موضوع بسیار مهمه امیدوارم مخلصانه بگم و نخوام مخ بزنم یا بازی کنم با دل ها و یا طمعی چیزی بلخره موضوع بازی با خدا بسیار مهمه الان دیگه اگر تا ده سال پیش بازیگر داشتیم خوب خیلی هاشون رند بودن و میدونستن دارن فیلم بازی میکنن و مومن بودن و خدارو بازی نمیگرفتن ولی الان همه ماشالا دوربین دارن و راخت میتونن بازی کنند اینجا بازی و بازیگری بد نیست بازی با خدا بده متاسفانه دچار مرض بازی با خدا شده ام چنانچه اگر گناه بکنم شاید بیدار بشم ولی وقتی بازی با خدا کنم و خدارو مسخره بگیرم میبینم که حتی از گناه بدتره و این روزا دچار افسردگی و غم زیاد شده ام درصورتیکه فکر میکنم کار بد و گناهی نکرده ام و یه روز ممکنه خوشحال باشم یه روز مورد لعن فرشتگان خدا و افسرده که به خاطر بازی گرفتن و اخلاص نداشتن هست شما مقابل دوربین بلخره حساب کار دستته کار بد نمیکنی میخای مخ بزنی ولی در مقابل خدا چی؟!! این همه من فیلم گرفتم به جای که خوشحال باشم میبینم ناامید شده ام و بیماری و افسردگی دچار شدم میگم چه غلطی کرده ام؟؟ میبینم در مقابل خدا بازی دارم میکنم و خدارو بازیچه قرار داده ام من نمیخوام نصیحت کنم و درمانش هم فقط اخلاص هست و بس! یعنی شما در مقابل خدا نمیتونی بازی کنی و مخش رو بزنی مگر اینکه بچه باشی بچه عقل نداره هرچی بخواد خدا بهش میده و میتونه توجه خدارو بدست بیاره و خدا رو گول بزنه وخدا هم قبول میکنه ولی ما بازیگر خدا نیستیم ما خدا گفته امتحانتون میکنم شما دچار مریضی بشی میتونی بازیگر باشی؟ نه درد داری اگر خدارو بازی بگیریم و اخلاص نداشته باشیم مرض میاد به سراغمون شکستمون میده دنیا محل بازی است ولی ما باید بازی نکنیم باید مخلص باشیم من توجه میکنم میبینم وقتی نماز میخونم هم دارم بازی میکنم یا برای غیر خدا میخونم یا دارم الکی نماز میخونم و یاد خدا نیستم که مثل قبلا که بوده ام!! وقتی ما ذکرخدا میگیم چی رو در نظر داریم؟؟ آیا میشه چیزی جز خدا در نظر گرفت؟؟ تفکرهم که میکنیم اختیاری است ولی یاد همون یاد خداست و بس اینجا دیگه نمیشه بازی کرد اگه اخلاص نداشته باشیم یعنی بازیگری داریم میکنیم و بازیگری و بازی با خدا درد و مرض این دوره زمونه ی ما شده الان بدجور فیلم خوبه که ثبت میکنه ولی درد بدی است مثلا ذکر لا حول و لا قوه الا بالله ما اولا فکر میکنیم راه رفته و آخر عرفانیم داریم این ذکر رو میگیم بعد میگیم که فکر کنیم به ذکر و خدا فکر میکنیم که موج های خروشان دریا رو دست خداست درصورتیکه باید قطره ای که از شیر آب میریزه رو فکر کنیم فکر کرده ایم که اقدر قوی هستیم که موج دریا رو با ذکر لاحول و لا قوه الا بالله آروم میکنیم درصورتیکه جلوی یک قطره از آب شیر لوله رو هم نمیتونیم بگیریم و اونم توسط خدا داره میریزه لذا بدانیم که هیچی نیستیم و نیروی کشش زمین که قطره رو حتما پایین نمیکشه بلکه نیروی قوانین الهی و خود خدا داره میکشه پایین لذا ما هیچی نیستیم و انقدر بزرگ نکنیم خودمون رو به نظر من 