اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۰۶۶ مطلب با موضوع «تفکرات شخصی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۲۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب تو خونه خالی جنذ تا عکس گرفتم از خودم و تا آماده و کم حجم بشه یه مطلبی رو بازگو کنیم که آقا ما این اداها و اعتماد به سقف اینا که تا قبل از قرص و تیمارستان و اینا که نداشتیم یعنی یه آدم آرومی بودم  که یک سال حتی به عنوان با اخلاق ترین فرد درمدرسه که مدیر عزیز و بزرگمون جدید شد در دبیرستان و استاد معنوی حتی بود و خعلی بزرگ بود خلاصه مشورت کرد با جند تا دانش آموز اونا هم منو انتخاب کردن و هنوز آیت الکرسی رو که هدیه دادن تو خونه مونه و مدیرمون هم خعلی ادیب شد از وبلاگ داری من  و منم دیگه سال آخری تصمیم گرفتم برم غیر حضوری بخونم و فشار زیاد بود و مدیرمون گفت بیا صحبت کنیم و زنگ زد و فکر نمیکرد من قبول کنم چون خعلی خجالتی و ترسو بودم ولی من دیگه شیر شده بودم و حتی اونجا تو مدرسه یه نفر  رو فرستاده بودن مامور کنار مدیرمون میگفت تو دلت میخواد بری دانشگاه شریف؟؟!! منم گفتم میخوام خودم درس بخونم و یه دانشگاه خوب اخزش دانشکاه آزاد شهرمون قبول شدم و ذرس خون و زرنگ نبودم و تمرکز نداشتم و وبلاگ میزدم همش و گفتم شما ؟؟ چون داشتم با مدیرمون بحث میکردم و مدیرمون میگفت که این روشت که مثل سنی هاست!!! خلاصه حالا کار نداریم من جلوی مانیتور حتی حق نداشتم صورتم رو بخوارونم چون موج زن ها پشت مانیتور آماده که من میخوام چی بگم و وبلاگ بنویسم و حتی حالا صورتم رو میخواروندم ولی تا سال ها کار خاص و فکری نمیکردم و همین طور مثل مترسک شده بودم و حنی بعدش که رفتم غیرحظوری بخونم تصمیم گرفتیم بریم کلاس کنکور وقتی ثیب نام کردیم دیگه پیش دانشگاهی هم راه انداختن و استاد های بزرگ که اینجا بدبختیمون شروع شد از تهران میومدن و پروازی و دانش آموزا همه بزرگتر و جنگی شده بود و مثلا معلم شیمی که خعلی قوی بود یا دینی کلی در حقم استادی کردن اینا که نمیشه بازش کرد اینجا که چقدر بزرگوار بودن و قوی و خلاصه جملات وبلاگ منو میگفت یهو جلوی بچه ها مثلا من  نوشته بودم که ((به جای اینکه دستمون رو بگیرند یکی هم میزنن تو سرمون ))بعد ها گفتم شاید این چیزی که نوشتم رو اصلا کاره همین خودش بوده که به دلم انداخته و بچه ها پرسیدن شما روی چه کسی کار کرده اید میگفت روی ستار زارع!! ولی من که میدونم چه بزرگواری بود و چهره اش جوان بودا ولی خعلی نورانی و آدم میگه خضر نباشه خوبه!! یا معلم دینیه اگر عیسی نبوده باشه خعلی خوب میشه چون من قدرشون رو ندونستم! بعدشم که امام زمانی شدیم و وضع شیراز هم به هم ریحت دیگه اصلا کلا فضا خراب بودا و داغون خلاصه اینو میگم که آقا این اداها رو نداشتیم و در همین موسسه یکی میگفت بلخزه یکه کاری کردی یعنی داشتن کنترل میککردن وقتی 18 سالم بود که من دارم چکار میکنم و یه موسسه و کلاس خصوصی درسی ساختن ولی الان ما بازیگرم شدیم براتون لذا اینجا ما یه تکونی دادیم به خودمون اینا میگفتن بلخره یه کاری کرد این!! یعنی تحت شدید بود و زن ها پشت سر این موسسه ی ما و با آمدن این استادان حساس ترم شده بود و همش جنگ بود که زن ها آرام بشوند و مشکل نداشته باشن خلاصه وضع خراب بودا بعدها که دیونه شدم توی خونه خالی برای بار سوم که رفتم تیمارستان میومدن این استادان روی مخم و لحن صدامو عوض میکردن و فشار روانی یه چیزایی القا شد از راه دور انقدر قوی بودنا!!! یعنی میخوام بگم الان اینطوری شدم و خعلی خجالتی بودم و منم تو فکر بودم چه طور این کثافتکاریام درست بشه در آینده ونظر اینا به ما برگرده که خراب کرده بودن ضد ما پشت سرمون وخسادت های قوی و چشم زننده.دیگه با آمدن این استادان در 18 سالگی امام زمانی شدم و به دلم خوردن و گفت که بگم به معلم شیمی که ساعت شما هم خراب میشه؟؟ و ساعت من خرابه!!! خلاصه آقا ما هم گفتیم و استاده تسبیح رو در آورد جلوی همه و گفت که من این ساعت رو یه عزیزی بهم هدیه داده و یه بارم ازش پرسیدم توبه توی شیمی یعنی انفجار؟؟ بعد از چند هفته شیراز بمب گذاشتن!!!  جهرم بودم و حالم خوب نبود و جهرم هم قرصی میدادن که همش بخوابم و اونجا هم حمله بود تا اینکه فهمیدم که مدیرمون زنگ زده بود خونمون که حال من خوبه یا نه؟؟ گفتن چه طور مگه بعد گفته بود که بمب گزاشتن توی حسینه ی سید الشهداء و و گفتن که من جهرمم دیگه وقتی حبرش رسید میترسیدم که شرش کول من باشه و تعجب کردم از اینکار مدیرمون که زنگ زده خونمون و نگرانم بوده!! یه بارم با مدیر دبیرستان رفتیم مشهد و من کچل کرده بودم ویچه ها هم مثل من بعضی هاشون کچل کردن خلاصه تو حرم قرار شد یه ساعت خاص جمع بشیم با مینی بوسی چیزی بریم هتل آقا ما دیدیم یه سخنرانی از آقای یزدی است ساعت رو نگاه کردم دیدم ده دقیقه گذشته توی حرم بودما خلاصه نرفتم سر قرار و کلی بیچاره مدیرمون ناراحت شده بود و دوستام میگفتن این رفته پیش دوست دخترشو خلاصه توی فرودگاه برای برگشتن هم دیدم دی وی دی محمود کریمی که خریده بودم نیست بعد برگشتم از سالن فرودگاه بیرون اومدم رفتم توی مینی بوس بگردم دیدم یه کیف کوچک روی زمینه و بعدش فهمیدم که این کیف متعلق به دختر مدیرمونه جون اونا آخر مینی بوس بودن و برگشتم دست خالی و پیش مدیرمون رفتم و قضیه ی محمود کریمی رو گفتم و گفتم این کیف رو پیدا کرده ام یعنی اگر من جای مدیر بودم حاظر بودم گم بشه ولی دست یکی مثل من نیافته خلاصه به بچه ها هم نگفتم چی شده و توی هواپیما که سوار شدیم دیدم کارت پرواز من بدبخت شماره نداره و من نشسته بودم کنار دوستام توی هواپیما که دیگه مدیرمون اومد گفت عیب نداره بری جلو شما؟ منم بلند شدم رفتم اول هواپیما نشستم چون فکر کنم شک کرده بودن بهم که خارج شدم از سالن فرودگاه!!وقتی هم میخواستم غیرحظوری بخونم و قرار شد با مدیرم صحبت کنم میگفت دوستام خواب دیدن که امام حسین داره حرم رو جارو میکنه  و میگه مهمان داریم!!! بعدش بمب گزاشتن ولی گمونم خودش خواب دیده بود چون خعلی بزرگوار بود و استاد بزرگی بودش و الگوی نامحسوس من 

یا مثلا توی این موسسه بچه ها و خوده معلم شیمی میگفت این استاده دینی بالاتره و میگفتن سوال کنکور حتی طرح کرده چند سال پیش و استاد دینی یه مرتبه صداشو تغییر میداد و شبیه به مستربین بود و تو هر جوی متناسب با اون جو آینده ی ما نوع خاص لحن صدا و قیافه داشت و میگفت دیگه مبخوام تو دانشگاه درس ندم!! و فامیلیس ستینه بود دلم براش تنگ شده و بدون نوشته ها درس دینی میداد و حتی از افرادی مثل صادق هدایت حرف میزد و نکات خاص و ریز درس دینی رو میگفت که به ذهن هیچکس خطور نمیکرد و خعلی من راهنمایی شدم و از یه عده شیعه که توسط شخصی به نام علی شیعه شدن در چین صحبت کرد یه صحبت هایی میکرد که در آینده بهش رسیدم و معلم شیمی هم همینطور میومد سرکلاس و می نوشت اولش روی تخته همیشه به یادش بعد مثلا من گناه میکردم از فیلتر رد میشدم و عذاب وجدان و وبلاگ مینوشتم و جو ضد من و روحانیون عصبانی از من و منم گیر میدادم به مشکلات مملکت که تقصیر ایناست و هبچ وقتم آدم نشدم گناهمو ترک کنم خلاصه یه شب که همینکارو کردم استاد شیمی اومد گفت اگه فلانجوره تقصیر منه و دستش رو گذاشت روی سینه و همش به آرامی میگفت تقصیر منه و یا سوال درسی که میپرسیدم میگفت سوال المپیاده و خعلی منو دوست داشت دیگه منم قدرشو ندونستم و در روح من موند یا مثلا معلم دینی میگفت دربعضی مناطق تهران مثل صداوسیما اصلا نمیزارن رد بشیم از خیابونش!!! یعنی نفوذ نداریم 

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

سلام الان توی آتوباسم (bus) دارم میرم با مامانم جهرم پیش بابابزرگ اینا چون حال مادربزرگم خوب نی دعا کنید ممنون میشیم ولی عجبا!! چون خودم هنوز دعا نکردم خلاصه داشتم فکر میکردم عجب ما نشستیم توی اتوبوس بدون دعا و توکلی حتی جونمون رو سپردیم به چند تا لاستیک این خنده داره وقتی بمیریما یعنی وقتی مردی رفتی اون دنیا میگی قوانین فیزیک چی بود هیچ به دردم نخورد ولی الان نه میخای اگه تونستی فیزیکدان و پروفسور شی مخالف علم نیستم میگم جهان بزرگه و دنیا و بعد مرگ مانند جنین در شکم و وقتی از شکم اومد بیرونه طبق احادیث پس ما خوب میدونیم که خدا همش کافران رو مخاطب قرار داده و حتی به روایات نسپرده که همش امامان بگن پس مهمه و جهانی که با زبان خودش در قرآن گفته منو بشناسید منو اطاعت کنید ایمان قلبی داشته باشید نماز بخونید و توبه اینا مهمه ولی ما علم دنیوی رو گرفتیم هدف در صورتیکه فقط پولش مهمه که بریم معلم بشیم وگرنه نه میتونیم طبق فیزیک چیزی کشف کنیم و هم قرار نیست یعنی مثلا ادیسون هنر نکرد که برق رو کشف کرد اگه نمیکرد من؟؟ یکی دیگه کشف میکردش لذا وقتی رفتی اون دنیا خنده ت میگیره از سوار شدن بر تایر و اسباب دنیا و خدارا ندیدن خنده از اینکه برای ما مهمه خنده از تکیه نکردن ما برخدا و اعتماد بر اتوبوسی که یه آجر وسط جاده باشه معلوم نیست چه بشه و باز خدا رو نداریم البته محکم سازی تایر مهمه و جنبه ی احتیاطه و احتیاط واجب ولی واقعا این اتوبوسه منو به پدربزرگ نرسوند و اسباب بود و خدا رو ندیدم و یه بحث دیگه اینه که مثلا روز اول که دندانپزشکی رفتم میترسیدم ولی یه مواقعی وقتی فرشته ها کنار ما باشن و مومنین انگار پشتت به کوهه و ترست میریزه و حتی اگر با خدا صحبت هم نکردی و از ترس ذکر نگفتی هم میبینی که دلت قرصه و مشکلی نیست مثل مردن که میان به سراغمون تو قبر

