اصن زن یه موجوده عجیبیه ها!!! نمی دونم چرا بعضی از ما مردها چون در زنان تجربه ندارم میگم اینو که چرا بعد و قبل از ارضای جنسی نظرمون کاملا به این مساله و زن و زندگی و خدا و خلاصه جهان بینی مون فرق داره چرا؟؟؟ بعضیا سبک میشن بعضیا بد میشن بعضیا ناامید میشن بعضیا راضی میشن بعضیا بعدش عصبانی میشن بعضیا بعدش آروم میشن و اینا موهبتی است که زن برای مرد داره که دنیا هم همینطوره زندگی بعد مرگ هم هست فرو نرو توش دیگه!! ولی باز ما نمیفهیم میگیم به درک که اینطوریه و پند نمیگیریم!! چرا پس حالت عوض شد و جهانبینیت عوض شد و نظریه هایی که داشتی تغییر کرد پس چرا نمیفهمی چیزی بله بعضیا هم ممکنه به فکر خدا بیافتن که" لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین " شب با زنش خوابیده و صبح نماز شب میخونه که ای خدا من ظالم بودم که زنم رو به خاطر تو و به جای تو گرفتم مسائل جنسی رو مثلا اینطوری میگه به خدا در این ذکر که زنم رو دوست نداشتم جز برای مسائل جنسی و دیگه کور شدم و حالا که راضی شدم پشیمانم و بدم میاد دیگه از مسائل جنسی تا فردا بشه و ما دوباره ارضا بشویم ولی تا فردا نشده ما پیشت اومدیم و اعتراف میکنیم که جز تو ای خدا الهی نیست حالا این خوب بود اومده پیش خدا نماز شب رو خونده و زن داره خوبه دیگه یعنی ازدواج و ارتباط جنسی با زن مقدسه ما خیوانیم و خرابش میکنیم!!! و به آرامش هم نمیرسیم لذا داشتیم میگفتیم اینکه بعضیا ممکنه نیاز جنسی رو اصلا نیاز و تشنگی حساب نکنن و یه نوع مرض هم نه بلکه یه نوع شکنجه که فقط باید در راه ازدواج حل بشه و باید مقدس بشه بازن خود لذا شما اگر بری مسجد و توی جمع هرچقدر هم نیازت زیاد باشه بیخیال میشوی لذا بعضیا مثل آخوندان نظرشون اینه که نیاز جنسی داشتن و برانگیخته شدن شهوت در قبل از ازدواج دوری از یاد خدا است و غفلت نام داره و بعد از ازدواج هم که گفتیم بایدطوری باشه که جنبه ی مقدسیت بگیره چه طور تو این همه از نظر جنسی زنت رو دوست داشتی و بغلش میکردی و بوسش میکردی و به پاش افتاده بودی و محبت و حرف های ناب و قشنگ حالا که ارضا شدی فحششم نمیدی؟؟ یعنی بدت میاد ازش و ولش کرده ای؟؟؟ خوب این نوع ارنباط مقدس نیست و بیشتر در وادی طلاق هست گرچه اونایی که طلاق میگیرن دیگه ارنباط خوبی هم قبل و بعدش نداشتن و سرد شده اند و به امید گرمی بیشتر با فرد کسی ممکنه طلاق بخواد خالا!! لذا باید خدارو دید جوان هایی مثل من خودپرست میشن حالا باید خدارو صدا کنن به حاش همش خودشون رو صدا میکنن و حالا که ارضا شد باید پیش خدا بره و نمیره و نماز شب نمیخونه اینجا مشکلشه لذا تا خدا رو بزرگ ببینیم مسئله حله و اگه خدا در دید ما باشه نمیگم مشکل جنسی خل میشه ولی یه مسئله ای هست که تورو خدا توجه کنید و اون اینه که زن را باید همانطور که گفتیم دوست داشت و به قول پیامبر(ص) به خوبی باهاش رفتار کرد و می فرماید زن مانند دنده ی کج هست که اگه بخوای صافش کنی میشکنه و هر دنده ای که کج تر باشه بهتره حالا نکته اینه که آقا شما باید زنت رو دوست داشته باشی ولی زرنگ باشیا یعنی وقتی میری پیش خدا باید اولا عشق مجازی داشته باشی و زنی در دلت باشه دوما باید بگی که خدا تو بالاتر از زن منی و من تورو بیشتر از زتم دوست دارم بله باید اعتراف کرد من مثلا خودم عاشق زن نیستم و خدا هم توجه نمیکنه چون زن ندارم و ارتباط با زنی این زنهایی هم که توی دلمند خودشون خدایی اند و محبت الهی دارن و استادند لذا ما عشق مجازی خرابه و خدا توجه نمیکنه و ممکنه یه مرتبه بریم عشق مجازی اینترنشنال خارجی هم که بدم میاد اصلا زن های خارجی رو خوشکل نمیبینم دیگه قبلانا خیلی خوشم میومد از چشم آبی و موهای طلایی از موقعی که این زن ها هوامو دارن زن های مومن از زن های خارجی بدم میاد و نمیدونم با زن باید چه کنم چون زن ندارم و یهو هوایی میشم و داغون!