90% مردان ما در ایران فکر میکنن مقدسن بعضی ها فکر میکنن جنسی مقدس اند و دوای درد زنان اند و همه ی زنان دوست دارن باهاشون سکس کنن چقدر ما کثیفیم و از خودمون خبر نداریم چه گندی هستیم خلاصه از بازیگری خارج نشم اینکه اگر با خدا بازی کنیم مثلا ریا کارانه نماز بخونیم توجه و اخلاص با خدا نداشته باشیم میتونه از گناهان زیادی بدتر باشه وضع و متناسب با رتبه مون سرمون به سنگ بخوره یا چوبش بخوریم که بازی با خدا کرده ایم لذا درد میاد سراعمون غم میاد تا بیدار بشیم ما وقتی افسرده بشیم و بیمار بشیم دیگه به اون صورت قبل نمیتونیم بازی کنیم با خدا دیگه نمیتونیم خدا رو بازیچه ی دستمون قرار بدیم لذا بیماری های روحی و اعصابی زیاد شده که یه دلیلش همینه که خدارو بازیچه قرار داده ایم درصورتیکه که فکرم میکنیم با این همه کلیپ که ساخته ایم داریم شادی مردم رو زیاد و از غم و غصه نجات میدیم درصورتیکه بازیگری شده ایم که از خدا غافل گشته ایم و چوبشم میخوریم امیدوارم به کسانی که مثل من فیلم میگیرن نصیحتم بگیره و بیدار بشن و حال خودم هم خوب بشه و راه منو نرن و دعام کنن وگرنه من همینطوری به صورت انبوه فیلم ساختم از خودم و حواسم نبود به خدا خوب مخ زنی کردم نمیدونم فخرفروشی کردم نمیدونم ناز کردم درصورتیکه با خدا نمیشه بازی کردم حرف قشنگی زدم ولی قشنگتر ارتباط غیبی و آشکار با خداست باید نمازم رو قشنگتر قیام میکردم و حالا دارم چوبش رو میخورم افسرده میشم بدون اینکه گناه خاصی بکنم!!
ای که در اسمان هر غمزده مهتاب تویی
ساقی عشاق حسین است و می ناب تویی
ذره منم مور منم وصله ناجور منم
دور منم کور منم شمس جهان تاب تویی
حی تویی حیا تویی دم تویی و شفا تویی
مرده منم درد منم طبیب اطیاب تویی
کوه تویی کاه منم سائل درگاه منم
مانده ی در راه منم دلیل و مهتاب تویی
صید حسین اگر شدم دانه ان دام تویی
ماهی بی تاب منم حلقه قلاب تویی
تیغ شرر بار تویی مهر گوهر بار تویی
حسین ارباب تو و بهر من ارباب تویی
اتش خورشید تویی زهره و ناهید تویی
اب تویی تشنه تویی تشنه تویی اب تویی
رحمت حق که میرسد سلام ما محضرش
ام بنین چه کرده با این پسر دلاورش
نغمه زیر و بم تویی شورش محتشم تویی
میکده را سبو تویی بت کده را صنم تویی
گر به طواف امدم گرد تو دور میزدم
جان خودت مکن ردم که اخرین قسم تویی
قبله علی مطاف تو معنی اعتکاف تو
عاشق تا ابد منم لیلی از عدم تویی
جود تویی دست منم جام تویی مست منم
جرات نعره ی مرا ذات تویی جنم تویی
کوی تو را قلندرم اب گذشته از سرم
انکه رگ گردن خود به پاش میزنم تویی
قبضه ی بی نیام تو رشته ی اعتصام تو
هیبت و احترام تو تبسم حرم تویی
عاشق روز محشرم تا که به دیده بنگرم
دست خداست یک علم صاحب ان علم تویی
ان که گلم را ز ازل سرشته با اشک تویی
امیر بی دست تویی ساقی بی مشک تویی