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا وضع جنسی خعلی خرابه ها تو ایران من دیشب ذکرانی سر زدم به چند نفر براشون ذکر بگم اول به استادم فکر کردم و اون یه زن دیگری رو نشونم داد و ذکر گفتم و استراحت میکردم ولی بیدار بودم تو تختخواب ولی زنه اینطور نبود خوشال بشه بعدا که خواستم عکسامو آپلود کنم فهمیدم دوتا حرکت خاصم رو پیشبینی کرده جلوتر و خاص ازاین بابت که میخاستم از فیلتر رد شم چون سرچ که میکردم نوحه ای که گذاشتم با اینکه سایت از سرور ایران و آی آر بود ولی فیلتر شده بود و چندین سایت اینطوری بوذ حالا بگذریم و چهره ی این زنه رو ندیدم و حدس زدم شاید تو چتروم بوده ولی چون ذکر گفتم خطش رو تونستم بگیرم و با اینکه جنسی درموردش فکر و ذکر الهی کفتم اینطور نبود که خوشش اومده باشه و خعلی جوان نبود و خط هارو که میگرفتم باعث شد با یه پیرزنی برخورد کردم که ذکر منو میدانست و میشنید فکر کنم یعنی انقدر قوی بود که باهام صحبت کرد و نصیحتم کرد که پولامو خرج کنم و چیزمیز بخرم و مثلا منظورش این بود که خسیس نباشم و نمیخواد پس انداز کنم و هدیه برای مادرم بخرم بعد این پیره زنه دختری رو نشونم داد و بعد رفتم خط دختر رو گرفتم و اونم پاک بود براش ذکر کفتم و نمیدونم ناراحت بود چون اونم یه دختر دیگه رو نشون داد که اون حالت تحریک شدن منو این دختره که نشونم داد رو میدانست و بی تابی میکرد که بهش فکر کنم و ذکر بگم تا اینم فکر کنم آرام شد تا اینکه در سیر تجسمی رفتم به سراغ یکی دیگه که ذکرم رو میشنید چون ما وقتی ذکر بکیم اکه بخوان صدامونو یه عده میشنون و قوی ان خلاصه رفتیم پیش یه آشنا که این گفتن منتظرت بوده و نیمه ی شب بودا ولی میگفتن چندساعته لخت خوابیده و اینم قوی بود ولی نسبتا جوان و روانی ولی میشناسمش از نزدیک و دست خودش نبود و فهمیدم اکه زن بگیرم مشکلات سخت دارم باهاش چون نمیزارن ما جفت بشیم و این زنه که ذکر براش میگفتم شکایت میکرد و دیگه حتی بلند حرف میزد که نمیزارن چون حظار احساس کردم میخندن فهمیدم داره بلند حرف میزنه و خودشو تکون میداد اختیارش دست خودش نبود در حالیکه قبلا آروم بهم میخندید و فکر میکردم مثلا همه خوشال میشن اگه ذکر بگیم دیدم بعضیا قوی ان و هم صحبت میشن بعضیا و خعلیا مشکل جنسی دارن و بعضیا اصلا ممکنه خوسشون نیاد از این اذکار ولی رو مخن بعضیا اصلا مارو میبرن پیش یکی دیگه خلاصه مشکلات زیاد دارن زن ها که بخیر بگذره 

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب رسیدیم به اینکه ما امام زمان داریم در ایران ولی... ولی آمریکایی ها خعلی داشته باشن مسیح هست یعنی دولت شیطانی آمریکا بهتر از اسلام امام زمانی ما در بعضی وجوه و خعلی وجوه پیاده شده یعنی فقط در نظر بگیر امام زمان اجرا کنه دین جدید اسلام رو !!! جدی میگم ما اقتصادمون خرابه نگو محضه دینه و خدا اون دنیا بهمون میده نه خدا و امام زمان وضع فرهنگی و اقتصادی و دینی و علمی و غیره رو راضی نیست و این عذابه عذاب الهی شاید و اما عذاب عذابه رو آمریکا با علم دور زده توسط شیاطین لذا اونا بنده ی ما هستن آمریکایی ها و شما الان فهمیدی که من نتونستم ذکر بگم و وصل بشم و رضایت الهی رو بدست بیارم و آرام بشم مگر با ذکر و فکر جنسی یعنی ذکر الهی هم میگم این یعنی عذابی که آمریکا سرما آورده که جوان ها نتوانن ازدواج کنن و فشار اقتصادی ما دلیلش آمریکاست و خودش هم کنار کشیده از مجازات میگه بیاین به ما آمریکایی ها دست دوستی بدید تا فشارتون کم بشه و مشکلاتون حل بشه!! دست دادن با شیاطین و عده ای هم واقعا خواهان اینن و دین و خدا ندارن لذا نه تنها از آمریکا نمیترسم بلکه بنده ی منن و الان با حرفام دارم سیاستشون رو عوض به یاری امام زمان و عذابشون رو نازل میکنن وگرنه اینا بنده ی ما هستن و اینا عذاب الهی رو از طرقی مثل علم دور میزنن یعنی هم موشکشون قوی و هسته ایه یعنی هم عقلانی جلوی دریا رو گرفتن مثلا که سیل نیاد هم روانی و علم روانشناسی شیطانی کاری کردن و بلایی سر آخوندان و علما و سیاستمداران ما آوردن که هبچکس خدارو یاری نده و هم عذاب نشن یعنی به جای پناه به خدا و نماز و عبادت مومنان رو بسته ان و اگه ما حرف حق بزنیم حجت هست و سیاست بهم میریزه و فرشته ها یاری میدن حتی اگر فقط رهبری از آمریکا بیزاری بجوید اتمام حجت هست برای شیاطین و فرشته ها که دورشون زدن و مثلا اگر من خدایی باشم حتما خدا فرشته هاشو برای محافظت من میفرسه ولی اگر به ننه م حمله کنن شیاطین و اسیر بکیرن یا جاسوسان منو بفرستن تیمارستان و جانم در خطر بیافته این روال کند میشه و منم تقیه میکنم و ساکت میشم و خدا مارو همه رو عذاب میده در ایران!! قبلا سیستم کشور همینطور بود و شیاطین آمریکا به جای مومنان و جاسوسان ایرانی منو حمایت میکردن چون شیاطین بنده ی منن پ از من میترسن ولی اینجا سیستم غلطه نه فرد  و اگر امام زمان در بین ماست و هنوز موفق نشدیم و عقبیم محضه خاطر منافقان که هست ولی تقصیر فتنه گرا نیست مگه ما کمتر از آمریکا قوت داریم نه تقصیر ما دینداراست که آقا دلش خونه و چرا اینکه رهبرمون دینی بحث کمتر میکنه دیگه

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب رسیدیم به اینکه ما امام زمان داریم در ایران ولی... ولی آمریکایی ها خعلی داشته باشن مسیح هست یعنی دولت شیطانی آمریکا بهتر از اسلام امام زمانی ما در بعضی وجوه و خعلی وجوه پیاده شده یعنی فقط در نظر بگیر امام زمان اجرا کنه دین جدید اسلام رو !!! جدی میگم ما اقتصادمون خرابه نگو محضه دینه و خدا اون دنیا بهمون میده نه خدا و امام زمان وضع فرهنگی و اقتصادی و دینی و علمی و غیره رو راضی نیست و این عذابه عذاب الهی شاید و اما عذاب عذابه رو آمریکا با علم دور زده توسط شیاطین لذا اونا بنده ی ما هستن آمریکایی ها و شما الان فهمیدی که من نتونستم ذکر بگم و وصل بشم و رضایت الهی رو بدست بیارم و آرام بشم مگر با ذکر و فکر جنسی یعنی ذکر الهی هم میگم این یعنی عذابی که آمریکا سرما آورده که جوان ها نتوانن ازدواج کنن و فشار اقتصادی ما دلیلش آمریکاست و خودش هم کنار کشیده از مجازات میگه بیاین به ما آمریکایی ها دست دوستی بدید تا فشارتون کم بشه و مشکلاتون حل بشه!! دست دادن با شیاطین و عده ای هم واقعا خواهان اینن و دین و خدا ندارن لذا نه تنها از آمریکا نمیترسم بلکه بنده ی منن و الان با حرفام دارم سیاستشون رو عوض به یاری امام زمان و عذابشون رو نازل میکنن وگرنه اینا بنده ی ما هستن و اینا عذاب الهی رو از طرقی مثل علم دور میزنن یعنی هم موشکشون قوی و هسته ایه یعنی هم عقلانی جلوی دریا رو گرفتن مثلا که سیل نیاد هم روانی و علم روانشناسی شیطانی کاری کردن و بلایی سر آخوندان و علما و سیاستمداران ما آوردن که هبچکس خدارو یاری نده و هم عذاب نشن یعنی به جای پناه به خدا و نماز و عبادت مومنان رو بسته ان و اگه ما حرف حق بزنیم حجت هست و سیاست بهم میریزه و فرشته ها یاری میدن حتی اگر فقط رهبری از آمریکا بیزاری بجوید اتمام حجت هست برای شیاطین و فرشته ها که دورشون زدن و مثلا اگر من خدایی باشم حتما خدا فرشته هاشو برای محافظت من میفرسه ولی اگر به ننه م حمله کنن شیاطین و اسیر بکیرن یا جاسوسان منو بفرستن تیمارستان و جانم در خطر بیافته این روال کند میشه و منم تقیه میکنم و ساکت میشم و خدا مارو همه رو عذاب میده در ایران!! قبلا سیستم کشور همینطور بود و شیاطین آمریکا به جای مومنان و جاسوسان ایرانی منو حمایت میکردن چون شیاطین بنده ی منن پ از من میترسن ولی اینجا سیستم غلطه نه فرد