لذا مشکل ما مثل مشکل امامان نیست چون امامان به خاطر نیاز جنسی نبوده که ازدواج کرده اند شما بچه آوردن رو خوب میدونی یا بد؟؟ هرکی یه نظر داره درمورد یه بچه ی معضوم که به دنیا بیاد!! لذا خدا رو ما ندیدیم و این مشکل ما بود خدا که دیدنی نیست لذا اینجا هم مراتب داره اقا دیدن خدا بعضیا مثل ما مرتبه شون از خدا دیدن اینه که حرفای جالب میزنن و حرفای خدایی اگر از خودشون حارج شن و مسائل رو بزرگتر از خدا نگیریند اینا خدا رو دیدن شون اینطوره که دلشون و زبانشون حرف خدایی میزنه و از خدا حرف میزنه ولی بعضیای دیگه خدارو دیدنشون فرق داره لذا خدا موجود نیست ولی زنده است که و میشه دیدش با دل ولی نمیشه توصیفش کرد که چه طوره و صفتاشو میگیم فقط!
حالا که بحث بحثه میریتاریستی شد اینکه دوتا وای داریم یک وای از اینکه پلیس کاری نتونه بکنه در مقابل جنایت و فساد و وای از اینکه پلیس بخواد دخالت کنه و همه کار بکند!!! دوتا وای برعکس پلیس باید کنار مردم میانه رو و در مقابل خدا و حق متواضع و در مقابل فساد و فحشا و جنایت مغضوب باشه و جلوگیری کنه از نشر فساد لذا باید کاری کرد در مباحث دیگه همینه جاهایی که پول توشه یا رقابت مخصوصا نباید هر بی سوادی راه داد برای مدیریت مثل وزارت بالاتر از سواد تجربه و آموزش هست که مثلا یکی نیاد از هیچ بخواد وزیر نفت بشه و وقتی هم رقابت باشه دشمنی و حسادت هست پس باید پشتش گرم باشه و کار رو به کسی سپرد که کارکشته ی اینکاره و حمایت بشه وگرنه اگه کارا سرجای خودش و پستا وضع همینه لذا مثلا سپاه دیگه از متخصصان استفاده میکنه و حواسش هست ولی در شهرهای کوچک ممکنه متخصص نباشن افراد و زور بیشتر باشه یا متخصصان زور نداشته باشن و دیگه اینکه چند روز پیش اخبار میدیدم وسطش یه موضوعی بود که نفهمیدم داشتن با کارشناس صحبت میکردن و منم نفهمیدم چی شده فقط اینو فهمیدم که گفت در طرح شبنم هم فلان شد و کارساز نبود خوب ما چرا باید اصلا طرح داشته باشیم برای مقابله با مشکلات اقتصادی مثلا یا مشکلات دیگر بلکه باید مشکل رو حل کرد حالا درمسائل نظامی و قضایی ممکنه شما بگی یه عده جنایت میکنن و باید مقابله کرد قبل از ظهور ولی در مسائل دیگر که با طرح و اینا درست نمیشه برای مقابله باید مشکل رو حل کرد دیگه از اول دیگه داره خندوانه میزاره حواسم پرته و حرفی هم ندارم
نمیگم برای درد شخصی من خوبه برنامه داشتن و درد اجتماعی است و باید همه دست به دست هم دهیم لذا افراط و قدرت طلبی شخصی و جاسوسی مثلا بده هنگام فیلم ساختن یا طرح برنامه داشتن برای ما مثل بسیج که ما محدود میشویم به یه سری افرادی که برنامه دارن مثل برنامه ی فرهنگی و برنامه داشتن خعلی بهتر از اونه که نداشته باشن برای ما و ما ول معطلی و بی هدف بگردیم بلخره من خودم دانش آموز بودم و یه سری از کارها بود که فقط ماها میتوانستیم مشکل گشا باشیم و عرفا مثلا قطع امید کرده بودن از بزرگترها و شاید نمیشد حرف زد و نوشت و فتنه و زندان و شکنجه زیاد بود خلاصه ما خودمون در فضای اینکه زیر مجموعه ی قدرت ها باشیم و مثلا میریتاریستی باشه قضیه بوده ایم ولی جاسوسی زیاد رخ میداد و اگر برنامه داشته باشند برای ما خوب ما که اسیر نیستیم وبلاگ داریم و متناسب با اشتباهاتشون چون بلخره در دست گرفتن افسار جامعه سخته و ایرادات زیاد داره و اینکه قدرتها بخوان قدرت نمایی کنن بر مردم سخته و مشکلات زیاده و حمایت معنوی و فرشته ها هم میخاد لذا مثلا وقتی من مینویسم اگه خپب باشه کارم دل ها نرم میشه و منعطف و خدا کمک میکنه یعنی ما اگر زیرمجموعه ی قدرت ها قرار بگیریم و از زندگیمون جاسوسی نشه ولی فیلم بسازن برنامه داشته باشن حمایتمون کنن مثلا یا بلخره مثل بسیجی شدن برنامه داشته باشن و مارو ول نکنن مثل حیوان و مریض روانی مثلا ندانن خوب ما هم کمکشون میکنیم و خعلی بهتر از اینه که برای مردم برنامه نداشته باشن و کارای فرهنگی براشون نکنن و مشکلاتشون رو ندانن و به فکرشون نباشن البته نباید افراط هم کرد !!!