یه مساله ای دیشب و امروز صبح درگیرش شدم و خدا از دو طریق مساله رو انداخت توی ذهنم که باید روش کار کنم و بحث جالبیه گوش بدید و اون اینه که تلقین به خود یا تلقین به دیگران در ذکر اگر برای دیگران نماز بخونیم که نماز باطله من میگم آیا میشه در نماز تلقینی ذکر بگیم و برای زنده شدن خود و خدایی که درون دل ماست؟ یعنی ما مرده ایم فرسوده شدیم دلمون زنگ زده داغونیم بی نوریم بعد تلقینی اذکار نماز رو بگوییم آخه من اولا دیشب میخواستم بخوابم یه نفر اومد توی ذهنم گفتم شاید مرده و روح باشه بعد به صورت تلقینی براش سوره ی حمد خوندم همینطوری و برام جالب بود که از روش تلقین استفاده کردم یعنی شما برای مرده میتونی فاتحه بخونی حالا اگر بری واضح در نظرش بگیری و تلقین بهش بکنی که خدا مهربانترین مهربان ها هست یعنی همین سوره ی حمد رو تلقین بهش بکنی وقتی تلقین میکنی تلقین به کی میکنن؟کسی که مرده یا کسی که خوابه یا کسی که غافل هست یعنی میکنی توی مخش که اینطوره فلانجوره خوب برای مرده میشه قرآن خواند حالا که میشه آیا میشه تلقین بهش کرد یعنی یه طوری خدا رو تزریق کرد با آیات در وجودش؟؟!! خوب این یه مساله دوم من داشتم کلیپی رو نگاه میکردم بعد تو آپارات یه مرتبه دستم اتفاقی خورد به قسمت پخش زنده ی تلوزیون بعد رفتم شبکه ی پنج ببینم نزدیکای اذان بود بعد دیدم آیت الله راشدی یزدی حفظه الله دارن توی حرم نماز میخونن و امام جماعت بودن بعد ایشان اصلا من تعجبم برد که از همین روش تلقین احساس کردم استفاده میکنن یعنی خدای درونش رو میخواست زنده کنه از لحن نماز خواندنشون معلوم بود و درست هم هست من اول فکر کردم اینطوری که شمرده شمرده و تلقینی نماز میخونن برای یه نفر خاص هست که میخواد دلش رو زنده کنه مثلا برای بیمار میشه تلقینی آرومش کرد یا یک جنزده رو میشه قرآن خواند وقتی میگم تلقینی یعنی میخواد بره توی دلش و مثل بچه ها هست که قرآن براشون میخونیم که تکرار کنند اونطوری خلاصه گفتم نه داداش اینکه میشه نماز برای دیگران توجه که کردم دیدم برای خدایی که درون قلبشون هست میخواستن نماز بخونن یعنی یاد خدا رو توی اون جمعیت زیاد میخواستن در دلشون زنده کنن لذا تلقین به خودشون میکردن اصلا ما داریم در سوره ی توحید میگیم در نماز قل هوالله احد یعنی بگو خوب به کی بگو اول به خودت بگو اول خودت رو زنده کن حالا اگر شد میخوام نماز ایشان رو هم بزارم تو کلیپ ها میگردم اگه پیدا کردم براتون میزارم من از همین روش برای نماز شب و صبح استفاده کردم خعلی آروم شدم درسته غفلت از دلم بیرون نیومد کامل ولی لااقل وسواسی نبودم که نماز بد شده!! یعنی لحنم رو تلقینی کردم که خودم زنده بشم یعنی به خودم تلقین کردم اذکار نماز رو تا زنده بشه دلم بعد جواب گرفتم وقتی کوچک بودم هم دوران نوجوانی همچین نمازایی میخوندم ولی الان هی احساس میکنم شیاطین و جاسوسان دارن گوش میدن و نمازم رو برای زنده شدن خودم نمیتونم بخونم لحنم نمیکشه و حس میکردم باید یواش ذکر بگم و دلم رو قوی کنم ولی در حالت لحن تلقین به خود راحت نماز خوندم و خدا روزی داد تا بفهمم البته مسئله پیچیده است مسئله ی تلقین باید بیشتر روش کارکنم!!
