اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

۱۰۷۰ مطلب با موضوع «تفکرات شخصی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۳، ۰۳:۴۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام خب آقا الان داشتم قلیون میکشیدم و جوشن کبیر گوش میدادم و بازی میکردم با خودم دیدم اینطور نمیشه همینطور که از خودم فیلم میگرفتم بلند بلند فکرمو گفتم و از خدا زن خواستم و دیگه فکر ذهنی و دلی نکردم و فیلم گرفتم و چون صدای جوشن کبیر پخش میشد روم شد بلند بلند با صدا فکرمو از خدا بخام و مثلا خدایا یه زنی که ممه هاشو بخورم خدایا یه زنی که حامله ش کنم و بیاد تو ذهنوم و بکنمش و بخورتم و بخورمش و...

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱ آبان ۱۴۰۳، ۱۲:۴۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام علیکم و رحمه الله آقا ما دیروز صبح دمدمای نماز اونطور که یادم میادش دیدیم حالا که باید خفه شیم و دشمنی میکنن ذکر نگیم لذا چارتا جوشن کبیر از مداحان عربی داشتم رو گوشی گوش دادم و بازی میکردم با خودم دیدم تحریک نمیشم گفتم یه فیلم از چیزم بگیرم چون قبلا هم داشتم از این فیلما از خودم موقع عریان شدن خلاصه آقا ما چیزمون خوابیده بود یه فیلم سه دقیقه ای گرفتیم و یادم نمیاد تحریک شدم بعدش یا نه خلاصه صبح بود خوابیدم تا ظهر و خواب دیدم با یه عده که نمیدیدمشون هستم و تو خونه بودم اومدم تو شهر و‌ من میتونستم تو هوا معلق پرواز کنم و از مردم هیشکه نمیتونست نه اینکه برم تو آسمون بلکه بالای سر مردم در ارتفاع بودم و بال هم نداشتم انگار فرشته هایی بودن باهام که نمیدیدمشون خلاصه رفتم آقای حائری رو هم دیدم و رد شدم رفتم تو حرم و میگشتم و کلاس میزاشتم چون فقط من میتونستم پرواز کنم رفتم تو حرم جلوی در بود تقریبا توی حرم شاهچراغ بودم که باز آقای حائری شیرازی ره رو دیدم که با دوستاش بود و‌ یه احترامی بهش گذاشتم و تو هوا از کنارش رد شدم بعد دیدم دسشویی دارم رفتم تو دسشویی دیدم بچه ها هم کنارم هستم بچه های کوچیک دبستانی و راهنمایی اونا هم دارن دسشویی میکنن و منم جیش داشتم ولی در و دیوار وجود نداشت برای دسشویی بعد یهو بیدار شدم رفتم دسشویی و وضو گرفتم و‌نماز ظهر خوندم بعدش قلیون که کشیدم باز از خودم و چیزم با گوش دادن به جوشن کبیر از گوشی فیلم گرفتم گفتم از بازی کردن هم فیلم بگیرم و چندین فیلم ده دقیقه ای و سه دقیقه ای و سیزده دقیقه ای فیلم گرفتم تا الان و زنها کم کم جذب شدن و فقط جاسوسان فیلمامو دارن  جایی پخش نکردم‌که آبروم نره امروزم دیدم اخبار زده آقای رییس جمهور میخاد فیلتر رو بر داره خلاصه ما کلی جلوی دوربین آب عشق ریختیم و بازی کردیم ولی قیافه ام رو نگرفتم و دیشب چایی میریختم و فیلم ده دقیقه ای بازی و سه دقیقه ای از خودم که میدیدم جلو تلوزیون با گوشیم تا سیزده دقیقه میشد چایی ایم یخ میشد بیچاره مامانم فکر میکرد دارم دعا و قرآن گوش میدم نمیدونست چه فیلمایی از خودم و چیزم ساختم و اولش سوره نور از عبداباسط دانلود کردم و بعد سوره یوسف و‌جوشن کبیر هم داشتم و کلی فیلم ساختم و‌کلی زن به ذهنم اومد و دختر ولی یکی یکی باید بهشون فکر کنم نمیشه همشونو بخام موفق باشید بعضی موقه ها باید گوش شد!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۰۴ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام آقا ما امشب دوبار قلیون کشیدیم و هرچی ذکر گفتیم تحریک نشدیم بار آخر که زنها دیدم رو مخم نمیان بعد سوره قدر رو خوندم و تجسم کردم تو ماشین یا الاکلنگم کی میاد پهلوم؟؟؟ و دیدم یه زن جا افتاده ای رو و مومنی بهم گفت هیچی نگو فکر کردم نباید فکر کنم و ذکر میگفتم بعد دوباره تجسم کردم مکانی رو و همون زن رو دیدم گفت بهم نفرست چیزی و من دیگه آروم و بیصدا ذکر گفتم دیدم در ذهن مکانی رو یا توی چین بود یا ژاپن یا کره و خلاصه چشم بادامی و کمونیست بودن اولش فکر کردم دسشویی عمومیه بعد دیدم مرد و زنی رو در رابطه ن فهمیدم فاحشه خانه است!!! خلاصه ما امشب تحریک نشدیم و صدای اذکار مارو برده بودن فاحشه خونه میخام بگم بعضی موقه ها باید خفه شد وگرنه خفه ت میکنن اینم از خیانت مامورا که ببین چه بلایی سر آدم میارن!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام الان جلو تلوزیون نشسته بودم و حال نداشتم و زنها دوستم نداشتن نشستم چند آیه اول سوره فصلت رو نگاه کردم و مرور کردم الان فیلم تلاوتم داره آپلود میشه و تلوزیون هم فیلم تانک خورها رو نشون میداد آخراش که میدیدم یارو بازیگره داشت یه مجروح رو بیمارستان ایام جنگ تحمیلی میبرد و منم نگاه به قرآن میکردم و در دلم مرور که میکردم به تلوزیون نگاه میانداختم آقا اولش خنده م گرفت چون یه بیمارستان پر از دکتر و پرستار و مجروح بود که همه نقش بازی میکردن یکی عصا داشت یکی بانددبهش وصل بود و همه چیز بهم ریخته و دکترا و پرستارا ریخته بودن بر سر بیمارا و رسیدگی میکردن و چون همش نقش بود و ابکی درد میکشیدن خنده دار بود ولی بعدش جلو تر که رفت نگاه کردم دیدم برای یک سکانس از دور این همه آدم که فقط بازیگر اصلیه میخاد از کنارش رد شه و طرف مثلا میرفت تو بیمارستان شاید چهل تا آدم تو این دو سه دقیقه چند لحظه جلو دوربین اومدن یه لحظه و رفتن و بعدش کجا میرن با این همه خرج کردن و وقت گذاشتن یه امید گرفتم که مثلا من که دارم الان قرآن میخونم و میخام فیلم بگیرم منم میخام کار بزرگی کنم و نمیخاد حتما فشار بیارم رو خودم که شاخ باشم وقتی صداو سیما تو فیلم برای یک سکانس این همه خرج میکنه و اهمیت میده که فقط طبیعی باشه گرچه دکترا اغراق میکردن و رسیدگی و میخان مثل ایام جنگ بشه خوب کار و فیلمای منم با ارزشه حتما که نباید کار خاصی بکنم اگر عادی هم قرآن بخونم مثلا باز خوبه و فشار نمیخاد بیارم که استثنایی بخونم و دلم آروم شد که منم ارزش داره کارام و اهمیت داره!! 

