بسم الله الرحمن الرحیم
يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۷ ب.ظ |
محمد علی رضائیان جهرمی |
۰ نظر
درس اخلاق 1394/10/17
|
دانلود صوت جلسه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین سیّما بقیّة الله فی العالمین بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلی الله».
مقدم شما فرهیختگان, بزرگواران حوزوی و دانشگاهی و قرآنی و عزیزان سپاهی و بسیجی و نیروهای رزمی را گرامی میداریم. ایام پربرکت میلاد خاتم انبیا(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) و همچنین میلاد پربرکت امام صادق(سلام الله علیه) را به پیشگاه ولیّ عصر و به همه علاقهمندان قرآن و عترت و به شما بزرگواران و برادران و خواهران ایمانی تهنیت عرض میکنیم! روز مبارزه مردم فداکار قم؛ یعنی نوزده دی را هم گرامی میداریم و همه شهدا مخصوصاً شهدای نوزده دی را هم از خدای سبحان مسئلت میکنیم که با شهدای صدر اسلام محشور بفرماید!
ایام متعلّق به وجود مبارک رسول گرامی و امام صادق(سلام الله علیهما) است. قرآن کریم در عین حال که کتاب آسمانی است، نظم علمی این عالم را هم رعایت میکند، در غالب امور اینطور است که اولاً به صورت کلّی یک سلسله بیاناتی را دارد؛ ثانیاً خطوط جزئی و برنامههای جزئی آن را تبیین میکند؛ ثالثاً کسانی که متّصف به اینها هستند جمعبندی میکند، نتیجه را یکجا ذکر میکند؛ رابعاً کسانی که مخالف این مسیر حرکت کردند جمعبندی میکند و ثمرِ تلخ آن را یکجا ذکر میکند. درباره قرآنشناسی اینطور است, پیغمبرشناسی اینطور است, امامشناسی اینطور است, انسانشناسی اینطور است, جامعهشناسی اینطور است یک کتاب عمیق علمی میشود، اینطور نیست که آیات آن پراکنده باشد و نظم علمی در آن نباشد. همه ما میدانیم که ذات اقدس الهی درباره رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛[1] اما این محصول جمعبندی چند طایفه علمی و عملی است؛ یعنی یک سلسله خطوط کلّی را به عنوان وحی و نبوّت بیان کرد, برنامههای علمی پیامبر را تشریح کرد, برنامههای عملی پیامبر را تشریح کرد, برنامه پیوند پیغمبر با خدا را بیان کرد, برنامه پیوند پیغمبر با فرشتگان آورنده وحی را مشخص کرد, برنامه پیوند پیغمبر با امّتش را مشخص کرد, برنامه آموزنده پیغمبر در صحنههای نبرد را مشخص کرد, همه اینها را در کنار آن بازگو کرد که پیغمبر عمل کرد و جمعبندی کرده فرمود: فتحصّل که پیغمبر ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛ ولی اینچنین نیست که ابتدا بفرماید: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾، شما این قسمتها را تنظیم میکنید میبینید که هر جا سخن از دستور هست کنار آن امتثال هست. فرمود پیامبر آمده است که ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾،[2] هم معلم باشد، عقل نظری و اندیشور جامعه بشری را شکوفا کند, هم مزکّی باشد؛ عقل عملی و انگیزهمدار جامعه را رهبری کند. برنامههای فراوان حضرت را در سورهها و آیات گوناگون ذکر کرد که در فلانجا پیامبر تعلیم داد, در فلانجا تزکیه کرد, در فلانجا اندیشه مردم را راهاندازی کرد, در فلانجا انگیزه مردم را راهاندازی کرد. پس در بخش ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾ کارآمد بود. از نظر رعایت مسئله عاطفه و محبّت و رحمت که فرمود: ﴿وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾،[3] در بخش پایانی سوره مبارکه «توبه» فرمود: ﴿ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم﴾[4] مستحضرید این دو اسم از اسمای حسنا درباره ذات اقدس الهی است، خداوند رئوف و رحیم است «یَا رَئُوفُ» و «یَا رَحِیم» چه در «جوشن کبیر»,[5] چه در روایات دیگر[6] و چه در قرآن کریم این دو اسم درباره اسمای حسنای ذات اقدس الهی است؛ منتها اینها صفت فعلاند نه صفت ذات و صفت فعل, مظهر میطلبد، بهترین مظهر برای اینگونه از اسما انسان کامل, وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که در بخش پایانی سوره «توبه» فرمود: ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ﴾.
مرحوم امینالاسلام نقل میکند که وجود مبارک پیامبر به جبرئیل فرمود: من که «رحمةٌ للعالمین» هستم آیا فیض من به تو هم رسید، تو هم از فیض رسالت من بهره بردی؟ عرض کرد بله «یا رسول الله». این جزء غرر روایات ماست که صدر آن خیلی عمیق و علمی است؛ البته ذیل آن مشکلی دارد که باید جداگانه حلّ شود. عرض کرد ما هم از فیض شما بهره بردیم، ما هم اگر چهارتا کار علمی شد به برکت شما یاد گرفتیم، ما یاد گرفتیم که آوردن وحی برای ما یک برنامه بود، این مراحل عالیه را به وسیله شما ما آموختیم، شما معلّمان ما هستید، این را امینالاسلام در ذیل آیه ﴿وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾ نقل میکند.[7] حالا وقتی جبرئیل از علم حضرت استفاده میکند دیگران وظیفهشان چیست؟ پس معلّم هست, مزکّی هست, از نظر اندیشه و انگیزه؛ نسبت به مؤمنین کمال رأفت و رحمت را دارد: ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ﴾ و اگر جامعهای در اثر یک حادثه و رخدادی که برای درون خود آنهاست یا از بیرون بر آنها تحمیل شده در زحمت باشد، فرمود بر پیغمبر گران است، سخت است: ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾؛[8] این «ما», «ما» مصدریه است، ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾؛ یعنی «عَنتَکُم»؛ یعنی رنج شما, غصه شما برای او دشوار است، حضرت گاهی خوابش نمیبرد از اینکه جامعه معتاد دارد، فرقی نمیکند بین بیداری و خواب آنها. شما وقتی که مدینه مشرّف میشوید، در حرمالنبی این آیه را میخوانید، ذات اقدس الهی فرمود: اگر اینها گناه کردند توبه کردند از ذات اقدس الهی درخواست مغفرت کردند به حضور تو آمدند تو هم برای اینها طلب مغفرت کردی: ﴿جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً﴾[9] این در زمان حیات حضرت است، همین آیه را ما در زمان رحلت آن در کنار حرم النبی هم میخوانیم؛ البته توسعه دارد در خارج از حرم هم میشود خواند؛ ولی منظور آن است که آیه میفرماید اگر اینها بیایند در حضور شما و استغفار کنند، شما هم برای اینها استغفار کنید: ﴿جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً﴾؛ پس معلوم میشود حیات و مماتش یکی است.
