بسم الله الرحمن الرحیم

ولِلآثِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : یَخونُ ، ویَکذِبُ ، ویُخالِفُ ما یَقولُ 

گنهکار ، سه نشانه دارد : خیانت مى ورزد ، دروغ مى گوید ، و با سخن خودش نیز مخالفت مى کند 

سلام نشانه های گنهکار رو داره میگه و باید بیشتر مطالعه میکردم و فکر ولی مثلا اینکه گنهکار خیانتکاره یعنی به اینجا رسیده و کاری کرده که خائن شده نه که خیانت الکی الکی دروجودش اومده بلکه به مقام خائنین رسیده حالا خائن هارو باید شناخت که پایبندی ندارن و ارزش به دین نمیدن و مثل حیوان میخان به هر طریق ارضا شن و براشون مهم نیست خدا چی گفته و حالا که پا گذاشتن روی قوانین الهی و سبک شمردن و مثلا حجاب رو الکی دونستن و نماز بخونیم که مثلا چی بشه و به کجا برسیم و مادی به مسایل نگاه کردن و هزارتا گناه و اعتقاد کج داشتن که حالا خائن شدن مثلا انسانیت کفار و غرب رو بیشتر از دینداری مومن ها میدونن دلشون میخاد برن خارج هر فسادی بکنن و میگن ما به هر طریقی باید ارضا شیم چون بدن لازم داره و نیاز داره پس اینکه خائنن بیشتر به گناهای چشم و جنسی برمیگرده مثل این که خودش رو ارضا کنه بعد کلا تمام اعتقاداتش به هم میربزه و دست به خیانت و تجاوز و شراب و بی نمازی و بی دینی و فساد میزنه

ولی گناهان دیگه ای هم هست که تو رو دروغگو میکنه و تو میگی خب من به نفعمه دروغ میگم اینجام باز سستی در عبادت کردی و نمازت ارزش نداره یا نمیخونی و از آتش خدا نمیترسی حرف خدا برات حجت نیست و کلام خدا کلام بی ارزشی و غیر مهم و از قیامت نمیترسی که باید برای حرفات جواب پس بدی وقتی بیخیال دین شدی و هرکاری کردی و هرچی گفتی و از خدا نترسیدی بعد دیگه خائن و هم دروغگو میشی وگرنه مومن هیچ‌وقت دروغ نمیگه گرچه ممکنه زنا کنه و در اینجا تسلط شیطان هم هست که شیاطین مسلط شدن خیانت میکنه شیطان هرچی گفت مام میگیم خوب دروغم میگیم پس باید از کنترل شیطان درآیم و کسانی که گناه میکنن شیطان بر اونها تسلط کامل داره هر چی شیطان گفت رو میگن هر کاری شیطان خواست میکنن و اختیاری از خودشون ندارن چون خدا هدایتشون نکرده و استاد الهی رو قبول ندارن از نزدیک یا ذهنی و اصلا تو باغ نیستن و فقط میخورن و میخابن حتی از زندگی لذت نمیبرن و شاد نیستن هیچی مهم نیست و علم براش مهم نیست و میگه گور بابای دانشمندان و دین براش مهم نیست گوربابای آخوندا و سلامتی مهم نیست گوربابای دکترا چیزی که مهمه پول و دنیا و زنها و شهوته براش راه نزدیک براش اینه که راحت خیانت کنه چون حال میده یا راحت دروغ بگه و به هدفش برسه دیگه چیزی ارزش براش نداره و پایبند به کسی یا چیزی یا خدا نیست

و اما نشانه سوم هم اینکه با حرف خودش مخالفه یعنی خودباوری و اعتماد به نفس نداره و خودش رو و چیزایی که میگه رو قبول نداره از روی هوس و شیطنت حرف میزنه و طبق علم و ایمان نیست و به جای محکمی وصل نیست و ریسمان الهی بلکه هرچی شیطان گفت رو میگه بعد میبینه اشتباهه و همش وسوسه شیطانی میشه چون ایمان قوی نداره و تفکر نمیکنه و اهل فکر نیست که عبرت بگیره یا دقت داشته باشه و تمرکز یا حواسش جمع باشه چیکار میکنه یا چیزی یاد بگیره و بفهمه بلکه طبق توهمات کار میکنه چیزهایی که شیطان به دلش انداخته نه اینکه چیزی یاد بگیره و نتیجه گیری نمیکنه بلکه شانسی دیگه چون هوا تاریکه مثلا تاریکی منو یاد خاطره ای که بیمار بودم انداخت پس وقتی هوا تاریک شد من مریض میشم یعنی اینجوری افکارش توهمی و پوچه و از کتاب خوندن و قرآن چیزی نمیفهمه و چیزی تو مخش نمیره و چیزایی که میفهمه همه از شک و گمانه و شیطانی چون ایمان قوی و استاد راه نداره که راهنمایی شه و استاد رو قبول نداره اصلا و خدارو و فرمان خدارو حتی شاید بلد نیست چه طور نماز بخونه چون توی این هواها نیست که متصل به خدا شه