اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین، سیّما خاتمهم و أفضلهم محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیة الله فی العالَمین بِهم نَتولّی و مِن أعدائهم نَتبرّء إلی الله».
مقدم شما بزرگواران و برادران و خواهران ایمانی و عزیزان حوزوی و دانشگاهی را گرامی میداریم، ایّام پُربرکت دهه ذی حجّه را ارج مینهیم، شهدای هفده شهریور و شهدای منا با اولیای الهی محشور باشند و صبر جمیل بازماندگان شهدا را از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم. مسئله مهم در جریان تولیت کعبه آن سالی که آن حادثه سنگین رخ داد مقالاتی از طرف علما و بزرگان نوشته شده، عصاره آن مقالات این بود که جریان کعبه؛ نظیر تخت جمشید ایران یا اهرام مصر نیست که جزء میراث فرهنگی یک قوم خاص و نژاد مخصوص باشد. تعبیر خدا درباره کعبه این است که ﴿وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ﴾،[1] این بیت، عتیق است، عتق شده است، آزاد از ملکیت است، از روزی که کعبه، کعبه شد هیچ کس مالک این منطقه نشد. این از مِلک هر مالکی هم آزاد است، از سلطه هر سلطانی هم آزاد است. ممکن است ایران بگوید تخت جمشید جزء میراث فرهنگی ماست، اگر کسی بخواهد بیاید به ایران، تخت جمشید را ببیند باید برابر قانون ما باشد، ممکن است حکّام مصر بگویند اهرام مصر تحت سلطه ماست اگر کسی خواست از اهرام مصر دیدن کند باید برابر قانون ما باشد؛ اما آل سعود و امثال آنها هیچ حق ندارند که بگویند کسی بخواهد به زیارت بیت عتیق بیاید باید برابر قانون ما باشد، اصلاً آل سعود مالک این منطقه، ذی حق، متولّی، صاحب نظر، صاحب شأن نیستند. آن سالها نتیجه آن مقالات این بود ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاّ الْمُتَّقُونَ﴾،[2] ذات اقدس الهی در قرآن کریم فرمود کلیدِ کعبه به دست مردان بزرگ و پاک اسلامی است؛ خواه از شرق خواه از غرب. این نظیر مساجد عادی نیست که کسی زمینی را که مِلک اوست مسجد بسازد این زمینها که مسجد و حسینیه میسازند عتیق نبودند، قبلاً مِلک بودند بعد اینها را کسی وقف میکند؛ ولی جریان کعبه از روز ازل بیت عتیق بود ﴿وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ﴾. این خانه مِلک آل سعود نبود، مِلک قبل از اینها نبود، مِلک فعلیها نیست، تولیت آن هم به عهده اینها نیست، فرمود: ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاّ الْمُتَّقُونَ﴾. پس دو مطلب درباره کعبه است: یکی اینکه کعبه اصلاً مِلک احدی نبود و مِلک احدی هم «إلی یوم القیامة» نخواهد شد. دوم اینکه تولیت کعبه، نظارت بر کعبه، سرپرستی کعبه از آنِ مردان متّقی است به خاطر حصری که کرده است، فرمود: ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاّ الْمُتَّقُونَ﴾. آن که صاحب این خانه است در تمام کره زمین، یک خانه به اختصاص الهی مخصوص شد فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعَاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ﴾،[3] این خانه میشود «بیتُ الله».
