اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۰۷۲ مطلب با موضوع «تفکرات شخصی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۱ نظر

ببین شما الان داری فکر میکنی چرا ما یه مدته آلبوم عکس بیرون ندادیم ببین زیبا شدن و رحمت الهی دست ما نیست باید خدا راضی باشه یه موقه هست رضایت خدا سخت میشه یه موقه هست ما راهمون ضاله هست ولی خدا میخنده میده ولی چون ما گروهی داریم میایم بالا باید اشتباه رو بگیم که مردم گمراه نشن پس بحث مهمیه و داستان اینه که راستش من هر موقه میخوابم تو رختخواب دوست دارم زنان بهشون فکرکنم و ارضا هم نمیشم جدیدا جفتک هم می اندازم تو رختخواب حالش بیشتره!!! ولی چون بلخره پیش از منی یه آبی میاد و ما هم سواستفاده میکنیم ازش که قبلا هشدار دادیم خوردنی نیست و جنبه آرایشی داره!!!خلاصه این آبه اگه بیاد و فکرمون هم به زنان باشه دیگه روم نمیشه برم مسجد نماز بخونم اگه راستش رو بخوای اینطوره احساس قربت ندارم و فکر میکنم مسجدی ها پاکترن جسمانی و روحانی و روم نمیشه برم خدا هم اولش حق بهم میداد ولی الان دیگه رحمتش رو کم کرده دعام هم نمیکنن لذا باید چه کرد؟ اینه داستان که سکس خوب و آرامش بخشه ولی مثلا نمیدونما ولی مثلا میگن شب جمعه یا یک روز معین در هفته نه اینکه 24 ساعته به زنان سکسی فکر کنیم و بخوایم همش!!! لذا باید اصلاج کنم چون رحمت خداوندی کم شده و راهی بوده که باید میرفتم تا بفهمم که هیچه!,وگرنه این خودش بیماری است خطرناک و دنیا پرستی بدی است که همش سکسی باشیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

شب است و من در حیاط موقه قلیون و میکشم و میکشم از شما و دوسه تان و اینک سر به آسمان میکنم انگار ماه معلوم است در شبی از امروز و انگار آسمانیان و خدایان منتظرند ببینند که ما کی آدم میشیم انگار منتظر ما دنیویانند و دیوانگانند آه کاش میشد بالا کشید آه منتظرند انگار هنوزم!!!

و مادربزرگ الان قرص آورد و گفتم موقه خواب میخورم نه الان چون قرص خواب آوری است و دیوانه مان میکنند!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم ریاضی کلاس ششم که میشه دوم راهنمایی اگه اشتباه نکنم حل میکردم و یعنی آموزش داده بود از سایت کانون نمونه سوالات بود  آموزشم بود سه نکته فهمیدم جدای از اینکه معلمی که برای بچه ها سوال طرح میکنه و به فکرشونه بیشترین محبت و توجه رو داره تا مایی که در عالم کودکان و افکارشون نیستیم و بخوایم ادعا کنیم لذا در عالم کودکی تمام افکار بچه سر امتحان لو میره که چه نوع توجه شخصیت دقت ادب و حوصله و هوش و همه چیزش رو معلم یا کارشناس میفهمد! جاهای دیگه اینطور نیست شما تو اینترنت ممکنه من خودمو شخصیتم لو نره پیش جاسوس هکرها بله علاقه مندی لو میره ولی تا آزمون ندی نمیشه ممکنه خدا کمک کنه موقع دوربین مخفی شخصیت لو نره مثلا عصبانی باشم ولی موقع امتحان نه پس بعضی موقعیت ها مثل بیمارستان رفتن مثل آرایشگاه اینا و مدرسه اینا جاهایی است که بازیگران نیستن حظور فیزیکی یعنی اعتماد زیاده جاسوس بازی نیست گرچه دوربین باشه ولی جدیه کار  و مساله!خلاصه اولین نکته اینه که ما توی خونه باید فکرامون رو بکنیم مثلا بعضی مسائل ریز و غیر اصلی که فرعی است قاطی مساله ی ریاضی میکنن ما گمراه میشیم اصلا مساله مهم نیست ولی باید به چشم خورده باشه توی خونه باید آشنا باشه یعنی امتحانش بکنی میفهمی که صحیحه یا نه ولی موقع امتحان دادن دیگه باید فککراتو کرده باشی لذا تست زنی همینه که فرعیات رو قاطی میکنن تا از اصل مطلب دور بمانی باید توی خونه فرعیات رو شناخته باشی و چشمت خورده باشه لذا تست زنی مهمه که آشنا باشیم یعنی توی  خونه وقت هست که بشینیم به فرعیات بپردازیم و باید وقت گذاشت دیگه سر امتحان وقت نداری بشینی ثابت کنی بعضی نکات رو!

دومین مساله اینه که ماموران همراه ما چه فرشته چه شیطان میخوان بفهمن من چی میخوام بگم یعنی اینا وظیفه دارن که مخ منو تو دستشون باشه منم مدعی ام و فکر میکنم فکورم! ولی هیچی دیگه وقتی شما نتونی مساله رو حل کنی مساله ی ریاضی رو خوب یه عالمی که همرات داره میچرخه رو بازی دادی لذا اون شیطانه مجبور میشه ریاضی دان بشه و اون فرشته مجبور میشه مقرب تر بشه لذا علم همه رو میبره بالا یعنی اونا وظیفه و مامورند تا مخ مارو بسنجن و فکر مارو بفهمند لذا اگه ما خودمون نفهمیم دنیا گیج میشه چه برسه چه بلایی سرشون بیاد لذا ما رو تفکر مقرب میکنه بلخره که میفهمیم ولی مسائل زیاده و علم ناتمام لذا باید فکر کرد و موج سواری نمود 

مساله سوم اینه که ما از ظاهر خارج شدیم این مسائل ریاضی رو که حل کردیم رفتیم داخل خودمون جستجو کردیم و فکر و گوگوله رو بکار انداختیم و دیگه کمتر به مسائل ظاهری چسبیدم و یه آدم دیگه شدم چون برای حل مسئله باید از درون تفکر کرد و مثل وسوسه کردن نیست که شیطان بتونه کمکت بده بلکه  باید تفکر کرد و شیاطین هم بلد نیستن لذا میگن شیاطین علما خودشون عالم اند!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۳۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

الان داشتم کلیپمو آپلود میکردم میخواستم ببینم کلیپای دیگر هم تاریخ دارن چون چند ساعت پیش چند تا کلیپ به کانالم اضافه کرده بودم ولی تاریخش کنارش نبود شک کردم بی مورد ولی مجبور شدم به صفحه ی اصلی برم یه کلیپ باز کنم که یه کلیپ کوتاه خبری از آیت الله موحدی کرمانی بودش (ره) که فرمودند از مسولان میخواهم که با قاطعیت به پدیده ی شوم قاچاق برخورد کنند یه همچین چیزی تقریبا تو شبکه ی خبر فرمودند یه خانمی آقا این بهانه شد تا ما پته پپه؟ بریزیم رو آب وهمیشه تاریخ و گذشته یاری میده یعنی دیونه هم باشی مثل من اگه تاریخ وفضای قبل و الان رو بفهمی کافیه تا دانشمند بشی تز بدی!!! آقا قبلا رئیس جمهور که خوبه یه شهردار یه امری میفرمود همه میخکوب از ترس به خود لرز تو مخا میرفت مثل این ژاپنی ها که بنده ی رئیس جمهورشون ولی الان حرفا همش پشت گوش چه حرفای قشنگی هم یعنی من نوجوان که بودم رئیس جمهور محترم اون دوره حرف میزد اصلا فضا طوری بود که با جان حرفش رو گوش میدادم و یه نوع مسولیت میدانستم تا اینکه تفریط کردن کشتار رخ داد الان رهبر معظم انقلاب میفرماید پلیس باید مقتدر باشه یعنی من به عنوان رهبر مثلا در نواحی ای مثل همین قاچاق دستم بسته باید پلیس بیاد با مردم صحبت کنه که قبلا هم گفتم چون مردم حساب میبرن میترسن اصلا پیامبر برای دو چیز اومده یک بشارت دو انذار دیگه! یعنی پیامبر اعتدال رو رعایت کرد اصلا انقدر این اعتدال نزدیک به هم بود که نه مردم ترسیدن درست و حسابی نه که بشارت گرفتن یعنی انگار پیامبر نعوذ بالله نتوانست مستقیم ماموریتش رو طبق قرآن یعنی حتی قرآن میگه غصه شون رو نخور یا امر میکنه به پیامبر که تو وظیفه ات انذار و بشارته لذا خدا هم میدونه پیامبر مردم رو نمیترسونه اگرم بشارت بده بعد مدعی میشن و خودبین لذا مسولیت سپرده شده به دوران ما و ما هم پیامبر نیستیم یعنی اگر بخوایم بترسونیم مردم از خونه شون هم بیرون نیان عیب نداره وظیفه ی پیامبری همین ترساندنه وقتی طرف بخواد جهنمی بشه قضیه همینه! ما که در حد پیامبر نیستیم اعتدال نداریم یه مرتبه باید اقدر اقتدار داشته  باشیم که طرف واقعا بترسه قاچاقپان دستشون بریده بشه  البته اینجا باز اگه قرار زندان بزارن و هر کی به هرکی بکنن تو که نمیشه باید هم قانون باشه افراط نشه هم زیر نظر مراجع باشه وگرنه ما پیامبر نیستیم قرار باشه با قاطعیت برخورد کنیم باید بچه دبستانی هم بترسه روحی نه کتک کاریا! البته این یک نظریه میتونه باشه که ترساندن ما باید قوی تر از پیامبر باشه چون ما مانند و درحد پیغمبر نعوذ بالله که نیستیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

