بسم الله الرحمن الرحیم
یه مرضی هست که من نمیدونمم اسمشو چی بزارم و اگه بخوام توضیح بدم نه که حتما خسته بشیم از عبادت بلکه شاید شیاطین هم ربط داره که اینه که موقع نماز خواندن و حال خوش معنوی و حالا که نماز میخونیم عبادتمون کمه و از اینکه با خداییم یا میخوایم سواستفاده کنیم یا در حالت خوشی کناره میگیریم از خدا درصورتیکه عرفا میگن حال خوشت رو نگه دار و ادامه بده عبادتت رو حالا نه اینکه میترسیم منحرف بشیم و جذبه ی خدا بگیرتمون بلکه تا حالمون خوش شد کناره میگریم و عبادت رو یک منت شاید بدانیم و یک کار بزرگی کردیم انگار بعد از خدا کناره میگریم یعنی من خودم دیگه مثل سابق با قلیون و نوحه حال نمیکنم و هرکاری میکنم تا اشکم بیاد اصلا بهم نمیچسبه بعد گیر میدم به شیطان گیر میدم به نفسم به ذکرم به توجهم بعد اونجا پیش قلیون و نوحه حتی ذکر هم میگم بعد نورانیتی نداره مثل سابق ولی الان داشتم نماز میخواندم نماز صبج و دورکعت هم نافله مانندی نشسته خواندم چقدر حال خوشی بود در مقایسه با حال بده قلیان که خدا توجه نداره یعنی خدایی شدم اصلا و یه مرض بد اخلاقی تربیتی که دارم اینه که وقتی خوش میشم و معنوی میشم میخوام حالتم رو ترک کنم و جدا بشم از خدا انگار میبرند منو یا خودم منت گذاشتم یا لیافت ندارم ما هرکاری میکنیم قلیون بهمون نمیچسبه ولی موقع نماز خواندن و نافله ونماز مستحبی یک حال خوشی داریم ولی این خوش رو نمیتونم تحمل کنم و میخوام همش فرار کنم ولی موقع عکس و فیلم و قلیان دلم میخواد نورانی باشم تا کف همه ببره و میخوام در راه مردم و مشهوریت خودم رو خرج کنم تا در راه خدایی و پیش خدا بودن و زود خدارو ترک میکنم در حالتی که خدا بهم توجه داره یعنی خسته هم نشدم انگار یه مرض دارم که پیش خدا و نماز خواندم رو ادامه نمیدم که شاید برگرده به تربیت و گناهانم یا شیاطین میبرند منو به بهانه ای و یا نفسم گنجایش نداره یا طاقتم کمه یا اصلا معرفت ندارم و خیلی موقع نماز خواندن کم لطفه م و عبادتم کمه در حالیکه خالم خوب شده میدونم خدایی شدم و میخوام انگار یه کاری کنم که مثل سابق اگر لوس کردم خودمو اگر اخم کردم همه چیز تغییر کنه متناسب با خودم و هوای نفسم در صورتیکه اگر بنده ی خدا باشم باید سر به سجده بزارم و عبادت و نمازم رو فقط برای خدا بخوانم نه در راه مردم و برای مخ زنی و گول زنی و اینا که اینا همش مرض هست امیدوارم خوب توضیح داده باشم مثلا ما گنهکاریم حاظر نیستیم یک ساعت برای خدا نماز بخونیم و سجده بریم خوب این چه اطاعتی است حاظریم 5 ساعت غصه ی بیجا بخوریم و تحمل کنیم ولی سر به سجده نزاریم بگیم العفو نیمخوایم بنده ی خدا باشیم بعد میخوایم پادشاهی کنیم!!!بینید نمیشه اینطوری باید برای خدا و رضایت خدا کار کرد و خدارو که نمیشه گول زد من مظمئنم حالم و ارتباط الهیم خوب میشه اگر چند تا نماز مستحب بخونم ولی حفظش نمیکنم و دوباره میرم به سراغ چیزای پوچ شاید هم به خاطر شیاطین هست که میدونم اونا وقتی من خدایی بشم دعوا درست میکنن و هرکی از راه برسه از نرمی و خوش اخلاقی و خوبی من سواستفاده میکنه مثلا بین من و بابام جر درست میشه اگر زیادی خدایی و نورانی باشم ولی دیگه مثل سابق نیست باید تصمیم بگیرم بهتر بشم و دیگه اوضاع فرق کرده نباید بترسم و گول شیطان رو بخورم!
- ۹۵/۰۵/۲۰