بنابراین آل سعود نه مالک این منطقه است، نه متولّی این منطقه. غاصبی است که آمده به زور این سرزمین را تصرّف کرده است. شهدای منا و شهدای بیت حرم، مورد عنایت الهیاند جزء «ضیوف الرحمن» بودند اینها احرام بستند، وارد خانه خدا شدند، وارد آن سرزمین شدند، مستحضرید که حرم الهی، محدوده حرم یک ویژگی دارد که اگر کسی مُحرِم شد و حاجی حج بر او واجب شد او محرِم شد وارد سرزمین مکه شد، آن منطقهای که جزء حرم الهی است به آن منطقه وارد شد، بخشی از شرایط را مُحرماً احراز کرده است، ولو بقیه اعمال را انجام نداده باشد حجّ او مقبول است او حاجی است، دیگر بر ورثه او لازم نیست که از طرف او حج کنند، چون او حاجی است. فرمود همین که مهمانِ من وارد منزل من شد، با احرام وارد شد، او را به عنوان حاجی من قبول کردم، اینها که رحلت کردند شربت شهادت نوشیدند، حاجی واقعیاند ولو اعمال را انجام ندادند. این خصیصه برای سرزمین وحی است، در تمام کره زمین هیچ سرزمینی این حکم را ندارد. مکه مثل شهرهای دیگر نیست؛ نظیر عتبات، مدینه، نجف، عراق و کربلا نیست. آن شهرها ولو محترم هستند، ولی هر کس در هر موقعی از سال میتواند به زیارت اعتاب مقدس برود، دیگر احرام لازم نیست؛ اما در تمام کره زمین تنها جایی که بدون احرام نمیشود وارد شد همین سرزمین مکه است. اگر کسی کاری دارد در مکه، بستگان او در مکهاند، میخواهد به دیدار آنها برود او حتماً باید احرام ببندد در یکی از این مواقیت به عمره مفرده مُحرِم شد مثلاً، اعمال احرام اعم از طواف، نماز طواف، سعی بین صفا و مروه را آنها را انجام بدهد، بعد از احرام بیرون بیاید بعد به دنبال کارش برود. اینکه میبینید کفار، حق ورود در مکه ندارند برای همین است. این که عربستان نمیتواند مکه را پایتخت خود قرار بدهد برای همین است؛ چون سفرا و کشورهای خارج که کافر در آنها به سر میبرد آنها اگر بخواهند وارد سرزمین مکه بشوند در مکه و حرم الهی راه ندارند؛ لذا ریاض را اینها به عنوان پایتخت انتخاب کردند، غیر از آن هم چاره ندارند، مکه شهری نیست که کافر بتواند وارد بشود، زیرا باید با احرام وارد بشود احرام هم که از کافر متمشّی نیست.
بنابراین این دو مکتب اساسی را آل سعود باید بداند که این جریان کعبه؛ نظیر مواریث فرهنگی کشورهای دیگر نیست، یک؛ دوم اینکه آنها هیچ سِمَتی نسبت به این کعبه ندارند، دو؛ محروم کردن یک عدهای هم «صدّ عن سبیل الله»[4] است و بهانهگیری هم روا نیست. امیدواریم ذات اقدس الهی آن توفیق را به منتظران ظهور حضرت عطا کند که این بیت عتیق را از سلطه آل سعود آزاد کنند، حرمین را آزاد کنند، حجّی که اسیر است عمرهای که اسیر است آزاد کنند. آن بیان نورانی وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) که در عهدنامه مالک است فرمود مالک! قبل از من نماز بود، روزه بود، حج بود، زکات بود؛ ولی اسیر بود، «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا»؛[5] این بیان رسمی امیرالمؤمنین(سلام اله علیه) است در آن عهدنامه مالک، فرمود مالک! قرآن به اسارت سقفیها درآمده بود، نماز اسیر اینها بود، روزه اسیر اینها بود، حجّ و زکات و عمره و احرام اسیر اینها بود، من پذیرفتم و دین را آزاد کردم. این از کلمات نورانی آن حضرت است در عهدنامه مالک است که در نهج البلاغه آمده است، «فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا». صدها نفر و هزارها نفر در اثر بیکفایتی آل سعود شربت شهادت مینوشند این نشانه اسارت حج، اسارت عمره، اسارت احرام در قبضه اسیرکنندههای سعودی است؛ هم ملل مختلف، مردم، هم دولتهای اسلامی باید این حمیّت و غیرت دینی را داشته باشند که حرمین را آزاد کنند.
مطلب دیگر روز پُربرکت عرفه را در پیش داریم، روز عید قربان را در پیش داریم، اینها جزء «ایام الله» هستند دعا همیشه مستجاب است، ولی در آن روزهای مخصوص، ذات اقدس الهی بعضی از زمانها بعضی از زمینها را برای دعا اختصاص داده است. روزه گرفتن در روز نهم ذی حجّه؛ یعنی روز عرفه بسیار فضیلت دارد ولی از بس دعای آن روز پُربرکت است گفتند اگر روزه گرفتن باعث ضعف میشود که انسان در آن دعا درست نمیتواند با خدا راز و نیاز و گفتگو کند آن روز را روزه نگیرد اساس آن روز بر دعا کردن است انسان مواظب باشد بعد از ظهر آن روز را به دعا بگذراند. بسیاری از مشکلات ما با همین دعا حلّ میشود اگر کسی بیماری داشت، گفتند دعا کنید، معنایش این نیست که فقط با حمد شما یا با دعای شما آن بیمار شفا پیدا بکند، یک وقت است یک کسی ولیّای از اولیای الهی است مسیحا دَم است او با یک بار خواندنِ سوره مبارکه «حمد» یا آیات مخصوص او را شفا میدهد، آن دیگر در اختیار هر کسی نیست؛ اما اگر به ما گفتند التماس دعا، یا ما به دیگری گفتیم التماس دعا، کسی دعا کرد یا خود آن مریضِ دلشکسته که دعای او از همه مستجابتر است یا پدر و مادر آن جوان بیمار که قلب شکسته آنها از همه به خدا نزدیکتر است آنها که دعا کردند حتماً اثر دارد، آثار دعا حداقل در پنج بخش است، نباید گفت این دعا چه اثر دارد! اوّلین اثری که دعای خود بیمار یا صاحب بیمار دارد این است که قلب و فکر او را رهبری میکند که نزد کدام پزشک برود، این طور نیست که اگر یک وقت دعا نکرد تصادفاً به پزشکی برخورد کرد آن پزشک هم اشتباهاً درمان کرد آسیبی رسید، این شخص بیتقصیر باشد! شما میخواستید دعا کنید، این دعا اوّلین اثرش این است که فکر انسان را هدایت میکند که به کدام پزشک مراجعه کند، به کدام متخصّص مراجعه کند. قدم دوم آن است که بیماریها فراوان است داروها هم فراوان است، کدام پزشک است که عهدهدار این است که من فراموش نمیکنم، آنکه فراموش نمیکند خداست ﴿وَ مَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّاً﴾.[6] او با یک ببخشید بخواهد مشکل را حل کند، طبیب بود و اشتباه کرد! فکر آن طبیب را به تشخیص این بیماری چه کسی باید رهبری کند؟ بیماریها فراوان است اشباه و نظایرش فراوان است، این بخش دوم است. بعد از اینکه آن پزشک این بیماری را تشخیص داد، داروها فراوان است کدام دارو شفابخش است؟ آنکه فکر این پزشک را رهبری میکند به تشخیص داروی مؤثر، آن مدد غیبی و اثر دعاست، این مرحله سوم است. حالا که طبیب بیماری را تشخیص داد، دارو را تشخیص داد، نسخه را نوشت، این بیمار یا ولیّ بیمار، این نسخه را به کدام داروخانه ببرد که داروی تاریخ گذشته را نفروشد و با یک ببخشید مسئله را حلّ کند! این فکرش هدایت میشود به داروخانهای که دارو هنوز تاریخ مصرفش نگذشته، آن دارو هست. این هدایت کردن فکر صاحب این بیمار به داروخانهای که داروی سالم تحویل بگیرد این به برکت آن دعاست. وقتی داروی سالم را گرفت آن پرستار اشتباه نکند به موقع دارو را بدهد، با یک ببخشید مسئله را حلّ شده تلقّی نکند. فکر خود مریض را، فکر پرستار مریض را، فکر بیماردار مریض را، چه در منزل چه در بیمارستان؛ آنکه رهبری میکند تا دارو را به موقع به بیمار بدهد، آن اثر آن دعاست. حداقل در این مراحل پنجگانه این دعا اثر دارد. در کسب و کار ما همین طور است، در موارد دیگر هم همین طور است. فرمود: ﴿مَا یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْلاَ دُعَاؤُکُمْ﴾؛[7] این دعا در تمام امور جلوی آن اشتباهات را میگیرد جلوی آن لغزشها را میگیرد، جلوی آن قصورها و تقصیرها را میگیرد. مخصوصاً در معارف غیبی که مربوط به عالم برزخ و بعد از برزخ است این دعای نورانی «عرفه» را یادمان نرود. درباره همین روز عرفه مرحوم شیخ مفید و دیگران نقل کردند بعضی از بزرگان اصحاب از بالای کوه عرفه که میآمدند تمام این دو چشمشان پُر از اشک بود و سُرخ شده بود از بس گریه کردند، به اینها گفتند چرا این قدر گریه میکنید خدا «أرحم الراحمین» است؟ آنها در جواب گفتند ما هیچ قطرهای از قطرات اشک را برای خودمان نخواستیم فقط برای دوستانمان و شیعیان اهل بیت دعا کردیم. این طور تربیت میشدند؛ چون در روایات ما هست که اگر مشکل دیگری را حلّ کند یا به دیگری دعا کند چندین برابر مشکل خود او حلّ میشود. اینها را ما باور بکنیم اینکه وجود مبارک امام رضا این قدر تأکید کرد فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا ... فَإِنَ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»؛[8] برای همین است، فرمود آن مبلّغان، آن گویندگان، آن نویسندگان، آن ناشرانی که دستورات ما، احادیث ما، روایات ما را میگویند خدا آنها را رحمت کند، برای اینکه مردم اگر بفهمند ما از کجا حرف میزنیم از طرف چه کسی حرف میزنیم حرفهای ما را باور میکنند. امام رضا(سلام الله علیه) برای ترویج مسئله تبلیغ دو بیان نورانی دارد: یکی وظیفه رهبران فکری را مشخص میکند گویندگان، نویسندگان، ناشران، قلمزنان همه را تشویق میکنند فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا ... فَإِنَ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا». یک حدیث نورانی هم که وظیفه ما را مشخص میکند، فرمود اگر در محفلی، در مجلسی، احادیث ما، کلمات ما، راهنماییهای ما هست اگر کسی آنجا برود روزی که دلها میمیرد آن دل نمیمیرد، «مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ»؛[9] فرمود اگر کسی در مجلس وعظ برود، آنجا که سخنان خدا و پیغمبر مطرح است سخنان اهل بیت مطرح است، برود آنجا یاد بگیرد این حرفها را، روزی که دلها میمیرد دل او نمیمیرد. اگر روزی دلها مُرد و دل این شخص نمُرد این دل زنده است، این دلِ زنده در برزخ و در قیامت جز به خدا نمیاندیشد. اینکه حضرت فرمود بعضی از دلهاست که میمیرد؛ نظیر آن آیاتی است که فرمود بعضی افراد هستند در قیامت کور هستند، فرمود: ﴿وَ مَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً﴾؛[10] کسی در دنیا کور باشد در آخرت کور است! این منظور این نیست که کور ظاهری باشد، خیلی از روشندلان هستند که به حسب ظاهر چشم ندارند و چشم باطن آنها باز است و در قیامت روشن هستند، بعضی از شاگردان و اصحاب ائمه(علیهم السلام) نابینا بودند، ابوبصیر نابینا بود، اینکه نابیناست به او میگویند ابوبصیر! اینها خدمت امام بودند، حضرت هم فرمود اگر بخواهی من بیدارت میکنم ولی خیلی از فضایل را از دست میدهی عرض کرد نه، من همین جور نابینا باشم و در محضر شما باشم.[11] در قرآن فرمود کسی اینجا کور باشد آنجا کور است؛ معنایش این نیست که اگر کسی اینجا کور باشد در قیامت کور محشور میشود! اگر اینجا کور باشد یعنی معارف را نبیند در قیامت هم همین گونه است اینها که در دنیا مسجد هست حسینیه هست مراکز مذهب است تبلیغات هست کتابهای علمی هست اینها را نمیبینند، مراکز فساد را میبینند؛ در قیامت هم همین گونه محشور میشوند نه اینکه کور محشور بشوند. این شخص را مسجد و انبیا و اولیا و مؤمنین و اینها را در قیامت نمیبینند جهنم و اهل جهنم را کاملاً میبینند. اینکه فرمود: ﴿وَ مَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً﴾، همین