الآن هم ما آنجا میرویم همین دعا را میخوانیم، الآن هم وقتی ببیند جامعه در زحمت و فشارند، بر آن حضرت رنج است: ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾، اگر این «ما», «ما» مصدریه است، چه اینکه هست؛ یعنی «عَنَتَکُم» رنج شما, درد شما برای حضرت زحمت است، اگر حضرت فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»،[10] پدر از رنج پسر رنج میبرد اینطور نیست که حالا جامعه معتاد باشد یا بیکار باشد یا تولید کم باشد یا اشتغال کم باشد یا رنج فراوان باشد یا ـ خدای ناکرده ـ طلاق زیاد باشد و حضرت غصه نخورد. همین خاندان به ما فرمودند: خانهای که با طلاق خراب شده به این زودی بازسازی نمیشود؛[11] این یک بافت فرسودهای است که سالها باید بگذرد؛ حالا یکی خراب شده دو سال, سه سال, پنج سال بالأخره این را میشود بازسازی کرد، همین خاندانی که ما حرم اینها میرویم در و دیوار حرم اینها را میبوسیم همینها فرمودند, فرمودند خانهای که با طلاق خراب شده دیگر به این آسانی بازسازی نمیشود خودشان هم برای ما غصه میخورند؛ اینطور نیست که فقط وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) غصه بخورد، همه این ذوات قدسی(علیهم الصلاة و علیهم السلام) همینطور هستند، ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾.
بنابراین در تعلیم, اینها کارآمدند, در تزکیه کارآمدند, در رأفت کارآمدند, در رحم کارآمدند و در اینکه با جامعه همدردی میکنند کارآمدند. در مسائل دیگر سوره مبارکه دارد که عدهای میآیند که حرف خودشان را بزنند، بالأخره با اینها باید برابر خودشان عمل کنید: ﴿الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللَّهِ﴾؛[12] یعنی اینها که نمیآیند حرف تو را گوش بدهند آمدند که حرف خودشان را بزنند آنها حکم دیگری دارند که در همان سوره مبارکه «انعام» مشخص فرمود: ﴿وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾؛[13] فرمود اگر عدهای آمدند در محضر شما که آیات الهی را بشنوند، حرف خدا و پیغمبر را بشنوند، قبل از اینکه شروع به سخن بکنی بگو: ﴿سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾ اینها میشود خُلق عظیم؛ اینها را گفت و گفت؛ بعد فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛ فرمود اول به اینها سلام بکن.
مستحضرید این آیه سوره مبارکه «انعام» که فرمود: وقتی مؤمنین به حضورتان آمدند شما اگر این کتابهای روضهخوانیهای سابق را دیده باشید، خطیب رسم بود اول که بالای منبر میرفت، قبل از اینکه خطبه بخواند اول به حضّار سلام میکرد؛ برای اینکه مجلس روضه, مجلس علم بود, مجلس تفسیر، حدیث و روایت بود, نقل نهجالبلاغه بود, نقل صحیفه سجادیه بود، وقتی میفرماید: ﴿وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾، اوساط از مستمعان, سلام را از خود حضرت دریافت میکنند؛ یعنی سلام نبیّ بر آنهاست, اوحدیّ از اهل محضر، گذشته از دریافت سلام پیامبر, «سلام الله» را هم دریافت میکنند، این ﴿فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾؛ یعنی سلام ما را برسان یا سلام خودت را برسان؟ اوساط از شاگردان حضرت, سلام را از پیامبر دریافت میکردند، اوحدی از اصحاب آن حضرت سلام را از «الله» دریافت میکردند: ﴿وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾؛ ذات اقدس الهی که بر مؤمنین به طور عموم سلام میفرستد.
در جریان ابراهیم, موسای کلیم و عیسای مسیح(سلام الله علیهم اجمعین) مخصوصاً در جریان موسی و هارون وقتی فرمود: ﴿سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ٭ إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ﴾؛[14] همینطور که ما بر موسی و هارون سلام فرستادیم اینچنین ما مؤمنین را پاداش میدهیم؛ یعنی بر اینها هم سلام میکنیم. پس «سلام الله» برای افراد باایمان هست، اینچنین نیست که «سلام الله» مخصوص انبیا و مرسلین(علیهم الصلاة و علیهم السلام) باشد؛ البته مستحضرید در همه این مباحث آن قلّهاش مربوط به اینهاست. در همان سوره مبارکه «احزاب» ملاحظه فرمودید دو تا تصلیه هست: یک تصلیه و صلوات فرستادن برای حضرت رسول است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ﴾؛[15] یک تصلیه در همان سوره مبارکه «احزاب» برای مؤمنین است، فرمود: ﴿هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾[16] مؤمن اگر قدر خودش را نشناسد ضرر کرد، چه مقامی بالاتر از اینکه خدا بر مؤمن صلوات بفرستد, این کم مقام است که ملائکه بگویند: «اللهم صلّ علی الشیخ الانصاری» این کم است؟! ﴿هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾، فرمود برای اینکه شما را نورانی کنند صلوات خدا و ملائکه لازم است این کم مقامی نیست که حالا ملائکه بر محقّق صاحب شرایع, علامه حلّی, محقق اردبیلی, مقدس اردبیلی، شیخ انصاری و اینها صلوات بفرستند این راه باز است، اینکه مخصوص پیغمبر و امام(علیهم السلام) نیست؛ وقتی این راه باز است ما را هم تشویق کردند چرا این راه را نرویم. پس همان سوره مبارکه «احزاب» که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ﴾، در همان سوره فرمود: ﴿هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾ این صلوات خدا بر مؤمنین است, آن هم «سلام الله علی المؤمنین» است که فرمود: ﴿سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ ٭ إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ﴾، نه «نجزی النبیین»؛ فرمود سلام ما شامل مؤمنین هم میشود. اگر یک وقت در قلب انسان گرایشی پیدا شود به طرف خیر بداند این «سلام الله» است, اگر در دل انسان مطلبی القا شود که از کسی نشنید در کتابی نخواند بداند این «سلام الله» است, فیض خداست که نازل میشود این راه باز است.