آقا ما یه کار خوبی بلخره کردیم گرچه به سن پایینی میخوره یه نکته هم همینه که کار کوچک نیست باید بزرگسالانم درس بخونن تو خونه و امتحان بدن خلاصه بعد از پست قبل تقریبا بود که رفتیم سوالات دوم راهنمایی رو دانلود کردیم توی همون سوال اولش موندیم تست اول بعد آموزش ریاضی سال دوم راهنمایی رو اومدم سرچ کنم که کتاب ریاضی درسی اومه و ما چیز کردیم دانلود و بعد نشستیم ااز اول فصل یک...!!! خلاصه نکاتش اول اینکه یه نوع تواضع هست و خارج شدن از خود و حقیقت بینی دوم اینکه تصجیح عقل و فکره و خارج شدن از خود رو شما نگاه کن چقدر سحته شما نگاه کن وقتی ضایع بشی جواب درست نیاد بفهمی فکرت اشتباه بوده عملیاتت تواضعت بالا میره تواضع الکی بالا نمیره هرکه متواضع تر باشه مردتره لذا از خودت بیرون میای یه عالمی رو یا یه مشکلی رو میبنی ما مشکلاترو نمیفهمیم نمیسنجیم یا بالاتره یا پایینتر و ناچیز در سطح خودش نیست دغدعه هامون همه م همینطورند که اینو هم درست میکنه حل کردن ریاضی که دغدغه ت پوچ نباشه اگر حسینی دغدغه داری بفرما وصل شو فقط توی خودت نباش و تواضع داشته باش که با حل این مسائل و درس خواندن درست میشه و دیگه نکته ی بعد اینکه تقصیرهارو بر دوش شیاطین و فرشته ها نمیاندازی من خودم تو خونه وقتی کوچیکم یادمه مامورانی بودن ولی تو مدرسه سر امتحان راهشون نمیدادن راهنماییم کنن البته یعنی همفکری و از دانش آموزان تنبل تر بودم نسبت به زرنگا ولی بعدش وبلاگ نویس شدم اونم ککه میخواستم نمیومدن و همینطور کشید و کشید که همه جمع بشن ولی الان بازم خودم مشکل دارم خدایی نیستم! شما باید موقعی ادعات بشه که فکرت صحیحه که دو عدد سه رقمی مثلا در نظر بگیری ضرب کنی بدون عملیات شانسککی بگی چند میشه؟ اون موقع اگه جواب صحیح دادی ادعات بشه که فکرت الهی است! وقتی مثل من باشی و از فکرت در حالت عادی کار نکشی فرشته ها رهات میکنن پیش شیاطین و شیاطین هم وسوسه میکنن تا خوذت رو گنده کنی و مدعی بشی چون از طزیق خود بزرگ بینی پرهات میسوزه سقوط خواهی کرد نه از طریق شیطان پرستی مثلا لذا وقتی حل کردی جواب غلط اومد میفهمی گهی نیستیم!و افکار غلط رو و تکفیری رومیشه از طریق دانش اندوزی و امتحان دانش و مخصوصا ریاضی درمان کرد افکار پریشان رو! و همینکه ادعامون نشه کافیه! دیگه همین نکات فعلا!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۰۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

