192
خدایا شکرت!!! یادمه چند روز پیشم بازم غیراتفاقی برنامه ی ماه عسل رو نگاه کردم که درمورد زندگی خوب و عاشقانه ی پیرمرد و پیرزنی بود که ارتباط ماهواره ای از قدیم داشتن و به ماه نگاه میکردن و نامه مینوشتن از دور اونجام میخواستم بنویسم که بعضی چیزا هست که با اخلاق خوب درست میشه یعنی هزارتا ذکر هم بگیم فایده نداره باید اخلاق خودمون رو با خانواده و اطرافیان درست و خوب کنیم تا شر فتنه گرا و شیاطین از بین بره ولی اگر هزارتا ذکر هم بگیم حالمون خوب نمیشه خلاصه امشب هم ماه عسل رو دیدم درمورد یه مردی بود که در فقر زندگی کرده بود و هفت تا بچه بودن پشت سر همی میدونی؟ ما فکر میکنیم که بدبخترین آدم ها هستیم از فقر و درد و بیچارگی دیگران خبر نداریم و یه شب گرسنه نخوابیدیم درد نکشیدیم بعد ناشکر هستیم من این برنامه ی امشب رو که دیدم ارتباطم با خدا درست شد امید و توکلم درست شد امیدوارم که موقتی نباشه از صد تا فیلم بهتر بود در فیلم ها ممکنه بازیگر درد کشیده نباشه و پولدارم باشه داره نقش بازی میکنه ولی واقعیت رو دیدم و امیدم به زندگی زیاد شد آدم با امید زنده است دیگه نه محض اینکه سرانجام این مرد بزرگ پولدار شد و موفق شد که اینم نکته داره که خدا بلحره دست آدمارو میگیره بلکه به خاطر اینکه چه بسا آدم هایی که چه سختی ها کشیدن و الان ما ناشکریم در حالیکه زندگی خوبی داریم و فکر میکنیم از همه بدبختریم و خدا بهمون توجه نداره در صورتیکه یکی از دردهای اون هارو نداشتیم یعنی خدا بخواد بهشت خوبی بده به کسی ما الان فهمیدیم جز اون ها نیستیم وباید شاکر باشیم و الکی خودمون رو بزرگ کردیم بله همه مشکل دارن ولی مشکلات این مرد رو که دیدم امید در دلم زنده شد که من که کسی نیستم اتفاقی نیافته دارم زندگی خوب خودم رو میکنم ولی ناشکرم هستم طرف از تو اشغال ها باقیمونده های میوه جمع میکرده نمیدونم هر بدبختی ای رو کشیده بود دست فروشی گاوداری میوه فروشی کشاورزی نگهبانی همه کار کرده من تو خونه دارم میخورم و میخوابم تازه با هزار مشکلات و فقز خوب خدا که همش خدای ما نیست که حالا مشکلی هم داشته باشیم خدا نظر به همه ی بندگانش داره ماییم که سخت گرفتیم ما که مورد آزمایش سخت و دردناک خدا نبوده ایم و رنجی نداشتیم و کسی نیستیم باید این برنامه هارو ببینیم و گوش بدیم تا دلمون زنده بشه امیدوار بشیم حق طلب باشیم از صدتا فیلم بهتره اثرش در ما!!
در شام میلاد کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام، جمعی از اهالی فرهنگ، استادان شعر و ادب فارسی و شاعران جوان و پیشکسوت کشور و تعدادی از شاعران از کشورهای هندوستان، افغانستان و ترکیه با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار با ابراز خرسندی از حرکت رو به رشد و پیشرونده شعر کشور، شعر را یک «ثروت ملی» خواندند و افزودند: از اول انقلاب، تلاشهایی برای جهت دادن به شعر در مسیر اهدافی غیر از اهداف انقلاب وجود داشت و این تلاشها همچنان وجود دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، جریان غالب شعر در دوره پیش از انقلاب اسلامی را در خدمت مفاهیمی غیر از «آگاهی و بیداری ملی» دانستند و گفتند: در محیط ادبی آنروز، اغلب افرادی که مدعی نوگرایی و نواندیشی بودند، هیچ خدمتی به پیشرفت کشور و تجدد واقعی و صحیح نمیکردند.
ایشان، پیروزی انقلاب اسلامی را آغاز دوران جدیدِ شعری، و ورود جوانان و شاعران با انگیزه به سرودن «شعر بصیرتافزا و در خدمت اهداف کشور» دانستند و افزودند: دایره این نوع شاعران روز به روز گستردهتر شد و امروز خوشبختانه، غلبه با اشعار منطبق با اهداف مذهبی و انقلابی، و رو به رشد و پیشرفت است.
حضرت آیت الله خامنهای، «توقف و تصور رسیدن به ایستگاه آخر» را همچون سمّی مهلک برای شاعران خواندند و خاطرنشان کردند: درخت شعر کشور، استعداد و ظرفیت بسیار بیشتری برای شکوفایی و بالندگی دارد و باید در «مضمونیابی، پیشرفت الفاظ و انتقال مفاهیم روز»، تلاش و دقت بیشتری شود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ضعف موجود در گزارش حوادث کشور و احوال شخصیتهای ملی، ایرانیها را در این خصوص دچار تنبلی و کوتاهی دانستند و گفتند: امام بزرگوار ما شخصیتی درجه یک است که دوست و دشمن به عظمت او اعتراف دارند، اما تاکنون چند کتاب درباره این شخصیت عظیم نوشته شده است؟
ایشان، حوادث سوریه و مدافعان حرم و قضایای مهم عراق را درخور سرودن صدها و هزاران شعر دانستند و افزودند: بسیاری از مردم از اینکه امریکاییها در عراق چه هدفی داشتند و چگونه سرشان به سنگ خورد اطلاع ندارند، اما این قضیه، بسیار مهم و نیازمند تبیین است که چگونه «عراقِ صدّام» به «عراقِ شهید حکیم» تبدیل شد؟
حضرت آیت الله خامنهای، شاعران را به «منظومهسازی» از موضوعات و همچنین سرودن در رشته «هجو» از برخی مسائل عجیب دنیای امروز توصیه کردند و گفتند: پیامبر اکرم(ص) به یکی از شاعران از صحابه خود دستور دادند که مشرکان را هجو کند و امروز نیز مواردی همچون رقص شمشیر «جاهلیت مدرن» در کنار «جاهلیت قبیلگی» یا قرار گرفتن دولتی همچون عربستان سعودی در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، مسائلی است که بهجدّ، جای هجو دارند.
در این دیدار، ۳۰ نفر از شاعران، اشعار خود را در حضور رهبر انقلاب اسلامی قرائت کردند.
همچنین شاعران نماز مغرب و عشا را به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه و روزه خود را همراه با ایشان افطار کردند.
ببینید ما در قدرت غیبی قدرت الهی داریم توسط فرشتگان و قدرت شیطانی جنیان رو داریم یعنی مثلا مرتاض های هندی توسط جنیان قدرت دارن و کار عجیب میکنن حتی جالبه که بزرگان دین مخصوصا در جوانی عالم جن براشون کنجکاوانه بوده بلخره جن مومن هم هست که مثلا خبر غیبی بده کمک بده اسرار بگه اینا جالبه واسه ی ما ولی هرچه هست هرجا فرشتگان جمع باشن گروهی از شیاطین میان یا روانی کنن یا دیوانه کنن یا بهم بریزن و دشمن همند این دو گروه و همش جنگ جنگه بین این دو هست یعنی مثلا من اگر مومن باشم بلخره فرشته ها جمعند دارن یاری میدن که براتون بنویسم اینجا شیاطین یه کارها و شیطنت هایی میکنن تا فرشتگان رو از من دور کنن و همیشه هم هست یعنی انسان به عنوان یک سیستمی هست که دارن روش کار میکنن و اینا مثلا من گناه بکنم فرشته ها دور میشن دیگه و راه برای شیاطین باز میشه اون ها هم اگر جمع باشند میتونن آسیب جدی به روان و جنون ما وارد کنن و حتی از راه خدا منحرف کنن بسته به اعمال خودمون لذا باید در گروه فرشته هایی باشیم که زیر نظر امام زمان اند یعنی لطف امام زمان از دور جمعی است توسط فرشته ها هست نسبت به ما که یاریمون میدن اینطور نیست که امام زمان همش متوجه من باشه و به شما نرسه بلکه جمع داریم کلی فرشته داریم مامور امام زمان هستند لذا باید به جمع فرشته های مقدس امام زمانی وارد شد اون وقت امام زمان اختصاصا برای ماست حرکت حرکت فردی نیست یه گروهی از انس های پاک و فرشتگان الهی از ما خبر دارن از طرف امام عصر لذا کسی که وصل شد به این جمع فرشته ها میتونه کارهای عجیب کنه به اختیارش یعنی باید سیم وصل باشه بعدا شما به خودت پیش خودت فکر میکنی فلانی که عکسش اینجاس مشکلش چیه؟؟ بعد جواب میبنی خوب فرشته ها پیشتند و تو در گروهی سیمتم وصل هرچی سوال داشته باشی جوابت میدن لذا باید وصل بشیم در گروه های امام زمانی که اینطور نیست که همش ظاهری باشه بله مسجد رفتن وصل شدن به گروه های مومن و فرشتگان هست اگر درست و مخلصانه باشد!