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام میخای بختت باز شه و گناهات آمرزیده شه؟!!! بعد از هر جمله میتونی ذکر یونسیه بگی:

خدایا گناهامو ببخش که میخوان دندوندامو با سنگ بشکنن

خدایا گناهامو ببخش که میخوان تو دهنم آتش مذاب بریزن

خدایا گناهامو ببخش که میخوان دماغمو قیچی کنن

خدایا گناهمو ببخش که میخوان چشمامو درآرن

خدایا گناهامو ببخش که میخان چاقو به شکمم بزنن

خدایا گناهامو ببخش که میخان کونمو پاره کنن

خدایا گناهامو ببخش که میخان با پیچ گوشتی فرو کنن تو گوشم

خدایا گناهامو ببخش که میخان جزغالم کنن

خدایا گناهامو ببخش که میخان پامو کباب کنن

خدایا گناهامو ببخش که میخان انگشتامو تیکه تیکه ببرند

خدایا گناهامو ببخش که میخان زبونمو قیچی کنن

خدایا گناهامو ببخش که میخان با سنگ بزنن به دماغم

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۵۵ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام درسته ما قبلا گفتیم آدمای خبیث فیلم جنسی میبینن و اگه خودشونو ارضا نکنن عیب نداره ولی اولا بستگی داره که کی از تو خوشش میاد و کنترلت میکنه از دور و توی زندگیته و صفحه گوشیتو هم میبینه بعد ممکنه مومن نباشه تو مجبوری فیلم جنسی ببینی چون میخاد تو رو جالبه وقتی میبینی تحریک میشی درصورتیکه قبلا نمیشدی ولی چون زنه داره کنترلت میکنه و از تو خوشش میاد و مامورته تو هم که فیلمهارو میبینی بیشتر خوشت میاد ولی اگه زنه مومن مامورت باشه که نماز میخونه بیشتر رابطه ذهنیه و همدیگر رو در ذهن میبینین و لذت میبرین از دور به شرطی که ارضا نشین دوما این فیلمایی که جنسی ان این خارجیا نمیشه بهشون گفت فاحشه و زناکار که این فیلمای جنسی میسازن چون توی دین اونها مجازه ولی دین اسلام نه!!

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۳، ۰۶:۰۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

ای مومن میخای بختت باز شه و شیاطینت دور شن و بتونی حال کنی؟!!! پس با من تکرار کن:

خدایا من روانی ام چیکار کنم؟

خدایا من جهنمی ام چیکار کنم؟

خدایا من کسخلم چیکار کنم؟

خدایا من خائنم چیکار کنم؟

خدایا من فاسدم چیکار کنم؟

خدایا من زناکارم چیکار کنم؟ 

خدایا من دروغگوام چیکار کنم؟

خدایا من بی غیرتم چیکار کنم؟

خدایا من گنهکارم ناپاکم چیکار کنم؟

خدایا من جاهلم چیکار کنم؟

خدایا من حرامزده ام چیکار کنم؟

خدایا من کونی ام چیکار کنم؟

خدایا من دیوانه ام چیکار کنم؟

خدایا من احمقم چیکار کنم؟

خدایا من شیطانم چیکار کنم؟

خدایا من مستکبرم چیکار کنم؟

خدابا من دزدم چیکار کنم؟

خدایا من ریاکارم چیکار کنم؟

خدایا من پیمان شکنم چیکار کنم؟

خدایا من معتادم چیکار کنم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام من باز رفتم تو انباری قلیون بکشم چون خواهرم پیشمه نمیتونم جلو تلوزیون قلیون بکشم گرچه مامان بابام مسافرتن هنوز و معلوم نیست کی برگردن و خواستم تشکر کنم چون از فضای زندانی بیرون اومدم راستی سوره قل هو الله رو هم علاوه بر اونایی که گفتم میخونم چندبار و اون ذکر هم اشتباه نوشتم ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه هستش خلاصه ما ذکر گفتیم چند دقیقه پیشم ذکر یونسیه و عذاب بعدشم حال اومدم بکنم یک زن مومن چادری در ذهنم از دور دیدم که متوجه بهم بود خوب ما زیاد اینطوری حال کردیم با زنان مختلف و دوست داشت بخورتم و زبونش رو از دهنش بیرون میورد وقتی فکر جنسی میکردم و افکارمو گرچه بیصدا بود ولی چون عاشقم بود میدونست و اولش بدش اومد که بخام از خدا ممه شو بخورم و تازه کار بود و معلوم بود از این رابطه های از دور زیاد نداشته ولی باز خوش گذشت و آب عشقم لطیف و نرمتر بود و حال کردیم یه زن بود چادری و مومن مثل الهام چرخنده و خوشم اومد ازش اومد تو ذهنم و حس میکردم اینا فکر میکنن چون کنترلم میکنن و شاید صدای ذکرمو میشنون من ذوق مرگ شدم و صدام خوشحال و شاده بلکه نه طبیعیه درسته فضا عوض شده بود ولی ذوق مرگ نبودم که حالا آزاد شدم از دست زندانیان چون فردا معلوم نیست برنامه چی باشه و معلوم نیست همیشه پیشم بمونن و بتونن تحملم کن یا با زور بیرونشون نکنن ولی در کل عاشقی جدی نیست در این روابط که خدایی نکرده به نزدیکی همدیگه بکشه و بعدش نخود نخود هرکه رود سرکاره خود و نباید وسواسی شد و برای هم گریه کرد یه حالیه که بردیم به همین سادگی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۹ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام شما اگه عاشق طرف باشین با صداش با تصویرش چه عکس و چه فیلمش چه چادرش مثلا که پوشیده تحریک میشی و خوشت میاد و آب عشق میریزی اگه ارضا نکنی خودتو و من بار اول که عکس متحرک زنها رو تو اینترنت که لخت بودن رو دیدم تو کافی نت و دوستم برد و نشونم داد وقتی راهنمایی بودم و فیلتر نبود خدا میدونه چقدر خوشم میومد و میگفتم چرا این زنها اقدر خر شدن و خیس میشدم و آب عشق میومد ولی احکام بلد نبودم فکر میکردم تا خیس شدی باید غسل کنی لذا همش حمام بودم البته گناه هم میکردم که ارضا شم ولی زیاد از هر زنی خوشم میومد که لخت بود و حتی از کون هم خوشم میمود اون موقع ولی الان که سنم بالا رفته اصلا تحریک نمیشم مگر اینکه طرف عاشقم باشه در ذهن ببینمش و ایمان داشته باشه و پاک باشه خلاصه بحثم این نیست بحث اینه که تو برنامه زندگی پس از زندگی نشون میداد که طرف توی اون دنیا آب رو که میدیده با چشم تشنگیش برطرف میشده و این تجربه رو زیاد گفتن یعنی میخام بگم بهشتیان وقتی به ملاقات هم میرن و سلام میکنن و همدیگر رو میبینن از دور تحریک میشن و خوششون میاد مرد و زن و خیس میشن و لذت میبرن و حتما لازم نیست بهم بچسبن و داخل هم شند!