پس در جریان رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تعلیم و تزکیه او مشخص, رأفت او مشخص, محبّت و ایمان او به الله و محبّت و رأفتش نسبت به مؤمنین مشخص و رنجور شدن پیامبر از رنج مردم این هم مشخص, درباره دشمنان دیگر هم فرمود، حضرت و همراهانش ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ﴾[17] این هم مشخص, راه نفوذ را بستن هم مشخص, راه درون را باز کردن برای مؤمنین مشخص, همه اینها را که وقتی جمعبندی کرد فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛ نباید گفت که حالا این در اوّل نازل شد، این آیات بعد نازل شد؛ چون ذات اقدس الهی دو گونه در قرآن کریم با ما سخن میگوید: یک وقت است که یک متن را اوّل نازل میکند در سوَر مکّی، بعد در سوَر مدنی این را شرح میدهد؛ این اجمال قبل از تفصیل است. یک وقت شرح حال را در سوَر مکّی و مدنی بیان میکند، جمعبندی را در پایان ذکر میکند، این اجمال بعد از تفصیل است, گاهی انسان یک متن را میخواهد شرح کند این اجمال قبل از تفصیل است، یک وقت از بحثهای مبسوط نتیجهگیری میکند این اجمال بعد از تفصیل است؛ درباره وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) همینطور است، گاهی میفرماید: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾ این به منزله متن است که در مکه نازل شد، در اوایل نزول آیات و سوَر مکّی، این سوره مبارکه است که جزء عتایق سُور است، بعد شرح حال آن در سور مکّی و مدنی مشخص شد. یک وقت است که نتیجهگیری بحثهای علمی و عملی حضرت است مثل بخشهای پایانی سوره مبارکه مدنی که در مدینه نازل شد؛ آنگاه زمان و زمین را به برکت حضرت مورد احترام قرار داد, اگر به سرزمین مکه احترام میگذارد: ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلٌّ﴾[18] ما اگر برای مکه حرمت قائلیم به احترام توست ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلٌّ﴾ در حالی که تو در این سرزمین هستی, اگر تو این سرزمین نباشی برای ما سنگلاخی بیش نیست، ما برای او حرمت قائل نیستیم. یک وقت است ما اینجا با ابرهه بساط این قوم را ویران کردیم؛ اما ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾؛ درباره عصر هم همینطور است، درباره عصر نبوت و عصر رسالت و عصر امامت مخصوصاً عصر وجود مبارک حضرت(سلام الله علیهم اجمعین) هم فرمود: ﴿وَ الْعَصْرِ ٭ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴾[19] اگر به زمان قسم میخورد به احترام آن حضرت است, اگر به زمین قسم میخورد به احترام آن حضرت است، این جمعبندیهاست این روش در قرآن کریم هست. حالا شما درباره قرآن بخواهید بحث کنید که خدا چگونه قرآن را معرفی کرده، میبینید همین عناصر چندگانه را درباره قرآن ذکر میکند. درباره امامت و ولایت و اهل بیت(علیهم السلام) بخواهید بحث کنید میبینید همینطور است, درباره انسان مؤمن بخواهید بحث کنید میبینید همینطور است؛ این میشود کتاب عمیق علمی؛ یعنی دعوای او مدلّل است هر دعوایی کرده در کنار آن علّت ذکر میکند یا اول تفصیل بعد اجمال, یا اول اجمال بعد تفصیل, آنجا که اجمال اول است و تفصیل بعد به منزله متن و شرح است, آنجا که اجمال آخر است و تفصیل اوّل به عنوان نتیجهگیری تفصل است این کار, کار قرآنی است میشود کتاب علمی. لذا وجود مبارک امام سجاد فرمود: «لَو مَاتَ مِن بَیْن الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب ِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی»؛[20] فرمود اگر همه مردم بین شرق و غرب عالم؛ یعنی همه مردم روی زمین بمیرند و من در روی زمین تنها باشم مادامی که قرآن با من است من احساس وحشت نمیکنم، چون یک متکلّم خوبی با من سخن میگوید، من هم خواستههای خودم را قبل از اینکه خودم درمیان بگذارم، آفریننده من در همین کتاب درمیان گذاشت، «لَو مَاتَ مِن بَیْن الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب ِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی»؛ آن وقت همین حضرت به ما فرمود علمی فرا بگیرید، این از بیانات نورانی حضرت است: «الْعِلْمُ رَائِدٌ وَ الْعَقْلُ سَائِقٌ وَ النَّفْسُ حَرُون»[21] مستحضرید که «رائد»[22] غیر از نبیّ, غیر از رسول, غیر از امام, غیر از خلیفه, غیر از عالم, غیر از معلم است، اینها هر کدام عنوانی است مخصوص خودش, «رائد»؛ یعنی پیشرو کسانی که میخواهند به حج مشرّف شوند یا جای دیگر اول یک عده پیشرو میروند راه را مشخص میکنند وضع را مشخص میکنند بعد میآیند به این قافله خبر میدهند این قافله حرکت میکند میرود، این را میگویند «رائد». در بیانات نورانی حضرت امیر هست ائمه دیگر فرمودند, فرمودند: «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ»[23] ما از دور خبر نمیدهیم که معادی هست بهشتی و جهنمی هست، ما از نزدیک رفتیم دیدیم و میرویم و برمیگردیم؛ چون قیامت الآن موجود است. این بیان نورانی امام رضا(سلام الله علیه) است که «لَیْسَ مِنَّا» کسی که نگوید بهشت و جهنم الآن موجود است،[24] بهشت الآن موجود است جهنم موجود است. همه این ذوات قدسی مشمول این بیان نورانیاند که «لَو کَشَفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِینَا»[25] فرمودند ما از دور که خبر نمیدهیم با یک سلسله مفاهیم حصولی بگوییم بهشت اینطور است جهنم اینطور است «بین البهشت و الجهنم»، اعراف اینطور است، مردم چند دستهاند ما پیشرو شماییم، ما رفتیم و آمدیم و باخبریم و هیچ وقت دروغ هم نمیگوییم، «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ».