اولا این چیزایی که میگم رو یا نادیده بگیرید لطفا و هم گیر ندین که غرض وار گفته باشم بلکه زوج های مومن میدونن اینارو حیا میکنن بگن و ما هم فکرمون تسخیر میشه میگیم پس گیر ندین!!!
داستان اینه که امروز صبح چند دقیقه تلوزیون میدیدم شاید زن هم نبود و نشان نمیداد و بایددیشب که بازیگره همون خانم دهقان در خندوانه برنامه داشت به ذهنم میخورد ولی نخورد یا بعداز اخبار ساعت ده و نیم شبکه ی دو یه زنی کارشناسی رو آوردن باز فقط فهمیدم در ظاهر خوبه زن و جلو نرفتم ولی امروزصبح قویتر بود یعنی میخام بگم جوگیر شدم که اینارو میگم و درسته تنهام ولی حتما فکر خودم نیست و تصرف از بالاست حالا گنده ش نکنیم داستان اینه که ما تلوزیون میدیدیم گفتم به خودم زن باید ظاهرشو درست کنه و در ظاهرات باشه بعد برسی کنم خوبه که روایات چی میگن بله به نظر میرسه مثل اینکه زن ظاهرشو جمع کنه و بپوشانه مثل حجاب و آرایش و باید هم در حجاب و آرایش به ظاهر برسه و مثل اینکه بخواد الکی کلاس بزاره و باید هم الکی بزاره و مثل اینکه بخواد فیلم بازی کنه و باید هم بازی کنه جلوی مردم لذا دو نکته است یک دختر و زن فرق دارن و زن شوهر داره و دو اینکه ما در اسلام زن که حساس هست بعضی صفاتش جلوی خدا و شوهر باید کاملا متضاد با آنچه جلوی مردم باید باشه باید باشه!!! پس زنان باید ظاهرشون درست کنن و فیلم بازی کنن حالا طبق سه روایت بررسی کنیم
یک شرم: حدیث داریم شرم زنان ده برابر مردان است ،و زنان نیاز شدیدتری از مردان دارن در مبحث جنسی ولی در جامعه زنان کمتراز مردان فاسد میشن و ظاهرا نشون نمیدن به مردان این شدت نیازشون رو ولی درسته تعداد مفسداشون در جامعه ما کمتره ولی اگر زن فاسد شد دیگه فاسده هااااا و خیلی بدتراز مردان خطرناکتره پس زنان فسادشون پنهانی تره و در ظاهر همشون خوب و با حجابن در جامعه ی ما
دو تکبر ترس و بخل: قبلا این صفات رو حدیث رو گفتیم که زنان خوبه این صفات رو داشته باشن ولی در مردان برعکسه و هر زنی که این صفات رو داشت خانمتره و در مردان هم برعکسش آقاتره و مردتر و زن ممکنه شجاع باشه ولی باید خودش رو بترس بزنه و فیلم بازی کنه و ظاهرش رو حفظ کنه ولی پیش خدا و شوهرش ممکنه متواضع باشه و خعلی خوبه ولی در بین مردم و جلوی بچه ها باید متکبرانه رفتار کنه و فیلم بازی کنه و طبق این حدیث که مثلا می فرماید که اگر زن ترسو باشد بیگانه رو به حریم خودش راه نمیدهد یعنی ترسو نیستا و میفرماید اگر باشد یعنی باش دیگه ای زن!! یعنی فیلمتو بازی کن جلوی اینا دیگه!!!
سه ظاهرزیبا: حدیث میگه بهترین زنان آن است که رویش خوبتر و مهرش کمتراست. این حدیث هم که نشون میده ظاهر رو دیگه دقیقا که ظاهرش خوبرو باشه
پس زن باید درظواهر گیر کنه و زنان رند و پیچیده نیستن در مقابل مردان و زنی که نشه شخصیتش رو شناخت و مرموز باشه و سرازکارش درنیارن ماموران و همه این زن موذی ای هست!!! خخخخ خلاصه وقتی مثلا کارشناس بشه زن بیاد توی تلوزیون میشه اسرار رند بودن رو کشف کرد از روی زن ها و هرچه اسرار رو بیشتر ما جوان ها بفهمیم ازروی حرفاشون و رفتارشون این زن ها بهترند و لذا زن هارو مسخره میکنن وقتی توی تلوزیون بیان کارشناس شن چرا ؟ چون می دونن ظاهرا اینطورین و در باطن ممکنه خیلی نیاز جنسی شدیدی داشته باشه ولی محکم چادرش رو گرفته لذا زنان اسرار رو خوب لو میدن و معلم های خوبی اند و برای اینکه ما رند بشیم خیلی مناسبن اگر دنبالشون کنیم مثلا در تلوزیون ولی مردان یا خیلی پیچیده است شخصیتشون یا خیلی ساده ولی بزرگی میگفت عقل زن ها روی هم اگه جمع بشن بیشتر از عقل مردان هست اگر عقل مردان رو جمع کنن کنار هم ولی در فرد برعکسه!!! قریب به این مضامین عارفی میگفت اگه اشتباه نکرده باشم