دو سه بار زده تو این چند روزه که روزی چند سال برام میگذره این روزا به مخم زده اونطوری که یادمه درمورد علم ریاضی چیزکی بنویسیم قبلا هم گفتیم که بشینیم تست ریاضی هرچند مسائل دوره ی راهنمایی یعنی ریاضی دوره راهنمایی میشه کلاس چندم؟ هفتم؟! خلاصه حل کنیم علم ریاضی علم کمی نیست علم محاسبه است علم دقته علم هوشه علم در نظر گرفتن اندک چیزها و بزگترین هاست همین که اسلام میخواد که محاسبه کنید ببنید خدا چقدر دقیق آفریده پس علم بیدار کردن ماست علم غفلت زدایی و به هوش آوردنه گرچه بیشتر ذهنی است برای ما ولی موشک که میخوان بفرستن هوا فضا مگه میشه بدون ریاضیات!!! البته من خودم وقتی به جواب میرسیدم دوران مدرسه خعلی خوشال بودم مشکل این بود که تو هوای غفلت و اینا بودیم و میخواستم ازش بگذرم فقط یعنی از زیر کار و درس خوندن رد شم تست کنکورم خدا کمکم بده بدون زحمت چیزی قبول بشم که شدم هم سهمیه هم داشتم مهندسی صنایع آزاد شیراز قبول شدم وقتی که رفتم سر کلاس دیدم گرچه رشته ی پراهمیت و سختی نبود ولی بچه هاش سطح بالاتر بودن و همدیگرو میشناختن منم منزوی مثل همیشه سختم اومد ولش کردم درساش هم فکر میکردم چون دانشگاه آزاده آسونه ولی نبود استادش زن بود و خوبم درس میداد ولی من تن پرور بودم و جواب نمیداد که لااقل از سطح متوسط بچه ها بالانر باشم این شد که یه ترم خوندم ول کردم دانشگاه رو و رفتم دوسال بعدش که خوبتر شدم و تیمارستانم رفته بودم نه که نه ولی رشته ی تجربی هم گیاه پزشکی به مدد همون سهمیه ی جانبازی بابام قبول شدم ولی دانشگاه آزاد اونم نرفتم دیگه بعدش راهم عوض شد رفتیم  بزن و برقص شروع شد!! یه پسر عمه هم دارم میگفت تو عروسی بهم  که دوستام همه شون تو عروسیا میخونن و شدن خواننده ی عروس مثلا ما هم خودمون گرفته بودیم که بله اینکارا چیه بعد چند سال بعد رقاص شدیم یا مثلا وقتی دیدم کلیپ حمید جان لولایی رو که تو عروسی دخترش یا جایی رقصیده بود اقدر ناراحت شدم و نه که بدم بیاد انتظار نداشتم بعد چند سال بعدش خودم رقاص شدم خلاصه ریاضی علم دقته و خغلی خوبه مخصوصا وقتی به جواب میرسیم خدا توسط علم ریاضیات جهان رو حلق نکرده ولی از ما میخواد که دقیق محسابه کنیم هم کارمون رو هم کاراشو!!!بله ما حواسمون نیست تا متر نندازیم یه شیشه ی کوچک رو هم نمیتونیم جاسازی کنیم هردنبیل که نمیشه!!!لذا باید از کودکی ریاضیات رو یاد گرفت من از کودکی دل ندادم و جواب میگرفتم شب امتحان درس بخونم تا اینکه اومدیم دبیرستان و پایه ی راهنماییم ضعیف بود ضربه خوردم خوب خوبه از کودکی بچه ها ریاضی دان باشن و جواب گرفتن در ریاضی مثل علوم دیگر نیست بلکه یک جواب داره عموما و یه منفی و مثبت و یه میمیز اشتباه بشه تا ثریا میکشه پس باید دقت کرد و دقیق بود که اینا همش درس زندگیه و مثل درس تاریخ نیست که هر موقه بشینی پاش میشه استارت زد بلکه نمیشه از زیرش در رفت مخصوصا وقتی که ادغام کنند مسائل مختلفش رو باهم البته هرچه سختر باشه وقتی به جواب رسیدیم شیرینتر میشه چون کار تنبلا نیست بازم شیرینیشو نکشیدم ولی وقتی به جواب صحیح میرسیدم اقدر به خودم مینازیدم که مثلا تو قلمچی این تستو جواب دادم ولی بچه های دیگر نتونستن ولی باز گهی نشدیم بازم مشکل داشتم تو باغ درس و مشق نبودم ولی به جواب رسیدن مخصوصا امتحانم باشه خعلی کلاس و حال داره!!!دیگه الان بچه ها مثل سابق درس خون نیستن قبلانا فردای کنکور تعداد خودکشی آمار نمیداد ولی زیاد بود!!! خلاصه ولی من همیشه دلم صاف بود با ریاضی ولی وقتی مثلا شنیدم هرکس رفته رشته ی ریاضی دیونه شده به خودم حق میدادم!!!ولی شاید آخرین بار که توی ریاضی 20 گرفتما دوم دبستانم باشه همیشه حسرتش موند که موند!!! بعد تا دوران راهنمایی هم بابام میومد که یادم بده درسهارو مخصوصا ریاضی ولی میخواست از همون اول اول همونایی که خودم بلذ بودم یادم بده و منم زیرش در میرفتم حوصله م نمیشد میخواستم فقط نکته ای که تو امتحان میاد رو بفهمم انگار مخ زنی ولی ریاضی مخ زنی نیست باید اصولش رو بلد باشیم!!! نوع تفکرش رو آخه بابام مهندسه!!!درس های دیگرمم همینطور هیچ وقت 20 نمیگرفتم یعنی هر بار سر امتحان بودما برای 20 گرفتن جواب میدادم ولی چیزی در چنپره؟! چیزی بارم نبود بلد نبودم!چون وقتی معملما و دوستام میدیدن منو فکر میکردم تو نگاه اول خرخونم ولی نبودم اصلا منم میخواستم دوستامو از دست ندم و نه که حسادت کنم ولی میخواستم پیش بچه های درس خون باشم لذا اقدر ناراحت بودم که چرا برعکس خواهرم درسم بده ولی نمیدونستم که اگه رقابت باهاشون نداشته باشم بیشتر دوستم  دارن لذا سرکلاس همیشه سوالای عجیب غریب میپرسیدم از معلما که همه فکر میکردن مخم خخخــ!!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ضد کار کردن یه روشه که اصولشونه اصلا یعنی فرشتگان الهی اصلا مامور میشن به انسان ضربه بزنن اگر خدایی نبود یا اگر شیطان نباشه شیطانش میشن این روایته که اگه شیطان نبود گروهی رو خدا میاورد تا بشر رو گول بزنه یا امتحان کنه حالا بلخره ته دل ما خدا باشه یا نه شاید حق نداره که شیعه رو مخصوصا فرشته ی نکیر و منکر بترسانه یا عذاب بده که آقا ته دلت چیه  بلخره یه روزی خدا پرستی هم کرده علاوه بر گناه!!! یعنی همینکارای مذهبی و تبلیغات توی سیاستشون تاثیر داره همینکه عالم هم بشی خوبه یعنی مثلا در ایام نوروز نه ها در ایام ولادت اینا اگه کسی ببینه سیاستشون نیست که عذاب بدن یه مرتبه اگر ما گروهی عالم یا توبه یا ایمان بیاره جامعه سیستم کلی تغییر میکنه تا مدت ها اگه خدا از جامعه راضی بود مردگان عذاب نمیبینند اگه مردم خدارو درک کنن بفهمن خدا رو نمیتونن فرشته ها عذاب بدن جامعه رو مرده و زنده!!!لذا کارما لیدرها خعلی خطرناکه که اگه گناه  کنیم امت بهم میریزه! لذا گناه اگه بکنیم یه سری راه های نفوذ چه شیطانی چه ضدی که فرشته ها مامور میشن وارد شن یعنی میخوام بگم این نکیر و منکر که تو قبر میان و مامورن برای حوریا میان تا یادت بمونه  اصلت چیه میفهمی تا بعدا ادعات نشه اگر خدمت امام علی (ع) پیغمبر اعظم (ص) وارد شدی فکر نکنی من چه خوبم و اینا وگرنه آدمای معمولی که نکیر و منکر میگن ندارن این دو فرشته ی الهی نیست بالای سرشون میگن فقط آدمای شاخص که خعلی خوبن یا خعلی بد!!! لذا مثلا بابا بزرگ من صداشم الهی است وحرفش ولی یه مرتبه یه چیزی میگه میاد رو اعصبام چیز بدی هم نگفته وقته اذونه مثلا 5 6 بار میگه اذون گفتن علی پاشو پاشو پاشو یه صدای ملکوتی فرشته مانند  داره حرفش زیباست منتهی دل من شیطانی است و حال نماز شب رو هم ندارم اعصابم خورد میشه چون گناه کرده بودم پیرنمم عوض کردم بعد حموم دیگه  اینجوری فشار میاره که حواسم باشه یعنی ذکر خدا هم میگه طوری میگه که ترس بیافته توی دلم و بدنم بلرزه یعنی از توی دل من به خدا وصل میشه خوب منم سنگکوب میکنم یعنی میگم راه ضد که فرشته ها وارد میشن راه حق هست و شیطانی نیست برای برگشت خوبه برای اعصاب خوبه باید اعصاب قوی باشه گناه نکنیم برگردیم توبه وگرنه از حق بدمون میاد گرچه مدعی باشیم و راه راه گناه نیست راه راهه خداست!! وقتی میگم بابا بزرگم از طریق دل من با خدا حرف میزنه همین الان یهویی اینطوری شد وقت نماز صبحه یعنی عنادی که داشتم رو با صدای نمازش باخدا فهمیدم که رواعصابمه لذا اون حالت عناد من در مقابل خدا و حق و خودش رو در نظر گرفته بود شاید یعنی حالت بد منو در نماز صبحش داشت و با خدا صحبت میکرد لذا بازم رو اعصابم بود انگار نماز و صدای ملکوتیش رو وقف من کرد که  کارم اشتباست! پس اون حالت کفران من مهمه البته من حظور داشتم و صدای نمازشو چند دقیقه پیش شنیدم وگرنه اگه حظور نداشتم صدا و حالتشو وقف من نمیکردش!حالا کلیپ باز هرکول رو هم  قبل از این مطلب ساختمش قبولش نکردن بازم باید آپلود شه چهار بار آپلود کردم یه بار اشتباهی یه کلیپ دیگه بود یه بار ایراد گرفت گه با فرمتی دیگراگر یه بار هم صداش جور نبود الانم که یه برنامه ی جدید تبدیل  دانلود کردم رایگانه امیدوارم بشه قبلشم چک کردم هماهنگ بود تصویر و صدا در مورد بازی هرکولز هست کلیپه!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۱ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب هرچیزی باید بچسبه مگر اینکه گناه باشه جرم باشه و زشت و ازین قبیل خوب امروز عیدتوم مبارک روز تولد حضرت امام حسین(ع) بوده امشب ما هم رفتیم گلچین تولد امام حسین(ع) رو دانلود کردیم و حالی هم بردیم با قلیونش یعنی موقه قلیون حعلی بهتر اینه که مداحی و روضه ی شهادت گوش ندیم از این به بعد و شب تولد و کف زنی بهتر باید باشه برای قلیون چون قلیون چیز تفریحی است و ما هم ماتم کده باز نکرذیم راحتیم و غمی هم نداریم لذا سعی میکنم بیشتر تولد هارو و کف زنی هارو موقه قلیون از این به بعد گوش بدم شما هم میتونی گلچینش رو سرچ و دانلود کنیم خوب همینو میخواستم بگم که آقا حضرت زینب(س) می فرمایند ما رایت الا جمیلا یعنی فقط زیبایی دیدیم یه جنبه ی دیگرشو هم الان بخوایم عرض کنیم اینه که باید خوش باشیم و زیبا ببینیم تمام مسائل رو چرا زیبا نباشه رضایت خداوند و اون مقامی که پیامبران 900 سال مثل نوح (ع) زجر کشید بعد امام حسین رو خدا بالاتر ببره؟!(ع) خوب میخوام بگم که شما و من باید درمورد چیزای حق حال داشته باشیم مثلا من عکسم رو حال نمیکنم زیاد نگاه کنم 10000 تا عکس تقریبا فعلا باید یه کاری بکنم توسط تکنیک ها که فضا عوض بشه راحت باشم زیبا ببینم و  کارمو بکنم! مثلا نوحه های گلچین تولد حضرت منو آروم کرد که حال پیدا کردم مثلا تو خونه شاید شما نتونی درس بخونی و درس خواندن رو زیبا ندانی باید زیباش کنی کار  خوبیه برو کتابخونه مثلا اگر دلت گرفت  و چیزای دیگه که باید زیبا ببنیم و حالی ببریم نه اینکه افسرده بشیم چون درس خوندن سخته باید روش هارو بلد باشیم که به این فنون میگن عرفان نظری که ما چندین روش و سبک گفتیم ولی دیگه زندگی هم سبک میخواد مثلا؟؟ بله چرا که نه ما در جنگیم باید بلد باشیم!! وگرنه اگه خدا پرست نبودیم مثل کفار راحت همه چیزمون پیش میرفت در دنیا ما رومون تمرکزه نمیتونیم راحت زندگ کنیم در فشاریم باید کاری کرد که زیبا دید نه فرار کرد در مقابل حق!!! و این زیبا دیدن به معنا  و معنی شهوت آلود دیدن نیست بله شهوت لذت داره ولی زیبا دیدن اینجا به معنای شهوت منش شدن نیست که بخوایم غلط کاری کنیم!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۰۹ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

