بسم الله الرحمن الرحیم

سلام امروز خواب دیدم تازه بیدار شدم و مشابه این خواب رو دیده بودم ولی توی یه مکان دیگه بود و بسیجیا و مامورای جوان بودن ولی الان خواب دیدم بابام اومد خـونه و یه دستگاه شبیه تبلت درازی بهم داد که یه صفحه ش که باز بود فیلمها و عکسهای من توش بود البته من بازشون نکردم ولی میدونستم کارهای منه و یه کارهایی و ادیت و اینا گذاشته بودن روش و من میتونستم فیلمامو بفروشم و پول بهم بدن این دستگاه مخصوص مامورای گمنام بود شاید چون تا حالا ندیده بودمش و عکسامم تو پیج بود ولی نه همه عکسها و طبقه بندی شده بود کارام و خواهرم نگران بود و میگفت علی تـرو به خدا این بخش رو باز نکن چون توش پر از حرفای زشته و شاید کارای خودم نبود و نظرات و فیلمای دیگران بود که من تاثیر گذاشته بودم روشون و فقط یه فیلم رو باز کردم که دیدم میخوام بخابم و دوربین داره رو تختخواب منو نشـون میده ولی دوربین تو اتاقم نیست که محل خوابمو نمایش بده و فهمیدم داشتن جاسوسی میکردن!!! عکسهام هم همش نبود و فهمیدم مامورا خوب منو میشناسن بعدش رفتم در مغازه نوشابه بخرم گفت نوشابه نداریم ولی گلاب با نمیدونم چی دارم و نشونم داد یه بطری بزرگ بود و دیگه بیدار شدم