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۳۳ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام الان داشتم قلیون میکشیدم و آخرش ذکر یونسیه گفتم و دختر باکره خواستم از خدا و بازی میکردم ولی تحریک نشدم فقط یه دختر اومد تو ذهنم گفت تو توی زندانی بله زیاد پیش اومده که صدای اذکار منو به زندانها میکشونن و پیش مجرمها و به نفشونه زندانیا ممکنه آرامش پیدا کنن و کمی یاد خدا کنن و کمتر جر و دعوا کنن و خودشون کلا اونجا ساکن و شاغلند و امکانات دارن و شهر رو مثه پلیس در دست دارند و امنیت شهر دستشونه و همشون بد نیستن اما اما انتظاری نیست در فضای مجرمانه ما عاشق شیم و تحریک شیم و حال ببریم من خودم سابقه روان دارم ولی سابقه زندان نه با اینکه تو خونه ماموران اسیرم کردن و وابستگی بهم دارن و ممکنه زیاد فحش بخورم و اذیت شن خانواده ولی قوی شدم ولی خب دیگه زندگی نداریم و محبت ایجاد نمیشه و مدام شیطانه و فضا فضای مومنانه و عاشقانه نیست مگر اینکه بفریادم برسند و توی فضای بیماران روانی هم زیاد بودم که اونجا بدتره و اصلا خدا رو نمیشناسن و افسردگی کلا تزریق میشه ولی خوب دعا و قرآن میخونم در پست نوشتاری قبل هم که اشاره کردم جلوی تلوزیون فکر داشته باشیم هنگام ذکر یونسیه و بازی کنیم و دختر باکره بخایم یک نکته رو نگفتم و اینه که قبل از حال کردن و بازی و زن باکره خواستن یه چندباری ذکر یونسیه میگم و عذاب رو در نظر میگیرم که ای خدا منو ببخش که کونم رو باید پاره کنن و دوباره ذکر یونسیه و ای خدا منو ببخش وگرنه چشمامو باید از حدقه درآرن و کور کنند و خلاصه عذاب های مختلف رو بعدش از خدا زن باکره میخام و بازی میکنم و این جرقه صحبت قبلیم شد که جلوی تلوزیون فکر کنیم متناسب با چیزایی که میبینیم چون قبل از حال کردن جلوی تلوزیون امروز صبح چون مامان بابام مسافرتن و تنها بودم و قلیون رو اوردم جلو تلوزیون خلاصه دونفر تو پارک بودن نشون میداد تلوزیون امروز صبح شبکه نمایش که پارکی بود که دروازه قرآن و تخت جمشید و مکان های مشهور رو شبیه سازی کرده بودن در یک پارک مخصوص بعد این دو نفر راه میرفتن در پارک یکیش مجری و خبرنگار چیزی بود و یکیش کارشناس و صدای تلوزیون کم بود نمیشنیدم چی میگن و من قلیون میکشیدم و آیت الکرسی و الحمدلله رب العالمین و استغفرالله رب العالمین و صلوات و یا مهدی ادرکنی یا مهدی اغثنی و اللهم عجل لولیک الفرج رو هر کدوم چند بار گفته بودم و فکر هم داشتم که مثلا خدایا شکرت سالمم و ذکر الحمدلله رب العالمین میگفتم و حالا میخاستم ذکر یونسیه بگم و شبکه آموزش این دو مرد رو در این پارک نشون میداد و من عذاب رو تجسم میکردم که خدایا گناهام رو ببخش که مثلا باید چاقو بزنن بهم و بسوزونم و جزغاله بشم و اینا بعد میدیدم این مرد که راه میره پاش درد میکنه و سخته راه رفتن در پارک بعد ذکر یونسیه میگفتم و فکر میکردم که خدایا گناهامو ببخش که باید فلج بشم و نتونم راه برم یا این دونفری که تلوزیون شبکه آموزش نشون میداد موهاشون ریخته بود یه خورده ش بعد ذکر یونسیه میگفتم و در دل میگفتم خدایا ببخش منو وگرنه باید کچل شم بعد چند بار این ذکر رو گفتم و بعد از خدا دختر باکره خواستم و ذکر یونسیه میگفتم و در پست قبل توضیح دادم دقیق برای خال کردن ولی جرقه ش از اینجا بود از تجسم و ذکر و فکر برای عذاب خود!!

