اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۶ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

صاحب دل دیگران شدن عجیبه و کار خداست فقط ، من وقتی توی خیابون رد میشم اگه توجهم به خونه های مردم دیدم بیافته میگم اینا چطوری انس دارن توی این خونه های تنگ و کور یعنی مثلا من خودم تو خونمون یه نور و انس و آرامشی هست هرجا برم دوست دارم این نور و برکت باشه بعد اصلا توی  شهرهای بزرگ خونه های کوچیک و تنگ و نور خدا هم که ممکنه نباشه یعنی از این جهت میگم که بلخره انس گرفته اند و بهشت نیست یعنی هرکس قبر مخصوص خود داره که ممکنه قبر جای عذاب هم بشه و همیشه بهشت نیست حالا مثلا تلوزیون در خانه باشه خوب آدم حس تنهایی نمیکنه ولی خونه ها مختلف اند و یک شکل نیستند چه طوری ما حاظریم توی خونه ی خودمون زندگی کنیم و ایراد هم نمیگیریم یعنی من مثلا تو قبر دیگران که نمیتونم زندگی کنم تو بهشت دیگران اگر ایشالا بهشت و خدا واقعا مارو نگاه داشته هر خونه ای یه قصه ای داره یک جمع خاصی و یک امکانات خاصی ولی هیچکس عمدتا ناراضی نیست مگر اینکه برعکس پولدار باشه یعنی خدا بلخره برکت داده نگاه کرده و فرشته ها با ما هستند و انس گرفتیم حالا موضوع خونه نیست بلکه خونه ی دل هست که گفتیم دل ها دست خدا است و کسانی که صاحب دل دیگران میشن آدم های خدایی هستند و دیگه داشتم به این موضوع فکر میکردم چون بارون داشت میومد دیروز اینجا میگم چقدر ابله میتونم باشم که حتی بارون الهی رو هم ربطش بدم یه طوری به خودم لذا باید دلمون دریا باشه ما هنوز از دل دیگران خبر نداریم درد مردم و خدای مردم رو خوب نمیشناسیم و روانشناسی هم و برنامه گذاشتن و اینا هم فایده ی تخصصی نداره مردم که حیوان نیستند مثلا شما بروی توی نماز جمعه شرکت کنی خیلی حطرناک و پراهمیته وقتی توی جمع هستیم یعنی هرکس خدایی داری دردی داره و چیزی میخواد من که از دل خودم خبر دارم خدا هم باهام تا کرده و ساخته و دیدم کلی من از خودم خارج نیست ولی این پیرمردا هم خدا دارن اینا هم به امیدی میان مسجد هرکس  خدایی داره حالا میشه بت باشه خداش و شناخت و شیطانی عمل کرد ولی وقتی توی مسجد و نماز جمعه و جماعت شرکت کنیم دلها نورانی چقدر آدم هست که من بیخبرم و دردشون رو نمیدونم و اونا مومنند و خدارو دوست دارن بعد من میرم تو فکر که اصلا خدا به من توجه هم نکنه عیبی نیست ولی در عادی همین خود من میگم بله خدا نظرش به من بوده که بارون زد! لذا باید همدلی کرد پای حرف مومن ها نشست عیادت بیمار رفت نمیدونم از درد هم با خبر بود نزدیک شد به مومنان که اگر مومن نباشه ضرر کردی اگر اینکاریی که گفتیم بکنی مثلا بشینی پای درد کافر هیچی بهت نمیدن و اون حیوانه لذا ما خودمون رو دیدیم درصورتیکه خدا چقدر بنده های پاک داره لذا باید از درد هم باخیر باشیم باید هم دل باشیم و اگه آدم خوبی باشیم میتونیم صاحب دل دیگران هم باشیم و خدا بخواد عاشق میشیم عشق زن و شوهر نه بلکه دلمون یکی میشه دردمون یکی میشه که این کفار و شیاطین بینمون اختلاف درست کردن و هدفمون یکی نیست و خدا پرستی و خداپرستی همش نماز نیست بلکه باید یکسو باشیم در راه خدا همش حتی خداشناسی نیست که بریم علم یاد بگیریم بلکه باید به دل مومنان سر بزنیم دلشون رو شاد کنیم و از این قبیل که حرف زیاده و ما راه رو گم کردیم و منافقم ممکنه شده باشیم اصلا که منافق دلش مریضه ولی خودش رو مومن می پندارد اگر من صادق باشم و موقعی که صدای صوت زیبای قاری رو شنیدم و قبل و بعدش خودم بلند خوندم فهمیدم که مریضم و دلم از خدا دوره همین دیروز فهمیدم البته ممکنه حالم هم بوده قرصی چیزی خوردم ولی اگه بشناسیم خودمون رو لااقل بزرگ و نورانی و خوب نمیدونیم خودمون رو و شرمساریم جلوی خدا و بندگان صالحش!

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی