یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۱۶۹ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۹ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خوب ما گفتیم باید تکنیک عشق به زن رو جوانان یاد بگیرن و گفتیم ممکنه روزی نازل بشه خدا بخواد زنی بیاد یه موقعی هم هست داریم متجاوزانه به زن مردم فکر میکنیم وحتی به زنی که شوهرم داره که اینا انحرافه لذا در تکنیک ما داریم که شما باید نمک خونه ت هم از خدا بخوای یعنی اگه میخوای تو عشق ذهنی پیروز باشی و البته قرار نیست گناه کنیم بلکه همو دوست داریم داریم که شما باید با خدا حرف بزنی نه با زن مذکوره یعنی چه؟ یعنی بگی خدایا دوست دارم نوازشش کنم خدایا دوست دارم بوسش کنم دوست دارم دست بکشم رو موهاش و اون زن گفتیم از طرف خداست و قوی تر از ماست شما وقتی به یک زن زنده داری محبت میکنی و میخواهیش داری به نسل و اجداد گذشته اش ارتباط میدی نه با خودش تنها بلکه موکل و فرشته ها و ارواح بزرگ و کوچک کلا سیستم میریزه بهم لذا باید خدایی بود و خدایی کار کرد و با خدا باید بود هرچی میخوای بخواه  این زن قوی است که در ذهن ماست و فکرمون رو میداند ولی به خدا بگو بگو خدایا میخوامش میبنی عشقتون پایدار میشه! بگو خدایا دوستش دارم و تمیخواد بری حتما زن رو در نظر بگیری حتما به خودش بگی بلکه به خدا بگو و خدا رو اولش بازی بده برس بهش!

البته دیگه نباید بعدش رو بگم رازه دیگه عیب نداره بازم میگم!!! در همین حد بگیم اینکه شما تو رختخواب دراز کشیدی و پتو روته و لخت نیستی که ضایع بشی لذا اگر در پسران اون ماده ی قبل منی خارج بشه همین حد بسه و گفتیم جنبه ی آرایشم ممکنه داشته باشه چون به یاد زنان خوب رو بیرون اومده ولی خوردنی نیست و خطرناکه ولی باده است دیگه! و اگر همین ماده ی نمناک که زود خشک میشه خارج بشه دیگه مرض روانی جنسی بر طرف میشه فقط باید مواظب بود منی و خودارضایی نشه که همه چی خراب میشه و پل های پشت سر همه خراب میشه با خودارضایی و اگه ازدباج نکردیم با بیرون آمدن منی نجس باید توبه و غسل کرد لذا ما رومون نمیشد بگیم ولی گفتیم بازم الان  چون ممکنه بجه ها به گناه بیافتن و وضع و کار خودمم ممکنه خراب بشه با صحبت از باده دیگه و دشمن و حسود چیز میگه و توی فیلم که نمیشه اینارو گفت!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ما و دستگاه های فرهنگی مخصوصا نباید یه نکته ای رو فراموشش کنیم و اون اینه که تمرکز و وقت مردم و جوانان به چه سمتی است یا جوان برنامه ی روزانه ش چیه مثلا همش تو خانه ام دلم میخواد بفهمم یکی که بالاتر از منه و تو خونه است بیکار چه میکنه؟ خوب یه سری برنامه ها داره برای خودش مثلا ساعت نه اخبار ساعت ده تلوزیون یازده پیاده روی دوازده نماز همینطوری یه کارایی داره میکنه که بالاتر از منه و تبادل اطلاعات و صحبت باهاش و محشوری و همراه بودن باهاش حتی کار خوبیه شاید من جاهل باشم و وقتم رو الکی دارم تلف میکنم شاید اگه کتاب خوبی باشه نمیخونم و هزارتا راه لذا تمرکز و هدف من چیه؟ وقت من چطور تلف میشه؟ آیا نمیشه بهتر وقتم رو بگذرونم در حالیکه خودمم سرگردانم و بعضی موقه ها از روی فشار حتی نمیدونم چه بکنم استادی نیست کتابی که باعث پیشرفت بشه بده و بشناسه منو بگه فلان کار هم خوب بله نماز خوبه قرآن خوبه اگه حال داشته باشیم ولی متخصص میدونه ما چه پله ای هستیم لذا گذشته از تبادل اطلاعات و پرسیدن و مشورت و فهم چه کنم نکنم از دیگران حتی اون دنیا و آخرت سوال میپرسند وقتت رو چه طور گذراندی درچه راهی؟ خعلی سوال بزرگی است که ما داریم وقتمون رو روی چه چیزای بیهوده تلف میکنیم! حالا البته بخشی از فشاری که منو ناتوان کرده فشار ماموراست یه مرتبه میام مینویسم و اینا باید 24 ساعته به فکرم و تحت نظر باشم و وقت اونارو فی الواقع خراب میکنم و اینا هم فحش مذکور که حتی خودم الان نمیدونم بدن دیگه من منصرف میشم ازبعضی کارهای خوب حتی و آدم خودم نیستم لذا یه چیزی دیدم که میخوام بحث کنم و میگم و این موضوع مطرح شد این بود که رفتیم سایت آیت الله جوادی (ره) دیدم که بعد از مدت ها هنوز درس اخلاق نگفته اند که بزارن تو سایت لذا یاد قدیما افتادم چند سال پیش نهاد ها خودجوش یا تحت ماموریت حتی پای درس ایشان و بزرگان دین بودند (وقتت را چه طور گذراندی؟ در چه راهی) این باعث سعادته یعنی حالا حال نداریما میریم حالم میاد بله آدم دوست داره همش لذت ببره ولی بعضی چیزا باید حتی ماموریت اداری ایجاب میکنه که پای درس بزرگان بنشینم خدا هرجا نور داره حوصله هم میده و حال بعدش ایشالا بده یه کم پاکیت میخواد نباید از خدا قطع امید کرد این درس ها همش درس دینه و الان حتی خودم و کارام وعکس و فیلمام و برنامه ها و تکنولوژی جدید اذیت کرده و جوان هارو از پای درس بیرون کشیده تمرکز نیست جوانها و مومن ها جمع نمیشن یعنی کمتر مشتری ها شده اند و مردم به چیزای کم ارزش که راه سعادتشون نیست بها میدن و حتی به فساد کشیده شده هرچند کار کنیم بازم کمه نمیشه آزادی جوان رو گرفت باید خودشم بخواد همش ما نیستم حالا شاید بشه در ادارات ماموریت داد حتی اگر پول هم بدن خوبه الان رنگ و بوی ماه رمضان بود که عیدتون مبارک ولی مشتری های آیت الله قرائتی هم کم بود و دل ها خدایی کمتر بود شاید حالا لااقل برای من اینطوری بود و مجلس گرم نبود حالا خودمم بهره نبردم و چنگ نزدم به ریسمان حتی با کارهای خودم جوان هارو به سمت و سوی دیگری کشاندم که لااقل باید سیاست فرهنگیان طوری باشه که یهو جمع بشن مردم رو جمع کنن پای علما و دین یعنی مردم بدون هیچ دغدغه و گمراهی و با خیال راحت بهره ببرند و لذت ببرند از خدایی بودن این باید سیاست فرهنگیون بشه نه که همش بیهوده پول خرج بشه در زمینه هایی که علما قبول ندارن بلکه باید خوشمون بیاد که پای حرفای علما و آثارشون باشیم که بستگی به روزی الهی و همت شخصی و توجه و وقت گذاشن شخصی هرکس خودش داره ولی وقتی سرجوان شلوغ بشه به چیزای بیهوده همشم ماهواره نیست بلکه کجا تمرکزه؟ کجا جوان ها بیشتر وقت میزان اینا مورد توجه دستگاه هاست روز به روز تکنولوژی ها وقت انسان رو به بیراهه میکشن و از سعادت معنوی ابدی دور میکنن و به پوچ میپردازند لذا نمیگم با زور باید بیان ولی با پول که میشه نمیگم مجبورشون کنیم که اثر سو داره بلکه تشویقشون که میشه کرد! لذا قبلانا با دین کمتر بازی میشد و مشتری زیاد بود و عرف و فرهنگ گوش دادن به علما بود الان جوان ها رغبتشون کم شده سردرگم شدن باید علما نجاتشون بدن دیگه! علمای بزرگ!الان قدرت غالب متاسفانه قدرت علما نیست برما!و جایی ندارند بزرگان در زندگیمون و بوی خدایی نمیدیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۷ ق.ظ | علی | ۰ نظر
در تکمیل نظریه قبلی ما داشمندان مبنی بر اینکه حکم داده شد که باران از آسمان ها می آید والا ابری در سطح زمین تشکیل نشد درست یا چرا آب بخار شده ی دریا از جو آسمان خارج نشده لذا ما دونستیم که  باران را رحمت پرورگارش دانستیم نه یک چرخه ی علمی ای که صرفا آب بخار شده لذا با توجه به نظر موجود که دانشمندان قبولش نکرده اند دیده گشاده کردیم و نظریه ی جدید را روا دانستیم که بگوییم که بله باران مصنوعی داریم رنگین کمان مصنوعی داریم و بشر همه چیز را تسخیر میکند حتی خورشید را در آینده ولی این نظریه میگه مصنوعیه دیگه و کپی برابر اصل نیست مثلا عسل شفا بخشه اگر شما یه خورده عسل به تنباکوی قلیون هم وصل کنی و بزاری تباکو یه مدتی خیس بخوره اثر مخرب از بین میره تا حد زیادی ولی همین عسل که شکر بهشون میدن مثل مربا است و تاثیر و اثر شفا بخشی نداره این باران مصنوعی کثیفه اصلا! مضره معلوم نیست چی باشه اصلا ولی آب باران شفاست لذا علم رو جای خودش خدا  هم به داد علم ما برسه!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۴ ق.ظ | علی | ۰ نظر
چهارشنبه 16 تیر 1395نسخه چاپی
متن سخنرانی مشکلات رو به رو و اعتماد به خدا "3"- سه شنبه 95/4/9
- "انّ الارضَ یَرثُها عبادیَ الصالِحُون". زمین در آخر کار، دست عباد صالح خداست، داستانش داستان خوشی است. امام صادق(ع) می فرماید: اگر می دانستید بعد از ظهور امام زمان(عج) چه دنیایی در انتظار شماست، اهمّ حاجاتتان را دیدن زمان بعد از ظهور قرار می دادید. 
                                                                                           صوت سخنرانی
یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد
موضوع: مشکلات رو به رو و اعتماد به خدا - قسمت سوم
شب بیست و سوم ماه رمضان
95
/4/9

◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده:

» چه اصولی برای حل مشکلات رو به رو وجود دارد؟ 
» نقش روح و جسم در حل مشکلات چگونه است؟
» انسان می تواند روی ذهشن کار کند و مشکلاتش را حل کند.
» خیلی از اوقات، دردهای ما به ذهنیات منفی ما بر می گردد.
» مشکلی که گناه برای ما ایجاد می کند، چیست؟
» خداوند چه کسی را نمی بخشد؟
»  چه بسا جنگل هایی از عبادت، با یک چوب کبریت آتش می گیرد. 
» چشمِ فاسد برخی از مردم و مؤمنین را ملاک خدا قرار ندهید!
» از نظر امام صادق(ع) مؤمن باید چگونه باشد؟
»‌ خداوند در قوانین اجتماعی ما دخالت نمی کند.
» قانون اخلاقی خدا؛ با هم بخوریم، با هم شاد باشیم و برای هم گریه کنیم.
» زمین در آخر کار، دست عباد صالح خداست و داستانش خوش است.
» راه حل خیلی از مشکلات، قبول کردن قلبی دین است.
» اگر بنده به خاطر اطاعت سختی بکشد، خدا جبران می کند.
»‌ یکی از نقش های مشکلات، صیقل دادن قلب ما است.
»‌ دلیل شیرینی مؤمن چیست؟
»‌ ما ملت عزا نیستیم، ملت بکائیم.
»‌ خداوند به اعتمادت نگاه می کند.
» به میزان اعتقادت به اینکه آخر بازی هر چه شد، حل است، خدا دوستت دارد.


» چه اصولی برای حل مشکلات رو به رو وجود دارد؟ 
عناوینی که امشب راجع به آن صحبت می کنیم، استفاده از اصولی است که خداوند در خلقت برای ما قرار داده و کمک گرفتن این اصول برای حل مشکلات رو به رو است. 

اصل هایی که خدمتتان عرض می کنم، اصل های خلقتی است یعنی خداوند ما را ذاتاً اینگونه آفریده است:
» نقش روح و جسم در حل مشکلات چگونه است؟
1- اصل روح و جسم.

انسان از دو قسمت روح و جسم تشکیل شده که این دو قسمت در مواقعی که کم می آورند می توانند از یکدیگر سرویس بگیرند و استفاده کنند. مثلاً یکی از دواهای مشکلات روحی، دویدن است. اگر یک دور بزند، روحش سبک می شود. دقیقا در مشکلات جسمی هم، همین گونه است. یکی از راه هایی که انسان می تواند مشکل جسمی را برای خودش رقیق و قابل تحمل کند، بحث کار کردن روی روح یا ذهنیت است.

» انسان می تواند روی ذهشن کار کند و مشکلاتش را حل کند.
بحثی که بارها خدمتتان عرض کردم تحت عنوان معنا درمانی در غرب که شما را در فضای ذهنی بعضاً مالیخولیایی می برد که بدون استفاده از مواد مخدر با تلقین، مدیتیشن و هیپنوتیزم، احساس می کنی به شما خوش می گذرد، صورت عادی این راه در ما قرار دارد. یعنی الزاماً نباید به سمت معنا درمانی برویم، چون انسان می تواند روی ذهشن کار کند و مشکلاتش را حل کند.

چند مدت پیش این مثال را خدمتتان زده ام؛ شهید سید سیروس یگانگی به بچه هایی که به جبهه می آمدند، اول آموزش مجروحیت می داد. می گفت: یکی از چیزهایی که شما را در خط می ترساند، مجروحیت است. وقتی مجروحی را دیدید که استخوانش بیرون زده و دارد از درد نعره می زند، شما دفعه بعد اگر خواستی بروی و بجنگی، احتیاط می کنی و می ترسی! وقتی ضربه می خورد، کسی که فریاد می زند، ترسیده چون ضربه آنقدر آنی و فوری است که اولش درد ندارد. تا بخواهد درد بیاید، دارو و دکتر رسیده. شما بیشتر از ترس فریاد می زنی تا از درد.

بار دیگر اینگونه توضیح می داد؛ امام صادق(ع) می فرماید: اگر مؤمنی سرش درد بگیرد، خداوند تبارک و تعالی به خاطر سر دردش گناهانش را می بخشد. می گفت: فکرش را بکنید؛ شما که برای جهاد به جبهه آمده اید تا بجنگید، ببینید جهاد فی سبیل الله چقدر تاثیر دارد! گناه بری بخشش ندارید، به شما درجه می دهند. ذهن انسان را برای برخورد با این مشکل آماده می کرد. ذهن درمانی استفاده از روحی است که خدا در ما برای حل مشکلات جسمی، قرار داده. جسم هم جسمی است که برای استفاده از مشکلات روحی از آن استفاده می شود.

مثلاً کسی که مشکل روحی دارد، اگر در خانه بنشیند، بدتر می شود! افسردگی پیدا کرده، خمود می شود، باید به ورزش برود.خاطرات کسانی که معلول جسمی اند و قهرمان المپیک شده اند را بخوانید! دوره کاملاً افسردگی را هم پشت سر گذاشته اند، تحمل معلولیت سخت است. دیدند فایده ای ندارد و الان به جایی رسیده اند که خوشحالند. می گویند اگر سالم بودم نمی توانستم به این محبوبیت و شهرت و مقام برسم و لذت موفقیت را بچشم. روح می تواند جسم را درمان کند و برعکس.

» خیلی از اوقات، دردهای ما به ذهنیات منفی ما بر می گردد.
خیلی از اوقات، دردهای ما به ذهنیات منفی ما بر می گردد. چند روز دیگر کنکور است، دانش آموز ما از الان با خودش بسته که اگر کنکور قبول نشوم، بدبختم! چه کسی این قانون را برای تو منظور کرده؟!! ذهنیت است، یا خودت بافته ای یا اطرافیان! اتفاقاً کنکور قبول شوی و به دانشگاه بروی، بدبخت شده ای! برای اینکه دنبال مدرک می روی و در آخر هم شغلی پیدا نمی کنی!

» مشکلی که گناه برای ما ایجاد می کند، چیست؟
2- اصل امید.

"لاتقنطوا مِنْ رَحْمَةِ الله إنّ الله یَغْفرُ الذّنوبَ جَمیعاً ". یکی از مشکلات ما، گناه است. مشکلی که گناه برای ما ایجاد می کند، برای این است که فکر می کنیم از چشم خدا افتاده ایم و مشکلی که فکر می کنیم از چشم خدا افتاده ایم این است که احساس می کنیم خدا دیگر در زندگی به ما کمک نمی کند و در نتیجه در زندگی هم احساس شکست و ترس می کنیم.

اگر این ریسک را انجام بدهم و بگویم یا خدا، خدا نمی گوید مرد حسابی تا به حال کجا بوده ای؟! به ریسک رسیدی و گفتی یا خدا؟!! آیه شریفه می گوید:
- اولاً، نا امید نباشید.
- ثانیاً، به میزان عبادت و پاکی هایت، به تو نگاه نمی کنیم. به میزان اعتمادت به ما نگاه می کنیم.


» خداوند چه کسی را نمی بخشد؟

اگر مشکلاتت باعث نا امیدی از رحمت خدا بشود، برای ما بد است! از نظر ما بزرگ ترین مشکل و گناه کبیره یک انسان، که حتی من خدا هم نمی توانم او را ببخشم، این است که از من نا امید شود! خیلی به من بر می خورد! این آدم نیم وجبی با شصت و پنج کیلو وزن، برای بخشش از من نا امید است! 
- شخصی خدمت پیامبر بنی اسرائیل آمد و گفت: گناهی کرده ام، به خدا بگو ببخشد.
- خدا گفت بخشیدم.
- دفعه دوم گفت: گناه را انجام داده ایم. باز به خدا بگو ببخشد. 
چندین دفعه تکرار شد، پیامبر گفت دیگر نمی گویم! 
- رفت در بیابانی نشست و سرش را به آسمان کرد و گفت: می بخشی یا دوباره گناه کنم؟!! اگر می بخشی که هیچ، اگر نمی بخشی، گناه می کنم، گناه می کنم، گناه می کنم! 
- بلافاصله خداوند به پیامبر وحی کرد که: من هم می بخشم، می بخشم، می بخشم!
جمله آخر خدا خیلی مهم است؛ به این بنده بگو در بحث رحمت با من یکی به دو نکن! حریف رحمت من نمی شود!


در آیه "لاتقنطوا مِنْ رَحْمَةِ الله إنّ الله یَغْفرُ الذّنوبَ جَمیعاً "، انّ یک تاکید است. با إن الله شروع شده، تاکید دوم. یغفر چون مضارع است تاکید سوم. الذنوب را می بخشد نه حسنات را، این هم تاکید چهارم. جمیعاً موکد در موکدِ موکد، تاکید پنجم! خداوند با پنج تاکید یک جمله درست کرده است. یک نفر را نمی بخشم؛ کسی که از من نا امید شود.

کسانی را که نمی بخشد، داستانشان چیست؟ کسانی که پرُ رو هستند و عذرخواهی نمی کنند!! 
می خواهی پرُ رو باشی، در عذرخواهی کردن پرُ رو باش، نه در عذرخواهی نکردن! در توبه پرُ رو باش، هر جا شیطان گفت: پرُ رو باز هم برای توبه آمده ای؟! بدان شیطان است! بگو به کوری چشم تو، بله!

»  چه بسا جنگل هایی از عبادت، با یک چوب کبریت آتش می گیرد. 
3- اصل احباط و تکفیر.

احباط اصلی است که می گوید حسنات شما به وسیله سیئاتتان، خراب می شود. چه بسا جنگل هایی از عبادت، با یک چوب کبریت آتش می گیرد. تکفیر یعنی پوشاندن. "انّ الله یُبدّل السّیئاتِ بِالحَسَنات"، یکی از مواردی که خداوند گناه را می بخشد و می پوشاند، عبادات شماست.

شب قدر آمده ای، در اعمالت منظور می کنند. نه اینکه منبر و مداحی گوش داده ای یا فریاد زده باشی و گریه کنی، همین که نیت کرده باشی که می خواهم امشب با خدا باشم، از اذان مغرب امشب تا اذان مغرب فردا شب، این با خدا بودنت، یک حسنه بیست و چهار ساعتِ بزرگ است. 

» چشمِ فاسد برخی از مردم و مؤمنین را ملاک خدا قرار ندهید!
این حسنه، گناهان قبلت را تکفیر می کند(می پوشاند). برادران و خواهران، چشمِ فاسد برخی از مردم و مؤمنین را ملاک خدا قرار ندهید! آن ها چیزی از تو ببینند فراموش نمی کنند، خداوند اهل تکفیر است، می پوشاند. در روایت داریم؛ از ملائکه رقیب و عتید هم می پوشاند و آن ها فراموش می کنند ما گناهی کرده ایم. وقتی این ها گناهان ما را به خاطر توبه خط می زنند، یعنی از ذهنشان هم خط می زنند و پاک می کنند.

» از نظر امام صادق(ع) مؤمن باید چگونه باشد؟
مشکل ما ذهنِ فاسد برخی از مردم است که بعد از توبه گناهت را به رخت می کشند. امام صادق(ع) می فرماید: مؤمنی از کنار من رد شد و گناهی کرد. به پشت دیواری رفت، یک ثانیه بعد، برگشت. باید بگویم رفت، توبه کرد و برگشت. امام صادق(ع) می گویند مؤمن باید اینگونه باشد.

مدیون هستید اگر یک بار غیر از این برخورد از من دیده باشید و به گوش من نزده باشید که شعار نده! این را گفتم که کسی نگوید شعار نده! مؤمن اگر بزرگ ترین گناه را از مؤمن دیگری ببیند، تکفیر می کند. اگر امشب خودت را مهمان خدا می دانی، گناهان این جمع بدون هیچ شکی، بخواهی یا نخواهی، نیت کنی یا نکنی، الهی العفو بگویی یا نگویی، تکفیر می شود.

از ذهن ملائکه خارج می شود، از ذهن خود خدا هم پاک می شود. نه اینکه خدا علم ندارد، خدا می گوید وقتی من چیزی را بخشیده ام، یعنی بخشیده ام. متاسفانه مردم اینگونه اند؛ تهمت بی عرضگی در رحمت به خدا می زنند! فردا صبح، ملائکه از گناهان چیزی در پرونده تو نمی بینند! شب قدر، شب رحمت است، اگر من در باب رحمت خدا غلو می کنم، خدا لعنتم کند! عده ای باورشان نمی شود و به کارشان ادامه می دهند!

تکفیر یعنی می پوشاند، پاک می کند، برطرف و حذف می کند. پیامبر اکرم(ص) در وصف توبه می فرماید: کأن لم یکن. گویا این کار را نکرده است! 

»‌ خداوند در قوانین اجتماعی ما دخالت نمی کند.
4- اصل اجتماع.
"إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم".
باید برخی از مشکلات را خودمان برطرف کنیم یا جامعه باید برطرف کند. اگر مشکل اقتصادی داریم، درصدی از آن تقصر خودمان است. نه مطالبه نداریم، هرکسی هم هر کاری دوست دارد انجام می دهد و ما چیزی نمی گوییم. خداوند از این قوم، مشکل اقتصادی را برطرف نمی کند! اقتصاد مقاومتی را عمل نمی کنیم، خدا مشکل را برطرف نمی کند. فاصله بین کاخ و کوخ را کم نمی کنیم، خدا برطرف نمی کند.

خداوند در قوانین اجتماعی ما دخالت نمی کند. نسبت به دزدی، ارتشاء، فساد و بی عدالتی حساس نیستیم، فریاد نمی زنیم، در نتیجه خدا آن فساد را برطرف نمی کند. وقتی نسبت به مشکلات اجتماع تمکین می کنیم، خدا می گوید پس راضی هستند. برخی از مشکلاتی که در شیراز داریم، اگر در شهرهای دیگر بود، مردم دویست بار مسئولین را محاکمه کرده بودند! 

پدر و مادر وقتِ درستِ رفاقتی و صمیمی برای تربیت بچه نمی گذارند و بچه را به تبلت، موبایل، تلوزیون و شبکه پویا مشغول می کنند، آن ها تربیتش می کنند، بعد می گویند جامعه بچه ام را خراب کرد! شما باید وقت بگذاری و مشکل خانه ات را حل کنی. باید وقتی در خانه برای تربیت داشته باشی. خدا را شکر می کنیم که برخی از مردم وقتی برای تربیت نمی گذارند، چون نمی دانند چگونه تربیت کنند! باید وقتی را برای یاد گرفتنِ تربیت بگذارند، بعد وقتی برای تربیت در خانه.

» قانون اخلاقی خدا؛ با هم بخوریم، با هم شاد باشیم و برای هم گریه کنیم.

