بسم الله الرحمن الرحیم
یه چند روزیه حالم خوب نیست مخصوصا برای فیلم گرفتن روح و جنب فیلم دادن و کلیپ ساختن ندارم حالا که درمورد روح صحبت کردیم یه پستی در نظرم بود دیشب درمورد شهدا بگم حالا تا ببینیم چی میشه خلاصه حواستون باشه تو مهمونی ها چی بهتون میدن بخورین و در نوشته های این چند روزه درمورد گناه صحبت کردم و اصلا سیزده بدر بیرون هم نرفتم و ناخوش احوال بودم و همش خواب و خمار حال هیچی ندارم و اعصابم خورد اولش فکر کردم به خاطر گناهه گفتمکه حواستون باشه چی بهتون میدن بخورین مجبور که نیستیم قبلا هم تو همین مهمونی ها همین بلا سرم اومده بود و در شک بودم که امشب خواب دیدم یکی دیگر از عمه هام که به رحمت خدا رفته بود اومد به خوابم گفتش بهمون که اگه در غذا نجسی بریزن و بپزه پاک میشه؟!!! منم فکری کردم و مثلا پیش خودم گفتم که چون پخته و آبی توش نیست پاک میشه لذا گفتم پاک میشه گفتش که کجا پاک میشه؟!!! گفت در غذا نجسیات ریختم و منم حواسم بود که مرده و تعجب کردم! بعدش دستاشو گرفته بودم و میدونستم هم که به رحمت خدا رفته و ترس داشتم ازش میگفت من دیگه حال ندارم و میخواست پول بهش بدم یعنی خیرات کنم و درصحنه ی خوابم بابا بزرگم هم بودش لذا قهمیدم که باید پول بدم به بابابزرگ یه مسئله پس خوردن و غذا در نجسیات هست که گذشت من حتی سیزده به در باهاشون تو باغ نرفتم چون قبلش مهمونی داشتیم و معلوم نیست چی خورده ام و اعصابم خورد بود و واقعا گناه هم کردم و درمورد گناه هم چند پستیه دارم مینویسم همینطور و کلیپ هم نمیگیرم یه مساله ی دیگر اینه که باید صندوق های خیرات دوباره باسازی بشه به شکلی که به نیازمندان برسه من مامانم یه روز مشکل داشت بعد هنوز پول رو تو صندوق نریخته یا ریخته مشکلش حل شد و گفت مثلا سیستم صندوق صدقات درسته لذا توجه بشه که بعضیا میگن باید صندوق صدقات رو جمع کنن و کرده اند هم باید دوباره بیاد و خیراللهی کار کرد وگرنه ما چطوری به حقدار کمک و خیرات بفرستیم؟؟!! تا مشکلاتمون حل بشه؟؟؟ دیشب البته دیدم حالم بده به مامانم گفنم مامان یکم تربت برام بیار تربت امام حسین(ع) رو میگم و خوردم چون قبلا هم که همینطور شدم و همش میخوابیدم و بیدار نمیشدم و از غذا همون مهمانی قبلی بود که نمیدونم چه در غذا میکنن تربت خوردم و خوب شدم لذا الهی شکر مشکل خودم نبود که هی فکر میکردم گنهکارم و حتی گناه هم کردم و پیش اومد به هر حال و نکته ی آخر درمورد شهدا هست داشتم فکر میکردم که شهدا بلخره اومده زنده هستند زنده بودن میتونه به معنای موثر بودن در امورات باشه و خدایی بودن و چیزای دیگه که حتی بحثش چندباری کرده ام که زنده بودن به چه معناست و یادم نیست حالادقیق ولی گفتم وقتی خدا میگه که فکر نکنید شهدا مرده اند بلکه زنده اند و پیش ما رزق و روزی دارند آیا حالا که ما فکر میکنیم زنده یعنی نفس میشکه و جان داره و قلب داره آیا منظور ظاهری هم قبول هست یا خیز!!! بعد گفتم خدا بلخره گفته زنده اند دیدیم که آدمهایی هستند بزرگان دین رو میگم که اینا هیچ وقت اشتباه نمیگن بزرگان دین و روحشون تسخیر شهدا است و ما هرچی شهید بیشتر بدیم ضعیف تر مملکت که نمیشه قوی تر هم میشه لذا اصلا ظاهر این ها هم مثل شهدا میشه بلکه خداگفته که شهدا زنده اند نه شهید لذا چهره شون شبیه به یک شهید نیست بلکه جمع شهدا در روح و جان و جسم اینا نفوذ کرده و مسائل عمده ی مملکت رو دارن میسازن و درست میکنن حالا شما ممکنه بگی اقتصاد مملکت امری دنیوی است خوب باید شهدایش کرد باید مخلصانه برای خدا باشه وگرنه ما درامورات معنوی کم نداریم استاد!!!
- ۹۶/۰۱/۱۵
پست زیبا و جالیی بود ممنونم
می گم این ها رو نوشتی یک وقت کسی می خونه می ترسه ها :)