موضوع بعدی که باید بحث کنیم در ذکر هست ذکر یعنی دور نشدن از خدا و خداییان و یاد کردن خدا و بزرگان دین ببینید ما منبع قدرت الهی داریم مملکت صاحب داره ما امام زمان داریم اگه امام نداشتیم که به اینجا نمیرسیدیم لذا باید استفاده کنیم یعنی ذکر و یاد داشت باشیم ذکر یعنی یاد کردن پس ما که بی هدف جلو نمیریم پشتمون گرمه و باید چنگ بزنیم به ریسمان الهی باید آتش بزنیم به عالم یعنی اشک بریزیم یعنی دعا کنیم بزرگان دین رو ما باید به یاد امام زمان (عج) اشک بریزیم و یاد کنیم و یک ساعت مثلا بگیم یا صاحب الزمان ادرکنی باید ذکر بگیم خداوند قوی ترین قدرت رو داره ولی ماییم که ذکر و یاد نداریم و چنگ نمیزنیم و استفاده از قدرت خدا نمیکنیم یعنی بازم میگم یاد نمیکنیم امام خمینی (ره) وقتی در جمع جوانان صحبت میکرد مردم بدون اختیار گریه میکردن قدرت الهی بالای سرمون بود ولی ما الان هیج محبتی نسبت به امام عصر نداریم یا کم داریم خوب قدرت خدا هم کم میشه وقتی یاد نمیکنیم از اون ها باید ذکر بگیم و گریه کنیم اونوقته که داریم آتش به عالم میزنیم باید لااقل رهبرمون رو یاد کنیم و همیشه جلوی چشممون باشه بله وقتی جوانی میره عکس مستهجن زنان رو میبینه دیگه اشکی نمیمونه باید توبه کنه گریه کنه که قلبش امام زمانی بشه دوباره وگرنه دیگه نمیتونه اختیارا یاد امامش باشه و در طی راهش قدم برداره باید یاد کنیم بزرگان رو تا آتش بزنیم و آتش بگریم بعد جامعه امام زمانی میشه!!پس یاد امام زمان (عج) رو فراموش نکنیم یاد امام خمینی که نایبش بود یاد رهبر عظیم الشانمون رو فراموش نکنیم تا گر بگریم و آتش بزنیم به عالم و بزرگان و مراجع تقلید من نمیگم داد بزنیم بلکه در خفا مخلصانه اشک بریزیم لااقل دعاشون کنیم که برای قدرت مند شدن و الهی شدن و خیر دنیا و آخرت خودمون اول خوبه بعد جامعه رو هم مینونیم از طریق اون بزرگواران اگر ارادت پیدا کنیم و در قلبشون جایی پیدا کنیم هدایت کنیم جامعه ی اسلامی رو بعضی ها با اسلام کجند خوب اون ها بد فهمیدن بعضی ها با مقدسات بدن خوب اشتباه رفتن گناه کردن انتظاری ازشون نیست وگرنه ما دین رو درست اجرا و نمایش ندادیم که مشتری ها پریدند!!وقتی ما یاد نمیکینم خودمون اماممون رو چه انتظاری داریم حالمون خوب شه نه اشکی نه آهی نه محبتی نه یادی نه ذکری نه عشقی خوب اینجاست که درمانده میمونیم!!
