی یه افتخاری هم هستا برای جوان ها که مورد لطفشون هستی ولی مثلا جاهلی در کنار رهبری و چشم ایشان هستیم ممکنه از نزدیک ولی شده ایم شیطانش جالبه که خودمون هم نمیدونیم شیطانشون هستیم و درکشون نمیکنیم مگر ما چقدر دلسوز بزرگان دین و آیت الله ها تا برسه امام زمان(عج) هستیم؟!! زنان دیگه وضعشون بدتر هست مگه ما چقدر اشک میریزیم و دلمون برای آقامون (عج) تنگ میشه و میسوزیم اینجا تعارف نداره درسته ممکنه هشدار باشه ولی میگه بگو که طلاقتون میدما! لذا مورد رحمت خاصه قرار میگریم اگر نزدیک یعنی در چشمشون باشیم و مدام دعامون میکنند ولی شیاطین هم هستند مگر امام زمان(عج) روایت نداریم که بین مردم رفت و آمد میکنه ولی نمیشناسندش؟! خوب در اینجا شیاطین هم پیش امام زمانمون هستند یعنی اصلا جانش در خطره مخصوصا اگر لو بره که امامون هست وگرنه ناشناسه برای کسانی که اهلیت ندارند بعد میخوای از فتنه ی شیاطین در امان باشه؟ حتی زنانش هم که بهترین زن ها هستند در مقابل مقام امامت دارند اذیتش میکنن فی الواقع و حنی از همسایگانش هم خیری نمیبره امام زمان (عج) اینطور نیست که حکومتی داشته باشه فعلا نداره و ناشناسه بین مردم و حتی همسایه هاش!!! بعد ما چقدر دلمون میسوزه و دلتنگشون هستیم؟! هیچی دشمنش هم هستیم و وضع رو خرابتر هم میکنیم لذا در امان نیست امام زمان از دست مردم و شیاطین و نمیتونه کارهایی که دوست داره رو انجام بده اصلا در لباس امامت نیست اصلا اختیار خودشم نداره!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۱۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۵۳ ب.ظ | علی | ۱ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۲:۲۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۲۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر
انحصار طلبی یک عامل مهم بیکاری است و یه عامل دیگرش هم اعلام آمادگی نکردن دولت برای اینکه مردم درچه قسمت هایی باید سرمایه گذاری کنند برای تولید و اشتغال و یک زمانی بود دندانپزشک نداشتیم بعد اونایی که طبیب و دکتر بودن همینطوری رفتن بعد ازکلی خرابکاری متخصص دندان شدن با تجربه تر از خعلی از دندانپزشکان امروزی الان بله کلی ازکسانی که دندانپزشکی خواندند مطبی ندارن الان وضع تحصیل تا جایی رفته که دوسال دیگر حتما میخوان بگم باید تخصص داشت برای سوپرمارکت زدن و کار کردن توش!!! درصورتیکه مردم در زمان قدیم میرفتن سختی میکشیدن یاد میگرفتن الان بعضی شغل ها که انحصاری شده مثلا یک نجار اولا دلش نمیخواد یاد بده من تخصصش رو و دوما مافیا دارن کلا بعضی شغل ها بعد حالا جوان انگیزه نداره دنبال کار آبرومند بره تا اونایی هم که بنایی میکنن بعضیاشون تحصص دارن و تمیز کار میکنن وهرجایی نمیرن و شاغل جدید رو بین خودشون راه نمیدن و میترسن از نان خوردن بیافتن و رقیبشون زیاد بشه و کارشون کساد خوب اینجا باید دولت آموزش بده باید زمینه فراهم کنه که آقا مشکل کشور اینه کارگروه تشکیل بدیم نیاز کشور رو حل کنیم هیچ گروهی تشکیل نمیشه و براشون اهمیت نداره شاغل شدن جوان و همش پارتی حتی کار به جایی رسیده که تولید و شغل ها انحصاری که هست هیچی واردات از چین هم منحصر به افراد خاص شده که با هرقیمتی خواستند جولان بدن!!! این که نشد رفع و دفع بیکاری!!!لذا انحصار طلبی موجب گرانی و تورم میشه و باید رقیب رو زیاد کرد تا ارزانی برگرده!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ما یه بحث پژوهشی قرآنی میکنیم اگه غلط بود و یا نقضشو پیدا کردید خبر بدید شاید بپذیریم و متخصص فن نیستم همینطوری میگم چون داشتم سوره ی یس رو در مفاتیح کوچکی میخواندم بعد رسیدم به ازواجهم بعد رفتم فورا صفحه ی بعد بعد پیش خودم گفتم ازواجهم روی حرف ج فتحه بود یا ضمه؟ بعد قبلا هم برخورد داشتیم که فتحه رو میشه ضمه کرد پیش خودمون ولی قانونی ساختم که اولا در جاهایی که میشه پیش خودمون ضمه رو فتجه کنیم یا برعکس و دوما دوتا حرف حرکات دار مثل فتحه و ضمه پشت سرهم اومده باشه در قرآن دراینجا اگر فتحه اومد مخصوص خود کلمه هست مطلب و اختصاص به خودش داره فقط ولی اگر ضمه اومد اختصاص به بیرون هم داره مثلا ما در لهجه شیرازی داریم لباسو کفشو یعنی آن کفش ولی در قرآن دقیق تر هست حالا چند تا مثال میزنیم از همین سوره ی یس تا مشخص بشه اول مثال خودم رو میزنم که بهش رسیدم یعنی آیهی 56 بعد از اول شروغ میکنم اونایی که دوحرکت ضمه یا فتحه پشت سرهم دارند یا اونچاهایی که میشه ضمه رو پیش خودمون فتحه کرد و طاهرا معنا تغییر نمیکنه رو مثال میزنیم ببینیم چی در میاد پس اول آیه ی 56 یس:

هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِئُونَ ﴿۵۶﴾

آنها با همسرانشان در زیر سایه ‏ها بر تختها تکیه مى‏ زنند (۵۶)

خوب در این ایه در ازواجهم همونطوری که میبینیم دوتا ضمه اومده و نگفته ازواجَهم بلکه ازواجٌهم خوب اگر ازواجَهم رو میگفت طبق قانونی که ساختیم این همسرانشان متعلق به خود طرف بهشتی بود فقط بلکه تعلق به خدا هم داره اولا دوم ممکنه زنه بهشتی باشه و کلی شوهر دیگه هم داشته باشه لذا این زن ها خاصه متعلق به بهشت مردی نیستند و خودشون بهشت دارند!!!

لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾

تا قومى را که پدرانشان بیم‏ داده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهى (۶)

در اینجا اباوهم منظور پدر واقعی خودشون نیست چون ضمه داره اگر ضمه فتحه داشت اختصاصا  پدر خودمون یا خودشون منظور بود بلکه سنت رو میگه و اجداد رو!!! و بحث سیاسی است نه اجدادی!!!


إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ﴿۸﴾

ما در گردنهاى آنان تا چانه ‏هایشان غلهایى نهاده‏ ایم به طورى که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته‏ اند (۸)

در اینجا در اعناقهم دوتا کسره اومده و فتحه نیومده یعنی اولا گردنشون مشکلی نداره  و ایراد از گردنشون نیست بلکه با زور به گردنشون انداخته شده که کسره گرفته یعنی شکسته شده با کسره  و ضمه هم نگرفته!!!

وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾

و آنان را چه بیم دهى [و] چه بیم ندهى به حالشان تفاوت نمى ‏کند نخواهند گروید (۱۰)

خوب در اینجا طبق قانونی که ساختیم در انذرتهم چرا دونا ضمه نیومده یعنی اگر مخصوصا و به طور خاص هم انذارشون کنی حتی بازم ایمان نمیارن یا حتی با جانت و از تمام وجود هم اندازشون بدی بازم فایده نداره چون انذرتهم فتحه گرفته یعنی مخصوص کسی است که انذارش کنه و هم در یومنون کسره اومده یعنی و چون فتحه نیومده یعنی که ایمانی ندارند و نمیارند هم یعنی بازور هم صاحب ایمان نمیشن یعنی اصلا ایمان آوردن دست خودشون نیست و چیزی از ایمان ندارند با انداز تو تغییر نمیکنن و شکسته نمیشن!!!


إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ﴿۱۱﴾

بیم دادن تو تنها کسى را [سودمند] است که کتاب حق را پیروى کند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنین کسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده (۱۱)

در اینجا یک تنذر هست که شکسته شده به کسره میگه اندار تو صاحبش خودت نیستی و از طرف خودت نیست بلکه از طرف هدفدار هست اگه ضمه داشت میشد بگیم از طرف خداست ولی کسره داره یعنی نه کار مطلق خداست نه مطلق پیغمبر بلکه اولا خودش باید تغییر و شکسته بشه دوما مخصوصا افراد خاصی است که کتاب حق رو پیروی کند و از خدا نهان بترسد 

دوم بمغفره هست که کسره  گرفته که یعنی اینا بازور مورد غفران خدا قرار گرفته اند و خدا بخشیده و شکسته شده به کسره که یعنی تغییر کرده وضع که شکسته شده به کسره اگر فتحه داشت خودشون استغار کرده بودند و حق خودشون بود که بخشیده شدند بلکه تغییر کرده اوضاع که بخشیده شده اند!!!

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ﴿۱۲﴾

آرى ماییم که مردگان را زنده مى‏ سازیم و آنچه را از پیش فرستاده‏ اند با آثار [و اعمال]شان درج مى ‏کنیم و هر چیزى را در کارنامه‏ اى روشن برشمرده‏ ایم (۱۲)

در اینجا دو تا داریم یک نکتب که در نکتب دو تا ضمه اومده یعنی مخصوص نویسنده نیست هم خدا هم فرشته ها نوشته اند دوم آثارهم هست که فتخه داره یعنی این آثاری که ما نوشته ایم مخصوصا طرف بوده است چون فتحه داره یعنی کم و کاستی نیست!!

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۳﴾

[داستان] مردم آن شهرى را که رسولان بدانجا آمدند براى آنان مثل زن (۱۳)

در اینجا جاءها داریم که فتحه داره یعنی این پیغمیبران مخصوصا اینا بودن که اومدن و برای گروه دیگری انذار نشده بودند!!

قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ ﴿۱۵﴾

[ناباوران آن دیار] گفتند شما جز بشرى مانند ما نیستید و [خداى] رحمان چیزى نفرستاده و شما جز دروغ نمى ‏پردازید (۱۵)

در اینجا به پیمبر در انزل میگن که خداوند مخصوص ما چیزی نفرستاده چون انزل فتحه داره 


قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۱۸﴾

پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفته‏ ایم اگر دست برندارید سنگسارتان مى ‏کنیم و قطعا عذاب دردناکى از ما به شما خواهد رسید (۱۸)

در اینجا لم تنتهوا مخصوص پیغمبران هست که با پیغمبر به طور خاص هشدار میدن و میگن اگر خودتون دست برندارید فقط دوم لترجکمنکم هست که روی ج ضمه هست یعنی اونا میگفتن همه ی ما افراد جمع سنگسارتون میکنیم و در لیمسنکم هم فتحه هست که احساس درد مخصوص کسانی میگفتن خواهد شد که دست ورندارند یعنی هرکس که با شما پیغمبران و رسولان باشه عذاب مخصوص اوست و عذاب مخصوصی هم بهش میدیم!!!

قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿۱۹﴾

[رسولان] گفتند شومى شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر مى ‏ورزید] نه بلکه شما قومى اسرافکارید (۱۹)

در طائرکم شکست کسره هست یعنی اولا شما تغییر ممکنه کرده باشید دوما این فال شما از طرف خودتون نیست از فال شیطانی هست که گرفته اید وگرنه فتحه میگرفت یعنی خودتون هم شک دارید و هم شیطانی اشتباه گرفته اید!!!

وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾

آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‏ یابید (۲۲)

در اینجا ترجعون فتحه داره که بازگشت ما مخصوص خودمون هست و فرق داره بازگشت من با شما!!!

أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلَا یُنْقِذُونِ ﴿۲۳﴾

آیا به جاى او خدایانى را بپرستم که اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند نه شفاعتشان به حالم سود مى‏ دهد و نه مى‏ توانند مرا برهانند (۲۳)

شفاعتهم ضمه داره و شفاعت خاص امامان نیست بلکه شفاعتی که همه میشند منظوره و لاینقذون یعنی کسره ی شکست داره یعنی دیگه تغییری نمیکنه رهایی!!!

إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾


من به پروردگارتان ایمان آوردم [اقرار] مرا بشنوید (۲۵)

در اینجا پیغمبران میخوان که به طور مخصوص گوشاشون رو باز کنن به حرفای امامان و از ته دل مخصوصا بشنوند و کمی گوش بدن بعد!!!

قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

[سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى کاش قوم من مى‏ دانستند (۲۶)

در اینجا اگر یعلمون کسره داشت یعنی هنوز راه داشتند تغییر وشکست پیدا کنند ولی میگه کاش همون موقع خاص قبل از اینکه مارو شهید کنند میدانستند که بهشت چیه!!!

بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ﴿۲۷﴾

که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد (۲۷)

در اینجا معلومه که جزء مکرمین بوده اند و شکست و تغییر نداده خدا و کسره نداره مکرمین بلکه از اول بوده اند ولی در بهشت خدا نبودند و در زمین بوده اند!!  یا میتونیم بگیم وقتی غفر انجام شد دیگه مکرمین شدند چون غفر هم مخصوص خدا است چون دوتا فتحه داره

 خوب دیگه من خسته شدم دارم آنلاین تحقیق میکنم امیذوارم پژوهش درستی باشه و بقیه اش رو خودتون تفسیر و تحقیق کنید متشکرم!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۳۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر
امروز داشتم نهار میخوردم تموم که شد بابام گفت یه نفر داشته در حرم حضرت اباالفضل علیه السلام راه میرفته بعد یهو میافته و میمیره بعد تعجب کردم! بعد گفت کلیپشم هست خواست که نشونم بده ولی پیداش نکرد منم اومدم تو آپارات سرچ کردم مرگ در حرم بعد یه کلیپ وحشتناک از حاج محمود کریمی دیدم که آخر دیوانگی محض بود موضوعش هم پاره کردن لباس پسرش بود و بیش از 50000 تا بازدید شاید داشتش!!! و ایشون یعنی حاج محمود کریمی روضه ی مکشوف و باز میخواند روضه که نه اصلا معلوم بود شیطانی و جنزده شده بلکه وظیفه ی روضه خوان اینه که آروم کنه فضا رو با اشکی که از مستمعش میگیره منم نظر دادم زیر کلیپ باید تایید بشه یه سری چیزا نوشتم و یه سری چیزا هم اینجا بگیم بله وقتی مداح داره روضه میخوانه خودش از همه بیشتر فیض میبره ولی گاهی گناه و شیاطین فشار میارن شیاطین که در فضای شهدا کاری نمیتونن بکنن ولی میبینیم که عزادارها گناه کرده اند و مداح هرچی زور میزنه نمیتونه شهداییش کنه و محرمی لذا باید یاری از شهدا خواست نه اینکه با کتک و روضه ی باز و زور و خون وشمشیر و اینم غیرت نیست بلکه حماقت هست با زور که نمیشه اشک گرفت باید تازه آروممون هم بکنه ولی ما گنهکاریم و شهدا مارو آروم که نمیکنن بلکه شیاطین هم برنامه دارن و اومدن خراب کنن لذا اینجا مشاهده میشه که این حماقت هارو ایشون انجام داده و بلخره نمیدونن به خاطر گنهکاری ما و خرابکاری شیاطین هست بعد به مداح بدبین میشن و فحش میدن لذا توجه بشه که فضا دست ما نیست مداح اجرش اینه که یه یا حسین بگه حالا بیشتر بخونه و مداحی کنه با اسم مبارک امام حسین(ع) دیگه وظیفه مداح این نیست که گناه مارو