اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۱۵ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

داستان کوتاه:حمید وضعش از حسن بهتره چون عادت بد جنسی نداره نمازشو مرتب میخونه و مومنه و همیشه شاد وقتی تو چهره ش نگاه کنن همه شاد میشن و اگه یه روز نبیننش غم دارن حمید عاشق زن هاست و تحریک شدن یعنی تو رختخواب اگه فشار جنسی روش بیاد و هک بشه شلوارشو میکشه پایین زیر پتو و منتظره که عقده ی زنان بریزه بیرون البته حمید خیلی خوشکله و زیاد خواهان داره و همه زنان آرزوشو دارن و بفکرشن و هکش میکنن ولی فعلا حمید نمیخاد زن بگیره ولی تو نوبته او به ماده قبل از منی راضیه فقط دستشو رو اندامش میزاره که پیشاب رو بکشه بیرون وگرنه اصلا استمنا نمیکنه و دنبال شر نیست اتفاقا اگه شب به رختخواب بره و مست نباشه و تحریکش نکنن و فضای جذب زنان نباشه اتفاقا افسرده هم میشه و یکی از حاجات مهم رو که از خدا میخاد حاجت جنسی است که تحریکش کنن حمید از پیشاب برای آرایش صورت و چشم و بینی استفاده میکنه و بهش میگه باده و میگه بعضیا میخورند و مثل عسل شفا داره البته زنان باید دوستش داشته باشن نه اینکه استمنا کنن به یادش بلکه باید هم حمید هم اونی که از راه دور تو ذهنشه همدیگر رو دوست داشته باشن و بفکر هم باشن و افکار هم رو از دور بدونن و از هم خوششون بیاد وگرنه حمید تحریک هم نمیشه وگرنه زن که زیاده لذا همیشه پیش نمیاد که حمید خوش باشه و افسردگی میگیره بر خلاف حسن که حسن اگه یه عکس از ممه ببینه خودشو نمیتونه کنترل کنه و کلی درگیری ذهنی و جسمی براش پیش میاد که به غسل کردنش منتهی میشه البته حسن توبه میکنه همیشع!

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی