اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الآنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم و أهل بیته الأطیَبین الأنجَبین سیّما بَقیة الله فی العالَمین بِهم نَتولّی و مِن أعدائِهم نَتَبرّء إلی الله».

مقدم شما بزرگواران، نخبگان، فرهیختگان، حوزوی و دانشگاهی، برادران و خواهران ایمانی را گرامی می‌داریم. این محفل که به عطر قرآن کریم معطّر شد، ثوابش به پیشگاه وجود مبارک امام جواد(علیه و علی آبائه و ابناء الأطیبین) اهدا می‌شود و از همه بزرگوارانی که در پرورش این نهالان تلاش و کوشش کردند خدای سبحان به أحسن وجه می‌پذیرد. قبل از اینکه سخنان نورانی امام جواد(سلام الله علیه) مطرح بشود یک جمله کوتاهی از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) به عرض شما برسد تا روشن بشود پرورش طلاب، پرورش دانشجویانی که در دانشگاه‌اند و اهل اعتکاف‌اند و خدمتگزار نظام‌اند، عزیزان حوزوی و دانشگاهی چقدر مورد علاقه امام صادق‌اند روشن بشود. مستحضرید که وجود مبارک یعقوب از فراق یوسف به خدا پناهنده می‌شد می‌گفت: ﴿أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ﴾[1] این ناله حضرت یعقوب بود که شکوه‌اش را به پیشگاه خدا می‌برد. اما وجود مبارک امام صادق شکوه‌اش را از فقدان فرزندان حوزوی‌اش به خدا می‌برد، وقتی چند نفر آماده حوزوی بودن را می‌دید می‌فرمود: «أَشْکُو إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی‏ وَ تَقَلْقُلِی‏»؛ من از تنهایی به خدا شکوه می‌کنم، «فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِی‏»؛[2] ای کاش منصور دوانیقی به من اجازه می‌داد، یک حوزه علمیه تأسیس می‌کردم، مدرسه‌ای می‌ساختم چند تا حجره بود خودم هم در آنجا ساکن بودم و شما طلبه‌ها را می‌پروراندم! این شِکوه وجود مبارک امام صادق است. نفرمود ای کاش من مدرسه‌ای می‌ساختم در اختیار کسی قرار می‌دادم که شما را بپروراند! فرمود: «فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِی‏»؛ ای کاش این منصور دوانیقی اجازه می‌داد که من یک مدرسه علمیه بسازم چند تا حجره داشته باشد خودم هم یک حجره داشته باشم مدرّس شما باشم! «فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِی‏»؛ این خواسته همه ائمه(علیهم السلام) است. امروز وجود مبارک ولیّ عصر(ارواحنا فداه) هم همین حرف را دارد. شما شبانه‌روز شاکر باشید، شیر پاکی خوردید این توفیق نصیب شما شد، به مدرسه‌ای رفتید که سخن از «قال الله و قال رسول الله و قال الصادق و قال الباقر» است. این مطلب اوّل.

