بسم الله الرحمن الرحیم
سلام یک خاب مفتضحی دیدم که نگو و نپرس یعنی تو ایرانم اینجوریه یا من خارج بودم؟؟ من خواب دیدم بعد از سحری هندزفری گذاشتم تو گوشم مداحی گوش میدادم تا آخر که بیدار شدم خواب دیدم اولش یادم نیست از جایی که خانه بایابزرگم بیرون اومدم و با یکی از اقوام نزدیکم تو شهر بودیم بعد رسیدم به یه فروشگاه که مجسمه دوتا کرم کاکائو بزرگ بالای فروشگاه بزرگش بود رفتم داخل فروشگاه شدم و مسول فروشگاه رفیقم و پسر همسایه اون کوچه مون بود و یکم حرف زدیم و کرم کاکائو لوله ای خریدم ولی به نظرم یا تهران بودیم یا یکی از کشورهای خارجی که ایرانی زیاد داشت یکم با رفیقم حرف زدم و دوباره اقواممون رو دیدم بعد یه گله پسر شدیم و جمع شدیم که بریم کنسرت و باعث و بانی ایش من بودم و همه رو جمع کرده بودم و به خاطر من قرار بود بریم ولی من فقط اقوام نزدیکمون رو میدیدم و بقیه حس کردنی بودن و نمیدیدم یا نمیشناختم خلاصه یه گروه بودیم رفتیم دم کنسرت ولی در باز نمیشد و پر از آدمای خارجی بود تا اینکه اقواممون شروع کرد همونجا شعر خوندن وخوانندگی یهو در باز شد و رفتیم همه وارد ساختمون شدیم و طبقه های مختلف با کشورهای مختلف بود وپرچمشون هر طبقه مال یک کشور بود طبقه دو مال اسرائیل بود ما از طبقه یک بالا اومدیم بعد یه دختر تو راه پله دستشو مالید به من و پایین میومد و یک نگاه پر معنایی بهم کرد ولی من بهش توجه نکردم بعد رفتیم طبقه دو و شلوغ بود و همه جوانهای ایرانی میومدن تو طبقه اسرائیل تا من وارد شدم بدون اینکه چیزی بخورم مست شدم و هوش از سرم پرید و چشمام تار و سیاهی میدید و دختر و پسر قاطی و آهنگ پخش میشد و یه ساختمان خانه مانند بود و تو هر طبقه دختر و پسر قاطی باهم همراه آهنگ حال میکردن ولی من هیچی نمیتونستم ببینم و اولین بار بود اینجور جایی وارد میشدم بعد اقواممون که آهنگ میخوند رفت یه گوشه ساختمون و ایرانی ها بیشتر طبقه دوم ساختمان اسرائیل میومدن برای کنسرت خلاصه من رفتم ته سالن دیدم حالم بهتر شد و خلوت تره و نشستم رو زمین و آهنگ جوان پسند پخش میشد و دخترها هم بودن یهو یه دختر اومد کنارم دراز کشید و میچسبید بهم و روم خوابید ولی من واکنش نشون ندادم و خوشم اومد ولی نمیخاستم کاری کنم و تحریک زیاد نشدم و لباسمو بیرون نیوردم و دختره هم ایرانی بود تا اینکه دید بهش پا نمیدم یکم چسبید بهم و رفت و دخترا پیش پسرا حال میکردن و شراب میخوردن و تو بغل هم بودن تا اینکه آخراش یه مرد آشنا دیدم که تو خواب فقط دیده بودمش و مسول بود و یکم باهاس حرف زدم انگار منو میشناخت و دید که حال نمیکنم و راستیتش از اسراییل خعلی بدم میاد و میدونستمتو زمین دشمنم و به خاطر کشتار فجیعشون لعنت شده و نفرین شده ولی تو ایران همچین ساختمان کنسرت یا فاحشه خانه چه معنایی داشت؟؟ یکم بجاس آهنگ گوش دادن سینه زنی کردم چون تو خواب مداحی تو گوشم پخش میشد و اون آدمه که منو میشناخت فهمید خلاصه زمان پایان اومد و قرار بود خارج شیم بعد یه کد رو کارت ورود بود که متناسب با ساعت باید حساب میکردی تا بتونی کفشتو تحویل بگیری از جاکفشی و من بلد نبودم وهمه رفته بودن!!
- ۰۳/۱۲/۱۹
سلام علی عزیز. از زمانی که کانال قبلیت (قربون وفاش) در آپارات فعالیت میکرد، میشناختمت. علت اینکه ما خواب های وحشتناک، بی سر و ته و داغون میبینیم اینه که فکرمون روی موضوع اصلی (خدا) متمرکز نیست و فکرمون هزار جا میره. امام صادق (ع) میگه بعضیا شصت هفتاد سال نماز میخونن ولی یک رکعتشم پذیرفته نیست. چون فکرشون درست نبوده. یه استاد والا مقام رو بهت معرفی میکنم که باهاش میتونی هر مشکلی که داریو حل کنی. در رابطه با همه موضوعات مختلف نظیر رابطه با خدا، مهارت های ارتباط با دیگران و توسعه فردی سخنرانی داره و با تمرین میتونی به همه مهارت های لازم در همه زمینه ها برسی. همه رو رایگان روی سایت منتظران منجی (عج) گذاشته و مردمم توی کامنت ها واقعا دارن دعاش میکنن. شما این سخنرانیش رو شروع کن. اسمش مهندسی فکره
https://media.montazer.ir/?p=22702
سخنرانی های (تنبلی و بی حوصلگی) و (نماز سکوی پرواز) هم حتما ببین. ان شاء الله بتونیم هر روز به خدا نزدیک تر بشیم