اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیّة الله فی العالمین، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

مقدم شما نخبگان، فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی و برادران و خواهران ایمانی را گرامی می‌داریم. دهه پربرکت ذی‌حجّه را امیدواریم با خواندن آن دو رکعت بین نماز مغرب و عشا که امید رسیدنِ به ثواب حاجیان هست، خدا به همه ما مرحمت بفرماید! و توفیق فیض و فوز این ایام را به برکت قرآن و عترت از ذات اقدس الهی دریافت بکنیم.

دین به ما گفته است شما یک ملّت متدین و متمدّن باشید که تمدّنتان را همان تدینتان فراهم بکند. این خواسته دین است، برای این کار که خواسته اصلی و اصیل دین است، چندین کار انجام شد که دو کار عنصر محوری این تمدّن و تدیّن است: یکی اینکه مکتب جامع سه عنصر را به ما داد، یکی اینکه خلقتِ جامع این سه عنصر را به ما داد؛ یعنی ساختار هستی ما با سه عنصر سامان پذیرفت و قرآن ما هم با سه عنصر دین ما را معرفی کرد. آن عناصر سه‌گانه عبارت از این است که ما قانون می‌خواهیم، چون بدون قانون نمی‌شود عمل کرد. نیروی اجرایی می‌خواهیم که قانون به عمل بیاید. نیروی داور و قاضی می‌خواهیم که این عمل را با آن قانون بسنجد، اگر مطابق بود پاداش بدهد و اگر مخالف بود کیفر بدهد؛ یعنی بدون این سه عنصر جامعه‌ای متمدّن نخواهد بود. قانون حتمی است، اجرای قانون حتمی است، سنجش اینکه اجرا مطابق با قانون است یا نه هم حتمی است. این کار هم در ساختار هستی ماست، هم قرآن اینها را تبیین کرده است. اگر قانون باشد و اجرا نشود یا اگر اجرا بشود و کسی نباشد که تطبیق کند بین آن قانون و این اجرا، این تمدن حاصل نمی‌شود.

در قرآن کریم فرمود ما انبیا را با این سه عنصر فرستادیم: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ؛ ما انبیا را با معجزه فرستادیم تا مردم به وسیله معجزه، نبوت اینها را تشخیص بدهند، بفهمند اینها درس نخوانده‌ای هستند که از طرف خدای سبحان مأموریت دارند، این معجزات است. ﴿وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ؛[1] فرمود: ما همراه انبیا کتاب و مکتب و کتاب قانون فرستادیم، این یک؛ و اجرائیات هم باید برابر میزان و ترازو و سنجش باشد که مطابق با این کتاب دربیاید، این دو؛ و اگر کسی تخلّف کرد ما آهن را فرستادیم. این آهن هم مشکل ساختمان و لوازم دیگر را تأمین می‌کند، هم به صورت شمشیر برای اجرای عدل درمی‌آید، ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ که نبوت آنها ثابت می‌شود؛ ﴿وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ؛ ما آهن را برای چند منظور فرستادیم: یکی اینکه نیازهای زندگی مردم تأمین بشود؛ یکی اینکه از حق دفاع بشود. این کلمه ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ این هم مفعول واسطه است برای آن دو قید قبلی، هم مفعول واسطه است برای آنکه بعد می‌آید؛ یعنی ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ که اصل کلّی است که انبیا با معجزه آمدند. «وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ، وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ این ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ که در وسط قرار گرفته، تقریباً مفعول واسطه است برای گذشته و آینده؛ منتها نسبت به گذشته مفعول واسطه روشن، نسبت به آینده مفعول واسطه تقدیری است؛ مثل این دعایی که در ماه مبارک رمضان می‌خوانیم می‌گوییم: «وَ هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُورِ»؛[2] این «عَلَی الشُّهُورِ» به اصطلاح ادیبان به نحو تنازع مفعول واسطه است برای هر چهار جمله، دیگر نباید تقطیع کرد؛ یعنی «عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُورِ»؛ بر تمام چهار ماه، ماه مبارک رمضان فضیلت دارد. در آیات قرآنی هم از این قبیل کم نیست؛ مثل اینکه وجود مبارک مسیح می‌گوید: ﴿أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ،[3] این ﴿بِإِذْنِ اللّهِ مفعول واسطه است برای هر سه جمله؛ «انی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر بإذن الله»، من که سرامیک‌درست‌کن نیستم! من وقتی گِلی را به صورت یک پرنده دربیاورم؛ یعنی دستگاه گوارشی او را هم تأمین می‌کنم، «اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر بإذن الله، فیکون فأنفخ فیه بإذن الله، فیکون طیرا بإذن الله»، هیچ کدام از کارها برای خود من نیست، همه کارها به اذن ذات اقدس الهی است.