اون موقه ها بیش از هفت هشت ده سال پیش یه آخوند خوبی داشتیم همش کربلا میرفت و روحانی کاروان بود و گریه آورم میخوند دکونش تعطیل شد یعنی بسیج برکنارش کرد عوض شد میرفتم مسجد میدیدمش اقدرم مجلسش میگرفت و امام زمانی بود نه که ظاهرا آقا پاشه بیاد ولی ظاهر و باطن نداره! خلاصه آقا یه بار پای سخنرانی شنیدم که میگفت بزرگان دین  مثلا همینطوری خبر بهشون از گوشه و نقاط اطراف میرسه ولی براشون که مهم نیست منم اون موقع یک حسرتی میخوردم که نگو که آدم نیستم و گنهکارم نمیدونسنم این وبلاگام منبع تغزیه ی عالمه ها هی میگفتم چرا من از خونه ی همسایه و خبر غیبی و چیزایی که دوست دارم خبر ندارم و میخوام بدونم لذا فرشته ها که کارشون اینکارا نیست این کار شیاطینه که این اخبار ذروغ رو منتشرمیکنن به قلب انسان و هیچکدومشم بدرد نمیخوره! خلاصه آقا سرتو درد نیارم البته این اخبار شیاطین برای ما ارزشش بیشتره ها ممکنه! خلاصه آقا میخوام بگم ما هرچی فکر میکنیم چون خواسته ی نفسانی هم داریم خوشمون میاد به خودمون فکر کنیم تشویق بشیم بدونیم مثلا آیت الله روحانی چقدر خوشال شد چند درصد اینا مهمه برامون حتی خواستاریم برای روحیه خوبه اگر فرشته ها وشهدا برسونن خواستاریم و عقل که نداریم ولی تا کی؟ تاموقعی که ذکر نگی این فرشته هم نمیگم شیطانت میشه ولی درجا میزنیم!وقتی کل دین در کربلاست حرفی نداریم ماکه!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۱۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه رفیق داشتم تو دبیرستان همدیگرو دوست داشتیم تهرانی بود و میگفت ملیاردرن و خواب احمدی نژادم دیده بود که بره هند و میگفت خواب امامارو دیدم بعد بحث میکردیم باعث شد بعدا من دانش آموز اخلاق شناخته بشم تو دبیرستان و جایزه گرفتم و انداخت تو زبون بچه ها وگرنه بچه ی خوب و پاکیزه و بهترم بود خلاصه میگفت این فرشته هارو ولشون کن نمیدونم خلاصه رفسنجانی هم فرشته پرسته تو بمب گذاری فرار کرد و خبر داشت نمیگفت ولشون کن میگفت اینا فضولن حالا همین اطلاعات ثبت احوال فرشتگان همینم که ما دادیم خودش چیزه بله رفیقم فامیلیشم اللهیاری بود نه اینیکی آخوند متعصبورو نه ها فتنه نکنین خلاصه میخوام بگم همین اطلاعاتی که در ذهن ما داریم چه بر زبان چه من اطلاع از دوستم داد چه فرشته های روی دوشمون اینا همش سیاستا چیزه دیگه عذاب داره یعنی یه موقعی بود که اسم زنمون تو خونه هم نمیشد ببریم دنیا میریخت بهم لذا اینو میگم که داشتم نماز صبح میخوندم که  ازم خواستن بزرگی رو براش صلوات نفرستم اون چیزم که سرچ کردیم فیلتربودا چیزیکی نبود الکی سرچ کردم صفحه ها همه فیلتر غیر از دوتاش که اونم مورد خاصی نداشت تو پست قبلیرو میگم چون دارن چک میکنن گفتم بابا ول کن تو هم بانداز شر کوله ما حالا فتنه کنا! خلاصه داشتیم میگفتیم آقا ما رد شدیم یعنی چیز تو نماز بودیم بعد امام زمان رو دعا نکردم که صلوات بفرستم یعنی دلم نیومد فرشته ها ثبت کنن اینا هم که ثبت میکنن اعمال مارو میدونی که چطوریه؟؟ مراجع تقلید پرونده ی اعمال مارو که فرشته ها ثبت میکنن همه چیزمون رو میدونن بدون کارشناسی حالا کارشناسی هم لازم نیست اووو این همه آدم فتنه یعنی من گناه کنم ممکنه عالمگیر بشه از بس حساسند روی من خدا و فرشته ها و شما لذا دلم نیومد امام زمان رو براش صلوات بفرستم چرا چون ثبت میشه و چجوری ثبت میشه آیا فرشته هه مینویسه که من برای امام زمان فلان کردن دعا خوندم؟ نه اینا اگه بدست نامحرم بیافته امام زمان کشته میشه به صورت رندی ثبت میشه لذا فرشته  هه وظیفه ش گزارش نوشتنه و ثبت اعمال منه که تو گوشم این چیزارو میگه ولی باید مقربترا بیان لذا چی میشه؟ دعوا جنگ کشتار سر یه دعا کردن و گزارش ما یعنی هم من باید رند باشم کوتاه بیام هم اون فرشته ها باید ناشی گری نکنه لذا اگه گناه کنیم انتظار نداشته باش همه چیزمون درست گزارش بدن میری در صحیقه ی گنهکارا حالا خوبه برای قیامت آقا بدست نامحرم میافته این گزارش ها اداره اطلاعات خعلی قویه!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۳۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

قوی کسیه که لاو & سکسش دست خودش باشه آقا ما همینطوری سرچ کردیم love & sex یه چیزی شبیه این بعد احساس کردم یکی از عمه هام تحریک شد اونجا لذا حالا داستان عمو رو میگم برای مجردا که چرا اقدر فحش میخورن ولی قوی کسی است که کنترل داشته باشه بر اعضای بدنش بله شما و من اقدر افراط و گناه کردیم که میرن روی سرنوجوان که خامه و بیگناه تا مگه فیلمی ببینن از طریق چشمش خوب خدا هم تحریک میکنه یعنی منبع رحمتیه تا جایی که جوان بکشه ایمان داشته باشه و ما افراطی هارو و شیاطین رو بخواد تحت ولای امر خود قرار بده و خداش تا هرچقدر بکشه ولی اینکار غلطه ما باید مثل نوجوانان قوی شهوت که دست خودشه هرموقع خواست میره فقط مشکلش اینه که کنترل بر اعضای سکسیش نداره بعد زن میگره دیگه افراطی میشه باید منتظر رحمت الهی بشینه؟؟! خوب این ایمانه که داری ایمان قوی میکنه هرچه درون و بیرونه شما تقوا باید داشته باشی که حفظ کنی شما زنت میخواد باید بهش بدی نه بیای پای ما مجردا بشینی منم 8 سال قرص شهوت خوردم افراطی هم بودم نوجوانی نه که نبودم ولی کاملا درکتون میکنم! لذا داستان عمه هم اینه که عمه هم موجودی است خودمونی که ما گفتیم به هر زنی نزدیک بشی رو بدی مثل مار میپیچه و حق هم داره تا حدی اگه رو بدی و حتی امام علی (ع) به زنان جوان سلام هم نمیکرده! خلاصه دووم اینکه عمه آدم وقتی زن گرفت استاد میخواد که چجوری بماله بزنش لذا خعلی فحش میخوره چون استاد میشه در ذهن لذا این استاد رو شما نمیتونی خعلی وقتا مادرت رو بگیری که بخوای تن بدی عمه ی هرکس راهنمای هرکس میشه در سکس و راحت فحش هم بخورن اینا ما راحتیم و میگیم عمه ت یا به عمم خلاصه ما این چیزارو دیدم در صفحه ی مجاز و چت که راحت به عمه خودش خودش فحش میده ممکن هم هست استاد یه پیرمرد مثل پدر بزرگ بشه در سکس برای بچه آوردن لذا ما گفتیم امامان پدرتو درمیارن اگه اینطوری باشه یعنی پدرت رو از جد هاتو و گذشتگان که مردن و حق دارن و پسر و دخترشونی رو میارن جلوی چشمت لذا اینم میخواستم بگم یادم رفت قبل عمه بگویم که آقا داداش رفیق همیشه وقتی سکسی شدی نگو خدا داره رحمت بهم نازل میکنه و خوشش اومده ازم شاید فضا شیطانی باشه شاید خواست خدا نبود اصلا عذاب بود... بستگی داره چقدر تقوا داشتی بستگی داره بچت چی در بیاد بعضیا بچه ی اول اصلا اعصابشون خورده در صورتیکه فکر میکردن با رحمت خدا سکس کردن بچه ولی خعلی شیطونه و پشیمونن حالا در فکرن بچه ی خدایی بزان با روحیه و ذکر خدا لذا توجه کن که هرموقع تحریک شدی گول نخوری که منم میخوام و حالا لطف خدا شامل شده بلکه باید خودت بخوای زنت رو ارضا کنی نه یه فضای دیگه و رحمت خاصی!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۲۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

