بسم الله الرحمن الرحیم
خوب داشتیم میومدیم شیراز به دو موضوع فکر کردم آخرای سفر و اول جایی بود که تو پلیس راه شیراز یه ترافیک کمی شده بود در پلیس راه شیراز و ماموران بعضی ماشین هارو بررسی میکردن اونجا من به خودم گفتم درست و خوب بشینم و نگران بودم ماشین مارو هم واررسی نکنند حالا بعد یاد روز قیامت افتادم اونجایی که حتی اگر پاک پاک هم باشی برات معلوم نیست که آیا نگه ت میدارن یا نه و دغدغه ی بسیار بدی است چه برای الان اگه معرفت و یقین و آگاه باشیم چه واقعا اونجا در صحنه بعد ما که چیزی تو ماشینمون نبود وای به حالمون اگر خدا بخواد گیر بده و فرشته ها سوال پیچمون کنند اینا اگه ما بفهمیم اصلا شب خوابمون نمیبره چه برسه واقعا مجرم بشیم و بخوان بفرستن جهنم اونجا دیگه چی میشه الان ما برعکس فکر میکنیم اینجا و دنیا رو خونه ی امن خودمون میدانیم و اون دنیا رو مجاز در صورتیکه اینجا ناعدالتی وجود داره اینجا مجازی هست این دنیا حتی آتش خدا افریده غذا درست کنیم ولی در جهنم آتش مخصوص سوزاندن ما بدان هست یعنی هیزمش چوب نیست مخصوص ما ساخته شده اینچا در دنیا مجازی هستیم و در حصار بدن و کر وکور هستیم اصلا که اصلا روح رو نمیبینیم و نمیشناسیم روح رو درصورتیکه همه ی وجود ما اول روح هست لذا الان مجازی هستیم در دنیا و نه اگاهی داریم نه دنیای با عدالت و اینا هست لذا اینجا بازی هست حتی اگر بازی هم نباشه مثلا نماز ما خودمون نماز رو هم بازی در میاریم توش بعد آمریکا روی ما فشار میاره این ظلم آمریکا الان بر ما سخته و دادمون رو درآورده ولی در دنیای اونور که ظلم نمیتونه چیز کنه بهشتیان به ما میگن دارین شما بازی میکنید یعنی اقدر خدا نزدیک هست در بهشت که تحریم و ظلم آمریکا مثل بازی هست براشون یعنی اصلا براشون ممکنه اهمیت هم نداشته باشه چون خدایی هست و خدایی هستند لذا حرف زیاده
دومین مطلب اگه حوصله دارین و مونده اینه که از پلیس راه رد شدیم توی کمربندی بودیم که به ذهنم نکته ای خورد اونم گسترشش میدم بزرگش میکنم وگرنه خطورش زیاد طول نکشید اینکه چه طوریه که خدا دنیارو طوری آفریده که ما سوار ماشین میشیم و تایر ماشین میچرخه و خنده دار هم هست و رسیدیم به اینکه خدا فکر اینجاشم کرده بود بعد گفتم قبلانا چرخ ها سنگی یا چوبی بوده بعد پیشرفت کرده الانم تایر و چرخ ها هر سال ممکنه جدید بشوند بعد اینکه گفتم که ما اگه گناه بکنیم اگه پیشرفت نکنیم و درجا بزنیم یعنی دفعه ی دیگر هم از همون سوراخ گناه دوباره در دام بیافتیم این خعلی بده ولی اگر پیشرفت کنیم یعنی دفعه ی بعد دیگه پیشرفته تر باشیم دیگه به آسونی قبل در دام شهوات و گناه اگه نیافتیم این گناه برای ما بد هست ولی مارو پیشرفت داده مثل تایر ها و چرخ ها که خدا اگه ما گناه هم بکنیم فکر اینجاشم کرده بوده و ناامید نباید بشیم که دیگه نمیشه برگشت بلکه تایر چوبی ساختی خدا فکرشو کرده بود و تو کارات آسون شد ولی تایر چوبی دیگه بدرد نمیخوره باید پیشرفت کنی و تایر های پلاستیکی بسازی باز خدا فکر این که کارت رو آسانتر کنه کرده بود گرچه اینا همش نقص داره تایرها یعنی 50 سال دیگه این تایرها بدرد نمیخوره ولی اگه پیشرفت کنیم و اگه بشر بسازه که خواهد ساخت اونجا هم خدا به فکر اونجاشم بوده که تایر مثلا بچرخه و کشش زمین مثلا اذیت نکنه دیگه همه ی قانون ها از پیش و روز اول برای ما ساخته بوده و ما باید پیشرفت کنیم ذرمورد گناه هم همینه ما گناه پیش میاد ولی خدا فکرشو کرده شما و من باید قوی تر بشیم!
- ۹۵/۰۵/۱۴