با زور بخره و آب کنه و فشار رو خودش بیاره بلکه نمیتونه آروم کنه خوب نکنه بلکه فضا شیطانی است و دوستاش هم بهش میگفتن نخون ولی حاج محمود روضه ی باز میخواند و میگفت هرکی نیمتونه گوش بده نده و بره بیرون و پیراهن پسرش رو کشید خوب این جرکات زشته وظیفه ی مداح نیست که با زور فضا رو عوض کنه بله مداح ممکنه در فضای خوب اشک مارو بریزه و صاخب دل ها بشه ولی ما خیلی شده هرچی زور میزنیم قلیون میکشیم به خاطر فضای بد خودمون و بیرون اشک نداریم و هیچکاره ایم نمیشه اشک ریخت باید شهدا یاری بدن اینجا عجز رو نشون میده که ما کاره ای نیستیم حالا هرچی عصبانی بشیم بدتر میشه میشیم یزیدی اصلا و شیطان زده میشیم!! بله مداح قدرتش از همه بیشتر هست که حالمون رو خوب کنه ولی طرف توبه هم بکنه به خاطر گناهش بخشیده نمیشه حالا شما در چنین فضایی زور بزنی و داد و بزنی و روضه ی نیزه و گوشت اضافه رو بریدن و اینارو بگی که کارساز نیست نمیشه که درستش کرد ما قبض شده ایم در فضا بله موقعی هست که فضا در دست مداح میافته اصلا مداح میسوزه و از همه دل آرامتره ولی اگر نشد که بازور نمیشه درست همچین فضایی رو با روضه ی مکشوف و باز بدتر هم ممکنه بشه فضا! لذا اصلا بشر همینطوره ما تا مریض میشیم یه کمی فکر میکنیم حالمون بدتر از همه است و تا آخر عمر حالا در حال بد خواهیم ماندلذا با زور میایم جلو در صورتیکه اینطور نیست درست میشه ایشالا باید صبر کرد بر بلا قرار نیست همیشگی باشه حتی اگر گناه هم کردیم بله زود توبه بکنیم ولی اگر حالمون بد شد موقتی هست ایشالا مگر اینکه مصر باشیم برگناه و خدا بخواد غم زیاد بخوریم ما تا یکمی فشار اومد فکر میکنیم بیا تمام مرض ها دچار شدیم پس جایگاه صبر چیه که اباعبدالله (ع) از حضرت زینب(س) میخواد که یه طوری صبر کنه برمصیبتش که تمام شدنی هم نبود!در چنین فضایی حضرت زینب(س) صبر جمیل کرد در پیش قاتلین برادرش که گنهکارترین افراد بودند!!!لذا باید افراد دیگه با خواندن دعای توبه و قرآن فضا رو برای مداح خوب کنن که ما اومدیم که گناه نکنیم اول و آدم باشیم بعد حسینی شویم نه اینکه با نجسیت در روضه بیاییم و شقی ترین افراد باشیم و در فکر گناه بلکه اول قدم اینه که توبه کنیم که اومدیم در مراسم ها!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۵۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۴۳ ق.ظ | علی | ۱ نظر