میگمااا این کلیپ قبلیوو ها اگه نگاش کنی ادعامم شده با ای شرزادکوو لذا چیزه دیگه این شرزاد بازیگرش هست ترانه خانوم هی میومد رو مخ ما قدرش رو ندانستیم مردیم اصلا بزار بگم مردیم درسته یعنی هی فکر کردیم خودمونیم و حالا فارق از هرچی اومدیم شهرستان مرده ایم نمیخام بگم میخام زندگیمو هدر بدم توی بازیگری و از شهابم خوشم میاد نه که نمیاد منتهی خعلی جلوتره از مندرد کشیده است چهاب خضریه اعصابم میریزه بهم!!! اینا همشون استاد یعنی میگم تاثیر کاری حتی صحنه هاشو نگاه کن یه صحنه ای ساخته شده ملکوتی که موقع بارون هم اقدر الهی نمیشه بعد ما فاصله گرفتیمو فیلمه هم توش خارجکی نبود حمایت نکردیم ولمون کردن بی نور شدیم یعنی میگم تاثیر سینما بر روی همه هست یعنی همه ی گروه ها میبینن حال میکنن من خودم فیلم شهزاد رو گرفتم از دم مغازه رایتی الانم کنارمه ولی حوصله ی سردرد نزاشت بیش از یه قسمتشو ببینم بعد این شهرزاده هم رو مخمون بود ما فکر میکردیم همینکه مثلا شاید فیلمشو ببینیم کافیه عجب نوری هم داشتا یعنی اصلا سکسی هم نبودا یعنی خعلی دختره گلیه ترانه خانوم حالا تو این فیلمه هم سکسی اش کردن کلاه و لباس عجیب و حرفاشونم میدونم گله خودمونیه مال بچه های خودمونه که شهید شدن و وبلاگم کمک میده لذا ما ننوشتیم ننوشتیم حمایت نکردیم تا تنهامون گذاشتن الان ملائکه حمله نمیکنن در فضای زنانه ش لذا حمایت دستگاهی زن کم شده ولی لذا زنان هستن رو مخم ولی جهانی نیست کار که باید درست بشه فضا بدن برگردن و از سینما و این فیلمای هدایت کننده که بعدها اثر کارشون معلوم میشه که ما نیستیم و اون موقه هم مردم گرفتاری دارن نگاه نمیکنن لذا تا فرصت هست باید بچسبیم کارو خودمون رو اصلاح کنیم مثلا موقه قلیون شهرزادکو رو حس میکردم داره میخنده از اینکه دارم اضافه میکنم به مطلبم چیزی رو و هوامو داشت ولی کلا فضای انفورماتیک جهرم کم شده بد شده یعنی این همه فیلم میبینن هنوز جهرمی حرف میزنن و راه نمیدن! ما هم مشغول بودیم نمیدوتستیم حمایت سینما کم بشه بعد داغون  میشه فضا لذا ما پول میخوایم که بیاد تو شهر جهرم کلی پیرمرد باحال داره  که پیدا نمیشن یعنی من میرم بیرون شبا بعضی موقه بچه هاشون از پیرمردا همسن و سالا قوی ترن و مسولیت و زور دارن دیگه چه برسه خود پیرمرده ککه بیکار شده مثلا سرهنگ اینجا یه بچه ی همسن من میتونه باشه که درگیر زنو زیور نیست!! خوب اینا چه چیزی دارن که فیلم بازی میکنن یعنی اگه حسادتم نشه ها حالا ما تو خونه حبسیم اینا با مردم سروکار دارن زندگیشون پای فیلم و مردم ریختن که اصلا داغوننا و باید حمایت بشه یه راهیه که هممون داریم طی میکنیم سینما یک قیامه بزرگه دیگه باید قدرشون رو دانست و ارج نهاد ما از بس فیلم دیدیما معمولیه که جنگ داره میشه تو فضاشون نیستیم ولی یک بزرگی یه بارم بگوزه ها ممکنه همین اتفاق بیافته اگه خعلی بزرگ باشه میفهمی که فتنه هارو؟؟!!یه نکته ای هم هست قبلا درمورد فیلما گفتیم جا موند بله باید برگشت به گذشته ولی این شهرزاد میخواد قیام کنه نمیشه یهو برگشت به گذشته یعنی میفهمی که ما در گذشته چهره هانورانی تر وخدایی بود و تجربه ایه یعنی اگر بخوایم اصلاح بشیم حتما باید سریال های بعد از ایام جنگ تحمیلی رو مرور کنیم و اصلاح کنیم جامعه رو اونجا رکتر و واضح تر میگفتن ولی مشکل داشتیم یعنی قوی نبودیم ولی زنده بودیم دیگه!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
این چیزی هستا چیزه دیگه این آهنگ یعنی میخوایم بگیم فلانه دیگه تا ته بعدش دست رقص حالا بیا بالا بعدم میگی تو چرا خعلی خری چرا پیکان نمیخری یعنی میخوام بگما چیزه این ما نه جونیم این طلای وجودمونا چیزه خعلی تو جونیو عشق و حال و قشنگی هم توووپ بعد حال میکنیم روش بعد چی میشه؟ پیرمرده بدبخت طلای خالصه به ما تجلی هم میده مس وجودو کنارش گل میکنه حالا ما حالا ما هیچی همون لجنی هستیم که تو شنزار میلوله یعنی میدونی که چی میگم که یعنی ما یه چی خوردیم دیگه قاطی هستیم الان آبش خوب نیود خلاصه آقا حالا پیرمرده رو پشت پرده رو عه عه کرده رو شلوارشو تشسته!! میفمی که چی میگم عزیز یعنی واقعا بزار راستشو بگم خلاص میخوام برم کلیپ بعدی بزارم دیونه کنم خوب میگفتین زنای شما کلیپ طنز دوس دارن اینطوری سکسی میشن تا ما هم یک حالی ببریم از دور خلاصه آقا داشتیم میگفتیم که این پیرمرده میخواستیم اینو بگیم که طلای خالصه ولی پیره بدبخت حالا اونجاشم قوی تر از ما شهواتش کار میکنه ها ولی میذونی چیه؟ میان لجن میزنن بهش خوب ما هم  وقتی لجنزارش کردن میگیم طلا نیست حالا طلای خالصه ها خوب دیگه مام عقلمون تو چیشمونه!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر
لذا باید توجه بشه که مخصوصا توی پرونده های جاسوسی آبروریزی نشه یعنی من ممکنه یه جاسوس باحال یه چیز بدی درموردم بنویسه که سبب خیر یا نجات یا رستگاریم یا عوض شدن و خوب شدنم بشه ولی یه جاسوس بد حسود نامرد میخواد منو حالا من میگم من و این درموردم شده و جنگیدم الان وضعم خوبه داریم کلی صحبت میکنیم مثلا حاج محمود کریمی که یه شخصیت ناز و گل هستن یقینا طرفدران و هم دشمنان زیادی دارن حسود اصلا لذا در پرونده میخواد حکمی بده که طرف و مارو ساقط کنه یعنی یه حکمی میده ساقط میکنه که تا آخر عمر خودت دیگه روت نمیشه برگردی و چنان آّبروریزی میکنه که از خدا زده میشی خودتم نمیدونی چرا! یعنی اصلا روحانی است طبق دین میگه مثلا یه روایتی میسازه از خودش مثلا مومن هرچند نداند که لیوان آب است یا الکل در نهایت لیوان را نمینوشد!! مثلا چنین حدیثی که از خودمون ساختیم اصتغفرالله رو میاره به طرف شراب میده این یک گناه بعدم میگه مومن نیست بلکه منافقه برین بجنگید باهاش خوب این چه استدلالی است ما نماز میخونیم تو مسجد 400 تا شیطان برامون فرستادن بعدش میگن ذکر تسبیحات رو جابه جا خوند تو نماز نمیدونم اشتباه قرائت میکنه حالا داره صدامون رو میشنوه همه نوع جاسوسی پدردرآور کن و اینا میکنه بعدشم ضد ما حکم میده خوب این مسجد و نماز بخوره تو سرمون سرتون اصلا!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۳۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داشتم فکر میکردم اینجا تو شهر ما جهرم همه چیز چیزه یعنی انگار مردمش اسیرن حتی اگر بخوان تهرانی صحبت کنن مسخره میکنن همو و مانتویی ها رو مسخره میکنن و انگار یه شهری است که هم خودش خودشو اسیر کرده هم شهرهای دیگر لذا نگاه کنی میبینی مثل سریال بربره هست و سیستم هم جدا کرده مثلا یه روستایی دیگه نمیتونه بیاد رئیس شهریا بشه بدتر از اون خانواده ها هم برای خودشون گروه دارن در سیستم خانوادگی یا جاسوسی دیگه صدای من به گوش هر سیستمی نمیرسه هرچند خدایی تر کار بشه لذا اصلا بعضی موقه ها میگفتم هروقت بیام جهرم یا یکی بره شهرش انگار مثل یه مرده میمونه که روحش پرکشیده از دنیا واقعا هم فاصله همینه ولی نمیتونستم ثابت کنم که مرده ام یا نه و اینا که میبینم فرشته اند یا نه ولی حالا یه حدیثی هست با توجه به اون ثابت میکنم ولی اصل مطلب غلطه ممکنه که برگشت ما به ولایت یعنی عالم پس از مرگ و مرده ام و نمفهمیده ام که حالا ما بخوایم هم با حدیثی اشتباه خودمون رو تثبیت کنیم میشه غلط در غلط! این حدیث خعلی قوی و بزرگه من گوشه ایش رو میگم و قبلا هم گفته ام در زمینه هایی ولی چون شنیده ام که بعضی ها که  میمرند نمیدونن مرده اند اینو میگم نه برای ثابت کردن اینکه حالا که من جهرمم پس کشته شدم و روحم به عالم پس از مرگه که درجهرمه این حدیث اینه که عالم دنیا و پس از مرگ مانند و مثل و به منزله ی جنین در بدن مادره این حدیث رو که شما چک کنی خعلی میشه فهمید ومثالم قبلا براتون زدیم که مثلا ما در بدن مادر راحت داریم خون مادر تغزیه میکنیم و نمیدونیم مثلا چه غذاهای لذیذی دنیا داره و به فکرمون هم نمیرسه پس در دنیا میوه ها اصلا مثل میوه  های بهشتی نیست یعنی اصلا درکش نمیکنیم چی هست خوب حالا مثالی که میخوام براتون بزنم اینه که آقا در بدن مادر انسان ممکنه بمیره و در دنیا هم که بدنیا اومه میمیره یعنی از بین رفتن در دو عالم هست پس ممکنه ما پس از مرگ به عالمی بریم مختص خودمون که فکر کنیم زنده ایم ولی مرگ داشته باشیم و یعنی میدونیم که مرگ پایان زندگی نیست ولی فرشته ها برای تصفیه آدم رو جا به جا میکنن به عالمی دیگر حالا اون عالم ممکنه طبق اثباتمون مرگ هم داشته باشه یعنی به کلی از عالم جدا بشه یا بعدا برگرده به شکلی دیگر یعنی من اینجا مینویسم بعد تو شیراز یکی زنده داره همینو دقیقا میگه در عالم زنده ها اگر من مرده ام یا من اگر نمرده باشم باز یه نفر دیگه هست که مرده و داره به من تزریق میکنه و صفحه ی مجازیه دیگه خودمونم مجازی کلا قاطی کردیم یعنی ممکنه پیش امام حسین ببرنت ولی نشناسیش اصلا و فرشته هاا بازیت بدن بابا بزرگ منم انگار یه حسینی هست روی زمین خعلی گله ولی هیچوقت قدرش رو نمیدونم جانشین بزرگان هست ولی درکش نمیکنم جهالت هم دارم و قلبا عشق بهش ندارم و چوبشو بعدا میخورم خودشم نم پس نمیده که بخواد زبان باز کنه و اینجوری شاید داره تربیت میکنه یا دردسر براش ایجاد میشه چون وبلاگ من جهانیه اذیتش میکنن وگرنه عارفه و الان نصو شبی بیدار شده داره تو تختخواب بلند برای خودش و خدا ذکر میگه نمیدونم چشه!!!