و اینکه دیگه یه حدیثی هم که کتاب حدیث روبروم گذاشتم ببینم درسته که زنان باید ظاهرشون رو درست کنن و بپوشونن و درظاهرات باشن و وارد عمق نشن و باطن و فیلم بازی کنن دیگه دنبال حدیث که بودم یه حدیث جالب پیدا کردم که می فرماید:
زنان را بی لباس بگذارید تا در خانه بمانند،
این حدیث از پیامبر اکرم هست صلوات الله علیه
یک لباس نخریم: اگر لباس برای زنان نخریم بیرون کمتر میرن درست؟؟ یعنی در خانه ماندن زن ارزشه در اسلام و توجه بشه
دو آبرشون رو بریزیم: اگر زنی حتی اگر مخفیانه که خودش نفهمه عکس لختیش رو پخش کنن مثلا در اتاق پرو یا جاسوسان این زن دیگه کمتر بیرون خواهد رفت خودبه خود و فرشته ها فضای امن براش نمیسازن !!! حتی اگر عکسش فوتوشاپ باشه وضع همینه که هست
سه جنسی: شما اگر پیراهن زنت رو بکشی پایین هنرمندانه و به سبک خاص خودش مثلا در نوع کشیدن و سرعت و محبت البته من تا حالا اینکارا نکردما واگه لختش کنی این زنت بیشتر در خانه ی دلت میمونه و لذت جنسی و محبت بین شما و زنت بیشتر میشه و ارتباط جنسی قوی تر و توجه بشه که مرد باید یه کاری انجام بدهد به سمت زن تا این حالات و ارزش ها پیدا بشه در زن مثلا هرچه بیشتر لخت کنه زنش رو ارتباط بهم بیشتر بدن روابطشون قوی تره میشه
چهارفرهنگی:زنان برعکس مردان اگر ماهپاره ببینن زنان لختی رو این تاثیر مثبت روشون میزاره یا مثلا اکه تلوزیون فیلم سینمایی بزاره که زنان حجاب و روسری درست نداشته باشن تاثیر خوب روی زنا میزاره و دلشون نمیخاد دیکه به خارج برن و در خانه میمانند ولی در مردان برعکسه قضیه
بچه ها بلخره من یه سیم کارت جدید گرفتم انداختم روی تبلتم حالا آدرس عضویت در تلگرام رو میدم که عضو شید در ارتباط باشیم باهم ولی نامردی نکنید فحش و چیزای بد نفرستین منم بلد نیستم چه کار کنم اذیت نشیم و امشبم داشتم تو چتیمیتی میگشتم بعد یه لینک عضویت در تلگرام پیدا کردم وارد که شدم و چند تا عکس بااجازشون ازخودم گذاشتم و لینک عکسام و کلیپامم و وبلاگمو دادم بعد دیگه اخراجم کردن نامردا منم تصمیم گرفتم حالا که اینطوری شد خودم گروپ بسازم تو گوگل هم هرچی سرچ کردم گروه ها مسدود بودن!!! اینم لینکش
WWW.yon.ir/Mandaronto
https://telegram.me/joinchat/BX3tzQBTZ_1jnQy30MuR-w
این لینکش رو مختصر کردم اگر حال دارید و تلگرام جمع شیم باهم بیاید ببینیم چه خبره کجاییم و چند نفریم ببینم کی اول میادا!!!
در ضمن از امروز دوتا تبلت دا رم دوتاش درست شد!!!
نخندینا ولی امشب که تبلت ندارم و رفته تعمیر بشه داشتم به عکسای توی لنزورم تماشا میکردم و خوابم هم نمیاد زیاد روز خوابیدم و هرکاری میکردم این آرامش روحی و سبک شدن حاصل بشه این چشم ها و انتظارات نمیزارن آرام بشن و وقتی تبعات دنبالم باشه و درگیر کارام باشن و اینا باید راهی پیدا کرد که وضع آرام بشه وگرنه روح در عذابه حالا اینو هم میگم که راه و روش هست ولی اینو میگفتم که نخندیدن که آقا ما داشتیم عکسامون رو نگاه میکردیم که روحمون آروم بشه چون باید تو خونه ام یه کاری بکنم جو آروم بشه خلاصه یه لحظه به خودم گفتم که اگه من قرآن میخواندم چهره ام قشنگ تر میشد مثلا!!! خلاصه به خودم گفتم که برم یه آِیه ای پیدا کنم تفکر کنم و سیمم وصل بود به بالا یه آیه ای به دلم خورد و نشانه دادن که بریم باز کنیم از توی دلم یاری شدم و همین کاراها هم که بکنیم بلخره ممکنه جو آروم بشه که من دارم قرآن میخونم وگرنه با انتظارات بالایی که از ما دارن تا جانمان رو نگیرند ول کن نیستن و بلخره کنترل میکنن یا بلخره چیزخور شدن یه عده و باید یه کاری بکنیم ما هم هنوز استاد کامل برای آرام کردن مرض های روحی اگر حسادت نباشه نیستیم و تبلت هم نبود دیگه ما رفتیم این آیه رو به دلم خورد از توی سایت پارس قرآن پیدا کردم ولی انتظار دارم کسانی که همراهیم میکنن قوی تر باشن و بچه نباشه مثلا و درحالت جنب مثلا نباشن و مومن باشن و دست منو هم بگیرند نه اینکه یه مرض روحی هم داشته باشن و ناامید حالا مارو هم بدبخت کنند چون من خطری ام و وبلاگ دارم! خلاصه آقا نکته ی خنده دار رو گفتم یا نه؟؟ همین دیگه ما فکر میکردیم اگه قرآن بخونیم چهره مون جذابتر میشه و حالا این آِیه به ذهنم خورد آِیه ی 8 سوره ی یونس رو کدش رو دادند که باز کنم و تفکر کنم درموردش چون نیتم این بود از خدا که آیه ای پیدا بشه که من تفکر کنم درموردش!! ولی شاید این آیه ی عذاب به خودم اصلا ربط داشته باشه که میخوام در دل شما و دنیا جای بگیرم با عکسام و بی ربط به خودم نباشه پس تفکر خوبی شده و باید حواسمم جمع کنم!!!و اما قبل از آیه اینکه قرار شد درمورد راه ها هم اول متن که گفتیم صحبتی کنیم و نکته ای بود که آقا روش رو باید یاد گرفت مثلا من میترسم روی کاغذ چیزی بنویسم و لو بره و نورانیتم کم بشه و جاسوس بازی در بیارن حالا پس چیزی ننویسم روی کاغذ؟؟!! نه روشت غلطه بلکه باید از یه روش دیگه استفاده کنی و بنویسی که نورانیتت هم حفظ شه و حتی زیاد بشه و شاید دست نوشته ی تو به روش جدید و زیرکانه به دردتم بخوره در آینده منتهی ما روش هارو بلد نیستیم همش خراب میکنیم خودمون رو یا سد میکنیم یا به نورانیت نمیرسیم و زیرکان و رندان روش هارو بلدن که چه کنند!!
خلاصه اینم آِیه ی 7و8 سوره ی یونس که کمی تفکر کردم و چند تا نکته رو نوشتم:
کسانى که امید به دیدار ما ندارند و به زندگى دنیا دل خوش کرده و بدان اطمینان یافتهاند و کسانى که از آیات ما غافلند (۷) |
إَنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ﴿۷﴾
|
1.چه کسانی شرایط اینکه در دنیا به جایی برسند رو دارند؟! چه کسانی اگر برسند خدا راضی است و عذابشان نمی کنند؟؟!! بله در آیه ی هفت وجود داره که عذاب میده اینارو پس اگر شرایط آیه ی 7 رو نداشته باشیم اگه به مقامی در دنیا برسیم و پستی و ریاستی از نظر خدا مشکلی نیست!!!
2.کسانی که شرایط آیه ی 7 رو دارند احتمالا خدا بهشون مقام دنیوی هم میدهد و به جایی هم میرسند به پست و مقام و چیزی در دنیا چون خداوند وعده داده به اینایی که به جایی رسیدند در دنیا و درمورد گروه بزرگی صحبت می کنه خداوند پس هرکس زندگی دنیا رو بخواهد فقط و خدا بهش میده این دنیا رو ولی در آخرت و بعد مرگ دستش خالی میمونه لذا اینایی که به جایی میرسند در دنیا خدا هم کمکشون میده در دنیا منتهی عذاب داده خدا وعده بهشون اونایی که به لقای خدا امید نداشتن و دلخوش به زندگی دنیا شدند و به زندگی دنیا اطمینان داشتند و از آیات خداغافل شدند اینطوریه وضعشون!
3. محرومیت دنیوی بعضی مواقع درونش خیری است که اگر دنیا زده هم باشیم ما را از آتش خدا دور میسازد چون خدا گفته در آِیه که به خاطر اینکه به جایی رسیدند کیفرشون میدیم و آتش بهشون میزنیم!!
4.کسانی که شرایط آیه ی 7 رو دارند نزول خور و حرام خور خواهند بود و به علت رسیدن به جایی در دنیا هست که عذاب میشن!!
5.کسانی که راضی اند به زندگی در دنیا ظاهرا و باطنا در حالیکه زندگی آخرت و پس از مرگ رو فراموش کرده اند پس مستحق عذابند و احتمال اینکه در دنیا گول بخورن و حرام خور بشوند و به جایی نامشروع برسند و زندان بروند و در مملکت اسلامی ما جرم مرتکب بشوند زیاده و گفتم درمملکت اسلامی ما چون بعضی از کارایی که در غرب میکنن جرم نیست اصلا! و برعکسشم هست بعضی از کارای خوب ما جرمه در غرب!