حالا برای ما که افراد عادی هستیم چندین راه وجود دارد: یکی اینکه از همین قرآن و آیات و روایات به برکت این ذوات قدسی یاد بگیریم, یکی هم باور کنیم که قبرستان مدرسه است. این قبرستان از آن جهت که گفتند فاتحه بخوانید رأفت و رحمت است برای مؤمنین طلب مغفرت است، یک تذکره هم برای خود ما هست. آن سلام اول، یک عرض ادب است, این قرائت فاتحه و قرآن و آیات دیگر ترحّمی نسبت به آنها است, اما آن دعای مخصوص دعای مدرسه است: «السَّلَامُ عَلَی أَهْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَا أَهْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ بعد در پایان: «یَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَةِ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» تا پایان.[26] آن جملههای نورانی این است که ای اهل «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» شما را به حقّ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» قسم به ما بگویید آنجا چه خبر است. پس معلوم میشود خیلیها میتوانند بروند قبرستان که چیز یاد بگیرند، حالا یا در عالم رؤیاست یا عالم بیداری است به هر وسیله است میشود از اهل قبرستان چیزی شنید؛ حالا یا به خواب آدم میآیند یا در راههای دیگر آدم را یاری میکنند. خیلی از این بزرگان نجف شاگرد همان وادیالسلام بودند این دعا که لغو نیست اینطور نیست که «آن را که خبر شد خبری باز ناید»؛ نه خیر، آن را که خبر شد خبری هم باز آمد.[27] آخر به ما گفتند بروید آنجا آنها را به حقّ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» که بهترین قسم است، قسم بدهید بگویید آنجا چه خبر است؛ پس معلوم میشود راه باز است. «یَا أَهْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ پس معلوم میشود راه, تنها راه حوزه و دانشگاه نیست راه قبرستان هم هست, راه مدرسه و اینها هم هست که انسان چیز یاد بگیرد.
این که ائمه(علیهم السلام) فرمودند: «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ»؛ یعنی ما پیشرو شما هستیم ما رفتیم آنجا آمدیم خبر داریم میدانیم آنجا چه خبر است، ما که دستی از دور بر قیامت نداریم که فقط با علم حصولی بگوییم چون خدا عادل است یک محکمه باید باشد بله این را خیلیها بلدند؛ اما آنکه ائمه(علیهم السلام) بلدند فرمودند همان مسئله «لَو کَشَفَ الْغِطَاءُ» است، فرمود: «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ». یک بیان نورانی از پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) است که این سه جمله را دارد: «الْعِلْمُ رَائِدٌ وَ الْعَقْلُ سَائِقٌ وَ النَّفْسُ حَرُونٌ»؛ فرمود علم پیشرو خوبی است, عقل یک راننده خوبی است و نفس هم سرکش است. این نفس یا در بخش اندیشه گرفتار وهم و خیال است یا در بخش انگیزه به دام شهوت و غضب افتاده است به هر حال سرکش است، این پیشرو مرتب میگوید آنجا خبر خوبی است, آنجا جای بدی است, آن طرف بد است این طرف خوب است مرتب دارد خبر میدهد این عقل هم ما را سوق میدهد و این نفس سرکش است. این سه جمله است که سه جمله هر کدام میتواند پیام خاص داشته باشد، آن «وَ النَّفْسُ حَرُونٌ» از واقعیتی خبر میدهد که جمله, جمله خبریه است؛ اما این جمله اوّل و دوم در عین حال که به حسب ظاهر خبری است میتواند به داعی انشا القا شده باشد: «الْعِلْمُ رَائِدٌ»؛ یعنی علمی پیدا کنید که پیشروی شما باشد، علمی که درباره زمین و زمان است، این مشکل شما را حلّ نمیکند، این لازم هست، ولی کافی نیست؛ چون بساط زمین و زمان یک روز برچیده میشود: ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ﴾[28] است, ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ﴾[29] است چیزی پیدا کنید که وقتی زمین و زمان برچیده شد به درد شما برسد. این «الْعِلْمُ رَائِدٌ»، جمله خبریه است میتواند به داعی انشا باشد؛ یعنی علمی فراهم کنید که پیشرو باشد؛ یعنی بیاید آنجا به شما خبر بدهد. «وَ الْعَقْلُ سَائِقٌ»، هم عقل را طرزی بشناسید که شما را حرکت بدهد؛ یعنی صِرف دانستن این دو جمله کافی نیست که بشود خبریه محض این دیگر آموزنده نیست «الْعِلْمُ رَائِدٌ, الْعَقْلُ سَائِقٌ»؛ اما وظیفه ما چیست؛ یعنی «یا ایها الذین آمنوا» علمی تهیه کنید که رائد باشد, «یا ایها الذین آمنوا» عقلی داشته باشید که سائق باشد؛ اینها راه هست که امیدواریم ذات اقدس الهی به برکت قرآن و عترت همه علاقهمندان به این دو عنصر اصلی و شما بزرگواران را از رهنمودهای اهل بیت عصمت و طهارت حداکثر بهره را مرحمت بفرماید.
مجدداً مقدم شما بزرگواران را گرامی میداریم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم به همه خواستههای شما پاسخ درخور و لیاقت شما عطا کند. پروردگار امر فرج ولیّات را تسریع بفرما! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, دولت و ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان(عج) حفظ بفرما! روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی محشور بفرما! خطرات سلفی و تکفیری و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگردان! مشکلات دولت و ملت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد مقاومتی و ازدواج جوانها را به بهترین وجه حلّ بفرما!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . سوره قلم، آیه4.
[2] . سوره بقره، آیه29.
[3] . سوره انبیاء، آیه107.
[4] . سوره توبه، آیه128.
[5] . المصباح الکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص247 و 254.
[6] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص561.
[7] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص107.
[8] . سوره توبه، آیه128.
[9] . سوره نساء، آیه64.
[10] . علل الشرائع, ج1, ص127.
[11] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج6، ص54.
[12] . سوره غافر، آیات35 و 56 و 69.
[13] . سوره انعام، آیه54.
[14] . سوره صافات، آیات120و121.
[15] . سوره احزاب، آیه56.
[16] . سوره احزاب، آیه43.
[17] . سوره فتح، آیه29.
[18] . سوره بلد، آیات1 و 2.
[19] . سوره عصر، آیات1 و 2.
[20] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص602.
[21] . بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج74، ص174.
[22] . معجم المقاییس اللغة، ج2، ص458؛ «رائِدُ العَین: عُوَّارها الذی یَرُود فیها؛ و الرَّائد: العُود الذی تُدار به الرَّحَی».
[23] . إعتقادات الإمامیة(للصدوق)، ص64.
[24] . الأمالی(للصدوق), ص461؛ «فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَ هُمَا الْیَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ فَقَالَ نَعَمْ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَأَی النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَإِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّهُمَا الْیَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَیْرُ مَخْلُوقَتَیْنِ فَقَالَ(علیه السلام) مَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ مَنْ أَنْکَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَدْ کَذَّبَ النَّبِیَّ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وَ کَذَّبَنَا وَ لَیْسَ مِنْ وَلَایَتِنَا ...».
[25] . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص119.
[26] . بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج99، ص301.
[27] . سعدی، گلستان، دیباچه؛ «این مدعیان در طلبش بی خبرانند ٭٭٭ کانرا که خبر شد خبری باز ناید».
[28] . سوره تکویر، آیه1.