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ببین ممکنه شما بچه باشی و بخوای زنی رو در نظر بگیری و جنسی بهش فکر کنی و الان استراحت میکردم سیرو سلوک ذکرانی داشتم لذا اگر طرف یعنی زنه اگر شوهر داره هکس نکنید ولی اگر عاشق یه دختری شدید یا زنی که شوهر نداره بهش میتونی جنسی فکر کنی ولی گناه نباشه خوب؟؟ یعنی اگر نوجوان باشی و نورانی یقینا میخوای با گناه و خودارضایی از زنی که خوشت اومده استقبال کنی خوب موفق میشی لذا من خودم یه عمری جلوی مانیتور وجاسوسا اینکارو کردم و عاشق داشتم و همه رو چیزخور کردم این زن هارو البته نمیدیدمشون و تصویر زن خارجی از فیلتر رد میشدم ولی جن ها مخصوصا و یا زن هایی که توسط مانیتور منو میدیدن اثر گداشتن روم و الان راجت دیگه چشم نمیخورم و این همه کلیپ و عکس میسازم چون زن های قوی رو چیزخور کرده ام لذا زنی اگر مشکل جنسی داره و یا شوهر نداره و دختره شما میتونی جنسی بهش فکر کنی و ارضاش کنی از راه دور اینم دعات میکنه اگه عاشق هم باشین این یه نوع هک نیست چون شما گناه نمیکنی شما به نقاط زن فکر میکنی و ذکر میگی در حالیکه خودت هم تحریک شده ای و مردی یا پسری مثل ما لذا اگه گناه کردی و خود ارضایی کردی خدا ذلیلت میکنه پس باید قوی باشی و اون زنه هم نباید خود ارضایی کنه از راه دور آخه میدونی ما اینجا اولا هدف ذکر خدا است یعنی تو باید با ذکر خدا اینکارو کنی دوما کسی که شوهر نکرده این یقینا ملائکه و حوریان ارضاش میکنن نه ما منتهی ما دکر میگیم و چون قوی هستیم خدا بهش به منزله ی رحمت نگاه میکنه من خودم هم برام زیاد پیش اومده که اصلا بهم تجاوز شده و من نمیدونم خوبه یا بد مثلا یه بار داشتم کلیپ میساختم کلیپ گربه و دوست دخترش بعدش دیدم که انگار چیزم رو گرفته اند محکم و هک شدم یا زیاد پیش اومده این چیزا لذا شما با ذکر باید به طرف فکر کنی و باید طرف هم عاشقت باشه و بشناستت ولی اگر مثل نوجوانی من اونو نشناسم ولی اون از راه دور منوو ببینه خوب چیزخور شده و فایده نداره و گناه رخ داده و میده لذا این زنرو باید دعا کرد تا خدا به لطف بهش نگاه کنه و لذت ببره از درکنار ما و خدا بودن که اینکارو ما کردیم و اگرچه خعلی تحریک شدم که به جسمش فکر کردم ولی گناه نککردم و اونم خوشحال شد یقینا!!! اینا که گفتم همش از راه دور بودا نکه بری یه زنی پیدا کنی ذکر بگی بگی فلانی گفتا!!! لذا من هیچ وقت موقع دیدن چیزای زشت و تفکر ذکر نمیگفتم ولی اینار که گفتم دیدم بهانه ی خدا برای ذکر گفتن من این بوده یعنی من خودم قانع شدم که باید ذکر میگفته ام! حالا چون تازه کار و جوانم ذکر من جنسی شده! و این زنه هم میگفت حالا به دوستامم میگم بیاد و خوشش اومده بود! ولی میترسم که درمورد زن شوهر داری بهش جنسی فکر کنم و دعاو ذکر بگگم البته باید یه خورده ای هم نور داشته باشیم و مومن باشیم تااثر کنه ذکر!

اینو هم که گفتیم آخه شما نمیدونید اینا نمیزارن ما دورکعت نماز بخونیم عزیز جان برادر یعنی زن و شوهر جاسوس موقع نماز خواندن ما رفتن چسبیدن به هم فی العقد شدن که از صدای ما اینا حال جنسی بکنن آقا نمیزارن ما دو رکعت نماز بخونیم نمیزارن ذکر بگیم حالا پس ذکر جنسی میگیم ولی ما نامردی نکردیم درمورد زن شوهر دار و اون زنه هم که گفتم عاشفمه رو مخمه استادمه و ازدواج هم نکرده و راهنماییم میکنه شما هیچ شرایطش رو ندارید اذیت هم میکنید! البته این سیستم قدیمیه که گفتیم والا از راه دور با تصاویر و صدا و عکس هک میکنن چشم میزنن! و این کار باعث شد اولا ذکر بگم دوما عقده جنسی نداشته باشم سوما به زنان هرزه و کم ارزش فکر نکنم چهارما ارتباطم رو قوی کنم با بزرگان و بیشتر کمک بشم پنجما شیاطین نتونن افسارم رو بگیرن و داستان افسار نگرفتن که گفتم گوش ندادیا این بود که تا وقتی که مرد ارضا نشده میل داره جنهای زن و زنان خواهانشن و حتی با ذکر هم نمیتونه تواضع داشت و از شرشون درامان بود و روی سرت یقینا سوار میشن مخصوصا اگر مجردی لذا این زنه استاد ما حتی زیاد شده بعد از نداشتن نیاز جنسی همرام باشه درصورتیکه با ارضا شدن خدا هم باهام قهره و ارتباطم قطع میشه و نفرین میشم چون زن ندارم ولی این زن دعام میکنه وگرنه از نظر روانی هم مشکل داشتم و کلا ارتباطم با شما و وبلاگ بهم میریخت تا دوباره نماز بخونم وخدا و امان زمان یاری بده

البته توجه کنید زن شیطان هم هست که اگه ذکر بگید میره و اشتباه نکنید فکر کنید حوریه ها چون یه بازیگر مرد رو دیدم درحالت فلان که زنی داشت فلان الان دیدم بعد ذکر گفتم ازش دور شد!! جن بود گمونم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب دندونم رو پر کردم و متعصفانه مامانم میترسه از ا.ط و ترسم داره اداره ی ا.ط لذا جن زده میشه و یهو میره یه جایی وای میسه که میوه بخره تا فیلم جاسوسی ازم بگیرن و منم اعصابم خورد میشه و طرفدار من نیست طرفدار ایناست محض همین کارا من استاد زن دارم و فک و فامیله ما داریم؟؟ خلاصه دو استاد زن که میان ذهنم رو دارم بقیه شون غیر محسوس کار میکنن و این دوتا قوی ترن بقیه یا شیطانی اند یا ضعیف و نمیتونن در ذهن من مکاشفه درست کنن مادرم هم طرفدار شیاطین و پدر هم که حتما طرفدار ولی حالا اتفاقا میخوام درمورد چیزی صحبت کنم و این دو زن مجتهده هستن اینکه آیا فکر جنسی بده؟؟ نه بد نیست حتی برای مجردها لذا من که فکر جنسی اگه بکنم که در این درش زیاد بحثه که به گناه نکشه وگرنه حوریان خعلی جنسی و چیزن و میان رو مخ لذا اینجا خدا دلش میسوزه شما که مجردی در رختخواب تنها بخوابی ولی اینایی که رفته اند عزاداری برای محبت جننسی رفته باشند بعضیاشون لذا به سراغمون میان و کمکت میکنن یعنی من پریشب تجریک بودم رختخواب و گناهه نکردم ولی فرستادن یه سیری در خونه ی عمم بکنم و عمم هم خودش استاده لذا در حین تحریک جنسی و ارتباط مرد و زن اینا ممکنه به بهشت برن اگه ذگر خدا بگن و این ذکر مثلا لااله الا الله ما تو کلیپ گگفتیم ممکنه اله فشار بیاره و گرفتار اینا بشی ممکنه خدا فشار بیاره لذا ذکر دو طرفه است و زنان رو تجریک میکنه در ذهن لذا عرقا فقط میفهمن لا اله الا الله رو خلاصه ما تجریک میشدیم ولی گناه نکردیم و دیشب هم تو رختخواب بودم که یا امروز صبح که این استاده اومده توی ذهنم و با هم از این بازی هایی هست که دستارو بچه ها میزارن به هم البته نه این یعنی انل متل توتوله بازی کردیم با هم در ذهنم و منم تجریک شده بودم ولی گناه نکردم و لازمم نشد بریم غسل کنیم اگرچه خیس شدم ولی نیاز نیست و من گفتم حالت خوبیه و اگه مرد ارضا نشه متعصفاته اگر مثل بچه ها باشه و قوی نشه در مقابل زنان و وسوسه های شیطانی ممکنه ببرنش و مثلا زنا کنه و تا ابد بدبخت بشه لذا اگر مرد ارضا نشه شیاطین میبرنشا و فعلا دست خودش نیست ولی بنده ی شیاطینه یعنی جوان مجرد با ذکر خدا نمیتونه بنده ی شباطین و زنان و آثار تسلطشون نشه و باید کمی هم ارضا بشه در خواب وگرنه میبرنش لذا استادان روی ما کار مبکنپ تا قوی بشیم لذا باهات کار میکنن شما هم نباید گناه کنی یا مثلا دیشب یه بازیگز زنی اومد در ذهنم و فکرم خراب بود و چیزی بهش نگفتم و ما سیر و مشکلمون جنسی استت و اگه بر گناه صبر کنیم خدا یاری میده و از طریق جنسی هم به خدا میرسیم و ذکر و یادخدا و توجه مون زیاد میشه اگه گناه نکنیم و همین هم هست یعنی ذکر خدا مطرحه در قضثیه من اوشب داشتم ذگر خدا میگفتم دیدم که زنی در ارتباط جنسی داره حرف دلم رو میشنوه و به جای شوهر داری و محبت به شوهرش همش در فکر منه و به جای دگر خدا همونطور که گفتم من شر النفاقات فی العقد این داره با ذکر من و حرف دل من تجریک میشه و من شده ام بتش مثلا لذا باید توجه کرد که باید قوی شویم وگرنه اگه تحریک نشویم خوبه ها یعنی شما میگی من ذکر خدا میگم که اصلا فکر جنسی هم نکنم این شما زن داری که قوی هستی و شما مرتبه ی جوانی رو رد کرده ای و زنی داری که وقتی هم ارتباط باهاش میزنی یاد خدا می افتی و دکر میگی ولی ما نه زن نداریم لذا شما اگر فکر جنسی هم به دهنت بیاد چون زن داری ردش میکنی و یاد خدا میکنی ولی ما که زن نداریم اگر قوی نشویم و نیان روی مخمون حالا استاد زن لخت که نبود بلکه داشت با من اتل متل بازی میکرد و من قوی شدم یعنی اگر جایی هم گرفتار بشم یادم داد که زنان خوشم نیاد و میگدره دیگه یعنی زمان  همه چیز رو تعییر میده یعنی اگر میل جنسی اگر مرد زن دار هم داشت ممکنه منجرف شه باز جون زمان باعث شده یا توبه کنه یا میل جنسی اش رو ریکاوری کرده لذا باید ذکر گفت حتی اگر روی مختن و دیگه بنده ی شیطان نیستی اگر شهوت تجریک شد و آبی اومد که نیاز به غسل نباشه ولی گناه نکردی که اصلیش بیاد این خدا کمکت میکنه جوان مجرد اینطوری قوی میشه و دیگه اگر زن لختی هم ببینه اول یاد خدا میکنه و به طرف نمیره که جنایت و فساد کنه وگرنه الان اگر شما گناه بکنی راحت و فیلم بد بد ببینه جوان مجرد و گناه کبیره بکنه این ضعیف میشه و اگه مومنه ممکنه برگرده و یاریش بدن ولی  چون گناه کرده نافرمانی خداست دیگه!و اگر در جوانی ومجردی قوی شدی که شدی بعدا خیلی سحت میشه و الان خدا نوجه داره لذا گناه نکنیم حالا اگرگناه کرده بودم داشتم ضد این استاد زن فکر میکردما و نظریه ام کلا عوض میشد لذا اصلا این من فکر جنسی بدون مکاشفه مثل به یه دختری فکر کنم که باهاش مثلا ازدواج کنم یا اکر بخوام فکر جنسی کنم که دارم عمل میکنم البته اینا خطوره یه لحطه ایه نه تمرکز یه مرتبه این استاد من میاد در ذهنم و خنده ش میگیره و تکون میخوره انکار من داشتم به ایشون فکر میکردم و ابن مامور رو خدا بعد از خیانتی که جنسی بهش بد فکر کردم و همسایه مون بود و شاید همیشه باهام بود ولی دیگه بعدازمدت ها اومد در ذهنم و چون اومده بود من آن فکر جنسی درموردش کردم و خیانت به ناموس امام زمان کردم و ایشان هم دیگه مراقبم شده چون اونموقع نور داشنم اگر به هرکه فکر بد مبکردم و حتی نگاه چشمم و فکرم نورانی بود و زنان سو استفاده میکردن چون جوان بودم و نور حسینی داشتم و چون مجردم و فرشته ها ی مقرب کنارم بودن لذا زنه هک شد و دیگه از کنارم نرفت و استادم شد و بهم توجه کرد و چون اونموقع زیاد گریه میکردم و محبت الهی داشتم لذا با این هک من محبتش جلب شد ولی الان دیگه نورانیت و محبتم اونقدر نیست که زنی رو هک کنم و گناه کبیره است لذا دلسوزی خدا کم شد بعد از اون و از چشم امام زمان افتادم وگرنه خعلی دلسوزم بودن