یه روایتی هست که ما یه بحث درمورد ظاهر و باطن در کلیپ ها درموردش کردیم که نکات زیاد داره اینکه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هرکس شیطانی دارد من هم یک شیطان دارم و شیطان خودم رو مسلمان کردم. خوب یکم دیگه باید بحث کنیم در این مورد البته من روایات مختلف شنیدم از این حدیث که نوشته بود موقع به دنیا اومدن با ما زاییده میشوند یا نوشته بود دو شیطان و همزاد داره ولی من نمیدونم سرچ کردم این روایت پیدا شد که باید قوی تر باشه ولی هر چه هست اینه که شیطانی هست پیش ما دو نکته رو در نظر دارم بگم یک اینکه پیامبر (ص) این شیطانش رومسلمان کرد نه مومن و نماز خوان لذا ما وقتی نماز میخونیم حتما یک شیطانی داریم خیلی اوقات پیش اومده که کار معنوی قوی ای میکنم یا قرآن میخونم دعا میخونم بعدش یه مرتبه دست خودم نیست عصبانی میشم مثلا یا گناه میکنم این نشون میده که شیطان در کمینه پیامبر(ص) فقط مسلمانش کرد ما همه مسلمانیم حتی اگر نمازم نخونیم معلوم میشه اون پیامبر قوی تا مسلمان کردنش بیشتر موفق نشده حالا یا حلال زاده نیستن شیاطین یا واقعا دشمن آشکاری هستن که ختی باهامون دوستند لذا هرکس نماز میخونه حتما در کمین شیطان ها هست ولی نمیخواد بترسی ما نماز میخونیم که به خدا وصل بشیم لذا اگر ریاکار نیستیم خدایی میشیم لذا تقوا لازم داریم تقوا چیه تقوا رو اگه بخوام الان معنا کنم اینه که ما در مقابل شیاطین و نقس یه انحرافاتی داریم که شیطان مشتعل میکنه نفس رو و شکست میخوریم اگر بخواهیم خدایی بمونیم باید تسلط پیدا کنیم بر خودمون یعنی نماز شب میخونی در امان نیستی دو دقیقه بعد کجا باشی در این دنیای جدید مخصوصا و مدرن یعنی اگر نیروی بازدارنده و تقوا درونت نباشه که بخشی ایش باید با کمک نفس باشه بخشیش خدا کمکت بده وذکر بگی تا تقوا داشته باشی بعد اون موقع منحرف میشی اگر کنترل نکنی این شیطان میبردتمون دومین نکته اینکه آیا ما مثل پیامبر(ص) شیطان خودمون رو میشناسیم؟؟؟ ببنید شیطان در قرآن می فرماید او و قومش از جایی که شما نمیبینید به شما حمله یا اسیب یا هرچی وارد میکنن لذا دیده نشدنشون و شناخته نشدنشون براشون ارزشه ما با چشم دل خودمون هم شیطانمون رو نمینشاسیم بله یه آدم های شیطانی رو ممکنه اگر دیده باشیم بدونیم این شیطان ماست یا کنترلمون میکنه از راه دور و یا میخنده از ما بعضی اوقات و آدم بدیه ولی تا حالا دیده ایم اونو ولی شیطانی که قرین ماست رو ممکنه نشناسیم و با چشم دل ندیده باشیم ولی اگر کتاب سیاحت غرب رو خونده باشید از شخصی به نام هادی صحبت میکنه که مارو به اهل بیت وصل میکنه علیهم السلام و شب اول قبر هم یاری داد تا پاسخ نکیر و منکر بده خوب اون رو ممکنه بشناسیم مانند کسی که تو خیابون میبینیم و ناخداآگاه سلام میکنیم و انگار صد ساله دیده همیدگرو میشناسیم ولی بار اوله همدیگر رودیده ایم اینطوری پیش میاد و خود هادی در کتاب میگفت من تعحب میکنم که تو منو نمیشناسی!! لذا میخوام بگم در امان نیستیم ار فتنه های شیطانی حالا اگر نمازی خوندیم اینطور نیست که آزاد شدیم و شیاطین از راه دیگه وارد میشن که باید تقوا داشت و کنترل کرد!