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۷ مهر ۱۴۰۳، ۰۷:۳۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام آقا ما دیروز صبح تنها بودیم و قلیون کشیدیم جلو تلوزیون و کلی حال کردیم و‌ذکر گفتیم و آب عشق پاشیدیم و خوردیم ولی دیشب و حتی امروز زنها بهم پا نمیدادن و ضد من موضع گرفتن و اصلا هرچی بعد از ذکرهای مقدماتی بازی کردم با خودم اصلا تحریک نشدم و بجاش تو رختخواب تحریک شدم و اونجا چون ذکر نمیگم حال زیاد نمیبرم ولی باز شکر ولی یه نکته اصلی اینه جلوی تلوزیون مامورا فکرم رو میخونن لذا باید فکر داشت متناسب با چیزی که میبینی نکته دوم اینه که هنگام بازی با خود و ذکر یونسیه که از خدا زنها و دختران باکره میخای همینطور که بازی میکنی با خودت و تلوزیون میبینی و صدای تلوزیون هم کمه اینطوری باید فکر کنی که مثلا اگر تلوزیون درخت نشون میده هنگام ذکر فکرت این باشه که خدایا یه دختر باکره که درختان بهشتی داشته باشه والان که تلوزیون میدیدم در دو شبکه آثار تاریخی و قدیمی نشون میداد و من از خدا یه دختر باکره میخاستم حین ذکر یونسیه که جام طلا داشته باشه نمیدونم خانه مجلل داشته باشه و ثروتمند باشه و تو بهشتش دریا باشه و ابرها رو که نشون میداد از خدا زن باکره میخاستم که خونش تو ابرا باشه و و لوح و دستنوشته ها رو که نشون میداد تلوزیون از خدا یه دختر باکره میخاستم که پرونده با ارزش داشته باشه و هر چی تلوزیون نشون میداد متناسب با دختر بهشتی و باکره یا زنهای باکره بهشتی چیزایی که تلوزیون نشون میداد رو از خدا میخاستم و اون مامورهایی که فکرم رو میخوندن درسته پا بهم نمیدادن ولی فکرمو میدونستن و چند بار کمکم کردن حتی چیزای جنسی هم خواستم که تو تاریکی و قبرش بکنمش اون دختر باکره و اینجا هرچی بیشتر فکر کنی متناسب با چیزی که تلوزیون نشون میده بهتره!! 