مطلب دوم آن است که وجود مبارک امام جواد اساس زندگی جامعه را بر اساس دین قرار داده است. بیانی حضرت در آن خطبه ازدواج خودش دارد که زندگی را با آن خطبه تبیین می‌کند. در مراسم ازدواج خود عقد ازدواج خود را خودشان خواندند، مهریه را هم خودشان تعیین کردند. اینکه می‌بینید متأسفانه این غدّه طلاق پیدا شده است برای اینکه زندگی ما بر آن اساس مذهب سامان نپذیرفت. اگر زندگی بر اساس بیان وجود مبارک امام جواد سامان می‌پذیرفت ما هرگز به این غدّه طلاق مبتلا نمی‌شدیم. از خدا وقتی شما سخنان را بخواهید بشنوید ما که مستقیماً از خدا کلام را نمی‌شنویم به وسیله پیغمبر و اهل بیت می‌شنویم، اینها به ما فرمودند هیچ خانه‌ای با طلاق ویران نشده که بعد به این آسانی بشود آن را بازسازی کرد.[3] این بافت‌های فرسوده شهر را شهرداری‌ها بعد از مدتی می‌سازند؛ اما ـ خدای ناکرده ـ خانه‌ای که با طلاق ویران شده به این آسانی ساخته نمی‌شود، این بیان اهل بیت است. وجود مبارک امام جواد در مراسم عقد ازدواج خود خطبه‌ای خواندند و مهریه را بیان کردند، فرمودند: «أَنَّ لِکُلِ‏ زَوْجَةٍ صَدَاقاً»؛ هر زنی مهریه‌ای دارد، «وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ أَمْوَالَنَا فِی الْآخِرَةِ مُؤَجَّلَةً مَذْخُورَةً»؛ ما اموالی هر چه داشتیم و داریم در راه خدا می‌دهیم، «قرار بر کف آزادگان نگیرد مال»،[4] ما مالی اینجا ذخیره نکردیم. زن هم که بدون مهریه نمی‌شود! «أَنَّ لِکُلِ‏ زَوْجَةٍ صَدَاقاً ... وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ أَمْوَالَنَا فِی الْآخِرَةِ مُؤَجَّلَةً مَذْخُورَةً ... وَ قَدْ أَمْهَرْتُ ابْنَتَکَ الْوَسَائِلَ إِلَی الْمَسَائِلِ وَ هِیَ مُنَاجَاةٌ دَفَعَهَا إِلَیَّ أَبِی»؛[5] به ابوالزوجه‌اش گفت من مهریه دخترت را آن نسخه خطی مناجات امام رضا قرار دادم، این میراث فرهنگی است در خانه ما. چند تا مناجات است که نوشته شده و از امام رضا رسیده، آن به عنوان «ادعیة الوسائل إلی المسائل» است که بخشی از اینها در حاشیه مفاتیح مرحوم محدّث قمی آمده است: «الادعیة الوسائل إلی المسائل».

 من همین جا پرانتزی باز کنم ما که از منزل به مسجد می‌آییم یا دیگران به ما التماس دعا می‌کنند؛ البته ما وظیفه داریم هر مؤمنی وظیفه دارد نسبت به دیگران دعا کند اما این راه نیست، دعای ما شاید ده درصد اثر کند دعای شما صد درصد اثر می‌کند، دعا برای قلب شکسته است شما که محتاج هستید بگویید خدایا کجا بروم؟! این چه سنّتی است به این و آن بگوییم دعا کنید!؟ البته وظیفه هر مؤمن است نسبت به مؤمنین دعا کند؛ ولی هر کس مشکلی دارد بداند که این ظرف شکسته مهمان خداست؛ چون خدا فرمود من هم مهمانی دارم هم میزبانی دارم؛ میزبان هستم همه جای دنیا که به میزبانی خداست، فرمود در دو وقت من میزبانی رسمی دارم: یکی زمان معین، یکی زمین معین. در ماه مبارک رمضان من میزبان هستم که روزه‌داران «ضیوف الرحمن» هستند میزبان من هستند. کسانی که اهل حج و عمره‌اند در سرزمین وحی مهمان من هستند حاجیان و معتمران جزء «ضیوف الرحمن» هستند، این میزبان است فرمود من میزبان هستم؛ ولی مهمان هم می‌شوم اگر مرا دعوت کنید من می‌آیم، ولی به شرطی که دعوت کنید! «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ»؛[6] این جزء احادیث قدسی منزّه ماست، فرمود هر جا دل شکسته‌ای باشد من مهمان هستم. شما بگویید خدا! شما که سفره پهن کردید سفره دارید، این قلب شکسته به چه کسی متوجه است؟ این قلب شکسته به کسی متوجه است که ﴿بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ﴾؛[7] «یَا مَنْ‏ تُحَلُ‏ بِهِ‏ عُقَدُ الْمَکَارِه‏».[8] به این می‌گوییم ناله کنیم به او بگوییم ناله کنیم این راه نیست، چرا ما به این طرف و آن طرف برویم؟ او که نزدیک ماست! او که کنار دل ماست! یقیناً یک خانم یا آقایی دل‌شکسته، دعای او مستجاب‌تر از هر روحانی است، چون او میزبان است. فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ»، این اعلام رسمی کرد به عنوان حدیث قدسی. فرمود کسی که دلش شکسته است از چه کسی می‌خواهد؟ به چه کسی متوسّل است؟ سرّ اینکه سایر ادعیه ما مؤثر نیست، برای اینکه یک بیان نورانی در ذیل این آیه سوره مبارکه «یوسف» است که فرمود اکثر مؤمنین مشرک‌اند: ﴿وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ﴾[9] شما یک ایمان صددرصد خالصی کم دارید. به امام عرض کردند که چگونه مؤمن مشرک می‌شود؟ خدا فرمود اکثر مؤمنین مشرک‌اند! فرمود همین که می‌گویند: «لَولا فَلانٌ لَهَلَکْتُ»،[10] اگر فلان کس نبود مشکل ما حلّ نمی‌شد! چرا این حرف را می‌زنیم؟ بگوییم خدا را شکر که مشکل ما را به دست فلان کس حلّ کرد! نه اینکه اگر او نبود مشکل ما حلّ نمی‌شد. فرمود همین که می‌گویند اوّل خدا دوم فلان شخص! مگر خدا اوّلی است که دوم دارد؟ پس این آیات ناظر به کیست؟ ﴿وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ؛[11] ﴿وَ مَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاّ هُوَ‌﴾،[12] عرش و فرش سپاه و ستاد خدا هستند، مأموران الهی‌اند و هر کس کاری کرد بگوییم خدا را شکر که از این راه کار را رسید. مرحوم آقای قاضی و امثال آقای قاضی اینها دو سه گونه حرف داشتند، الآن اگر یک سبد میوه‌ به دست ما برسد، ما می‌گوییم چیست؟ می‌گویند میوه است. می‌گوییم چه کسی داد؟ می‌گویند فلان باغدار یا فلان باغبان. این یک شرک مستور است! اما مرحوم آقای قاضی و امثال آقای قاضی اینها سه جمله حرف داشتند اگر چیزی به دست اینها می‌رسید می‌فرمودند این چیست؟ می‌گفتند میوه است، هرگز نمی‌گفتند چه کسی داد! می‌گفتند چه کسی آورد؟ بله فلان باغبان آورد. چه کسی داد معلوم است که چه کسی داد. اما ما می‌گوییم چه کسی داد!؟ دیدید حالا ما مواظب زبانمان نیستیم!؟ چه کسی داد مشخص است، ﴿ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾؛[13] این را چه در نماز چه در غیر نماز به ما گفتند این جمله نورانی قرآن را بخوانید که ﴿ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾؛ اینکه ما عادت نکردیم کاری که خدا کرد به غیر خدا نسبت بدهیم، رزقی که خدا داد به غیر خدا نسبت بدهیم، آنها هرگز نمی‌گفتند چه کسی داد، می‌گفتند چه کسی آورد؟ چه کسی داد معلوم است که چه کسی داد.

