بسم الله الرحمن الرحیم
حاجی بندر سیبیلای کلفت داره و همیشه یه تسبی تو دستش حتی زمونی که با تاکسیش موسافر جابجا میکنه البته موقع کار و رانندگی کردن آرومه ها ولی امون از وقتی پیش رفقا بره حاجی اهل مسجد نی ولی اونایی که نماز میخونن و به دین و پیغمبر احترام میزارن و دوست داره هر از گاهی هم دو رکعت نماز توبه میخونه ولی اصلا اهل مشروب نی انگار از مشروب میترسه و خوب کم پیش میاد دست رفقاش ببینه او دلش مثل ماهی تو دریا کوچیکه و زود گریه ش میگیره فقط ماه رمضون و محرم نمازاشو کامل میخونه و هی میگه خدایا از سر تقصیرات ما بگذر که اومدیمو رفتیم حاجی رو همه میشناسنن و به سیبیلاش قسم میخورن حاجی شرم میکنه به زن نامحرم نگاه کنه و هر زنی بهش نزدیک بشه یا بخاد باش حرف بزنه حاجی سرخ میشه سرش رو میندازه پایین و زیر چشی یه نگاهی هم ممکنه بکنه او همیشه شرم زده است ولی پیش رفقا پررو حاجی از درس و مدرسه بدش میومد و تا سوم راهنمایی از زور باباش کشید تو مدرسه نمره ۱۲ و هشت براش فرق نداشت و اصلا ناراحت نمیشد که نمره هاش کم و درسش ضعیفه گرچه همیشه معلما سدزنش میکردن و الگوی بچه های بی سوات انتخابش کرده بودن حاجی ریشش همیشه بلنده علاوه بر سیبیل و میگه اینجا جای ما نیست قدر مارو نمیدونن انگار ما دزدیم و از خونه مردم بالا رفتیم همه نگاهشون به ما خرابه و ننه حاجی میخاد براش زن بگیره ولی حاجی میگه آخ ننه جون من تا موقه اب که تو برام غذا میپزی زن میخام چیکار حاجی اهل تفریح هم هست همیشه با رفقا میره پارک و بیرون شهر و یه شب اونجا میخوابه و رو فحش ناموسی حساسه میگه فحش خواستین به خودم بدین ولی فحش ناموس بهم ندین که دعوا میکنم حاجی با اون کلاه و سنش گاهی با بچه های تو کوچه فوتبال هم میزنه و همش لایی میخوره اصلا تعادل نداره تو فوتبال و شوتاش به هدف نمیخوره فقط منتظره توپ بیاد زیر پاش تا توپش رو ندزدیدن هنوز بچه ها فورا میکشه زیر توپ و توپ میره خونه ی همسایه!
- ۹۸/۱۰/۱۹