یه دوتا جیزم هست باید براتون بگویم درمورد سنگ گذاشتن در دهان اینکه موقع خوردن خوب شد غذا خوردنم یعنی وقتی ریگ زیر دهان باشه آدم مزه رو بیشتر حس میکنه چون باید لقمه بگیره و نمیتونه سریع بخوره غذا و هم لقمه ش رو کوچیک میگیره ماامشب ماست خوردیم طول کشید خلاصه و نکته ی دیگر هم اینکه ریگ دیگه شانسیه دیگه خلاصه شما یه ریگ باید خداقل اندازه ی ناخن باشه  و خعلی هم کوچک و بزرگ نباشه و یه نکته ی دیگر اینه که ما از کجا این ریگ رو پیدا میکنیم مثلا اگه تربت امام حسین باشه خعلی خوبه نیست؟! همش که نباید قورتش داد ما رفته بودیم کربلا بعد مامانم رفته بود یه جای حرم که خراب شده بود یواشکی خاک جمع کنه بعد یه زنی رسیده بود میگفت چه کارمیکنی مامانم گفت تربت امام حسینه و شفا است و خوب شاید بین تربت حرم سنگ هم باشه دیگه همش که خاک نیست ولی گفته اند تربت یعنی میخوام بگم سنگه هم مهمه از چه طریقی روزیمون بشه پیدا کنیم بزاریم زیر زبون!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه بحث مشکل مشکل و دشوار و گمراه کننده همینه که عرض میشه شد اینه که ما آقا داشتیم این کلیپ شعر خوانیمون رو میدیدیم الان که عم تو از دل رفتنی نی و اینا بعد یاد عشق کردیم و یه چیزی طوری شد که فهمیدیم چقدر گمراهیم یعنی ما اون موقه ها روضه گوش میدادیم و میگفتیم عشق اول و آخر عشق حسین و دیگه فکر میکردیم عشق زن مجازه و باید کنارش گذاشت تا حدی هست ولی اونایی که عشق حسینی دارن هم ادعاشون میشه تا جایی که مراجع تقلید هم روضه نمیخونن و خودشون رو نشون نمیدن ممکنه جلوی ما هم گریه نکنن در حالیکه امام حسین رو از همه بیشتر دوست دارن لذا عشق حسینی خوبه و بهترین ولی باید پنهانی قلبی و واقعی هم باشه درست لذا ما از کودکی میگفتیم نه حالا همه نوع گناهی میکردیم بعد محل به خوبان نزاشتیم تا جایی که الان منحرفم یعنی شما این اشعار عاشقانه که من میخونم و هیچی نمیفهمم الان دارم چوبشو میخورم که چرا من شعر غزل و عاشقانه رو نمیفهمم چرا؟ چون خعلی خودمو و عشقم رو حسینی گرفتم و وقتی هم رسیدم و انقدر کریه کردم و خراب کردم لذا فضارو و شاخ شدم امام حسنن دیگه منو به عنوان گریه کن نخواست لذا شما کودکانتون رو حسینی به بار بیار نوحه گوش کنه ولی باید غزل رو هم بفهمه یعنی واقعا عاشق و به یاد آدم خوبا باشه وگرنه میرسه به آدم خوبا و چون به یادشون هیچ وقت نیست قدرشون رو نمیدونه و چهره شون رو خراب و چون کار نکرده و به یادشون اشک نریخته یا خودشو بزرگ میدونه یا اونارو هیچ و هیچ ادب نداره مثل من یعنی اینطوریم بعدشم ادعای خداییش میشه و سرش به سنگ میخوره لذا الان که شهوتم رو زنانه به یاد زنان آرایش میکنم و حال و دیگه سعی شده گناه نکنم میبینم که حتی مردان رو چقدر سخیف شدم و اصلا در شعر عاشقانه یاد مردی زنده که خوبه به یادش نسوختم و انتظار همینه که با خوبا بیایم بالا در اقوام بزرگان اینارو یاد کنیم خود روضه خوانان میگن اگه اشکت جاری شد مادرتو بیماران رو یاد کن اینا خیلی تاثیر داره ولی ختی امام زمانی هم بشی امام زمان میگه بابا منو ول کن بسه دیگه چقدر ادعات میشه حاظری جون بدی پام؟ پس هیچی نگو البته شاید بگه حالا ما نمیدونیم!!! بخدا دیشب داشتم نوحه گوش میدادم یه اشکم برای امام حسین مثل همیشه اغلب نریختم قبلا گناهام میریخت اشکم رو بعد یاد یه جوان بیمار کردم که عقب مونده است دلم سوخت کلی اشک اومد بعدشم کلیپ قبلی رو ساختم حالا نمیگم حالم خوب شد بلکه بلخره اشکه اومد سبک باید بشیم اشک نشانه ی خوبیه و رحمت خداست!

بابا یکی نیست بگه تو بدون عشق به زن نمیتونی طی سلوک کنی اصلا ظاهریه و باطنیه بابا  تو توی بهشت هم بری اول  داستان اینه که زنان بالاتر و استاد یا خوری میدن که هم حالی ببرین و هم استاد خداجویی و شناسیته حالا برو تا ته ش ببینین خدا کجاست!!!شهدا وضعشون خفن تره جونشون رو فداش کردن!یعنی هرچه بالاتر باشی زنان بالاتر خدا خلق کرده از قبل!مگر اینکه در همین دنیا از حیطه ی دنیا که عالم و هستی زن بود و نشناختیمش خارج بشوی اون موقع در بهشت خاک باشه چمن یا زر میشینی 24 ساعته نماز میخونی با خدا و حوریان ناراحتتن و کنارت و میخوان ولی تو نیستی ولی فنا شدن در خدا در عالم درصدش خعلی کم و امکان نداره برای ما و شاید الان تعدادشون اندازه ی انگشتان دست نباشه کسانی که هستن و راه پر اشتباهیه تا جایی که امام زمانم با زنان ممکنه حال و حولی داشته باشه وگرنه وضع ما هم خراب میشه! مگه میشه ریاضت کشید به جای غذا مثل فرشتگان ذکر گفت در دنیا؟! استخوانی میشی از ریاضت و تو همون ریاضتت از گشنگی باید بمیری که اقدر ذکر بگی اصلا راهش نیست این که به جای غذا ذکر بگی یه نشانه ی فنا شدن در خداست که هیچکه در دنیا شاید نتونه و دنیا نمیزاره و فشارش!!
و تو وضع روزه گرفتن و ضعف ذکر جا داره وگرنه بهترین هم  نمیخواد باشه لذا اصلا امام زمان شاید (عج) نه لاغرند نه چاق و با قد بلندند که با عصا معلوم نمیشه تو چشم ها با سر به زیری و تواضع موقع راه رفتن!!! ولی میگن امام علی (ع) یا امام باقر چاقتر بودن یا بعضی امامان لاغر بودند یا خضر لاغر یا عیسی (ع) که زنده اند چاقتر باشند!!
من خودم که گویی نیستم چاقم مریضم زیاد میخورم که کاری به خدا و جامعه هم ممکنه نداشته باشه مرضه دیگه لاغری هم بیش از حد مرضه ممکنه!!البته از موقعی که این قرص لعنتی ریسپریدون دادن بهم چاق شدم که نوشته بود چاق میکنه هم علاوه بر ضررهای بدترش مثله شهوت کشی برای چاقیم هم تا حالا دکتر نرفتم نبردنم برنامه بدن متاسفانه!
البته ما گفتیم ایشان قدشون بلندن که با عصا راه میرن بعضی وقتا یاد همسایمون اقتادم که نه چاقه و نه لاغر و بلند قدن طفلک بعد یاد فیلم سینمایی کلاه قرمزی افتادم که داستان ماست از قبل از وجود ما دردنیا!!و زد پای یارو رو شکست خدا برای کسی بد نیاره سو تفاهم نشه ها ولی بسشه تا همین حدم که بازیشون دادیم رقیب امام زمان شدن خواه نا خواه الان که فعلا جهرمیم نه تو آپارتمان!!وگرنه از اون پیکان سوخته ش تو فیلمه خعلی خوشم میاد کلا از آقای طهماسب ایرج طهماسب!!فقط یه مشکلیه که شد آنچه شد که شد آنچه خواست ضدیم برنامه شون رو خراب کردیم و امسال دیگه توی عید فیلم کلاه فرمزی تلوزیون نساخت و ناراحت شدیم خوب فضا رو خراب کرده بودیم دیگه جیزی نداشت!
یه مشکلی دیگه هم هست که صدا وسیما و سینما سیاستش رو از زندگی ما ساخته یعنی همشم مخ زنی نیستا یه سفره است که همه جمعند مثلا تو آپارتمانمون ما طبقه ی دوم میشینیم و چهار طبقه است بعد فیلمه اسمش گذاشتن ساکن طبقه ی وسط یا همچین چیزی ندیدمشم تا حالا یا مثلا ماگفتیم جهان تا یه روزم طول بکشه آقا میاد بعد اسمه فیلمه شد ابدویکروز جایزه هم گرفت این فیلم بادیگارد هم که اول نشد به خاطر سیاست نظامی بود اسمش یعنی اسمش قشنگ نبود وگرنه اگه از نوشته های من استفاده کرده بودن تو ذهن ها میموند یا از بس نوشتیم آبنبات چوبی تو فضای جت الکی مینوشتم بعد فیلمشم ساختن زیاد اینطوری شده از زندگی ما و نوشته هام مخصوصا حالا نویسندگی بلد نیستما ولی هستم و حتی آینده مم درست میکنن اینا و اولش فکر میکردم دارن جونم رو نحات میدن که اقدر سینما و سریالا باهامن بعد فهمیدم تو چه گردابی غرق شدیم خودمونم نفهمیدیم اینجا جهرم پرحطرتره ولی درگیریش کمتر شاید!این روزا که نه وقت میکنم نه حال دارم سریال ببینم ولی یه ربطیش میدن بلخره به ما و زندگیمون و نوشته ها!!
البته تو فیلمه مرحوم بازیگره فیلمش بود که کلاه قرمزی و پسرخاله پاشو شکستن و الکی میگفت و بعدا هم انداختنش تو استخر و  خودش دلش میخواست بیافته تا شر کولشون بیافته گیر کرده بود تو فضای بد روانی و روحی و خنده هاش واقعی بود ولی کرکر هرر میکرد حالا باید چک کرد باز!!!فضا سنگین بوده لذا وگرنه طوریش نشده یه چوب رخت چوبلباسی هم روش بیفته که پای کسی نمیشکنه!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۴۱ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

خوب قرار شد که سنگی ریگی نسبتا کوچک در زیر زبان بزاریم و تعداد محدودی افراد خاص اینکارو کردن جواب داده اینکه چند نکته از کم حرفی و اینکار بگیم خلاص! اینکه اولا خعلی خوبه دیگه بی حرفی و خود ریگ که بیاد تو غذا یه فرشته است ما ار کارای سکسی زنانه خبر نداریم چ میکنن ولی ما ریگ رو که گذاشتیم زیر زبان دیدیم که مثل زنان چیز که فرو میکنن چیزی و میفهمن چیزها ماهم اولش یه بار اصلا غلغل میکرد ریگه زیر زبان و بی تابی و فشارهایی می آورد تعجب کردم آخه دیروز صبح اینکارو کردم و بعدشم به جای زغال سری قلیان که نیمه انسداد میکنه سری فلیان رو ازش استفاده کردم و کار دوطرفه کردم و بعد گذاشتمش زیر زبان و تلوزیون نگاه کردم و یاد کودکی کردم وقتی برنامه ی تلوزیون میدیدم فهمیدم که از چشمم جن ها یا فرشته ها دارن درس میگیرین زیر نظر عرفا یعنی نگاه میکنن که برنامه ی کودک دیگه جون 4 تا شبکه اینجا تو خونه ی مادربزرگه بیشتر نمیگیره مام برنامه ی کودک نگاه میکردیم درس میگیرن که به چه تصاویری نگاه میکنی و کانون توجه ته حتی بچه های کوچک هم دارن روشون کار میکننو عوضشون میکنن و فرشته ها جلسه دارن در تربیت بچه های ریزومیزه اینکه باید نوع تفکر کردن یادشون داد نه وسواسیش کرد که جلوی دیگران مثلا لب به غذا نزنه چون زشته وگرنه بزرگ شد حتی اگر تربیت شمارو یادش باشه یه آدم دیگه میشه پس تفکر کردن رو یادش بدیم نه خودمون وسواسی بشیم و بخوایم با زور روانیش کنیم! خلاصه آقا ریگ زیر زبان با درد اندک و حالتی که داره کمک دهنده است و اگه بخوایم حرف بزنیم هم سخته و باید جابه جاش کنی لذا کمتر حرف میزنیم و اگه خواستیم حرف بزنیم یواش و آهسته که همه خوابن تا خطمون گرفته نشه یا روش های دیگر در ضرورتش خلاصه این یک روش بود که این ریگه میشه فرشته پسند و تاثیر خدایی هم داره زیر زبان و نشون میده حالتتو مثل زنان که فرو میکنن چیزی یا نمیدونم میفهمن که چقدر ما جذابیم و یا سکسی حالا از کار زنان خبر ندارم دقیق خلاصه دوم مزیت اینه که شما مجبوری بااشاره صحبت کنی و مامانت اولش حرف دلتو نمیفهمه دقیق بعد ممکنه بفهمه ولی اگر با اشاره گفتی مادر بزرگ ممنون و اون فکر کرد شما داری چیز دیگری میگی و گفت باشه بجای اینکه بگه خواهش میکنم دیگه تقصیر خودشه بعد میگی دیدی خدا من دارم با ایما بهش میگم ممنون این داره فکر بد میکنه به من چه!! خلاصه کلی ثواب داره سومین مزیت اینکه ما سکوت کرده بودیم بعد از چشمام و طرز نگاهم فهمیدم همش میخوام حرف شیطانی بزنم ولی ریگ نمیزاشت و قرار بود سکوت کنیم یعنی نگاهمم خراب بوده هی میخواستم حرف بزنم از چشمام معلوم بود تو جمع و نگاه خبیثانه داشتم که نشون میداد دارم وسوسه میشم وگرنه ما  ممکنه هیچوقت نفهمیم که داریم وسوسه میشیم حتی نگاهم هم و طرز تفکرم رو اصلاح کردم که دقدقه ی مهمی نیست میخوان با حرف زدن شیاطنین جو رو خراب کنن ولی چون ساکنم نمیشه!!! و مزیت آخر که در ذهنم مونده اینکه ما با سکوت زنان رو رام کردیم و به نفعمون حکم صادر کردن که هیچ وقت با زبان و صحبت نمیشد و فضا خراب میشد یعنی مامانم که همش قربونم میرفت که چرا حرف نمیزنی و دلیل های خنده دار می آورد و نازم کرد و مادر بزرگم هم دو سه بار رام شد و برعکس لجاجتی که باهام داشت برخورد کرد مثلا میگفت علی میخوای قلیان برات چاق کنم؟! حالا اینو قبلا هم میگفت ولی دوسه بار رای بهم میداد و به نفعم حکم صادر میکرد ولی اگه حرف میزدم ضدش میشد!!

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

باید سعی کنیم خعلی کمتر حرف بزنیم مثلا من 98 درصد حرفام ممکنه اضافی باشه و الکی و بدردنخور که روی سر من و بچه ها و مخ ها و حتی خدایان همرام سوار میشن بله اگر حرف بزنیم ممکنه از صفات آرامش خدا ملائکه خوششون بیان ولی تا هدف چی باشه از چه صفتی از خدا استفاده میکنی یعنی ممکنه خرف نزنی زیبا و شاد نباشی اگه کمتر حرف بزنی وصدات ممکنه آرام بخش باشه ولی حتما ضررهای زیادی هم در کمال آرامش داره لذا پرضررترین خرج کردن ها اینه که حرف بزنی فورا شیاطین میان رو موج صدات عوضت میکنن لذا اگر میخوای قوی دل باشی و نبرنت اول باید کم و اصلا حرف نزنی یا وقتی هم حرف میزنی با یه  موج صدایی دیگه حرف بزنی و کلا بیهوده حرف نزنیم خعلی رو مخ میریم کل سیستم خراب میشه بله گفتیم ممکنه حرفهای ما فرح بخش باشه ولی هدف خدایی کم میشه و از درون خفه میشیم ممکنه خدا برای گند صحبت هامون فرشته هایی ببخشه که روح وروانت باا صدای من خوش بشه ولی فضا شیطانی میشه کسی که میخواد بار سنگین برداره میخواد قوی باشه باید سنگ بخوره ولی حرف نزنه و اگه حرف زد نباید سیستم بچه ها عوض شه لذا شیاطین از طریق صحبت ما سو استفاده میکنن لذا میخوام کم حرف بزنم بیشتر و در دل حال کنم ولی تا صدام بیرون اومد دیگه راه دلم کار نمیکنه و عوض میشه راهم اگرم حرف نزنم غمگین میشم و فکر میکنن عصبانی یا قهرم یا اتفاق بدی پیش اومده لذا گندکاری زبانم رو باید تصحیح کنم حتما!!! این زبان که باز شه همه ی عیوب نمایان میشه متعصفانه!!!و اگه زبانمون بسته باشه رازهارو بهمون میگن و ممکنه جمغ بشن و هوامونو داشته باشن و بدونن تمام برنامه هامون رو و شناساسیی بشیم اگه حرف بزتیم و همدرد پیدا کنیم ولی بده خعلی بد و ضرر داره الان برام!!!کم حرفی همیشه خوبه!تمام حرفهارو قبلا زدن و ما جز خراب کاری نمیکنیم پس با صدامون!اصلا بچه بازی میشه زندگیمون!اگه خدا میخواست میتوانست با صوت با ما صحب کنه ولی سپرده به خدایان ما هم چرت و پرت میگیم بدتر میشه حالا شاید رد گم کنی چیز میگیم ولی کی برام مهمه کی بزرگه کی بهتر کی قشنگه؟ بابا من فقط خودمو میبنم و بس کور وکر شدم شما هم ذهنت خرابه به من رای میدی بغد و بهتر میدوتی اینم یه غیب بزرگ دیگم بود صدام!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۲۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