این حدیث قدسی فرمود هر وقت قلب شما شکسته است با من سخن بگو! دیگری البته وظیفه‌اش این است همه ما وظیفه داریم نسبت به دیگران، برادران ایمانی دعا بکنیم. این «ادعیة الوسائل إلی المسائل» بخشی از مناجات‌هایی است که از وجود مبارک امام رضا رسیده است. امام جواد فرمود مهریه همسر من مناجات امام رضاست. این پیداست که بعد از او امام هادی به دنیا می‌آید. فرمود: «وَ قَدْ أَمْهَرْتُ ابْنَتَکَ الْوَسَائِلَ إِلَی الْمَسَائِلِ وَ هِیَ مُنَاجَاةٌ دَفَعَهَا إِلَیَّ» آن زنی که مهریه‌اش مناجات امام رضا باشد پیداست که این خانواده چه خانواده‌ای است! بنابراین ما به امام جواد(علیه و علی آبائه و ابنائه) عشق می‌ورزیم ارادت می‌ورزیم و در سوگ او اشک می‌ریزیم؛ برای اینکه اینها بنیاد اساسی زندگی را به ما آموختند، آن وقت چنین خانه‌ای دیگر گرفتار طلاق نمی‌شود.

مطلب دیگری که از وجود مبارک امام جواد رسیده است این است، فرمود: «مَنْ‏ أَصْغَی إِلَی‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ»؛[14] فرمود مواظب باشیم حرف هر کسی را گوش می‌دهیم، کتاب هر کسی را می‌خوانیم داریم او را می‌پرستیم. در قرآن کریم ذات اقدس الهی فرمود: در برابر حق ساکت باشید، حق‌پذیر باشید و چون قرآن حقّ مصون از باطل است، صدقِ منزّه از کذب است، خیرِ مبرّای از شرّ است و حَسنِ منزّه از قبیح است، ﴿وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا﴾،[15] در برابر قرآن ساکت باشید. عترت هم عِدل قرآن کریم‌اند، شاگردان ائمه هم این حرف را یاد گرفتند، وقتی امام حرف می‌زد همه ساکت بودند، چرا؟ چون اگر پذیرفتیم که امام عِدل قرآن است که هست، وقتی در برابر خواندنِ قرآن به ما می‌گویند ساکت باشید در برابر گفتار امام هم می‌گویند ساکت باشید؛ البته عترت، معادِل قرآن است نه روایت؛ چون روایت گاهی ضعیف است گاهی غیر ضعیف است، گاهی جعلی است غیر جعلی است، ولی عترت، عِدل قرآن است. آن اصحابی که در محضر امام بودند دیگر حرفی نمی‌زدند. بعضی‌ها به حضرت عرض می‌کردند ما به شما آن قدر ایمان داریم اگر این یک میوه را، این یک سیب را شما دو نصف بکنید بگویید این نصفش حلال است این نصفش حرام، ما قبول می‌کنیم![16] چون شما که مثل بشر عادی نیستید که از مدرسه درس خوانده باشید! حرف شما حرف وحی الهی است. اگر یک میوه نصف بکنید بگویید این حلال است این حرام، ما همه را قبول می‌کنیم؛ لذا ﴿وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا﴾؛ وقتی امام(سلام الله علیه) دارد تکلّم می‌کند ﴿فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا﴾؛ البته روایت چون گاهی ضعیف است گاهی غیر ضعیف، روایت عِدل قرآن است، امام و عترت عِدل قرآن است. وجود مبارک امام جواد فرمود شما میزانی باید داشته باشید که کالاها را با آن میزان بسنجید. اوّل خطوط کلّی قرآن و سنّت معصومین مشخص بشود که دین چه می‌خواهد بگوید بعد خوانده‌ها و نوشته‌ها را بر آنها عرضه کنید اگر مطابق با وحی الهی بود بپذیرید اگر مطابق نبود رد کنید. فرمود هر حرفی را آدم گوش بدهد روا نیست، این بیان نورانی امام جواد(سلام الله علیه) است؛ آن وقت در عزای اینها در مصیبت اینها یک مقدار اشک آدم بریزد ثواب چندین اشک را خواهد داشت، چرا در زیارت سیدالشهداء می‌گویند اگر کسی حضرت را عارفاً زیارت کند این قدر ثواب دارد؟[17] درباره امام جواد هم همین طور است، فرمود: «مَنْ‏ أَصْغَی‏ إِلَی‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ»؛ آن وقت شرک مشخص می‌شود، فرمود آدم حرف هر کسی را گوش بدهد دارد او را می‌پرستد، چون دارد اطاعت می‌کند؛ منتها عبادت در بخش اطاعت است نه عبادت به معنای اعتقادی.