باور کنید جمعیتی که شب قدر اینجا هستند، تعاونی راه بیندازند و بگویند ما سعی می کنیم با هم بخوریم، این جمعیت تا پنجاه سال دیگر زندگی بدون مشکلی خواهند داشت. فقط تعاونی باشد، دولت و مجلس هر که می خواهد باشد، تحریم باشد یا نباشد، دلار سه هزار یا سه هزار و پانصد بشود.

قانون اخلاقی خداوند تبارک و تعالی این است؛ قرار است با هم بخوریم، با هم شاد باشیم و برای هم گریه کنیم. در برخی از فامیل ها، با صد نفر تعاونی تشکیل می دهند و مشکلات خانوادگی خودشان را حل می کنند. 

» زمین در آخر کار، دست عباد صالح خداست و داستانش خوش است.

5- اصلاح کار.

اینکه می گویند آخر شاهنامه خوش است، ضرب المثل غلطی است، چون آخر شاهنامه خوش نشد! رستم سهراب را کشت. شاید منظور شاهنامه فردوسی نیست! ولی این شاهنامه خلقت، یعنی کره زمین، آخرش خوش است.

- "انّ الارضَ یَرثُها عبادیَ الصالِحُون".
زمین در آخر کار، دست عباد صالح خداست، داستانش داستان خوشی است. امام صادق(ع) می فرماید: اگر می دانستید بعد از ظهور امام زمان(عج) چه دنیایی در انتظار شماست، اهمّ حاجاتتان را دیدن زمان بعد از ظهور قرار می دادید. 

شیعه نقطه عطفی دارد و آن هم این است که وقتی به اوج نا امیدی رسید، می گوید حداقل آقا که می آید! و حتی آدمی که با آرزوی جدّی دیدن مهدی(عج) و ظهور بمیرد، طبق اصل رجعت شیعه، او را بر می گردانند و می گویند این آرزو به دل مرده است! در وصف حکومت امام زمان(عج) نمی خواهیم برویم که رفاه، امنیت، اخلاق و انسانیت اوجِ اوج است، یعنی صد است.

در روایت داریم کسانی که در حکومت امام زمان(عج) هستند، با اینکه می دانند اگر بمیرند به بهشت می روند، خیلی راغب به مردن نیستند، چون خوش می گذرد. البته بعد که به بهشت می روند می فهمند خوشی اصلی یعنی چه.

» راه حل خیلی از مشکلات، قبول کردن قلبی دین است.

6- اصل "لا اکراهَ فی الدّین".

دینداری با فشار جواب نمی دهد. "لا اکراهَ فی الدّین" این نیست که اگر کسی در خیابان عرق می خورد و بگویی عرق نخور، گناه دارد. "لا اکراهَ فی الدّین" یعنی دین اجباری نمی شود. اصلِ اینکه انسان دین را با قلب قبول کند، راه حل خیلی از مشکلات است. وقتی انسان دین را قبول کند، یعنی به درجه ای از اطاعت می رسد، که این اطاعت فی نفسه برایش شیرین است.

می گوید من اطاعت می کنم، پس به اجر و مزدی می رسم، ممکن است این اطاعت با شادمانی همراه باشد، ممکن است با ناراحتی! برخی اوقات خوش می گذرد، برخی اوقات خوش نمی گذرد. برخی اوقات از جلسه ای لذت می بریم، برخی اوقات لذت نمی بریم، هر دو هم اطاعت است. بعضی وقت ها دوست دارم نمازی را بخوانم، بعضی وقت ها انگار دارم جان می دهم! آقا امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: صحبت با خدا سنگین است. 

» اگر بنده به خاطر اطاعت سختی بکشد، خدا جبران می کند.
"لا اکراهَ فی الدّین" چه می گوید؟ می گوید دین اجباری نیست، قسمت هایی که به اجبار انتخاب کرده ای را پای اطاعت بگذار و سعی کن با قلبت قبول کنی تا بتوانی لذت هم ببری. با اجبار قبول کردن تو، برخی مشکلات را برایت برطرف می کنیم. مثلا باید فلان کار را بکند، دلیلش را نمی دانست، می پرسد چه کسی گفته؟ خدا گفته است. می گفت باشد و انجام می داد. اینکه می فرماید: "افضلُ الاعمالِ أحْمَزُها"، به این خاطر است که خدا می گوید بنده به خاطر اطاعت من سختی می کشد، من جای دیگری برایش جبران می کنم. لذا اولیاء خدا لذت می بردند کاری را انجام بدهند و دلیلش را ندانند.

به مالک اشتر نخعی که می خواست به مصر برود، گفتند: به علی(ع) بگو و قانعش کن که به مصر نروی تا اذیت نشوی! گفت: اجرم را خراب کنم؟! ناراحت بود که می خواست از علی(ع) جدا شود، گفتن برو ناراحتی ات را نشان بده، دلش می سوزد و تو را نمی فرستد! گفت: اولاً امام را نشناخته اید، ثانیاً اجرم را خراب کنم؟! با خنده از امیرالمؤمنین(ع) جدا شد.
دنیا سختی هایی دارد، یا سختی هایی که در راه من داری را تحمل کن، من سختی های دیگر را برایت آسان می کنم، یا همین سختی ها را تحمل چون کفاره گناهان است.

»‌ یکی از نقش های مشکلات، صیقل دادن قلب ما است.

حضرت آیت الله صدیقی می فرمودند: نوجوانان و جوانانی که گناه می کنند، خدا مشکلاتی در زندگیشان ایجاد می کند و آن ها را صاف می کند. برای گناهان ظاهری و خیابانی، سر دردی، مریضی یا بی آبرویی می آورد و صافشان می کند. بترسید از گناهان قلبی مثل حسد، کینه، کبر، غرور و منیّت که در ما وجود دارد و کسی نمی بیند و چون کسی نمی بیند برای ما مشکلی ایجاد نمی کند و می ماند!

این یعنی در هفتاد سالگی به خرسی تبدیل می شوی که اگر باطنت را ببینی، خودت وحشت می کنی. امام صادق(ع) می فرماید: شما مؤمنین و مؤمنات فکر نکنید وقتی گناهی می کنید، می توانید فرار کنید! یا باید توبه کنید، یا شما را توبه می دهیم!نمی گذاریم خراب کنید! یا امشب با زبان خوش الهی العفو می گویی، یا فردا با زبانِ تَر تمامش می کنیم. شما آبرو و عزت ما جلوی ملائکه هستید. مگر من می گذارم جلوی امت های دیگر کم بیاورید؟! برخی مواقع هم به شما سخت می گیریم.

شیخ رجبعلی خیاط می گوید خواستم گناهی بکنم، شتری پایش را از کنار بینی ام گذراند! فهمیدم خداست و گفتم این کار را که نکردم! الهام شد، من هم که نزدم! اگر کرده بودی زده بودم! مگر من می گذارم آبروی من را ببری؟! خدا را شکر می کنیم بابت اینکه نا پاکی ما را تحمل نمی کند یا می بخشد یا مشکلی، ناراحتی پیش می آید و حل می شود. باید صیقل بخورد و صاف شود. پس یکی از نقش های مشکلات، صیقل دادن قلب ما است.

»‌ دلیل شیرینی مؤمن چیست؟

مرحوم دولابی فرمودند: مشکلات مؤمنین "میم" ندارد یعنی شکلات است. چرا؟ المؤمنون حلویون. مؤمن شیرین و حلوا است. دلیل شیرینی مؤمن این است که چون مشکلاتش "میم" ندارد و با همین مشکلات و از اینکه خدا نا پاکی را در وجودش تحمل نمی کند لذت می برد و دائماً به توبه ای، به اشکی و بهانه ای صیقلش می دهد. دلیل شیرینی مؤمن این است که یکی از قوانین اصلی با خدا را رعایت می کند.

برخی اوقات ایرادی به ما می گیرند که آیا این روایت را برای امام حسین(ع) دیده اید؟ "مَن بَکیˈ أو أبْکیˈ أو تَباکیˈ وَجَبَت له الجَنّة"، کسی که گریه کند، یا بگریاند یا ادای گریه را در بیاورد، بهشت بر او واجب است. این مسخره نیست؟! 

گریه آدم را سبک می کند. جنتی که اینجا می گوید، یکی از معانی اش آرامش است. باغ شاداب، سر سبزی و شادابی. از طرفی وقتی کسی صیقل پیدا می کند، به بهشت می رود. گریه انسان را سبک می کند و بار گناه را کم می کند. لذا قسمت مسخره ای که برای امام حسین(ع) به ما می گویند این است: مرحوم شیخ شوشتری در خصائص الحسینیه می فرماید: "مَن بَکیˈ أو أبْکیˈ أو تَباکی"، اگر برای امام حسین(ع) گریه ات نگرفت، به یاد مشکلاتت بیفت، با دل شکسته گریه کن، بعد به پای امام حسین(ع) بریز، قبول است! 