 اینکه در سوره مبارکه «حدید» فرمود: ما کتاب فرستادیم برای اینکه مردم به قسط و عدل قیام بکنند؛ ترازو فرستادیم تا به قسط و عدل قیام بکنند؛ آهن فرستادیم تا به قسط و عدل قیام بکنند. اگر جامعه‌ای قانون نداشته باشد، یا جامعه قانون داشته باشد، ولی مجری قانون در کار نباشد، یا مجری به میل خود اجرا کند کسی نباشد که بین اجرا و قانون تطبیق کند و بسنجد، آن جامعه متدیّن نخواهد بود و چون تمدّن در سایه تدیّن است متدّین هم نخواهد بود. از این کاری که انبیا(علیهم السلام) داشتند حداقل چهارهزار سال است که این مسئله تفکیک قوا در کشورها مطرح است؛ یعنی هر کشوری یک قوه مقنّنه می‌خواهد، یک قوه مجریه می‌خواهد، یک قوه قضاییه. قوه مقننه می‌خواهد که قانون تصویب کند، قوه مجریه می‌خواهد که آن قانون را اجرا بکند، یک قوه قضاییه می‌خواهد که ببیند آنچه را اجرا کردند مطابق قانون هست یا مطابق قانون نیست؟ دستگاه تقنین راجع به مکتب است، دستگاه اجرا راجع به عمل هست، دستگاه قضا تطبیق عمل و قانون است. این حداقل چهارهزار سال است که از یونان و غیر یونان آمده. می‌گویند کشوری سه قوه دارد، آنهایی که استبداد نبودند برابر قانون عمل می‌کردند، سه قوه دارد این قوا هم از یکدیگر جدا هستند؛ هم تثلیث قوا، هم تفکیک قوا.