 این بخشی از آیاتی که این عزیزان ما قرائت کردند این همان دستور مسارعت است که شما سرعت بگیرید. در مسائل مادی می‌گویند مواظب باشید سرعت نگیرید، همان طوری که عجله بد است سرعت هم بد است تصادف دارد؛ اما در کار خیر هم عجله‌اش خوب است هم سرعتش خوب است، «عَجِّلُوا بِالصَّلاة» چرا عجله خوب است؟ چرا در کارهای دیگر عجله بد است؟ کارهای دیگر عجله بد است برای اینکه کارهای دیگر وقتی دارد، قبل از وقت آن عجله است. کسی با ما وقت قرار گذاشته است یا ما با کسی قرار گذاشتیم زودتر برویم این عجله است وقت‌گیری است، حدّ و وقتی دارد؛ اما خیر، وقتی ندارد، زمان و زمین ندارد؛ لذا عجله ندارد. عجله که بد است چون قبل از وقت است؛ لذا فرمود: «عجّلوا بالصلاة»، واجب شد واجب، نشد نماز مستحب که در هر زمان و زمینی نماز مستحب است، «عجّلوا بالصلاة». به ما گفتند سرعت کنید، برای اینکه چرا سرعت کنید؟ این آیاتی که این عزیزان قرائت کردند این بود که ﴿سَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِن رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماوَاتُ وَ الأرْضُ﴾،[18] حالا اگر یک میدان مسابقهای مساحت آن به اندازه آسمان و زمین باشد، آدم هر چه سرعت بگیرد تصادف نمی‌کند با کسی برخورد نمی‌کند. «خیر» مثل آسمان و زمین وسیع است، اگر میدان مسابقه به اندازه آسمان و زمین باشد شما هر چه بخواهید سرعت بگیرید مزاحم کسی نیستید. سرعت هم گرفتید اکتفا نکنید، نگویید من سریع هستم، سبقت بگیرید، ﴿فَاسْتَبِقُوا﴾[19] و ﴿سَابِقُوا﴾،[20] این چند طایفه از آیات است: یک طایفه از آیات این است که حرکت کنید هجرت کنید، یکی اینکه تُند بروید، یکی اینکه پیشگیری بکنید. حالا پیشگیری بکنید که چه؟ اگر آیات سرعت را عمل کردید و قوی‌تر آیات سبقت را عمل کردید، ﴿سَابِقُوا﴾ را عمل کردید، ﴿فَاسْتَبِقُوا﴾ را عمل کردید، این باب افتعال به معنی مفاعله است، از جاهایی که باب افتعال معنی باب مفاعله را می‌دهد همین «إستبق» است «إستبق»؛ یعنی «سابق».﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ﴾ جلو بیفتید و ﴿سَابِقُوا﴾ حالا جلو افتادید چه کار کنید؟ احساس مسئولیت بکنید! و بگویید: ﴿وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً﴾،[21] این کم مقام است؟ آدم در مسائل دنیایی خیلی ما را ترغیب نکردند؛ اما در معارف در اخلاق در ادب در حکمت در کلام در معارف در تفسیر به ما گفتند «تا سر رود به سر رو تا پا به پا بپو»؛[22] هیچ وقت نگو بس است! وقتی هم که جلو رفتید به فکر آینده باشید، بگویید خدایا آن توفیق را به من بده که خوبان عالَم به من اقتدا بکنند، من نمی‌خواهم پیشگام هر کسی باشم، هر کسی پیشکسوت هر کسی، پیشگام هر کسی که بعد در دوران فرتوتی و فرسودگی در خانه سالمندان بروم! من می‌‌خواهم امام بشوم برای چه کسی؟ متّقیان و بزرگان و خوبان جامعه به من اقتدا بکنند، این کم مقام است؟! این که دنیا نیست. ﴿وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً﴾، یک وقت است ممکن است یک کسی جلو بیفتد چند نفر هم دنبال او باشند این مقام نیست؛ اما اگر کسی به جایی رسید که بزرگان جامعه، پرهیزکاران جامعه همه به دنبال او هستند، این کم مقام است؟! فرمود این را بخواهید. شب جمعه که شما میخوانید این دعای نورانی وجود مبارک حضرت امیر است: «وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْک‏»،[23] آن هم همین است، این مزاحم کسی نیست. من می‌خواهم از همه بهتر باشم، عالِم‌تر باشم، آگاه‌تر باشم، عادل‌تر باشم، خاضع‌تر باشم، متواضع‌تر باشم، خیّرتر باشم، این آدم راه کسی را نمی‌بندد. یک چنین آدمی نه خودش را می‌بیند نه دیگری را، فقط خدا را می‌بیند، این مقام خوبی است. این نه مسئله دنیاست نه پیشگامی و پیشکسوتی و امثال آن است که بوی مادّیت و انحراف می‌دهد. فرمود: ﴿وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً﴾، این کم مقامی نیست و این عزیزان طلبه همین را بخواهند؛ آن وقت می‌بینید که از همین‌ها مراجع درمی‌آیند، از همین‌ها حکما درمی‌آیند، از همین‌ها فقها درمی‌آید، از همین‌ها اصولیین درمی‌آید، از همین‌ها متکلّمین درمی‌آید. این آیه برای همین است، ﴿وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً﴾ که پرهیزکاران جامعه، بزرگان جامعه به من اقتدا بکنند، این کم مقام است؟! و عظمت این مقام هم در بندگی اوست؛ لذا وجود مبارک امام جواد(علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التّحیة و الثّناء) به ما فرمود: کتابی که می‌خوانید حرفی که می‌شنوید بدانید که دارید او را می‌پرستید: «مَنْ‏ أَصْغَی‏ إِلَی‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ».