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۳، ۱۲:۵۷ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام آدم گاهی ممکنه به جایی برسه دیگران براش مهم نباشن یه نوع خودخواهی و یا فشار روشه که اگه دوستش بمیره مریض باشه گرفتار باشه اهمیت براش نداره حالا دقیق نمیدونم چرا به این نقطه رسید که دلش برای دیگران نمیسوزه شاید فشار زندگی نمیزاره احساس داشته باشه دیگه خوشحال کردن دیگران و خدمت به مردم ارزشی براش نداره و به نوعی از مذهب و دین دور شده و اخبار مملکت و مشکلات مردم براش فرقی نداره و دیگه احساس نداره و در هر شرایطی نمیتونه کار کنه و هرجایی نمیتونه بره و حوصله خودش رو هم نداره چه برسه دیگران و دنبال علم آموزی و یاد گرفتن نمیره انگار شیطان روش مسلطه و هیچ کاری نمیکنه و از زندگی افتاده و لذت نمیبره و دیگه چیزی خوشحالش نمیکنه و حال نداره زحمت بکشه و تلاش کنه و امیدشو از دست داده و میخوره و میخابه و زندگی براش جذابیت و معنا نداره شاید مشکلش معنویته که نور خدا در زندگیش نیست و عاشق نیست نه عاشق خدا و نه عاشق دیگران وگرنه زندگی ماشینی و بی روح و بی احساس نداشت!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۱۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حسود شکر خدا نمیکنه
حسود آرامش نداره
حسود گنهکاره
حسود توبه نکرده
حسود زشته
حسود حال نمیبره
حسود شاکیه همش
حسود گریه نمیکنه
حسود فقط مسخره میکنه
حسود با یه چشم میبینه
حسود عقده ایه
حسود کینه داره
حسود زیبایی رو نمیبینه
حسود نمیتونه فکر کنه
حسود دشمن خداست
حسود همش در آتشه
حسود ایمان نداره
حسود از اختلاف خوشش میاد
حسود از صدای دعوا و بحث خوشش میاد
حسود زیاد عمر نمیکنه

حسود صبر نداره

حسود حلم نداره

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۰۰ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

حسادت آدم رو آتش میزنه
حسادت آدم رو پیر میکنه
حسادت سمه برای آدم
حسادت زخمه برای بدن
حسادت که کردی کور میشی
حسادت که کردی عقده داری
حسادت کینه رو زیلد میکنی
حسادت باعث درگیریه
حسادت باعث دشمنیه
حسادت که کنی همه چیو زشت میبینی
حسادت که کنی همش ایراد میگیری
حسادت که کنی به هدفت نمیرسی
حسادت که کنی ناراضی هستی
حسادت که کنی خیرت به کسی نمیرسه
حسادت میکشتت
حسادت کورت میکنه
حسادت نابودت میکنه
حسادت بیمارت میکنه
حسادت باعث میشه دین نداشته باشی
حسادت باعث میشه واقعیت و حقیقت رو نبینی
حسادت باعث و عامل بسیاری از قتل هاست
حسادت تو رو یک شیطان میکنه
حسادت تو رو از خدا دور میکنه
حسادت باعث میشه دلت نسوزه برا کسی
حسادت شیطانیت میکنه
حسادت تو رو از بین میبره
حسادت باعث گمراهیت میشه
حسادت دوستی رو از بین میبره
حسادت فرشته ها رو ازت دور میکنه