آهان تازه فهمیدم چقدر من نفهم بودما که فکر میکردم روزی عیش و زن مومن و حوریان کم شده پس لطف خدا بهم کم شده و نظر خدا بهم برگشته اینجاست که فرق عارفی که در بهشت از حوریان هم فاصله گرفته و نماز میخونه با ما مشخص میشه!! گرفتی چی شد؟!! هیچی بابا این ماه یعنی ماه مبارک رمضان مگه این همه نگفتن که ماه خداست؟؟ یعنی از حتی زن هم باید فاصله گرفت و مثلا قرآن خواند و در روز موقع روزه داری که حتما باید فاصله گرفت ولی کلا رزق و روزی زن ها کم باید بشه تا جایی که ماه مخصوص خداست ما نفهمیدیم از اینکه ماه خدا هست یعنی چه!! یعنی دوری از عیش و دنیا دیگه یعنی بشین ذکر بگو قرآن بخوان اخلاص داشته باش و ارتباطت رو مخصوص و خدایی کن نه اینکه انتظار داشته باش محبت زنان که افسردگی میاره اگه دور شیم زیادتر بشوند!! این ماه خود به خود از ما میخواد که خدایی باشیم مطلقا مانند همون عارف حالمون میشه که در بهشت از حوریان فاصله گرفته و نماز میخونه خدا خود به خود اون حال رو به ما میده ولی حال اون عارف متقی اختیاری است در بهشت ولی ما لطف خدا شاملمون میشه در دنیا در این ماه ما اینو نفهمیدیم که حل شد حتی بزرگان دین شعر هم نمیخوندن در این ماه و همش قرآن و ذکری چیزی لذا توجه بشه که ایراد نگیریم از این وضع و ماه شعبان هم ماه رسول الله صلوات الله علیه بود اون ماه هم همینطوری بود تقریبا برای ما و ما فکر میکردیم خدا قهرش اومده که زنان رو به طرف ما نمیفرسته که مستمون کنه عجب نفهمی بودیما!!
البته یه روایتی هم هست که شیاطین در ماه مبارک رمضان در غل و زنجیر هستند که قبلا اثبات کردیم روایت ضعیفی باید باشه و مهمترین راه اثبات این بود که در صحیفه ی سجادیه آقا از خدا میخواد اگه اشتباه نکنم که شیاطین رو در این ماه از ما دور کنه و پناه میبرن به خدا از شر شیطان که عبارتش رو یادم نیست میشه نگاه کرد ولی هرچه هست این زنان حوری و مومن هم ممکنه منظور باشه هرچیزی که رقیب خدا باشه و جای خدا رو پر کنه در مراتب بالای عرفانی میتونه اله و شیطان باشه یه نکته ی دیگر اینکه ماه ماهه لا اله الا الله هستش که معناش رو ما نمیفهمیم یعنی چه ولی نیست اله ی جز خدا؟؟؟ یعنی این همه بت و زن خوشکل مشکل اله نیستن؟ فقط خدا اله هست پس چرا دل ما به اینا خوشه؟؟! و بت مان اینا؟؟؟!
حافظ چو نمود آغاز بیت الغزل شعرش یاری بشد از بالا در آخر هر بیتش
ساقی قدحی پر کن از جام معلایی برریز به کف یارا ناکن ز منش عیبش
ای دوست مرا دریاب ای دوست مرا ببگیر ای دوست سلامی ما دوری و منم رندش
این جان به لبم آمد مارا تو خدایی کن خسته شده ام از نفس همچون گدهی عیشش
این عمر دگر ناید ما رفته شویم آخر یا لطف کن و بنگر یا خرج کن این جنسش
اشکی بدهم یارا تا سوزش آن دیده از این دوجهان بندد هر میل ز او غیرش
ای چشم ببار آخر تا زنده شوی اینبار روزی دهم ای منعم تا گریم از آن عشقش
هان گشتی تو (درون) مغلوب از لطف خداوندی یا خسته شدی از خود در بند خودت حیفش