[29] . سوره ابراهیم، آیه48.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین سیّما بقیّة الله فی العالمین بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلی الله».
مقدم شما فرهیختگان, بزرگواران حوزوی و دانشگاهی و قرآنی و عزیزان سپاهی و بسیجی و نیروهای رزمی را گرامی میداریم. ایام پربرکت میلاد خاتم انبیا(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) و همچنین میلاد پربرکت امام صادق(سلام الله علیه) را به پیشگاه ولیّ عصر و به همه علاقهمندان قرآن و عترت و به شما بزرگواران و برادران و خواهران ایمانی تهنیت عرض میکنیم! روز مبارزه مردم فداکار قم؛ یعنی نوزده دی را هم گرامی میداریم و همه شهدا مخصوصاً شهدای نوزده دی را هم از خدای سبحان مسئلت میکنیم که با شهدای صدر اسلام محشور بفرماید!
ایام متعلّق به وجود مبارک رسول گرامی و امام صادق(سلام الله علیهما) است. قرآن کریم در عین حال که کتاب آسمانی است، نظم علمی این عالم را هم رعایت میکند، در غالب امور اینطور است که اولاً به صورت کلّی یک سلسله بیاناتی را دارد؛ ثانیاً خطوط جزئی و برنامههای جزئی آن را تبیین میکند؛ ثالثاً کسانی که متّصف به اینها هستند جمعبندی میکند، نتیجه را یکجا ذکر میکند؛ رابعاً کسانی که مخالف این مسیر حرکت کردند جمعبندی میکند و ثمرِ تلخ آن را یکجا ذکر میکند. درباره قرآنشناسی اینطور است, پیغمبرشناسی اینطور است, امامشناسی اینطور است, انسانشناسی اینطور است, جامعهشناسی اینطور است یک کتاب عمیق علمی میشود، اینطور نیست که آیات آن پراکنده باشد و نظم علمی در آن نباشد. همه ما میدانیم که ذات اقدس الهی درباره رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛[1] اما این محصول جمعبندی چند طایفه علمی و عملی است؛ یعنی یک سلسله خطوط کلّی را به عنوان وحی و نبوّت بیان کرد, برنامههای علمی پیامبر را تشریح کرد, برنامههای عملی پیامبر را تشریح کرد, برنامه پیوند پیغمبر با خدا را بیان کرد, برنامه پیوند پیغمبر با فرشتگان آورنده وحی را مشخص کرد, برنامه پیوند پیغمبر با امّتش را مشخص کرد, برنامه آموزنده پیغمبر در صحنههای نبرد را مشخص کرد, همه اینها را در کنار آن بازگو کرد که پیغمبر عمل کرد و جمعبندی کرده فرمود: فتحصّل که پیغمبر ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛ ولی اینچنین نیست که ابتدا بفرماید: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾، شما این قسمتها را تنظیم میکنید میبینید که هر جا سخن از دستور هست کنار آن امتثال هست. فرمود پیامبر آمده است که ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾،[2] هم معلم باشد، عقل نظری و اندیشور جامعه بشری را شکوفا کند, هم مزکّی باشد؛ عقل عملی و انگیزهمدار جامعه را رهبری کند. برنامههای فراوان حضرت را در سورهها و آیات گوناگون ذکر کرد که در فلانجا پیامبر تعلیم داد, در فلانجا تزکیه کرد, در فلانجا اندیشه مردم را راهاندازی کرد, در فلانجا انگیزه مردم را راهاندازی کرد. پس در بخش ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾ کارآمد بود. از نظر رعایت مسئله عاطفه و محبّت و رحمت که فرمود: ﴿وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾،[3] در بخش پایانی سوره مبارکه «توبه» فرمود: ﴿ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم﴾[4] مستحضرید این دو اسم از اسمای حسنا درباره ذات اقدس الهی است، خداوند رئوف و رحیم است «یَا رَئُوفُ» و «یَا رَحِیم» چه در «جوشن کبیر»,[5] چه در روایات دیگر[6] و چه در قرآن کریم این دو اسم درباره اسمای حسنای ذات اقدس الهی است؛ منتها اینها صفت فعلاند نه صفت ذات و صفت فعل, مظهر میطلبد، بهترین مظهر برای اینگونه از اسما انسان کامل, وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که در بخش پایانی سوره «توبه» فرمود: ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ﴾.
مرحوم امینالاسلام نقل میکند که وجود مبارک پیامبر به جبرئیل فرمود: من که «رحمةٌ للعالمین» هستم آیا فیض من به تو هم رسید، تو هم از فیض رسالت من بهره بردی؟ عرض کرد بله «یا رسول الله». این جزء غرر روایات ماست که صدر آن خیلی عمیق و علمی است؛ البته ذیل آن مشکلی دارد که باید جداگانه حلّ شود. عرض کرد ما هم از فیض شما بهره بردیم، ما هم اگر چهارتا کار علمی شد به برکت شما یاد گرفتیم، ما یاد گرفتیم که آوردن وحی برای ما یک برنامه بود، این مراحل عالیه را به وسیله شما ما آموختیم، شما معلّمان ما هستید، این را امینالاسلام در ذیل آیه ﴿وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾ نقل میکند.[7] حالا وقتی جبرئیل از علم حضرت استفاده میکند دیگران وظیفهشان چیست؟ پس معلّم هست, مزکّی هست, از نظر اندیشه و انگیزه؛ نسبت به مؤمنین کمال رأفت و رحمت را دارد: ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ﴾ و اگر جامعهای در اثر یک حادثه و رخدادی که برای درون خود آنهاست یا از بیرون بر آنها تحمیل شده در زحمت باشد، فرمود بر پیغمبر گران است، سخت است: ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾؛[8] این «ما», «ما» مصدریه است، ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾؛ یعنی «عَنتَکُم»؛ یعنی رنج شما, غصه شما برای او دشوار است، حضرت گاهی خوابش نمیبرد از اینکه جامعه معتاد دارد، فرقی نمیکند بین بیداری و خواب آنها. شما وقتی که مدینه مشرّف میشوید، در حرمالنبی این آیه را میخوانید، ذات اقدس الهی فرمود: اگر اینها گناه کردند توبه کردند از ذات اقدس الهی درخواست مغفرت کردند به حضور تو آمدند تو هم برای اینها طلب مغفرت کردی: ﴿جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً﴾[9] این در زمان حیات حضرت است، همین آیه را ما در زمان رحلت آن در کنار حرم النبی هم میخوانیم؛ البته توسعه دارد در خارج از حرم هم میشود خواند؛ ولی منظور آن است که آیه میفرماید اگر اینها بیایند در حضور شما و استغفار کنند، شما هم برای اینها استغفار کنید: ﴿جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً﴾؛ پس معلوم میشود حیات و مماتش یکی است.