توو آرزوی لب سقا
شریعه در خروشه
هزار هزار چشمه خواهش
زیر پاهاش میجوشه
دل فرات موج میزنه که ای تشنه! لب تر کن لبهاتو
شدم شبیه شورهزار دارم مینوشم اشک چشماتو
شعله به جون من نکش بیا و نشکن جام دستاتو
به من بگو وقتی بهم رسیدی
تو انعکاس موج من چی دید
ای ساقی لبتشنگان اباالفضل(ع)
از کف مریز آب روان اباالفضل(ع)
دل فرات موج میزنه که ای تشنه! لب تر کن لبهاتو
شدم شبیه شورهزار دارم مینوشم اشک چشماتو
شعله به جون من نکش بیا و نشکن جام دستاتو
به من بگو وقتی بهم رسیدی
تو انعکاس موج من چی دید
ای ساقی لبتشنگان اباالفضل(ع)
از کف مریز آب روان اباالفضل(ع
آب روون قطرهای از تو
به کام من حرومه
اگه تو مشکم نمونی
کار سقا تمومه
یادت بمونه ای فرات که ارباب من تشنه آبه
تا خیمهگاه خنک بمون که مثل آتیش دلها بیتابه
تویی همون بارونی که تو رویای طفل ربابه
زلال تو تیمم وضومه
رسوندنت بهای آبرومه
سقای دشت کربلا اباالفضل(ع)
از کف مریز آب روان اباالفضل(ع)
یه قطره از من ننوشیدی برو خدا نگهدار
ولی بزار خواهشت کنم برای آخرین بار
کنار من نفس بکش که عطر تو حل شه توی جونم
همین که با نوازشت حلالم کردی از تو ممنونم
خدا میدونه تا ابد برای لبهات روضه میخونم
از جام دست تو ستاره خوردم
هرجا باشی دور سرت میگردم
چهار امامی که تورا دیده اند
دست علمگیر تو بوسیده اند
هرکه به هر درد و غمی شد دچار
گوید اگر یکصد و سی و سه بار
ای علم افراشته در عالمین
اکشف کربی بحق الحسین
از کرم و لطف جوابش دهید
تشنه اگر آمده آبش دهید
مداح: حاج محمود کریمی - محرم 89
دانلود در ادامه مطلب
علم به دوش سقا
چشمای زینب دریا
پر فرشته تر شده از اشک زهرا
حسین اومده از راه
حسین اومده از راه
علم به دوش سقا
چشمای زینب دریا
پر فرشته تر شده از اشک زهرا
حسین اومده از راه
حسین اومده از راه
علی اکبر اذان بگو
الله اکبربه همره مولای حرم
الله اکبر پیاده شد هرای حرم
الله اکبر به یاری سقای حرم
الله اکبر به همره مولای حرم
الله اکبر پیاده شده زهرای حرم
الله اکبر به یاری سقای حرم
دختر علی اومده شده کربلا تازه کربلا
دم به دم به حسین میگه اومدیم کجا اومدیم کجا
علی اکبر اذان بگو
الله اکبر به همره مولای حرم
الله اکبر پیاده شده زهرای حرم
الله اکبر به یاری سقای حرم
یه حاجی شش ماهه رو دست ثارالله
یه حاجی شش ماهه رو دست ثارالله
دل تمومی این قافله غرق آهه دیگه آخر راهه دیگه آخر راهه
وای از این غم تو کربلا آقام غریبه