یکی از کارهایی که باید بکنیم و نمیکنیم و رحمت خدا ممکنه قطع بشه یا هدایتمون کم یا گمراه بشیم اصلا همین مراقبت هست مراقبت میگفتن یه ساعت آخر شب بشین حساب و کتاب کن ولی الان جواب نمیده الان باید بعضی اوقات بشینیم خودمون رو کنترل کنیم که دقیقا و لحظه ای داریم چه میکنیم باید هدف خودمون و هوای نفس و وسوسه و این ها رو خوب بشناسیم من در راه برگشت از مسافرت از شیراز به جهرم بودم آخراش که برسیم خونه یه مدت کمی رو خودم و مخصوصا رفتار و نگاه هام رو کنترل کردم لحظه ای بعد دیدم خیلی از حرفایی که دلم میخواد بزنم و نگاه ها و افکار صرفا از روی هوای نفس خودمه لذا هدفم خودم و میل نفسانی و مثلا بزرگ شدن خودم بود لذا با خودم صحبت میکردم و روانشناسی میکردم که بله حالا فکر کردی خیلی فلانی خیلی چیزی و خودم رو لحظه ای سرکوب میکردم وقتی هدفم نفسانی میشد بله روانشناسی دیگران  و  اطرافیان خیلی آسونتر از خودشناسی است ما اختیارمون که دست خودمون نیست دارن میبرندمون و متوجه نیستیم که شیاطین مارو برده اند و ما از طرف اونا حرف میزنیم و اعمال انجام میدیم لذا باید خودمون رو کنترل کنیم که آقا من به چه هدفی نگاه چشمم به مثلا اونور جلب میشه ما همزمان که حرف میزنیم نگاه میکنیم و توجه داریم و رفتار میکنیم یک سری اهداف داریم خیلی خطرناک هست که هدفمون بزرگ شدن خود و خودخواهی و خودپرستی و خودبینی واینا باشه اینا خطرناکه ولی حتی متوجه نیستیم و مدام داریم خودمون رو بزرگ میکنیم و حتی اگر کوچکترین نظریه ی نزدیکانمون باهامون فرق داشت واکنش نشون میدیم و ممکنه عصبانی بیخود بشیم لذا توجه کنیم که برای چی چشم من به اونور رفت و دارم چی میبینم به چه هدفی نگاه میکنم آیا دست خودمه اگر هدف برای رسیدن به نفس بود با خودم بد میشم میگم آهان فکر کردی خیلی جذابی فکر کردی خیلی باحالی فکر کردی خیلی مردی و میشینم با خودم  بحث میکنم واین میل نفسانی رو سرکوب ولی خیلی وقتا هم که حرف میخواستم بزنم یا نگاهم به اطراف بود و داشتم خودم رو کنترل میکردم دیدم که بی هدف هست و دارم مشاهده میکنم ولی تا آدم بخواد صحبت کنه بلخره یک هدفی داره که خیلی اوقات شیطانی است و شیطان سرمایه گداری کرده لذا خیلی بده که ما میکروفن و بلندگوی شیطان باشیم بعد متوجه هم نشیم که بازی خورده ایم و کنترل شیطانی بر ما سوار شده لدا باید اهداف رو شناسایی کنی که من که الان این حرف رو زدم برای چی بود میخواستم چی بشه میبنی که اهداف شیطانی پشت سر هم اهداف نفسانی زیاد خوب باید لحظه ای کنترل کرد و سعی کرد حرفای خوب زد چرا عصبانی باشیم و داد بزنیم خوب اگر بخوایم شب مثل قدیمی ها که میگفتن یک ساعت محاسبه کن که چه کار کردی خوب خوبه ولی تا شب دیگه هم غرق شده ایم و انقدر کار بد و حرفای پوچ زدیم که رمقی برای محسابه نیست و هم یادمون میره چه غلطایی در روز کرده ایم لذا مدنی که هوشیاری و میشه کنترل کرد و زرنگ هستیم و کار خاصی نمیکنیم باید بشینیم مراقبه کنیم و کنرل کنیم که به چه هدفی من نگاه میکنم و از چه لحاظی است نگاه و رفتار و نوع نگاهم مثلا حسودانه هست خوب مرضه اگر شهوانی است مرضه اگر نگاه من که چشمم اینور واونور میره بلخره یا طرز دید و هدفی وجود داره همینطور در صحبت خیلی اوقات برای گنده شدن و رسیدن به میل های نفسانی هست صحبت ها باید بشنیم در پیش خودمون خودمون رو بکوبیم که بله فکر کردی مثلا فلانه خیلی خوبی فکر کردی پادشاهی فکر کردی آدم بزرگ و خوبی و زیبایی هستی؟؟ و حتی فحش به خودمون بدیم وگرنه  بازی خورده ی شیاطین میشیم خیلی از حرفای ما بیهوده هست و شیاطین القا کرده اند چرا باید این حرف رو بزنم چی میشه اگر نگم؟؟ آیا بهتر نیست قبل از که حرف بزنم فکر کنم و طول بدم زمانی رو که میخوام صحبت کنم و کمی قبلش فکر کنم که آقا اصلا نگم بهتر هست اصلا فایده ای که نداره هیچ بدتر هم میشه وضع یه کنترلی داشته باشیم خلاصه بله موقع نماز آدم حواسش جمعه ولی مهم اینه که وقتی آزادی و رهایی و فتنه میخواد بشه اون موقع چه کاره ایم!!! پس یه کنترلی داشته باشیم رو خودمون که چی میگیم هدف چیه بعد سرکوب کنیم اگه هدفمون میل خودمون هست میل نفسانی و بعد کنترل کنیم ببینیم نمیشه حرف بهتری بزنیم و فورا صحبت نکنیم و فکر کنیم قبل از صجبت ها رفتار و نگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۴۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