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان داشتم اخبار بیست و یک میدیدم پس نکته ی اول اینکه در دید باشیم بجنگیم دل به دریا بزنیم تا فرشتگان بیان و دستگاه شیطانی مثل تلوزیون پیشرفتمون میده اول اینکه دیدم اون جادوگره رو مخم توجه نکردم و ذکر گفتم و چشمم رو به پایین تلوزیون انداختم و رفتم تو حال خودم اون حالی عرفانی که اگر این دستگاه نبود و فضا اصلا فرشتگان منو راهنمایی نمیکردن و بلخره شما اگر تلوزیون نگاه کنی شیاطین درگیر بر مخ شما و جاسوسان و جادوگر هم رو مخ توی تلوزیون نگات کرده لذا تا موقعی که شیاطین هستن فرصت خوبیه که فرشتگان خدا اگر ذکر بگی و همت کنی که یاد خداوند کنی هستن و یاریت میدن سیر من و پیشزفتم اینطور بود که خواستم مانند چیزایی که نوشتم صدا اثر نکنه و من در حال خودم ذکر بگویم و یاد خدا بیشتر از تصاویر و صدای تلوزیون شه بعد چشم شیطان کور فرشته ها راهنمایی ایم کردن که تصویر حضرت ابالفضل رو در ذهن یاد کنم ولی چون حال نداشتم و ارتباطم قوی نبود چشمان مبارک حضرت منظورم همین تصویر کنار وبلاگه به ذهنم نیومد و من همینطور ذکر یاعلی گفتن رو ادامه دادم ولی نشد و یک تصویر دیگه راهنمایی شدم یعنی تصویر حضرت آقای مجتهدی که کلیپشو ساختم به ذهنم اومد و فهمیدم اگر شعرهایی که ایشان گریه میکرد منو گریه ننداخت ولی تصویر ایشان که زیبا و روحانی است خعلی خوبه که یاد کنم و ذکر بگویم و به این راه کشیده شدم که اگر تلوزیون روشن نمیکردم چون من این روزا کم تلوزیون نگاه میکنم ولی دیشب یه سریال زیبا از شفکه یک گمونم داشت آقای ساعی بازی میکرد لذا اینو بگم که شیاطین دنبال نورند و آرامش همونطور که آمریکایی ها هستن لذا میان به سراغ مومنان لذا شما اگر صحبتشون رو گوش کنی اگر تصویرشون رو ببینی یا اگر جنه اگر کنارت بیادآرام میشه و نور شما که مومنی کم لذا همش توسل و دعا هست و یاد خدا که ما حتی نور داریم و یعنی نور ما هم با نماز و دعای بزرگان در حق ماست چه برسه همینو هم بخوان شیاطین بگیر لذا نکته اینه که آقا برای رندی توجه به جادوگرت بکن که رو مخت این زن نیاز داره شما بهش توجه کنی و دستور میده چون جادوگره در ذهنت کمکت میده بعد شما برعکسش عمل کن اینا ادعا دارن که چیزایی که من مینویسم از این جادوگره است لذا خعلی ادعاش میشه و چون ذکر میگه و نماز میخونه فرستگان هم یاریش میدن و ادعاش میشه و میخواد مسلط بشه و چون زنه قده و به جای خدا اومده سراغ ما و پول میگیره و حتی یه کاری میکنه که شما مثلا میری آشپزخانه و خودتم نمیفهمی چرا رفتب سر یخچال و داری چه کار میکنی و مثلا میوه و ماست میخوری لذا من اولش دیدم رپ مخمه ذکر گفتم ولی دیدم هنوز توجه داره و مانند همسر برای منه و قده همون جادوگره لذا شعر جنابخوانی براش ساختمو بعد توجه کردم دیدم داره میگه برو حمام نمیگفتا ولی داشت توسط شیاطین رو مخم کار میکرد و من چون توجه بهش کردم و خطش رو گرفتم متوجه شدم اینکه شیاطین و در راسش این جادوگره فعلا چه نقشه ای برام داره و دیگه حمام نرفتم و فعلا حرفشو گوش ندادم چون بعضی مواقع از دستشون لخت میشم و بدنم آب گرم میخاد تا خستگی رفع بشه و دست خودم نیست لذا شما باید به جادوگرت هم فکر کنی و برعکس عمل کنی و ازشم نترس چونکه خدا هست و اون نیاز داره بهش فکر کنی دیگه حالا باید تحمل کرد فک و فامیله ما داریم؟؟و اینطور نیست مثل قبلت که باید حتما خرف رمال ها و جادوگران رو گوش داد وگرنه جانت رو به خطر و زندگیت رو تباه کنن بلکه جادوگرا الان در ابران ضعیفتر شدند بستگی به خودت و ایمانتم داره این حرف


بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
یه بدبختی داریم تا بیام تو وبلاگ و اینجام تو خونه خالی و وای فای ندارم اینترنتش کم سرعت و باید برم تو نقطه ی باز شاید ربع ساعته دارم تلاش میکنم که بیام بنویسم توی وبلاگ این خودش یه ظلمه ها خلاصه دوتا اکتشاف در ذهنم بود وقتی توی این خونه خالی نماز میخوندم صلوات فرستادم برای دو عارف و چیزی بهم مرحمت کرد خدا از طرفشون وگرنه حالم بده و حس نوشتن نیست و امروزم دندونم رو عصب کشی کردم و فردا باید بریم پرش کنیم ولی مقدمه اینکه تا امام زمان شناسی قوی نباشه من و شما به خدا گیر مبدیم و حتی گر سنی امام زمانی هم باشیم به کمتر از امام زمان راضی نیستیم و همش میخایم ببینیمش و فکر میکنیم لیاقت داریم و قربونش میشیم و همش همونطور که گفتم دلمون میخاد امام زمان و امامان دیگر و پیامبر رو خواب ببینیم و مانند عرفا بشیم که خارق عادت دارن و کرامت و منتهی بله راهمون اشتباهه و اساتید رو قبول نداریم یا اصلا کسی نیست لذا خطرناکیم و یه بحث دیگرم که باید کرد خوبه اینه که مثل ما وبلاگ داشته باشین و الان فضا خوبه و تجربه های شما و خداشنلسی شما بهتره منتهی هدر میره فکرتون و پیشرفت نمیکنن و حدیثه که علم خودتون رو یادداشت کنینو یه دلیلش فراموشی یه دلیل دیگه اینه که پیشرفتتون میدن بزرگان خلاصه از ما گفتن خلاصه هیچکه رو قبول نداریم و فکر میکنیم باید کرامت داشت ولی از یه زمان به بعد سلوک فرق داره شما دیگه میفهمی عرفا راه تو رو بهتر از تو رفتن و دیگه نمیخای ابالفضلی بشی و حتی فاصله میگیری چون دیوانه ت میکنن و میفهمی لایق و در حد بودن با امام زمان نیستی و اساتید میفهمن و زنان و شیاطین هم عاشقت لذا میفرستنت تیمارستان و دیگه الان نمیخای اول باشی وسیروسلوکت فرق داره ودیگه مراجع رو اذیت و گریه نمیندازی با شهوت یا حرفایی که بوی خون میده دبگه میفهمی باید برای راه امام زمان و امام زمان جای پای اساتید گذاشت و چون امام زمان رو شناختی در دل یا دیدی پس مراقبت از این به بعدفرق داره حالا مبتونی استخاره کنی و شیاطین که وسوسه کنن میفهمی و از شیاطین فاصله میگیری و بدت میاد دیگه لذا مثلا من الان دیگه مدعی نیستم که همه رو باید کنار زد و فقط امام زمان درست میگه و راه راهه امام زمان دیدن و همه بدن و باید الان برای عرفا دعا کرد پس این دو مکاشفه ی جنسی رو که میگم در راه سلوکمه و دلت برای رهبر باید بسوزه نه ابالفضل و راه راهه دینه خلاصه امشب تو نماز آقای حائری رو صلوات فرستادم و دیدم نشونم دادن تصویری و با ندای ضعیف که اصلا دست به چیزم نزنم و حتی نخوارونمش!!! دومیشم یه عارف دیگه بود که ایشونم اعلم هستن و یه لحظه گفتن و فکرمون هم خوانی شد و راهنماییم کردن و نشان دادن که ایشون سر به زیره و پستان های زنی ر‌وبروشه و میخواد از این عارف که به سمتش میل و بگیره بعد در فکرم نمیدونم شاید بعد از نماز گفتم در دلم که در دنیاست این زنه که اومده اذیتت کنه؟؟ گفت نه عالم ملکوته و فهمیدم یا حوریه یا زنیه بعدس گفتم خوب مگه عیب داره که بری به سمتش گفت نه پرو مبشه نمیزاره عبادت کنم و دختران هم همینطورن تا به سمتشون نری نمیان به طرفت و فساد ندارن ولی اگر رفتی به سراغشون و ارتباط دادی روت میخوابن اصلا!ولی نکته اصلی اینه که وقت بزاریم و خدارو بیشتر عبادت کنم

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب یه پست نسبتا شخصی بزاریم تصف شبی دیدم حال نیست الان ساعت سه و تیمه صبحه گفتم یه کم ذکر بگم خوابم ببره ولی متعصفانه در دو نوبت جداگانه دو زن حرف دل منو میشنید و میدیدم که از سکس پشت دارن حالا چی بگیم باید بگیم درد و آزار یعنی من اینکارو تا حالا نکردم ولی زیاد شده که به خاطر زن نداشتن و ارتباط جنسی در دلم شنیدم که میگفتن این زن نداره ونمیفهمه چی میشه!!! خلاصه (من شر النفاثات فی العقد) این زنان از پشت بهشون تجاوز شده و حالا روی ما اگه کلیک کنن و به جای خدا یاد ما میکنن و حرف و ذکر شبانه مارو میشنون یعنی شب هم هست این موقع موقعه یاد خداست یه دلیل همینه که مردم دارن زن و شوهر حال میکنن و روی ما تمرکز دارن که خدایی هستیم تا شاید لذت بیشتر و نور ما رو بگیرن لذا اینجا ما ممکنه محکوم بشیم و فکر و ذکر دلمون لو بره لذا این آیه که میگه (من شر النفاثات فی العقد) رو باید جدی گرفت که این زنان به جز شیاطین دارن نور مارو میگیرن و چون درد میکشن ارتباط الهی دارن و اگر روی ما متمکز باشن نمیزارن ما ذکر خدا بگوییم و منصرفمون میکنند! و اینا مثل عرفا حرف دل ما رو میفهمن و چون ما مجردیم و حرف دلمون زیباست تجریک میشن لذا ما اصلا صحبت نکنیم در دل بهتره و باید پناه ببریم به خدا از شرشون تا بتونیم و حال پیدا کنیم که ذکر شبانه بگویم و روز ها هم آمریکایی ها شبشون هست در کشورشون اونا هم گمونم باشن رو مخ ما

