بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بعضیا مخصوصا جوانها اصلا حس نمیکنن اگه پدر و‌ مادرشون رو بزارند خانه سالمندان چه اتفاقی براش میافته و جایی که محبت و احساس و خوشی نیست و غربته و تنهایی و بی کس شدن شاید تا حالا پیش نیومده تو وسط کویر یا وسط دریا و یا وسط جنگل تنها باشی علاوه بر خطر چه حسی داری اینکه هیچکس رو نداری و ترس تمام وجودتو میگیره حالا در نظر بگیر بخان بکشنت یا دوستت نداشته باشن و درکت نکنن و طعمه باشی بعد چه حسی داری و ما خیلیامون دلمون به یه چیزایی خوشه که امید به زندگی داریم یکی پدر و مادرش درکش میکنن و بهش میرسن و تنهایی رو حس نمیکنه یکی زن میگیره و بچه داره و دلش خوشه یکی عبادت میکنه و خدارو داره و امام حسین رو یکی دوستای خوبی داره که احساس تنهایی نمیکنه ولی حس تنهایی آدم رو پیر میکنه و اگه آدم بره خانه سالمندان همه چیزشو میگیرن و توان بدنی و جسمانی قوی نداره و دوران بیماری و نقاهته و آب دستش بدن فکر میکنه سمه و همه دشمن خلاصه تنهایی نکشیدیم که تا مرز خودکشی بریم بعضی موقه ها میگم اگه نماز نمیخوندم زنده نمیخاستم باشم و دلم به چی خوش باشه گرچه از عبادت لذت زیاد نمیبرم ولی امید دارم به خدا و اون دنیا و همیشه حالم رو خوب میکنه دعا و قرآن و‌ نماز ولی باید خلوت داشت نه توی خانه سالمندان اصلا پیر بشی که عبادت سخت میشه و توان نداری دیگه!! پس وقتی مادرتو میفرستی خانه سالمندان یعنی برو بمیر!! گرچه نگهداری و پرستار گرفتن هم سخته و پول میخاد یعنی یه روز هم نمیتونی شاید تحمل کنی که پدر پیرت رو بخای تو دسشویی بشوری!!