​​​​​​حسادت جلو پیشرفت رو میگیره

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۵۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام آقا ما گفتیم قرآن رو بیصدا بخونیم بعد دیگه ما قلیونم میکشیدیم تو این یکی دو روز قبل بیصدا ذکر میگفتیم ولی دیدیم معشوقه ها در ذهنم ایجاد نمیشه که آب عشق بریزم و نمیدونستم که این معشوقه ها تا این حد به صدای ذکر گفتن من وابسته اند و کنترل میشم از دور لذا امشب رو که اولش هم بیصدا ذکر میگفتم ولی بعدش نسبتا بلند و عادی ذکر گفتم و دختر باکره از خدا خواستم یک دختر که تا حالا نمیشناختمش و تا حالا در ذهنم ندیده بودم رو دیدم و حال کردم و فهمیدم صدای ذکر گفتن من تا کجاها رفته که معشوقه هایی وابسته اند که حتی نمیشناختم و ندیده بودم و جالبه اینا آنلاینن و صدای اذکار ضبط شده گذشته م بدردشون نمیخوره نمیدونم شاید روحند و مرده اند!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۲۸ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام اول خودمو بگم که من مشکلم پول نیست میخام چقدر بخورم از این دنیا و چقدر نیاز دارم مگه الان اگه یه ماشین چند ملیاردی بهم بدن میخام چکارش کنم برای کی کلاس بزارم و نشون بدم و بدتر استرس میگیرم که چطور محافظت ازش کنم و خوابم دیگه نمیبره حالا دیگران رو بگم که بعضیا حلال مشکلات خودشون رو پول میدونن و بیشتر از نیازشون میخان و طرف که ماشین مدل بالا داره عاشقش میشن و میخان بچسبن بهش و حتی اعتقادات و تجربیات و راهی که رفته رو سرمشق زندگیشون میکنن و خعلی براشون کلاس داره یه دوست پولدار داشته باشن و اگه زن باشه میخاد حتی پا بهش بده تا چیزی ازش بماسه درحالیکه طرف اصلا نماز نمیخونه و اعتقادات نداره و مثل سگ و خوک زندگی میکنه ولی چون پولداره بعضیا احترام بهش میزارن و من خودم تا موقعی که زن ندارم و ازدواج نکردم و بچه ندارم دلم میخاد کنار بدبخت بیچاره ها و فقیران و کارگران و اونایی که دستشون پینه داره و خشکیده و آدمایی که جز خدا کسیو ندارن دلم میخاد پیش اونا بشینم و غذا بخورم چون خدا و فرشته ها پبش اینان که نون و ماست میخورن و شکر خدا میکنن و آرامش رو پیش اونا میبینم و فیلم سینمایی بدبختا رو دوست دارن نه تجملگرایانه و خرج زیاد و خودمم فیلمای ساده میسازم و مشکل پول نیست بخدا مشکل بی نیاز شدنه و خعلیا هیچی ندارن ولی به چیزای زیادی نیاز ندارن و زندگیشون خراب میشه اگه به هرچی شما دوست داری برسن!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۵۴ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّآنِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ ۚ عَلَیْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ ۖ وَسَآءَتْ مَصِیرًا

و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‌برند عذاب کند؛ پیشامد بد زمانه فقط بر خودشان باد. خدا بر آنان خشم گرفته، و لعنتشان کرده و دوزخ را برای آنان آماده نموده و دوزخ عاقبت بدی است. (۶)
فتح - 6
قرآن مبین

سلام این آیه یک دلیل برای اینکه منافقین و مشرکین رو عذاب میکنه خدا بدلیل بدگمانی یا بهتر بگم نشناختن واقعی خداست که حالا که خدا کاری به ما نداره نمیدونم بیکار خدا نشسته هر چی بشه نمیدونم خدا فقیره و پول نداره و خدا از ما دوره و غیره بله باید خدارو درست و حسابی شناخت و معرفت بهش پیدا کرد که کسانیکه منافقن و ته دلشون نور و اخلاص نیست و کسانیکه مشرکند از خدا هیچی نمیفمند اصلا کسی که مشرکه یه دره دیگه رو میزنه و خدارو باعث و عامل کارها نمیدونه و به جنها و شیاطین یا فرشته ها اعتقاد داره که اونا کارشون رو راه باندازن و هیچ وقت در خونه خدا نمیره و خدارو در دل نمیبینه و دلش کوره میگه خدارو صدا بزنیم که چی بشه ذکر بگیم که چی نماز بخونیم که به کجا برسیم خدا اصلا کار به ما نداره و مارو نمیبینه و حرف مارو نمیشنوه و توجه به ما نداره و دعا خواندن چه تاثیری داره؟؟؟؟؟ اینه که بدگمان میشه به خدا و یاد خدا نیست و باهاش اصلا حرف نمیزنه و دور شده ازش و خدا ناراحت میشه و عصبانی و عذابشون میده!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۲:۱۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام کسانیکه دانشمندند و یا برخی افراد پیر هر چیزی نمیخورند و برای لذت چیزای خوشمزه نمیخورن مثلا بشینن ربع کیلیو تخمه بشکنن بلکه چیزی که میل دارن بهش اولا داروست براشون دوما خوشمزه است براشون و بدن خودشون رو خوب میشناسن و دکتر خودشونن میدونن این بدن الان به چی نیاز داره البته باید شرایط هم فراهم باشه مثلا پول داشت یا امکان خرید باشه و حتما بدن به اجناس گران لازم نداره مثلا باید شیر خورد گوشت خورد برنج خورد نان خورد و نمیشه یه نوع غذا رو میل کرد فقط ولی ما یهو میشینیم تنقلات اضافه با مواد افزدونی میخوریم مثلا یک پفک بزرگ یا یه شکلات درحالیکه بدن به چند گرم شکلات نیاز داره بقیه ش اضافه است و برای لذته ولی اونایی که دانشمندند از دارویی که بدنش نیاز داره لذت میبره و خوشمزه است براش و اگه مضر باشه اصلا میل بهش نداره و غذاهایی مثل تخم مرغ سرشار از مواد مفیدی هستن که ارزان هم هست قیمتش نسبت به غذاهای دیگر و در دسترس هم هست!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۲ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام امروز تو باهم بودم یه کلیپ دیدم از دوتا پسر سوار موتور بودن زدن از پل کنار جدول رد شدن پریدن تو هوا و شاید مست بودن و با سر خوردن زمین یکیشون که گمونم ضربه مغزی شد بعد همینطور که آهنگ گذاشته بودن رو کلیپ یه زن رو نشون میداد گوشه تصویر که ناخودآگاه توجه م بهش جلب شد که سرتا پا قرمز پوشیده بود چندتا کلیپ دیگه هم دیدم بعدش که لباس قرمز پوشیده بودن مرد و زن و فورا یاد حدیثی افتادم که لباس قرمز لباس شیطانه یعنی اگر کلیپی دیدی در مجازی که یارو قرمز پوشیده چه مرد چه زن نه که شیطان باشه بلکه سیاست شیطانی رو نشونت میده که این کارو نکن خطرناکه و عذاب داره پس خودشون شیطان نیستن بلکه کارشون اشتباه و باعث گمراهی و عذابت میشه همین تیم پرسپولیس بعید میدونم از شیاطین هم استفاده نکنه برای پیروزیش و قدرت و پول و زور داره حالا برعکس اگه دیدی زنی یا مردی سیاه و لباس مشکی و تیره پوشیده اینم یه نکته مقدس و خوب داره اگرچه معنویت توش نباشه میتونی رنگ لباس هارو در کلیپهایی که میبینی امتحان کنی ولی باید تیز باشی و فکر کنی و نکته رو پیدا کنی موفق باشید!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۵۷ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام بدترین اعمال که فکرشو میکنی که مجازات سخت داره در شرایطی خاص مثل قربانی شدن و اجبار و فریب خوردن یا غیر عمد یا جنگ و جهاد برای خدا اگر توبه کنیم حتی جنبه هدایت داره مثلا موسی علیه السلام قبل از پیامبر شدن آدم میکشه غیر عمد و توبه میکنه و پیامبر اولی العظم هم میشه اتفاقا و این درس بزرگیه که آدم هرچقدر بزرگ باشه ممکنه کارای خطرناکی هم کرده باشه یا مثلا حضرت لوط علیه السلام حدس میزنم قربانی لواط شده و با زور اذیتش کردن وگرنه چرا به این عمل کریه که عذاب سخت الهی داره میگن لواط و از حضرت لوط گرفته شده دیگه که میگن لواط یا مثلا قتل یک انسان مجازاتش اعدامه ولی تو جنگ میری باید بکشی یا کشته میشی و باید اگه مردی بجنگی و بکشی حالا تو جنگ ایران عراق هم فتنه است شیعه داره شیعه میکشه ولی دو طرف شهید حساب میشن عند ربهم یرزقون و دو طرف قربانی اند و مجبورند و جنگه حالا اگر یه پسری سنش کم بود پسرای بزرگتر گولش زدن و داستان زشت براش گفتن و بعد گفتن بیا لخت شو چیزتو ببینیم و ترسو نباش بعد لخت شد یه مرتبه خوردن براش این طرف فریب خورده و مجبور بوده و قربانی بوده و اگه توبه کنه خدا میبخشه و در یک موقیت خاص بوده مثل اکثر خوابگاه مجردی دانشجویی که شیطان فشار اورده روشون و میگه زن که نیست و مردان با هم محرمند و دوست درحالیکه این گناه لواط از زنا فکر کنم سختر و بدتر باشه عذابش ولی گول خوردن و در موقیتی قرار گرفتن که نباید میگرفتن ‌و شوخی شوخی یه مرتبه جدی شده حالا توبه کنه میبخشه وگرنه عذاب گناه لواط حتی از اعدام شدن بخاطر زنا یا قتل عمد سختره اگه اجرا کنند!!