بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۲۸ ب.ظ |
محمد علی رضائیان جهرمی |
۰ نظر
سلام امشب خواب عجیبی دیدم و کلی استرس گرفتم دو نفر در جایی در هند در زندان بودن و آزاد شدن از زندان ولی یکیشون دنبال اون یکی بود و با تفنگ میخواست بکشدش و هر جا میرفت اون یکی امنیت نداشت و من همراه اونی بودم که همش فرار میکرد و شهر دهکده مانند رو بهم ریخته بود ولی پلیسی نبود و ماننده هند بود تا اینکه آخرش طرف توی یک مکان اتاق مانند بود و از بیرون اون یکی داشت شلیک میکرد و مردم و همه ترسیده بودن و من گفتم که دیگه طرف رو خواهد کشت بعد همینطور نزدیک شد و راه فراری نبود تا اینکه وارد اتاق شد و چندتا شلیک کرد که یهو من دیدم همدیگر رو بغل کردن و اینا باهم دوست بودن تو زندان و قرار گذاشته بودن با تفنگ الکی و تیر مشقی همه رو بترسونن و گول بزنن که یعنی ما باهم دشمنیم!!
- ۰۳/۰۹/۲۴