مسخره نیست، می دانی اصلش چیست؟؟ این است که آن ها دنبال اشکی هستند که خصوصیتی غیر از شستشوی چشم دارد که قلب را شستشو می دهد. برای هر چه می خواهد باشد. صاحب خانه کریم است و می گوید همین قبول است. تو سبک بشو! گریه یک روش درمانی است. از برخی وقتی پرسیده می شود آخرین باری که گریه کردی چه زمانی بوده؟ فکر می کنند! مثل اینکه بپرسی آخرین باری که آب خورده ای چه وقت بوده؟

»‌ ما ملت عزا نیستیم، ملت بکائیم.
آیا شما ملت عزا هستید که مدام جمع می شوید و گریه می کنید؟! خیر، گریه روش درمانی است. الان، سینمای درام و ملودرام در جهان طرفدار دارد. ما ملت عزا نیستیم، ملت بکائیم، یعنی با اشک انرژی می گیریم. بیست و چهار ساعت هم اینگونه نیستیم! نیم ساعت برای درمانمان با خدا وقت می گذاریم. آدم دعایی بخواند، هفته ای یک یا دوبار توسلی داشته باشد. 

یکی از دوستان مداح تعریف می کرد که جایی مراسم داشته و وقتی شروع به خواندن می کند، نگاهش می کنند. می گفت: از خدا و توبه خواندم، باز هم نگاه کردند. شعرهای ادیبانه خواندم شاید تأدیب شوند، باز نگاه کردند. دشتی خواندم تا شاید با نوا و نغمه ای اشکی بریزند، نگاه کردند. سراغ امام حسین(ع) و کربلا رفتم، نگاه کردند. به گودی قتلگاه رسیدم و کار تمام شد، باز هم نگاه کردند! بعد از جلسه گفتم چرا گریه نمی کنید؟ گفتند: حاج آقا مرد که گریه نمی کند!!!

اتفاقاً مرد گریه می کند، چون نیاز دارد. شب بیست و سوم شب بهجت ما است. الان امام زمان(عج) دارد مقدرات را می نویسد. با امیدواری نشسته ایم. اگر چشممان با اضطراب به قلم نوشتن تقدیرات باشد، کم لطفی در حق امام زمان(عج) است. ممکن است آدم خوبی نباشم و بهترین مقدراتم آنچنان دندان گیر نباشد، اما بهترین را می نویسد. می گوید توأمان بهترینِ دنیا و آخرتش را می نویسم، ممکن است بهترینش هم خیلی چیزی نشود، چون تقصیر خودش است، ولی من بهترین را انتخاب می کنم و اجازه نمی دهم خراب شود.

»‌ خداوند به اعتمادت نگاه می کند.

برای هر چه می خواهی بروی و هر کار می خواهی بکنی، باید وقت بگذاری، به خدا که می رسی خیلی دنبال وقت نیست! مثلاً بگوید دیشب شب قدر آمد؟ بله. چه چیزی خواند؟! اصلاً سوال نمی کند. ابوحمزه را تمام نکرد؟ نه. فایده ندارد، باید ابوحمزه را تمام کند! چقدر خدا را گیر می دانیم؟؟

خدا به چه نگاه می کند؟ به اعتمادت. بنده مطئنم مهدی فاطمه(س) بهترین مقدارت را برایم امضا می کند. به اندازه اعتماد می دهند، بقیه اش صفاست. کسی دوست دارد جوشن کبیر و ابوحمزه را کامل بخواند، قرآن به سرش چهل و پنج دقیقه یا پنج دقیقه باشد.

» به میزان اعتقادت به اینکه آخر بازی هر چه شد، حل است، خدا دوستت دارد.
- "أنا عند حُسنِ ظنّ عَبدیَ المُؤمن"؛
- باز گردد عاقبت این در؟ بلی.
- رخ نماید یار سیمین بر؟ بلی.
کسانی که می گویند بلی، به آن ها می رسد. کسانی که می گویند امشب هم نشد، نمی رسد.

امشب به میزان اعتمادت، می گیری. به میزان اعتمادت، بهترین مقدرات برایت می نویسند. به میزان توجه و اعتقادت به اینکه می تواند، به تو می دهند. به میزان اعتقادت به اینکه آخر بازی هر چه شد، حل است، خدا دوستت دارد. این دوستی خدا را امشب، بخرید.

چند وقت پیش مشهد بودم، در حرم یکی از دوستان گفت: می دانی اینجا کجاست؟ اینجا هما جایی است که موقع خداحافظی برای جبهه، شهید دیزجی رو به حرم گفت: آقا دیگر نمی خواهم قبرت را ببینم! می خواهم خودت را ببینم. همین رفیقم می گفت: تا به حال صد یا دویست بار به امام رضا(ع) در جاهای مختلف همین حرف را زده ام. می گفت: وصال را به من نداده، اما در خدا شک نکرده ام که چرا نداده! بیست، سی سال است به خدا نمی گویم چرا نداده ای؟! گفتم روایت داریم آدمی که اینگونه است، غیر از اینکه به خدا اعتماد دارد، خدا دوستش دارد.

کسانی که شب قدر حکم خدا را تمکین می کنند، خدا می گوید من، دوستت دارم. از فردا هر اتفاقی افتاد بگو: الحمدلله. اگر احیاناً اذیت شدی، بگو خدایا اذیت می شوم، اما اعتمادم را نسبت به تو از دست نمی دهم.


بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ق.ظ | علی | ۱ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۱۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر
یه موقعی هست فکر ما مریض و شهوتمنده یه موقعی هم هست روزی الهی نازل شده که شما خوش باشی خوب تبصره زیاده یکی از تبصره ها اینه که شما ممکنه اصلا اون موکل و اون روح یا حوری یا هرچیزی رو نبینی یا معرفت بهش نداری یعنی حتما اون کسی که قدرت داره مارو از طرف خدا تحریک جنسی کنه از ما قوی تره و ارتباط باهاش هم سخته چرا اینکه ما درکش نمیکنیم فقط خدا خواسته یه کار خوبی مثلا کردیم اون خوشش اومده از ما یاخدا خوشش اومده خوب ولی شیاطین شما الان اگر با این همه کلیپ بلخره یه زنی فاسقی هم ممکنه منو دوست داشته باشه کلی شیطان ممکنه منو بخوان ولی شیطانن یعنی از طرف خدا نیستند و اینجا بحث همینه که آقا شما اگر فکرت شیطانی باشه یا بخوای خود ارضایی کنی یا  بخوای یه زنی رو تجسم کنی با زور بهش جنسی فکر کنی اینا همش اعمال شیطان صفته و گناهه و ضلالت لذا شما حق نداری از زنی که خوشت میاد بهش فکر جنسی کنی مگر اینکه خدا مامور بفرسته و اینجا شیاطین اذیت میکنن و فضارو خراب میکنن یا به جای ماموران خدا اینا میان فضا رو شیطانی میکنن لذا باید قرآن خواند با دعا کرد که مهر و محبت الهی در خانه باشه که خدا مامورش رو  نازل کنه و مامور هم که اومد دیگه دست خودش نیست و بازم  لازم نیست شما تمرکز کنی و نقطه ی جنسی اش اینکارا شیطانی است یعنی مامور که خدا خواست اگه باهاش حرف بزنی خوشت میاد اگه پیراهنش رو ببینی در ذهن خوشت میاد و اونم خوشش میاد و همدیگرو دوست داریم و یه نوع ترقی محسوب میشه ولی اگر شیاطین حمله کنند و فضا رو بدست بگیرند کلا فضا خراب میشه و ناامید میشیم کسل میشیم لذا اولا باید کار خوب و خدایی کنیم ممکنه خدا مامورش رو بفرسته مثلا صدقه دهیم دوما ممکنه همیشه نفرستد و امتحانی باشه یه مدت به دلایلی ارتباط با ماموران ممکنه قطع بشه لذا دست ما نیست که حتما بشه! سوما باید فضای شیطانی رو عوض کنیم چهارما نباید به نقطه ی حساس حتی اصلا خودمون نباید بریم سراغ زنی و مخصوصا جنسی فکر نکنیم بلکه خدا باید بفرسته پنجما همیشه زنانی هستند که فاسد و شیطانی هستند و بشه روشون تمرکز کرد و مارو دوست داشته باشن همیشه هست شیطان لذا فکر نباید بهش بکنی و خودتو خدات رو نباید بفروشی 