شما اول دل مادرتو بدست بیار دل زنتو بدست بیار بعدا بیا بگو حدیثه که هرچی زن گفت رو برعکسش کنید!! توجه مینمونی؟! اینه که زن عموما و ظاهرا بیاد صحبت کنه حرفشم خیلی شیک و عاقلانه است ولی اگر زنت اومد تو ذهنت چون دوستت داره چون کار خوبی کردی اونم خدا میاندازه حالا یک موجود شیطانی نیست بلکه چون خدا انداخته و اینم زنته حالا برعکسش جواب میده یعنی یه نوع یادآوری معکوسه جذابه یعنی چون زن جذابه ولی وقتی به لقائش رسیدی چیزی ته ش نیست اینه که  خدا خواسته اگر روی فکرت اومد زنت برعکس نتیجه بده و بگیری مثلا من دیروز رفتیم پیش یک سید دعا نویس بعد مادرم گفت قرص قبلیش که شهوتم رو داغون کرد قرص خوبی بود ولی حالا مثلا بد شده حالش یعنی حال من خلاصه منم نو حونه که اومدیم بستمش به فحش که مگه من چکار کردم کردم و فکرکردم و میکنم  وخواهم کرد که حالم خوبتر شده و اصلا نباید دیگه قرص بخورم حتی اینم محض رضای ننمه خلاصه آقا ما رفتیم و برگشتیم صبح دیگه چیز شدرفتم آش خریدم و اومدم خونه دیگه مامانم خوشال شد که آش خریدم و دلش رو بدست آوردم و تمرکزش رو گرفتم و بیدارش کردم که پاشو نماز بخون و آش برام بیارو و مودبانه همین چند دقیقه پیش گفتم که آش برام بیار و تو باید بهشون بگی این حاالش خوب شده دیگه قرصش رو قطع کنید نه که بری بگی از اون موقه ای که قرصش عوض شده بدتر شده و اینا دیگه دوست شدیم وقتی رفتش دیگه منم تو ذهنم بلخره مامانم اومد یعنی یک ارتباط خرابی برقراره که هیچ وقت نمیاد و مامانم هم خیلی اذیت و کتک خورده چون مومنه و دبیر دینی هم بوده اینکه استاد منه ولی در ذهن من جایی نداره و تربیتم اینطوری اگه خوبه خلاصه آقا در ذهنم اومد و منو به یاد چیزی انداخت لب تاپم که تو آشپزخونه چند ساعت پیش فیلم گرفتم اینکه با دستش علامت داد در ذهنم که نرم برش دارم حالا بدبخت خودش چه میدونه لب تاب چه جوری کار میکنه اصلا اونجا هست یا نه بلکه خذا اینطوری نشان میده خلاصه دستی در ذهنم تکون داد که یعنی لب تابت رو برندار منم راحت برعکسش کردم و وقتی برداشتمش دیگه گفتم این درسو بدم که پس اولا این شدکه زن اگر استاد نباشه و زنت باشه برعکسش کن دوما اینکار کار خداست نه زنت یعنی زن بعضی وقتا قوی است میاد تو ذهن اصلا جن داره فرشته داره به یادته پیامی میرسوته ولی بعضی وقتا روحشم خبر نداره چون دلش رو بدست آوردی و  خودتم دوستش داری خالا خدا به صورت معکوس یاریت میده وگرنه لذت زنانه برذن آنی است ولی ما هیچوقت درس نمیگیریم لذا کار خداست و حدیثه که هرچی زن گفت معکوسش رو بکن اون موقع هنوز دم نکشیده بوده که بگن اگه تو خیالت اومد برعکسش رو بکن مگر اینکه واقعا زن اخمقی باشه و دوستی شما خیانت باشه و مومن نباشه که ظاهرشم که حرف بزنه شما باید برعکسش کنی شاید پس سوما اینکه باید دلش رو بدست آورد که توجه الهیش به ما باشه تا خدا توسط زنت یاریت بده!!!چهارم این روایت یک اصل هست لذا خعلیا توی شکن که باید برعکسش کنن یا نه مثلا من خودم لذا تا خدایی نباشیم مشکوکه قضیه ذهنی زن امیدوارم پس اول دلشونو بدست بیاریم بعد خدا یاوری برسونه!البته اینو هم بگیم که در مسند قضاوت که یارو قاضیه شیاطین میان رو مخش یا فتنه است و جنگ اینا ما کاری نداریم که قاضی رو تهدید کردن ترسوندنش حالا حکمش چیه نه این یک اصل الهیه عمومیه وگرنه گفتن قضاوت اصلا نکنید وقتی اصل کار خراب باشه پای زن رو نمیشه به عنوان یک اصل به قضاوت خعلی وقتا کشید بلکه باید قاضی عاقل یعنی عادل باشه که اینکارا میکنن قاضی وسوسه میشه چون مومنه و حتی از نیروی امداد غیبی زنانه استفاده میکنن که اگه وسواسی نباشه ممکنه جواب بده بلهره ارواح مومنه هم هست! باید بدونه یک قاضی چکار میکنه لذا!!لذا موضوع قضاوت گاهی اقدر پیچیده میشه که فرشته هام شک میکنن حکم اصلی دقیقا چیه همینه گرفتاریمون دیگه نمیشه از روی شهوت و هوا و هوس مثلا سه سال زندانی برای یارو نوشت کمااینکه تو کتاب قانون هم نگفته فقط یه حکمه!!چطور منو شما یک ساعت تو قرار منتظر بمونیم تا یارو برسه دنیارو میخوایم عوض کنیم یعنی چیز میکنیم بعد یارو یک ساعت الکی تو زندان با اون وضع خرابش آب خنک بخوره بیشتر کی میخواد حقشو بده حالا ما درمورد یک ساعت زمان و شرایط زندان بحث کردیم میدونی چقدر پیچیده است قضیه و قضاوتش؟!!!! باید کل عالم بهم بریزه که یک شهید کشته شده حکمش چیه خونش چقدر ارزش داره اخلاصش چقدر اصلا داریم بعضی کارای خوب رو کل فرشته ها جمع بشم نمیتونن ثوابش رو ثبت کنن حالا یارو عذاب  میبینه آیا حتما میره جهنم مثلا؟!! مثل نماز جماعت

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۱۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یکی از راههای پرخطر اینه  که خدا رو در دل دیگران بجوییم و فیض ببریم یک کار شیطانی هم شاید باشه اگه استاد نباشه و ما هم مثلا یه گناهی میکنیم بعد دیگه ارتباط قطع میشه لذا خداجویی در دل دیگران اصلا یک کار زنونه است میفهمی یعنی خدا گفته در خودتون بجویید یعنی اگر من خودمو اصلاح کنم و خودشناسی داشته باشم حالا هر فضای شیطانی هم باشه خدارو دارم و تزریق هم میکنم خوب استاد ممکنه خسته باشه نباشه رزق نباشه من نقص داشته باشم هرچی نمیتونم برم تو دل دیگران با احساساتشون بازی کنم تا فیض ببرم اول باید تکلیفمو با خودم برای خدایی شدن و برگشت و توبه و اینا روشن کنم اول باید خداشناسی کنم درون خودم تا حال بکنن رحمت بدن وگرنه اگه فضا شیطانی شد بله من که شیطانی و گمراه میشم چون بالای سرم کسی نبوده و خودمم خدارو یقینا ندارم لذا اگر همه دارن گناه میکنن آیا منم باید بکنم؟؟ نه هرگز ولی میکنیم! استاد هم اگر مارو تنها بزاره چون صلاحمون رو میدونه چون میدونه با سر میخوریم زمین اگه بریم توی سقف آسمون لذا شیاطین رو ممکنه بفرستن اصلا و فضا رو بگیره تا تو به خود بیای دیگه گناه نکنی پررو نشویم و حالا که تصمیمتو گرفتی بیا بالا! برای خدایی شدن هم باید یک سری کارا بکنیم تا درون خودمون انصافا و مجددا پیداش کنیم مثلا یکیش اینه که خلوت کنیم با خدا مثلا من فکر میکنم همش نیروی شیطانی بالای سرمه خدا رو بزرگتر نمیدونم و مهمتر و میگم آقا حرف دلم داره میره روی میز و مثلا فکر میکنم یه انسان بزرگیم نه! یعنی ممکنه یه جنگی هم باشه ولی چون خدا اهمیت نداره برام منتظر رحمت بالای سریم که اینطور نمیشه باید واقعا بشینیم  گوش بدیم خدا چی گفته در خلوت و قرآن گوش بدیم و توجه کنیم که یه روشش رو توضیح دادیم که میشه قرآن گوش داد و کلمات حروفی خدا رو تجسم کرد و در ذهن نوشت آخه قرآن با حروف هم علاوه بر وحی نوشتنیه دیگه!بعد میبینی راه باز شد شیطان نمیتونه فکرشو غالب و قالب کنه!!