ذات اقدس الهی فقط با قرآن دستور علمی داد، یا ساختار بدنی ما را هم با این سه قوه آفرید؟ عمده این است. فرمود من شما را به صورت یک کشور متدین و متمدّن خلق کردم. به شما عقل دادم که قانون را بفهمد. نیروی عملی دادم در بخش شهوت و غضب که عمل بکنید. قوه قضائیه و نیروی داوری دادم به نام نفس لوّامه که در شما هست، شما الآن سه قوه‌اید اینجا نشسته‌اید؛ یعنی عقل دادم به شما که بدانید چه بد است چه خوب است؟ میل دادم که کار انجام بدهید، مگر می‌شود که انسان بگوید من نمی‌خواهم زندگی کنم؟! کار انجام می‌دهید؛ هم تجارت می‌کنید، هم صنعت دارید، هم کشاورزی دارید، هم دامداری دارید، هم خانواده دارید، کار انجام می‌دهید. پس اصل عقل برای آن مکتب‌شناسی است. اصل این نیروی اجرایی برای عمل است و یک دستگاه قضایی که رشوه‌پذیر نیست به شما دادم و آن نفس لوّامه است. خدا به نفس لوّامه قَسم یاد می‌کند: ﴿لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَة٭ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة﴾[4] ما اگر خلاف کردیم ـ خدای ناکرده ـ کسی را رنجاندیم، ظلمی به کسی کردیم، چرا شب رفتیم در رختخواب، خوابمان نمی‌برد؟ مرتّب از درون به ما عتاب می‌کند؟ این کیست؟ این را چه کسی خلق کرده است؟ اگر کار خیری انجام دادیم، کار خوبی انجام دادیم همین که رفتیم منزل، موقع خواب خیلی خوشحال هستیم و می‌خندیم با اینکه کسی با ما نیست. خیلی خوشحال هستیم که ما چهار تا کار خیر انجام دادیم، مشکل مردم را حلّ کردیم، کاری از دست ما برآمد برای مردم انجام دادیم. این کیست؟ این همان نفس است، به عنوان دستگاه قضا در درون ما جدای از دستگاه اجرا، این غیر از عاقله است، این غیر از قوه مجریه است، خدا به همه آنها اشاره کرده و به این سوگند یاد کرده: ﴿لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَة٭ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة﴾ در قیامت هیچ رشوه نیست، این نفس لوّامه هم ما هرچقدر بخواهیم سرش را گرم بکنیم، گرم نمی‌شود. ممکن است به دیگری بهانه بیاوریم و دروغ بگوییم، اما باور نمیکنند، این به نوعی عنایت الهی است. این فرشته‌ای است در درون ما. ما می‌توانیم به دیگران دروغ بگوییم، راه کسی را ببندیم یا بیراهه برویم؛ اما با درون خودمان نمی‌توانیم کنار بیاییم. این رشوه‌پذیر نیست. می‌گوید چرا این کار را کردی؟ این شخص ناچار است با قرص بخوابد، اصلاً خوابش نمی‌برد، چون بد کرده است. چه کسی از درون فشار می‌آورد؟ گاهی هم سکته می‌کند، از بس از درون فشار می‌آورد. این خداست! فرمود من با بهترین تمدّن شما را خلق کردم. چه کسی که نفهمد که عدل خوب است و ظلم بد است؟ فرمود سوگند یاد کرد ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾[5] قسم به جان آدمی و قسم به کسی که انسان را مستوی الخلقه خلق کرد! یک وقت است یک کسی بدنش سالم نیست عیب ندارد؛ اما به هر حال جانش سالم است. معنای مستوی الخلقه بودن چیست؟ ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾، این «فاء»، فای فصیحیه است؛ یعنی تفسیر می‌کند تسویه روح را. روح مستوی الخلقه است یعنی چه؟ روح که بدن نیست، روح که دست و پا ندارد! بدن دست و پا دارد یا مستوی الخلقه است یا نیست؛ اما روح مستوی الخلقه است یعنی چه؟ فرمود من روح را مستوی خلق کردم، بی‌عیب خلق کردم، بی‌نقص خلق کردم، ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَ﴾، این «فاء» تفسیر می‌کند، ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾؛[6] یعنی به او گفتم چه بد است چه خوب است؟ هیچ کس نیست در این هفت میلیارد افرادی که روی زمین‌اند که ندانند عدل چیز خوبی است ظلم چیز بدی است، سرقت چیز بدی است اختلاس چیز بدی است. آن جزئیات را انسان یاد می‌گیرد، ولی خطوط کلّی را بلد است. این را به عنوان مکتب به ما آموخت، اجرائیات هم که هست به هر حال بشر زندگی می‌خواهد و آن داور، نفس لوّامه است که هیچ رشوه قبول نمیکند. هر چه آدم بخواهد توجیه کند ممکن است دیگری را راضی بکند این خداست!

نتیجه این است که این ساختار بدن را با سه عنصر اصیل تمدّن خلق کرد؛ دین را با سه عنصر اصیل تمدّن خلق کرد، به ما گفت این هم بهشت؛ لذا فرمود: ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً؛[7] فرمود این انسان به بهترین وجه خلق شده است: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ[8] از این زیباتر دیگر ممکن نیست؛ لذا در بخش‌هایی فرمود: ﴿لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ[9] انسان را نمی‌شود عوض کرد؛ نه خدا عوض می‌کند نه دیگری. اما دیگری ساختار را عوض نمی‌کند، چون قدرت ندارد. خدا عوض نمی‌کند، چون به بهترین وجه خلقت کرد؛ لذا با «لا»ی نفی جنس فرمود: ﴿لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ؛ یعنی اصلاً ساختار بشر عوض نمی‌شود؛ برای اینکه از این بهتر فرض ندارد. چون از این بهتر فرض ندارد، خدا عوض نمی‌کند، دیگری هم که قدرت ندارد.

آن‌گاه بیان نورانی امام جواد(سلام الله علیه) که این ایام متعلّق به آن حضرت بود، فرمود اطمینان به خدا بهترین و شیواترین و زیباترین و وزین‌ترین دژ است. یک قلعه امن که هیچ چیزی در آن قلعه اثر نمی‌کند. بعضی از زیرزمین‌هاست که پناهگاه باشد، به هر حال انفجاری آن را خراب می‌کند. فرمود: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ حِصْن‏»[10] بنابراین ما هیچ راهی نداریم اگر ـ خدای ناکرده ـ متمدّن نشدیم، هیچ راهی نداریم اگر ـ خدای ناکرده ـ تمدّنمان را در سایه تدیّن نیافتیم.