|
اولا سیر در دنیا یه طوریه یعنی شما غیر ارادی و بدون غرض هم دنیا پرست میشی و خود پرست و به نحوی شیاطین که بیان شما رو میبرند به نحوی که خودتم نمیفهمی لذا تا زمانی که در چشممون امام حسین (ع) کوچک باشن به جایی نمیرسیم و حتی ممکنه گناه رخ بده تا اینکه بلخره اشکمون بریزه و دلرحم بشیم و از این فضای آلوده ای که برامون ساخته اند رها بشیم دوما اینکه اگر قراره در دنیا غرق بشیم همیشه جاهست که غرق تر بشیم و فرو بریم مگر اینکه پیر بشیم و توانمون گرفته بشه و یاد خدا بیافتیم وگرنه اگر قراره که بازیمون بدن یا بازی بخوریم خودمون همیشه ممکنه بدتر هم بشه وضعمون برعکس هم هست کسانی که جویای علم و معرفتند وخواهانش ممکنه هر لحظه بیشتر و بشتر بشه علاقه به معرفت خدا و تشنگیشون رفع نمیشه و سوم اینکه هرکس به اندازه ی ظرفیتش در دنیا بهش رحمت نازل میشه یعنی شما اگه بچه بخوای بچه دار بشی به طرف آرامش و زن روانه میشی و این جا فرشته ها عاشقت میکنند ولی خوب ریسکه دیگه بچه دار شدن سختی هم داره ولی فهمیدیم که در دنیا بدون زن زندگی سخته و نمیشه راحت زیست یعنی اگر زن ها رو دوست نداشته باشی رحمت خدا و فرشته ها ممکنه قطع بشه و سختی بکشی در دنیا اینطوریه ولی ممکنه در آخرت بهت بدن ولی در دنیا بهت سخت میگذره و ممکنه آرامشت گرفته بشه و افسرده هم بشوی لذا بچه آوردن شیرینه ولی اگر تحمل نداری برکت از زندگیت میره و سخت بهت میگذره و عاشق نیستی و اگر هم بچه آوردی طبیعتا یه سری سختی هایی هم در آینده میکشی ولی نقد اینه که فعلا خوشالی که زن ها رو دوست داری لذا نمیشه با زن جنگید و از سر محبت زن ها گذشت و زن ها هم از یه سنی بگذره دیگه جنسی و شهوتی نیست قضیه و میبنی زن های پیر دعات میکنن و از سر دعای زن ها که ساده اند و دلشون پاک میشه بعد از سن جوانی هم نمیشه گذشت از دعاشون و باید کاری کرد که دعامون کنند وگرنه افسرده میشیم باز!!!
پس زنان رو باید دوست داشت و یکی دیگر ایراداتی که داشتم که رحمت خدا قطع شد این خود بزرگ بینی بود باز که کسانی که درگیر کارامند یا در ذهنمند و کمکم میدن مخصوصا یا میشناسم مخصوصا یا دعا گویم هستند یا مشهورند ولی آدم های گلی هستند رو اینارو وظیفه داریم ما دعا کنیم وگرنه رحمت الهی قطع میشه همینکه حتی اگه شده یه دانه صلوات به یادشون هم بفرستیم خوبه وگرنه خدا رحمتش رو کم میکنه و به جاش همش دارم خودم رو بزرگ جلوه میدم در صورتیکه چیزی کاری دست من نیست و خودم نمیفهمم باز!خلاصه نباید بخیل بود و همه رو باید دعا کرد و براشون و به یادشون باید صلوات فرستاد که صلوات فرستادن بهترین دعاس!
ما اول بفهمیم که هیچکاره ایم و بود و نبودمون هیچ اثری کلا نداریم!! بعد حالا موضوع اینه که کسانی که مظلوم میشن و مورد ظلم قرار میگیرند رو شما دنبال کن که چه عزتی خدا بهشون میده حالا شما ممکنه ندونی و در این دنیا عزت پنهانی داریم عزت دیگر داریم که فضا سازی و غیبت مدام داره همه چیز رو یه جور دیگه اخبار ما جلوه میده حالا شما دنبال کن مثلا زنانی که ظالمانه مورد تجاوز قرار گرفتن مثلا چه عزتی خواهند داشت!! در سیاست همینه در خانواده همینه و ظلم باقی نمیمونه و مثلا ما خودمون مورد ظلم بودیم قبل انقلاب حالا پیشرفته شدیم عزت داریم حتی خعلیا شاکی ان که چرا این همه شهید دلدیم در هشت سال ولی نمیدونن چی شده و زنده بودن شهدا مثل این نیست که وای رحمت خدا قطع شد و دیگه خوبان رفتند از این ولایت اونم که حافظ میگه میگه ولی شناسان یعنی امام زمان دیده ها لذا هرچه شهید دادیم قوی تر شدیم بله درمیان حکومت ها ممکنه دل خوشی نداشته باشن ولی مردم دنیا که این همه ضد ما تبلیغ شد و میشه با مان کلا مخصوصا اونایی که بدبخترن و اونایی که ستم دیده اند که تعدادشون کم نیست خیلی هاشون هم دلشون با ما و خدا است و نشان نمیدن و میترسن شیعه شن!!! بله طرف از حسادت دلش خنک شد که مارو خراب کرد و آبروی مارو ریخت ولی همیشه که اینطوری نمیمونه که جند تا ظالم جکومت