بسم الله الرحمن الرحیم

سلام طرف عاشق ریاسته و مثل این نظامی ها میخواد رو سر همه سوار شه و هم عقده ایه و به جایی نرسیده و بهش توجه نشده و طبق معمول خانواده و پسرش رو عامل بدبختیش میدونه و هم کینه ای و توهمی شده پسرش رو دشمن خودش میدونه و هم حسادت داره پسرش به جایی برسه و کاراشو هم و نوشته ها و فیلماشو نمیتونه ببینه و بخونه و سرش درد میگیره پسرش پیشرفت کنه!!! و نه دعا میخونه نه قرآن فقط تو دلش فحش میده و زندگیمونو خراب کرده آخه تا کجا ریاست؟؟؟ پیرمرد موهات سفید شده!!! لذا پسرش امروز گفت از من سوال نکن تو خانه چی میخوری??? چایی بریزم ??? پنیر نمیخای؟؟ چون هرچی پسرش جواب بده یه فحشی تو دلش بهش میده و پیش خودش میخنده!! فکر میکنه پسرش از زنان دستور میگیره درحالیکه فرشته ها کمکش میکنن بله زنها رفتند از زندگیمون ولی فرشته ها در کمین عذابند و پسر بدبخت همیشه دعاش میکنه و بیخبر بود داره فحش میخوره همش تو دل پدر نامردش تا اینکه مداحی گوش کرد و فهمید! حالا هرچی سوال بپرسه و بیاد رو مخ پسرش ، پسرش میگه از من سوال نپرس و فقط محبت کن چون پدرش فکر میکنه پسرش از طرف زنی جوابشو میده لذا زندگی لعنت شده و نفرینی داریم!!!