بسم الله الرحمن الرحیم
سلام الان داشتم حافظ گوش میدادم میگه که
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
البته نمیگم منظور همینه که من میگم چون بعد عبادتی عرفانی رو نمیفمم و اتفاقا قبلا هم گفتیم که خیلی نکته هایی که شما در عبادت و پیش خدا یاد میگیری رو باید زنت یادت بده و در عشقبازی با زن یاد بگیری بعد بری در عرفان پیاده کنی
خلاصه بعضی موقه ها هست که ما ذکر میگیم و برای تمرکز قلیان میکشیم بعد میبینیم چیزی که از خدا میخایم رو یک زن که مومن نیست یا جادوگره میدونه مثلا ممه میخایم و اون زن که شاید اصلا متنفری ازش در ذهن میبینی که داره ممه هاشو فشار میده حالا تو داری ذکر میگی و از خدا میخای و یه زن مومن چادری میخای ولی این زن جادوگر نه تنها فهمیده چی میخای از خدا بلکه هکت کرده و نمیزاره زنهای مومن هم بیان در ذهنت بهت حال بدن تا آب عشق یا همون باده و آب خوشی بیاد!! لذا در اینجا سر خدا یعنی گفتگو سری و در دل که موقع ذکر داشتم و خود ذکر شیاطین رو دور میکنه ولی گفتگو لو رفته و باده فروش هم زنی است که با زور میخاد خودشو قالب کنه و جادوگره وگرنه باده رو که نمیفروشند بلکه اگه عاشق باشی جانتو هم به معشوق میدی ولی این باده فروش میخاد با زور بیاد رو مخت و میخاد با زور عاشقش باشی و با شیاطین در ارتباطه و حرف بیصدای توی دلت رو هم میفهمه!!
- ۰۳/۰۹/۲۸