الآن هم ما آنجا میرویم همین دعا را میخوانیم، الآن هم وقتی ببیند جامعه در زحمت و فشارند، بر آن حضرت رنج است: ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾، اگر این «ما», «ما» مصدریه است، چه اینکه هست؛ یعنی «عَنَتَکُم» رنج شما, درد شما برای حضرت زحمت است، اگر حضرت فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»،[10] پدر از رنج پسر رنج میبرد اینطور نیست که حالا جامعه معتاد باشد یا بیکار باشد یا تولید کم باشد یا اشتغال کم باشد یا رنج فراوان باشد یا ـ خدای ناکرده ـ طلاق زیاد باشد و حضرت غصه نخورد. همین خاندان به ما فرمودند: خانهای که با طلاق خراب شده به این زودی بازسازی نمیشود؛[11] این یک بافت فرسودهای است که سالها باید بگذرد؛ حالا یکی خراب شده دو سال, سه سال, پنج سال بالأخره این را میشود بازسازی کرد، همین خاندانی که ما حرم اینها میرویم در و دیوار حرم اینها را میبوسیم همینها فرمودند, فرمودند خانهای که با طلاق خراب شده دیگر به این آسانی بازسازی نمیشود خودشان هم برای ما غصه میخورند؛ اینطور نیست که فقط وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) غصه بخورد، همه این ذوات قدسی(علیهم الصلاة و علیهم السلام) همینطور هستند، ﴿عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ﴾.
بنابراین در تعلیم, اینها کارآمدند, در تزکیه کارآمدند, در رأفت کارآمدند, در رحم کارآمدند و در اینکه با جامعه همدردی میکنند کارآمدند. در مسائل دیگر سوره مبارکه دارد که عدهای میآیند که حرف خودشان را بزنند، بالأخره با اینها باید برابر خودشان عمل کنید: ﴿الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللَّهِ﴾؛[12] یعنی اینها که نمیآیند حرف تو را گوش بدهند آمدند که حرف خودشان را بزنند آنها حکم دیگری دارند که در همان سوره مبارکه «انعام» مشخص فرمود: ﴿وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾؛[13] فرمود اگر عدهای آمدند در محضر شما که آیات الهی را بشنوند، حرف خدا و پیغمبر را بشنوند، قبل از اینکه شروع به سخن بکنی بگو: ﴿سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾ اینها میشود خُلق عظیم؛ اینها را گفت و گفت؛ بعد فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛ فرمود اول به اینها سلام بکن.
مستحضرید این آیه سوره مبارکه «انعام» که فرمود: وقتی مؤمنین به حضورتان آمدند شما اگر این کتابهای روضهخوانیهای سابق را دیده باشید، خطیب رسم بود اول که بالای منبر میرفت، قبل از اینکه خطبه بخواند اول به حضّار سلام میکرد؛ برای اینکه مجلس روضه, مجلس علم بود, مجلس تفسیر، حدیث و روایت بود, نقل نهجالبلاغه بود, نقل صحیفه سجادیه بود، وقتی میفرماید: ﴿وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾، اوساط از مستمعان, سلام را از خود حضرت دریافت میکنند؛ یعنی سلام نبیّ بر آنهاست, اوحدیّ از اهل محضر، گذشته از دریافت سلام پیامبر, «سلام الله» را هم دریافت میکنند، این ﴿فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾؛ یعنی سلام ما را برسان یا سلام خودت را برسان؟ اوساط از شاگردان حضرت, سلام را از پیامبر دریافت میکردند، اوحدی از اصحاب آن حضرت سلام را از «الله» دریافت میکردند: ﴿وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ﴾؛ ذات اقدس الهی که بر مؤمنین به طور عموم سلام میفرستد.
در جریان ابراهیم, موسای کلیم و عیسای مسیح(سلام الله علیهم اجمعین) مخصوصاً در جریان موسی و هارون وقتی فرمود: ﴿سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ٭ إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ﴾؛[14] همینطور که ما بر موسی و هارون سلام فرستادیم اینچنین ما مؤمنین را پاداش میدهیم؛ یعنی بر اینها هم سلام میکنیم. پس «سلام الله» برای افراد باایمان هست، اینچنین نیست که «سلام الله» مخصوص انبیا و مرسلین(علیهم الصلاة و علیهم السلام) باشد؛ البته مستحضرید در همه این مباحث آن قلّهاش مربوط به اینهاست. در همان سوره مبارکه «احزاب» ملاحظه فرمودید دو تا تصلیه هست: یک تصلیه و صلوات فرستادن برای حضرت رسول است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ﴾؛[15] یک تصلیه در همان سوره مبارکه «احزاب» برای مؤمنین است، فرمود: ﴿هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾[16] مؤمن اگر قدر خودش را نشناسد ضرر کرد، چه مقامی بالاتر از اینکه خدا بر مؤمن صلوات بفرستد, این کم مقام است که ملائکه بگویند: «اللهم صلّ علی الشیخ الانصاری» این کم است؟! ﴿هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾، فرمود برای اینکه شما را نورانی کنند صلوات خدا و ملائکه لازم است این کم مقامی نیست که حالا ملائکه بر محقّق صاحب شرایع, علامه حلّی, محقق اردبیلی, مقدس اردبیلی، شیخ انصاری و اینها صلوات بفرستند این راه باز است، اینکه مخصوص پیغمبر و امام(علیهم السلام) نیست؛ وقتی این راه باز است ما را هم تشویق کردند چرا این راه را نرویم. پس همان سوره مبارکه «احزاب» که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ﴾، در همان سوره فرمود: ﴿هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾ این صلوات خدا بر مؤمنین است, آن هم «سلام الله علی المؤمنین» است که فرمود: ﴿سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ ٭ إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ﴾، نه «نجزی النبیین»؛ فرمود سلام ما شامل مؤمنین هم میشود. اگر یک وقت در قلب انسان گرایشی پیدا شود به طرف خیر بداند این «سلام الله» است, اگر در دل انسان مطلبی القا شود که از کسی نشنید در کتابی نخواند بداند این «سلام الله» است, فیض خداست که نازل میشود این راه باز است.