و اما شخصی بعدی اینکه بابا بزرگم عارف هست و کسی به سراغش نمیاد و خودش هم چیزی لو نمیده یه پسر عمه دارم که آخونده و مرد بسیار گلی است یه بار بابا بزرگم میگفت که ایشون میگه من مجتهدم!!! بعدا که فکرش کردم فهمیدم که منظورش این بوده که خوده بابا بزرگم مجنهده نه خود پسر عمه ام و از خودش تعریف نکرده پسر عمه ام پیش ایشان خلاصه دایی هام که خارق عادت زیاد دیدن و منم زیاد دیدم پیشش و گوشش سنگینه بابابزرگم ولی همه چیز رو میفهمه الان حال ندارم براتون بگم و ایشون هم خودش نمیگه چیزی ولی عارفه و در حق من دعا میکنه و بعضی مواقع مثل شعر گفتن من از راه دور دیدمش که تصرف داشت یا خعلی وقتا میاد به ذهنم ولی اصلا بام صحبت نمیکنه و میسپاره خودم رو خودم بگویم یعنی توسط خدا و دعا مرا یاری میده و امام زمان رو هم یقینا میشناسه  و یه بار گقت علی نترس اینا خونه ی امام زمان رو گه پیدا نمیکنن!! خلاصه آقا مرد عجیبیه و یه مرتبه با موتور ور میداره میره باع و پاهاش هم داعون نمیتونه صاف بیاسته و راه رفتن و دستشویی براش مشکله و کسی نیست که بهش یه آبی برسونه و اسمش حسین هست و چهره اش نورانی ولی کسی نیست حرفشو گوش بده و کسی هم تراز و هم صجبت و هم درجه باهاش  نیست و بی توجه میکنن بهش و خودش باگوش سنگین گار میگنه و حسابش میگفت قرض الحسنه هست و خونشون بهترین جای شهر و شاید چند میلیارد بیشتر بیارزه و نه باع رو میفروشه و نه خانه رو  فعلا و در سختی و مشقت زندگی میکنه و سادگی و میگفت مثلا آِیت الله صدیقی مجتهده اعلمه و از همه ی امام جمعه ها بالاتره البته سوال پرسید و میگفت مثلا بعضی مجتهدان بوده اند که سنی ها رو دشمن سرسخت شیعه میدانستند ولی بعضی شون نمیدونستن و نمیدونم آیت الله شیرازی رو از کجا با این گوش سنگین میشناخت و یه مجتهد دیگری هم که چند سال پیش به رحمت خدا رفت رومیشناخت و از مصدق خرف میزنه از طالقانی و مظلومیتش و شکنجه ها از آیت الله خویی از آیت الله میلانی که میگفت اونم حبس بوده در خونه و مردم میومدن رساله هاش و مطالبش رو می انداحتن تو خونه اش و حبس بوده در خانه در مشهد حالا ما اینا برامون تازگی داشت و خلاصه باهاش بدن و پلیسا و چاسوسا مخصوصا و نمیدونم در خلوت چی میگه ولی حبسه خلاصه و چشمشم گمونم باز باشه و تلوزیون که نگاه میکنه من از رفتارش اشتباهاتم رو میفهمم یعنی مثلا با مادر بزرگم که حرف میزنه ربطی هم به من نداره ولی یه چیز دیگری من میفهمم از بس که نورانی است و کم نظیره و مادرش سید بوده و پدرش رو ایام کودکی از دست داده و میگه پدرم اسمش اکبر گنجی بوده و میگفت شاعری هم هست به نام علی گنجی ولی من نمیشناسم و در آینده بعدا خواهم فهمید خودش هم شاعره و مثلا کوچک که بودم یادمه میگفت به کنترل تلوزیون دست نزن بزار دایی جوادت بیاد روشن کنه بعد که من گوش نمیدادم میگفت کنترل رو مستقیم به طرف تلوزیون نگیر کج بگیرش!!! خعلی میفهمه خلاصه اگه کسی لیاقت داره دلم میخواد بره بشینه پای خرفاش چون من خعلی چیزی متوجه نمیشم و خعلی زنده و میفهمه همه چیز رو و از برکت اونه که من وبلاگ نویسم و خعلی به خاطر من ادیت شده محصوصا جاسوسی قبلانا که اینطور نبود همه دشمن من بودن حالا ما نمیرقصیدیم ولی هر چی مشد می انداختن به کول بنده و حرقام و خعلی اذیت شد تا اینجا رسیدیم و خدا حفظش کنه هرچه قدر بگیم کمه و کتاب حافظ رو دوست داره و قبلا میگفت من همه ی شعرهای حافظ رو میفهمم ولی یه عینک نداره از روی کتاب بخونه و کتاب هم نمیخونه چون نداره فقط رساله ی آیت الله صافی ره رو داره و چند تا کناب دیگه ومیگقت که الان از همه ی مجتهدان اعلم تر ایشونه یعنی آقای صافی در ایران!و اصلا چیزایی که به ضررم تموم بشه پیشم نمیگه و اندازه ی عقل خودم بحث میکنه مثلا خروس گرفته بودم میگفت خروس میگه قادر الله العظیم!! بعد میگفت من معلم داشتم و استاد داشته ام و اون یادم داده و از آیت الله حائری میگفت که میگه من باید رهبر بشم و یا رنگ کردن ریشش رو مسخره میکرد و خعلی باحال رند و شوخ طبعه و مثلا تعریف میکرد مراجع بزرگ حتی آیت الله مکارم ره هم میشه بهشون گفت که از امام زمان بپرسه قبر حضرت زهرا س کجاست در مدینه و میتونن مشخص کنن!!! و میگفت بهم علی تو مرجعت تقلیدت آیت الله مکارم ره باشه و ما پیرمردا آیت الله صافی و علاقه خاصی به رهبر انقلاب دارن و دیدم که داشت براش پنهانی تلوزیون میدید و ز مظلومیتش میگریست و گوش نداره که و اخبار زیرنویس شده ی شبکه ی خبر رو همش میبینه و میگفت هر سوالی که داشته باشن یا کاری در عرض بیست سی روز مامور میفرستن امام زمان رو پیدا کنه بپرسه مثلا آیت الله موحد میتونه پیدا کنه یا رهبر انقلاب یا امام جمعه های دیگر و سوال میپرسید رهبری بعدی کی مناسبه منم نمیدونستم میگفت آیت الله شاهرودی شایستگی داره و قبلانا دید آشفته ام یه استخاره با تسبی یادم داد که یه مقدار انتخاب کرد و اولی رو میگقت سبحان الله بعدی رو الحمدالله و بعدی ولا همینطور میگف تا به آخر برسه اولی اگر تموم شد خوبه دومی چی میگن وسطه و سومی بد بعدها گفت من استخاره اگر سه تایی بکنم با دوتایی ممکنه جواب برعکس شه میزانی رو گرفتم خوبه بری پرسی منم پرسیدم اینترنتی گفتن که در مفاتیح استخاره ی دوتایی اومده و سه تایی نمیشه و جواب رو به بابابزرگم نشان که دادم گفت میدونم در مفاتیح دوتایی و بعدش همش دوتایی میگرفت و صداش خعلی زیباست بابابزرگم و آروم میکنه همه رو و خدایی هست و زیارت عاشورا هم با صدای زیباش براتون گذاشته ام و اخبار که میدیدیم آمریکایی ها رو که نشون میداد میگف تو هم علی بگو مرگ بر آمریکا و میکفت اکه خدا بخاد آمریکا هم مثل شوروی فرو میپاشه تکه تکه خواهد شد و میگفت اسراییل رو الان آمریکا حمایت میکنه ولی بعدا زمانی میرسه که کشورها جمع میشن و نابود میکنن این رژیم رو و با من کلا زیاد حرف نزد اینارو طی چندین سال کفت دلم میخاست از جن و ذکر بگه نگفت یه بار ازش پرسیدم جن چیه گفت نمیدونم یه بار نوشتم که درختان هم مرد و زن دارن؟ گفت آره نمیدونم ولی وقتی کوچیکه مثلا ماده است و دقیق جواب نداد و در نظر قرآن اومده نر و ماده دارن گیاهان و میره باغ و آب میده و بر میگرده از دست من که خعلی اذیت شد خدا حفظش کنه و امیدوارم حلالم کنه و از دستم خشنود شه میکفت علی تو که به احمدی نژاد رای میدی ولی همه شون دو دوره رای میارن خودش به احمدی نزاد رای نداد و جلوی چشمم نوشت میرحسین و میگفت دوستش دارم ولی بعدا میگفا دیدی علی ما به کی رای دادیم که یعنی مثلا فتنه کرد میگفت باید خودشو کنار میکشید میرحسین و میگفت هرکی که ارتش حمایتش کنه رای میاره و مثلا امام خمینی ره اول انقلاب ارتش حمایتش کرد 

