بسم الله الرحمن الرحیم
چشم که رو هم میزارم وچشمام که باز و بسته میشه تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی میاد جلو چشمام انگار همه جا هست حتی تو نماز هم میبینمش الان رو تختخواب دراز کشیده بودم مزه ی یه غذای خوشمزه اومد رو زبونم توجه که کردم دیدم حاج قاسم داره مثل نوجوانان تازه کار میخنده و انگار همچین غذایی دارن بهش میدن این غذا هم بیف استراگانف هست که مامانم از توی رفاه برام میخرید و لیمو میزدم بهش و چه لذتی داشت خوردنش خعلی کیف میداد الان تو رختخواب مزه ش اومد زیر زبونم و تو ذهن دیدم داره حاج قاسم میخنده خیلی کیف کردم ماییم که دوریم از لذات و شهادت و اون سرور و حال زیاد ماییم که دوریم از رحمت واسعه ی خدا مبادا نا امید شیم از راه خدا برگردیم بلکه راه راه شهادته برای سعادته ابد اونا چه کیفهایی میکنن و هیچ غم و اندوهی و دردی ندارن ماییم که بدبختیم برای بیچارگی خودمون باید گریه کنیم نه برای سعادت سردار رشید اسلام ما خودمونیم که عقبیم جاموندیم راهمون ندادن برای خودت گریه کن!
- ۹۸/۱۰/۱۳