نمیخوام روانشناسی کنم ولی ما اگر یقین داریم به فرشتگان و ارواح و حتی جن که با جشم ظاهر نمیشه دیدشون اگر به بودن این ها ایمان داشته باشیم و جزء کسانی نباشیم که کافرن یا اعتقاد ندارند بهشون بعد متوجه میشیم که یه عده میخوان با زور هم شده این هارو ببینند و ارتباط بزنن یا حتی مسلط بشن و حتی عده ای دیگه راه نجات میدونن ولی اولا این نشاندهنده ی اینه که ما از خداوند دور شده ایم و اشک و اینا نداریم که خدمتون کنن حتی یا در فضای الهی نیستیم که درک کنیم بعد هی میخوایم با عالم ماوراء الطبیعه مسئله رو حل  کنیم یعنی از خدا دور شده ایم بعد مشکل روحتی از شیاطین و چه برسه فرشته ها هم حتی میدانیم و همش از بودن اینا ممکنه رنج ببریم و هی میخوایم چیز کنیم که نشان میده ما از خداوند دور شده ایم وگرنه اگر اشک داشته باشیم و خدایی باشیم حتی خدمتون میکنن و ما هیچ احساس کمبود و نارضایتی نداریم حالا مسئله ی شیاطین جن که فرق میکنه که اون ها هر راهی باشه میخوان نفوذ کنند و مارو حتی وسواسی میکنن و همین شیاطین هستند که اصلا مارو از خدا دور کرده اند که چنین حسی گرفته ایم که مشکل از اونوره یا راه نجات از عالم ماورا است درصورتیکه جن ها راحت کنار ما زندگی میکنن و مشکلی نداره چه بسا از ما دور هم بشن یا نزدیک ممکنه کاری به کارمون نداشته باشن و راه نجات ارتباط با حتی فرشتگان نیست و دوما که میخواستم بگم همینه که فرشتگان خدا حتی غذا خوردنشون هم ذکر خدااست اونا با خدایان کار دارند ما باید خدایی بشیم بعد کمبودی نداریم وحتی همین فرشتگان خدمت میکنن بهمون یا دور میکنن شیاطین رو و کمکون میدن لذا توجه بشه که بله ما یقین داریم روح هست ولی وسواسی میشیم تا جایی که شیاطین میان جای خدا رو و چه بسا فرشتگان و ارواح رو با وسوسه پر میکنن بعد ما دچار بد اندیشی میشیم وگرنه بزرگان دین رو شما نگاه کنید هیچ وقت شاید دنبال عالم جن نرن ولی عالم ارواح هم که ما در جوانی شاید دلمون بخواد اگر اشک بریزیم و خدایی باشیم اصلا انگار با هرچیزی میتونیم وصل بشیم وقتی خدایی باشی خدایی کار میکنی و با خدا باش و خدایی کن لذا حال معنوی اگر درست شد دنبال عالم جن نمیرن دنبال جنگیری و روح گیری و آدمگیری نمیرن بلکه اصلا چنان قدرت میده خدا که به هر احد الناسی میخوای وصل شو و اونجا باید تقوا پیشه کرد و با خدا باشیم نه اینکه منحرف بشیم بله گناه یه عامل شد برای وسواسی شدن و ارتباط با جن وگرنه ما اگر خدایی باشیم خیلی ریلکس و راحتیم و به این چیزا فکر نمیکنیم بله شیطان قسم خورده که مارو گول بزنه به شیاطین ممکنه فکر کنیم ولی وقتی قوی تر باشیم باز و از میل نفسانی هم گذشتیم دیگه شیاطین راه ندارن بر ما به همون شیطان هم فکر نمیکنیم اگر قوی تر بشیم باز هم بیشتر! الان شما به من بگو برای پدرم 4 تا صلوات بفرست که مثلا از دنیا رفته شاید من مسخره هم نگیرم اگر حال روحانیم خوب نباشه اگر مسخره هم نگیرم شک دارم به دستش برسه  ولی خیلی ها مدام برای مردگان خیرات و صلوات میفرستن و قرآن میخونن خوب اینا اگر حالشون خوب نبود و خدایی نبودن که اینکارهارو بیهوده میدونستند که!!! بلکه جواب هم دارند میگرند! لذا توجه بشه به انحرافات و عقلمون رو زیاد کینم بگیم که اولا وقتی ما داریم نماز میخونیم و ارتباط با خدا دیگه از خدا دور نشیم گناه نکنیم که مسئله شیطانی بشه و مانند فرشتگان که خدمتمون میکنن ما هم خدایی باشیم حتی اگر خدمت به خلق میکنیم از خدا دور نشیم و مسئله سر خدایی بودن و ماندن هست دوما مثلا اگر خدا خواست یا داد یا خودمون خواستیم که زن نداریم مثلا یک معشوقه داشته باشیم خوب اگر شما و من قوی و خدایی نباشیم که گناه میکنیم و خودارضایی لذا اگر خدا بهمون معشوقه نمیده از بین این همه حوری و ارواح و زن های قوی با ایمان که ممکنه خدا نده برای اینه که خدایی نیستیم و به گناه و خودارضایی میکشه بعد پشیمون میشیم لذا باید از خدا فاصله نگرفت  و حتی اگر به سراغ زن ها هم رفتیم خدایی بریم ذکر بگیم در فکر خدا باشیم چرا اینکه اگر خدایی باشیم اونا به سراغمون میان ولی اگر کمی از خداوند غافل بشیم خدا خودش گفته که من خودم براتون یک شیطان میزارم فورا !!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۲۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۳۳ ق.ظ | علی | ۱ نظر