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

پس ما یه چیزایی در پست های قبل گقتیم و کامل نبود و روزی این محرم ما برای جوانانه که بگن در عزاداری ها و شما هم بگو اینارو منتهی بحث محرم بحثه توبه است بحث اینه که تصمیم بگیریم توبه کنیم و یار حضرت و امام حسین ع بشویم لذا شهوت دوباره من امروز تو رختخواب نفسانی ممکن بود امروزم گناه کنم لذا الان توی خونه ی خالی ام و قلیان گذاشتم و نوحه و هنوز امسال توفیق نشده که برم و مجلس ابا عبدالله شرکت کنم هنوز دعوتم نکردن لذا گناه و غفلت همه دارن و منتهی تو از امامت جدا نشو و مهمتر از گناه بدت و بدتر از شهوترانی برای جوانان مجرد اینه که توبه نکنن و یار امام حسین نباشن نفسانی یعنی شما بخوای شهوت برانی تقصیر شیاطین نیست گناهش و خدا بخواد تکه تکه ات میکنه و روز جزا هم گیر میده اگر توبه نکردی و اینطور نیست که ما مومنان گناه کردیم و هیچ نشد محبتم هم جمع و جذب شد با شهوت اینو ما کفتیم که روز جزا نیومده و همه کس خواهند مرد و خدا جهان تازه برای بهشتیان و فرشتگان و همه میسازه که هنوز ما ساخته نشده بعد ما برداشتمون و جهانبینیمون یقینا غلطه وگرنه علم غیب داشتیم و هیچگاه گناه نمیکردیم حالا اون زن داره باید اونجای زنش رو آتش بزنه و ثواب داره اگر برای بچه باشه و نیازش چون زن داره ولی ما مجردیم و خدا سهل میگیره لذا طرف اومده برای عقد یعنی پشت زنش که بهش نداده کشته زنش رو و اینم نفرینش کرد حالا داره میسوزه لذا گفتیم بچه بیار نه برخلاف میل زن نیازش رو بر طرف نکنه شوهرش بله زن داره شهوترانی کنه و جهاد کرده ولی ما مجردان گناه و گناه رو ممکنه سهل بگیره خدا اگر شیاطین و زنلن موقه فیلتر رد شدن جاسوسان نفهمند ولی میفهمند و گنا ه جمعی رخ میده یعنی طرف مشکل جنسی داشت تا نوجوان رد نشده و نوجوان نور الهی داره و مومنه لذا اینم تحریک شد از دیدن گناه و باید صفحات و رد شدن ما از فیلتر محبت الهی نازل میشد و میل جنسی اش زیاد لذا ما هم بی نور و گناه شخصی ما جمعی شد و حوادثی چون زلزله ی بم رخ میده ها!!! لذا گفتیم تصمیم نفسانی بگیره جوان مجرد و گناه نکنه شهوترانی نکنه یا با غفلتش توبه کنه وگرنه یار امام حسین شدن فعلا اینطوریه و خون دادن و شهادت درس بسته و این جهاد اکبره ماست لذا من خودم شیاطینو زنان بیان رو مخم مشکل دارم و امروز با بی گناهی شهوانی نورانیتم کم شد لذا شما هم باید بدانی که اولا اون دنیا ممکنه تکه تکه ات کنن اینجا ممکنه محبت کنن با گناهت اگه مومنی اگر کافری با کار خوب بهت خیر میرسه ولی در اون دنیا جات خرابه و هم اینو بدون که شیاطین نورت رو میکیرن لذا باید حتما ذکر بگی و احوالت دست خدا باشه نه اینکه پناه نبری و بخوای با نفست جلوی این همه شیطان بیایستی یعنی خودت بتید زیبایی و نورانیتت رو با یاد خدا حفظ و ریکاوری کنی و به خدا پناه ببری وگرنه زشت میشی حتی اگر شهوت زیاد بود و اینطوری اونطوری شدی دست نزن که شارژ شی و بزن شارژ شی خندوانه نیست اینجای کار ما لذا اگر شهوت زیاد بود و کمی هم اومد ولی گناه نکردی اومد اون موقع خدا بهت نگاه میکنه پس منصرف شو از گناه و این حالت خدا توجه داره که اومد ولی خون نریختی لذا نمیگوییم بشین فیلم بد بد نگاه کن تا بیادولی دست نزن این شیاطین قوی ترن و بهانه نده و گناه چشم هم جدی بگیر و مثل ما حیوان مشو و اگر شدی برگرد توبه کن!لذا تصمیم برتوبه هست و شیاطین غافلت میکنن و به سراغت میان اینو به خودم گفتم و جوانام مجرد چون روز حساب نیامده و ممکنه هزاران سال برای یه غفلت بدون توبه نگرمون دارن اگه امامان شفاعت نکنند  وگرنه حساب من بدتر از قاتلانه و یقینا من از قاتلان بدترم و اگه محبت و لطف آقا نبود از این همه گناه روانم برنمیگشته لذا این حرفا توبه ی جمعی منه یه دعایی کنید قبول شه ببخشنمون مخصوصا الان که قرص و دارویم عوض شده و شهوتم بیشتر شده یه یک ماهی هست و میبینید قیافه و صدام تغییر کرده پس دعام کنید مثله قبل منحرف نباشم چون هشت ساله این قرص لعنتی به نام ریسپریدون مصرف دارم و جنسیتم خرابه اینم اصرار کردم پاشدم نصف شب قرصم رو نخوردم و بابام گفت پس بیا بریم تیمارستان و بعد لطف خدا شاملم شد و دکتره جدیده زنه میگفت آره بر شهوت خعلی اثر داره و یه قرص دیگه داد دعام کنید خراب نکنم و خدا مثل آدم سالم بهم نگاه کنه و کلی اصرار کردم که عوض شد و نتیجه ی آزمایش بردم و یک آزمایشم گفتن واریکوسل دارم سونوگرافی و یه آزمایش دیگه گفت عفونت دارم یکی دوروز بعدش خوب خدارو شکر اصلا فکر میکردم پنهانی وازیکتومی شدم خدا همه رو شفا بده و عقل کامل و سالم عطا فرماید به ما و همه ی شما و دوستداران اهل البیت علیهم السلام و حتم داشتم اگه دعای گرفتاری و گشایش گره ها رو که یک صفحه ش رو حفط کردم و ساختم کلیپشو بعد مشکلم رفع شه و از قبل پشیمون نیستم و چرا اینطوری شد فقط بگم خدا میدونه چه خطری از بیخ گوشم رد کردیم پس خدا روشکر از این بلا که به عنوان یه روانی ردمون کردن از هشت سال پیش دوره ی احمدی نژاد وخدارو شکر که  پذیرفته شدیم ادامه دادیم وبلاگ نویسی رو و از خیرمون گذشتن!!!باور کنید فقط خود آقا امام زمان به دادم می رسید و رسید و میرسه و خواهد رسید و اینا هم روی امام زمان حسااااااس! یعنی از یه طرف دشمن امام زمان بودن از یه طرف یه گروه دیگه منو کرده بودن قاتلش حالا من باید چی میگفتم باید چی کار میکردم منم رو مخ و آنتن فقط خدا بگذره مثله الان نبود آمریکوییا بخونن برامون ما برقصیم وضع کلا بهم ریخته الان حالا ما برامون خوب شد الله اکبر!

پس جمعبندی این که توبه کنیم حتما و بهترین و آسانترین راه اینه که خدا گریه ت باندازه بر حسین و محبت در دلت قرار بگیره محبت امام حسین ولی اگه گناه کردی باز تعجب نکن دیوانه و شکسته شوی چون شمر در قلبش اندکی محبت امام حسین رو نداشت و اینکارو کرد و رحمی نداشت ولی تو محبت داری و خدا از خون امام حسین و امام زمان نمیگذرد به هیچ وجه و یاران امام حسین بهترین اصحاب و وفادارترینشونن و هرکسی رو راه نمیدن و خدا بگذره فقط از ما و امامان شفاعتمون کنن فقط!و نکته ی آخرم اینکه اگه بخای گناه کبیره جوانی بکنه انتظار نیست خدا جلوشو بگیره و مختاره ولی باید خودش پناه ببره به خدا و تصمیم بگیره دیگه نکنه بعد توبه از غفلت آزاد میشه و برای گناه قلبش میترسه ولی خدا باز جلوشو نگرفته که نتونه فقط میترسه مومن لذا راحت نیست این یعنی حیا که در من ضعیف گشته و باید توبه ای کنم که از خدا و فرشتگان شرم پیدا کنم نه اینکه گناه رو کوچک بدانم پس انسان اجازه داره در دنیا مختاره نافرمانی حق کنه همونطور که آذم ع مختار بود

حالا که به اینجا رسیدیم دو مکاشفه میگم از دو استاد در دوزمان مختلف که برام رخ داد یکیش الان رخ داد که استاد مرد رو دیدم در ذهن که آلتش رو زیرش رو گرفت و بهش دستور داد که بریز و به راحتی ریخته شد و دومیشم استاد زنی در ذهنم بود که زنی رو نشونم داد چند روز پیش که داشت از شهوت میلرزید به خودش ولی گناه نکرد و من خجل شدم بله اگر ارضا نشویم افسرده میشویم ولی تو بگو برو بمیر ولی گناه نکنه! و بعضی اساتید میگن مرد مجرد باید در خواب ارضا بشه دیگه کو مرد عمل کو مجتهد متقی اینا درسه که بزرگ شویم پیش چشم امام زمان و اینگونه نیست که از بی شهوتی و گناه نکردن بمیریم بلکه حتی در همین دنیا مقام و رتبه میگیریم پیش خدا اگر گناه نکنیم یادمه کوچیک بودم دوست بابام در باغی رفته بودیم گفت جک بلدی و براش گفتم و بعد گفت میخوای جک زشت بگم منم گفتم بگو بعد برد منو جای خلوت و شلوارش رو جلوی چشمام بعد از اینکه حرفایی میزد که نمیفهمیدم و تجربه نداشتم پایین کشید و کار زشتی رو یادم داد و میگفت مثلا نوجوانان خارجی فلانه و بزرگه و اینا منم یاد گرفتم درحالیکه به سن بلوغ نرسیده بودم هنوز و انقدر عذاب وجدان در دسشویی داشتم از این خودارضایی ولی هیچ وقت نشد برگردم و ترک کنم تا قرص رسید کار و تیمارستان که عوض شدم و مدتش طولانی شد وگرنه هنوز باید کنترل کرد و اینطوز نیست که نفس سرکشم رو قربانی کرده باشم!

بسم الله الرحمن الرحبم

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دوباره این دخترعموی ما اومد رو مخمون حالا اینبار من بهش نمیگم شیطان چون خعلی هم قویه و دخالت میکنه از کوچکی توی خانواده ی ما و ما هم اولش با هم اختلاف داشتیم ولی دیگه الان دوستانه مخمون رو میزنن ولی عموم اینطور نیست و عقده نداره و خعلی هم گل و استاده و اخلاق و محبتش بیشتر از بابامه و مهربونه ولی دیگه ما باید تحمل کنیم مثلا وقتی من داد میزدم یا گریه میکردم و بابام دعوا میکرد و کتکم میزد نمیدونم چه طور بود که عموم زنگ میزد خونمون و کلا خاندان ما به قول بابام همه جاسوسن و منو هم فرستادن تیمارستان نه یه بار و همش سحروجادو و دخالت و ما هرچی درمورد این سیستم شیطانی که میخان مارو و خانواده مون رو مدیریت کنن صحبت کردیم فایده نداشت دیگه گفتم زن عموم و دخترعموم حالا فعلا همین دوتا اگه لازم بشه بازم دهنمو باز میکنم ولی غیرمستقیم و شیطانی هست و نمیشه تهمت زد اونم اینجا فقط باید پناه برد و سیستم امنیت کشور جاسوسی خانوادگی و قوم و خویشی رو ترجیح میده چون شاید زبان مارو نمیفهمه و اینا هم مارو ول که نمیکنن حالا من نمیگم بهش شیطان چونکه عاشقمه و دوستم داره بهش میگم جاهل و جاهل روایته که میخاد بهت سود برساند ولی ضرر میرسونه لذا روایته که با جاهل دوست نشو حالا اینم مریضه و روانی کلا ما خانوادتا مشکل داریم اینم قوزبالاقوز یکی هم نیست مارو نجات بده یعنی صحبت هایی که میکنم بعذا میفمم بعضی اوقات از طریق این بوده زبانا و کسی که بیاد رو مخ شیطانه دیگه و عرفا که اینکارا نمیکنن که بخوان مسلط شن بر مومن خداپرست و نورش رو بگیرند مثلا یه بار عصبانی شدم فحشش دادم بلند تو خونه بعد از ربع ساعت دیدیم پشت در داره زنگ میزنه حالا یعنی وضع ابنطوریه ها درصورتیکه شاید دوماه یکبار همدیگرو نبینیم اتفاقا ازدباج کرده هم و شرایط نشد باهم ازدواج کنیم و عاشقمه و دفعه ی قبل هم که خونشون نرفتم ناراحت شده بود و لذا شیاطین همش دعوا درست نمیکنن در خانواده و دشمنب بلکه چهره شون مخفی و مطلومه و میخوان اولا مسلط بر زبان ما شن و یه مرتبه زهرشون رو بریزن لذا وجودشون نجسه و نور و کم میکنه و دیگه رنگ عوض کردن چون میدونن دشمنی با ما دشمنی با یه نفر نیست و از راه دوستی و نرمی وارد میشن و من بابام بد صحبت میکنم به حاطر جادو و قدرت اینا و حظورشون ولی اینا میگن خوب صحبت کن جلوی خودشون و منافق زبان و دلش یکی نیست و از حسادت امیدوارم بمیرن یا به راه راست هدایت شن وگرنه همراهی با ما رو نمیپسندیم از اونور خانواده ی عمم که اونا بهترن و عمه م خعلی گله لذا بعضی وختا میگم شاید این جنه که میاد رو مخ من بعد از اینکه اومد جلوی در به مامانم گفتم من فحشش دادم و دیدی پیداش شد جاسوسه بعد مامانم جواب داد منم گفتم خودتی!!! یعنی از طریق این دختر عموم جوابمو داد و مامانم هم که خعلی جن زده میشه قبلانا من میشدم و فرستادن منو تیمارستان ولی دشمنی شون با پدرومادرمه و قبلا یادمع کوچیک بودیم مامانم با زن عموم قهر بود از انور زن دایی ایم و دایی ایم اونم خانواده ی رو مخی دارن و میفهمم که دارن جاسوسی و اذیت میکنن و جلوشون رو نمیگیرم آخه جن دیدنی نبست و سیستم قضایی ایس مثله ما نبست و هر پلبسی نمیتونه دخالت کنه چون دیده نمیشن و شیاطبن ژیادن یعنی تو مسجدم بری نمیتونی درامان باشی از جن شیطان و کارشون مخفیانه و روی شبطانه من که خودم کلا جنون دارم و زیاد جن زده شده ام الان که بهم خوش میگذره و قرص روان میخورم و اگه نماز نمیخوندم یا باید تو جوب پیدام میکردن یا زندان و برای نماز خوان ها قرص روان زیاده حالا ما جنزده شدیم قدرت گرفتیم صدامون ترسناک شد اذیت کردیم که نباید هست سال قرص روان خورد ولی قبول دارم مریضم چون به امام خمینی هم میگفتن و بلخره آدم که قیام کنه جمع میشن حسودان و مثلا زیاد شده ارادی بیان توی ذهنم بخندن البته استاد قوی نه راضی نیست از دستم لذا این دختره میاد خنده ی شیطانی و تمسخر میکنه و از اینکه اشتباه کنم شاده یعنی با زور مخلصش کردن و خط فکری منو غالب کردن و بهش دادن مثل من که در حد دوستی با مراجع نیستم و حتی خودمو نزدیک به رهبری نمیکنم و نمیدانم چون جاهلم و در حد این حرفا نیستم و نمیدونم باید چه کرد لذا سیم شما توسط شیطان وصل میشه به ما و ارواح سرگردان و جن و هم فرشتگان و شهدا و خدا پیشگان