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۱ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ما نمیخوایم قانون بسازیم هم گناه خودش بده و از چشم خدا میافتیم همم تبعاتش که آدم رو افسرده میکنه خعلی بده که انسان گاهی بیماری روانی  هم میگیرتش که بفرستنش پیش روانپزشک ! یعنی انقدر بده ولی اینایی که بیمار میشن با گناهی مثل شهوت آلوده شدن اینا آدم های خوبی اند یعنی دیگه توی این دوره زمانه متخصصان و نخبه ها تیمارستانی میشن از بس خوبند و باید هم بکشه کار مخصوصا اگر آدم بزرگ متخصص باشه یا پیش خدا آبرو داشته باشه خدا تنبیه ش میکنه برای کوجکترین گناه که گفتیم حتی و مثلا شهوت رانی حتما روی روان اثر میزاره و میگم که انقدر ممکنه طرف داعون بشه که حاظره قرص بخوره حتی اگر توبه نکنه یا پذیرفته نشه در چشم خداوندگار به هر دری میزنه تادرونش آرام بشود! و بعد هم ممکنه گناهکار حرفه ای بشه یا حتی کنار بیاد با گناه یا بدتر روانش خراب بشه محض گناه ریزش یا درشتی مثل شهوت لذا حرفمون این بود که خداوند مومن نماز خوان رو تنبیه میکنه برای گناه ولی ما مشاهده میکنیم در ایرانمون بعضی ها گنهکار حرفه ای ان یا میخوان بشن وقتی میخواد بشه یعنی چی میگه دکتر یه قرصی بده اگه آدمم بکشیم خیالمون تخت باشه یعنی شهوت رانی بد که قتل نفس هست باید حتما افسردگی بیاره وگرنه خدا بازیت داده و اگر گناه کردی ولی غمگینی ای که گفتیم هیچ کس طاقت نداره  و همه حاظرن از رنج و عذاب روانی گناه قرصم بخورن و هرکاری بکنن اگر این اتفاق نیافتاد  و گناهکار حرفه ای شدی و اصلا مثل خارجی ها ظلم به خود کردی یا گناه کردی ولی شاد شدی یک عقوبت سختی در پیش داری و از چشم خدا افتادیم! بله گفتیم رنج و افسردگی گناه خعلی طاقت فرساس تا جایی که مومن گناه کنه جامعه بهم میریزه و روانشناسان دلشون میسوزه و حتی میخوان ظاهر کار رو درست کنن بدتر میکنن مشکل با خدا داریم نه روانشناس لذا کسی که گناه شخصی و پنهانی شهوتی مثلا داره و غم داره پیش خدا است و هنوز از چشمش نیافتاده و خدا میبخشتش اگه غم داره وگرنه بار گناه منو که روانشناس نمیتونه بکشه مگر اینکه واقعا قرصی بده که به جای زن دادن دیگه این بزنه کلا بریزه بهم سیستم رو ولی تو حارج اینطور نیست روانشناسی شاخه ی خارجی با ایمانی و خدایی فرق داره در خارج طرف گناه کرد خوشالم ممکنه بشه اگر ظلم شخصی به خودش کرد همه ی گناهان ظلم به خوده لذا باید کشور ما همه مون به نوغی افسرده باشیم چرا اینکه همشم شهوت نیست بلخره گناه داریم باید ارتباط رو با خدا یکسان و درست کرد حالا شهوت رانی نشد یه گناه دیگه که داری خدا اونم دوست نداره ولی اگه خدا بخواد بازی بده طرف رو میبینی نشسته گناه میکنه با گناه آرامش گرفتیم!!! این گفتم که یک عقوبت سختی در انتظاره و خدا غرقش کرده ممکنه ببخشتش  چون نماز خواند ولی دیگه از چشم خدا افتاده لذا مومن های ما ممکنه افسرده باشن تو این زمونه هم سیستم خرابه هم گناه پیش میاد ولی نماز میخونن مومنان و با خدا هستند نمیشه که شهوت طرف رو از بین برد قرص داد دارو داد که آقا شما گناه کمتر بکنی یه جای دیگه خراب میشه جرات پایین میاد دیگه حتی جرات زن گرفتن هم نداره اینا همش حربه های شیاطین هست که جلوی خانواده دار شدن و مرد شدن و اقتصاد و تولید رو الان گرفتن مشکل گفتم با روانشناس و اینا نیست بلکه مشکل با خدا است خدا هم بازی میده اگر حرفه ای بشیم حالا روایتش یادم نیست ولی انگار یه نوع مسخره کردن هست که جوانی گناهی بکنه و بعدش شاد بشه لذا چند سال پیش که کشور دست مومنان اخلاص بود و شیاطین نفوذ شون بحد الان نبود و قبح گناه و حیا از بین نرفته بود بین جوانان افسردگی هم زیادتر بود تا جایی که جوانان ما همشون افسرده میشدن الانم همینطوره جاهایی!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

یه مقدار درمورد جن و وسوسه صحبتی بکنیم تا ذهنا کوتاه بیاد اولین مساله اینه که جادوگرا بدتر عمل میکنن و جادوگر انس مخصوصا زن هاشون قوی اند و کار اونا غلطه یعنی جن های شیاطین مخصوصا تحت لقای انس ها که حتی ممکنه پلیس باشه دارن کار میکنن و دوما من خودم  تا حالا با چشمانم جن ندیدم شاید بوده و نشناختم و شبیه آدم شده ولی در خیال شبه هایی میبینم که حتی انس دارن با ما که نمیدونم جنن یا روح خلاصه مثلا نشده که جنی بیاد بگه من اسمم اینه و در خدمتتم و اینا ولی در ذهن میان یه عده مامور که شایدتم اصلا آدم زنده ای باشه لذا باید خط داشت و سیم متصل بشه بعضی وقتا که خودمونی بشیم گناه کنیم دعوت کنیم از خدا دور بشیم اینا همش خطه حتی اگر نزدیک هم بشیم جن مومن داریم خلاصه اینا همشون زیر دستان انسان هایی هستند اونایی که تسخیر شدن میان به سراغ ما آدم ها لذا اگر شیطانی هست اول باید دنبال انسش بگردی و دیگه وقتی از یه سنی گذشت و کودکی رو رد کرد دیگه واقعا اینبار یا مومنی یا شیطان دیگه اینجا رحم به آدم نمیشه ما انسان ها درونمون و بیرونمون پر از جن هایی است که مطیعمونن یا مطیع شیاطینیم و خودمونم حتی شیطان زده یا شیطان لذا یه آدمی شما میبینی پشتش یک گروه هایی هست ساده نمیشه گولش زد یا وارد زندگی و نمیدونم خانوادگی و اینا همشون جن جنیه خلاصه یه مساله ای که هست اینه که بلخره جن ها و شیاطین جن آیا سیستمشون هردنبیله که هرکدومشون بیان رو مخ بنده و اینا یا نیست یعنی من قبلا هم گفتیم اینا تعدادشون زیاده و همشم مومن نیستن و اونایی هم که با انسان ها هستند حتما یک مرجع انس یک پلیس یک جادوگر مدیومی چیزی دارند و ماتحت لوا یا زیر نظرشونیم و الانم روانشناسان جرات نکردن از جن ها بگن و آموزش نمیبینن هرکی جنزده بشه بهش قرص میدن و تیمارش مینن اینه هنوز موندم جن ها چقدر قدرت دارن آیا قبلنم گفتم اینا هر کس که دلشون خواست رو میتونن اغفال کنن یعنی گفتم قبلا که شما اگر شیاطین جن بیان جمع بشن هرکاری بکنن مرجعی نیست که بشه شکایت کرد اذشون و تعدادشون هم خعلی بیشتر از ماست جن ها اینطور که میگم لذا نمیدونم کارشون هردنبیل هست یا نه یعنی اگر هردنبیل نیست و هرکاری خواستن نمیتونن بکنن چطور بر روان  ما آسیب میزنن و دیوانه میکنن و شکایتی نمیشه اگر هردنبیل هست چرا خودشون رو نشون ما نمیدن و کارهای عجیب نمیکنن و غیب و ظاهر نمیشن جلوی چشم ما شایدتم میترسند بیان نمیدونم خلاصه اینجا قدرت دارن دیگه یعنی شما زن بگیری امکان نداره موکل نداشته باشی تا بچه هایی هم که بدنیا میان همزاد دارن و کنار موکل و یا شیطان حتی وگرنه یا آسیب ها کمتر میشد و یا هرکی با من بد میشد منو میکشتن و جون آدما مجانی میشد لذا ما تو خلوت راحت از خیابون رد میشیم وگرنه جن ها قبلا پشت سر ما  دعواهاشون و حمایت ها و همه چیزو کردن ما نمیخواد از جون و حق و بعضیا چیزا درگیر و دفاع کنیم پلیس ها مارومیشناسند و هرچی دزدی بشه رو میدونن لذا وقتی دزدی بشه ولی پلیس نفهمه نشان میده که دستگاه یا فتنه است یا قدرت کمه یا هرچی شیاطین خارجی نفذ کردن یا جنگیه بین خود جن ها اینارو نشان میده ولی یه چیزی هم درمورد وسوسه قرار بود بگیم که منحرف شدیم اینه که همش جن وسوسه نمیکنه بلکه جن راحتره توی وسوسه خدا میگه من الجنه و الناس یعنی مردم هم تو دلشون فکر کنن مردم انس اینا هم مینونن بیان رو مخ ما یا شیطانی میان یا الهی و فرشتگان یعنی بعضی موقه ها دل ها اقدر باهمه که شما به الهام شدن هم میگی وسوسه و قاطی میکنی حالا من شیطانی ام یا الهی حتی مداح رو بدبین میشی میگی شیطون گولش زد این حرفو زد درحالیکه اصلا ربطی نداره میتونه اگر اشتباه هم کرده باشه از جهلش باشه نه از وسوسه ی شیطان البته دقیق شدن کارشناس میخواد که وسوسه بود جهل بود الهام بود چی بود ولی درمورد وسوسه همین بس که پیام بازرگانی و تبلیغات هم گرجه از تشنگی نمیگن و نیاز هارو معنوی یا قانونمند و متشخص کرده و آبرومند صدا وسیما در تبلیغات ولی پیام بازرگانی هم یه نوع وسوسه است دیگه! و از این قبیل چیزا در زندگی ما انسون ها زیاده که باید پناه برد چیزبدی هم نیست مهم یاد خداس!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۵ ق.ظ | علی | ۰ نظر