کنن میریزه بهم خداوند وعده داده اصلا و این مردم یمن نگاه کنیم اگر چند سال آِینده دیگه این کشور که عمرا دست آمریکایی ها بیافته و به قول خودشون به راه راست بیان دیگه ظلم آشکار بدتر کرد وضع کشوررو و زودتر این کشور به اوج موفقیت خواهد رسید مگر اینکه تا به ابد بمب بریزن رو سرشون که اینطور که نمیشه لذا امام حسین مظلومترینه عالم الان پادشاه کل عالم هستی است شما میگی پس چرا دنیا اینطوریه اولا حساب و کتاب دنیا فرق داره و تا هست و خواهد بود امام زمان هم شهید خواهد شد و محله امتحانه و اینجا زیرک ها مشخص میشن که بار سفر رو پرتوشه کنن در دنیا و بعد مرگ رستگار شوند پس دنیا محل مکافاته و حکومت دنیوی فرق داره ولی به این معنا نیست که امام حسین نتونه تصرف کنه در عالم دنیوی ما بلکه بلخره ما خبر نداریم ولی باید بهترین ها غربال بشن و خوب از خوبتر مشخص بشه بلخره شرایط فرق داره کلا اگه مردم همدل بشن میتونه وضع عوض شه و دست خدا با جماعته و سرنوشت هر قومی رو خودشون تعیین میکنن نه خدا!! خلاصه هرکسی در زیر آسمان یک و دو تا هفت یه قصه داره مادنیامون خعلی کوچکه و شاید هر بهشتی یک دنیایی به اندازه ی بزرگتر از کره ی زمین داشته باشه وسعت بهشتش و هرکس یه شرایطی داره و قصه ی جدا گانه داره ما که در دنیا حالمون نسبی است یعنی مثلا اگه خانواده ای در کویر زندگی کنه ممکنه خوشتر از کسی باشه که در جنگله حال درونی ما نسبی است حال ظاهری ما مثلا که قدمون چقدر بشه و رنگ پوست و میزان انرژی و اینا ممکنه در شرایط مختلف و شهر به شهر کلی فرق کنه علائم پزشکی ولی حال روحانی ممکنه من در شرایط بد خوشتر از شما باشم ولی بعد مرگ اینطوری نیست هرکس داستانی داره شما اگر بخواهی بهشت رو تصور کنی بعد چه چیز رو تصور میکنی؟؟ خیالت چیه؟ که مثلا داری با شاخه های درختان آویزان شدی؟ حالا هرکس یه چور تصور بهشتی داره ولی کلا در بالای سر ما و بهشت و آسمان های دیگر خعلی بزرگتر از داستان های کوتاه زندگی ماست عمری که زود به پایان برسه و انگار یک روز بوده ایم در دنیا بعدش حالا تماشا کنید که این همه مرده در کل تاریخ این همه حوری و ملک و آفریننده ها چقدر داستان دارند و هرکس در یک خالی است بعد تماشا کنید خالا که امام حسین(ع) پادشاه کل عالم باشه یعنی داستان هرکس دلش میخواد در اون عالم ختم به خیر و اگه شده یه بار حتی امام حسین رو ببینه اینجا ما توی دنیا زدیم امام حسین رو به بدترین وضع کشتیم حالا تماشا کنید که اصلا به فکر عبطه خوردن بر امام حسین هم نمیرسند که کاش مقام ایشان را داشتیم بلکه دلشون میخواد نوکر نوکر امام حسین باشن و جایی شنیدم که بهشتیان هر از یک سال یکبار امام حسین (ع) رو میبینند و اینطور نیست که همیشه ببینند!! اینه مقام امام حسین (ع) بعد از مظلومیت و ما نمی دونیم از نظر روحی چه شکنجه ای چشید امام حسین(ع) و در دتیا هستیم و میشه این حرفا رو زد بلگه گوشه چشمی بهمون بشه و سو استفاده میکنیم از این دستگاه و فضا ولی شکنجه ی روحی مخصوصا اسرای کربلا خعلی بیشتر از جسمی بوده یعنی روح و جسم شکنجه دید حالا پادشاه عالم اند و هیچ کس به رتبه شون نخواهد رسید و بله امام زمان هم همین وضع رو داره در دنیا و خوار و ذلیل هست و بود و خواهیم کرد و در دنیا مقامشون بر ما معلوم نیست و ساده از کنارش رد میشیم!!!
حمید باشد و لایق هرکس که کنج خانه نشست
به عمرش حتی یک بار زانو بغل گرفته شکست
درون قلبش خمیده سر به زیر گریه دمید
فرشته های خداوندگار را یکی یکی به خانه کشید
که ای ملک های تازه به دوران رسیده ی ملکوت
خبر ندارید که کجاست عشقم به زیر چرح کبود
اگر فسانه باشد و این دیدار و دیدنش خدا
چگونه پس این دل شده هوای کرب و بلا
نهنگ پیریم که به ساحل کشاندنم ای دوست
نباشد این مرگ و خودکشی ز من کز اوست
یکی صدا می کند یکی جدا می کند یکی می خراشتم
یکی دعا می کند تو را اگر نیایی که راحتم
همیشه راه خدایی باز و لیک سر به زیر
همیشه دوست نخواهی اگر خوری یک تیر؟!