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۲۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امشب نماز مغرب و عشا اومدیم برای امام زمان صلوات بفرستم که عکسی اومد جلوی چشمام و حدس زدم شهیده بعد از چند ثانیه واضح شد و دیدم که آشناست هم هست!!! دیگه چندتا صلوات براش فرستادم و خدا به دلم این شهید گرامی رو انداخت و فهمیدم من خودم در فکر زنان بودم و زنده ها و سراغ یک شهید نرفتم تا خود خدا و امام زمان عنایت کردن و فهمیدم چقدر عقبم و خانواده شهدا یه عمره با فرزند شهید شده شون زندگی میکنن ولی خوب باید رعایت کنم و اذیت نکنم و تکفیرش نکنم و من برای زنده ها دعا میکنم بیشتر چون معتقدم اونا درگیرند و جذبه و قدرتشون بیشتره و در حال زندگی و عذاب و سختی ان زنده ها ولی اشتباست و مثلا شهدا قوی ترن و اساتید زنده بر روی ما کار میکنن و قوی ان ولی ارواح و شهدا همراه ما کار میکنن و زندگی و با مان و همراهیمون میکنن و از شناختشون بیشتره و اشتباه ندارن و ملائکه همراهشونن و یک راه امام زمان شناسی باید زندگی با شهدا باشه وگرنه ما که نمیتونیم همراهی کنیم امام زمان رو و هم رکاب باهاش شیم و قدرشو نمیدونیم و خرابشم میکنیم و دشمنشم ممکنه باشیم و ندونیم !!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۲۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

بچه ها بلخره من یه سیم کارت جدید گرفتم انداختم روی تبلتم حالا آدرس عضویت در تلگرام رو میدم که عضو شید در ارتباط باشیم باهم ولی نامردی نکنید فحش و چیزای بد نفرستین منم بلد نیستم چه کار کنم اذیت نشیم و امشبم داشتم تو چتیمیتی میگشتم بعد یه لینک عضویت در تلگرام پیدا کردم وارد که شدم و چند تا عکس بااجازشون ازخودم گذاشتم و لینک عکسام و کلیپامم و وبلاگمو دادم بعد دیگه اخراجم کردن نامردا منم تصمیم گرفتم حالا که اینطوری شد خودم گروپ بسازم تو گوگل هم هرچی سرچ کردم گروه ها مسدود بودن!!! اینم لینکش

WWW.yon.ir/Mandaronto

https://telegram.me/joinchat/BX3tzQBTZ_1jnQy30MuR-w

این لینکش رو مختصر کردم اگر حال دارید و تلگرام جمع شیم باهم بیاید ببینیم چه خبره  کجاییم و چند نفریم ببینم کی اول میادا!!!

در ضمن از امروز دوتا تبلت دا رم دوتاش درست شد!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

من کیم؟!!!آیا اگر من خدا نیستم پس شیطانم؟!!همین سوال برای دنیا و جواب دادن آخرتم کفایتم که من که بودم ؟کدامشان بودم ؟آیا مستحقم به عذاب و جزا؟ آیا اصلا دیوانه ام و گذرا؟آیا کار خود من بود؟ من زنده بودم یا مرده؟آیا عملا خودمم یا زبانن؟ خوبم یا بد من؟ نه من بنده ی خدا ام و خدا نیستم!!! همانگونه که خدا در قرآن با بندگان خوب و بد سخن گفته همانگونه که مولایم از عجز دعا میخواند که من کوچک و تو ای خدا بزرگی من ذلیلم و تو ای خدا عزیزی!!! گویا خدایم را گم کرده ام!!! خدایا اگر حرف من از تو نیست اگر من خلیفه ی تو نیستم پس تو کجایی؟؟ تو را باز گم کردم و برمیگردم به همان حدیث که خودشناسی خدا شناسی است!! ولی من از خودشناسی در من قضیه گیرم منه ماجرا و اینجاست که عرفا هشدارم دهند که هرکس که من خودش را خوب بداند لیکن بد است!! من که میدانم کردار بد دارم و گناهان فراوان ولی در گفتارم شک دارم که نمی دانم خوبم یا بدو گویا بر کلام و نوشته هایم مسلطندولی نه بر اعمالم و من برای گناهانه اعمالم دلیل می آورم و دوباره خود را خوب می نامم و از اول و عجیب که خدا می گذرد از من ولی اصلا توجه ندارم کهآیا کلامم هم غلط است؟ کسی نیست که راهنمایم باشدو اشکال نوشته ها را صادقانه و بی پرده و غیر لجبازانه بگوید گویا کلام و نوشته هایم همه را از قبل خدا حساب کرده قبل از که خودم حساب کنم تا آبرویم نریزد!!! به نظرم نوشته ها و کلامم صحیح است و مسلطند فرشته ها به اندازه ی عقلم بر روی من چون کلام من مرزها را دریده و روزی خودم تنها نیست چون کلام من جزء اعمالم نیست چیزی بوده که راهنمایی شده ام آن عمل من است که راهنمایی را قبول می کند یا نه و در اعمال میبینم که شکست خورده ایم!! پس خودشناسی من یعنی خداشناسی من این است بدانم منه من از کجا سحن گفت؟؟ آیا می دانم که این حرف ها را کدام یک از ارواخ یا فرشتگان یا شیاطین بر سر زبانم انداخته؟ آیا کنترل دارم و قدر کنترل کننده ی من را می دانم یا مثل دیشب حرف زشت هم میزنم؟؟ !! و کسی توانست من خود را پیدا کند که مثلا خشم خود را کنترل کرد و چشمش باز شد و اینجاست که دکتر میگوید اگر میخواهی منه خود را بیابی و بفهمی چه خوب است از اون قرص های خوشکلم بهت بدهم تا دیگر قدرت و یاری عصبانی شدن هم نداشته باشی!!! وای خدا تو را یافتم مرا نجات ده!!!! نمی خواهم نمی خواهم قرص!!! افسار گفتار من دست کسانی است که افسارشان دست فرشته هاست باشه مسلط بشین با فرشته هاتون عیب نداره اینطوری مام زنده میمونیم!!آهای بزرگان دنیا اگر شما دچار دوگانگی و فتنه شدید مجبورند مرا هم باز به عالم ملکوته آسمان هفتم ببرند تا نجاتتان دهم پس مغرور به خود نشوید که از من قوی ترید ما روزی اباالفضلی بوده ایم مثل اینکه!! چایی بریز واسه آقا اگه میای همه با هم بریم بالا مهمان شیم؟؟! نظرت چیست!!! اذن و بلیط مهمانی هم با من!شما هم مثل من بی وفایید و اگر نوری ببینید یا میخوریدش یا خفه می کنید یا می دزدید یا گناهش میکنید یا مرا داغان!جنبه ی نور کلا تو دنیا نداریم لطفا تا این زنا هستن پیشتون!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۲۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا ما یه اختراع اکتشافی به ذهنمون خورده فقط نخندینا تا بگم البته در مرحله ی تحقیق هستش و چون دیدم که نمیتونم خودم آزمایش کنم و بسازم میگم ولی میدونم همچین کاری میشه که اتفاق بیافته البته باید سنتی نباشه آزمایش ها بلکه اگه سنتی بود تاحالا کشف شده بود بلکه شاید باید از تکنولوژی جدید مثل برق و چیزای پیشرفته استفاده کرد و اون اختراع اینه که باید چیزی کشف کنیم در آزمایشگاه امتحان کنیم که دور لامپ رو بگیره مثلا یک شیشه ی دیگر رو پر از آب کنیم و همراه آب یک محلول خاص تا نور زیاد شه و چند برابر بشه و یا تزیینات نور صورت بگیره و یه نور قشنگی بده البته با برق هم میشه کار کرد که توی مخلول یه سری انفعالاتی رخ بدهد که نور چند برابر و یا زیبا بشه البته الان که فکر میکنم یکی از دانشمندان داشته ایم که ایشون برای درمان مادرش که داستانش رو میدوتید از آیننه استفاده میکنه و نور آقتاب میخوره به آیننه و اینطوری در خانه اش نور زیاد میشه و عمل جراحی صورت میگیره در قدیم اینطوری بوده دانشمنده هم معروفه شاید ملاصدرا بوده یادم نیست یعنی میخوام بگم که میشه طوری لامپ ساخت که جدا از شیشه لامپ توسط آیینه که به طور مخصوصی چیده شده باشند دورش و شکل خاصی داشته باشند نور زیاد متعکس بشه و باید توجه کرد که مثلا در آژمایش آب بر روی شیشه ی لامپ نریزه و باید بشتر توسط تکنولوژی های چدید نور رو زیاد کرد وگرنه در قدیم ها چراغ نفتی بوده  و کشف میشد و هم اینکه باید هزینه ی برق و ساختش کمتر از هزینه ی خرید لامپ یا استفاده ی بیشتر از برق برای لامپ های قوی باشه یعنی میگم اگه ما بریم لامپ پر نور بخریم باید طوری اختراع باشه که صرفه ی در برق و هزینه ی کمتر برای خرید لامپ صوت بگیره نه اینکه گرانتر بشه همچی! البته منظورم اینه که توسط آب یا برق یا شیشه های محدب مقعر مثلا لامپهای ریز که داخل اتاق ماشین ها یعنی اتومبیل روشنه توسط اینا کار کرد و مضاعف شه نور یا یه محلولی ژلاتین مانند با تکه تکه هایی مثل گردوغبار با رنگ مخصوص دور لامپ بزارن برای تزیین میشه کار کرد؛

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

مولای من آیا خودتونید ای امام من؟؟!!!