من مجدّداً مقدم همه شما بزرگواران، علما، روحانیّت معظم، طلاب، دانشجویان عزیزان، برادران مسئولین محترم نظام ما که خدمتگزاران راستین ولیّ عصر و سربازان گمنام‌اند مقدم همه را گرامی می‌داریم. از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم به فرد فرد شما خیر و صلاح و فلاح دنیا و آخرت مرحمت کند! و همه شما را جزء خدمتگزاران نظام الهی و اسلامی قرار بدهد!

پروردگارا! تو را به اولیایت قَسم! تو را به انبیایت قَسم! تو را به امام جواد(علیه و علی آبائه و ابنائه) قَسم! نظام ما را، رهبر ما را، مراجعه ما را، دنیا و آخرت ما را، دولت و ملّت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرما!

روح مطهّر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی محشور بفرما!

مشکلات دولت و ملّت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد و ازدواج جوان‌ها را به بهترین وجه حلّ بفرما!

خطر سلفی و تکفیری و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگردان!

همه ما را جزء خدمتگزاران این نظام الهی قرار بده!

بین ما و قرآن و عترت در دنیا و برزخ و قیامت جدایی نینداز!

این نظام الهی را تا ظهور صاحب اصلی‌اش از هر خطری محافظت بفرما!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 


[1]. سوره یوسف، آیه86.

[2]. الکافی (ط ـ الإسلامیة)، ج81، ص215.

[3]. الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج6، ص54؛ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ الْعُرْسُ وَ یُبْغِضُ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ الطَّلَاقُ وَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَبْغَضَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الطَّلَاق». وسائل الشیعه، ج18، ص30؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(عَلَیْهِ السَّلَام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) تَزَوَّجُوا وَ زَوِّجُوا أَلَا فَمِنْ حَظِّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِنْفَاقُ قِیمَةِ أَیِّمَةٍ وَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَیْتٍ یُعْمَرُ بِالنِّکَاحِ وَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَبْغَضَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَیْتٍ یُخْرَبُ فِی الْإِسْلَامِ بِالْفُرْقَةِ یَعْنِی الطَّلَاقَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(عَلَیْهِ السَّلَام) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا وَکَّدَ فِی الطَّلَاقِ وَ کَرَّرَ الْقَوْلَ فِیهِ مِنْ بُغْضِهِ الْفُرْقَةَ».

[4] . سعدی «گلستان»، باب اوّل در سیرت پادشاهان حکایت شماره ۱۳؛ «قرار بر کف آزادگان نگیرد مال ٭٭٭  نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال».

[5]. بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‏50، ص73

[6] . منیة المرید، ص123.

[7] . سوره مؤمنون، آیه88.

[8] .  الصحیفة السجادیة، دعای هفتم.

[9] . سوره یوسف، آیه106.

[10]. عدة الداعی و نجاح الساعی، ص99؛ تفسیر نور الثقلین، ج2، ص476.

[11] . سوره فتح، آیه4.

[12] . سوره مدّثر، آیه31.

[13]. سوره نحل, آیه53.

[14]. تحف العقول، النص، ص456.

[15]. سوره اعراف, آیه204.

[16] . رجال الکشی، النص، ص249؛ «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ، قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ اللَّهِ لَوْ فَلَقْتَ رُمَّانَةً بِنِصْفَیْنِ، فَقُلْتَ هَذَا حَرَامٌ وَ هَذَا حَلَالٌ، لَشَهِدْتُ أَنَّ الَّذِی قُلْتَ حَلَالٌ حَلَالٌ وَ أَنَّ الَّذِی قُلْتَ حَرَامٌ حَرَامٌ، فَقَالَ رَحِمَکَ اللَّهُ رَحِمَکَ اللَّه‏».

[17] . کامل الزیارات، النص، ص138؛ «مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر».

[18]. سوره آل عمران، آیه133.

[19]. سوره بقره، آیه148.

[20]. سوره حدید، آیه21.

[21] . سوره فرقان، آیه74.

[22]. دیوان ملا هادی سبزواری, غزل150؛ «از باده مغز تر کن و آن یار نغز جو ٭٭٭ تا سر رود به سر رو و تا پا به پا بپو».

[23] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص850.