شرافت نبوی همه جمع است و ما کوریم
پیمبر از اینجا رد شدست و ما هم دوریم
شهان عالم جهان همه که دیگه فهمیدند
و ثقل عالم هستی هم از نظر دیدند
و مردم ما اینبار یاد برده اند نه حاکمان شیرند
که دست خویش مردم نامرد رد کرده و شهان زیرند
که لقمه ی حلال نخوردند فکر عاقبتش نکنند
که سنت نبوی را به زیر پا له کنند
چگونه رد بکنیم تو را ز دشمن و مردم
نیامده ای چه بهتر که گشته اند سردرگم
دستی بکش برسرم که تا آخر کنار تو
می رقصم و می آیم و می مانم ز کار تو
رحمی بکن که اشکی بریزم سبکتر شوم
از زیر بازار تا آسمان ها برای تو
حرفی بزن بامن قهری مگر عزیز دلم
بارم شدست سنگین کلا سوار تو
در هرکجا پرندگان خوانند با صدای خوش
گویندتم صدایم کنید در هوای تو
آیا سزاست سوارم کنی کنار خویش
یا با پای خویش روم خاوران از نگاه تو
یک بندی طنابی بگردنم و فریاد مرگ
رحمی شود آیا به منم دربهار تو
جغدی صدایم زند بیا در کنار من
ترسم آخر روم شوم آخر فدای تو
یک آسمان ستاره بچینم برای او
یک زلزله ی هشتی نیامد ز پای تو
دردم دوا نمیکنی که ببینم چه می شود
هین رنگ غمگین آسمان ز راه تو
امشب صدای باغ می کند تو را صدا
لیکن هنوز ندانم کجایی فدای تو
هرآنقدر که «درون» خوابدش نمی چایدش
هر روز می شنود انگار ز دوران صدای تو
مشتی زباله جمع کن قدر مرا میدانی
مشتی پیاز پوست بگیر آه عجب دردی
با من همیشه باش تو که همیشه هستی بود
با من ادامه بده که بی تو من خوشبختی
آلوده است راه چاه؟ فقط اندکی بکش دادی
در آسمان نگرد که همینجاست فریادی
ماهی دلت بخواهد آفتابه ای پر کن
برکن بریز کل موی سرت آه عجب حالی
با مغز من پسته بکن آب بریز همانجایت
یک دسته گل بخر بکوبش به دیواری
یک ساعت کهنه بخر که کمی هم بخوابدش طفلک
هم یک پلنگ پلاستیکی که بخواهد کمی بادی
یک نعلبکی که با اره ببری کل تنش
یک میوه ی بهاره که با دستان خویش پاره پاره اش سازی
کودی بپاش با دست خویش برگیاهان خاک
گویند دوا است کودتازه برگیاه باید بیاندازی
بر روی پنبه ای هم یک قطره قطره خون بریز
جانت نخواستیم که اصلا مف بریز دمسازی
یک سبد بیار بریزم درونش یک دانه سیب زمینی
بعد ازدباج هم هنوز هست انگار راهی
شهوت یک اندام نیست شهوت یک درد نیست شهوت یک عادت نیست شهوت مرض نیست شهوت زور نیست شهوت آرامش است بین مرد و زن شهوت محبت الفت است بین مرد و زن ولی شهوت می تواند مرض باشد اگر درست به جا نیاید شهوت می تواند عادت باشد اگر در آن غرق شوند شهوت می تواند اندام باشد اگر کور شویم تمام بدی های شهوت از غرق شدن و کور شدن است در حالیکه می تواند یک لذت و مسکن و آرام بخش باشد آرامشی که محبت ها زیاد شود نه خشونت ها....شهوت می تواند مرد را به خدا برساند و هم می تواند یک مرد را از قله ی خوشبختی و آسمان های بهشتی شدن به دره ی جهنم رهسپار شود شهوت یک خطر است خطری دوراهه و یک فتنه گاه است فتنه ای آشکار که نمیشود کنترلش کرد مگر در راه خوشبختی و در کنار زن و زن کنار مرد!
یاد خاطر که ما چی توی دلمونه خیلی مهمه و میبینی که شیاطین در حالت عادی مارو برده اند و تسخیرمون کرده اند حتی اگر گنهکارم نباشیم یعنی مثلا عرفا میگفتن که یه ساعت بشین بگو (یا صاحب الزمان ادرکنی) یا (یا صاحب الزمان اغثنی) خوب حالا چه فایده داره؟ بله ما یک کشور بزرگ هستیم ما انسان ها که خیلی رومون کار میشه و شیاطین خوب مارو میشناسن و میدونن چه طوری با ما رفتار جنگ محبت حالا بستگی داره استراتژیشون برای بدبخت کردن ما چه نوعی باشه یعنی حتی توی نماز که ارتباط روحانی و ملکوتی هست فکر مارو از یاد خدا میبرند یعنی درنماز که خودش جنگ هم هست دیگه خودش یعنی شیاطین میدونن که خدا پرستی ما چقدر خطرناکه و ضربه میزنه بعد بعضی از ماها هنوز مونده ایم که خدا وجود نداره!! حالا شیاطین دارن میجنگن با خدا و میگیرند نور مارو و منحرفمون میکنن از یاد خداوند ولی بعضیا میگن اصلا خدایی نیست!! بله همینکه خاطر ما دست خودمون باشه حالا شما توی دلت نیم ساعت فحش بده ولی خودت بده تو بشین یک تا صد رو بشمار ولی خودت بشمار و حواست باشه و بند دست خودت باشه خوبه این! وگرنه مدام دارن مارو میبرند یعنی من خودم وقتی نماز مستخبی میخونم در دلم میبینم که اذکار از دلم میپره وقتی بدون صدا میخونما یا رکن هارو فراموش میکنم یا اصلا حواسم پرت میشه یعنی در خلوت هم هستما توی رختخواب!