بسم الله الکریم العزیز

شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب ما اومدیم از خونه خالی به خونه و اما بعد رفتیم غسل و کفن کردیم و تو حمامم که جای خلوتیه یه غسل کردیم اومدیم بیرون و یه کم فکر کردم که مثلا حکمی در رساله است که وقتی نمیدونی میگی یعنی نیت میکنی که غسل احتمالی میکنم خدا خوب این چه صیغه ایه؟؟ بله در احکام باید نوجوان بالغ مسائل رساله برایش حل شده باشه درصورتیکه خدا که سخت نمیگیره و میدونه ما چیکار میکنیم یعنی یک فرشته ی نامقرب باید بفهمه که داری چی کار میکنی در حکم دین وگرنه بینشون اختلاف و جرودعوا میشه لذا ما میگیم غسل احتمالی و شک داریم وگرنه کل رساله احکامش هرکاری خواستی بکن ولی احتیاط کن که این احتیاط خعلی حرف توشه دوم لواط گناه زشت لواط که در آمریکا بزودی رسمی شد آقا میگه بهم زن ندادن و توجیه میکنه و این گناه نابخشودنی حالا من نمیدونم چه طور توجیه میکنن ولی ادله زیاده که شیطان میگه با زن ارتباط یا حتی زنا نکن ولی برو با مرد با مرد خدایی نکرده اینکارو بکنه ولی آبروی زنی مثلا نره و ظلم به زنی نکنه و دوطرف راضی و گناهی که بدتر از زنا است این لواط! خوب حالا ببینین شیطان چه طوری تا ابد بعضی ها رو نابود میکند؟!!! لذا کسی که لواط کرد گناه زنانی که به خاطر مصیبت جنسی فاسد شدن رو هم باید به دوش بکشد تا ابد یه سری زنان شوهر نداشتن و فاسد شدن تو که لواط کردی گناه اونارو هم باید تحمل کنه لذا دختر که فاسد نباید بشه ولی زن مصیبته و چیزخور شده و میخاد لذا ما زن نداریم ولی گناه اینارو به دوش نمیکشیم ولی دستگاه هایی که میگن بیشترین عامل طلاق ازدواجه و جلوی ازدواج مارو میگیرن اینا هم به دوش میکشن گناه هارو و نوش جونشون تو روانشناسی خواندی که فقط اختلاف درست کنی و با خدا بجنگی و نیرنگ؟؟ حالا بکش اینم چون لخت بودم به ذهنم خورد توی حمام چون یه جا نوشته بود که کسانیکه لواط میکنن بعد از که خاکشون کردن زمین میخورتشون و میرن کنار قوم لوط و فرداش اگر قبر رو باز کنی اثری ازشون نیست!!! ما هم غسل کردیم و زن ها هم احتلام نمیشن و باید در میدان عمل پیش شوهرشون خودشون رو نشون بدن ولی سر مارو با پنبه میبرن تو خواب ما مردان ممکنه و خعلی ضدحاله بدیه و کیف هم نداره و ضایع شدنه احتلام مردان ولی باز یه نوع ارضای جوان است که زن ندارد و بازی با شیاطین و چقدر مردی که پیش زنش میخوابه ثواب داره و رحمت برش دو طرف نازل میشه و از نظر روان تامین 

حسد

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب تولد حضرت امام حسن مجتبی بود و تبریک میگم ولی من توجه نداشتم و خبر نداشتم و رفتم خونه ی اونوریمون برای سیرقلیانی و نوحه گوش دادن اتفاقا قبل از ساعت 7 برای اخبار نگاه کردن هم یه شعری تلوزیون شبکه ی 7 گذاشت درمورد حضرت که شک کردم شب رحلت هست یا تولد بعد اومدیم بریم که بابام آماده همونجای قبل نشسته بود بین رام از قبل و میدونست که من امروز هم میخوام  برم خونه ی خالی دیگرمون بشینم قلیون بکشم که لباسمو پوشیدم و افطار هم گذاشتم تو کیف و تبلتم هم شارژ نشده بود دیگه آماده که یهو بهم پرید و حالا غیبت میشه ولی میگفت تو میخوای مارو پیر کنی و پرید به من و منم چیزی نگفتم تا اینکه گفت من راضی نیستم بری آقا ما هم گفتیم مثل آیت الله بهجت کنیم و بشینیم تو خونه نوحه بزاریم و نکته بنویسیم و دیگه خونه ی قبلی مون نریم وبرای  قلیون اینطوری بهتره که مثل آیت الله بهجت که باباش گفت نماز مستحبی راضی نیستم بخونی وتا زنده بود در جوانی ایشون نخواند ما گفتیم حالا مثل ایشون گوش بدیم تا اینکه  دیدم نه اولا خود باباک نزاشت که تو خونه ی الان قلیون بکشم و میگفت برو بیرون بکش و میگفت مثل بابای فلانی که میرفت تو ایوان و اینا باید بری بیرون و وقتی هم قلیان آماده کردم تو اتاق خودم و در رو بستم کلی دعوا کرد و می پرید و فیلم بازی میکرد و اینا و میفت سرم درد میکنه و کلی اوقات تلخی و وقتی هم قیلم بازی میکنه دیگه اصلا نمیشه جلوی چشمش باشی و خون جلوی چشماشو میگیره خلاصه وعده داد که تو این خونه نمیشه و برو بیرون ما هم گفتیم امشب که خودت نبودی که میگفتی تو خونه ی من نکش و اینا حالا داری میگی آسیب میزنه؟ بدبخت من میرم گریه میکنم و نوحه میزارم و کلی بحث کردیم و اومدیم و زدم بیرون دیگه و تاکسی گرفتم و اومدم این خونه ی دیگرمون و نشستم قلیون کشیدن و تازه زغال خریده بودم آقا ما شاید 6 بار زغال آماده کردیم و نشد و حتی رفتم زغال تازه بخرم و دود نمیکرد زعال ها هی رو گاز میززاشتم و تکه های جدید و اینا نگو آقا امروز جشن بوده و ما خبر نداشتیم تااینکه فیلم پایتخت شروع شد و یک ساعت گذشت ساعت ده شد و به مامانم هم گفتم فیلمت رو ببین ساعت یازده بیا دنبالم آقا ما گفتیم حتما عزا هست چون همسایه های خونه ی انوری هم مجلس داشتن و صداشون غمناک بود ما گفتیم عزا است دیگه گفتیم تو این شب واجبه من نوحه گوش بدم و نکته بنویسم در همچین شب عزایی و فیلم رو هم خاموش کردم و زعال هم تازه رفتم از مغازه خریدم و برگشتم و دوباره گذاشتم و این زغال هم نشد باز تا اینکه دوباره آماده کردم و نشستم فیلم  نگاه کردن دیگه این دفعه شد و تلوزیون رو خاموش کردم و گفتم باید من از این شب استفاده کنم و یه نکته بیشتر به ذهنم نخورد یعنی دو نکته درمورد حسادت رو کاغذ نوشتم چون وضع خراب بود یا به خاطر بابام بود یا کارام یا هم عزا بود که نکته نرسید و قلیان هم دود نمیکرد چون اگه دود نکنه من جوگیر نمیشم و باید کام بده و حواسم و وقتی دود کرد توجه میکنم وگرنه فکرم خعلی به نوحه ها نیست خلاصه نکته رو نوشتیم و تلوزیون رو روشن کردیم چون دیگه قلیان باز خاموش شد و دیگه مامانم با خواهرم اومدن دنبالم و پرسیدم امشب شب رحلت حضرت حسن مجتبی است؟مامانم گفت نه شب تولدشونه و تولد منم هست!!! آقا ما هم گفتیم بریم یه دوری بزنیم پس و قبول کردن ورفتیم اتفاقا جایی که قلیان خریدم و زغال هاش خوبه تا دانه برای قناری هام بخریم و منم استفاده کردم و زغاله درخت بلوط که میگفت مخصوصه قلیانه برازجانی است گرفتیم و یه گشتی هم زدیم و گردو های پوست کنده و ساندویچم خریدم تو راه دیگه اومدیم خونه امانکته ای که یادداشت کردم درمورد حسادت بود چون فضای معنویم خراب بود و نور نداشتم و عصبانی بودم گفتم شاید حسادت کرده اند که این بلا سرمون اومده و نکته اینه که آقا باید ما همدل باشیم یه موقعی ای هست شما انتظار داری از من و دعام میکنی و میخوای که من بنویسم و یه موقعی مثل دیروز زیاد نوشتم و شما الان تو فضاشی و دیگه کار و انتظار از ما ندارین ولی یه موقعی هم هست دل ها با ما نیست و دارن دشمنی و حسادت میکنن و این خطره خودش مثلا مشهور شدن خوبه که کلی دعات میکنن چشم های پاک و پیر ولی حسادت هم هست درش و حسادت داریم که ایمان رو میخوره مثل آتش و قبلا هم گفتم حالا ایمان شما به درک آقا ایمان من رو هم که داری حسودی از من میکنی هم خورده میشه و منم قلبم کدر میشه و بی ایمان میشم و خعلی خطرناکه و دوباره داریم که حسادت میخواد تقدیر رو عوض کنه!! لذا چشم هایی که مارو دنبال میکنه اگر یه عده بیاری که جسود باشن در فضای معنوی من بی تاثیر نیست و نور ما گرفته میشه و اعصابمون خورد میشه و چشم میخوریم و نکته نوشته ام که کسی که علمه دین میگیره به دست و علمداری میکنه علاوه بر شیاطین یه عده که عقده دارن و خسودند هم انتظارات بالا دارن مثلا بابای من میکفت به یکی از ائمه ی جمعه که میدید میگفت به جای گریه اگه راست میگی برو جلوی اینا رو بگیر و خلاصه انتظارات بالا دارن حالا طرف خیرخواه هست و بدبختی خودشون رو از ما میبینن که در صحنه ایم و دلشون با ما نیست اینم خعلی بده و دیگه اگه بخوام حسادت بابام رو بگم غیبت میشه مثلا مامانم ککه بهم محبت کنه زورش میاد بابام و یا اگه به فقیری کمک کنم میگه برو به ننه ت کمک کن و برو کار کن و یه قرون پول هم بهم نمیده و کلا من بایکوت میکنه ولی وقتی خوشاله و جاسوساش هستن تو خونه انقدر مهربانه که نگو ولی از اونور خداکنه عصبانی نشه از یه موضوعی کاملا برمیگرده اخلاقش نسبت به موقعی که آرامه.

دروغیات من

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

امروز توی لنزور زیر عکسم یه بزرگواری نوشته بود خدا دروغگویان را دوست ندارد حالا من خودشناس نیستم ولی میدونم لااقل به خدا که خعلی ذروغ گفتم حالا میتونه خدایی باشه که در دل بزرگان هست باشه نه خدای کعبه!! لذا نمیدونم دقیق کجا و کارم کجا گیره میتونه دروغ هایی باشه که سر نماز به خدا میگم میتونه دروغ هایی باشه که تو وبلاگ دادم ولی من که ارتباط و صحبت خاصی نمیکنم به خدا چه برسه بخوام دروغ هم بگم و کلا رانده شده ام!! خدایا منو برگردون جبران کنم و همش فکر میکردم و تربیت شده بودم اینطوری که نباید به خلق خدا دروغ گفت ولی انگار با وبلاگم افکار عمومی رو گول زدم مخصوصا چندین سال قبل که همش درمورد خدا طوری مینوشتم که انگار عارف کامل هستم ولی الانم روزی صحبت و وبلاگدهی با خدا رو ندارم یه دلیلش همین دروغاست و دروعگو هم کم حافظه است لذا اصلا یادم نمیاد چی به خدا گفتم در وبلاگ و وعده هام چی بوده اصلا!! و وبلاگامم پاک کردم و دسترسی ندارم ولی دل مومنین از دستم خونه چون تند مینوشتم و انگار نوری نبوده جز من حالا برعکس شده ام خدایا بگدر از ما و دوست شو با ما.ضخیم