طور است. اینکه فرمود: ﴿وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾[12] نه یعنی کور؛ جهنم را به او نشان میدهند میگویند: ﴿أَ فَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ﴾،[13] میگویند: ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا﴾؛[14] نه میبینیم. این جهنم را میبیند او که کور نیست! کفار را میبیند او که کور نیست! وقتی در قرآن آمده ما جهنم را به او جهنم نشان میدهیم میگوییم شما که گفتی اینها سِحر است حالا میبینی که ﴿أَ فَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ﴾، ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا﴾؛ نه سِحر نیست جهنم است. اینکه مسجد را نمیدید، حسینیه را نمیدید، مرکز مذهب را نمیدید، چهار تا جای فساد را میدید، در قیامت هم همین گونه محشور میشود، ﴿وَ مَن کَانَ فِی هذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً﴾. دلها هم همین طور است، کسی که قلب او جای معارف الهی نیست حرفهای باطل را حفظ میکند، این قلب در حقیقت برابر سوره مبارکه «انفال» که فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾؛[15] این قلب مرده است، حرفهای کفار را، مکتبهای آنها را، طنزها را، اینها را خوب بلد است؛ اما معارف و آیات الهی و احکام و حِکَم دینی را بلد نیست، این قلب همین گونه در قیامت محشور میشود. در قیامت این قلب مرده است و همین قلب با آثار کفر زنده است، وگرنه اگر این قلب در قیامت بمیرد مرده که عذاب ندارد! در حالی که خدای سبحان درباره کفار فرمود که این ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئِدَةِ﴾،[16] یک سلسله آتشهایی است که دست و پا را، جسم و بدن را ـ معاذالله ـ میسوزاند، این در سوره مبارکه «نساء» است که ﴿کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ﴾،[17] آن کارهایی که مربوط به گناهان بدنی است؛ اما آن کفر و اعتقاد و ترک ولایت و امثال آن که کفر اعتقادی است آن روح را میسوزاند. فرمود آن آتش از درون سر میزند ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئِدَةِ﴾. اگر این قلب مرده باشد که عذاب نمیبیند!
پس امام رضا(سلام الله علیه) هم وظیفه رهبران فکری را، هم گویندگان را، نویسندگان را، اهل قلم را مشخص کرد فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا»، هم وظیفه ما را مشخص کرد فرمود اگر کتابی نوشته شده، مجلسی برگزار شده، محفلی منعقد شده که معارف الهی در آن هست شرکت کنید تا قلبتان در قیامت زنده باشد. ما عرفه را در پیش داریم عید قربان را در پیش داریم و این عید از آن جهت عید است که انسان به بهترین عمل به وظیفه دینیاش موفق شده است. بینید این اعیاد دیگری که ما داریم آن عید ولایت که جشن اکبر است و عید اکبر است، حسابش از جهت ولایت اهل بیت(علیهم السلام) جداست؛ ولی عیدهای دیگری که هست چون نماز رسمی در آن روزهاست میشود عید، جمعه عید ماست، برای اینکه نماز جمعه داریم، عید فطر عید ماست چون نماز رسمی است؛ این نماز عید فطر و نماز عید قربان در زمان حضور و ظهور امام(سلام الله علیه) واجب است، باید حتماً آن نمازها را خواند. وقتی عبادت یکماهه ماه مبارک رمضان تمام شد؛ آن وقت برای جامعه اسلامی عید است میشود عید فطر و نشانه عید بودن، داشتنِ برنامه دینی است به نام نماز. در جریان حج، بخش وسیعی تا روز دهم از اعمال حج انجام میشود آن شخص میتواند احرام را از تن به در کند لباس عادی بپوشد، به شکرانه اینکه بخش وسیعی از اعمال حج انجام شده است روز دهم میشود روز عید و نماز مخصوص دارد.