حالا البته ما نظامی هامون میریتاریستی خبره ان ولی یه تکنیک رو بگیم چون پست قبل درمورد سوریه و عراق و حتی یمن بحرین و فلسطین که جنگ داریم و کشورامون بزرگ شده ایران اینکه آقا ما مشاهده میکنیم در تلوزیون که تن به تن یواش یواش مثلا تو عراق داشتن زخمی میدادن و با چند تا ماشین جنگی قبلا مشاهده شد حتی عقب نشینی میکردیم تو عراق و دشمنم خیره سر ایشالاا نابود بشن لذا تکنیک روان در جنگ رو فراموش نکنیم مجهز کنیم بجه هارو یعنی حالا میگم چه کار ولی خدا هم تو قرآن از تکنیک روان و ترس کفار و شایدم منافقین گفته که اینا پشت دیوار محکم قایم میشن و قذف فی القلوبانه خدا ترس انداخته توی دل و قلبشون این تکنیک روانه دیگه باید بترسونیمشون روانشناسای ما حرفه ایند تو روان خراب کردن نمیگم بفرستیمشون جنگ روانشناسارو ماشالا ما جنگجویامون حتی خودشون خوشال و شجاع و روحیه شون از ما بهتره با اینکه میجنگند چون برد برد هست کارشون و جهاد خداست که گفته مردان باید برن بجنگن و زیر مین ولی زنان شوهرداری و نیاز خود و شوهرشون جهادشونه که مدام شیاطین اختلاف در خانواده میاندازن و از هرجا بگیری این سره فتنه رو از یه جای دیکر بیرون میره درمیره حتی بچه های والدین هم طبق قرآن دشمن باباشون میشن گاهی  و فتنه میکنن  با وسوسه مخصوصا مثلا من خودم اگه بخوام حرف بزنم مدام وسوسه میشم اگه بخوام کاری کنم الانکه مینویسم کمک میشم یعنی دارم فکر میکنم و مینویسم و گوگوله رو بکار انداختم و مشغولهه ذهنم و تمرکز دارم وسوسه بشم میفهمم ولی در روال عادی انقدر وسوسه میشم  مخصوصا تو گفتار و بعدش در رفتار که توی خونه فتنه درست میشه بعضی موافع هم میتونم بفهمم کی وسوسه م میکنه و در ذهن میبینمشون یا صدام شبیه یارو فتنگه گر وسوسه سرا میشه لذا محبت نیست و دائم وسوسه هست وما هم رو مخمون بیان میفهمیم که طرف دشمنی و کینه و حسد داره یا استاد و یاور ماست و خیرخواه لذا تفکیکشون کردیم و دروغگو که وسوسه میکنه رو قبول نداریم حتی به امامانم فکر کنم برام مهمتر از این چیزایی که مینویسم نیست چون هم معرفت و ادب ندارم هم مخلص و خالص و تحفه ای نیستم لذا منبع فکرم از جای خاصی است از دعای بزرگان که حتی چیزای معمولی نورانی و خبرهای مهم و کشفیات به اندازه ی نوشته هام برام مهم نیست و حساس نمیشم لذا استاد حرفش مطلقه و نشونمون میده ولی وسوسه گر کارخرابکن و صلاح مارو نمیخاد و وسوسه گره حتی اگر زور و قدرت داره !!خلاصه تکنیک رو بگیم برای جنگ و رد کنیم اکرم دشمن بفهمه به درک از بس جاهلند کاری ازشون بر نمیاد تکنیک اینه که باید در جنگ و پاکسازی دشمن از سرزمین هامون چون نمیشه از موشک استفاده کرد و باید تکه تکه حتی زمین بی ارزش رو از متجاوزگران دشمن تصرف کنیم اینکه در جنگ در عراق مشاهده کردم از این روش استفاده نشده لذا روان دشمن رو باید با بمب صوتی خراب کرد و داغون یعنی دشمن اگر در سوریه عراق یه بمب باصدا بشنوه یقینا میترسه و فرار میکنه از محلش لذا بچه های ما استاده چهارشنبه سوری اند باید از بمب ها و موشک های صوتی و خمپاره هایی که صدای عجیب ترسناک و مهیب تولید میکنن استفاده کنیم و بسازیم بزنیم کنار محل استقرارشون و حتی بمبب هایی که موج دارن اینا کارایی زیاد دارن چون نمیشه شهر رو ویران کرد در عراق و موشک زد و مردم عادی رو فدا کنیم لذا باید دشمن جاهل ما بترسه فرار کنه از موقعیتش نه که بخوایم همش تک تیرانداز بشکونه خط رو حالا کارشناسان خودشون خبره اند چیزی که دیدم راه درستش نبود توی تلوزیون دیدما وگرنه ما که خبر نداریم جوان هامون چطور پرپر میشن مظلومانه!!لذا من خودم موقع وبلاگنویسی قبل نوشتن بعضی افراد جمله میدن قوی تر از وسوسه گرن و بهمون محبت دارن صد سال با یک وسوسه گر شیطانی اون هارو عوض میکنم حتی بعضیاشون عیان میشن خط فکری میدن بهم که موضوع اینه یاریمونم میدن بعد بیام با شیطان عوضشون کنم تو قلبم؟؟!!!!لذا ما یهویی مینویسیم شیطان صدسال میتونه خط فکری منو یهویی عوض کنه پس این مامورا چکاره اند؟؟ خعلی قوی و نورانین و ما موقع نوشتن انس داریم و شیطان قدرت نداره پله و جمله ی بعدی منو بگه مگر چرت و پرت!من میشناسم دوست رو از رفیق و خیانتگر و با خیرخواهم و دشمن رو از دوست و وسوسه رو با الهام مثکه یه عمره وبلاگ مینویسیما!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۳ ق.ظ | علی | ۰ نظر