پس در جریان رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تعلیم و تزکیه او مشخص, رأفت او مشخص, محبّت و ایمان او به الله و محبّت و رأفتش نسبت به مؤمنین مشخص و رنجور شدن پیامبر از رنج مردم این هم مشخص, درباره دشمنان دیگر هم فرمود، حضرت و همراهانش ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ﴾[17] این هم مشخص, راه نفوذ را بستن هم مشخص, راه درون را باز کردن برای مؤمنین مشخص, همه اینها را که وقتی جمعبندی کرد فرمود: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾؛ نباید گفت که حالا این در اوّل نازل شد، این آیات بعد نازل شد؛ چون ذات اقدس الهی دو گونه در قرآن کریم با ما سخن میگوید: یک وقت است که یک متن را اوّل نازل میکند در سوَر مکّی، بعد در سوَر مدنی این را شرح میدهد؛ این اجمال قبل از تفصیل است. یک وقت شرح حال را در سوَر مکّی و مدنی بیان میکند، جمعبندی را در پایان ذکر میکند، این اجمال بعد از تفصیل است, گاهی انسان یک متن را میخواهد شرح کند این اجمال قبل از تفصیل است، یک وقت از بحثهای مبسوط نتیجهگیری میکند این اجمال بعد از تفصیل است؛ درباره وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) همینطور است، گاهی میفرماید: ﴿إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ﴾ این به منزله متن است که در مکه نازل شد، در اوایل نزول آیات و سوَر مکّی، این سوره مبارکه است که جزء عتایق سُور است، بعد شرح حال آن در سور مکّی و مدنی مشخص شد. یک وقت است که نتیجهگیری بحثهای علمی و عملی حضرت است مثل بخشهای پایانی سوره مبارکه مدنی که در مدینه نازل شد؛ آنگاه زمان و زمین را به برکت حضرت مورد احترام قرار داد, اگر به سرزمین مکه احترام میگذارد: ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلٌّ﴾[18] ما اگر برای مکه حرمت قائلیم به احترام توست ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلٌّ﴾ در حالی که تو در این سرزمین هستی, اگر تو این سرزمین نباشی برای ما سنگلاخی بیش نیست، ما برای او حرمت قائل نیستیم. یک وقت است ما اینجا با ابرهه بساط این قوم را ویران کردیم؛ اما ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾؛ درباره عصر هم همینطور است، درباره عصر نبوت و عصر رسالت و عصر امامت مخصوصاً عصر وجود مبارک حضرت(سلام الله علیهم اجمعین) هم فرمود: ﴿وَ الْعَصْرِ ٭ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴾[19] اگر به زمان قسم میخورد به احترام آن حضرت است, اگر به زمین قسم میخورد به احترام آن حضرت است، این جمعبندیهاست این روش در قرآن کریم هست. حالا شما درباره قرآن بخواهید بحث کنید که خدا چگونه قرآن را معرفی کرده، میبینید همین عناصر چندگانه را درباره قرآن ذکر میکند. درباره امامت و ولایت و اهل بیت(علیهم السلام) بخواهید بحث کنید میبینید همینطور است, درباره انسان مؤمن بخواهید بحث کنید میبینید همینطور است؛ این میشود کتاب عمیق علمی؛ یعنی دعوای او مدلّل است هر دعوایی کرده در کنار آن علّت ذکر میکند یا اول تفصیل بعد اجمال, یا اول اجمال بعد تفصیل, آنجا که اجمال اول است و تفصیل بعد به منزله متن و شرح است, آنجا که اجمال آخر است و تفصیل اوّل به عنوان نتیجهگیری تفصل است این کار, کار قرآنی است میشود کتاب علمی. لذا وجود مبارک امام سجاد فرمود: «لَو مَاتَ مِن بَیْن الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب ِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی»؛[20] فرمود اگر همه مردم بین شرق و غرب عالم؛ یعنی همه مردم روی زمین بمیرند و من در روی زمین تنها باشم مادامی که قرآن با من است من احساس وحشت نمیکنم، چون یک متکلّم خوبی با من سخن میگوید، من هم خواستههای خودم را قبل از اینکه خودم درمیان بگذارم، آفریننده من در همین کتاب درمیان گذاشت، «لَو مَاتَ مِن بَیْن الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب ِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی»؛ آن وقت همین حضرت به ما فرمود علمی فرا بگیرید، این از بیانات نورانی حضرت است: «الْعِلْمُ رَائِدٌ وَ الْعَقْلُ سَائِقٌ وَ النَّفْسُ حَرُون»[21] مستحضرید که «رائد»[22] غیر از نبیّ, غیر از رسول, غیر از امام, غیر از خلیفه, غیر از عالم, غیر از معلم است، اینها هر کدام عنوانی است مخصوص خودش, «رائد»؛ یعنی پیشرو کسانی که میخواهند به حج مشرّف شوند یا جای دیگر اول یک عده پیشرو میروند راه را مشخص میکنند وضع را مشخص میکنند بعد میآیند به این قافله خبر میدهند این قافله حرکت میکند میرود، این را میگویند «رائد». در بیانات نورانی حضرت امیر هست ائمه دیگر فرمودند, فرمودند: «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ»[23] ما از دور خبر نمیدهیم که معادی هست بهشتی و جهنمی هست، ما از نزدیک رفتیم دیدیم و میرویم و برمیگردیم؛ چون قیامت الآن موجود است. این بیان نورانی امام رضا(سلام الله علیه) است که «لَیْسَ مِنَّا» کسی که نگوید بهشت و جهنم الآن موجود است،[24] بهشت الآن موجود است جهنم موجود است. همه این ذوات قدسی مشمول این بیان نورانیاند که «لَو کَشَفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِینَا»[25] فرمودند ما از دور که خبر نمیدهیم با یک سلسله مفاهیم حصولی بگوییم بهشت اینطور است جهنم اینطور است «بین البهشت و الجهنم»، اعراف اینطور است، مردم چند دستهاند ما پیشرو شماییم، ما رفتیم و آمدیم و باخبریم و هیچ وقت دروغ هم نمیگوییم، «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ».
حالا برای ما که افراد عادی هستیم چندین راه وجود دارد: یکی اینکه از همین قرآن و آیات و روایات به برکت این ذوات قدسی یاد بگیریم, یکی هم باور کنیم که قبرستان مدرسه است. این قبرستان از آن جهت که گفتند فاتحه بخوانید رأفت و رحمت است برای مؤمنین طلب مغفرت است، یک تذکره هم برای خود ما هست. آن سلام اول، یک عرض ادب است, این قرائت فاتحه و قرآن و آیات دیگر ترحّمی نسبت به آنها است, اما آن دعای مخصوص دعای مدرسه است: «السَّلَامُ عَلَی أَهْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَا أَهْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ بعد در پایان: «یَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَةِ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» تا پایان.[26] آن جملههای نورانی این است که ای اهل «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» شما را به حقّ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» قسم به ما بگویید آنجا چه خبر است. پس معلوم میشود خیلیها میتوانند بروند قبرستان که چیز یاد بگیرند، حالا یا در عالم رؤیاست یا عالم بیداری است به هر وسیله است میشود از اهل قبرستان چیزی شنید؛ حالا یا به خواب آدم میآیند یا در راههای دیگر آدم را یاری میکنند. خیلی از این بزرگان نجف شاگرد همان وادیالسلام بودند این دعا که لغو نیست اینطور نیست که «آن را که خبر شد خبری باز ناید»؛ نه خیر، آن را که خبر شد خبری هم باز آمد.[27] آخر به ما گفتند بروید آنجا آنها را به حقّ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» که بهترین قسم است، قسم بدهید بگویید آنجا چه خبر است؛ پس معلوم میشود راه باز است. «یَا أَهْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛ پس معلوم میشود راه, تنها راه حوزه و دانشگاه نیست راه قبرستان هم هست, راه مدرسه و اینها هم هست که انسان چیز یاد بگیرد.