بنابراین هر کدام از ما اگر قدرت اضحیه و قربانی کردن داریم فراموشمان نشود این قربانی را احیا کنیم این نماز عید قربان را احیا کنیم، ما با اینها زندهایم، با اینها وارد برزخ میشویم و با اینها میمیریم. آنچه میگذاریم و میرویم از آن ما نیست، آنچه به همراه ماست برای ماست. بنابراین دعای پُربرکت «عرفه» یادمان نرود، قربانی اگر مقدورمان هست یادمان نرود، چند نفر ممکن است با هم یک گوسفند را قربانی کنند روی اصول بهداشتی مأموران بهداشت شرکت کنند که بهداشت رعایت بشود لازم نیست که یک نفر یک گوسفند را، چند نفر هم ممکن است یک گوسفند را ذبح کنند، در هر محلهای در هر کوی و برزنی این گوشت قربانی رواج پیدا کند. این سنّتهای الهی بماند، این جریان حج جریانی است که از دیرزمان، زمان را به خودش اختصاص داد. ما در اسلام همین ماه دوازدهم را که آخرین ماه قمری است میگوییم ذی حجّه. این ماه به نام ذی حجّه است وگرنه از دیرزمان، سال را به حج مینامیدند، وجود مبارک موسای کلیم با شعیب(سلام الله علیهما) که قرار گذاشتند آنجا خدمت کنند ﴿ثَمَانِیَ حِجَجٍ﴾ بود، فرمود هشت حِجّه، حِجّه یعنی سال، چون سال یک بار حج انجام میدادند، در آن زمان بعد از جریان حضرت خلیل حق، جریان سال با حج نامگذاری میشد، ﴿عَلَی أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ﴾؛[18] یعنی هشت حج، هشت حج یعنی هشت سال. به جای اینکه بگویند ده سال، میگفتند ده حج، هشت حج یعنی هشت سال، چون سال را با حج میشناختند. ما فعلاً ماه ذی حجّه را با حج میشناسیم، حج آن چنان اثر الهی دارد که سال با آن شناخته میشد و ما الآن هم همان را باید تقدیس کنیم. به هر تقدیر اینها اگر فراغتی از عبادت پیدا شده است، انسان جشن میگیرد خدا را شکر میکند که به عبادت رسیده است، آن روزی که بنده عود پیدا کند به قرب الهی، این روز عید اوست که ما امیدواریم ذات اقدس الهی به همه شما بزرگواران و به امت اسلامی آن توفیق را عطا کند که از برکات ذی حجّه، برکات عرفه و برکات این غدیر متنعّم بشوند و بشویم.
من مجدّداً مقدم همه شما بزرگواران حوزوی و دانشگاهی و عزیزان سپاهی را گرامی میدارم، از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید!
روح مطهّر امام راحل و شهدا را و شهدای منا را و شهدای هفده شهریور را با شهدای کربلا محشور بفرماید!
خطر سلفی و داعشی و تکفیری را به خود استکبار و صهیونیسم برگرداند!
مشکلات دولت و ملت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوانها به لطف ولیّاش حلّ بفرماید!
خواستههای مشروع همه را در سایه عنایت امام زمان حلّ بفرماید!
جوانان مملکت و فرزندان ما را از بهترین شیعیان اهل بیت قرار بدهد!
و این کشور ولیّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطری محافظت بفرماید!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. سوره حج, آیه29.
[2]. سوره انفال, آیه34.
[3]. سوره بقره, آیه125.
[4] . سوره بقره، آیه217؛ ﴿صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللّه﴾.
[5]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، نامه53.
[6]. سوره مریم, آیه64.
[7]. سوره فرقان, آیه77.
[8]. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص307.
[9]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص73.
[10]. سوره اسراء, آیه72.
[12]. سوره طه, آیه124.
[13]. سوره طور, آیه15.
[14]. سوره سجده, آیه12.
[15]. سوره انفال, آیه24.
[16]. سوره همزه, آیات6 و 7.
[17]. سوره انفال, آیه24.
[18]. سوره قصص، آیه27.
ای که دیگر چشمهایت نمیبیند تا فریادم را بشنوی آیا درمیان شهرتت کسی دلش برایت سوخت اندکی؟!! شاید دیگر درد سوزش اسید تو را اذیت نکند ولی فریادهایت را چگونه خفه کرده و درونت به عنوان یک زن دفن کرده ای؟! آیا میشود داد نزد و چیزی نگفت و مانند قبل چیزی نباشد؟؟؟!!! تو فرو خوردی سیل ویرانگر و امواج سهمگین دریایت را شاید هم کسی دیگر نمیشنود آه خدای من!