من خودم تقوا ندارم و ممکنه گناه هر موقعی سر بزنه هم اخلاق خشم و شهوت و نفس ابنا هرچیزی مخصوصا اگر توجه نشه بهم محبت نشه خعلی تنها باشم خلاصه شما یک گناه کوچک به ما بگو؟! نداریم همه ی گناهان بزرگه حالا میخایم درمورد یک حدیثی صحبت کنیم که غوغا کرده فکر کنم حضرت علی (ع) گفته باشند که: بزرگترین گناهت گناهی است که  کوچک میشماریش!!! خلاصه دلیل میاره برای گناهش همه میکنن مام روش نمیدونم شهوت نیازه روح و  جان بود نمیدونم دلیل میارن دیگه و گناهش رو کرد و صبر نکرد  اصلا تنها موند و بی حوصله و خوشی ولی یارو گناه نکرده این دنیا برای مومنان زندانه توجه میکتی نمیگم خوش نباشیم خشک باشیم بلکه امتحانش سخته که خوشی بکنی ولی گناه نکنی مثلا دیگه افسرده بشی ولی گناه نکنی ،ما که تو مقدماتشم موندیم چه برسه امتحان! خلاصه گناه میکنه تقوا نداره حالا هرچی هم میخوای ایمان داشته باش نماز بخون و نور بگیری عقلت ناقصه لذا با گناه خودمونی بشی از چشم پیغمبر ص  و بزرگان میافتیم اولا طبق روایت صلاحیت نداره یارو که گناهی رو کوچک میشماره یا فرهنگ حجاب رو مثلا خراب میکنه مثلا میگه بزار آزاد باشن و گناهی نیست و نمیشه ایشالا لذا اهمیت کار فرهنگی هم هستا خلاصه کسی که گناه رو کوچک بشمارد میبینی صلاحیتش رو برای جهانبینی و خدا شناسی اصلا تفکرش غلط میشه از دانشمند بودن میافته عقلش ناقص میشه فکرش هرز میشه چرا؟؟؟ چون خدا داره میگه گناه کوچک تو بزرگترینه یعنی خودت ممکنه ندانی و برات اهمیت نداشته باشه نظر تو با نظر خدا یکی نیست و متفاوته هرچند آخوند باشی نظرت الهی نیست و صلاحیت نداریم! اصلا گناه کوچکمون رو گناه هم نمیدانیم این حالا صلاحیت داره بره مردم رو موعظه کنه!! جهانبینی ش غلطه اگر تقوا داشت میگفت گناه کوچک من کمااینکه پشیمانی هم نداشته باشه ناامید نشم و خدا ضرر و مجازاتم نکنه با این  وجود من بزرگ میدانم ولی اصلا ذهنش هک شده شیطانی شده پس بزرگترین گناه تو گناهی است که آن را کوچک بشماری!! خعلی حرف داره این حدیث عجیب! گفتم من خودمم تقوا ندارم موقعیت پیش بیاد تنها بشم و یا توجه نکنن و ... میرم سمت گناه بعضی وختا! لااقل دوتا نظر برامون بزارید بفهمیم زنده ایم! خلاصه برعکسشم هست اگر روی خودمون کار کنیم و حساس بشیم تقوا بورزیم مهم بدانیم و حسابرسی و مراقبت کنیم بر اعمال به طوریکه گناه کوچک رو هم بزرگ بدانیم حالا نمیگیم گناه نکنه بلکه بدانه و بدونه که گناه کوچکش بزرگ بود اگه اینو بفهمه فکرش بالا میره الهی میشه عقلش زیاد میشه خداشناسی بالا لذا باید از گناه کوچکمون شروع کنیم در راه و سلوک و حواسمون باشه ممکنه در جامعه گرانفروشی عرف باشه حالا همه میکنن باید ما هم بکنیم؟ حالا راه بازه باید ما هم بریم سمت دزدی؟ نه اگر قد مابلنده باید سیب بچینیم از باغ مردم؟ نه بعدش مهم نیست برامون و توجه بکن نکته ی بعدی توجه بکن  شخص چقدر تقوا داره یعنی تعریف تقوا که هرکس چیزی میگه مثلا میگن گناه نمیکنه باتقوا میگن ترس از خدا داره میگن ترمز داره و... یه تعریف دیگرش هم همینه که گناه رو کوچک نمیشمارد! باید از حسابرسی و مراقبه پس شروع کرد لااقل وقت گذاشت و تفکر درمورد گناه و ذکر و توبه بعدش و حسابرسی بازم !موفق باشیم !! دیگه وای بر امثال بنده که این همه شهید و تجاوز شد و کشته و زخمی و بدبخت و فقیر و بی پدر مادر شدن در عراق و سوریه هیچ برامون اهمیت نداره انگار مسلمون حتی نیستیم بحث سیاسی نیست بحثه وجدان بحثه اینه که انتظار داریم عالم بریزه بهم اگر شصت پامون بگیره به دیوار ولی در مقابل مومنان و مسلمانان هیچ کار کوچکی حتی!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۷ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۴ ب.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۸ ق.ظ | علی | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۲۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

ببین یه ترس داریم یه امید یا یک بشارت و نذارت ولی یه نکته ای به ذهنم ناقصم خورده در این مبحث حرفای زیادی است و تبصره داره ولی ما یه گوشش رو میگیریم همینجوری بدون مقدمه و اصل همینطوری پیگیر کار میشیم پس اشتباه داریم حرفم زیاده و شاید من اینطوری دیدم نکته رو که میگم و چیزی که هست اینه که ما قدیما میرفتیم قبرستون و حرف مرده که میومد ترس داشتم شاید بزرگترا ترس نداشتن ولی به شکوفه ها که  نگاه میکردم صورتی بودن میگفتم این اثرات و ربطی به شهدا داره و کلا میترسیدم الان خعلی غافلم و مردم کلا از یاد مرگ و ترسش که میگن شاید روایت باشه که انقدر وضع خرابه یا انقدر بده که اگه میدونستیم مرده هارو خاک نمیکردیم لذا آدم میترسه اصلا بخوان غسل بدن ترس نداره؟ بخوان پیکر عزیزت رو خاک کنن؟! حالا گیرم آدم خوبی باشی اگر خونه ت رو هم از دست بدی غمی نیاد سراغت تا زنده ای گیرم مال دنیا ناراحتت نکنه اگه از دست بدی ولی بلخره یه ترس و چیزی هم برای همه هست بعد دقت که کردم نکته اینه که اگرچه پیامبر (ص) طبق قرآن برای بشارت و نذیر بودن اومدن یعنی بترسونند و بشارت بدن که قبلا گفتیم مسولیت سنگینی هم هست مثلا پیامبر اکرم (ص) دستگاه قضایی ای مانند الان ما نداشته حالا در بعضی زمینه ها خوبه که مردم بترسن گناه نکنن یعنی من میزنم تو گوش فلانی ولی پیامبر که اینکارو هیچ وقت نمیکرده که بترسه و یه بارحضرت علی(ع) دست برادر نابیناش رو به آتش نزدیک کرد که سوخت بعد کلی حرف درومده پشتش که  بله آقا عذاب خدا شوخی نیست ما اگر دستگاه قضایی مجرم میدانه زندانی میکنه قصاص میکنه ایشالا آخرت رو در نظر داره و عدالت رو اجرامیکنه طبق خواسته ی پیامبر (َص)‌باید حکم بدن و اینطوری قوی باشیم نه برای حسادت و مردم چی میگن بریم اعدام کنیم از روی کینه مثلا! خلاصه نکته اینه که به ذهنم حورده بدون مقدمه و پیش فرض خواستیم بگیم که تبصره داره این بود که آقا امامان شفاعت میکنن ولی عذاب کسی نمیدن یعنی بشارت میدن نجات میدن مارو بعد مرگ ولی اگه ما مینرسیم از خدا و عذاب این حکم جمعی و سیاست فرشتگان رو میرسونه یعنی بعضی ایام مثل محرم مرده ها ممکنه عذاب نبینن از برکت امامان یعنی فقط باید یه راهی پیدا کنی بیای تو چشم امام معصوم تا نجاتت بدن علیهم السلام از اونطرفم ممکنه جای بحث باشه که عذاب الهی به خاطر بدبینی کینه و شکایت و عقده و  حسادت و عقد مردمه مثلا ما از شمر بدمون میاد اگه ببینیمش حاظریم تکه تکه ش کنیم لذا عذابش بیشتر میشه از اون حد یعنی لعن هم بفرستی بیشتر عذابش میدن در اون دنیا! بله عذاب ها جنبه ی اجتماعی هم داره پس مثلا ده سال پیش مردم ترسشون از عذاب خدا بیشتر بوده اجتماع کلا اینطوری بود الان میانبر میزنیم روضه گوش میدیم دلمون هم شاد میشه و اون فرشته ی غضب دیگه بالای سرمون کرکر نمیخونه! میفهمی چی میگم؟؟ قبلنا ارواح انگار منتظر بودن در شهر ما و به خیال من و همش انتظار ازمون داشتن راضی نمیشدن ولی الان بس که دعام میکنن مامورا عوض شدن و هیچ نمیترسم! البته گناه هم تاثیرغم   و افسردگی و پریشان حالی رو داره ولی بعضی وقتا أدم انقدر ناامیده که هرکی نزدیکش بشه افسرده میشه به خاطر بخشیده نشدن گناهش مامور داره و یا ارواح جدش انتظار بالا دارن اینا همش هست!