این که ائمه(علیهم السلام) فرمودند: «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ»؛ یعنی ما پیشرو شما هستیم ما رفتیم آنجا آمدیم خبر داریم میدانیم آنجا چه خبر است، ما که دستی از دور بر قیامت نداریم که فقط با علم حصولی بگوییم چون خدا عادل است یک محکمه باید باشد بله این را خیلیها بلدند؛ اما آنکه ائمه(علیهم السلام) بلدند فرمودند همان مسئله «لَو کَشَفَ الْغِطَاءُ» است، فرمود: «إِنَّ الرَّائِدَ لا یَکْذِبُ أَهْلَهُ». یک بیان نورانی از پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) است که این سه جمله را دارد: «الْعِلْمُ رَائِدٌ وَ الْعَقْلُ سَائِقٌ وَ النَّفْسُ حَرُونٌ»؛ فرمود علم پیشرو خوبی است, عقل یک راننده خوبی است و نفس هم سرکش است. این نفس یا در بخش اندیشه گرفتار وهم و خیال است یا در بخش انگیزه به دام شهوت و غضب افتاده است به هر حال سرکش است، این پیشرو مرتب میگوید آنجا خبر خوبی است, آنجا جای بدی است, آن طرف بد است این طرف خوب است مرتب دارد خبر میدهد این عقل هم ما را سوق میدهد و این نفس سرکش است. این سه جمله است که سه جمله هر کدام میتواند پیام خاص داشته باشد، آن «وَ النَّفْسُ حَرُونٌ» از واقعیتی خبر میدهد که جمله, جمله خبریه است؛ اما این جمله اوّل و دوم در عین حال که به حسب ظاهر خبری است میتواند به داعی انشا القا شده باشد: «الْعِلْمُ رَائِدٌ»؛ یعنی علمی پیدا کنید که پیشروی شما باشد، علمی که درباره زمین و زمان است، این مشکل شما را حلّ نمیکند، این لازم هست، ولی کافی نیست؛ چون بساط زمین و زمان یک روز برچیده میشود: ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ﴾[28] است, ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ﴾[29] است چیزی پیدا کنید که وقتی زمین و زمان برچیده شد به درد شما برسد. این «الْعِلْمُ رَائِدٌ»، جمله خبریه است میتواند به داعی انشا باشد؛ یعنی علمی فراهم کنید که پیشرو باشد؛ یعنی بیاید آنجا به شما خبر بدهد. «وَ الْعَقْلُ سَائِقٌ»، هم عقل را طرزی بشناسید که شما را حرکت بدهد؛ یعنی صِرف دانستن این دو جمله کافی نیست که بشود خبریه محض این دیگر آموزنده نیست «الْعِلْمُ رَائِدٌ, الْعَقْلُ سَائِقٌ»؛ اما وظیفه ما چیست؛ یعنی «یا ایها الذین آمنوا» علمی تهیه کنید که رائد باشد, «یا ایها الذین آمنوا» عقلی داشته باشید که سائق باشد؛ اینها راه هست که امیدواریم ذات اقدس الهی به برکت قرآن و عترت همه علاقهمندان به این دو عنصر اصلی و شما بزرگواران را از رهنمودهای اهل بیت عصمت و طهارت حداکثر بهره را مرحمت بفرماید.
مجدداً مقدم شما بزرگواران را گرامی میداریم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم به همه خواستههای شما پاسخ درخور و لیاقت شما عطا کند. پروردگار امر فرج ولیّات را تسریع بفرما! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, دولت و ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان(عج) حفظ بفرما! روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی محشور بفرما! خطرات سلفی و تکفیری و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگردان! مشکلات دولت و ملت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد مقاومتی و ازدواج جوانها را به بهترین وجه حلّ بفرما!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . سوره قلم، آیه4.
[2] . سوره بقره، آیه29.
[3] . سوره انبیاء، آیه107.
[4] . سوره توبه، آیه128.
[5] . المصباح الکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص247 و 254.
[6] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص561.
[7] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص107.
[8] . سوره توبه، آیه128.
[9] . سوره نساء، آیه64.
[10] . علل الشرائع, ج1, ص127.
[11] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج6، ص54.
[12] . سوره غافر، آیات35 و 56 و 69.
[13] . سوره انعام، آیه54.
[14] . سوره صافات، آیات120و121.
[15] . سوره احزاب، آیه56.
[16] . سوره احزاب، آیه43.
[17] . سوره فتح، آیه29.
[18] . سوره بلد، آیات1 و 2.
[19] . سوره عصر، آیات1 و 2.
[20] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج2، ص602.
[21] . بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج74، ص174.
[22] . معجم المقاییس اللغة، ج2، ص458؛ «رائِدُ العَین: عُوَّارها الذی یَرُود فیها؛ و الرَّائد: العُود الذی تُدار به الرَّحَی».
[23] . إعتقادات الإمامیة(للصدوق)، ص64.
[24] . الأمالی(للصدوق), ص461؛ «فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَ هُمَا الْیَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ فَقَالَ نَعَمْ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ رَأَی النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَإِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّهُمَا الْیَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَیْرُ مَخْلُوقَتَیْنِ فَقَالَ(علیه السلام) مَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ مَنْ أَنْکَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَدْ کَذَّبَ النَّبِیَّ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وَ کَذَّبَنَا وَ لَیْسَ مِنْ وَلَایَتِنَا ...».
[25] . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص119.
[26] . بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج99، ص301.
[27] . سعدی، گلستان، دیباچه؛ «این مدعیان در طلبش بی خبرانند ٭٭٭ کانرا که خبر شد خبری باز ناید».
[28] . سوره تکویر، آیه1.
[29] . سوره ابراهیم، آیه48.
- ۹۴/۱۱/۰۴