چون ماه پربرکت ذی‌حجّه الآن فرا رسیده است، شما بزرگوارانی که مقدورتان هست قربانی را به عنوان یک سنّت فراموش نکنید. بعضی از چیزهاست که سنّت ماست، نماز عید قربان را حتماً شرکت کنید، اینها جزء سنّت‌های رسمی ماست. هر کوچه و پس‌کوچه‌ای که قبلاً رسم بود مؤمنین زندگی می‌کردند می‌دیدند روز دهم ذی‌حجّه مرتّب دارند گوشت تقسیم می‌کنند. مردم خیلی‌ها به گوشت احتیاج ندارند، حالا گوشت قربانی مگر چقدر هست؟ ولی این سنّت یادمان نرود. این راه خلیل حق یادمان نرود، چون او داشت فرزندش را ذبح می‌کرد، فرمودند: ﴿وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ﴾[11] اینها سنّت‌های ماست؛ مثل اینکه به ما گفتند اذان فراموشتان نشود، این سه وقت را در هر جا هستید یا خودتان یا آن خادم به هر وسیله هست بگذارید اذان در آن محل شما باشد. اینها سنّت‌های رسمی ماست، اینها اصرار دین است.

بنابراین خیلی هزینه هم ندارد، الآن هم که به لطف الهی آن عزیزانی که مربوط به بهداشت هستند همه جا حضور دارند، با بهداشتی‌ترین وجه می‌شود یک گوسفند قربانی کرد، حالا لازم نیست خیلی سنگین باشد. در کوچه باشد، در بین همسایه‌ها باشد، این سنّت باشد، ما با دین زندگی کنیم. به ما گفتند مواظب چشمتان باشید، مواظب گوشتان باشید، آن وقت هم زندگی سامان می‌پذیرد، هم ازدواج سامان می‌پذیرد. وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) ـ از اینکه ما در و دیوار این حرم را می‌بوسیم می‌گوییم: «کَلامُکُم نُورٌ»؛[12] ـ حضرت داشت سخنرانی می‌کرد یک نامحرمی عبور کرد، حضرت فرمود اگر یک نامحرمی در خیابان دیدید آنکه در خانه‌تان دارید همین است، چرا نگاه می‌کنید؟چرا نگاه می‌کنید؟ ما وقتی این چشم و گوش را مواظب باشیم راحت هستیم؛ هم آن خانم راحت است هم ما راحت هستیم. این خیلی سخت نیست، کمی در اوایل جوانی ممکن است که تمرین بخواهد، بعد آدم راحت است. اینکه همه اوضاع را به هم می‌زند، اینکه طلاق می‌آورد، اینکه زندگی را به هم می‌زند، چرا؟! ما را که به زیباترین وجه آفرید. به هر حال این آسمان‌ها و هزارها ستاره زرّین و آفتاب را خلق کرد ماه را خلق کرد، نفرمود: ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛[13] اما انسان را که آفرید فرمود: ﴿فَتَبَارَکَ اللَّهُ، چون تمام فرمول‌های علمی را در این انسان قرار داد. بعدها ارسطو و امثال ارسطو مسئله تفکیک قوا و قوه مقنّنه و قوه مجریه و قوه قضائیه، این را از اسلام گرفتند. مشاطه‌گری را از چه گرفتند؟ از یوسف‌ها گرفتند. موسیقی را از چه گرفتند؟ از آهنگ خوب گرفتند. اوّل در ساختار طبیعی هست، بعد مشابه آن صنعت است. اوّل سنّت الهی است، بر اساس آن سنت، صنعت سامان می‌پذیرد. جمال زیبا را ذات اقدس الهی آفرید بعد مشاطه‌گری صنعت شد؛ آن سنّت است این صنعت. آهنگ زیبا را خدا آفرید، آن سنّت است موسیقی می‌شود صنعت. این سه قوه را ارسطو و امثال ارسطو که کشف نکردند، اینها در انسان‌شناسی دیدند انسان همین است. انسان عقل دارد که می‌فهمد چه بد است چه خوب است. نیروی اجرایی دارد برای زندگی‌اش و نفس لوّامه دارد به عنوان دستگاه قضا.

پس اگر قرآن است فرمود: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ، هم آن هم﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. اگر ساختار درونی ماست با این زیبایی خلق کرده است. هیچ کس نیست که قاضی نداشته باشد. از این بهتر! هیچ کس نیست که پلیس نداشته باشد، از این بهتر! هیچ کس نیست که زندان نداشته باشد، از این بهتر؟ این افسردگی زندان است. ما بد کردیم، دیگران را قانع کردیم و الآن خودمان رفتیم به منزل، در زندان هستیم، مدام فشار میبینیم، تک‌سلول هم هست، مدام فشار می‌آورد، از این بهتر؟! از این زیباتر؟! لذا فرمود: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.

من مجدّداً مقدم همه شما بزرگواران را گرامی می‌دارم. امیدوارم به دست شما این سنّت قربانی، این سنّت‌های دو رکعت نماز بین نماز مغرب و عشا که خیلی هم وقت نمی‌خواهد، اینها در کوی و برزن ما باشد. وقتی که آدم در این کوچه‌ها روز دهم ذی‌حجّه می‌بیند. چطور در ایام عزاداری آش تقسیم می‌کنند؟ این خوب است، علامت عزاداری سیّدالشهداست، یک چیز خوبی است. مردم که نیازی به این یک ظرف آش ما ندارند، این احترامی است به سیّدالشهداء. قربانی هم همین طور است، یعنی حالا یک تکه گوشت مورد احتیاج است؟ نگوییم این همسایه وضعش خوب است؛ یک وقف‌نامه‌ای درباره وجود مبارک امام رضا بود که خدا مرحوم آیت الله واعظ طبسی را رحمت کند! ایشان در یازده ذی‌قعده در همان تالار آینه، یک سفره سنگینی پهن کرد، بعضی از آقایان اعتراض کردند که این غذا در شرایط کنونی این مناسب نیست. ایشان آمده دفاع کرده، گفته من مقلّدم شما هم مراجع هستید، این وقف‌نامه مال فراوانی را وقف کرده، نوشته یک سفره باشکوهی در شب یازده ذیقعده برپا شود، من چه کار کنم؟ همه‌اش که آش نیست؛ گفت بگذارید جلال و شکوه امام رضا هم مشخص بشود، در وقف‌نامه صریحاً نوشته که یک سفره باشکوهی بدهید به مؤمنین به زائران، اینها هر کس آمدند زیارت کردند.

غرض این است که بعضی از کارهاست نگوییم این همسایه ما وضعش خوب است، خوب است خدا خیرش بدهد، این گوشت قربانی را ولو یک مختصر هم هست به همسایه‌هایمان هم بدهیم، بگذاریم این سنّت رواج پیدا بکند آدم هر کوی و برزن که می‌رود بفهمند که روز قربانی است تنها اینکه نیست، این یک تکه گوشت که نیست، اینها آثار دینی ماست که امیدواریم ذات اقدس الهی به فرد فرد شما عزت و جلال و شکوه دنیا و آخرت عطا کند و این دعا را در حق همه پیروان قرآن و عترت مستجاب بدارد در حق همه مسلمان‌های عالم مستجاب بدارد.

پروردگارا امر فرج ولیّ‌ات را تسریع بفرما!

نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملّت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرما!

خطر سلفی و تکفیری و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگردان!

روح مطهّر امام راحل و شهدا را با انبیا و اولیای الهی محشور فرما!

حاجت همه محتاجان را به بهترین وجه برآورده به خیر بفرما!

آنچه خیر این ملّت است صلاح این ملّت است فلاح این ملّت است مخصوصاً درباره جوان‌ها اِعمال بفرما!

مشکلات اقتصادی و ازدواج جوان‌ها را به برکت قرآن و عترت برطرف بفرما!

جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان علی و اولاد علی(علیهم السلام) قرار بده!

این ادعیه را در حق همه مؤمنان عالَم مستجاب بفرما!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 


[1] . سوره حدید، آیه25.

[2] . إقبال الأعمال (ط ـ القدیمة)، ج‏1، ص24.

[3] . سوره آل عمران، آیه49.

[4] . سوره قیامت، آیات1 و 2.

[5] . سوره شمس، آیه7.

[6] . سوره شمس، آیه8.

[7] . سوره فصلت، آیه33.

[8] . سوره تین، آیه4.

[9] . سوره روم، آیه30.

[10] . کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط ـ القدیمة)، ج‏2، ص346.

[11] . سوره صافات، آیه107.

[12] . من لا یحضره الفقیة، ج2، ص616.

[13] . سوره مؤمنون، آیه14.