حرمله ها از راه رسیدن آقام غریبه
وقتی بنی الزهرا رو دیدن آقام غریبه
برا حرم نقشه کشیدن آقام غریبه
حرمله ها از راه رسیدن آقام غریبه
وقتی بنی الزهرا رو دیدن آقام غریبه
برا حرم نقشه کشیدن
وقتی که توی کربلا غروب روز عاشورا میشه
تشنه لب زیر دست و پا سر ارباب ما جدا میشه
حسین وای حسین وای حسین وای
درسته تعداد شبکه های تلوزیون زیاد شده و مردم هدفمند تلوزیون نیگاه و تعداد مخاطبان هر شبکه کاهش ولی لااقل شبکه های اصلی یک و دو و سه باید اولا از پراکنده گویی و جویی دور بشن و برسن به داد ملت دوما باید دلسوزباشن و خودشون رو جز مردم بدبخت و ضعیف بدونن نه جزء اشراف سوما حالت آماده باش داشته باشن یعنی یه موقعی بود که آبروی این پنج شبکه بود و مجریاش همه بیدار هشیار مردم هم جمع پای تلوزیون دیگه از بهترین افراد مهمان تلوزیون و خانه های ما میشدن اگر قرار بود کسی دعوت کنن تلوزیون بهترین خواننده بازیگر کارشناس خوب مخاطب هم داشت الان مردم ریختن تو فضای مجازی اینترنتنی هرکس کانال و مراجع خاص و کانال های خاص افراد خاص رو پوشش میده و تلوزیون جوابگو نیست و عقب افتاده یعنی فرضا شما از محسن چاوشی خوشت میاد از طریق نشستن پای تلوزیون میدونی به جایی نمیرسی میری در کانال ها و مراجع اینترنتی خاص البته ایشون مصاحبه ی خاصی من ندیدم بلکه فرضی گفتم خلاصه تلوزیون هم فقط آبروداری میکنه و درگیر نمیشه چهارما همینه باید درگیر بشه نه اینکه همش بخاد اوضاع رو آرام جلوه بده باید مثل اخبار آماده باش باشن باید برنامه ی زنده جذاب بزارن به طور جوان پسند و مخاطبان رونرانند البته من تلوزیون کم نگاه میکنم ولی اگر دل ها جمع باشه خود به خود منم جذب میشم لذا میبینم نیست فرا نمیخوانندم! و نشستن دارن هدفمند مخاطبان رو کنترل میکنن محض همین منم نمیخام جز هدفاشون باشم و اون الاف هایی که مجبورن خوراک سرگرمی بهش بدن لذا تلوزیون کم میبینم هدف باید عمومی و اصلی باشه نه مخ زنی من و خصوصی!اگر بخوایم تنهایی پوشش بدیم افراد رو و یا برای یه کارگر برنامه خاص توخونه ش پخش بشه برای یه دکتر یه برنامه خاص دیگر جامعه به جایی نمیرسه و تفکیک و اتحاد و همبستگی نابود میشه!! پنجم هم اینکه به نظر میرسه مسولان صداوسیما دیگه اهمیتی براشون نداره که خیلی از برنامه هاشون چند تا بازدیدکننده داره و در پی جذب افراد نیست سیاستشون در حال رد کردن اوقاته چه شصت هزارطرفدار داره چه دویست هزارتا فرق نداره براشون و اهمیت نمیدن!
راستش این روزا خعلی افسرده ام کردن حال ندارم و کسل و همش خواب و همش خواب و توی خوابم ولم نمیکنن شیاطین و خواب های پریشان یعنی هنوز خوابمم نبرده ها میفهمم که دارن میبرن منو به یه عالم هایی که افسرده م کنن و هنوز خوابم نبرده صداهایی میشنوم تا اینکه تصمیم گرفتم نماز مستحبی بخونم توی دلم در رختخواب جواب داد ولی همش ذکر رو توی بیداری هم گم میکردم کافیه چشمام رو ببندم کر و کور میشم بعد گفتم تو رختخواب سوره قل هوالله بخونم بازم هی گیر میکرد و دلم جواب نمیداد و خط رو گم میکرد شاید چند دقیقه باید فشار میاوردم که در حال چشمان بسته فقط یه آیه رو بگم تا اینکه تصمیم گرفتم ذکر لاحول و لا قوة الا بالله بگم تو رختخواب تا خوابم ببره و بلخره جواب گرفتم ببین باید پیرمرد اینکار بشی وگرنه غمت میدن شیاطین باید مبارز بطلبی باید خوشت بیاد که شیاطین بیان پیشت و تو توی خوابم ذکر خدا بگی از شرشون باید خبره بشی و باید توی خوابم ذکر بگیم وگرنه بعد مرگ نمیتونیم جلوی نکیر و منکر جواب پس بدیم و زبانمون بسته میمونه بله سخته درخواب ذکر گفت ولی باید تمرین کرد خواب خودش یعنی غفلت ولی روایت داریم مومن با یه چشم باز میخوابه لذا نمیگم حتما توی خواب نماز و ذکر بگیم لااقل اقدر ذکر بگیم تا خوابمون ببره کم کم بعدا توی خوابم میگیم بعدم که بیدار شدم حوصله ندارم فقط میتونم یعنی حال دارم فقط کارتون سیمپسون نگاه کنم و سریال قطار ابدی بعد دوباره خواب نامردا بدجور بختم رو بستن و منم رو خودم نمیارم هیچی نمیگم یا قلیون میکشم این فیلما هم نگاه میکنم که دوباره چشمام خسته بشه خوابم ببره هر روز یه قسمتشونو میبینم و دوباره خواب!
یکی نیست بگه عزیزم باور کن ما رفتنی هستیم باور کن ما هم میمیریم و روحمون از تنمون جدا خواهد شد انقدر خیالاتی نشیم و فکر همه جا باشیم غیر از اون دنیا ؟!!اصلا کسی که نا امید میشه مرگ رو فراموش کرده ما فکر میکنیم خدا بی برنامه مارو خلق کرده و کاری باهامون نداره و آزادیم هر کاری بکنیم درصورتیکه اگر میدانستیم که خواهیم مرد و منتظر مرگ میبودیم هیچ وقت کار بدی نمیکردیم لذا غافلیم بشین فکر کن که تورو خاک میکنن ده سال دیگه بیست سال دیگه هرچقدر دیگه نمیگم از یاد ها فراموش میشی حالا غم بخور گوربابای یاد کردن مردم دنیا بلکه به این فکر باش که به اعمالت رسیدگی میشه حساب و کتاب داری دنیا ارزشش رو نداشت بله در دنیا راه فرار و کجی و بی قانونی فراونه حتی قانون ها خراب ولی ما که برای این دنیا آفریده نشدیم که غرق بشیم باید هرلحظه آماده کنیم خودمون رو برای مرگ و زندگی تازه زندگی ای که افسوسش برای الان ماست که در دنیاییم که چرا آدم نبودیم و کار خیر نکردیم الان در دنیاییم و حجاب و خدا معلوم نیست شاید یا ما نمیبینیمش و بی قانونی فراوان ولی اون دنیا تمام اسرار و عذاب و رحمت آشکار میشه این دنیا دنیای خرابیه و مردم بیشتر غرق شدن درش ولی مرگی هم هست و جهان ابدی که افسوس داره برای هرکس که چرا بهتر نبودم در دنیا چرا غافل بودم چرا ندیدم خدارو و حسابرسی نکردم و متنبه نشدم اگر یاد خدا نباشیم در دنیا فرو خواهیم رفت و اگر یاد مرگ نباشیم هم غافلیم در دنیا چقدر برنامه ها ریختیم و دل به آرزوهایی دادیم که گویا تا صدسال دیگه زنده ایم و غصه ی پیری خوردیم و چنان غرق شدیم که دنیای باقی رو فراموش کردیم باید در نظر بگیریم که پای جهنم هستیم اگر در نظر هم نگیریم خودمون جهنم رو خواهیم دید گرچه بهشتی باشیم باید در نظر بگیریم همیشه که قبری داریم که داخلش میزارندمون باید در نظرمون اون دنیا باشه که جوابگو باید باشیم جوابگوی اعمال و رفتارمون ولی در دنیا اینطوری نیست چه بسا جنایتکارانی که در دنیا میگردن راحت بدون اینکه در زندان باشن ولی اون دنیا اینطوری نیست پس کی میخایم از خواب غفلت بیدار شیم؟!!!